فقه حج
مقام ابراهیم و سیر تاریخی آن
57 فقه حج 58 میقات حج - سال دوم ـ شماره هفتم ـ بهار 1373 مقام ابراهیم و سیر تاریخی آن مهدی پیشوایی ـ حسین گودرزی قداست و سابقه تاریخی مقام ابراهیم از جمله آیات و نشانه های خداوند در روی زمین « مقام ابراهیم » است ( 1 ) و
57 |
فقه حج
58 |
ميقات حج - سال دوم ـ شماره هفتم ـ بهار 1373
مقام ابراهيم و سير تاريخي آن
مهدي پيشوايي ـ حسين گودرزي
قداست و سابقه تاريخي مقام ابراهيم
از جمله آيات و نشانه هاي خداوند در روي زمين « مقام ابراهيم » است ( 1 ) و آن عبارت از سنگي است به مقدار يك ذراع در يك ذراع كه اثر پاي حضرت ابراهيم در آن باقي است . ( 2 )
مقام ابراهيم از جمله سنگهاي مقدس روي زمين است . روايت شده است كه از سنگهاي بهشتي در روي زمين ؛ يكي سنگ « مقام » و ديگري « حجرالأسود » است . ( 3 ) مقام از يادگارهاي حضرت ابراهيم (عليه السلام) است كه هزاران سال بر آن گذشته و از حوادث گوناگون طبيعي و اجتماعي مصون مانده است ، و چنانكه گفته شد قرآن آن را از آيات روشن خداوند مي داند . ( 4 ) اين حاكي از آن است كه كساني كه كعبه را مقدس مي دانستند ، نشانه هاي ابراهيم ، معمار كعبه را نيز ارج مي نهاده اند . از اين رو در حفظ و حراست شكل كعبه و آثار مربوط به آن ، نهايت تلاش و جديت را نموده اند كه از مهمترين آنها « حجرالأسود » و « سنگ مقام » است كه چه قبل از اسلام و چه بعد از آن ، مورد توجّه و احترام و تقدّس بوده اند . اما سرگذشت اين دو اثر ، متفاوت است ؛ چون محل حجرالأسود از همان آغاز معين بود و در گوشه كعبه و كنار دَرِ آن كار گذاشته شده بود ، در تغييراتي كه در اثر حوادث و مرور زمان بر اين خانه پيش مي آمد محل آن تغيير نكرده است ولي در مورد مقام ابراهيم كه در بناي كعبه جاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « فيه آيات بيّنات مقام ابراهيم . . . » ، آل عمران : 97 .
2 ـ در مورد نامگذاري مقام و باقي ماندن جاي پاي حضرت ابراهيم (عليه السلام) در سنگ مزبور سه وجه گفته اند :
الف : چون هنگام ساختن كعبه ديوارها بلند شد و دسترسي ابراهيم به آن دشوار بود ، اسماعيل سنگي را كه به مقام مشهور است آورد و ابراهيم روي آن مي ايستاد و خانه را مي ساخت و آن سنگ را همچنان گرد خانه مي گردانيد ، تا آنكه روبروي در خانه خدا رسيد .
ابن عباس مي گويد : چون ابراهيم روي آن سنگ مي ايستاد ، به مقام ابراهيم مشهور شده است . همچنين از او نقل شده است كه چون ابراهيم روي آن سنگ ايستاد ، دو پاي او در آن فرو رفت . ( ازرقي ، اخبار مكه ، مكه مكرمه ، دارالثقافة 1403 هـ . ق . ج1 ، ص 59 ؛ نظام الدين نيشابوري ، تفسير غرائب القرآن ، حاشيه تفسير طبري ، بيروت ، دار احياء تراث العربي ، ج1 ، ص 395 ) .
ب : آنگاه كه به ابراهيم فرمان داده شد كه به مردم اعلان حج كند ، ابراهيم عرض كرد : پروردگارا ! صداي من بر همگان نمي رسد ، خداوند فرمود : تو اعلان كن ، بر عهده من است كه صداي تو را به همگان برسانم . ابراهيم بر فراز مقام قرار گرفت و مقام چندان مرتفع شد كه از كوهها بلندتر گرديد و چون ابلاغ كرد سنگ تاب نياورد و دو پاي ابراهيم در آن فرو رفت . ( ازرقي ، همان مدرك ، ج 2 ، ص 30 ؛ صدوق ، علل الشرايع ، قم ، مكتبة الداوري ، ص 423 ) .
