بخش 6

* تبیین حکم امام ( قدس سره )


103


ميقات حج - سال هشتم - شماره سي ام - زمستان 1378

تبيين حكم امام ( قدس سره ) بر حضور شيعيان در نمازهاي حرمين شريفين

محمّد صادق نجمي

جناب حجة الاسلام آقاي حاج شيخ محي الدين انواري

وجناب حجة الاسلام آقاي شيخ فضل الله محلاتي دامت افاضاتهما

چون ايام برگزاري يكي از فرايض بزرگ اسلامي با محتواي عظيم انساني ، روحاني ، سياسي ، اجتماعي ؛ يعني فريضه حج بيت الله الحرام نزديك است و لازم است در آستانه برقراري جمهوري اسلامي با انقلاب شكوهمند ملت شريف ايران ، اين فريضه مقدسه ، از آثار طاغوت پاكسازي و به اسلام راستين برگردد ، به اين جهت شما را بعنوان سرپرست حجاج بيت الله الحرام تعيين نموده كه با مشورت با مقامات صالحه ، هيأتي از افراد صالح و متعهد و با ايمان انتخاب و با همكاري آنان كليه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهيد كه ان شاءالله تعالي در حكومت جمهوري اسلامي ، اين فريضه مقدسه با محتواي معنوي خود تحقق يابد و لازم است در اين موضوع تذكراتي داده شود :

1 ـ لازم است به حضرات آقايان علما و روحانيون محترم كاروان ها تذكر دهيد كه قبل از حركت ، مجالسي تشكيل دهند و حجاج محترم را با مسائل شرعي و وظايف انساني آشنا كنند .

2 ـ عموم برادران و خواهران اسلامي بايد توجه داشته باشند كه يكي از مهمات فلسفه حج ، ايجاد تفاهم و تحكيم برادري بين مسلمين است و بر دانشمندان و


104


معمّمين لازم است مسائل اساسيِ سياسي و اجتماعي خود را با ديگر برادران در ميان گذارند و در رفع آن طرح هايي تهيه كنند تا آنان در برگشت به كشورهاي خود آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند .

3 ـ در اين سال كه ايران در آستانه جمهوري اسلامي است و به واسطه تبليغات نارواي اجانب ممكن است مسلمين بلاد از عمق نهضت اسلامي ايران مطلع نباشند ، لازم است آقايان علما و خطبا و دانشمندان محترم با وسائل ممكن ، اين نهضت مقدس را معرفي نمايند و مقصد مسلمانان ايران را كه همان برقراري حكومت اسلامي ، تحت پرچم اسلام و هدايت قرآن كريم و پيغمبر مكرّم اسلام است گوشزد نمايند كه برادران اسلامي ما بدانند ما به جز اسلام و برقراري حكومت عدل اسلامي فكر نمي كنيم .

4 ـ لازم است برادران ايراني و شيعيان ساير كشورها از اعمال جاهلانه ، كه موجب تفرّق صفوف مسلمين است ، احتراز كنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد تشكيل نماز جماعت در منازل و گذاشتن بلندگوهاي مخالف رويه اجتناب نمايند . و از افتادن روي قبور مطهره و كارهايي كه گاهي مخالف شرع است جدّاً اجتناب كنند .

5 ـ نيابت از حيّ براي نماز طواف صحيح نيست ، بايد هر كس خودش به هر نحو مي تواند نماز بخواند و مجزي است از گرفتن نايب و از مزاحمت با نمازگزاران اجتناب نمايند .

6 ـ طواف را به نحو متعارف كه همه حجاج به جا مي آورند ، به جا آورند و از كارهايي كه اشخاص جاهل مي كنند احتراز شود و مطلقاً از كارهايي كه موجب وهن مذهب است بايد احتراز شود .

7 ـ در وقوفين ، متابعت از حكم قضات اهل سنت لازم و مُجزي است ، اگر چه قطع به خلاف داشته باشيد .

8 ـ در اين سال كه به واسطه انقلاب اسلامي ، به برادران و خواهران ما صدمات و ضررهاي بسيار از حكومت طاغوتي رسيده است و بسياري از معلولين از حوادث انقلاب ، احتياج مبرم به كمك دارند ، مقتضي است كساني كه مي خواهند حج استحبابي به جاآورند ، هزينه آن را صرف در احتياج برادران و خواهران خود كنند كه ثواب آن نزد خداي تعالي بسيار بر حج استحبابي ترجيح دارد . و نيز كساني كه به عنوان سوغات ، مصارف ناروا مي نمايند يا تشريفات و ميهماني هاي خارج از رويه ، در وقت برگشت از حج مي نمايند ، مقتضي است


105


اين نحو هزينه ها را صرف احتياج برادران و خواهران عليل و مستمند خود نمايند كه خداوند تعالي به آنان اجر و بركت عنايت فرمايد !

