در محضر پیامبر اکرام (صلّی الله علیه وآله وسلّم )
میقات حج سال اول شماره اول پاییز 1371 در محضـر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) آنچه در پی می آید متن سخنرانی آیة الله جوادی آملی در مدینه منوّره است که پس از پیاده کردن از نوار ، با اجازه معظّم له اقدام به درج آن کردیم . این سخنان که در
ميقات حج سال اول شماره اول پاييز 1371
در محضـر پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم )
آنچه در پي مي آيد متن سخنراني آية الله جوادي آملي در مدينه منوّره است كه پس از پياده كردن از نوار ، با اجازه معظّم له اقدام به درج آن كرديم . اين سخنان كه در جمع حجاج خانه خدا و در كنار مرقد مطّهر پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و در يك فضاي عرفاني و معنوي ايراد شده است داراي ابعاد علمي ، تحقيقي و معنوي است . اميدواريم مورد استفاده خوانندگان عزيز قرار گيرد .
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم ، بسم الله الرحمن الرحيم ، الحمدلله الذّي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لولا اَن هدانا الله و صلّي الله علي جميع الانبياء والمرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و اهل بيته الطّيبين الطّاهرين سيّما بقيه الله ارواح مَنْ سِواه فداه ، بهم نتولّي و من اعدائهم نتبّرء الي الله .
آداب تشـرف بـه محضـر پيامبـراكـرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم )
اينجا مدينه منوره ، حرم رسالت و ولايت است ، شهر رسول اكرم ـ عليه آلاف التحيه والإكرام ـ است . انسان كامل هرگز مرگ ندارد ، چون همواره زنده و شاهد است . و همه ما در مدينه ، در مشهد و محضر رسول اكرم ـ عليه آلاف التحيه والإكرام ـ مشرّفيم . نحوه شرف يابي به محضر آن حضرت را خداي سبحان در قرآن كريم ارائه كرده است كه چه وقت ، براي چه و چگونه به محضر حضرت برويم و بعد از پايان موعد چه كنيم . همه اين امور را در سوره مباركه احزاب بيان كرده و فرموده است :
« يا ايها الذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النبي الا أن يؤذن » 1 .
« بدون اجازه وارد خانه رسول اكرم ـ عليه آلاف والتحيه والإكرام ـ نشويد » .
اگر شما را به عنوان مهماني دعوت كرده اند وارد بشويد ، ما اينجا مهمان رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي باشيم و در كنار سفره رسالت ،
غذا ميل مي كنيم « الي طعام غير ناظرين انيه » 2 بدون دعوت ، حق
ورود نداريد . وقتي هم شما را دعوت كردند زود وارد نشويد بلكه منتظر پخته شدن غذا باشيد ، سعي كنيد وقتي غذا پخت و آماده شد برويد « اذا طعمتم فانتشروا » ، وقتي غذا ميل كرديد از آنجا منتشر بشويد . وقتي هم كه در محضر حضرت نشسته ايد سخني كه باعث انس يكديگر است نگوييد « ولا مستأنسين لحديث انّ ذلك يوذي النبيّ فيستحيي منكم والله لا يستحيي من الحق » وقتي در محضر حضرت نشسته ايد ، سخن دنيا طرح نكنيد ، با يكديگر مؤانسه نكنيد ، حرفي كه حكمت و معرفت در او نيست نزنيد ، گفتار عادي را در محضر حضرت ترك كنيد . مجلس پيغمبر مجلس علم و حكمت است ، مجلس اُنس و مجلس سرگرمي نيست ، اين ترجمه كوتاهي از اين آيه مباركه است .
در اين آيه فرمود : فقط مؤمنين مي توانند بروند ، غير مؤمنين مجاز نيستند ، چون خطاب به اهل ايمان است « يا ايهاالذين آمنوا » ، مؤمنين هم بي دعوت مجاز نيستند و محور اذن و دعوت هم پذيرايي است كه رسول خدا شما را دعوت مي كند كه مهماني كند ، و شما مهمان او باشيد . « ولكن اذا دعيتم فَادخلوا » برويد غذاي رسول اكرم را بخوريد .