ج : بار دوم كه ابراهيم از شام براي سركشي به اسماعيل و هاجر به مكه آمد ، همسر اسماعيل سنگي براي ابراهيم آورد كه بر آن بايستد تا سرش را شستشو دهد ، چون ابراهيم پا بر آن نهاد ، پاي وي در سنگ فرو رفت و اثرش باقي ماند ( مجمع البيان ، طبرسي ، تهران ، مكتبة العلمية الإسلاميه ، ج 1 ، ص 203 ) .
برخي احتمال داده اند كه حضرت ابراهيم در هر سه مورد ، روي همين سنگ قرار گرفته است ؛ يعني سنگي كه همسر اسماعيل براي ابراهيم آورد تا بر آن پا نهد كه سرش را شستشو دهد ، همان سنگ را اسماعيل براي او آورد تا بر آن بايستد و خانه را بسازد و ابراهيم باز بر همان سنگ ايستاد و فرمان زيارت خانه خدا را ابلاغ كرد ( نظام الدين نيشابوري ، همان مدرك ، ص 395 ) .
3 ـ ابو علي الفضل بن حسن الطبري ، مجمع البيان ، بيروت ، دار احياء التراث العربي ، ج 1 ، ص 203 ؛ ازرقي ، اخبار مكه ، مكه ، دارالثقافه ، 1403 هـ . ق . ، ج2 ، ص 29 .
4 ـ آل عمران : 97 .
59 |
مخصوصي نداشته و در خارج و كنار كعبه بود دچار جابجايي شده است . از آنجا كه اين تغيير در روايات و تاريخ مورد بحث قرار گرفته است و از طرفي در فقه شيعه واجب و از نظر اهل سنت مستحب است كه نماز طواف ، پشت مقام خوانده شود ، سزاوار است اين موضوع مورد بررسي قرار گيرد كه محل اصلي مقام كجا بوده و چرا و چگونه و به دست چه كسي تغيير مكان پيدا كرده است ؟ !
محل اصلي مقام
در روايات بسياري از اهل سنت و شيعه و گزارش مورخان آمده است كه :
« كان المقام ملصقاً بالبيت » ؛ « مقام ابراهيم به خانه [ خدا ] چسبيده بوده است » . ( 1 )
هنگامي كه ابراهيم خانه را مي ساخت آنگاه كه ديوارها بلند شد و دست ابراهيم به آن نرسيد ، اسماعيل اين سنگ را براي او آورد و ابراهيم روي آن مي ايستاد و گرد خانه مي گشت و سنگهاي ديوار را كار مي گذاشت و آنگاه كه بنا تمام شد ، سنگ ( مقام ) را كنار خانه گذاشت . اين موضوع را « سعيد بن جبير » از « ابن عباس » نقل مي كند . ( 2 ) چسبيده بودن « مقام » به خانه خدا علاوه بر مآخذ اهل سنت در منابع و كتب شيعه نيز آمده است . ( 3 )
ازرقي در اخبار مكه از ابوسعيد خُدري نقل مي كند كه ابراهيم مأمور شد مقام را قبله خود قرار دهد و آن را كنار دَرِ كنوني كعبه قرار داد و مدتها قبله بود و پس از آن اسماعيل نيز به جانب آن روبروي دَرِ كعبه نماز مي گزارد و مدتها قبله بود . پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) چون به مكه مي آمد ، چنان روبروي كعبه قرار مي گرفت كه مقام روبروي ايشان ؛ ميان او و خانه واقع مي شد . ( 4 )
از آنچه گفته شد معلوم مي شود كه قبله قرار دادن مقام ، از زمان ابراهيم و اسماعيل تا زمان پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) سابقه تاريخي دارد . قرآن نيز مسلمانان را بدين معنا دعوت مي كند : « مقام را جايگاه نماز قرار دهيد » . ( 5 ) معلوم مي شود كه مقام ويژگي و خصوصيتي دارد كه بايد محل نماز و قبله نمازگزار باشد .
