مصاحبه با فرزاد جمشیدی

مصاحبه با فرزاد جمشیدی در ساحل «طواف دل» خلاصی حافظ از آن زلف تابناک مباد... اشاره: مصاحبه با «فرزاد جمشیدی» کار دشواری است، نه به آن دلیل که گرفتار تولید برنامه و روایت لحظه های ناب حج است و نمی‌توان باوی قرار مصاحبه گذاشت بلکه به این دلیل که جمشیدی بی

مصاحبه با فرزاد جمشيدي در ساحل «طواف دل»

خلاصي حافظ از آن زلف تابناك مباد...

اشاره: مصاحبه با «فرزاد جمشيدي» كار دشواري است، نه به آن دليل كه گرفتار توليد برنامه و روايت لحظه هاي ناب حج است و نمي‌توان باوي قرار مصاحبه گذاشت بلكه به اين دليل كه جمشيدي بي‌ترديد يكي از توانمند ترين مجريان تلويزيوني و معارفي كشور است و سؤال پرسيدن از وي كه صدها مصاحبه اينچنيني را در كارنامه كاري دارد، آسان نيست. جمشيدي در سازمان صداوسيما علاوه بر توليد برنامه، در دانشكده صداوسيما و دوره‌هاي آزاد آن سازمان نيز تدريس مي‌كند. چند سال است كه درايام حج از سرزمين وحي براي هم‌وطنان روايت مي‌كند و برنامه‌هايش طرفداران پروپاقرصي دارد و با نوآوري‌هايي كه امسال در برنامه خود يعني «طواف دل» انجام داده هم توجه بينندگان بيشتري را به خود جلب نموده است. اگر چه در بدو ورود به مدينه ماموران فرودگاه صدها صفحه سفرنامه چند سال گذشته‌اش به سرزمين رسول‌الله(ص) را از چمدانش خارج كرده‌اند و او را به شدت اندوهگين كرده‌اند اما مشخص است كه آنچه خداوند و رسول(ص) در سفر امسال دستگيرش كرده‌اند جاي از دست رفته‌هايش را خواهد گرفت انشاءالله.

حسرتش به برادران مسلمان غيرايراني است كه با حداقل پول و ساده و ساده به سفر حج مي‌آيند و مهمترين چيز برايشان جانماندن از نمازهاي جماعت مسجدالحرام و مسجدالنبي(ص) است. مصاحبه ما به ايشان را كه به تازگي به دعوت همكاري چند شبكه خارجي نه جانانه‌اي گفته است، از نظر مي‌گذرانيد.چند لحظه قبل از اين سوال گفتيد كه «حيف اين سفر خيلي زود تمام شد» برايمان بگوييد چگونه شد كه شروع شد يا به عبارت ديگر امسال حج چگونه نصيب شما شد؟

عده‌اي تصور مي‌كنند چون كار من معارفي است و در اين حوزه در تلويزيون شناخته شده هستم، به حج آمدنم راحت است اما خدا مي‌داند از سال 83 كه براي نخستين بار حج به جا آوردم، در تمام طول سال و شبهاي ماه رمضان از خدا مي‌خواهم در آن سال نام مرا در ليست حج‌گزاران قرار دهد. يكي از دوستانم مي‌گفت تا پايت به اين سرزمين نرسيده نگو من براي حج عازم هستم و چقدر خوب مي‌گفت؛ من در سال 86 بعد از آنكه سه سال به حج مشرف شده بودم در حالي كه ويزا و بليت و چمدانم آماده بود تا با پرواز 05/11 دقيقه به مدينه بيايم، ساعت 30/10 در فرودگاه خبري به من دادند كه مجبور شدم برگردم و از سفر جا ماندم، براي اين سفر بايد طور ديگري مقابل اسمت علامت بزنند.

حج امسال براي من از شبهاي رمضان آغاز شد و از اينكه يك‌سال به مادرم گفتم در نمازهايش براي من حج طلب كند تا بتوانم به اين سفر بيايم و به همراه همكارانم به حجاج و مردم عزيزمان خدمت كنم.مي‌خواهم سؤالي را از جنابعالي بپرسم كه غالباً خود شما آن را از ديگران مي‌پرسيد؛ از حال و هواي متفاوت مكه و مدينه بگوييد.