پذيـرايـي پيامبـر از مهمانـان چگـونـه است ؟ :
اين غذا چه غذايي است كه رسول اكرم دعوت مي كند ؟ مؤمنين ، مهمانانِ رسول اسلامند ، در عين حال كه ظاهر آيه از نظر پذيراييِ صوري محفوظ است ، اما از امام ششم سلام الله عليه در ذيل آيه « فلينظر الانسان الي طعامه » به نقل مرحوم كليني (رحمه الله) رسيده است كه « علمه الذي ياخذه ممن ياخذه » 3 شما علمي را كه فرا مي گيريد ، نظر كنيد ببينيد از چه كسي آن را مي گيريد . گاهي
طعام ، يك طعام ظاهري است كه با باران ، مزرعه ها و باغ ها سر سبز و خرّم مي شود و گاهي يك طعام حقيقي و معنوي است كه غذاي روح مي باشد و جان را تغذيه مي كند . اگر طعام در اين آيه دو مصداق داشت ، طعام در آيه قبلي هم دو مصداق دارد .
در جاي ديگر اين چنين آمده است : « ما باران را نازل مي كنيم ، زمين را مي شكافيم و با بذر افشاني غذا فراهم مي كنيم » . اگر منظور از اين طعام ، طعام ظاهري باشد ، منظور از آن آب ، باران است و منظور از زمين و شيار و محصول آن ، وسائل و محصولات كشاورزي و مانند آن خواهد بود ، ولي اگر منظور از اين طعام مصداق معنويش باشد مراد از آن آب ، آب حيات ، و منظور از زمين ، زمينه حيات و زمينه دل خواهد بود و مانند آن .
پس طعام در قرآن كريم دو مصداق دارد : « طعام جسم » و « طعام روح » ، آن مصداقي كه طعام جسم است و ديگران با ما در آن شريكند ، درباره اش فرموده : « كُلوُا وارعواانعامكم » 4 و فرمود : « متاعاً لكم ولأنعامكم » اما آن طعامي كه مصداق معنوي است ، ما با فرشتگان در آن شريكيم ، اگر براي فرشته مقامي است ما در تغذيه آن طعام شريك فرشته هاييم ، اگر معرفت حق و توحيد حق طعام معنوي است و فرشتگان از اين طعام برخوردارند ، خردمندان و علما همسايه فرشته اند ، و لذا در كريمه « شهدالله انه لا اله الاّ هو والملائكه واولوالعلم » 5 علما را با فرشتگان يكجا ياد مي كند ؛ يعني در غذاي معنوي ، انسانهاي وارسته سهيم فرشته هايند ، همانطوري كه در غذاهاي مادي انسان با انعام شريك است . بدينگونه به ما هشدار داده كه طعام بدن ، شريكي پايين تر از شما دارد ، ولي اگر عالم شديد شريك فرشتگان در معارفيد ، و اگر در جنگ شربت
شهادت نوشيديد شريك فرشتگان در پروازيد .
ذيل آيه كريمه « جاعل الملائكة رسلاً أولي أجنحة مثني و ثلاث و رباع . . . » 6 اين چنين روايت شده كه : شهيد با فرشته هم پرواز است ، جعفر طيّار با فرشتگان هم پرواز است ، و عباس بن علي ـ سلام الله عليهما ـ با فرشتگان هم پرواز است . گاه انسان دستش را در راه خدا مي دهد و با « اولي اجنحةِ مثني و ثلاث » هم پرواز مي شود . گاهي تلاش و كوشش مي كند تا عارف وعالم باشد ، در اين صورت با فرشتگان هم شهادت است .
