احد در بستر تاریخ
126 میقات حج - سال دوم ـ شماره هفتم ـ بهار 1373 اُحُـد در بستر تاریخ اصغر قائدان 1 ـ موقعیت جغرافیایی اُحُد احد یکی از کوههای بسیار مهم و مشهور مدینه منوره است که در پنج کیلومتری شمال شرقی این شهر قرار داشته و مسافت آن از سطح دریا 200 متر
126 |
ميقات حج - سال دوم ـ شماره هفتم ـ بهار 1373
اُحُـد در بستر تاريخ
اصغر قائدان
1 ـ موقعيت جغرافيايي اُحُد
احد يكي از كوههاي بسيار مهم و مشهور مدينه منوره است كه در پنج كيلومتري شمال شرقي اين شهر قرار داشته و مسافت آن از سطح دريا 200 متر مي باشد . اين كوه به رغم اين كه از ساير كوهها مستقل است ولي بصورت سلسله جبال طويلي با حدود نه هزار كيلومتر طول و دوهزار كيلومتر عرض بوده و به عبارتي طولاني ترين كوه در شبه جزيره محسوب مي شود . در سمت شرق « جبل تيأب » و جاده فرودگاه مدينه و در سمت غرب « حيّ الطّياريه » و « العيون » آن را محدود ساخته است . جبل ثور و در شمال غربي و « مقابر شهداي احد » و « جبل عينين » در جنوب آن قرار دارد .
بعضي كوه احد را حدّ شمالي مدينه منوره و كوه عير را حدّ جنوبي آن دانسته اند كه بر اساس رواياتي ، رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بين اين دو را حرم خويش دانسته اند ، همانگونه كه خداوند مكه را براي ابراهيم حرم قرار داد .
بعضي نيز طبق روايات ديگري از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) حدّ مدينه در شمال و جنوب را از عير تا ثور ( در پشت احد ) دانسته اند . ( 1 ) در هر حال چه ثور حدّ شمالي مدينه باشد و چه احد ، بر اساس روايات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فيروزآبادي ، ابوطاهر محمد بن يعقوب ؛ المغانم المطابه في معالم طابه ، تحقيق حمد الجاسر ، رياض داراليمامه 1389 ، ص 82 ؛ مسلم ، امام محمد ، الصحيح شرح الإمام النووي . بيروت ، دارالفكر ، [ بي تا ] ، ج 9 ، ص 142 .
127 |
فوق الذكر منطقه اُحد داخل حرم رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است و اين را مي توان يكي از فضايل مهم اين كوه دانست .
كوه احد از لحاظ رنگ ، متمايل به قرمز بوده و داراي قلّه هاي بزرگ و متعددي است . در اين قله ها نقره هاي طبيعي يافت مي شود كه از هدر رفتن آب هاي جاري جلوگيري مي كند . مؤلف كتاب « تاريخ المعالم المدينه » از قول يكي از دوستانش نقل مي كند كه بر بالاي اين كوه نقره هاي معدني يافته و آن را به قيمت زيادي فروخته است . ( 1 )
2 ـ وجه تسميه اُحُد
در وجه تسميه « احد » اقوال مختلفي است . بعضي آن را به علت استقلال از ساير كوهها احد ناميده اند . ( 2 ) بعضي ديگر اُحُد را نام اوّلين ساكن در اين كوه دانسته اند كه از « عمالقه » بوده و نام او را بر آن نهاده اند . عده اي نيز آن را اَحَدْ خوانده اند كه يكي از صفات خداوند متعال است . ( 3 )
در المغانم المطابه آمده است كه : خداوند تعالي اراده فرموده بود كه اين كوه را به يكي از نامهاي خود بخواند ، از اين رو آن را « اُحُد » ناميد ؛ چرا كه انصار در كنار آن توحيد را ياري كرده اند و سرانجام در دنيا و آخرت با آن برانگيخته خواهند شد ؛ پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نيز ( چون در رسالت و اعمال خود يگانه بود ) نام اين كوه ـ كه يكي از شعارهاي يكتايي خداوند است ـ را با اغراض و مقاصد خود موافق يافت و تأييد نمود . با اين كه اُحد از اَحديّت و يگانگي گرفته شده است ليكن حركات آن به رفع است و اين امر دليلي بر بزرگي و عُلوّي خداي يكتا مي باشد .
رسول خدا به اين اسم و مسمّي عشق و محبت ميورزيد و خداوند نيز در مقابل ، اين كوه را از ميان جبال متعدد ، مخصوص همراهي او در بهشت قرار داد . ( 4 )
3 ـ فضايل اُحُد
انس بن مالك از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل مي كند : هنگامي كه خداوند بر كوه سينا تجلي يافت ، اين كوه از عظمت حق تعالي به شش تكه تقسيم شد ؛ سه قسمت آن در مدينه و سه قسمت ديگر آن در مكه مستقر گرديد و اما در مدينه « اُحُد » ، « وَرْقانْ » و « رَضْوي » و در مكه « حِراء » و « ثبير » و « ثور » ( 5 ) در فضايل اُحُد احاديث فراواني از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل شده است از جمله :
عقبة بن سويد انصاريي از پدرش نقل مي كند : « هنگامي كه همراه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از غزوه خيبر بازمي گشتيم ، احد بر ما آشكار شد . آن حضرت فرمودند :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ياسين احمد الخياري ، احمد ، تاريخ المدينة المنورة قديماً و حديثاً . تحقيق عبيدالله محمد امين كردي ، مدينه ، دارالعلم ، چاپ اول ، 1410ق ، ص 222 .
2 ـ فيروزآبادي ، همان كتاب ص 10 ؛ ابن كثير دمشقي ، عمادالدين ابوالفداء . السيرة النبويه ، تحقيق مصطفي عبدالواحد ، مطبعة عيسي البابي الحلبي ، قاهره ، 1384ق ، ج 3 ، ص18 .
3 ـ محمد غالي ، الدر الثمين ، في معام دار الأمين ، ص 179 .
4 ـ فيروزآبادي ، همان كتاب ص 10 و 11 .
