بخش 8

2 ـ پیدایش آذین و نوشته بر جامه کعبه


108


ميقات حج - سال هشتم - شماره بيست و نهم - پاييز 1378

پيدايش آذين و نوشته بر جامه كعبه

هادي انصاري

اول : پيدايش كردشيه و طراز ( كمربند ) و پرده درِ كعبه : ( 1 )

پيش از آنكه درباره پيدايش آذين و نوشته بر جامه شريف كعبه سخن بگوييم ، ضروري است ، نخست درباره پيدايش « كردشيه » و كمربند و پرده درِ كعبه سخن به ميان آوريم ؛ زيرا آذين و نوشته ، همواره به صورت عمومي بر تمامي قطعه هاي جامه كعبه شريفه قرار دارد .

جامات يا قطعه هاي طلايي و نوشته دار جامه كعبه شريفه :

پيشينه قطعه هاي طلايي و نوشته شده بر جامه كعبه ، به سال 810هجري مي رسد . فاسي پس از نقل اين مطلب ، از نقش و نگارها و رنگ قطعه هاي ياد شده و نيز از برخي سالها كه جامه عاري از آن قطعه ها بوده ، ياد كرده و از نوشته هاي نقش بسته بر زمينه آنها و نيز از نقاطي كه آن قطعه ها بر جامه كعبه قرار داشته ، سخن به ميان آورده است .

وي مي گويد : در سال 810هجري قمري بر روي جامه سمت شرقي كعبه ، قطعه هاي ابريشمي نقش داري به رنگ سفيد به وجود آوردند كه در سالهاي 811 ، 812 ، 813 و 814 نيز چنين كردند ولي در سال 815 اين كار صورت نگرفت ؛ به طوري كه تمامي سمت شرقي ، تا سالهاي 816 ، 817 ، 818 ، همانند پيش به رنگ سياه بود ، ليكن از آن پس ، در سمت شرقي ، با

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ در متن كتاب ، تيتر اين بخش ، به صورت جامات و طراز و برقع آمده است . نويسنده كتاب خود مقصود از طراز را كمربندِ جامه كعبه ياد كرده و برقع را به عنوان پرده در كعبه عنوان نموده است . امّا جامات را نقش و نگارهاي ابريشمي با تارهاي طلا و نقره ياد كرده كه به شكل دايره بوده و در درون آنها نوشته هايي نقش بسته است .

هم اكنن اين شكل نوشته ها را در زبان عربي « كردشيه » مي نامند .

از اين پس ، در اين كتاب به هنگام سخن از جامات و طراز همواره كلمه كردشيه و كمردبند را به كار مي بريم . « مترجم »


109


قطعه هاي ابريشمي نقش دار سفيد رنگ در قسمت زيرين كمربند تا پايين جامه آن هم در هر قطعه آذين نمودند .

اين ماجرا در سال 819 رخ داد . در قطعه هاي ياد شده ، نوشته « لا اله الاّ الله ، محمّد رسول الله » به رنگ سفيد آذين شده بود . قطعه هاي پيشگفته كه به شكل دايره بود ، به سال 810 پديد آمد و همچنان تا پنج سال متوالي پس از سالهاي هفده و هجده همچنان به رنگ سفيد بودتا اينكه در سال 825 قطعه هاي نوشته شده به رنگ سفيد برداشته شده و قطعه هايي به رنگ سياه جايگزين آنها گرديد . » ( 1 )

« قلقشندي » نيز از پيدايش قطعه هاي نوشته شده ، در تاريخي كه فاسي از آن ياد كرد ، مطالبي آورده است : وي در كتابش ( صبح الأعشي ) مي نويسد :

« . . . سپس برخي از سمت هاي جامه ، طبق معمول از ابريشم سياه بود و برخي ديگر در ميان ابريشم سياه و در آن قطعه هاي نوشته شده به رنگ سفيد بود كه « لا اله الاّ الله ، محمّد رسول الله » بر آن نقش بسته بود . ازآن پس ، در سال 814 هـ . ق . سمتِ پيش روي جامه ، به وسيله تعدادي از قطعه هاي نوشته شده به رنگ بنفش آذين گرديد . . . » ( 2 )

از مطالب گفتني درباره طراز ( كمربند ) و پرده درِ كعبه ( برقع ) ، آگاهي دقيقي در دست نيست . همچنين هيچگونه آگاهي درباره زمان پيدايش و افزودن هر يك از آنها بر جامه كعبه معظمه ، وجود ندارد ، با آنكه برخي از تاريخ نگاران همانند فاسي ، قلقشندي و ابن جبير در ميان نوشته هاي خود ، اشاره اي به پيدايش كمربند در دوران خود و دورانهاي پيش از آن ، كرده اند . و نيز اشاره فاسي و قلقشندي به پيدايش پرده درِ كعبه در عصر خود ديده مي شود ، ليكن هيچيك از آنان نامي از نخستين شخص عمل كننده بدان ، و زمان پيدايش آن ها سخني به ميان نياورده اند .