از خداوند تعالي عظمت اسلام و سعادت ملت مسلمان را خواستار و موفقيت همگان را در كوشش براي به ثمر رسيدن نهضت مقدس اميدواريم . ( 1 )

وَالسَّلامُ عَلَيكُم وَعَلي جَميعِ الْمُؤمِنين وَرَحْمَةُ الله وَبَرَكاتُهُ

روح الله الموسوي الخميني ـ 29/6/58

سال 1378 شمسي برابر با 1340 قمري ، از سوي مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي ـ مدظلّه العالي ـ به مناسبت يكصدمين سال تولد بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران ، « سال امام خميني » ناميده شده است ؛ به اين منظور كه متفكران و مورّخان و نويسندگان ، هر چه بيشتر به زواياي شخصيت امام بزرگوار و ارزش هاي انقلاب اسلامي بپردازند و آنچه تا حال ، چه درباره امام و چه درباره انقلاب گفته يا نوشته شده ، تجديد خاطره نمايند و آن را براي نسل جوان ، كه اينك به حد رشد رسيده است ولي در اثر عدم حضور از كم و كيف انقلاب و شخصيت امام آگاهي دقيق ندارند ، شرح دهند و وقايع و حوادث انقلاب را كه اينك بيستمين سال خود را مي گذراند ، تجزيه و تحليل كنند و علل و عوامل ظهور و پيدايش آن را تفسير نمايند .

بديهي است در مرحله اول ، انجام اين وظيفه بر عهده كساني است كه به امام نزديك بوده اند و از پيش از پيروزي انقلاب يا پس از آن ، به طور مستقيم در جريان حوادث قرار داشته و سردي و گرمي حوادث را لمس كرده اند . ارائه اين معلومات همانند دَيني است بر گردن آنان كه بايد آن را نسبت به انقلاب و امام ادا كنند . روشن است كه در سال امام خميني ، افزون بر تبيين و بررسي اصل انقلاب ، بايد نظريات و حكمهاي صادر از سوي امام ( قدس سره ) كه هر يك انقلابي بود در درون انقلاب ، از سوي متخصصان و كارشناسان بررسي شود و درباره هر يك از آنها ، همايش ها و اجلاسيه ها برگزار گردد و مقالات و سخنراني ها ارائه شود تا اهميت هر يك از آنها كه در تاريخ اسلام براي اولين بار اتفاق افتاده است جلوه كند ؛ مانند :

1 ـ طرح ولايت فقيه بعنوان زيربناي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صحيفه نور ج 9 ، ص 176 و كنگره عبادي ـ سياسي حج ، ص 34 ، چاپ 1363


106


قانون اساسي .

2 ـ طرح اجتهاد پويا و نقش دو عنصر « زمان » و « مكان » در احكام فقهي .

3 ـ طرح اسلام ناب محمدي و اسلام آمريكايي .

4 ـ رسميت دادن به اسلام و به اصل دين باوري در سطح جهان .

5 ـ نقش نامه امام به گورباچف و آثار آن .

6 ـ حكم اعدام سلمان رشدي و انعكاس آن در جهان .

7 ـ اعلان روز جهاني قدس .

8 ـ مبارزه و مقاومت در برابر استعمار و . . .

و يكي ديگر از اين نظريات ، حكم و دستور آن رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي و بزرگ مرجع شيعه بر حضور شيعيان در نمازهاي اهل سنت در حرمين شريفين است كه همانند ساير نظريات و احكام خاص معظم له ، داراي ابعاد و آثار و تحوّل شگرفي است كه بايد علما و دانشمندان ، اين ابعاد را به جامعه شيعه در سطح جهان بشناسانند و آثار مثبت آن را براي جهان اسلام كه امروز و در آينده از آن برخوردار خواهد شد ، تبيين نمايند .

مقاله حاضر قدمي است كوتاه در اين مسير و اقدامي است هرچند نارسا در ايفاي اين وظيفه كه بر اساس علاقه خودم و درخواست برادران گرامي و دست اندركاران فصلنامه وزين « ميقات حج » در سطح عموم تنظيم گرديد ؛ اميد است از سوي محققان و دانشمندان در افق كارشناسي و تخصصي پيگيري و ابعاد آن هر چه بيشتر بازشناسي شود .

به طوري كه ملاحظه كرديد ، اين حكم در شهريور ماه سال 1358 ، در اولين مراسم حج تمتع ، پس از پيروزي انقلاب از سوي بنيانگذار جمهوري اسلامي ( قدس سره ) خطاب به نمايندگان معظم له در مراسم حج در هشت ماده صادر گرديده است كه در اين پيام ، وظايف حجاج بيت الله الحرام ، به خصوص وظايف شيعيان به ويژه وظايف حجاج ايراني بيان شده است .

در بند چهارم اين پيام چنين آمده است :

« لازم است برادران ايراني و شيعيان ساير كشورها ، از اعمال جاهلانه كه موجب تفرّق صفوف مسلمين است احتراز كنند . و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد تشكيل نماز جماعت در منازل و گذاشتن بلندگوهاي مخالف رويه اجتناب نمايند و


107


از افتادن روي قبور مطهره و كارهايي كه گاهي مخالف شرع است جداً اجتناب كنند . »

در اين بند از پيام امام ( قدس سره ) به چند نكته اشاره شده است كه هر يك در خور بحث و بررسي است ولي در اين مقاله فقط موضوع حضور شيعيان در نماز اهل سنت را كه مهمترين نكته از اين ماده است ، مورد توجه قرار مي دهيم و به تبيين و توضيح آن مي پردازيم .

بي شك اين حكم از لحاظ حضور شيعيان در نمازهاي اهل سنت در حرمين شريفين ، يك تحوّل تاريخي و يك دستور بي سابقه اي بود كه نه تنها توانست سيل عظيم زائران شيعه را ، كه قبل از انقلاب و در طول تاريخ ، بهنگام اقامه نماز از مسجدالحرام و مسجدالنبي به سوي هتل ها و خيابان ها در حركت بود ، متوقف سازد بلكه موجب گرديد كه اين سيل جمعيت را به هنگام اقامه نماز همانند ساير مسلمانان به سوي اين دو مسجد و مساجد ديگر در مكه مكرمه و مدينه منوره سرازير نمايد .