5 ـ ابن شبه نميري ، ابوزيد عمر . تاريخ المدينة المنوره . حققه فهيم محمد شلتوت . بيروت : دارالتراث ، چاپ اول ، 1410 ق ـ ج 1 ، ص 79 ؛ سمهودي ، ابوالحسن علي بن احمد . وفاء الوفاء ، بأخبار دارالمصطفي ، حقّقه و فصله محمد محيي الدين عبدالحميد ، قاهره ، مطبعة السعاده ، چاپ اول 1374 ق ـ ج 2 ، ص 109 .
128 |
« اللّه اكبر ، جَبَلٌ يُحِبُّنا وَنُحِبُّهُ و اِنَّ اُحُدْ هذا لَعَلي بابٌ مِنْ اَبْوابِ الجنّه » . ( 1 )
« احد كوهي است كه ما را دوست دارد و ما نيز آن را دوست داريم و اين كوه بر دري از درهاي بهشت قرار دارد » .
در جاي ديگري رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرموده اند :
اَرْبَعةُ اَحْبَلُ مِنْ جِبالِ الجنة « اُحُد » جَبَلٌ يُحِبُّنا وَنُحِبُّهُ ، جَبَلٌ مِنْ جَبَلِ الجَنَة و « وَرْقان » جَبَلٌ مِنْ جِبال الْجَنَة وَ« لُبْنانْ » جَبَلٌ مِنْ جِبال الجَّنَه و « طور » جَبَلٌ مِنْ جِبال الجَّنه » . ( 2 )
« چهار كوه از كوههاي بهشتند ؛ احد كوهي است كه ما او را دوست داريم و او نيز ما را دوست مي دارد و كوهي است از كوههاي بهشت ، و ورقان ، لبنان و طور نيز كوهي از كوههاي بهشت هستند » .
از ابن حميد نقل شده است كه همراه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به سوي تبوك رهسپار شديم تا به وادالقري رسيديم ، رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمودند : « من به سرعت مي روم ، هركس از شما مي خواهد همراه من بيايد و هر كس مي خواهد اندكي درنگ كند » . پس همراه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) خارج شديم تا به مدينه اشراف يافتيم ، پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمودند : « اين ( شهر ) « طابه » است و اين احد كوهي است كه او را دوست داريم و او نيز ما را دوست دارد و آن از كوههاي بهشت است . » ( 3 )
از انس بن مالك روايت شده است رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمودند : « احد كوهي است كه ما را دوست دارد و ما نيز آن را دوست داريم ، پس اگر كنار آن آمديد از ( ميوه ) درختانش بخوريد ، حتي اگر از تلخ ترين آن باشد . » ( 4 )
ابوحمه از انس بن مالك نقل كرده است كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هنگامي كه احد بروي آشكار شد ، فرمودند : « اين كوه ما را دوست دارد و ما نيز آن را دوست داريم . بارخدايا ! ابراهيم ـ عليه السلام ـ مكه را حرم قرار داد و من بين دو حرّه را حرم قرار مي دهم . » ( 5 )
عبدالرحمن الأسلمي از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) روايت كرده است كه : « كوه احد دري از درهاي بهشت و كوه عير دري از درهاي جهنم است » . ( 6 )
در روايتي ديگر آمده است : « احد ، ورقان ، قدس و رَضْوَي از كوههاي بهشت مي باشند » . ( 7 )
احد يادآور تلخ ترين حادثه در اسلام
منطقه احد شاهد يكي از مهمترين حوادث و رخدادهاي صدر اسلام و در عين حال تأسف بارترين آنها بوده است . معروفيت احد در تاريخ اسلام ، به خاطر نبردي است كه در سالسوّم هجري ، در كنار آن ، ميان سپاه اسلام و كفر به وقوع پيوست . در اين سال مشركين براي جبران
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سمهودي ، همان كتاب ، ج 2 ، ص 107 بخاري ، محمد بن اسماعيل ، صحيح البخاري ، مصر : احياء كتب السنّة ، چاپ دوّم 1410 ق . كتاب المغازي ، باب 114 ، ج 6 ، ص 206 .
2 ـ ميثمي ، مجمع الفوائد ، ج 4 ، ص 14 . ابن شبه ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 81 ؛ سمهودي ، همان كتاب ، ج 2 ، ص 108 .
3 ـ مسلم ، همان كتاب ، ج 9 ، ص 163 ؛ ابن حجر عسقلاني ، فتح الباري شرح صحيح البخاري ، التزام . عبدالرحمن محمد ، بيروت : دار احياء ، چاپ دوم 1408ق ، ج 7 ، ص 377 ؛ ميثمي ، همان كتاب ، ج 4 ، ص 13 .
4 ـ جندي المكي اليمني ، ابن سعيد مفضل بن محمد . فضائل المدينه . تصحيح محمد مطيع الحافظ ، غزوه بدير ، دمشق : دارالفكر ، چاپ اول 1405 ق . حديث يازدهم ؛ ميثمي ، همان كتاب ، ج 4 ، ص 13 .
5 ـ بخاري ، همان كتاب ، باب 144 ، ج 6 ، ص 204 ؛ جندي المكي ، همان كتاب ، حديث هشتم و نهم .
6 ـ ابن شبه ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 83 ؛ ميثمي ، مجمع الزوائد ، ج 4 ، ص 13 .
7 ـ سمهودي ، همان كتاب ، ج 2 ، ص 108 .