بنابر اين مي توان از احاديث و گزارشهاي فراوان تاريخي ، اطمينان پيدا كرد كه جاي مقام ، محل فعلي آن نبوده و نزديك دَرِ خانه و چسبيده به آن بوده است ، چنانكه « فأسي » و « فاكهي » از مردم مكه نقل مي كنند كه بين مقام و كعبه به مقدار عبور بزي فاصله بوده است . ( 6 )
تغيير محل مقام توسط چه كسي انجام پذيرفت ؟
اكنون كه روشن شد مقام به بيت متصل بوده ، بايد ديدمحلّ آن چگونه ، چرا وبه وسيله چه كسي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ابن سعد ، طبقات ، ج 3 ، ص 284 ؛ ابن حجر عسقلاني ، فتح الباري ، بيروت ، دارالمعرفة ، ج 3 ، ص 169 ؛ فاكهي ، اخبار مكه ، مكه المكرمة ، مكتبة و مطبعة النهضة الحديثه ، ج 1 ، ص 454 و 455 ؛ ابن ابي الحديد ، شرح نهج البلاغه ، قم انتشارات اسماعيليان ( افست ) ، ج 12 ، ص 75 ؛ جلال الدين سيوطي ، تاريخ الخلفا ، منثورات الشريف رضي ( افست ) ، ص 137 ؛ رشيد رضا ، تفسير المنار ، بيروت ، دارالمعرفه ، ج 1 ، ص 462 .
2 ـ ازرقي ، همان كتاب ، ج2 ، ص 32 .
3 ـ صدوق ، علل الشرايع ، بيروت ، دار احياء التراث العربي ، ص 423 ؛ كليني ، الروضة من الكافي ، ترجمه كمره اي ، تهران ، كتابفروشي اسلاميه ، 1397 هـ . ق . ج 1 ، ص 96 ـ 95 ؛ شيخ حر عاملي ، وسائل الشيعه ، قم ، مؤسسه آل البيت (عليهم السلام) 1412 هـ . ق . ج 13 ، ص 350 .
4 ـ ازرقي ، همان كتاب ، ص 30 و 31 .
5 ـ « و اتخذوا من مقام ابراهيم مُصلّي » ؛ بقره : 125 .
6 ـ فاكهي ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 455 ؛ فاسي ، شفاء الغرام باخبار البلد الحرام ، بيروت ، دارالكتب العلمية ، ج 1 ، ص207 .
60 |
تغيير يافته و مقدار 27 ذراع ميان خانه و مقام فاصله ايجاد شده است ؟ آنچه در گزارش مورخان و كتب حديث به دست مي آيد اين است كه خليفه دوم محلِّ مقام را تغيير داده است . اين معنا گاهي در ضمن بيان حادثه اي طبيعي ، به نام سيل « ام نهشل » نقل شده ، و گاهي به عنوان ادليات و ابداعات و ابتكارات مهم عمر در دوران خلافتش ، و گاهي بصورت گزارشي در باب مقام ياد شده است . ما براي اينكه همه جوانب تاريخي اين حادثه روشن شود هر سه گزارش را از نظر خوانندگان ارجمند مي گذرانيم و سپس به نقد و بررسي آنها مي پردازيم :
1 ـ ابوالوليد ازرقي ، مؤلف كتاب اخبار مكه ، از پدربزرگ خود از داود بن عبدالرحمن از ابن جُريج از كثيربن كثيربن مطلب بن ابي وداعه سهمي ( 1 ) از پدرش و او از پدربزرگش نقل مي كند كه مي گفته است : پيش از اين كه عمر بن خطاب سنگ چين منطقه بالاي مكه را درست كند ، از ناحيه درِ بني شيبه سيلاب وارد مسجد الحرام مي شد ؛ آن چنان كه اين در را « در سيل ها » نام گذارده بودند و گاهي مقام را از جاي خود مي كند و آن را كنار كعبه مي برد تا آن كه به روزگار حكومت عمر بن خطاب سيلي آمد كه به سيل « ام نهشل » معروف شد ؛ زيرا ام نهشل دختر ابي عبيدة بن ابي احيحه ، سعيد بن عاص را با خود برد و او در آن سيل غرق شد و مرد ، اين سيل مقام را از جاي كند و برد و آن را در محله پايين مكه بدست آوردند و آوردند و به پرده هاي كعبه متصل كردند و در اين باره براي عمر نوشتند و او در حالي كه از اين واقعه ترسيده بود در ماه رمضان به قصد عمره به مكه آمد ( 2 ) محل اصلي مقام را سيل از ميان برده بود و نشانه آن هم