2 ـ میقات یا نقطه آغازین سیر إلی الله مرتضی جوادی آملی
میقات حج – سال چهارم - شماره یازدهم - بهار 1374 میقات یا نقطه آغازین سیر الی الله مرتضی جوادی آملی واتمّوا الحجّ والعمرة لله . ( 1 ) گرچه همه ازمنه و تمامی امکنه ، زمان و مکان هجرت به سوی پروردگار است ، ( اینما تولّوا فثمّ وجه الله ) ( 2 ) لیک
ميقات حج – سال چهارم - شماره يازدهم - بهار 1374
ميقات يا نقطه آغازين سير الي
الله
مرتضي جوادي آملي
واتمّوا الحجّ والعمرة لله . ( 1 )
گرچه همه ازمنه و تمامي امكنه ، زمان و مكان هجرت به سوي پروردگار است ، ( اينما تولّوا فثمّ وجه الله ) ( 2 ) ليكن نسيم فيوضات رحماني و عطر عنايات ربّاني ، بر اساس
حكمت الهي ، در مقاطع مكاني و فواصل زماني خاصي وزيدن مي گيرد ، ( في ايّام دهركم نفحات ) و آنچه كه در چنين فرصتي ارزشمند است ،
همانا داشتن شامه الهي است ( ألا فتعرّضوا لها ) تا از آن
نسيم رحمت جان به عطر طهارت معطر گشته و در سايه آن ، تعالي روح و شكوفايي جان به
ارمغان آيد .
بارقه حج ، از غمام رحمت حق در زمان خاص و از مكان ويژه اي جهيدن
مي گيرد و تمام حج بر اساس رعايت چنين خصوصيتي است .
عن ابي عبدالله (عليه السلام) : من تمام الحج أن يحرم من المواقيت
( 3 ) امام صادق (عليه السلام) فرمود : احرام از مكانهاي
مخصوص كه ( در اصطلاح حج ) مواقيت ناميده مي شود از عواملي است كه حج بدان تمام
مي شود و بدون آن ، ناقص است .
1 ـ بقره : 196
2 ـ بقره : 115
3 ـ جامع احاديث شيعه ؛ ج10 ، ص492
|
28 |
|
اهميّت ميقات و احكام آن
ميقات از جمله مكانهايي است كه شعاع فيض ربّ ، مستقيماً آن را تحت پوشش گرفته ،
همانگونه كه ماه حج در عداد زمانهايي است كه گذرگاه خاص نسيم رحماني است .
امّا اراده الهي نسبت به ميقات ، كه در احكام آن تجلي يافته ؛ عبارت از آن است كه
بنده ابتدا به بريدن همه تعلّقات و جدا شدن از همه آنچه كه او را به مظاهر دنيايي
توجه مي دهد ، و حرام كردن هرچه غير خداست ، خود را به ربّ و مدبّر خويش نزديك
مي نمايد ، و سپس با نيّت و آهنگ حج ، لباس احرام بر اندام مي پوشاند و با
آن ، بديها را از حريم وجود خود ، دور مي دارد . آنگاه با سر دادن نداي لبيك . . .
دعوت الهي و اذان ابراهيمي را پاسخ مي دهد .
اين سه حكم الهي كه در ميقات تحقق مي يابد و به نوبه خود از عاليترين فرائض
حج است ، جايگاه رفيع و مكانت منيع ميقات را مي نماياند .
واژه ميقات
واژه ميقات كه جلوه اي از كلام الهي در تجلّي بالغ حق ؛ قرآن پروردگاريست ،
نشانگر زماني مخصوص و بيانگر مكاني ويژه است . ميقات كه از ريشه لغوي وقت گرفته شده ،
در معاني و حقايق متعددي استعمال مي شود . اين كلمه وقتي در كتب لغت مورد بررسي
قرار مي گيرد ، اينگونه بازگو مي گردد كه ميقات در اصل مِوْقات بوده و واو
به جهت مكسور بودنِ ميم ، به ياء مبدل شده و ميقات گشته ، و معناي لغوي آن مصدر وقت
است ؛ يعني وقت داشتن .
اما مراد از وقت داشتن آن است كه بطور مسلّم زمان در يك عمل ، نقش حتمي دارد و
لزوماً بايد در يك مقطع زماني خاص ، فعل يا عملي صورت پذيرد ؛ به عنوان مثال وقتي
پروردگار عالم در قرآن مي فرمايد : ان الصلاة كانت علي
المؤمنين كتابا موقوت ( 1 ) به جهت آن است كه
نماز ضرورتاً در زمان خاصي تحقق خواهد يافت .