طعـام معنـوي پيامبـر (صلّي الله عليه وآله وسلّم )
پس طعام در قرآن كريم دو مصداق دارد ، و خورندگان اين طعامها هم مشخص اند . و ما مهمان رسول اكرميم ، در كنار سفره طعام معنوي آن حضرت نشسته ايم تا او ما را تغذيه نمايد . ما را دعوت كرده كه عالم كند ، بدون اذن وارد نشده ايم ، بدون دعوت هم شركت نكرده ايم . ما از اين جهت به خود وعده مي دهيم كه با دعوت آمده ايم و امكان حضور بدني نصيب ما شده است ، و لذا خود را اميدوار مي كنيم كه پيام دعوت حضرت به ما رسيده است . اما اكنون كه آمده ايم بايد چه كنيم ؟ جز اين است كه بايد از طعام حضرت استفاده كنيم ؟ اگر كسي خواست از غذاي علمي حضرت استفاده كند شرطش چيست ؟ فرمود : شما كه مهمان پيغمبريد مبادا عمر خود را در مدينه با مؤانسه بگذرانيد ( مستأنسين لحديث ) مبادا دهان باز كنيد و سخن عادي مطرح كنيد ، وقت را به اُنس و موانسه هاي صوري بگذرانيد ، بايد اينجا سميع بود و بصير ، بايد شنوا بود و بينا . شما آمده ايد حرف بشنويد يا حرف بزنيد ؟ اگر آمده ايد كه چيزي ياد بگيريد پس حرف نزنيد كه
پيغمبر را مي رنجاند . ( مستأنسين لحديث ان ذلكم يوذي النبيّ فيستحيي منكم ) مگر بين حرم و هتل فرق هست ؟ مگر يك ديوار
به عنوان مرز حرم حاجب است ؟ اگر شب در حرم را بستند يعني ديگر راهي براي زيارت نيست ؟ پشت ديوار حرم نمي توان زيارت جامعه را قرائت كرد ؟ اگر شب راه نيست نمي توان بار يافت ؟ اگر يك ديوار و دو ديوار حاجب باشد كه انسان نمي گويد : « من شهادت مي دهم تو مقام مرا مي بيني و سلام و كلام مرا مي شنوي و جواب مي دهي ، منتها خدا اجازه نداده كه من لذّت مناجات تو را درك كنم » آيا خدايي كه ارحم الراحمين است او مانع از لذايذ مناجات است ؟ يا بدخوري و پرخوري ظاهري نمي گذارد كه انسان لذت مناجاتش را بچشد ؟ ، يا آن استيناس و مؤانسه و مجلس انس داشتن در مسافرخانه ها و دور زدن در كوي و برزن مانع لذت مناجات است !
خداوند فرمود : « اگر مهمان رسول اكرميد مؤانسه نكنيد و اين كارِ شما رسول اكرم را مي رنجاند » .
در قرآن كريم آمده : « كساني كه پيغمبر را مي رنجانند از رحمت خاصّه به دور مي مانند » . او از شما خجالت مي كشد ولي خدا استحياء ندارد . بالصراحة مي گويد : اگر در محضر نبي اكرم آمده ايد حرفهاي عادي نزنيد ، به خنده كردن وقت نگذاريد ، به تعليم و تعلم وقت بگذاريد . آن ساعتي كه مشغول تدريسيد مهمان رسول اكرميد ، آن لحظه اي كه سرگرم ارشاد و هدايتيد مهمان رسول اكرميد ، گرچه مشغول ياد دادن احكاميد ولي داريد تغذيه معنوي مي كنيد ، گرچه سرگرم ارشاد و هدايتيد ولي داريد تعلّم مي كنيد .
ما نبايد همّتمان تا اين حد باشد كه در قيامت به جهنم نرويم ، خدا
ما را نسوزاند ، اين يك همّت نازلي است . در قيامت خداي سبحان بسياري از انسانها را به جهنم نمي برد ، كودكان را به جهنم نمي برد ، ديوانه ها را به جهنم نمي برد ، مستضعفين فطري را به جهنم نمي برد . جهنم نرفتن و نسوختن كه هنر نيست ، با فرشته ها هم صحبت بودن هنر است ، كاري كردن كه فرشته ها به استقبال انسان بيايند هنر است ، « سلام عليكم طبتم فادخلوها » 7 را از زبان فرشته ها شنيدن هنر است . آنها خدمه شمايند . و الآن راه در اينجا براي رسيدن به اين مقام باز است . ساده ترين كاري كه موجب آزار پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نشود آن است كه مواظب خوراك و گفتارمان باشيم . اين از سخنان نوراني اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب ـ صلوات الله و سلامه عليه ـ است كه فرمود چند چيز با چند چيز جمع نمي شود « لا تجتمع البطنة والفطنة والشهوة والحكمة » 8 پرخوردي با مصمّم بودن جمع نمي شود ، كسي اهل عزم است كه پرخور و بد خلق نباشد . تبعيت از شهوات نفساني با حكيم بودن سازگار نيست .
