بعد اقتصادى حج
بعد اقتصادی حج حج با دارا بودن بعد معنوی و عرفانی عمیق و گسترده، ابعاد دیگر آن خصوصاً بعد اقتصادی و مادی آن مورد تردید واقع شده است به طوری که گفتهاند مگر ممکن است چنین عبادت پر معنویت، همراه با بعد مادی و اقتصادی باشد، بلکه این مسائل را منافی با روح
بعد اقتصادي حج
حج با دارا بودن بعد معنوي و عرفاني عميق و گسترده، ابعاد ديگر آن خصوصاً بعد اقتصادي و مادي آن مورد ترديد واقع شده است به طوري كه گفتهاند مگر ممكن است چنين عبادت پر معنويت، همراه با بعد مادي و اقتصادي باشد، بلكه اين مسائل را منافي با روح حج ميدانستهاند و اين خاصيت يك سونگري به حج است. همچنان كه اين توهم در زمان جاهليت هم وجود داشته و خيال ميكردند معامله و تجارت و كسب و كار در ايام حج، حرام و باعث بطلان آن ميگردد.1 اما خداوند متعال براي مقابله با اين طرز تفكر آيات متعددي را نازل نموده است كه تعدادي از آنها به شرح ذيل است: «ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا من ربكم؛ گناهي بر شما نيست كه از فضل پروردگار خود (منافع اقتصادي در ايام حج) برخوردار شويد».2
شكي نيست كه مراد از فضل در آيه، فضل و بهره مادي است چون كه مسائل معنوي جاي هيچ گونه ترديدي نبود تا بفرمايد: «ليس عليكم جناح...» همچنانكه مراد از ابتغاء، ابتغاء بعد از اتمام حج نيست، چون كه معامله و تجارت بعد از اعمال حج جاي بحث و گفتوگو نبوده است، بلكه آنجا كه محل كلام بود معامله و تجارت در اثناء عمل بود و آيه مباركه هم در رد مراد اين نوع تفكر با صراحت تمام فرمود: هيچگونه مانعي و اشكالي وجود ندارد كه مردم از فضل خدا بهرهمند گردند بلكه با توجه به معناي ابتغاء3 ميتوان در راه كسب آن اجتهاد و كوشش هم نمود و حتي با ملاحظه «من ربكم» ميتوان به آن رنگ عبادت داد تا از مصاديق بارز آيه «رجال لاتلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكرالله»4 به شمار آيد. منتهي بايد مواظب بود كه تجارت در خلال حج ابتغاء من فضلالله باشد.
مؤيد ديگر بر اطلاق ابتغاء فضلا من ربكم بر امور مادي، نظاير اين آيه در قرآن است كه ابتغاء فضلالله بر امور مادي اطلاق شده است از جمله خداوند در سوره جمعه فرمود: «فاذا قضيت الصلوة فانتشروا فيالارض و ابتغوا من فضل الله؛ هنگامي كه نماز پايان گرفت شما آزاديد در زمين پراكنده شويد و از فضل الهي طلب كنيد»5.
از سوي ديگر، اينگونه يك سونگري به حج در زمان ائمه(ع) براي اصحاب ايجاد سؤال كرد كه آيا تجارت و بهرهمندي مادي در ايام حج ضرري به حج ميرساند يا نه، چنانكه شخصي مثل «معاويةبن عمار» به امام صادق(ع) عرض كرد: مردي براي تجارت به طرف مكه حركت ميكند يا شتري دارد كه كرايه ميدهد آيا حجش ناقص استيا كامل؟ حضرت پاسخ فرمودند: حجش كامل و تمام است.6
از جمله آيات ديگري كه دلالت بر بعد اقتصادي حج دارد، آيه شريفه ذيل ميباشد: «و اذن فيالناس بالحج... ليشهدوا منافع لهم و يذكروا اسمالله...»7 ترجمه آن گذشت. با توجه به تقابل دو جمله «ليشهدوا منافع لهم و يذكروا اسمالله»، معلوم ميشود كه حج دو بعد دارد، بعد عبادي و غيرعبادي. و قطعا يكي از مصاديق بارز منافع، منافع اقتصادي حج است كه احتمالا به دليل اهميت اين بعد يا جهت مقابله با تفكر جاهلي، مقدم بر بعد معنوي حج ذكر شده است.