129 |
شكست مصيبت بار خود در غزوه بدر كه بسياري از بزرگان خود را در آن از دست داده بودند ، در تدارك جنگي بزرگ با سپاه اسلام برآمدند . سران آنها از جمله « عبدالله بن ابي ربيعه » ، را عكرمة بن ابي جهل ، « صفوان بن اميّه » و « ابوسفيان » به سازماندهي سپاهي سه هزار نفره از قريش و طوايفي از قبايل كنانه و تهامه پرداختند . ( 1 )
پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به وسيله عباس بن عبدالمطلب كه در مكه و ميان مشركين ساكن بود از توطئه قريش آگاه شد و نيروهاي اطلاعاتي خود را براي بررسي و تحقيق بيشتر و تخمين امكانات و نيروهاي دشمن اعزام داشتند . ( 2 ) آن حضرت براساس اهميت و احترامي كه به « شوري » داشتند با ياران خود به مشورت نشستند ابتدا نظر خويش مبني بر ماندن در مدينه و دفاع از شهر را به اعضاي شورا اعلام نمودند . ( 3 )
جواناني كه ز سعادت جهاد در نبرد بدر بازمانده بودند ، با دفاع از مدينه مخالفت كرده و گفتند : « اگر در شهر به دفاع بپردازيم دشمن بر ما جري شده و خواهند گفت از ترس در شهر مانده ايم » لذا با اشتياق تمام به خروج از شهر رأي دادند . در اين ميان « عبدالله بن ابي سلول » از سركردگان منافقين نيز نظر خوشي براي بيرون رفتن از شهر نداشت ليكن شورا با اكثريت آراء به خروج از شهر رأي داد . ( 4 )
پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نيز كه همواره به مسأله شورا اهميت مي دادند ، به رغم تمايل به ماندند در شهر ، رأي اكثريت را پذيرفتند و در روز جمعه ششم شوال ، پس از اقامه نماز جمعه و عصر ، براي حركت مسلّح شده و لباس جنگ پوشيدند . در اين هنگام جوانان پرشور كه نظر خويش را تحميل كرده بودند ، از اقدام خويش پشيمان شده و به پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) گفتند : « ما حق آن را نداشتيم تا شما را علي رغم ميل خود ، به كاري مجبور سازيم ، اگر مي خواهيد در شهر مي مانيم و مي جنگيم » . رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود : « بر پيامبري سزاوار نيست كه وقتي لباس جنگ پوشيد آن را بدون اينكه جنگ كند از تن درآورد . اكنون گوش به فرمانم بوده ، به نام خدا حركت كنيد كه اگر بردبار باشيد ، خداوند شما را به پيروزي مي رساند » . ( 5 )
در اين هنگام رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) همراه هزار تن از نيروهاي سپاه به سوي احد رهسپار شدند . آن حضرت سه پرچم براي سپاه بستند :
1 ـ پرچمي براي نيروهاي اوس به دست اُسَيْدِ بن حُضَيْر .
2 ـ پرچمي براي خزرج بدست حَبابِ بنِ مُنْذِرْ .
3 ـ پرچمي براي مهاجرين به دست علي (عليه السلام) يا مصعب بن عمير .
در ميان راه ؛ در محلي به نام « شوط » ، عبدالله بن ابي سلول ، سركرده منافقين با سيصد تن از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ابن هشام ، ابومحمد عبدالملك بن ايوب ، سيرة النبي ، تحقيق محي الدين عبدالحميد . قاهره 1356 ق و مصطفي البابي الحلبي 1355 ق ، ج 3 ، ص 60 ؛ طبري ، محمد بن جرير ، تاريخ الرسل و الملوك = تاريخ طبري بيروت دارالكتب العمليه ، چاپ دوم 1408 ق ، ج 2 ، ص 58 .
2 ـ ابن سيد الناس ، ابي الفتح محمد بن محمد . عيون الاثر في فنون المغازي و الشمائل و اليسر بتحقيق محمد العيد الحظراوي و محي الدين ميتو ، مدينه ، مكتبة دارالتراث ـ دار ابن كثير 1413 ، ج 2 ، ص 70 .
3 ـ ابن هشام ، سيرة النبي ، ج 3 ، ص 63 .
4 ـ واقدي ، محمد بن عمر المغازي ، تحقيق مارسدن جونس ، بيروت ، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات ، چاپ سوم ، 1409 ق ، ج 1 ، ص 214 .
5 ـ ابن عبدالبر ، ابوعمر يوسف الدرر في اختصار المغازي و السير ، تحقيق شوقي ضيف ، قاهره 1392 ، ص 157 ؛ واقدي ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 214 .
130 |
اوسيان ، به بهانه عدم پذيرش نظرشان از سوي پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مبني بر ماندن در شهر ، برگشتند ؛ ( 1 ) بنابراين سپاه با هفتصد تن باقيمانده ، مسير خود را ادامه دادند . عصر روز جمعه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در « شيخان » اردو زده و به استعراض و سان ديدن از سپاه پرداختند . در اين ميان كساني را كه كمتر از 15 سال سن داشته و يا توان جنگي نداشتند ، بازگرداندند . ( 2 )
پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آنگاه نماز مغرب را در اين مكان اقامه فرمود و چون براي اقامه نماز ، « زره » يا « درع » خود را درآورده و كناري نهادند ، بعدها در اين مكان مسجدي ساخته شد كه به « مسجد الدرع » معروف گشت . رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) سحرگاه به حركت ادامه داد . و نماز صبح را در كنار « عينين » در احد به جاي آوردند . فرماندهي كل ، كوه احد را به منزله استحكامي طبيعي پشت سر سپاه اسلام و منتهي اليه دامنه آن ـ در سمت شمال را ـ اردوگاه سپاه خود قرار دادند . ( 3 )
بدين ترتيب جبل العينين يا جبل الرّماة در سمت چپ سپاه اسلام واقع مي شد . اين كوه بسيار كوچك بود ولي موقعيت خاص استراتژيكي همانند يك تنگه داشت ؛ چرا كه نيروهاي سپاه اسلام از سمت غرب آن تا دامنه غربي كوه احد مستقر بودند و سمت شرق تپه مزبور نيز نخلستانهاي بزرگ و انبوهي بود كه دشمن امكان عبور از آن را نداشت . تنها راه قابل نفوذ به پشت سپاه اسلام از مرز شروع اين نخلستانها تا سمت شرقي اين تپه بود ؛ لذا پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) براي تأمين امنيت اين گذرگاه 50 تن از تيراندازان سپاه خود را به فرماندهي « عبدالله بن جبير » بر منتهي اليه شرقي آن گماشته و فرمان دادند كه در هيچ شرايطي ـ اعم از پيروزي و يا شكست ـ تنگه را رها نسازند . ( 4 ) اين كوه به علت استقرار تيراندازان به « جبل الرماة » نيز معروف شد . نيروهاي سه هزار نفره مشركين به فرماندهي ابوسفيان و همراهي دويست سوار ، به سوي منطقه نبرد حركت كردند . فرماندهي جناح راست را خالد بن وليد و جناح چپ را « عكرمة بن ابي جهل » بر عهده داشتند . « طلحة بن ابي طلحه » نيز پرچمدار اصلي سپاه دشمن بود . ( 5 ) نيروهاي قريش به علت وجود استحكامات و موانع طبيعي در جنوب مدينه به ناچار شهر را دور زده و در شمال مدينه در سمت مغرب جبل الرّماة تا نزديكي دامنه شرقي احد ؛ يعني در مقابل سپاه اسلام مستقر شدند .