شخصي در محضر رسول اكرم آروغ زد ، حضرت فرمود : « اَقلْل من جشأتك » 9 چرا به خودت اجازه مي دهي آنقدر بخوري كه در محضر ديگران آروغ بزني ، تو انساني ، بهمان اندازه كه برايت لازم است اكتفا كن . آنها كه هميشه سيرند گرسنگي فراواني در قيامت در پيش دارند .
ضيافـت پيامبـر شب زنـده داري اسـت :
مهمان پيغمبر بودن با شكم پر ممكن نيست و اگر كسي اهل مؤانسه باشد شب را با ديگران به انس مي گذراند و ديگر
فراغتي ندارد ، « انّ لك في النهار سبحاً طويلاً » او اجازه نمي دهد كه « إنّ ناشئة الليل هي اشد وظأً و أقومُ قيلاً » 10 نصيبش شود . اگر كسي
مهمان رسول اكرم است ، ممكن نيست از شب زنده داري محروم باشد ، زيرا پذيرائي پيامبر تهجّد است و به شب زنده داري دعوت مي كند . ضيافت رسول اكرم در احياء ليل است و با مؤانسه دوستان در شب ، سازگار نيست . اگر خدا فرمود : « شما مهمان رسول اكرميد » ، غذاهاي رسالت را مشخص كرد ، فرمود پنج نماز است كه ديگران با تو شريكند و تو با ديگران سهيمي . اما اين نماز ششم ، نماز خاص است ؛ « أقم الصلاة لدلوك الشمس الي غسق الليل » . چهار نماز عبارتند از : ظهرين و مغربين ؛ يعني از دلوك شمس تا دل شب و قرآن الفجر كه پنجمين نماز است ، همه در خواندن آن شريكند . امّا « و من الليل فتهجّد به نافلة لك » ، مال تو ، « عسي اي يبعثك ربك مقاماً محموداً » 11 تو اين مقام و سفره را به ديگران خواهي داد و از آنها پذيرايي مي كني ، چون آنان مهمان تواند .
بديهي است كه اگر كسي مهمان پيغمبر شد ، از غذاي او استفاده مي كند و از خود سخني ندارد . حال كه اينجا غذا را ميل كرد ( و اذا طعمتم فانتشروا ) به اقطار عالم منتشر شويد تا همين غذاها را منتقل كنيد .
تكريـم خداونـد از پيامبـر و مؤمنـان
اگر اينگونه مهمان شديد ، آنگاه خداوند و همه فرشته ها بر شما صلوات و درود مي فرستند ، آري انسان عادي به جايي مي رسد كه خداي سبحان و ملائكه بر او صلوات بفرستند .
در همين سوره مباركه احزاب اگر صلوات خدا و فرشته ها بر
رسول اكرم ـ عليه آلاف التحيه والإكرام ـ مطرح است . صلوات خدا و فرشتگان بر شما هم مطرح است . اگر در اين سوره فرمود : « اِنَ اللهَ وَمَلائَكَتَه يُصَلّوُنَ عَلَي النَّبِيِّ » در همين سوره نيز فرمود : « هو الذي يُصلّي عليكم و ملائكته » 12 اين چه انساني است كه مي تواند به جايي برسد كه خدا بر او صلوات بفرستد ! كاري نكنيم كه افراد ساده اي كه در كاروان ما هستند ، به جايي برسند كه در قيامت ما به شفاعت آنها محتاج باشيم .
مرحوم بحرالعلوم ـ رضوان الله عليه ـ مي گويد : مرحوم خواجه نصرالدين طوسي در درس وقتي نام سيد مرتضي را برد گفت : « قال السيّد المرتضي صلوات الله عليه » براي رفع اعجاب شاگردان فرمود : « فكيف لا يُصلّي علي المرتضي ! » .