شاهد قطعي بر اينكه مراد از منافع، منافع اقتصادي هم هست تمسك امامرضا(ع) به اين آيه شريفه است كه در ضمن بيان علل و فلسفه حج فرمود: «منافع و آثار حج تمام اهل زمين از شرق و غرب و بر و بحر را فرا ميگيرد چه آنها كه حج به جا ميآورند و چه آنها كه به جا نميآورند از تجار و كسبه و مساكين و حاجتمندان... براي همين منافع قرآن فرمود: «ليشهدوا منافع لهم».8
توجيه ديگري كه ميشود براي تقدم بعد غير عبادي بر عبادي در اين آيه مباركه ذكر كرد، جنبه رواني قضيه است كه براي جذب مردم عادي به سوي خانه خدا، ابتدا روي منافع مادي تكيه نمود. و به تعبير مرحوم علامه طباطبايي از آنجايي كه انسان فطرت حبالذات دارد و منافع خودش را دوست دارد از اين رو در همان اول فرمود «ليشهدوا منافع لهم».9
از جمله آيات ديگر، آيه 2 از سوره مباركه مائده ميباشد كه خداوند متعال ضمن خطاب به مؤمنين فرمود: «احترام آنهايي كه به خاطر معاش و معادشان قصدخانه خدا را نمودهاند نگه داريد».10 يعني اين زائرين خانه خدا انسانهاي محترمي هستند نبايد حريم آنها حلال شمرده شود. علاوه بر اينكه لسان اين آيه لسان مدح است و نيز بعد اقتصادي آن مقدم بر بعد عبادي «رضوانا» گرديده و از تقابل «فضلا من ربهم و رضوانا» به خوبي فهميده ميشود كه مراد از «فضلا من ربهم» منافع اقتصادي ميباشد. شاهد قرآني ديگر بر بعد اقتصادي حج، آيهاي از سوره مباركه قصص است كه خداوند متعال ضمن منت گذاشتن بر مشركين، روي دو نعمت تاكيد فرمود: يكي امنيت و ديگري مواهب اقتصادي؛ «اولم تمكن لهم حرما امنا يجبي اليه ثمرات كل شيء رزقا من لدنا و لكن اكثرهم لايعلمون؛ آيا ما حرم امني در اختيار آنها قرار نداديم كه محصولات هر شهر و دياري به سوي آن آورده شود ولي اكثر آنها نميدانند».11
عنايت در كلمات «كل شيء و رزقا من لدنا و فعل يجبي» كه دلالت بر استمرار دارد، اهميت مطلب را دو چندان خواهد كرد. به علاوه، اين دو نعمت متعلق به زماني بود كه آنها مشرك بودند تا چه رسد به اينكه موحد شوند، اگر مردمي كه در شهرها و آباديها زندگي دارند، ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند، بركات آسمان و زمين بر آنها ميگشاييم؛ «و لو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض».12
شاهد قرآني ديگر آيه 28 از سوره توبه است: «اي كساني كه ايمان آوردهايد بدانيد كه مشركين آلوده و ناپاكند بنابراين، پس از اين سال نبايد قدم به مسجدالحرام بگذارند و اگراز فقر ميترسيد به زودي خداوند شما را از فضلش، هرگاه بخواهد بينياز ميسازد خداوند دانا و حكيم است».
از آنجايي كه اهل مكه در انتظار سود و تجارت بودند ترسيدند كه نكند به خاطر اين منع، تجارت آنها از رونق بيفتد و وضع اقتصادي آنها خراب شود، از اينرو خداوند در مقام دلداري آنها وعده فرموده به زودي شما را از فضلش بينياز ميسازد. همچنانكه تاريخ گواهي ميدهد كه بزرگترين بازار از جمله بازار معروف «عكاظ» در موسم حج برپا ميشود. و احتمالا سوره قريش13 را بتوان مؤيد ديگر قرآني بر اينگونه بازار دانست.
پي نوشتها
1. بقره /198.
2. ابتغاء: فقد خص بالاجتهاد في الطلب - بغيت الشيء اذا طلبت اكثر ما يجب و ابتغيت كذلك - مفردات راغب.
3. نور /37 - مردان الهي كساني هستند كه نه تجارت آنها را از ياد خدا باز ميدارد نه خريد و فروش.
4. جمعه /10; آل عمران/174; نحل /14; اسراء /12
5. فروع كافي، ج 4، ص 275 6. حج /27 و 28
7. مجلسي، پيشين، ج 96، ص 32 8. الميزان، ذيل آيه
9. مائده /2 10. قصص / 57
11. اعراف /96
12. لايلاف قريش ايلافهم رحلة الشتاء و. . .