صبح روز هفتم شوال ، جنگ بين دو طرف آغاز شد ابتدا پيشقراولان و شجاعانِ دو سپاه با يكديگر درگير شدند ؛ در اين ميان چند تن از بزرگان قريش به دست علي (عليه السلام) و حمزه ـ س ـ به هلاكت رسيدند . دوازده تن از پرچمداران آنها نيز يكي پس از ديگري به خاك افتادند . كشته شدن بزرگان سپاه دشمن ، روحيه آنها را تضعيف ساخت و لذا بيشتر مشركين پا به فرار گذاشتند . ( 6 ) تيراندازاني كه بر كوه مستقر بودند با مشاهده پيروزي نيروهاي اسلام ، به رغم تأكيد رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ابن هشام ، همان كتاب ، ج 3 ، ص 64 .
2 ـ طبري ، همان كتاب ، ج 2 ، ص 61 .
3 ـ ابن كثير ، همان كتاب ، ج 3 ، ص 29 ؛ حسن ابراهيم حسن ، تاريخ السياسي الاسلام ، بيروت ، دارصادر ، دار بيروت [ بي تا ] ، ج 1 ، ص 112 .
4 ـ ابن حجر عسقلاني ، همان كتاب ، ج 7 ، ص 405 ؛ ابن هشام ، همان كتاب ، ج 3 ، ص 65 ؛ ابن كثير ، همان كتاب ، ج 3 ، ص 29 .
5 ـ واقدي ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 220 .
6 ـ ابن سيد الناس ، همان كتاب ، ج 2 ، ص 19 .
131 |
و اصرار فرمانده خود « عبدالله بن جبير » به قصد جمع آوري غنائم ، تنگه را رها ساخته و داخل منطقه نبرد شدند .
خالد بن وليد فرمانده جناح راست دشمن كه از ابتدا به دنبال روزنه اي جهت هجوم به پشت سپاه اسلام مي گشت و موقعيت استراتژيكي تنگه را به خوبي درك كرده بود بلافاصله با سواران خود به سوي آن حركت كرده و با به شهادت رسانيدن عبدالله بن جبير و ده تن از تيراندازان باقي مانده در تنگه ، از پشت به سپاه اسلام تاخت . ( 1 ) در اين هنگام پرچم مشركين دوباره به اهتزاز درآمده و نتيجه جنگ كاملاً دگوگون شد . مشركين مجدداً نيرو يافتند و بسياري از بزرگان اسلام از جمله « حمزة بن عبدالمطلب » ، « عبدالله بن جحش » ، « مصعب بن عمير » و در مجموع بيش از هفتاد تن از مسلمين به شهادت رسيدند . رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) محاصره و مورد اصابت سنگ قرار گرفت ؛ بطوري كه لبهاي او شكافته و خون بر صورتش جاري گشت و حتي چند دندان فك پايين حضرت نيز شكسته شد . ( 2 ) ( بعدها به ياد آن واقعه دردناك مسجدي به نام قبة الثنايا بر مكان مذكور ساخته شد ) .
كسي كه مصعب بن عمير را كشته بود ناگهان فرياد برآورد كه محمد (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را كشتم . با اين سخن سپاه اسلام رو به هزيمت رفته و همگي به سوي احد عقب نشيني كـردند . ( 3 ) كفار نيز با شنيدن خبر قتل رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) دست از جنگ كشيده و براي هميشه كار مسلمانان را تمام شده تلقي كردند . اين خبر از طرفي نيز باعث حفظ جان رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) شد .
پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) كه دهها زخم برداشته بودند ، به وسيله علي (عليه السلام) در دامنه جنوبي احد در داخل شكافي به استراحت نشستند . « ابوعبيدة بن جراح » با دندان خويش دو حلقه كلاهخودِ آن حضرت كه بر گونه هايشان فرو رفته بود را خارج ساخت كه در نتيجه دو دندان پيشين او شكست ، مالك بن سنان پدر ابي سعيد خدري خون روي رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را مكيد . علي (عليه السلام) با پوستي ، از « مهاريس » كوه احد آبي آورده و فاطمه ـ س ـ زخم پدر را مي شست و با حصير سوزانده و پانسمان مي كرد . ( 4 ) پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) با اين حالت مي فرمودند : « غضب و خشم خداوند بر مردمي كه چهره پيامبرشان را به خون آغشتند » . آنگاه به علت كثرت جراحات و ضعف بدن ، در نزديكي همان غار ، در كنار كوه نماز ظهر را نشسته اقامه فرمودند و مسلمانان نيز با ايشان در اين مكان نماز گزاردند . ( 5 ) ( در اين مكان بود كه ـ به نقل مفسّرين ـ آيات فسح نازل شد و بعدها مسجدي ساختند كه به فسح يا احد معروف گشت ) .
مشركين پس از پيروزي به فجيع ترين اعمال ؛ يعني مثله كردن شهدا دست زدند . هند همسر ابوسفيان كبد حمزه ـ س ـ را از بدن مبارك او بيرون آورد . گوش و بيني بعضي از شهدا رابريدند . تعداد شهداي مسلمين را بين 70 تا 81 تن ذكر كرده اند . ( 6 ) پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بر جنازه حضرت حمزه ـ س ـ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ واقدي ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 232 ؛ حسن ابراهيم حسن ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 112 .
2 ـ ابن عبدالبر ، همان كتاب ، ص 161 ؛ مسلم ، همان كتاب ، كتاب الجهاد و السير ، ج 3 ، ص 1416 . حديث 101 ؛ آن حضرت هفتاد زخم بر بدن شريفش نشست .