اگر خدا بر شما صلوات مي فرستد ، ملائكه خدا بر شما صلوات مي فرستند ، اين محصول مهماني رسول اكرم است ، خدا مي خواهد شما را نوراني كند ، وگرنه مسائل مادّي چندان ارزش ندارد ، زيرا همه اين مسائل رفاهي كه در اين يك ماهه نصيب زائران مي شود ، يك روزه نصيب متكاثراني خواهد شد كه وقتي از سايه قصرشان مي گذري مي بيني سايه آن به آساني تمام نمي شود و لذا فرمود : « اگر خواستيد بدانيد دنيا چقدر مي ارزد ببينيد به دست چه كسي است » ؟
آنچه در اين دو صلوات هست ، اين است كه درباره نبي اكرم فرمود : « ان الله و ملائكته يصلّون علي النبي » 13 در تصليه بر رسول اكرم همه فرشتگان در خدمت خداي سبحان با هم صلوات مي فرستند كه يك تجليل است . شما اگر خواستيد از دوستتان
تكريمي به عمل آوريد با همه آشنايانتان يكجا به ديدار او
مي رويد ، وقتي هم خداي سبحان بر رسول اكرم صلوات مي فرستد همه فرشته ها را در خدمت خود جمع مي كند و مي فرمايد خدا و فرشتگان خدا بر نبي اكرم صلوات مي فرستند ، اما در همين سوره وقتي سخن از صلوات بر مؤمنين است خدا درباره مؤمنين تنها صلوات مي فرستد ، ملائكه هم جدا ، لذا فرمود : « هوالذي يصلي عليكم و ملائكته » وقتي جمله « هو الذي يُصلّي عليكم » تمام شد ، آنگاه جمله « ملائكته » را بر آن عطف كرد ، در آنجا عطف مفرد بر مفرد است ، در اينجا عطف جمله بر جمله .
نشانه صلوات خدا و فرشتگان چيست ؟ نشانه اش « لِيَخْرجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِليَ النُّورِ » است و شما را نوراني مي نمايد ، يك انسان نوراني به طبيعت تيره نمي نگرد .
فرازهـاي نورانـي زيارت جامعـه :
ما در اينجا تنها مهمان رسول اكرم نيستيم بلكه مهمان اهل بيت هم هستيم « بقيع و ما ادريك ما البقيع ؟ » ! شما زيارت جامعه را در مشاهد ديگر مي خوانيد ، اما آنطور كه در بقيع زيارت جلوه مي كند در مشاهد ديگر ظهوري ندارد . در فرازهاي نوراني زيارت جامعه عرض مي كنيم : شما اي اهلبيت نبوت محدق به عرش بوديد ، محيط به عرش « الله » بوديد ، در آن جايگاه رفيع منزلت داشتيد ، و خدا بر ما منت نهاد شما را از عرش به فرش آورد ، در بين مردم هستيد ، « ذكركم في الذاكرين و اسماءكم في الأسماء و اجسادكم في الاجساد و ارواحكم في ارواح و انفسكم في النفوس و آثاركم في الآثار و قبوركم في القبور ، فما احلي اسمائكم و
اكرم انفسكم و اعظم شأنكم و اجلّ خطركم و اوفي عهدكم و اصدق وعدكم » شما در بين مردميد ، بدن هاي شما در بين ابدان است ،
نام هاي شما در بين نام هاي ديگران است ، آثار شما در بين آثار ديگران و قبرهاي شما هم در بين قبور است .
در ساير مشاهد اين جمله « قبوركم في القبور » ( قبور شما را با ديگران يكسان كردند ) خيلي جلوه ندارد ، زيرا قبور آنها از قبور ديگران ممتاز است ، ولي در بقيع وقتي انسان كنار اين قبور مطهره قرار مي گيرد ، مي بينيد چنين است . « فما احلي اسماؤكم » چقدر نام شما شيرين است . خوب اگر كسي نام حسن بن علي (عليه السلام) را ببرد ، نام علي بن الحسين (عليه السلام) را ببرد ، نام محمد بن علي (عليه السلام) را ببرد ، نام جعفر بن محمد (عليه السلام) را ببرد و لذت نبرد ، نمي تواند بگويد نام شما چقدر شيرين است ، قبر شما چقدر پرجاذبه است ، اثر شما چقدر شيرين است .