محو شده بود ، عمر مردم را فراخواند و گفت شما را به خدا سوگند مي دهم هركس اطلاعي از جاي دقيق مقام دارد مرا آگاه كند ، مطلب بن ابي وداعه ( 3 ) سهمي گفت : اي اميرمؤمنان من مي دانم ؛ زيرا از چنين پيشامدي بيمناك بودم و اندازه فواصل آن را تا حجرالأسود و حجر اسماعيل و چاه زمزم با نخ گرفته ام و در خانه ام موجود است ، عمر به او گفت : همين جا بنشين و بفرست آن نخ را بياورند . چون نخ و ريسمان را آوردند و اندازه گرفتند جاي مقام همين جاي كنوني تعيين شد ، عمر از مردم ديگر هم پرسيد و با آنان مشورت كرد ، گفتند : آري همين جا محل مقام است و چون اين موضوع ثابت شد و براي عمر مسلم شد ؛ نخست براي آن پايه اي ساختند و سپس مقام را به جاي خود منتقل كردند كه تا امروز همچنان بر جاي خود باقي است . ( 4 )
2 ـ مورخان و رجال نويسان اهل سنت در شرح زندگاني و خلافت عمر ، بدون آن كه به انگيزه كار ، اشاره كنند ، مي نويسند :
« هو ( عمر ) الّذي اخّر المقام الي موضعه اليوم و كان ملصقاً بالبيت » ؛ « عمر بود كه مقام را به عقب كشيد و در محل كنوني قرار داد و قبلاً چسبيده به كعبه بود » . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ از راوياني است كه برخي او را ضعيف و برخي قوي و مورد اعتماد دانسته اند ، رك به : ميزان الاعتدال ذهبي ، ج3 ، ص409 ، ذيل شماره 6948 ـ م .
2 ـ طبري مي گويد اين سيل در سال هفدهم هجرت بوده است .
3 ـ مطلب روز فتح مكه مسلمان شد ، پدرش در جنگ بدر اسير شد ، مطلب مدتي ساكن كوفه بود و سپس به مدينه برگشت ، رك به : ابن اثير ، اسد الغابه ، ج4 ، ص 374 ـ م .
4 ـ اخبار مكه ، ترجمه دكتر محمود مهدوي دامغاني ، تهران ، چاپ و نشر بنياد مستضعفان ، 1368هـ . ش . ج2 ، ص327 .
5 ـ فاكهي ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 454 ؛ ابن سعد ، همان كتاب ، ج 3 ، ص 284 ؛ ابن ابي الحديد ، همان كتاب ، ج 12 ، ص75 ؛ ابن حجر عسقلاني ، همان كتاب ، ج 3 ، ص 169 ؛ سيوطي ، همان كتاب ، ص 137 ؛ رشيد رضا ، همان كتاب ، ج1 ، ص462 ؛ ازرقي ، همان كتاب ، ج 2 ، ص 32 .
61 |
در منابع شيعه نيز تغيير محل مقام ، به عمر نسبت داده شده است . ( 1 )
3 ـ فاكهي از سعيد بن جبير نقل مي كند : مقام ابراهيم كنار كعبه بود و هنگامي كه ديوارها بالا مي آمد ، روي بر آن مي ايستاد تا بر ديوارها مسلّط شود ، و چون جمعيت زائران بسيار شد ، عمر ترسيد كه آن را پايمال كنند . از اين رو آن را به جايي كه امروزه هست برگردانيد . ( 2 )
« ابن حجر عسقلاني » اين معنا را بدين گونه مطرح مي كند : چون عمر ديد ماندن مقام در محل اصلي موجب تضييق بر نمازگزاران و طواف كنندگان مي شود ، آن را در محلي قرار داد تا رفع مشكل و تنگنا از حجاج بشود . ( 3 )
انگيزه تغيير محل مقام ؟
از آنچه گفته شد معلوم مي شود كه مقام ابراهيم بوسيله عمر جابه جا شده است اما اين كه انگيزه او در اين كار چه بوده مورد اختلاف است :
چنانكه گذشت ، برخي اين تغيير را به حادثه سيل « ام نهشل » كه شرحش گذشت مرتبط دانسته اند و غالباً چنين گفته اند :
« سيل مقام را جابه جا كرد ، عمر آن را به اينجا كه محل اصلي آن است برگردانيد . »
بايد ديد اين محل همان محل زمان رسول خدا است ، يا اين كه به محلي برگردانده كه خود قبلاً به آنجا انتقال داده بود ؟ !