كتاب هاي فراواني را مورد بررسي قرار دادم تا شايد بتوانم نخستين شخص اقدام كننده به آن را يافته و يا تاريخ آن را به دست آورم ، ليكن در اين زمينه موفقيتي كسب نكردم .

تاريخ نگاران آنگاه كه درباره جامه هاي كعبه در دوران جاهليّت و عصر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و نيز زمان خلفا و قدرت امويان و نيز عصر عباسي اوّل مطلب مي نگاشتند هيچگونه اشاره اي ، نزديك و يا دور به كمربند آن نكرده و يا سخني از پرده در كعبه به ميان نياورده اند و از اين رهگذر عبور كرده اند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فاسي : ، شفاء الغرام ، ج1 ، صص122 و 123

2 ـ


110


طراز ( كمربند ) جامه كعبه

اگر نوشته هاي تاريخ نگاران را ، كه در اين باره نگاشته اند ، بررسي كنيم ، به آگاهي هاي تقريباً گسترده اي دست مي يابيم . يكي از آنان فاسي است . وي در « عقد الفريد » به نقل از ابن عبد ربّه ( متوفّاي سال 349هـ . ق . ) جامه كعبه را توصيف نموده و از زمان قرار داده شدن آن بر كعبه نيز ياد كرده است . گفته او چنين است :

« . . . هنگامي كه حاجيان در روز نحر ( عيد قربان ) از احرام خارج شدند ، كعبه نيز از احرام خارج گرديد و در اين حال به وسيله جامه اي از ديباج ( 1 ) سرخ خراساني ، كه بر آن دايره هايي است مكتوب و درون آنها حمد پروردگار و ثنا و تكبير و تعظيم او نقش بسته است ، پوشانيده شد . اين جامه تا سال آينده همچنان بر روي كعبه قرار دارد و در آن هنگام ، دوباره به وسيله جامه توصيف شده ، تغيير مي يابد . » ( 2 )

از گفته ابن عبد ربّه چنين برداشت مي شود كه جامه دوران او ( عصر عبّاسي دوم ) از ديباج سرخ بوده كه دايره هايي از نوشته ها با عبارت هاي حمد و ثنا و تكبير و تعظيم باري تعالي داشته است . آيا مي توان گفت كه منظور از دايره هاي نوشته شده همان كمربند بوده است ؟ ممكن است چنين باشد و شايد اين دايره ها به صورت كمربند كنوني نبوده ، ليكن در هر صورت نشان دهنده آن است كه در آن هنگام در برخي از قسمتهاي جامه ، نوشته هايي وجود داشته كه با گذشت زمان كم كم در اين زمينه پيشرفتها و خلاّقيّتهاي نويني به كار رفته و در پايان به صورت كمربند كنوني در آمده است .

گفتني است كه پس از اين دوران ، در ميان گفته هاي تاريخ نگاران ، به واژه « دايره ها » يا « حلقه ها » برخورد نمي كنيم و تنها پس از گذشت يكصد سال تقريباً از دوران ابن عبدربّه است كه اشاره ديگري به وجود كمربند بر روي جامه كعبه شده است . در اين اشاره ، تصريح به نام آن نگرديده است .

در فاصله ميان سالهاي 437 تا 444هـ . ق . ناصر خسرو جامه كعبه مشرّفه را از نزديك ديده و در سفرنامه خود آن را اينگونه توصيف كرده است :

« . . . امّا جامه به رنگ سپيد رگه دار ( مخطط ) بوده كه بر روي آن دو نوار به عرض يك ذراع قرار داشت . ارتفاع جامه ميان دو نوار ياد شده ده ذراع بوده به طوري كه قسمتهاي زبرين و زيرين دو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ديباج ؛ نوعي پارچه ابريشمي است .

2 ـ فاسي ، شفاء الغرام ، ج1 ، ص122


111


نوار به همان انداه بودند . و بدين گونه ، كعبه آنچنان به نظر مي رسيد كه به سه قسمت تقسيم گرديده است لازم به تذكر است كه اندازه هاي ياد شده بر اساس تعيين تقريبي اينجانب به ده ذراع مي رسيد . » ( 1 )

بي شك اشاره ناصر خسرو به وجود اين دو نوار بر روي جامه ؛ يكي در نقطه ثلث جامه و ديگري در ارتفاع دو ثلث از آن گواه متقني است بر وجود دو كمربند بر جامه كعبه .