مبادا بدون خلع نعلين وارد حرم مطهر ائمّه بقيع بشويد . به اين زائران عزيز كه از يك كشور فداكار شيعه آمده اند بفرماييد ادب و احترام بقيع در اين نيست كه خود را به قبر بيندازيد ، وقتي وارد مي شود بعد از اذن دخول ، بايد كفش را همين دمِ در ، بيرون آوريد ، آهسته آهسته قدم برداريد ، تا شيريني اين جمله ها را احساس كنيد . به ما گفتند وقتي در كنار اين قبور رسيديد و مي بينيد با ساير قبرها يكسانند بگوييد : « واكرم انفسكم و اعظم شأنكم و اجلّ خطركم و اوفي عهدكم و اصدق وعدكم » و آنگاه مي گوييم : « كلامكم نور و امركم رشد و وصيتكم التقوي و فعلكم الخير » ، حرفتان نور است . « و عادتكم الأحسان و سجيّتكم الكرم » ، شما نوراني هستيد ، حرفهاي روشنگرانه داريد و فطرت و سجيه شما
كرم و بخشش است ، بنابراين ما با ديگران فرق داريم . با ما چند كلمه حرف بزنيد .
آن بزرگواران گاهي در رؤيا با آدم حرف مي زنند ، گاهي در بيداري . اگر كسي در خود احساس تغيير حالت كرد بداند كه ائمه بقيع ـ سلام الله عليهم ـ با او حرف زده اند ، و اگر كسي در خود حالي نديد ، نا اميد نباشد . يك راه است و ديگر هيچ ، و آن اشك ( و سلاحه البكاء ) .
يك ميليون نفر آمدند و زيارت كردند و رفتند ، آيا ما هم بايد اين چنين باشيم ، ما با همه مردم روي زمين فرق داريم . تنها كشوري كه ولايت علي و اولاد علي (عليه السلام) در آن است ، كشور ماست . تنها كشوري كه به عشق شهادت آزاديش را تضمين كرده است ، كشور ماست . ما آمديم بدون شنيدن حرف اينها برگرديم ؟ بدا به حال ما كه چيزي نشنويم و برگرديم ! حرف آنها از دل برمي خيزد ، آنكه حرف را با دل گرفت با دلها سخن مي گويد « نزل به روح الامين علي قلبك لتكون من المنذرين » 14 او هم با دلها سخن مي گويد . اگر تغييري در خود ديديد بفهميد حضرت با ما سخن گفت ، اگر تغييري در حالمان ديديم بايد بفهميم كه بقيع با ما سخن گفته و اگر تغييري پيدا نشد بناليد تا تغيير پيدا بشود .
گريه ، سـلاح مبـارزه با شيطـان :
آنكه نگذاشت ما حرف ائمه را بشنويم كيست ؟ يا شيطان درون است يا شيطان بيرون آنچه نگذاشت ما اين نور را احساس كنيم كيست ؟ يا نفس امّاره است يا ابليس ، خوب اگر خواستيم بر اين دشمن پيروز بشويم چه كنيم ؟ اينجا كه جاي توپ و تانك
نيست ، اين دشمن بيرون را با سلاح گرم مي شود از پا در آورد ، اما نفس امّاره را با كدام اسلحه از پا در بياوريم ؟ . ( و سلاحه البكاء ) ناله و جزع و شيون انسان را فاتح مي كند ، زيرا اگر كسي ننالد كه
پيروز نمي شود ، و اگر پيروز نشد بطور عادي مي آيد ، بطور عادي برمي گردد ؛ حدّاكثر آن است كه آن را به جهنم نبرند . آن كفاري كه دسترسي به اين معارف اسلامي ندارند و در دورترين نقاط عالمند آنها را به جهنم نمي برند ، نسوختن كه هنر نيست . انساني كه اهل دنياست گرفتار قساوت دل و جمود عين است ، پس از اين فرصت حدّاكثر استفاده را بكنيد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقي ها :
1 ـ احزاب : 53 .
2 ـ « اني » ( مقصوراً ) يعني غذا نضج و پخته شد و « اناء » ( ممدوداً ) يعني ظرف .
3 ـ بحار ، ج 2 ، ص 96 .
4 ـ طه : 54 .
5 ـ آل عمران : 18 .
6 ـ فاطر : 1 .
7 ـ زمر : 79 .
8 ـ كافي ، ج 4 ، ص 248 .
9 ـ سفينة البحار ، ج 1 ، ص 156 .
10 ـ مزمل : 7 ـ 6 .
11 ـ اسراء : 79 ـ 78 .
12 ـ احزاب : 56 .
13 ـ احزاب : 33 .
14 ـ شعراء : 193 .