سیره نبوی و گسترش سریع اسلام

سیره نبوی و گسترش سریع اسلام شهید مرتضی مطهری مسئله گسترش سریع اسلام، یکی از مسائل مهم تاریخی جهان است. البته مسیحیت و تا اندازه‏ای دین بودا هم از ادیانی هستند که در جهان گسترش یافته‏اند، مخصوصا مسیحیت که مهد و سرزمینش بیت‌المقدس است ولی در غرب جهان بیش

سيره نبوي و گسترش سريع اسلام

شهيد مرتضي مطهري

مسئله گسترش سريع اسلام، يكي از مسائل مهم تاريخي جهان است. البته مسيحيت و تا اندازه‏اي دين بودا هم از ادياني هستند كه در جهان گسترش يافته‏اند، مخصوصا مسيحيت كه مهد و سرزمينش بيت‌المقدس است ولي در غرب جهان بيش از شرق جهان گسترش‏ يافته است. اسلام از آن جهت كه از سرزمين خودش خارج شد و افق‌هاي ديگري را گشود مانند مسيحيت است. اسلام در جزيرة العرب ظهور كرد و امروز ما مي‏بينيم‏ كه در آسيا، آفريقا، اروپا، آمريكا و در ميان نژادهاي مختلف دنيا پيرواني دارد و حتي عدد مسلمين چه‌ اينكه مسيحي‌ها كوشش مي‏كنند كمتر از آنچه كه هست نشان بدهند و اغلب كتاب‌هاي ما آمارشان را از فرنگي‌ها مي‏گرفتند ولي طبق تحقيقي كه در اين زمينه به عمل آمده شايد از عدد مسيحيان بيشتر باشد و كمتر نباشد. ولي در اسلام يك خصوصيتي هست از نظر گسترش كه در مسيحيت نيست و آن مسئله سرعت گسترش اسلام است. مسيحيت‏ خيلي كند پيشروي كرده است ولي اسلام فوق العاده سريع پيشروي كرده است چه‏ در سرزمين عربستان و چه در خارج عربستان، چه در آسيا، چه در آفريقا و چه در جاهاي ديگر. اين مسئله مطرح است كه چرا اسلام اين اندازه سريع پيشروي كرد؟ حتي‏ لامارتين شاعر معروف فرانسوي مي‏گويد: اگر سه چيز را در نظر بگيريم احدي‏ به پايه پيغمبر اسلام نمي‏رسد. يكي فقدان وسائل مادي؛ مردي ظهور مي‏كند و دعوتي مي‏كند در حالي كه هيچ نيرو و قدرتي ندارد و حتي نزديكترين افرادش‏ و خاندان خودش با او به دشمني بر مي‏خيزند. تك ظهور مي‏كند. هيچ همكار و همدستي ندارد. از خودش شروع مي‏شود. همسرش به او ايمان مي‏آورد. طفلي كه در خانه هست و پسر عموي اوست علي(ع) ايمان مي‏آورد و تدريجا افراد ديگر ايمان مي‏آورند. آن هم در چه سختي‌ها و مشقت‌ها! و ديگر، سرعت‏ پيشرفت يا عامل زمان و سوم بزرگي هدف. اگر اهميت هدف را با فقدان‏ وسائل و با سرعتي كه با اين فقدان وسائل به آن هدف رسيده است در نظر بگيريم، پيغمبر اسلام(ص) به گفته لامارتين و درست مي‏گويد در دنيا شبيه و نظير ندارد. مسيحيت اگر در دنيا نفوذ و پيشرفتي پيدا كرد، بعد از چند صد سال كه از مسيح(ع) گذشته بود تا اندازه‏اي در جهان جايي براي خود پيدا كرد. قرآن اين مطلب را توضيح داده است و تاريخ هم همين مطلب را به وضوح تأييد مي‏كند كه يكي از آن علل و عوامل «سيره نبوي» و روش پيغمبر اكرم(ص) يعني خلق و خوي و رفتار و طرز دعوت و تبليغ پيغمبر اكرم(ص) است. البته علل ديگري هم در كار است. خود قرآن كه‏ معجزه پيغمبر(ص) است، آن زيبايي قرآن، آن عمق قرآن، آن شورانگيزي قرآن، آن جاذبه قرآن، بدون شك عامل اول است. عامل اول براي نفوذ و توسعه اسلام در هر جا خود قرآن است و محتواي قرآن. ولي از قرآن كه صرف نظر بكنيم، شخصيت رسول اكرم(ص)، خلق و خوي او، سيره او، طرز رفتاراو، نوع رهبري و مديريت او، عامل دوم نفوذ و توسعه اسلام است و حتي بعد از وفات‏ پيغمبر اكرم(ص) هم تاريخ زندگي پيغمبر اكرم(ص) يعني سيره او كه بعد در تاريخ‏ نقل شده است - خود اين سيره تاريخي - عامل بزرگي بوده است براي پيشرفت‏ اسلام. خدا به پيغمبرش خطاب مي‏كند: اي پيامبر گرامي! به موجب رحمت الهي‏ به تو، در پرتو لطف خدا تو نسبت به مسلمين اخلاق لين و نرم و بسيار ملايمي داري، نرمش داري، ملايم هستي، روحيه تو روحيه‏اي است كه با مسلمين هميشه در حال ملايمت و حلم و بردباري و حسن خلق و حسن رفتار و تحمل و عفو و امثال اينها هستي. «و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك». اگر اين خلق و خوي تو نبود، اگر به جاي اين اخلاق نرم و ملايم، اخلاق‏ خشن و درشتي داشتي مسلمانان از دور تو پراكنده مي‏شدند، يعني اين اخلاق تو خود يك عاملي است براي جذب مسلمين. اين خودش نشان مي‏دهد كه رهبر، مدير و آنكه مردم را به اسلام دعوت مي‏كند و مي‏خواند يكي از شرايطش اين‏ است كه در اخلاق شخصي و فردي نرم و ملايم باشد.


| شناسه مطلب: 82662