از آن پس ، همواره كلمه كمربند ( طراز ) را با صراحت به هنگام سخن از جامه ملاحظه مي كنيم ؛ همچنانكه يادآوري مي گردد ، در آن هنگام ؛ يعني در آغاز خلافت « ناصر عباسي » ، جامه كعبه از ديباج سبز تشكيل مي گرديد « وسپس در دوران او كعبه به وسيله جامه اي سياه پوشانيده شد . . . كه در آن طرازي ( =كمربند ) از زرد قرار داشت ، گفتني است كه پيش از آن ، اين طراز به رنگ سپيد بود . »

هنگامي كه جامه بر اثر توفان شديدي كه به سال 644هـ . ق . رخ داد ، پاره شد . منصور بن منعه بغدادي ، بزرگِ حرم مكّي ، جامه اي از پنبه ، رنگ آميزي شده به سياه را بر كعبه آويخت و به وسيله كمربند قديمي كه بر روي جامه پيشين وجود داشت آن را آذين كرد . ( 2 )

گفتني است نخستين بار نوشته بر روي كمربند در دوران خلافت « الناصر لدين الله عباسي » صورت گرفت كه ابن جبير در سفرنامه خود ، به سال 579 هجري در اين باره چنين ياد مي كند :

« . . . هنگامي كه روز سه شنبه سيزدهم شهر مبارك ياد شده ( ذي الحجه ) فرا رسيد . شيبيان جامه سبز درخشنده اي را كه ديده ها بدان روشن مي گرديد ، بر كعبه قرار دادند . در بالاي جامه ياد شده نقش وسيعي به رنگ سرخ در سمت پيش روي كعبه و در برابر مقام كريم و در كنار درِ مكرّم بيت كه همانا صورت مبارك كعبه است قرار داشت . در زمينه نقش ياد شده پس از بسم الله آيه : {  إنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاس } ( 3 ) نوشته شده بود .

در بخش هاي ديگر آن ، نام خليفه و دعا براي او ، ديده مي شد . در پيرامونِ نقش ياد شده ، دو طغراي سرخ با دايره هاي سفيد كوچك قرار داشت كه در آن با خط بسيار ظريفي ، آياتي چند از قرآن و همچنين نام خليفه به چشم مي خورد . . . » . ( 4 )

اين چنين در مي يابيم كه ابن جبير

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ محمّد طاهر كردي ، التاريخ القويم ، لمكّة وبيت الله الكريم ، ج4 ، صص196 و 197

2 ـ فاسي ، شفاء الغرام ، . . . ، ج1 ، ص122

3 ـ آل عمران : 96

4 ـ ابن جبير ، الرحله ، دار مكتبة الهلال بيروت ، لبنان ، 1981 ، ص141


112


ضمن مطالبش از وجود كمربند « نقش وسيع به رنگ سرخ » ياد كرده كه پيرامون كعبه را از تمامي قسمتها دربرگرفته و درون آنها نوشته هايي قرار داشته است .

وي همچنين از ظهور نوشته هاي نوين بر جامه ياد كرده كه آن « دو طغراي سرخ با دايره هاي سفيد كوچك » است و نوشته هايي در متن دايره هاي ياد شده وجود داشته كه شامل آياتي از قرآن كريم و نام خليفه بوده است .

به نظر مي رسد كه اين نوشته ها همان آذين هاي زربفت بوده كه بعد از اين به نام قطعه هاي طلايي نوشته شده يا به « كردشيات » و يا « رنوك » معروف گرديده كه در آينده به هنگام سخن از جامه كعبه در دوران جديد و كنوني ، از آن ياد خواهيم كرد .

تاريخ نگاران در ادامه مطالب خود ، به مسأله طراز ( =كمربند ) در دورانهاي پس از ابن جبير نيز اشاراتي داشته اند .

فاسي و قلقشندي از چگونگي « كمربند » در دوران مماليك ، كه در اواخر قرن هشتم و اوايل قرن نهم هجري بوده ، مطالبي آورده ، و گفته اند : در اين دوران رنگهاي كمربند گوناگون و نوشته هاي روي آن متغيّر بوده است . نكته گفتني اين كه : فاسي خود درباره كمربند و آيات قرآني نوشته شده بر روي آن در سمت هاي چهارگانه كعبه مي نويسد :

« . . . جامه كعبه داراي كمربندي از ابريشم زرد بوده كه پيش از آن ، آنچنانكه ما آن را مشاهده كرديم ، اين كمربند به رنگ سپيد بود . نخستين بار يك يا دو سال ، پيش از سال هشتصد ، كمربند به رنگ زرد انتخاب گرديد .

بر روي كمربند جامه كعبه آياتي از قرآن كريم نقش بسته است ، در سمت شرقي آن ، اين آيات آمده است :

{  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُديً لِلْعَالَمِينَ * فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً وَللهِِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنْ الْعَالَمِينَ } ( 1 )

و در سمت غربي :

{  وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنْ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ }

و در سمت يماني :

{  جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَاماً

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ


113


لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلاَئِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَوَاتِ وَمَا فِي الاَْرْضِ وَأَنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْء عَلِيمٌ }

و در سمت شامي نام پادشاه مصر و فرمان او براي ساختن جامه را بافته اند .