3 ـ واقدي ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 232 و 233 هنگامي كه اين خبر ميان سپاه اسلام پخش شد صحابه از جمله عمر بن خطاب و ديگران به جز علي (عليه السلام) همگي گريختند . انس بن نضر عموي انس بن مالك فرياد مي زد به كجا مي گريزيد ؟ ! زندگي پس از مرگ رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) چه ارزشي دارد ، پس بميريد همانطور كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از ميان ما رفت لذا انس جنگيد تا به شهادت رسيد . ( حسن ابراهيم حسن ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 113 ) .
4 ـ ابن سيد الناس ، همان كتاب ، ج 2 ، ص 21 ؛ مسلم ، همان كتاب ، كتاب الجهاد و السير ، ج 3 ، ص 1416 ؛ حديث 101 ؛ بخاري ، همان كتاب ، ج 6 ، ص 203 ؛ باب 141 ؛ ابن كثير ، همان كتاب ، ج 3 ، ص 58 .
5 ـ ابن كثير ، همان كتاب ، ج 3 ، ص 70 ؛ ابن عبدالبر ، همان كتاب ، ص 164 ؛ ابن هشام ، همان كتاب ، ج 3 ، ص 87 .
6 ـ ابن سعد ، ابوعبدالله محمد ، طبقات الكبري ، بيروت دارصادر ، داربيروت 1376 ق ، ج 2 ، ص 42 ؛ ابن هشام ، همان كتاب ، ج 3 ، ص 80 .
132 |
حاضر شده و چون او را بدين حال رقّت بار ديدند ، به شدت گريستند و فرمودند : « هرگز به مصيبتي سخت تر از اين نرسيدم و هرگز به مصيبت كسي مانند تو گرفتار نخواهم شد » . ( 1 ) سپس بر جنازه حمزه ـ س ـ و شهداي ديگر نمازگزارده و در هر نماز حمزه ـ س ـ را شريك مي نمودند ؛ بطوري كه مجموع نمازهاي اقامه شده بر عموي بزرگوارشان ، به هفتاد و دو نماز يا بيشتر رسيد . ( 2 ) پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) زنان را دستور مي فرمود تا كنار قبر حمزه ـ س ـ گريه كنند و خود نيز از غم فراق عموي بزرگوار خويش بسيار مي گريست . فاطمه ـ س ـ نيز پس از مرگ پدر ، بارها به زيارت حضرت حمزه ـ س ـ آمده و مي گريستند .
آثار و اماكن تاريخي كوه احد و اطراف آن
1 ـ محل استراحت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) پس از نبرد احد
در دامنه جنوبي كوه احد و حدود يك كيلومتري شمال شرقي مقابر شهداي احد و يكصد متري شمال « مسجد الفسح » شكافي قرار دارد كه گويند : رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هنگامي كه مجروح شده بودند ، به وسيله حضرت علي (عليه السلام) در اين شكاف مخفي شدند . اين شكاف كه بصورت غاري بسيار كوچك است ، حدود 3 متر ارتفاع ، يك متر عرض و به اندازه قامت يك انسان خوابيده طول دارد كه يك نفر مي تواند تمام بدن خود را به راحتي در آن جاي دهد و حتي پنج نفر نيز به راحتي مي توانند در آن بنشينند .
اين شكاف تقريباً در ارتفاع پنجاه متري از سطح زمين در دامنه كوه احد قرار دارد . در سمت شرقي اين غار محله كوچكي است كه مردمي در نهايت فقر در آن بسر مي برند .
2 ـ قبه هـارون
در بالاي كوه احد مكان مقدسي قرار داشته كه از دير باز مورد بازيد سيّاحان و زائران بوده است اين مكان كه به « قبه هارون » معروف است ، گفته مي شود قبر هارون نبي برادر موسي مي باشد .
به روايت ابن شبه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمودند : « موسي و هارون براي حج يا عمره حركت كردند ، هنگامي كه به مدينه وارد شدند از يهود ترسيده ، در كوه احد فرود آمدند ؛ در حالي كه هارون مريض بود ، موسي براي برادرش در اُحُد قبري حفر كرده و به او گفت : داخل قبر شو كه تو مرده اي ، پس هارون داخل شد . در اين حال بود كه ، خداوند جان او را گرفت و موسي نيز بر او خاك ريخت . ( 3 ) قبه هارون بر بالاي كوه احد بصورت سنگهاي انباشته شده اي در ابعاد 5/1×1 متر و به ارتفاع 5/1 متر مي باشد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ابن هشام ، همان كتاب ، ج 3 ، ص 98 ؛ عساف احمد محمد ، خلاصة الاثر في سيرة سيد البشر ، بيروت : داراحياء العلوم ، چاپ اول 1408 ق ، ص 174 .
2 ـ ابن هشام ، همانجا .
3 ـ ابن شبه ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 85 .
133 |
دست يابي به آن بسيار سخت است ؛ چرا كه در بالاترين نقطه كوه قرار دارد . البته بعضي از مردم سنگهايي به عنوان علامت در سمت راست و چپ مسير قرار داده اند كه صعود را آسانتر مي سازد . در نزديكي اين قبه در جنوب غربي و شمال آن دو كتيبه به خط كوفي وجود دارد كه از بين رفته و جز نام خدا و محمد رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) چيزي از آن خوانا نيست . در پايين اين كتيبه ها بعدها دو تاريخ ؛ يكي سال 993 هـ . و به نام « محمد علي جرسخاني » و ديگري سال 1343 هـ . ق . حك شده است . ( 1 ) بعضي نيز در وجود قبر هارون برادر موسي در اين مكان شك كرده و گفته اند كه شخصي به نام هارون در اين مكان بوده و مردم پنداشته اند برادر موسي بوده است . ( 2 )
3 ـ مهاريس
در بالاي كوه احد شكاف ها و صخره هايي است كه در داخل آن آب باران جمع شده و مورد استفاده قرار مي گيرد . اين مهاريس و صخور بسيار فراوان هستند و آب باران جمع شده در داخل آن بسيار گوارا و شيرين مي باشد . همانگونه كه قبلاً ذكر گرديد هنگامي كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در جنگ احد مجروح شده و در شكاف مذكور در كوه احد و يا در مكان مسجد الفسح به استراحت پرداختند ؛ علي (عليه السلام) از اين مهاريس به وسيله پوستي ، آب آورده و پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) چون بوي بدي داشت نتوانستند بياشامند لذا زخم خود را شستند .