و اين تحوّل عظيم و دگركوني شگرف براي كساني كه شاهد مراسم حج قبل و بعد از انقلاب بوده اند ، بيش از ديگران ملموس و قابل درك است و طبعاً براي علاقمندان به اسلام مايه خوشحالي و دلگرمي و براي دشمنان اسلام رنج آور و نگران كننده است .

البته اين ، ظاهر قضيه است ولي ابعاد معنوي و جنبه هاي مختلف سياسي ـ مذهبي اين حكم براي جهان اسلام ، بيش از آن است كه بتوان ارزيابي كرد و جهات گوناگون آن را ارائه نمود . به طور خلاصه مي توان گفت كه : با توجه به شرايط فعليِ جهان اسلام و به ويژه جايگاه مهم تشيّع ، كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي به آن دست يافته است ، اين حكم يكي از بارزترين و سازنده ترين احكام و فتاوا است كه از سوي يك مرجع تقليد جامع الشرايط و آگاه صادر شده و به مرحله اجرا در آمده است .

انگيزه و دلايل مذهبي اين حكم :

گر چه ممكن است اين حكم امام ( قدس سره ) داراي انگيزه هاي متعدد باشد و عوامل سياسي و دلايل مختلف اجتماعي ـ مذهبي آن را ايجاب كند ولي با توجه به حجم مقاله ، تنها دو بُعد از اين عوامل را مورد توجه قرار داده و به دلايل مذهبي آنها اشاره مي كنيم :


108


* اسلام در مقابله با استكبار جهاني .

* * مسأله تشيع و تسنن .

در مورد عامل نخستين و مقابله با استكبار جهاني ، بايد سه موضوع مورد بررسي قرار گيرد :

الف : دين ستيزي در جهان امروز .

ب : انديشه امام در مقابله با دين ستيزي .

ج : حج ابراهيمي عامل شكست توطئه دشمنان .

* مسأله دين ستيزي در جهان معاصر :

همانگونه كه قرآن مجيد در آيات متعدد ، خطر مشركان و دشمنان اسلام را متذكر شده و از عداوت و كينه عميق آنان نسبت به مسلمين هشدار داده و فرموده است : {  وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّي يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ } ؛ « آنها پيوسته با شما مي جنگند تا اگر بتوانند شما را از آيينتان برگردانند . » ( 1 ) استكبار و دشمنان اسلام در طول تاريخ مقابله با اسلام را در سرلوحه برنامه هاي خويش قرار داده و هيچگاه از اين انديشه باطل غافل نبوده است . ما اينك در صدد پرداختن به گذشته هاي تاريخ نيستيم ؛ گذشته اي كه در آن جنگهاي خونين و طولاني ، مانند جنگهاي صليبي بخشي از تاريخ اسلام و جهان را به خود اختصاص داده است . و درباره مقابله و مبارزه فرهنگي با اسلام كه در اين باره كتابها و تأليفات نوشته اند ، سخن نمي گوييم و از گفتگو درباره اتهامات و افتراهايي كه به شخص پيامبر اسلام متوجه ساخته اند ، صرف نظر مي كنيم .

و همچنين درباره حكومتهاي مادي و لائيك ، كه در طول ساليان متمادي دين را از صحنه سياست و حكومت و از مداخله در سرنوشت انسانها كنار زده اند و در محو اسلام همگي دست به دست هم داده و اتحاديه هايي از بلوك شرق و غرب براي اين هدف شوم تشكيل داده اند ، بحث نمي كنم و . . .

ما اينك از جهان معاصر سخن مي گوييم ؛ جهاني كه در آن مصائب و آلام بسيار از سوي دشمنان بر اسلام و مسلمين تحميل گشته است . روزگاري كه مشتي صهيونيست در مقابل چشم بيش از يك ميليارد مسلمان ، قدس شريف و قبله اوّل مسلمانان را به تصرف خويش درآورده و ميليونها مسلمان را از خانه و كاشانه خويش آواره ساخته است . و هر روز عده اي از مسلمانان در لبنان و فلسطين زير بمبها و موشكهاي دشمن به خاك و خون كشيده مي شوند و خانه هايشان بر سرشان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بقره : 217


109


ويران مي گردد و گروه گروه به سياه چال هاي مخوف و شكنجه گاهها فرستاده مي شوند . آنها به اين جنايات بسنده نكرده اند و همواره فكر تسلّط بر نيل تا فرات و تصرف مكه و مدينه را در سر مي پرورانند .

ما از روزگاري سخن مي گوييم كه استكبار شرق و غرب در متلاشي كردن انقلاب شكوهمند ملّتي ، چون نشأت گرفته از اسلام بود ، متحد شدند و بزرگترين و طولاني ترين جنگ را بر آن تحميل كردند .

و همانها رشدي و رشدي ها را در دامن خود براي ضربه زدن به اسلام تربيت كردند و روزانه هزاران نفر را قرباني مطامع خويش مي كنند و به بهانه حقوق بشر در كوبيدن اسلام همپيمان شده اند .

همچنين ديديم كه در بوسني چگونه مسلمانها را گروه گروه به خاك و خون كشيدند و گورهاي دسته جمعي از اجساد مسلمانانِ زنده به گور ، به وجود آوردند و فرزندان و همسرانشان را آواره بيابانها كردند و امروز همين جنايات در چچن و قفقاز و . . . تكرار مي شود .