طراز ( كمربند ) ياد شده ، در ناحيه ربع زبرين از خانه قرار دارد . » ( 1 )

اگر به آيات قرآنيِ نوشته شده بر روي كمربند دقت كنيم و آن را با آنچه كه در پيش نوشته مي شده و اكنون نيز در دوران حاضر نوشته مي شود به مقايسه بگذاريم ، روشن مي شود كه با تغييرات بسيار اندكي ، همان آيات نوشته مي شود ، همچنانكه در سمت شامي ، كه ويژه اهداي جامه بوده ، اكنون نيز در دوران حاضر به همان صورت انجام مي گيرد .

امّا قلشقندي ـ كه معاصر فاسي بوده ـ درباره كمربند تنها به بيان آيات نوشته شده در سمت شرقي ، كه درِ كعبه مشرفه در آن است ، بسنده كرده ، سپس به رنگهاي گوناگون كمربند پرداخته و آن را با رنگ جامه ، مورد بررسي قرار داده است . او تركيب اين رنگها با يكديگر را بسيار زيبا و دلنشين توصيف نموده ، مي گويد :

« آنچه كه هم اكنون در دوران ما تا پايان دولت ظاهريه برقوق ( 2 ) و آغاز دولت ناصريّه فرزندش « فرج » جريان دارد ، اين است كه :

« كعبه به وسيله جامه اي از ديباج سياه برجسته ، از بالا تا پايين پوشانيده شده كه در قسمت زبرين آن كمربندي از همان ابريشم به رنگ سپيد قرار دارد و بر روي آن آيه : {  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً } نقش بسته است . سپس آيات ديگر . . و آنگاه در سال . . . و هشتصد در دولت ناصريه ، فرج بن برقوق ، كمربند ياد شده ، از رنگ سپيد به رنگ زرد تغيير يافت . پس نوشته ها در زمينه اي سياه با ابريشمي زرد مزيّن به طلا قرار گرفت . مخفي نماند كه اين روش زيباتر از پيش به نظر مي رسيد ؛ زيرا تركيب دو رنگ سياه و سپيد جلوه خاصّ ديگري را به خود گرفته بود . . . » . ( 3 )

بدين ترتيب ، روشن مي شود كه كمربندِ روي جامه ، از دوراني بس پيش ( دوران عباسي دوم ) پديد آمد و در دوران مماليك پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد و سرانجام تقريباً شبيه كمربند كنوني در آمد .

پرده درِ كعبه ( برقع ) :

طول و عرض پرده درِ كعبه به اندازه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فاسي ، شفاء الغرام . . . ، ج1 ، ص123

2 ـ ظاهر برقوق متوفاي سال ( 80هـ . ق . ) بوده است .

3 ـ قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج4 ، صص281 و 282


114


فضاي درِ كعبه در طول و عرض بوده ، ليكن به اندازه بسيار اندكي اين پرده بلندتر و عريض تر گرفته شده تا اينكه به هنگام آويخته شدن كاملا آن را بپوشاند . هم اكنون از زمان پيدايش و نيز نخستين سازنده آن ، همچنانكه پيش از اين اشاره نموديم ، اطلاع دقيقي در دست نيست . با بررسي مطالب تاريخي در اين باره ، نتيجه مي گيريم كه نخستين پرده درِ كعبه به اوايل قرن نهم هجري مي رسد .

فاسي مي گويد : « . . . در اين سال ( 819هـ . ق . ) پرده گرانبهايي را براي درِ كعبه ساختند كه اين پرده از پرده هاي پيشين كه ديده بوديم ، بسيار زيباتر بود . . . » ( 1 )

قلقشندي پس از ذكر نوشته هاي زربفت و كمربند جامه كعبه در اوايل قرن نهم هجري ، مي گويد : « . . . بر درِ كعبه پرده اي است به اندازه در ، كه بر روي آن نوشته هايي به رنگ سفيد ديده مي شود . . . » كه اين در پايان دولت ظاهريّه « برقوق » و اوايل دولت ناصريّه فرزندش فرج بوده كه « ظاهريّه برقوق » متوفّاي سال 801هـ . ق . است . « . . . از آن پس پرده درِ كعبه از ابريشم سياه بافته شده كه زمينه آن به وسيله تارهاي نقره پوشيده از طلا مزيّن گرديده بود و اين كيفيّت آن را بسيار نفيس و گرانقدر ساخته بود . » ( 2 )

با آنكه اشاره فاسي و قلقشندي به ظهور پرده درِ كعبه ، در اوايل قرن نهم هجري بوده ، ليكن زمان پديد آمدن آن را پيش از آن دانسته اند و از تاريخ دقيق و به وجود آورنده آن سخني به ميان نمي آورند .

ضمن بررسي و مطالعه ، به مطلبي برخوردم كه در آن از چتر يا آفتاب گير ياد شده است . به اين ترتيب كه از دوران اموي سايبانهايي به شكل چتر ( 3 ) به كعبه اهدا مي شده است . در آن هنگام سايبانهاي ياد شده را در سمت پيش روي كعبه قرار مي دادند .