كاربرد واژه ميقات در مكان ، به خاطر قرابت مفهومي آن با زمان ( 2 ) و يا به جهت كاربرد استعاره اي آن در مكان ، به
معناي لزوم امري در مكان مشخص است . بنابراين اگر كلمه ميقات در مورد مسائل حج به
كار مي رود ؛ يعني واجب است در مكان خاص عملي مثل احرام انجام پذيرد .
همانطوريكه در خصوص نماز مي گوييم : واجب است در وقت مخصوص ، نماز
1 ـ نساء : 103
2 ـ لسان العرب ، ج2 ، ص107
|
29 |
|
خوانده شود ، و بدين بيانچ معناي حديثي كه وارد شده ؛ انه وقت
لاهل المدينة ذاالحليفة ( 1 ) روشن است ؛ يعني
براي اهل مدينه در ميقات ذوالحليفه ، احرام واجب است .
بر اين اساس ، در جريان حضرت موسي (عليه السلام) تحقق وعده نيز در يك زمان خاص صورت
پذيرفته ، از اين رو در آغاز فرمود : و اذ واعدنا موسي
( 2 ) و در پايان فرمود : تم
ميقات ربه ( 3 ) كه
تحقق وعده الهي با كليم الله ، در زمان مخصوص تحقق يافت .
و همچنين اگر در قرآن آمده : ان يوم الفصل كان ميقات
( 4 ) به معناي آن است كه محققاً زمان فصل و
جدايي حق از باطل در موعد و وقت خاص خود تحقق خواهد يافت . و همچنين اگر در كلام
الهي ( قرآن مجيد ) آمده كه فرمود : يسئلونك عن الأهلة قل هي
مواقيت للناس و الحج ( 5 ) ؛ يعني نقش هلالها در
تشخيص اوقات است ، بخصوص زمانهايي كه به جهت ضرورت ، فعلي مثل حج در آن صورت
مي پذيرد . ( 6 )
تمام حج در رعايت ميقات
در مجموع ، آنچه مي توان بعنوان محصول اين بحث بيان كرد ، آن است كه ميقات در
فرهنگ حج ، به مكاني گفته مي شود كه انجام فعل ، مثل احرام ، در آن مكان مشخص ،
ضرورت دارد . يا تحقق وعده الهي ، براي گام نهادن در بارگاه ربوبي ، ضرورتاً از آن
مكان آغاز مي گردد . و همانطوريكه قبل و بعد زماني در ماه حج مُخِلّ به حقيقت و
عبادت حج است ، همچنين قبل و بعد مكاني نيز اخلال به مناسك حج وارد مي سازد ، و
بدون توجه به آن ، هرگز حج به تمام نخواهد رسيد .
قال ابوعبدالله (عليه السلام) : اعلم ان من تمام الحج و العمرة ان
تحرم من المواقيت التي وقتها رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) لا تتجاوزها الا و أنت محرم .
( 7 )
امام صادق (عليه السلام) فرمود : آگاه باش ، از اموري كه حج به وسيله آن تمام مي شود ،
آن است كه ، از مواقيتي كه رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) تعيين فرمودند ، محرم شويد ، و هرگز از
مواقيت نگذريد ، مگر اين كه در حال احرام باشيد .
همچنين در بياني از امام رضا (عليه السلام) وارد است ، كه حضرتش فرمود : ولا يجوز الاحرام دون الميقات ، كما قال الله ـ عزّوجلّ ـ و اتموا
الحج و العمرة لله . ( 8 )
1 ـ جامع احاديث شيعه ؛ ج10 ، ص492
2 ـ بقره : 51
3 ـ اعراف : 142
4 ـ نبأ : 17
5 ـ بقره : 189
6 ـ نكته اي كه علامه شعراني (رحمه الله) در كتاب شريف نثر طوبي در
مقام تفسير آيه مي فرمايند : اين است كه شناخت كارهاي ديني و دنيوي از طريق
ماههاي قمري ، به جهت وجود اهله ، بمراتب آسانتر از شناخت اوقات از طريق ماههاي شمسي
است . نثر طوبي ؛ ج2 ، ص518
7 ـ بحار ، ج99 ، ص128 ، ح13
8 ـ جامع احاديث شيعه ، ج10 ص515
|
30 |
|
احرام بستن قبل از ميقات ، جايز نيست ، همانطوريكه خداوند ـ عزّوجلّ ـ فرمود : حج و
عمره را به تمام برسانيد .
مراد حضرت از شاهد آوردن آيه شريفه ، آن است كه : احرام بستن از گذرگاه ميقات از
عوامل تماميّت حج و عمره محسوب مي شود .