و اين به اصطلاح آزاديخواهان ، در مهد آزاديشان از ورود دختران دانش آموز مسلمان به كلاس درس ، به دليل استفاده كردن از روسري ، ممانعت به عمل آوردند و با اين كار روي جنايتكاران دورانِ قرون وسطايي را سفيد كردند !

و ما اگر تنها به انعكاس آمار اين نوع مقابله ها و رودررويي ها با اسلام بسنده كنيم ، كتاب قطوري تهيه خواهد شد .

آري ، اينگونه است وضعيت اسفبار گروهي از مسلمانان در نقاط مختلف جهان . آنان در وضعيت سخت اقتصادي ، سياسي و اجتماعي قرار گرفته اند و دست نياز و استمداد به سوي عالمان و دانشمندان مذهبي و سران كشورهاي اسلامي دراز كرده اند تا شايد از اين فشار و شكنجه نجات يابند ، امّا نه تنها اميدي ندارند بلكه آينده اي تلخ تر و فشارهاي مضاعف و گسترده تر در پيش روي خود مي بينند .

* انديشه امام ( قدس سره ) در مقابله با دين ستيزي

از ويژگي هاي برجسته امام راحل ( قدس سره ) ، نگرش وسيع وي نسبت به مذهب و باورهاي اعتقادي در مقابل مكتب هاي غيرمذهبي بود . او همواره در انديشه رسميت دادن و اعاده مجد و عظمت به اسلام و گسترش بخشيدن به اصل خداباوري و مقابله با دين زدايي در سطح جهان بود و اين حقيقت را در سيره نظري و


110


عملي آن بزرگوار مي توان به خوبي و وضوح مشاهده كرد . از نمونه هاي بارز آن ، نامه آن بزرگوار به گورباچف مي باشد .

اين نامه تاريخي ، كه پس از نامه هاي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به قيصر و كسري ، براي اولين و آخرين بار به كسي كه در رأس هرم ماديگريِ جهانِ معاصر قرار داشت ارسال گرديده ، روشنگرِ بينش امام ( قدس سره ) نسبت به جايگزين ساختن دين باوري و توجه به معنويات در مقابل ماديگري و دين ستيزي در سطح جهان است .

امام در اين نامه ، گورباچف را به سوي خدا دعوت كرد و راه استدلال را به او ارائه داد و به وي گفت : « مشكل شما عدم اعتقاد واقعي به خدا است . مشكل اصلي شما مبارزه طولاني و بيهوده با خدا و مبدأ هستي و آفرينش است . » چه اثر بديع و شگرفي از خود به جاي گذاشت و چه تحوّل عظيمي ، پس از هفتاد سال مبارزه با خداباوري و مذهب گرايي به وجود آورد !

يكي ديگر از نمونه هاي بارز اين ديد و بينش ، هشدار امام نسبت به خطر صهيونيزم جهاني است كه از سالها پيش از انقلاب ، آن را دنبال كرده و در تاريخ 6/5/58 ، در آستانه اولين ماه رمضان پس از پيروزي انقلاب ، روزقدس جهاني را اعلام كرد و چنين فرمود :

« . . . من از عموم مسلمانان جهان و دولت هاي اسلامي مي خواهم كه براي كوتاه كردن دست اين غاصب و پشتيبانان آن ، به هم بپيوندند و جميع مسلمانان جهان را دعوت مي كنم آخرين جمعه ماه مبارك رمضان را ، كه از ايام قدر است و مي تواند تعيين كننده سرنوشت مردم فلسطين نيز باشد ، بعنوان روزقدس انتخاب و طي مراسمي همبستگي بين المللي مسلمانان را در حمايت از حقوق قانوني مردم مسلمان اعلام نمايند . » ( 1 )

تفرقه عامل تسلّط دشمنان :

امام ( قدس سره ) آن حكيم فرزانه كه تسلّط دشمنان و ضعف مسلمانان را در تفرقه و تشتت آنان مي ديد ، با ايجاد وحدت و يكپارچگي در گوشه اي از جهان ، ملّتي را به پيروزي رسانيد و طومار سلطنت دو هزار و پانصد ساله را در هم پيچيد و كشور ايران را از دست استكبار و دشمنان اسلام و انسانيت نجات بخشيد .

او راه حلّ مشكل جوامع اسلامي در سراسر جهان را مورد عنايت خويش قرار داد و رمز پيروزي و راه نجات را ، كه همان اتّحاد و اتفاق است ، به آنها ارائه نمود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صحيفه نور ، ج 8 ، ص 229


111


چگونه و در كجا ؟ !

در مراسم حج ! حجي كه تجلّيگاه عظمت و اقتدار پيروان دين حنيف اسلام و مظهر وحدت و اخوت مسلمانان جهان و كانون توحيد و يگانه پرستي و مركز فرياد برائت امت از شرك و بت پرستي است .

حجي كه مراسم شگفت انگيزش جلوه اي بارز از اعتلاي دين حق و نمايشگر تماميت اسلام ناب محمدي و مبارزه با شياطين است .

آري مراسم حج و اجتماع بزرگ مسلمانان جهان در مكه و مدينه است كه مي تواند اتّحاد و اتفاق پيروان اسلام را كه آرمان پيامبر خاتم ( صلّي الله عليه وآله ) و اوصياي آن بزرگوار است ، محقق و متجلّي سازد .