فاسي ضمن شرح از « آويزه هاي كعبه و هديه هاي آن به عنوان زينت » مي نويسد :

« . . . عبدالملك بن مروان دو سايبان به همراه كاسه بلورين ، بدان ارسال نمود . . . »

سپس ادامه مي دهد : « . . . مأمون نيز ياقوت گرانبهايي ارسال كرد كه همه ساله به هنگام موسم ؛ به وسيله زنجيري در پيش روي كعبه آويخته مي شد و نيز جعفر متوكّل ( علي الله عباسي ) سايباني از طلا را هديه كرد كه به وسيله دُرّ گران قيمت و ياقوت ارزشمند و زبرجد تزيين گرديده بود . اين سايبان به وسيله زنجيري همه سال در موسم حج در پيش روي كعبه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فاسي : شفاء الغرام ، ج1 ، ص123

2 ـ قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج4 ، ص282

3 ـ اين چترها به شكل ويژه اي ساخته مي شد و آنگاه به وسيله جواهرات گران سنگ و نفيس ، كه ارزش آنها غير قابل تعيين بود ، تزيين مي گرديد و سپس به سمت پيش روي كعبه ؛ يعني بر قسمت فوقاني در كعبه قرار داده مي شد و بدين صورت وضعيّت زيبا و دلنشي را در اين مكان به وجود مي آورد .


115


آويزان مي شد . » ( 1 )

بنابراين ، خليفه اموي ، عبدالملك بن مروان ، نخستين فردي است كه سايباني را به كعبه مشرفه هديه كرد و پس از او ، ديگر خلفا از وي پيروي كردند . به نظر مي رسد كه فرستادن سايبان آنچنان ضروري به نظر نمي رسيده كه هر يك از خلفا آن را اهدا نمايند ؛ زيرا از آن سايبانها تنها در زمان كوتاهي ، آن هم در موسم حج استفاده مي كردند و پس از آن تا فرارسيدن موسم ديگر برداشته مي شده است . بنابراين برخي ، جواهرات گران سنگي را به كعبه اهدا مي كردند كه تعدادي از آنها را به عنوان زينت به روي سايبان قرار مي دادند .

مقريزي در جاي ديگر « جعفر المتوكّل علي الله عباسي » را نخستين شخص اهدا كننده سايبان به كعبه شناسانده چنين مي گويد :

« اوّلين فردي كه سايبان به كعبه هديه كرد ، جعفر المتوكّل علي الله عباسي بود كه آن را با زنجيري كه وي فرستاده بود به همراه ياقوت اهدايي از سوي مأمون ، همه ساله در پيش روي كعبه آويزان مي كردند . به طوري كه پس از آن ، اين عمل به صورت سنّتي در آمد و در هر سال ، به هنگام موسم ، آويز مي گرديد . در آن دوران ، همه ساله در فصل موسم ، زنجيري نيز ارسال مي گرديد . ارزش آن زنجير به همراه سايبان آذين شده به درّ و ياقوت و جواهرات گران قيمت ، غير قابل تعيين بود . اين اهدايي ها به همراه اميري از عراق فرستاده مي شد كه به پرده داران كعبه تسليم مي گرديد و به نظر آنان مي رسيد ، آنگاه در روز ششم ذي حجّه ، در پيش روي كعبه آويخته مي شد و در روز ترويه جمع مي گرديد . » ( 2 )

مقريزي همچنين به سايبان ارسالي از سوي خليفه فاطمي ، « المعز لدين الله » اشاره كرده كه در روز عرفه سال 362 هجري بدان نصب گرديد ، وي مطالب گسترده اي نيز از مساحت و پارچه بافته شده آن و همچنين از جواهرات و سنگهاي ارزشمند تزيين شده بر روي آن آورده و حتّي از نوشته هاي روي آن نيز ياد كرده است .

مقريزي آنگاه ديدگاه مردم در روز نحر ( عيد قربان ) و زبان ستايش آنان را توصيف نموده ، مي گويد :

« در روز عرفه « معز » سايباني را كه براي كعبه آماده كرده بود ، در ايوان كاخ خويش به نمايش گزارد . اين سايبان داراي وسعتي به اندازه دوازده وجب در دوازده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فاسي ، شفاء الغرام ، ج1 ، ص116 ؛ نكـ : ابن ظهيره ، جامع اللطيف ، صص111 و 112

2 ـ مقريزي ، تقي الدين احمد بن علي ، اتعاظ الحنفا بأخبار الأئمّة الفاطميين الخلفا ، تحقيق و تعليق دكتر جمال الدين الشيال ، دار الفكر العربي ، القاهره ، 1367هـ . /1948م . صص193 و 194