در روايت ديگري آمده است كه علي (عليه السلام) از اين آب بر دستان فاطمه ـ س ـ مي ريخت و فاطمه ـ س ـ زخم پدر مي شست ولي خون بند نمي آمد ، لذا قطعه حصيري سوزانيده و بر زخم گذاشت . ( 3 )
4 ـ مدفن و مزار شهداي احد
پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمودند : « شهدا را با همان بدن و لباس خونين در منطقه درگيري مدفون سازيد » . و سپس عموي بزرگوار خود را به همراه برادرزاده او عبدالله بن جحش يا مصعب بن عمير به خاك سپردند و هر يك از شهدا را همراه ديگري به تناسبهاي مختلف ؛ از جمله ميزان حفظ قرآن ، پيمان اخوت و . . . در يك قبر با فاصله اندكي از قبر حمزه مدفون ساختند . ( 4 )
ابن شبه گويد : « در سال 43 هجري بر قبور عمرو بن جموح و عبدالله بن عمرو بن حزام كه هر دو در يك قبر دفن شده بودند ، سيلي وارد شد ؛ لذا آنان را به مكان كنوني منتقل ساختند » .
وي همچنين گفته است : « جنازه اين دو شهيد تازه بود ، گويي ديروز مرده بودند ، يكي از آن دو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الصاعدي ، سعود بن عبدالمحيي ، و مطر المحمدي ، الأحُد ، الآثار ـ المعركه ـ التحقيقات مدينه : دارالمجتمع 1413ق ، ص 24 و 25 .
2 ـ ابن حجر عسقلاني ، همان كتاب ، ج 7 ، ص 346 .
3 ـ بخاري ، همان كتاب ، حديث 4075 .
4 ـ طبري ، تهذيب الاثار ، السفر الثاني ، مسند عمر بن خطاب ، تحقيق محمود شاكر ، قاهره ، المؤسسة السعوديه [ بي تا ] ، همان كتاب ، باب 144 ، ج 6 ، ص 205 ؛ ابن عبدالبر ، همان كتاب ، ص 167 .
134 |
كه مجروح بود ، دستش را بر روي زخم خود قرار داده و به اين حالت مدفون گشته بود وقتي دست او را از زخم برداشتند خون فوران زد ، لذا فوراً او را به همان حال برگردادند » . ( 1 )
اين سيل به قبر حضرت حمزه ـ س ـ نيز آسيب وارد ساخت و نزديك بود بدن مبارك ايشان نمايان شود ؛ لذا جنازه حضرت حمزه و عبدالله بن جحش را خارج ساخته و كمي آن طرف تر ، جايي كه اكنون محل قبر آنهاست مدفون ساختند . در دوران سعودي قبه و مسجد ساخته شده در دوره عثماني بر فراز قبر حضرت حمزه ـ س ـ تخريب و يك چهار ديواري بر گِرد آن كشيده شد . مكان كنوني قبر حضرت حمزه ـ س ـ و عبداللّه بن جحش حدود پنجاه متر جلوتر از ساير شهدا قرار دارد . هم اينك زائران آن سلحشوران اسلام ، از زيارت نزديك آنها محرومند و به ناچار پشت درهاي بسته خاطره آن فداكاران را پاس مي دارند . نرده هاي آهنيني كه در ديواره جنوبي كار گذاشته شده ، قبلاً گرداگرد قبور ائمه بقيع بوده است كه به اين مكان منتقل ساخته اند . محل دفن شهداي احد ، حدود صد متري شمال جبل الرماة و يك كيلومتري كه احد مي باشد .
5 ـ مسجد حمزه سيدالشهداء ـ س ـ
هنگامي كه حضرت حمزه به شهادت رسيد ، به دستور رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) همراه عبدالله بن جحش در مكاني نزديك قبور كنوني آنان مدفون شدند . در دوران مروان خليفه اموي ، اين دو قبر بر اثر سيلي دچار آسيب شده و نزديك بود بدنهاي مبارك آنها كشف شود ، لذا به دستور وي جنازه حمزه ـ س ـ و عبداللّه را به مكان ديگري كه محل امروزين مقبره آنها است منتقل ساخته و سپس مسجدي بر فراز آن ساخته شد كه به مسجد حمزه سيدالشهدا معروف گشت . اين مسجد به مرور زمان رو به تخريب رفت .
در سال 570 هجري مادر الناصرلدين اللّه ، خليفه عباسي ، بناي محكمي به جاي آن ساخت و بر آن ، گنبد و دري از آهن قرار داد . سلطان اشرف قايتباي به سال 893 آن را ترميم نمود و چاهي در كنار آن حفر كرد . در داخل مسجد ، قبر حضرت حمزه ـ س ـ در ميان تابوت و ضريحي بود كه با پوششي از مرقد رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آن را پوشانيده بودند .
در دوران عثماني بناي اين مسجد بطور زيبايي ترميم و تجديد گرديد . ( 2 ) در دوران خلافت سعودي بنابر آنچه كه يكي از مؤلفين وابسته به حكومت سعودي ، بطور علني ذكر مي كند اين كه چون زوّار اين مسجد را مسح و لمس نموده و هدايا و نذورات مي دادند ، لذا مسؤولين نيز آن را تخريب ساخته و ديوار آن را با زمين مساوي كردند . چون قبور شهدا مكشوف شد و نياز به حفط آن بود حكومت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ابن شبه ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 130 .
2 ـ رفعت پاشا ، ابراهيم ، مرآة الحرمين ، اوالرحلات الحجازيه و الحج و مشاعرة الدينيه ، مصر : دارالكتب المصريه 1344 ق ، ج 1 ، ص 392 و 393 .