ليكن افسوس كه حكومت هاي ستمگر در طول تاريخ و دست مرموز استعمار ، به ويژه در يك قرن اخير ، موجب گرديد تا روح حقيقي آن به فراموشي سپرده شود و از ابعاد سياسي و اجتماعي و عبادي حج ، تنها بعد عبادي آن ، آنهم خالي از روح واقعي پرستش ترويج و تبليغ شود .

اينجا است كه امام امت به احياي حج ابراهيمي قيام كرد و در مناسبتهاي مختلف در سخنرانيها و پيامهايش ، ضمن توصيه بسيار به دقت در اعمال حج و فراگيري مسائل آن و بيان ابعاد معنوي و عرفاني مناسك ، جنبه هاي سياسي و اجتماعي حج را مطرح ساخت و با دعوتِ جوامع اسلامي به وحدت و همدلي و پرهيز از تشتت و تفرق ، كه بزرگترين عامل تسلّط بيگانگان است ، مسلمانان را در مقابله با دشمنان اسلام بسيج كرد .

گرچه دشمنان نيز در مقابل اين حركت عظيم ، بيكار ننشستند و براي جلوگيري از تحقق چنين تحولي شگرف ، با تمام قوا به ميدان آمدند و متحجّران براي پيشگيري از اين هدف عالي ، تمام توان خود را بكار بستند ولي استقبال پر شور مسلمانان آگاه و حقايق موجود ، نشانگر آن است كه اين حركت متوقف شدني نيست و اين موانع ناچيز بر طرف خواهد شد و دير يا زود مخالفان نيز به موافقان خواهند پيوست .

ابعاد مختلف حج از نظر امام خميني ( قدس سره )

حضرت امام ( قدس سره ) گذشته از رساله هاي عمليّه و مناسك حج ، مطالبِ فراواني در اهميت جنبه عبادي و لزوم فراگيري و انجام دقيق اعمال حج ، براي حجاج بيان كرده و توصيه ها و تأكيدات گسترده اي از


112


آن بزرگوار ، به صورت سخنراني و پيام ، به مسلمانان در ابعاد فلسفي و عرفاني اين اعمال و همچنين در بعد سياسي ـ اجتماعي اين همايش بين المللي ـ اسلامي شاهديم كه در اينجا به نقل چند نمونه بسنده مي كنم :

لزوم فراگيري دقيق اعمال حج :

« به زائران بيت الله الحرام ـ ايّدهم الله تعالي ـ عرض مي كنم كه اعمال و مناسك را به طور دقيق از روحانيون محترم كه در كاروانها هستند فراگيريد و به هيچ عملي بدون راهنمايي آنان دست نزنيد ، چه بسا باشد كه خداي نخواسته با سهل انگاري ، عملتان باطل شود و جبران آن را تا آخر نتوانيد بكنيد و يا به احرام باقي بمانيد و در برگشت موجبات زحمت خود و نزديكان خويش شويد و اين يك تكليف شرعي است كه از آن غفلت نبايد كرد و به روحانيون محترم عرض مي كنم كه علاوه بر آنكه مسائل را به طور وضوح كه همه كس بفهمد در جلسات متعدد به گروه خود ياد دهيد در وقت اعمال آنان نيز مواظب آنها باشيد و آنها را هدايت فرماييد . » ( 1 )

« مراتب معنوي حج كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مي كند ، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادي حج به طور صحيح و شايسته و مو به مو عمل شود . » ( 2 )

فلسفه و ابعاد عرفاني حج :

در لبيك لبيك ، « نه » بر همه بتها گوييد و فرياد « لا » بر همه طاغوت ها و طاغوتچه ها كشيد و در اطراف حرمِ خدا ، كه نشانه عشق به حق است ، دل را از ديگران تهي كنيد و جان را از خوف غير حق پاك سازيد و به موازات عشق به حق از بتهاي بزرگ و كوچك و طاغوتها و وابستگان شان برائت جوييد كه خداي تعالي و دوستان او از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان بريء هستند .

و در لمس « حجرالأسود » بيعت با خدا بنديد ، كه با دشمنان او و رسولانش و صالحان و آزادگان دشمن باشيد و به اطاعت و بندگي آنان هر كه باشد و هرجا باشد سرننهيد و خوف و زبوني را از دل بزداييد كه دشمنان خدا و در رأس آنان شيطان بزرگ زبونند ، هر چند در ابزار آدم كشي و سركوبي و جنايتشان برتري داشته باشند . و در سعي بين صفا و مروه ، با صدق و صفا سعي در يافتن محبوب كنيد كه با يافتن او همه بافت هاي دنيايي گسسته شود و همه شك و ترديدها فرو ريزد و همه خوف و رجاهاي حيواني زايل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ از پيام امام خميني در تاريخ 16/5/65 صحيفه نور ، ج 20 ، ص 19

2 ـ از پيام امام خميني به مسلمانان جهان به مناسبت برگزاري كنگره عظيم حج 7/6/63 صحيفه نور ، ج 19 ، ص 44


113


شود و همه دلبستگي هاي مادي گسسته شود و از آزادگي ها شكفته گردد و قيد و بند شيطان و طاغوت كه بندگان خدا را به اسارت و اطاعت كشند ، در هم ريزد .

و با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات رويد و در هر موقف به اطمينان قلب بر وعده هاي حق و حكومت مستضعفان بيفزاييد و با سكوت و سكون تفكر در آيات حق كنيد و به فكر نجات محرومان و مستضعفان از چنگال استكبار جهاني باشيد و راههاي نجات را از حق ، در آن مواقف كريمه طلب كنيد .