116


وجب داشت و زمينه آن از ديباج سرخ و پيرامونش به دوازده هلال طلا مزيّن بود در ميان هر هلال ، ترنجي از طلاي مشبّك و در دل هر ترنج ، پنجاه درّ بزرگ همانند تخم كبوتر ديده مي شد . در آن همچنين ياقوت سرخ و زرد و بنفش به چشم مي خورد . در اطراف سايبان ياد شده ، آيات حج به وسيله زمرّد سبز تزيين گرديده بود كه در ميان نوشته ها ، درّهاي بزرگي كه تا آن هنگام همانند نداشت ، چشم ها را خيره مي كرد . سايبان ياد شده را با مشك خوشبو ساخته بودند . تعدادي از خدمتكاران به علّت سنگيني ، آن را كشيده و نصب نمودند . . . معز بامدادان براي نماز عيد قربان به جايگاه خويش حركت و آنچه كه در نماز عيد ؛ از قرائت و تكبير و ركوع و سجود طولاني بود ، انجام داد و سپس خطبه خواند ، آنگاه با همراهان خويش حركت نموده ، در كاخ خويش فرود آمد . در اين هنگام بود كه بارعام داد و مردم گروه گروه براي ديدن سايبان نصب شده ، بدان وارد شدند . در آن روز از تمامي مردم ـ از شاميان وعراقيان ـ كسي باقي نماند كه سايبان را از نزديك نبيند ! و اين در حالي بود كه تمامي مردم عراق و شام و ديگر حاجيان اذعان داشتند كه تا آن زمان همانند آن سايبان را نديده بودند . . . ! » ( 1 )

حال آيا مي توان گفت كه آن سايبانها ، همان پرده درِ كعبه بوده اند ؟ و يا آيا ممكن است بگوييم كه آن سايبانها كه بر پيش روي كعبه قرار داده مي شده ، زمينه فكري نويني را براي متخصصان ايجاد كرد كه پرده اي را براي درِ كعبه به وجود آورند ؟ خداوند سبحان به حقايق آگاهتر است . در هر حال ، پرده درِ كعبه همه ساله بافته مي شد و به همراه جامه كعبه ارسال مي گرديد و با گذشت زمان ، تغييراتي در چگونگي تزيين آن صورت مي گرفت به طوري كه در بافت آن از تارهاي نقره اي زر اندود و نيز نوشته هايي از آيات قرآني و جز اينها به كار مي رفت تا اينكه به صورت كنوني درآمد .

در بخش جداگانه اي به هنگام سخن از چگونگي ساخت آن در مصر عصر جديد و در دولت سعودي كنوني به تفصيل سخن خواهيم گفت .

دوّم ـ پيدايش گلدوزيهاي طلا و نقره بر جامه كعب

پيشينه تزيين قسمتهاي مختلف جامه از قطعه هاي نوشته شده و كمربند و پرده درِ كعبه و آذين آنها به تارهاي نقره اي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همان مصدر ، صص193 و 194


117


پوشيده شده از طلا ، بر اساس آنچه كه تاريخ نگاران در ضمن شرح از قطعه هاي نوشته شده آورده اند ، به اوايل قرن نهم هجري مي رسد كه با ابريشم سفيد و گاه به وسيله ابريشم سياه بوده است .

از آن پس ، اين نقش ونگارها جاي خود را به نقش هاي ديگري داد كه موسوم به « كردشيات » يا « رنوك » بود . گفتني است كه ذكري از قطعه هاي نوشته شده به صورت اوليه ، كه بر روي جامه بروني كعبه قرار داشت ، به ميان نيامده است .

امّا نسبت به جامه دروني كعبه ، فاسي اشاره كرده است كه سلطان « ناصر حسن » برادر سلطان « ملك صالح اسماعيل » فرزند « ملك ناصر محمّد بن قلاوون » جامه اي را در سال 761هـ . ق . ساخت كه بر آن قطعه هاي نوشته شده با تارهاي طلا آذين گرديده بود .

فاسي در اين باره مي نويسد :

« . . و آن از ابريشم سياه بود كه بر آن قطعه هاي نوشته شده به وسيله تارهاي طلا ديده مي شد . اين غير از قسمتي از سقف ميان دو ستونِ مقابل درِ كعبه بود . اين قسمت از ابريشم سرخ بود كه در وسط آن قطعه اي بزرگ آذين شده به گلدوزيهاي طلا قرار داشت . سلطان حسن اين جامه را در سال هفتصد و شصت و يك ( از هجرت ) ارسال كرده است . » ( 1 )

به نظر مي رسد اهتمام به آذين قطعه هاي نوشته شده از جامه دروني كعبه مشرّفه به وسيله گلدوزيهاي طلايين و ترك آذين قطعه هاي نوشته شده بر روي جامه بيروني ، بدان جهت است كه جامه دروني هر سال ارسال نمي گرديد . بلكه به فاصله زماني دور از هم فرستاده مي شد . بنابراين ، زمان لازم براي آذين آن وجود داشت ، به عكس جامه بيروني كه همه ساله تهيه و ارسال مي شد و با توجّه به امكانات فنّي و مالي آن زمان ، يك سال ، زمان چنداني براي آذين قطعه هاي نوشته شده به طلا نبود .