در رساله‌هاي عمليه آمده كه در چند جا مي‌توان نماز را كامل خواند يكي در حد حرم نبوي و يكي در مسجدالحرام ، مسلمان تنها درخانه و وطن خودش مي‌تواند نماز را كامل بخواند، اين نشان مي‌دهد ما به خانه خودمان آمده‌ايم و اصلاً اهل اينجا بوديم، جايي گفته بودم كه خدايا ما را از تبعيدگاه دنيا دو باره به نيستان خودمان آوردي. در مدينه عنايت واسعه رسول رحمت(ص) موجب آمادگي زائر مي‌شود تا از ارتباط با آسماني‌ترين انسان به سوي خود خداوند در مكه مكرمه برود. حضرت امام صادق(ع) مي‌فرمايند: «هيچ سفري مانند حج با گوشت و پوست و خون انسان عجين نمي‌شود.» و اين معنايش آن است كه آدم در اين سفر پوست مي‌اندازد، حج تمرين بندگي و آزمون عشق و اشتياق آدمهاست، به نظر من حج آزمون صبر است و فاصله مدينه تا مكه يا بلعكس اين روند را برايت ترسيم مي‌كند. من مدينه را خيلي آرام يافتم ولي مكه هميشه براي من طوفاني بوده است و هيچ طوفاني سخت تر از سكوت مشعر الحرام نيست.شما و همكارانتان در اين سفر دقيقاً چه كاري را انجام مي‌دهيد

در اين سفر از من دو انتظار بود كه سعي كردم به چند كار تبديلش كنم.قبل از سفر به خواست اداره كل فرهنگي سازمان در كلاسي با جمعي از دوستان عازم به حج امسال جلسه گذاشتم و سختي‌ها و نحوه كار در اين سرزمين و در ايام حج را بررسي كرديم بخصوص آنكه اكثر دوستان سفر اولي بودند كار دومم ساخت برنامه «طواف دل» بود. گروهي كه در اين برنامه با هم همراه شديم يعني آقايان سعيد سلطاني، توراني ، دليري و من قبلا با هم سفر حج داشتيم و برنامه روضه رضوان را اجرا مي‌كرديم، تدوينگر ما خودشان كارگردان هستند، يكي از اعضاي گروه سفرحج زياد آمده و اين موجب شده ما تصوير برداري‌ها را خاص‌تر انجام دهيم. كار سوم را كسي از من نخواست اما علي‌رغم گرفتاري زياد نتوانستم انجامش ندهم و آن گزارشهاي تلفني است كه براي شبكه‌هاي سيما انجام مي‌شود.فكر مي‌كنيد وقتي اين سفر تمام شود بزرگترين حسرتي كه به ياد و دلتان مي‌ماند، چه خواهد بود؟

اين سفر ناگفته‌هاي زيادي دارد، هنوز اسرار حج را به مردم نگفتيم، شخصي به امام صادق(ع) مي‌گويد شما بعد از 40 حج هنوز از اين سفر به من حرف‌هاي جديد مي‌زنيد و حضرت اشاره مي‌فرمايند: مكان و خانه‌اي كه دو هزار سال قبل از خلقت آدم، محل طواف فرشتگان و مورد توجه خداوند بوده حرفش با چهل سال و صد سال تمام نمي‌شود. اينها را بايد عينيت ببخشيم براي مردم. به ما مي‌گويند اشتياق مردم را به حج افزايش ندهيد نوبت‌ها چندين ساله شده‌اند اما ايرادي ندارد شنيدن از اين سرزمين و انتظار مردم براي اين سفر موجب كاهش گناه در جامعه مي‌شود. گاه به موقعيت خودمان فكر مي‌كنيم به اينكه مي‌توانيم صبح روز عرفه از صحراي رحمت با مردم خوبمان در سراسر ايران پهناور حرف بزنيم و آن وقت اين حسرت به دلم مي‌نشيند كه شايد ديگر نتوانم از اين بهشت براي مردم بگويم و فكر مي‌كنم كه بعد از اين يازده ماه دوري را چگونه تاب بياورم...قبول داريد كه دوستي‌هايي كه در حج پديد مي‌آيد خيلي ماندگار مي‌شود؟