پس به منا رويد و آرزوهاي حقاني را در آنجا در يابيد كه آن قرباني نمودن محبوبترين چيز خويش در راه محبوب مطلق است . و بدانيد تا از اين محبوب ها كه بالاترينش حبّ نفس است و حبّ دنيا تابع آن است ، نگذريد به محبوب مطلق نرسيد و در اين حال است كه شيطان را رجم كنيد و شيطان از شما بگريزد و رجم شيطان را در موارد مختلف با دستورهاي الهي تكرار كنيد كه شيطان و شيطان زادگان همه گريزان شوند . ( 1 )

ابعاد سياسي ـ اجتماعي حج :

امام در پاسخ نامه ملك خالد پادشاه عربستان سعودي مي نويسد :

« اينجانب تمام گرفتاري ها و بدبختي هاي مسلمين و دولت هاي كشورهاي اسلامي را در اختلاف و نفاق بين آنان مي دانم . چرا بايد دولت هاي اسلامي با داشتن قريب يك ميليارد جمعيت و در دست داشتن ذخيره هاي زيرزميني ، خصوصاً موج هاي نفت كه رگ حيات ابرقدرت هاست و برخورداري از تعليمات حيات بخش قرآن كريم و دستورات عبادي ـ سياسي پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) كه مسلمانان را به اعتصام به « حبل الله » دعوت و از تفرقه و اختلاف تحذير مي فرمايد و با داشتن ملاذ و ملجائي چون حرمين شريفين كه در عهد رسول الله ـ صلوات الله عليه ـ مركز عبادت و سياست اسلامي بوده و پس از رحلت آن بزرگوار مدتها نيز چنين بوده است و طرح فتوحات و سياسات از آن دو مركز بزرگ سياسي ـ عبادي ريخته مي شده است ، اكنون به واسطه كج فهمي ها و غرضورزي ها و تبليغات وسيع ابرقدرتها كار را به آنجا بكشانند كه دخالت در امور سياسي و اجتماعي كه مورد احتياج مبرم و از اهمّ امور مسلمين است در حرمين شريفين جرم شناخته شود . » ( 2 )

باز امام خطاب به مسلمانان جهان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ از پيام امام خميني به زائران بيت الله الحرام ، در تاريخ 16/5/65 ـ صحيفه نور ، ج20 ، ص18

2 ـ صحيفه نور ، ج 15 ، ص 186 ، تاريخ 18/7/60


114


مي فرمايد :

« اي مسلمانان جهان ، و اي پيروان مكتب توحيد ، رمز تمام گرفتاري هاي كشورهاي اسلامي اختلاف كلمه و عدم هماهنگي است و رمز پيروزي ، وحدت كلمه و ايجاد هماهنگي است ، كه خداوند تعالي در يك جمله بيان فرموده : {  وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا . . . } اعتصام به حبل الله ، بيان هماهنگي جميع مسلمين است براي اسلام و به سوي اسلام و براي مصالح مسلمين و گريز از تفرقه و جدايي و گروه گرايي ، كه اساس همه بدبختي ها و عقب افتادگي هاست . » ( 1 )

« اي مسلمانان جهان ، شما را چه شد كه در صدر اسلام با عدّه بسيار كم ، قدرت عظيم را شكستيد و امت بزرگ اسلامي ـ انساني ايجاد نموديد . اكنون با قريب يك ميليارد جمعيت و دارا بودن مخازن بزرگ ، كه بالاترين حربه است ، در مقابل دشمن اينچنين ضعيف و زبون شديد ؟ !

آيا مي دانيد كه تمام بدبختي هاي شما در تفرقه و اختلاف بين سران كشورهاي شما و بالنتيجه ، بين خود شماست ؟ !

از جاي برخيزيد و قرآن كريم را به دست گرفته و به فرمان خداي تعالي گردن نهيد تا مجد خود و عظمت اسلام عزيز را اعاده كنيد . » ( 2 )

نماز جماعت حرمين شريفين ، تجلّيگاه انس و وحدت مسلمانان جهان

اين بود بخشي از پيام هاي امام راحل در بيان علت گرفتاري ها و بدبختي هاي مسلمين جهان و كشورهاي اسلامي كه با در دست داشتن آنهمه امكانات مادي و معنوي دامنگيرشان گرديده است .

و اين بود نمونه اي از پيام هاي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران خطاب به مسلمين جهان كه روزي با عده اي بسيار كم قدرت هاي عظيم جهان را در هم شكستند ولي امروز با همه نيرو و قدرت كه در اختيار دارند در مقابل دشمنان اينچنين ضعيف و زبون گشته اند .

و اين بود عامل آنهمه عزّت و شوكت ؛ يعني اتحاد و اعتصام به حبل الله و انگيزه اينهمه ضعف و ذلت ؛ يعني تفرقه و اختلاف كه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران ، مسلمين را بر آن متوجه نموده است .