امّا درباره كمربند ، بايد گفت ، با آنكه پيشينه بافت آن بر روي جامه ، به زماني بسيار دور ( دوران عباسي دوم ) بازمي گردد ، ليكن تاريخ نگاران از چنين آذيني مطلب ننوشته اند و تا پيش از قرن نهم هجري ، از جامه بدون گلدوزيهاي نقره با پوشش طلا ياد كرده اند و گفته اند كه همواره نوشته هاي آن به وسيله ابريشم سفيد سپس از ابريشم زرد بوده تا اينكه در دوران سلطان فرج بن برقوق در اوايل قرن نهم هجري كمربند به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فاسي ، شفاء الغرام ، ج1 ، ص124


118


وسيله نوشته هاي طلا آذين گرديد .

قلقشندي مي گويد : « . . . سپس در سال . . . و هشتصد در دولت ناصريّه فرج بن برقوق ، رنگ كمربند از سپيد به زرد تغيير داده شد ، به طوري كه از آن پس ، نوشته ها بر روي زمينه سياه با ابريشم زرد و با گلدوزيهاي طلايين آذين گرديد . مخفي نماند كه از اوّلي نفيس تر و از دوّمي جذاب تر مي نمود . . . » ( 1 )

برخي از محقّقان در اين باره ـ به نقل از نوشته « افادة الأنام بذكر أخبار بلد الله الحرام » به قلم شيخ عبدالله بن محمّد غازي ـ آورده اند : كه نخستين شخصي كه كمربند را با طلا آذين كرد ، سلطان عثماني سليم بن سليمان بود . پيش از آن ، كمربند از ابريشم زرد بود . ( 2 )

بدين ترتيب ، هنر آرايش و آذين بندي كمربند به وسيله گلدوزيهاي نقره ايِ پوشيده از طلا ، همچنان پيشرفت كرد ، به ويژه آنگاه كه وقف گسترده اي از سوي سلطان سليمان قانوني براي ساخت جامه كعبه مشرّفه قرار داده شد ، امكانات مادّي بيشتري را براي اين منظور مهيّا ساخت . همچنانكه پيش از اين ياد آورديم سلطان سليمان هفت دهكده مصري ، اضافه بر سه دهكده اي كه از سوي سلطان دوران مماليك ، صالح اسمايل فرزند سلطان ناصر محمّد بن قلاوون بدين منظور قرار داده بود ، وقف كرد .

همچنين گفتني است : با گذشت دورانهاي مختلف ، هنر آرايش نيز رشد كرد تا آنجا كه كمربند كعبه ، خود آيت و نشاني از زيبايي و جمال گرديد . در بخشهاي آينده ، درباره جامه مصري و جامه سعودي سخن خواهيم گفت .

امّا پرده درِ كعبه ـ كه پيدايش آن اوايل قرن نهم هجري بوده ، در آغاز به وسيله ابريشم سفيد و سپس به وسيله گلدوزي با تارهاي نقره اي پوشيده از طلا آذين شده بود . قلقشندي مي گويد :

« . . . بر روي در ، پرده اي است به اندازه همان در كه بر آن نوشته هايي به رنگ سپيد وجود دارد . از آن پس پرده درِ خانه از ابريشم سياهي تشكيل مي گرديد كه بر روي آن گلدوزي هاي نقره اي پوشيده از طلا ديده مي شد و اين وضعيت بر زيبايي و ارزش آن مي افزود . » ( 3 )

آنگاه كه عثمانيان به مصر و شام و حجاز سلطه يافتند ، سلطان سليم اوّل كوشش ويژه اي نسبت به جامه كعبه و پرده درِ آن كرد ؛ به طوري كه ابن اياس در اين باره اينگونه نوشته است :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج4 ، ص282

2 ـ حسين عبدالله باسلامه ، تاريخ الكعبة المعظمه ، صص283 و 284

3 ـ قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج4 ، ص282


119


« . . . كوشش ويژه اي را ( سلطان سليم ) بر خلاف عادت نسبت به جامه كعبه از خودنشان داده ، تا آنجا كه آذين پرده درِ كعبه را به درجه اي والا رسانيد . . . » ( 1 )

اهتمام و كوشش نسبت به آذين پرده درِ كعبه در دوران عثماني ، به ويژه پس از به وجود آمدن امكانات فنّي و مالي براي آن ، همچنان ادامه يافت و هنگامي كه دولت سعوديِ نخستين ، برپاگرديد و سلفي ها بساط قدرت خويش را بر حجاز گستردند ، آنان پس از خودداري مصر از ارسال جامه به سوي كعبه مشرّفه ، خود بدان اهتمام ورزيده ، چهار چوب و پرده درِ كعبه را به وسيله طلا نقره آذين كردند .

