کوچ پروانه ها منا، سرزمین پیدا شدن
منا، سرزمین پیدا شدن حال با گذشتن از منزلگاهی که در آن مسلمین در ماه ذیحجه تجدید قوا مینمودند و روح و جسم خود را آماده میساختند، قدم در وادی منا میگذاریم که معنای واقعی مناسک در آن نقش میگیرد، و این سرزمین را به نمایشگاهی تبدیل میکند که مردم سرمایه
منا، سرزمين پيدا شدن
حال با گذشتن از منزلگاهي كه در آن مسلمين در ماه ذيحجه تجديد قوا مينمودند و روح و جسم خود را آماده ميساختند، قدم در وادي منا ميگذاريم كه معناي واقعي مناسك در آن نقش ميگيرد، و اين سرزمين را به نمايشگاهي تبديل ميكند كه مردم سرمايههاي بسيار ارزنده پيغمبران و مردان آسماني را در معرض نمايش ميگذارند و تمام جهانيان را به تماشاي آن فرا ميخوانند. منا سرزميني است كه هر ساله شاهد تقديم هزاران هزار قرباني است كه رمز فداكاري و از خودگذشتگي و دادن جان در راه محبوب و حد نهايي تسليم در برابر معبود است. منا سرزميني است كه در پس سكوت اكنون آن، زمزمه دعاهاي آسماني كه در هنگام ذبح قرباني در جان آدميان طنين مياندازد، به گوش ميرسد.
منا سرزميني است كه در آن مسلمين سر را به نشانه بندگي در مقابل مقام عظيم الشأن الهي فرود مي آورند و اين بندگي را با تمام وجود با اعمال خويش به اثبات ميرسانند. منا زنده كننده ياد مردان بزرگي همچون ابراهيم خليل(ع) و امام حسين(ع)است، مرداني كه در راه خدا و عشق به معبودشان از عشق به مخلوق گذشتند و فرزندان خود را در راه او قرباني نمودند. و اكنون تصوير همين رشادتها و از جان گذشتگيهاست كه اين سرزمين را به مكتبي بزرگ براي مسلمين مبدل كرده است. اين سرزمين گوهر گرانبهايي است كه ارزش آن را اعمال مسلمين، از گذشتههاي دور تا به حال رقم زده است، اعمالي چون قرباني، حلق و تقصير، بيتوته، رمي جمرات، راز و نيازها و دعاهايي كه باعث ميگردد از ديدگان اشكي خونين فرو چكد؛ اعمالي كه همه و همه همچون تار و پودي به يكديگر پيوستهاند. منا سرزمين كوچ است، سرزمين كوچ از بديها و تيرگيها، سرزمين كوچ از زيبايي هاي دنيوي، سرزمين كوچ از دلبستگيها و دلبستن تنها به يك معبود. منا آيينه عبرت است. منا آموزگاري است كه درس از خودگذشتگي براي حق را به آدمي ميآموزد، منا جادهاي است نوراني كه تو را به سوي سعادت و به سوي معبود راهنمايي ميكند. منا سرزمين حرف نيست، بلكه سرزمين عمل است.
صد مرحله را عشق به يك گام رود ليك
در هر قدم اين ره چه كنم صد تله دارد
گر دستِ مرا جاذبه عشق نگيرد
فرياد، نه جان زاد و نه دل راحله دارد