« ابن حجر » از « ابن عيينه » نقل مي كند كه مقام در زمان رسول خدا به خانه چسبيده بود و عمر آن را تغيير داد ، پس از آن سيلي آمده ، آن را برد و عمر به جايي كه قبلاً تعيين كرده بود برگردانيد . ( 4 )
اين گزارش نشان مي دهد كه پيش از واقعه سيل ، عمر مقام را تغيير داده بوده و بعد از اين واقعه ، آن را مجدداً به همان محل برگردانيده است . ( 5 )
چنانكه گذشت ، عده اي ديگر براي تغيير محل مقام ، توجيهي ديگر گفته اند : چون مقام پايمال نمازگزاران مي شد ، عمر دست به اين تغيير زد ، و براي اين كه محل ، براي طواف و نماز وسيعتر شود ، مقام را به عقب برگردانيد .
برخي از علماي اهل سنت ، تغيير محل مقام توسط عمر را ، با گزينش مقام ابراهيم بعنوان « مصلّي » ( نمازگاه ) ارتباط داده و گفته اند : نزول آيه : « و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلي » موافق پيشنهاد عمر به پيامبر بوده است ، چنانكه عبدالله بن عمر مي گويد : پيامبر دست عمر را گرفت و نزد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ صدوق ، همان كتاب ، ص 423 ؛ ابوالقاسم كوفي ، الأستغاثة ، ص 43 ؛ كليني ، الروضة من الكافي ، ترجمه كمره اي ، تهران ، كتابفروشي اسلامية ، 1397 هـ . ق . ص 96 ـ 95 ؛ مظفر ، دلائل الصدق ، بيروت ، دارالوفاء ، ج3 ، ص 136 .
2 ـ فاكهي ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 454 .
3 ـ فتح الباري ، بيروت ، دارالمعرفة ، ج 3 ، ص 169 .
4 ـ همان .
5 ـ همان .
62 |
مقام برد و فرمود : اين مقام ابراهيم است . عمر گفت : يا رسول الله چرا آن را « مصلّي » قرار نمي دهي ؟ و بعد از آن آيه « و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلي » نازل شد . ( 1 )
« ابن حجر » تغيير محل مقام به وسيله عمر را به نزول آيه ياد شده چنين ارتباط مي دهد : چون به درخواست عمر ، مقام ، « مصلّي » شده بود ، تغيير محل آن براي او آسان بود و آمادگي چنين كاري را داشت . ( 2 ) وي براي اين كه كار عمر را شرعي قلمداد نمايد چنين اضافه مي كند : از اين كه صحابه و تابعين هيچ گونه اعتراضي به اين اقدام نكردند ، معلوم مي شود كه اين كار مورد تأييد آنان بوده و مورد اتفاق و اجماع واقع شده است . ( 3 )
نقد و بررسي گزارشها و اقوال
در بدو نظر تشخيص واقعيت قضيه از ميان اين گزارشها و اقوال و رواياتي كه پيرامون اين قضيه در منابع اهل سنت وارد شده ، مشكل مي نمايد . از اين رو برخي از دانشمندان معاصر اهل سنت ، در ارزيابي صحّتِ اين گزارشها ، به زحمت افتاده و از ميان آنها گزارش نخست را برگزيده اند و نظريه دوم را از اين نظر بعيد شمرده اند كه عمر ، به خود جرأت و اجازه نمي داده كه محل مقام را از جايي كه زمان پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و ابوبكر بوده ، تغيير دهد . ( 4 ) و به نظر مي رسد نقل دوم درست باشد .
ولي ارتباط اين موضوع با پيشنهاد عمر راجع به مقام و نزول آيه مربوط به مقام ابراهيم به اين مناسبت ، مشكوك به نظر مي رسد ؛ زيرا راوي اين روايت ، عبدالله بن عمر است و به گفته دانشمندان علم حديث يكي از موارد ، انگيزه جعل حديث « فضائل افراد » است . حال اگر فرزندي فضيلت پدر را نقل كند ، جاي تأمل بيشتري است . از اين گذشته مفسّران گفته اند : سوره بقره ( كه آيه مزبور جزء آن است ) در مدينه نازل شده است و اين آيه را استثنا نكرده اند . بنابر اين نزول آيه مربوط به مقام ، ارتباطي با عمر نداشته تا ـ چنانكه ابن حجر عنوان مي كند ـ زمينه اي براي تسهيل تغيير محل آن باشد ! تلاش افرادي مانند ابن حجر براي ارتباط اين دو موضوع با يكديگر ، تلاش براي موجه جلوه دادن كار خليفه دوم به نظر مي رسد .