سعود بزرگ در سال 1221 هجري جامه داري « از ابريشم سرخ بر كعبه نهاد و سپس در سالهاي پس از آن ، كعبه را با ديباجي سياه پوشانيد و بر آن حاشيه و ازاره اي از حرير سرخِ گلدوزي شده ، به وسيله طلا و نقره نصب كرد . بر دَرِ كعبه نيز پرده اي سرخ آذين شده به طلا و نقره آويخت . ( 2 ) و چون دولت عثماني مجدّداً حجاز را ضميمه خاك خود كرد ، دولت مصر از آن پس همچنان جامه بروني كعبه را همانند گذشته مي فرستاد .

آنان همچنان به آذين بافته هاي نقره اي پوشيده از طلاي آن اهتمام به خرج مي دادند تا اينكه به درجه اي والا از زيبايي و هنر رسيد .

بنابراين ، آشكار مي شود كه قسمتهاي گوناگون جامه شريفه ، زاييده عصر كنوني نبوده بلكه پيدايش و ظهور آنها به دورانهاي گذشته و قرون پيشين باز مي گردد . همچنانكه هنر آذين بندي و قرار دادن گلدوزيهاي نقره و طلا بر اجزاي جامه نيز ريشه در دوران هاي گذشته دارد و با گذشت زمان ترقّي و رشد نموده و به وضعيت كنوني رسيده است .

سوّم : پيدايش نوشته در جامه كعبه شريفه :

همانطور كه پيش از اين گفتيم ، نخستين كسي كه كعبه مشرّفه را جامه پوشانيد طبق نظريّه مشهور ـ تُبّع پادشاه حِمير بوده است كه از آن پس ، مردم ـ چه در دوران جاهليّت و چه در دوران اسلام ـ نيز از او پيروي كردند . آنها جامه هاي گوناگوني را ؛ مانند حصير و قطعه هاي حرم و چادر و جُل هاي مختلف از پارچه هاي حبري و قباطي و خز و ديباج . . . و جز اينها و آنچه كه در قدرت و امكانشان در آن زمان بود بر آن قرار مي دادند . ساختن جامه از دورانهاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن اياس ، بدائع الزهور ، ج5 ، ص205

2 ـ ازرقي ، اخبار مكّه ، ج1 ، ص258


120


گذشته تا كنون ، همچنان رو به پيشرفت و ترّقي گذارده و بر اساس شهر سازنده و تمدّن آن ، تغيير مي كرد تا اينكه هم اكنون در دوران كنوني ما به بالاترين درجه از زيبايي و متانت و خلاقيّت رسيده است .

جامه شريف در آغاز پيدايش خود ، به جهت آشنا نبودن مردم با خط و نوشتن ، خالي از هر گونه نوشته و نقشي بود . اين وضع تا نيمه هاي قرن دوّم هجري ( يعني تا دوران عبّاسي ) ادامه يافت از آن هنگام نام دستور دهندگان به ساخت جامه و تاريخ بافته شدن آن و احياناً نام مكاني كه در آن ساخته شده ، بر آن نوشته مي شد .

مقريزي به نقل از فاكهي در اخبار مكّه اين چنين ياد مي كند :

« جامه اي از قباطي را بر آن مشاهده كردم كه بر روي آن نوشته بود :

« ممّا أمر به عبدالله المهدي محمّد اميرالمؤمنين أصلحه الله محمّد بن سليمان أن يصنع من طراز تنيس كسوة الكعبة علي يد الخطاب بن مسلمة عامله سنة تسع و خمسين و مائة » . ( 1 )

و نيز گفته است : « بر روي جامه اي از جامه هاي المهدي ، اين نوشته را ديدم :

« بسم الله بركة من الله لعبد الله المهدي محمّد اميرالمؤمنين ـ أطال الله بقاءه ، ممّا أمر به اسماعيل بن ابراهيم أن يصنع من طراز تنيس علي يد الحكم بن عبيد سنة اثنين و ستّين و مائة » ( 2 )

همچنين گفته است : « بر روي جامه اي كه از سوي هارون الرشيد از مصر ارسال شده و از قباطي ، بود اين نوشته را مشاهده كردم :

« بسم الله بركة من الله للخليفة الرشيد عبدالله هارون اميرالمؤمنين أكرمه الله . ممّا أمر به الفضل بن الربيع أن يعمل من طراز تونة ( 3 ) سنة تسعين ومائة » .

* پي نوشتها :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ طبق فرماني كه از سوي عبدالله المهدي محمّد خليفه مسلمانان به محمّد بن سليمان داده شد ، جامه اي به سبك « تنيس » به دست كارگزار خود خطاب بن مسلمه در سال يكصد و پنجاه و نُه براي كعبه ساخته شد . »

2 ـ به نام خدا و بركت از خدا براي بنده اش مهدي امير المؤمنين كه خداوند عمرش را دراز گرداند ! فرمان داد به اسماعيل بن ابراهيم كه جامه اي به سبك « تنيس » بافته شود كه اين جامه به سال يكصد و شصت و دو ، به دست حكم بن عبيد ساخته شد .

3 ـ تونه ؛ دهكده اي بوده در اطراف تنيس در مصر كه گاه جامه كعبه مشرّفه در آن ساخته مي شد .



| شناسه مطلب: 83152