و از اين بحث كوتاه مي توان به اهميت حكم امام بر حضور شيعيان در نماز جماعت حرمين شريفين و به علت و انگيزه چنين دستور مهم و فتواي بي سابقه اي پي برد ؛ زيرا گرچه مجموع اعمال و مناسك حج و اجتماع ميليوني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ از پيام امام خميني به زائران بيت الله الحرام ، تاريخ 19/11/49 ، صحيفه نور ، ج 9 ، ص 226

2 ـ از پيام امام خميني به مناسبت روز عرفه ، تاريخ 30/8/58 ، صحيفه نور ، ج 10 ، ص 221


115


مسلمانان در اين مراسم پر شكوه ، نوعي وحدت و هم آهنگي را ايجاب مي كند ؛ حضور در يك زمان و مكان ، همرنگي در لباس و يكنواختي شعار اين جمعيت ميليوني ، كه از سراسر جهان در اين كنگره عظيم اسلامي شركت جسته اند ، همه نشانگر پيروي آنان از يك دستور و فرمان و دليل بر اجراي حكم الهي است و از نظر وجهه خارجي ، نمودي از تشكّل بزرگ و سالانه مسلمانان جهان است كه در هيچ مذهب و آييني چنين اجتماع پرشكوه را نمي توان يافت ، ولي بايد به اين نكته توجّه كرد كه هيچيك از اعمال حج نمي تواند مانند نماز جماعت حرمين شريفين باصلابت ، وحدت آفرين و دشمن شكن باشد ؛ زيرا هريك از اين اعمال ، در عين اجتماعي و اشتراكي بودن ، به صورت انفرادي و جدا از هم انجام مي پذيرد و هر انساني موظف است مواظب و مراقب عمل خويش باشد . در طواف و سعي ، رمي و ذبح و . . . منفرد عمل مي كند و اين اعمال بجز وقوفين از نظر زمان نيز وسيع است و هر كسي مي تواند در هر ساعت از روز و يا در مدت و در فاصله چند روز مناسك خود را انجام دهد .

و تنها نماز است كه همه مسلمانان را در صفوف فشرده و منسجم در كنار هم قرار مي دهد و با صداي اذان ، در يك زمان مشخص ، سيل جمعيت با رنگها و زبانها و ملّيّت هاي مختلف به سوي مكان مشخص ( مساجد ) سرازير مي شود و با تكبير مكبّر صدها نفر هماهنگ به ركوع مي روند و سر به سجده مي گذارند و بر يگانگي خدا و نبوت رسول او شهادت مي دهند ، سپس بر همديگر درود و تهنيت مي گويند ؛ « السلام عليكم و رحمة الله و بركاته » .

و اينجا است كه روح اخوّت اسلامي و عواطف معنويِ مذهبي در ميانشان متجلّي مي گردد و دست همديگر را مي فشارند و با همديگر معانقه و روبوسي مي كنند و با قيافه اي بشاش ، كه حاكي از محبت دروني است قبولي اعمال يكديگر را از خداوند مسألت مي نمايند ؛ « تَقَبَّلَ اللّهُ أعْمالَكُمْ »

اينك اين پرسش مطرح است كه آيا ترك كردن اين كانون وحدت و گريز از اين تجلّيگاه اُنس و الفت ، كه در بعضي از گروههاي اسلامي مشاهده مي شود كه بهنگام نماز بر خلاف مسير سيل جمعيت به سوي منازل و بازارها درحركتند ، موجب انزجار و نگاه خشم آلود مسلمانان


116


نسبت به اين افراد نخواهد شد ؟ ! و به جاي آن صفا و صميميت ، تخم عداوت و دشمني در دل آنان نخواهد افكند ، به ويژه آنكه هر صبح و شام احاديثي به گوششان مي رسد كه پيامبر اسلام فرموده است : « خارج شدن از مسجد هنگام نماز ، عمل منافقان است » و باز فرموده است : « شياطين با شنيدن اذان از مساجد مي گريزند ؟ !

و طبيعي است هريك از زائران و حُجاج پس از مراجعت به وطن خويش ، در سراسر جهان ، در محافل و مجالس ، ضمن بيان عظمت نماز حرمين شريفين مشاهدات خود را از عملكرد اين گروه در جدايي از صفوف مسلمين و بي اعتنايي آنها به نماز منعكس و بلكه آنان را بي نماز معرفي خواهند نمود و چه پيرايه هايي كه بر مذهب و آيين آنان و پيشوايان معصومشان خواهند افزود ؟ ! و چه داستان هايي از انحراف آنان از اسلام و قرآن خواهند ساخت ؟ ! و اين حادثه اگر تنها يك بار اتفاق بيفتد ، ساليان متمادي فراموش نخواهد شد ، چه رسد به آنكه هر سال و هر روز تكرار شود و اين همان خواسته دشمنان اسلام است كه بدون صرف كوچكترين هزينه اي ، به آن دست يافته اند و مسلماً در تلاشند كه به هر وسيله ممكن ، هر يك از گروههاي ديگر مسلمانان را نيز از اين صف فشرده جدا سازند و در ميانشان تخم مخالفت و بدبيني بكارند .