يكي از فرماندهان در جنگ به همرزمانش مي‌گفت: بچه‌ها اين سربندهاي يازهرا(س) را كنار نگذاريد و با خودتان ببريد تا اگر شهيد شديم در آن دنيا با اينها هم را پيدا كنيم، من هم به دوستانم مي‌گويم مانند رسول‌الله(ص) وصيت كنيد اين جامه‌هاي احرام را كفنتان كنند تا ما كه در ميقات و عرفات و مشعر و منا با اين جامه‌ها هم را پيدا كرديم اي بسا در محشر هم بتوانيم با اين‌ها هم را بيابيم.برايمان از سختي‌هاي كار بگوييد.

هر چه برايتان بگويم كم است، ما مي‌خواستيم نماز صبح‌هاي مسجد نبوت را به تصوير بكشيم تا به مردم‌مان بگويم چقدر مسلمانان دنيا به نماز جماعت صبح مشتاقند، تا بگويم اينقدر از ملل مختلف به نماز صبح مي‌آيند كه صحن‌هاي بزرگ مسجد نبوي هم كفاف نمي‌دهد و از زبان يكرنگي و مشتركمان يعني نماز علي رغم صدها تيره و نژاد مختلف‌مان بگوييم، ما از نماز صبح تصويري نداريم و با توجه به ممنوعيت‌ها نمي‌دانستيم بايد چگونه تصوير بگيريم، نهايتا يكي از بچه‌ها روي ويلچر نشست و نقش يك آدم معلول را بازي كرد تا بتوانيم مقداري فيلم بگيريم و خيلي خاطرات ديگر.فكر مي‌كنم گذشته از صعوبت‌هاي خاص كار شما در اين شرايط، حجم و تعدد كار و در كنار آن انجام اعمال واجب حج نيز حكايت ديگري دارد.

اينقدر مي‌گويند «الحج عرفه» اما تاكنون يكبار نتوانستيم دعاي عرفه را در صحراي عرفات تمام كنيم، سختي‌هاي دستگيري و كار مخفيانه و مشكلات عجيب ديگر يك طرف اما تاكنون يكبار نتوانستيم دعاي كميل را با جمع در بين الحرمين تمام كنيم. مردم مي‌گويند فقط صداي اين دعا را براي ما پخش كنيد . من هم اين حديث امام سجاد(ع) را شنيدم: «كسي كه يك ختم قرآن را در مسجدالحرام انجام دهد از دنيا نمي‌رود مگر آنكه جمال رسول الله (ص) و جاي خود در بهشت را ببيند.» خيلي از بچه‌هاي ما يكبار اعمال واجب را در مسجدالحرام انجام دادند و ديگر نتوانستند يك طواف مستحبي هم انجام دهند، حالا بايد برويم ايران و به خانواده بگوييم روبروي ركن يماني يك نماز هم نتوانستيم بخوانيم. 18-19 ساعت كار در شبانه‌روز چاره‌اي نمي‌گذارد يا بايد عبادت كرد يا كار را عبادت تلقي كرد. بچه‌ها بدون وضو پشت دستگاهها و دوربين‌ها نمي‌روند. ما شب عرفه تا صبح تصوير گرفتيم و صبح هم مراسم برائت را ضبط كرديم، بعد دعا را كار كرديم و رفتيم مشعر الحرام و آن شب هم تا صبح كار كرديم، حالا اعمالمان هم هست، تلفن‌هايمان هم يك روند از ايران زنگ مي‌خورد براي گزارشهاي تلفني. ما و تمام گروه صداوسيما ساعتها كار مي‌كنيم تا مثلا 20 دقيقه برنامه توليد و پخش شود.به اميد آنكه آن لحظه كه كارنامه اعمال در آسمان است و تو منتظري كه آيا به دست راست تو مي‌نشيند يا چپ، رسول الله (ص) و ائمه معصومين(ع) دستگيرمان باشند و به اميد آن كه اين سفر باز هم نصيب ما شود:

خلاص حافظ از آن زلف تابناك مباد

كه بستگان كمند تو رستگارانند


| شناسه مطلب: 82645