در منابع و روايات شيعه ، تغيير محل مقام توسط عمر ، جزء بدعتهاي او شمرده شده است . بنابر اين اگر قضيه سيل ام نهشل درست باشد ، معلوم مي شود سيل ، مقام را بعد از تغيير محل آن توسط عمر ، جابجا كرده و او آن را به محل قبلي برگردانيده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ابن حجر ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 69 . البته در صفحات آينده خواهيم گفت كه تغيير محل مقام ، مورد اعتراض امامان معصوم و جانشينان واقعي پيامبر واقع شده است .
2 ـ همان .
3 ـ همان .
4 ـ حسين عبدالله سلامه ، تاريخ عمارة مسجدالحرام ، جدّه ، 1400 هـ . ق . الكتاب العربي السعودي ، ص150 .
63 |
اعتراض امامان به تغيير محل مقام
نقل شده است كه روزي علي (عليه السلام) در حضور جمعي از اهل بيت و ياران خاص خود خطبه اي خوانده و ضمن آن ، پس از برشمردن تحريفها و دگرگونيهايي كه زمامداران پيشين ـ دانسته و آگاهانه ـ در احكام اسلام به وجود آورده بودند ، اظهار نگراني كرد و فرمود : اگر من بخواهم امت اسلامي را به زمان رسول خدا برگردانم و آنان را وادار به اجراي صورت درست اين احكام كنم ، سپاهيان من از اطرافم پراكنده مي شوند ، و جز تعداد اندكي از شيعيان و كساني كه موقعيت و فضيلت مرا مي شناسند ، و امامتم را قبول دارند ، كسي با من نمي ماند . امام در اين خطبه يكي از احكام تحريف شده را ، تغيير محل مقام از محل زمان پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) معرفي فرمود . ( 1 )
امام صادق (عليه السلام) فرمود : چون خداوند به ابراهيم وحي نمود :
« و اذّن في الناس بالحج يأتوك رجالاً و علي كلّ ضامر يأتين من كلّ فجٍّ عميق » .
« و مردم را به حج فراخوان تا پياده يا سوار بر شتران تكيده ، از راههاي دور ، نزد تو بيايند » . ( 2 )
ابراهيم سنگي را كه هنوز اثر پاهايش در آن است ، برگرفت و آن را جنب خانه و چسبيده به آن قرار داد . سپس روي آن ايستاد و با صداي بلند آنچه را خدا فرمانش داده بود گفت . چون ندا داد ، سنگ تاب نياورد و پاي ابراهيم در آن فرو رفت . ابراهيم پاي خود را بيرون كشيد و سنگ در همان محل باقي ماند . و چون بعدها جمعيت بسيار شد و مردم ازدحام آوردند [ پيشينيان ] رأيشان بر اين قرار گرفت كه آن را در اين محل قرار دهند تا اين كه محل طواف براي طواف كنندگان باز شود . چون خداوند محمد (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را مبعوث كرد او مقام را به جايي كه ابراهيم قرار داده بود برگردانيد . تا زماني كه رسول خدا زنده بود و زمان خلافت ابي بكر و آغاز خلافت عمر در همان محل قرار داشت ، ليكن عمر گفت مردم در محل مقام ازدحام مي كنند ، چه كسي جاي آن را در زمان جاهليت مي داند ؟ مردي گفت : من محل آن را با معياري اندازه گرفته ام . عمر گفت آن نزد تو است ؟ گفت : آري ، عمر گفت : آن را بياور ، و آنگاه دستور داد مقام را برداشته و به جايي كه الآن هست انتقال دهند . ( 3 )
تأثير فقهي جابجايي مقام
جابجايي مقام توسط خليفه دوم موجب گشت كه بعدها در ذهن و انديشه مردم در مورد نماز طواف ، اين سؤال پيش آيد كه تكليف نماز پشت مقام چگونه است ؟ آيا خواندن نماز طواف در محل فعلي مقام صحيح است يا نه ؟ بر اين اساس از امام رضا ـ عليه السلام ـ در اين مورد چنين سؤال مي شود : آيا دو ركعت نماز واجب طواف را پشت مقامي كه الآن هست بخوانم يا جايي كه در عهد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كليني ، الروضة من الكافي ، ط 2 ، تهران ، 1389 هـ . ق . دارالكتب الاسلاميه ، ص 63 ـ 58 .