از امام صادق (عليه السلام) نيز نقل شده است كه فرمود : من احرم
بالحج في غير شهر الحج فلا حج له و من احرم دون الميقات فلا احرام له ( 1 ) ؛ كسي كه در غير ماه حج محرم شود ، در حقيقت حجي براي او
نيست ، و همچنين كسي كه قبل از ميقات محرم شود اصلا احرام نبسته است . زيرا
همانطوريكه احرام از ميقات ، از عوامل تماميّت حج محسوب مي شود ، از اركان احرام
نيز خواهد بود و بدون آن اصلا احرام تحقق نمي يابد .
بنابر اين اگر حكم الهي و سنت نبوي در امر حج بر آنست كه ميقات مكاني است كه
احرام از آن مكان صورت پذيرد . اگر از آن تخطي گردد و احرام در مكاني قبل از ميقات
يا بعد از آن بسته شود ، همانند آن است كه مسافر در سفر ، نماز را چهار ركعتي بجا
آورد ، كه اين مطلب از سخن امام صادق (عليه السلام) استفاده مي شود .
ابن فضّال كه از روات مي باشد از امام صادق (عليه السلام) اينگونه روايت
مي كند :
دخلت الي ابي عبدالله (عليه السلام) و انا متغير اللون ، فقال :
من أين احرمت ؟ قلت : من موضع كذا و كذا ليس من المواقيت المعروفة قال : رب طالب خير
تذل قدمه ثم قال : أيسرّك انك صلّيت الظهر في السفر اربعاً ؟ قلت : لا ، قال : فهو ذلك .
( 2 )
ابن فضّال مي گويد : وارد محضر امام صادق (عليه السلام) شدم در حالي كه رنگ
چهره ام تغيير كرده بود ، حضرت از من سؤال فرمودند : از كجا محرم شديد ؟ گفتم : از
فلان جا ( محلي كه از مواقيت معروف نبود ) حضرت فرمود : طالبان خير فراواني هستند كه
لغزشگاههايي براي آن ها وجود دارد . سپس فرمود : آيا ممكن و صحيح است كه تو در
مسافرت نماز ظهر را چهار ركعتي بجا آوري ؟ گفتم : نه ، هرگز . فرمود : احرام بستن در غير
مواقيت ، مثل نماز چهار ركعتي در سفر است كه هر دو موجب بطلان يا نقص مي گردد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ جامع احاديث شيعه ، ج10 ، ص513
2 ـ بحار الانوار ، ج99 ، ص130 ، ح18
|
31 |
|
تا كنون دو مسأله بطور اجمال مطرح شد :
1 ـ موقعيّت ميقات و عظمت آن
2 ـ احكام ثلاثه ( نيت ، احرام و تلبيه ) كه براي معتمر
يا انسان حج گزار ، در مكان ميقات واجب است .
اين كه احكام نوراني ؛ همچون نيت ، احرام و تلبيه ، در امكنه اي كه از آن به
مواقيت ياد مي شود واجب شده ، بيانگر راز عميق و سر انيق حقيقت ميقات است .
نقش تلبيه
بعنوان نمونه توجه به اين نكته كه تلبية الاحرام حج ، نقش همگون با تكبيرة
الاحرام نماز دارد ، و همانطوري كه مصلّي ، زماني مي تواند با پروردگارش مناجات
كند ( المصلي يناجي ربّه ) كه از آستانه تكبيرة الاحرام بگذرد ، در حج نيز زماني انسان
به لقاي حق بار مي يابد كه از درگاه تلبيةُ الاحرام بگذرد . و اين معنا جز در
ميقات ( غير از موارد استثنائي ) امكان پذير نيست . اين مسأله خود نشانگر بخشي از عظمت
و موقعيت والاي ميقات است .
|
32 |
|
سرّ ميقات از لسان امام (عليه السلام)
تحقيقاً اهل ذكر و راز دانان جهان هستي ، سرّ اين حقيقت را بخوبي آگاهند ، بلكه
خود سرّ اين حقائقند . آنچنانكه امام سجاد (عليه السلام) فرمود : انا ابن
زمزم و صفا ، انا ابن مكة و مني . ( 1 ) از اينرو
با بهره گيري از بيان معصوم (عليه السلام) اشارتي براي راهيابي به سرّ مسأله ميقات
مناسب مي نماياند . و آن اينكه بطور كلي حقيقت قرآن يك مرتبه عالي و عظيم دارد ،
( انّه في ام الكتاب لدينا لعليٌ حكيمٌ ) ( 2 ) قرآن در
جايگاه اصلي ، در نزد ما داراي رفعت مكانت و حكيم است . و همين حقيقت عالي و حكيم ، با
تمامي جامعيّتش تنزّل كرده ، كه از آن جمله حج با تمام شؤونش مي باشد ، و ميقات
نيز يكي از جلوه هاي بارز حج است كه بدون شك داراي سرّ ، بلكه اسراري است ؛ زيرا
اقتضاي تنزّل و تجلّي ، همانا وجود يك حقيقت برتر بعنوان باطن و سر ، و يك امر نازل
شده كه ظاهر و آشكار است ، مي باشد .