135 |
سعودي به سال 1382 هـ . ديواري بر گرد قبور شهداي احد كشيده و آن را محصور ساخت . ( 1 )
در اين حال توسط حكومت سعودي مسجد زيبا و مستحكمي در سمت شرقي مزار شهداي احد و حدود 50 متري آن به نام « مسجد حمزه » ساخته شد كه داراي يك مناره مي باشد . در عرف عام ، اين مسجد به مسجد احد يا مسجد علي (عليه السلام) نيز معروف است و شايد حضرت علي (عليه السلام) در اين نقطه عليه مشركين در نبرد احد مي جنگيده اند .
6 ـ مسجد جبل اُحُد : مسجد الفَسْح
فسح به معناي گشايش در زمين است ( 2 ) پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) پس از نبرد احد ، در دامنه كوه و در يكصد متري همان شكافي كه هنگام جراحت به وسيله علي (عليه السلام) مخفي شده بودند ، جهت اقامه نماز ظهر و عصر از صخره كوچكي بالا رفتند و به علت وضعيت نامساعد جسمي خود ، نشسته به اقامه نماز پرداختند . در اين حال تعدادي از صحابه نيز براي جماعت بر صخره رفتند ليكن فضاي كافي براي همه نبود لذا خداوند باري تعالي آيات مباركه فسح را در اين مكان نازل فرمودند :
« يا ايُّها الَّذينَ آمَنُوا اِذا قيلَ لكم تفسحُوا فِي المَجالِس فَافسحُوا يفسِح اللّه لكم وَاِذا قيل انْشُزوا فَانْشُزوا يَرفَع اللّه الّذين آمَنُوا فيكُمْ وَالذين اوتُوا لعِلَم دَرَجات وَاللّه بِما تعلَمُونَ خبير » . ( 3 )
« اي اهل ايمان ، هرگاه به شما گفتند كه در مجالس خود جاي را بر ديگري باز كنيد ، امر خدا را بشنويد و چنين كنيد كه خداوند بر توسعه ( مكان و منزلت ) شما بيافزايد و هرگاه گفتند كه از جاي خود برخيزيد نيز حكم خدا را اطاعت كنيد كه خداوند مقام اهل ايمان و دانشمندان عالم را رفيع مي گرداند و خدا هر چه كنيد آگاه است . »
و لذا به علت نزول آيات مذكور ، بعدها مسجد كوچكي به مساحت دوازده متر ساخته شد كه به « مسجد الفسح » يا « مسجد احد » معروف گرديد . شايان گفتن است عده اي محل نزول آيات فسح را ايوان صفه دانسته اند . اين مسجد در شعب جرار ( 4 ) ودر سمت راست كسي كه به سوي غار و محل اختفاي پيامبر مي رود قرار داشته و حدود 5/1 كيلومتر با مزار شهداي احد ( در شمال شرقي ) فاصله دارد . در سمت چپ آن بعدها خانه هايي ساخته شد كه امروزه اين خانه ها همچنان موجود و مردمي بسيار فقير در آنجا زندگي مي كنند . در دوران عثماني در اين مسجد تعميراتي بعمل آمد ولي به مرور زمان رو به ويراني نهاد . اكنون چيزي جز ديواره هاي خراب آن باقي نمانده و اطراف آن نيز حصار آهني كشيده شده است . مخروبه مذكور كمتر مورد توجه كسي قرار مي گيرد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ياسين احمد الخياري ، همان كتاب ، ص 137 .
2 ـ ابن منظور ، امام علامه لسان العرب ، تحقيق علي سيري ، بيروت : دار احياء التراث العربي ، چاپ اول 1408ق . ماده فسح ، ج 10 ، ص 260 .
3 ـ مجادله : 11 .
4 ـ ابن شبه ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 57 .
136 |
7 ـ جبل العينين يا جبل الرماة
در جنوب كوه احد و تقريباً 5/1 كيلومتري آن كوه كوچكي به نام « جبل العينين » يا « جبل الرماة » قرار دارد . اين كوه كه به مثابه تپه اي كوچك است ، همانگونه كه قبلاً گفته شد ، نقش بسيار مهم و مؤثري به عنوان يك گذرگاه استراتژيكي در نبرد مهم « احد » ايفا كرده بود و پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نيز چون بخوبي نسبت به موقعيت بسيار حساس آن واقف بودند ، تعداد پنجاه تن از تيراندازان خود را بر آن گماشتند . ( كه بعدها در مكان استقرار اين تيراندازان مسجدي ساخته شد كه نام مسجد جبل الرماة برخود گرفت . )
حمزه سيد الشهد در چند متري اين تپه مورد اصابت نيزه قرار گرفت و به شهادت رسيد . مدفن ايشان و ساير شهداي نبرد اُحد ، در حدود يكصد متري شمال اين تپه قرار دارد . چنانكه گفته شد وجه تسميه آن به « جبل الرّماة » به خاطر تيراندازاني بوده كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بر اين كوه مستقر ساخته بودند و از آن جهت « جبل العينين » ناميده اند كه اين كوه كوچك در نبرد احد همچون چشماني محافظ سپاه اسلام بوده و نگهبانان و ديده بانان سپاه اسلام بر آن مستقر بوده اند ولي وجه تسميه آن به عينين بيشتر به خاطر دو چاهي بوده كه در كنار آن قرار داشته است . اكنون در عرف مردم بومي به « جبل الرّماة » مشهور است . بنا به گفته اندلسي روز نبرد احد ، شيطان بر اين كوه ايستاده و فرياد برمي آورد كه آگاه باشيد كه محمد (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) كشته شده است . ( 1 )
در قرون متمادي خانه هايي بر روي اين تپه ساخته شده و بعضاً به مرور زمان تخريب گشته و از بين رفته است كه هنوز آثار و بقاياي بعضي از پايه هاي خشتي آن ديده مي شود . بر اساس تصاوير موجود ، طول و ارتفاع اين تپه از اندازه كنوني آن بسيار بزرگتر و بيشتر بوده است كه ساخت و سازها و رفت و آمدهاي مكرر در قرون مختلف نيز باعث فرسايش اين تپه شده است . و در سالهاي اخير بقاياي خانه ها تخريب و براي توسعه ميدان اطراف تپه و ايجاد پاركينگ ها و . . . مقداري از تپه را نيز صاف كرده اند . اكنون به نظر مي رسد ارتفاع آن از پنجاه متر و طول آن از دويست متر متجاوز نباشد .