2 ـ حج : 27 .
3 ـ صدوق ، علل الشرايع ، نجف ، مكتبة الحيدرية ، ص 423 .
64 |
رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بوده است ؟ امام مي فرمايد پشت جايي كه فعلاً مقام هست بخوان . ( 1 )
محمد بن مسلم مي گويد : [ از حضرت صادق يا باقر ـ عليهماالسلام ـ ] درباره محدوده طواف ، در اطراف خانه خدا ، محدوده اي كه اگر كسي خارج از آن طواف كند ، دور خانه طواف ننموده است ، پرسيدم .
امام فرمود : مردم در عهد رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بر گرد خانه و مقام طواف مي نمودند و شما امروزه ميان مقام و خانه طواف مي كنيد . محدوده طواف جايگاه فعلي مقام است ، هركس از آن تجاوز كند از جمله طواف كنندگان محسوب نمي شود . محدوده طواف در روزگار پيشين و امروزه يكي است : به مقدار فاصله بين مقام و خانه ، از هر طرف . هركس طواف كند و بيش از فاصله مذكور از خانه دور شود ، خانه را طواف ننموده است ؛ چونكه بر مسجد [ الحرام ] طواف نموده ، نه بر دور كعبه . و چون در محدوده طواف ، دور نزده است طوافش درست نيست . ( 2 )
بر اساس همين دلايل روايي ، فقهاي معاصر شيعه در فقه استدلالي ، در مورد محل نماز طواف تصريح مي كنند كه بايد پشت مقام در محل فعلي ، خوانده شود نه پشت محل مقام كه در زمان پيامبر بوده است . به عنوان نمونه به نقل دو فتوا اكتفا مي كنيم :
1 ـ چنانكه طواف حد معيني دارد ، نماز طواف هم محل معيني دارد و در غير آن محل نبايد خوانده شود ، و آن ، محل مقام فعلي است نه محل مقامي كه در عهد رسول خدا بوده است . ( 3 )
2 ـ مشهور ميان فقهاي شيعه اين است كه نماز طواف بايد نزد مقام خوانده شود و مقصود از مقام ، محل فعلي آن است نه جايي كه در عهد رسول خدا و يا در عهد ابراهيم ، بنيانگذار كعبه بوده است . ( 4 )
پي نوشتها :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ شيخ حرّ عاملي ، همان مدرك ، ج 13 ، ص 422 ، ح 18112 .
2 ـ همان ، ص 350 ، ح 17920 ؛ توضيح : خوانندگان گرامي توجه داشته باشند كه نظر فقهاي شيعه در مورد محدوده طواف بدين شرح است :
الف : امام خميني (قدّس سرّه) : در صورت امكان ولو در وقت خلوت بايد طواف در حد بين مقام ابراهيم و خانه كه مسافت بيست و شش ذراع و نيم است باشد و دورتر از آن حد ، كفايت نمي كند و در صورت عدم امكان ولو در وقت خلوت ، طواف در خارج حد مزبور مانع ندارد با مراعات الاقراب فالاقرب . ( امام خميني (رحمه الله) ، مناسك حج ، قم ، پاسدار اسلام ، ص 121 ) .
ب : آية الله خويي (رحمه الله) : ظاهر اين است كه طواف در دورتر از اين مسافت بيست و شش ذراع و نيم نيز كافي باشد ؛ خصوصاً براي كساني كه در اين مسافت نتوانند طواف كنند يا طواف در آن بر آنها مشقّت داشته باشد و مراعات احتياط با قدرت و تمكّن بهتر و اولي است . ( افتخاري ، آراء المراجع ، قم ، انتشارات دارالقرآن الكريم ، ص 231 ) .
ج : آية الله گلپايگاني (رحمه الله) : در صورت ازدحام طواف كنندگان ، تا حدّي كه عرفاً اتصال آنان محفوظ باشد ، در فاصله بيشتر از حدّ مذكور ، در پشت مقام ابراهيم ـ عليه السّلام ـ نيز طواف صحيح است ، و در اين حال تفاوتي بين مضطرّ و غير آن نيست . ( آداب و احكام حج ، انتشارات دارالقرآن الكريم ، ص 200 ) .
3 ـ آية الله داماد ، كتاب الحج ، ( تقرير آية الله جوادي آملي ) ، ج 1 ، ص 472 .
4 ـ آية الله داماد ، همان مدرك ، ص 462 .