ميقات و معراج رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم )
در اينجا به نكته اي كه از امام صادق (عليه السلام) راجع به باطن ميقات ايراد
گرديده ، اشاره خواهيم نمود . راوي از حضرت سؤال مي كند :
قلت لأبي عبدالله (عليه السلام) : لأيّ علّة احرم
رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) من الشجرة ولم يحرم من موضع دونه ؟ قال : لأنّه لما أُسري به الي
السّماء و صار بحذاء الشجرة و كانت الملائكة تأتي الي البيت المعمور بحذاء المواضع
التي هي مواقيت سوي الشجرة ، فلما كانت الموضع الذي بحذاء الشجرة نودي يا محمد ! قال
(صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : لبّيك ، قال : ألم اجدك يتيماً فآويت ووجدتك ضالاًّ فهديت ؟ قال النبي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) :
انّ الحمد و النعمة لك و الملك ، لا شريك لك لبيك ، فلذلك احرم من الشجرة ، دون
المواضع كلها . ( 3 )
حضرت در مقام پاسخ به اين سؤال كه چرا رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از شجره احرام بست ، و
مكان ديگري براي اين امر انتخاب نفرمود ، اينگونه توضيح داد : علّت اين امر و راز
چنين حقيقتي عبارت از اين است كه رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در حركت سماوي و سير الهي معراج
خود ، به جايي رسيدند كه محاذي آن شجره است ، و از طرف ديگر هم فرشته هاي آسمان
تا بيت المعمور ( به استقبال رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ) آمده بودند ، و به محاذات با مواقيت
متعددي غير از
1 ـ خطبه حضرت سجاد (عليه السلام) در شام .
2 ـ زخرف : 4
3 ـ بحار الانوار ، ج99 ، ص128 ، ح12
|
33 |
|
شجره ، قرار گرفته بودند . وقتي رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در محاذات شجره قرار گرفتند ، هاتف
غيبي ندايي آسماني سر داد و حضرتش را مخاطب ساخت :
آيا اينگونه نبوده است كه قبلا يتيم بودي و پروردگارت به تو پناه داد ؟
و آيا اينگونه نبود كه گمراه ( گمشده ) بودي و با هدايت الهي مستقيم گشتي ؟ اينجا بود
كه در همان مكانِ شجره ، رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) تلبيه معروف را در پيشگاه ربوبي ايراد نمود
و اينگونه عرضه داشت : انّ الحمد و النعمة لك و الملك لا شريك لك لبيك .
اين امر مبناي حركت از بيت المعمور بوده است ، كه اسوه حركت از شجره ميقات گشته و
بر اين اساس است كه رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) احرام را فقط از آن مقطع آغاز كرد .
بررسي و تأمّل در مجموعه روايات اين بابت ؛ خصوصاً روايت فوق ، مشعر اين معناست كه
همه اوامر شرعي و نواهي الهي ، داراي سرّي تكويني و رازي وجودي هستند و البته هر يك
در عرصه وجود ، به مقدار هستي خود در جهان تشريع ، مؤثرند .
همانطوري كه آب در نظام هستي ، درخت در عالم وجود و جماد در نشأه خارج ، داراي
بخشي از واقعيّت هستند و هر يك در عين حال كه ضروري اند ، امّا عهده دار
امري منحاز و مستقل هستند كه به اندازه اثر وجودي و نقش شايسته آنها تأثير دارند .
در نظام تشريع نيز مسأله به همين گونه است ، با اين تفاوت كه يكي در آسايش تن و
ديگري در فزايش جان ، مؤثّر است . يكي راه را براي رسيدن به حيات فاني و ديگري طريق
را براي نيل به زندگي باقي آبادان مي سازند .
بر اين مبنا تمامي شؤوناتي كه در شريعت مقرّر شده ، هر يك به منظور تكميل سعادت و
تتميم هدايت تنظيم شده ، و لذا ، امرش ، نهيش ، حركتش ، وقوفش ، آغازش ، انجامش ، همه و همه
بر مبناي همان هدايت كامله الهي صورت مي پذيرد .