8 ـ مسجد جبل عينين يا مسجد جبل الرّماة
بر سمت شرقي جبل الرّماة يا جبل عينين كه مكان و سنگر تيراندازان سپاه اسلام در جنگ احد بود ، مسجدي ساخته شد كه اكنون جز ديواره هاي كوتاه و خشتي آن چيزي نمانده است . اينجا سنـگر و يـا عبـادتگاه پنجاه تيرانداز به فرماندهي عبدالله بن جبير بوده است كه به دستور رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بر اين مكان گماشته شدند تا به محافظت از عقبه سپاه اسلام پرداخته و دشمن را از نفوذ به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اندلسي بكري ، عبدالله بن عبدالعزيز ، معجم ما استعجم ، قاهره ، دارالنشر ، چاپ اول 1364ق ، ج4 ، ص987 .
137 |
پشت سپاه مسلمانان بازدارند . اين مسجد كه بعدها در مكان مذكور ساخته شد به نام مسجد جبل الرّماة معروف گرديد . در دوران عثماني ترميم ولي به مرور زمان و در اثر بي توجهي تقريباً از بين رفت . اكنون در منتهي اليه شرقي اين تپه پايه هاي مخروبه اي از خشت و گل و ديواره اي به بلندي يك متر كه فضايي به اندازه دوازده متر را احاطه كرده ، ديده مي شود كه همان پايه ها و ديوارهاي مسجد جبل الرّماة است . نگارنده بعضي از مردم بومي را مشاهده كرد كه به اين مكان توجه داشته و در آن جا نماز مي گذاردند . البته اين مكان كمتر مورد توجه كسي قرار مي گيرد .
9 ـ مسجد ثنايا : قبة الثنايا
به هنگام جنگ احد ، پيامبر مجروح شده و چند دندان مبارك از فك پايينش شكسته شد ، بعدها در مكان اين واقعه تلخ ، در نزديكي كوه احد ، مسجد كوچكي ساخته شد كه به قبة الثنايا معروف گرديد . اين مكان در 200 متري شمال شرقي مقابر شهدا قرار داشته و سابقاً داراي گنبد بوده ، ليكن به مرور زمان گنبد آن از بين رفته است . ( 1 ) اكنون ديواره هاي مخروبه اين مسجد كه نيمي از آن بيشتر نمانده ديده مي شود كه به سختي قابل تشخيص و همچون سنگهاي انباشته شده اي نمايان است .
10 ـ مسجد الدرع : مسجد الشيخين يا البدائع
ابن شبه روايت كرده است كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هنگام عزيمت به سوي احد در مسجدي در « شيخان » بيتوبته كرد و ضمن اقامه نماز صبح ، براي نبرد احد حركت كردند . اين محل به البدائع نيز معروف بوده است و به نقل از ابن عباس ، رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در اين مكان نماز عصر و عشاي روز قبل از جنگ احد و نماز صبح در روز نبرد را اقامه فرموده اند . اين مسجد بعدها به « مسجد الدرع » معروف شد ؛ چون پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هنگام بيتوته و اقامه نماز ، زره خود را كه براي نبر احد پوشيده بودند از تن درآورده و كناري نهادند . ( 2 )
مسجد نيمه مخروبه « الدرع » اكنون در سمت چپ كسي است كه به سوي احد و مقابر شهداي اين جنگ مي رود و در مقابل اين مسجد ، خانه معروف « شيخ حكيم درويش » در بيست متري خيابان اصلي قرار دارد . ( 3 ) بناي مخروبه وقديمي كنوني آن از دوران عثماني است و صحن و رواق كوچكي دارد ، چاهي نيز در كنار آن بوده كه اكنون تخريب شده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ احمد ياسين الخياري ، همان كتاب ، ص 139 .
2 ـ سمهودي ، همان كتاب ، ج 3 ، ص 866 .
3 ـ ياسين الخياري ، همان كتاب ، ص 134 .
138 |
11 ـ مسجد المصرع : مسجد الوادي يا مسجد العسكر
اين مسجد در سمت شرقي « جبل الرماة » و تقريباً در دامنه اين تپه قرار داشته است . هنگامي كه حمزه ـ س ـ در كنار شرقي اين تپه با نيزه مجروح گرديد ، خود را تا اين مكان كشانيده و سپس به شهادت رسيد . اين مسجد در مكان شهادت حضرت حمزه ـ س ـ ساخته شده و لذا به « مسجد مصرع » يعني محل شهادت معروف گشت .
سمهودي سنگ نبشته اي كه بر قبر حمزه ـ س ـ قرار داشته را در اين مسجد ديده است . ( 1 ) مساحت مسجد المصرع 18 خ 18 متر و بصورت مربع بوده است . در دوران سعودي پس از تخريب گنبد و بارگاه مقبره حضرت حمزه ـ س ـ اين مسجد را نيز در تعريض خيابان كنار جبل الرّماة و صاف كردن بخش شرقي آن تخريب كردند .
12 ـ مسجد المستراح
پيامبر اكرم ـ س ـ پس از بازگشت از نبرد احد در همان مسيري كه آمده بودند به علت خستگي شديد و رنج و تبي كه از جنگ و راه طولاني عارض ايشان شده بود در مكاني به استراحت نشستند . بعدها در دوران عثماني در مكان استراحت و جلوس رسول خدا ـ س ـ مسجدي ساختند كه به « مسجد المستراح » معروف شد . مكان آن در سمت راست كسي است كه به سمت مقابر شهداي احد و حمزه ـ س ـ مي رود و دقيقاً پس از مدرسه عمرو بن جموح قرار دارد . مسجد المستراح نسبتاً كوچك و با بنايي قديمي است كه نيم متر از سطح زمين بالاتر است و تابلوي « مسجد المستراح » نيز بر آن ديده مي شود . اين مسجد بحمدالله از تخريب مصون مانده است .
پي نوشتها :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سمهودي ، همان كتاب ، ج3 ، ص 841 تا 845 .