و لذا اگر در جريان ميقات ، اينگونه آمده كه حاجي لزوماً بايد از مكانهاي خاص ،
بنام مواقيت سفر الي الله خود را آغاز كند . گوياي سرّي لاهوتي و رازي الهي است .
و تا انسان سالك كوي دوست نباشد و سير عاشقانه خود را به سوي معراج الهي آغاز
نكند ، هرگز نه استقبال ملائك را و نه محل توقّف آنها كه محاذات با مواقيت حج است
مشاهده نخواهد كرد .
و همانطوري كه در معراج نبوي هر قدمي كه حضرت مي زد مرحله اي از كمال
در
|
34 |
|
جلوي ديدگان رسول خاتم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) روشن مي شد ، در سفر حج نيز تنها زماني كه از
ميقات به قصد حج احرام بسته شود ، ابواب كمال مفتوح و فيض حق مكشوف مي گردد . از
اينجا به آن قانون حاكم در نظام هستي كه هر ظاهري را باطني و شريعت را حقيقت است
مي رسيم ، كه البته نردبان وصول و سكوي عروج همانا عمل به شريعت است تا نيل به
حقيقت دست دهد .
نكته اي كه قابل دقّت است اين كه ، گرچه روايت فوق ، سرّ احرام از مسجد شجره
را بيان كرده ، ليكن مسجد شجره به عنوان يكي از مواقيت مورد نظر است نه تنها به
عنوان يك مكان مقدس . و لذا بلحاظ سرّ و باطن داشتن همه مواقيت ديگر نيز در حكم مسجد
شجره مي باشند . و فرشتگان به استقبال بندگاني كه قاصد بيت الهي هستند ، تا محل
مواقيت پيش آمدند ؛ يعني از آن نقطه اي كه حركت و سير الهي آغاز مي شود ، و
با اوّلين قدمي كه حاجي در كوي دوست مي نهد و لحظه اي كه لباس احرام بر
تن مي كند ، حضور ملائك و همراهي فرشتگان آسمان با خود را احساس
مي كند .
با اين بينش ، نه تنها مواقيت ، امكنه اي مقدس و مورد نظر الهي هستند بلكه
مصاحبت و همراهي ملائك براي انساني كه رهسپار كوي ولا و پوياي سوي صفا است ، از آن
مكان خواهد بود .
البته روشن است استقبال ملائك جهت صوري و تشريفاتي نخواهد داشت ، بلكه ضمن تجليل
از قاصد بيت عتيق و سالك طريق حبيب ، همراهي ، راهنمايي و مساعدت در اين سير الهي
ضروري مي نمايد . و تنها انساني مي تواند وظايف و مناسك حج را آنگونه كه
شايسته حق است انجام دهد ، كه اعوان و ياراني آسماني ، او را همراهي كنند .
صاحب وسائل در جلد پنجم كتاب شريف خود در باب اوّل مواقيت ، سيزده روايت ذكر كرده
كه بيانگر امكنه اي است كه لزوماً نوع حجاج سراسر گيتي از آن مي گذرند و
از آن نقطه محرم مي گردند و البته حكم ظاهري و باطني همه آنها واحد است . فقط
به اقتضاي عالم طبيعت تعدّد و كثرت پذيرفته است ؛ به عنوان نمونه ، به يكي از آن
روايات پرداخته و تذكر بدان را در اين مقاله سودمند مي دانيم .
قال ابوعبدالله (عليه السلام) : ان رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) وقّتَ
لأهل المدينة ذاالحليفة و وقت لاهل المغرب الجحفة و هي عندنا مكتوبة مهيعة و وقت
لأهل اليمن يلملم و وقت لاهل الطائف قرن المنازل و وقت لأهل النجد العقيق .
( 1 )
1 ـ وسائل الشيعه ، ج5 ، ابواب مواقيت ، باب1 ، ح1
|
35 |
|
امام صادق (عليه السلام) از رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل مي كند كه : حضرت براي اهل مدينه
مكاني بنام ذاالحليفه را به عنوان ميقات ، و براي اهل مغرب جحفه را ـ كه اكنون در
نزد ما به عنوان مهيعه شناخته شده ـ و براي اهل يمن يلملم را و براي اهل طائف قرن
المنازل را و براي اهل نجد ، عقيق را معرّفي فرموده است .
اميد است توفيق وليّ توفيق ، رفيق و صحبت مصاحبان كريم و فرشتگان رحيم براي همه
حجاج فراهم گردد و ضمن عمل به ظواهر و انجام مناسك بهره وافي را از باطن و اسرار حج
برده و راه را براي تعالي هموار سازيم .