دليل شرعي اين حكم :

امام ( قدس سره ) در اين زمينه مي فرمايند :

« عقلا و علماي اسلام از صدر اسلام تاكنون كوشش كردند براي اينكه مسلمين همه با هم مجتمع باشند و هم يد واحده باشند بر غير مسلمين . در هر جا كه مسلمي پيدا بشود بايد با ساير مسلمين تفاهم كنند و اين مطلبي است كه خداوند تبارك و تعالي در قرآن كريم سفارش كرده است و پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) سفارش فرموده است و ائمه مسلمين سفارش فرموده اند و علماي بيدار اسلام اين امر را گرفته و كوشش كرده اند به اينكه مسلمين را در تحت لواي اسلام به وحدت و يگانگي دعوت كنند » . ( 1 )

اگر امام ( قدس سره ) در مقام استدلال بر حكم مورد بحث بود و اگر بنا بود دلايل حكم حضور شيعيان در نماز حرمين شريفين را از قرآن و حديث و منابع اسلامي بيان كند و دلايل مبنايي خويش را با تكيه زدن بر كرسي تدريس و تحقيق و با حضور

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ 16/8/59 صحيفه نور ، ج 13 ، ص 163


117


شاگردان ارزنده و فحول حوزه هاي علميه ، كه امروز مقام مرجعيت جهان شيعه را به عهده گرفته اند ، ارائه نمايند ، مسلماً كتاب قطور و ارزشمندي براي جامعه اسلامي و آينده مراكز علمي همانند ساير آثار علمي آن حضرت به يادگار مي ماند . ولي امام راحل در صدور اين حكم و همچنين در ساير پيامها و بياناتشان ، نه در مقام استدلال بوده و نه اينكه شرايط ، چنين وضعي را اقتضا مي كرده است . ولي در عين حال گاهي نيز به طور گذرا و اجمال و در سطح فهم مخاطبين و مستمعين ، به دليل شرعي نظرات و احكام خويش اشاره فرموده است كه از جمله اين موارد ، گفتار آن حضرت خطاب به حجاج و زائران پاكستاني در سال 1359 مي باشد كه پيشتر آورديم .

و دراينجا مناسب است مطالبي در توضيح كلام امام به بعضي از آيات و روايات ، كه مسلمانان را به وحدت دعوت نموده و از تفرقه و دوري برحذرداشته است ، بياوريم :

وحدت مسلمين از ديدگاه قرآن :

1 ـ {  وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَكُنْتُمْ عَلَي شَفَا حُفْرَة مِنْ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ } ( 1 )

« و همگي به ريسمان خدا ( = قرآن و اسلام و هرگونه وسيله وحدت ) چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت ( بزرگ ) خدا را بر خود به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد و او در ميان دل هاي شما الفت ايجاد كرد و به بركت نعمت او برادر شديد و شما بر لب حفره اي از آتش بوديد خدا شما را از آن نجات داد ، خداوند اين چنين آيات خود را بر شما آشكار مي سازد ، شايد پذيراي هدايت شويد . »

در اين آيه شريفه ، كلمه « نعمت » تكرار شده است ؛ { نعمة الله عليكم } ، { فأصبحتم بنعمته اِخوانا } و منظور از اين نعمت ، همانگونه كه علاّمه طباطبايي فرموده است ، همان نعمت الفت و محبّت است ؛ { فاًلّف بين قلوبكم } و باز ايشان مي فرمايد : اين آيات هم جوامع اسلامي را مورد خطاب قرار داده و از اختلاف و تفرقه نهي نموده و هم فرد فرد مسلمانان را . ( 2 )

2 ـ {  وَلاَ تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمْ الْبَيِّنَاتُ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آل عمران : 103

2 ـ الميزان ، ج 3 ، ص 407


118


وَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ } ( 1 )

« و مانند كساني نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند ، ( آنهم ) پس از آنكه نشانه هاي روشن ( پروردگار ) به آنان رسيد و آنها عذاب عظيمي دارند . »

علامه طباطبايي در تفسير اين آيه شريفه مي فرمايد : بعيد نيست { من بعد ما جائهم البيّنات } متعلّق به جمله { و اختلفوا } باشد ، بنابراين ، منظور از اختلاف ، اختلاف وتشتّت از نظر اعتقاد و منظور از تفرقه ، تشتت و تفرقه از حيث ابدان و اجسام است . سپس مي گويد و علت تقدم « تفرق » بر « اختلاف » در آيه { تفرّقوا و اختلفوا } اين است كه تفرق ابدان مقدمه و عامل اختلاف در آراء و افكار است ؛ زيرا اگر دو گروه با همديگر مرتبط و مجتمع باشند ، از لحاظ فكر و انديشه نيز به همديگر نزديك شده و در اثر تماس و تبادل نظر ، اتحاد و اتفاق در ميانشان حاصل مي گردد و اما آنگاه كه متفرق و از هم دور شوند و ارتباطشان از هم قطع گردد ، در ميانشان اختلاف مشرب و مسلك پديد مي آيد و موجب تفرقه و درهم شكستن سدّ استوار وحدت مي گردد و گويا خداوند متعال در اين آيه چنين مي فرمايد : « مانند كساني نباشيد كه در مرحله اول با ابدانشان از هم دور و از جامعه جدا شدند ، آنگاه اين دوري به اختلاف رأي و اعتقاد در ميانشان منتهي گرديد . ( 2 )

وحدت مسلمين از ديدگاه سنت :

اين بود دو آيه از دهها آيه اي كه در مورد اتحاد و اتفاق مسلمانان نازل گرديده است . و اما احاديث و روايات در اين زمينه به قدري فراوان است كه حتي نقل بخشي از آنها از دايره اين بحث خارج است و لذا تنها به نقل يك حديث ، به تناسب موضوع ، كه از طريق شيعه و اهل سنت نقل شده است اكتفا مي كنيم و بعضي از روايات را در بخش دوم اين بحث مي آوريم .

مرحوم شيخ حرّعاملي در وسائل الشيعه ، با اسناد از امام صادق ( عليه السلام ) و آن حضرت از پدران بزرگوارش ، از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) اينگونه نقل مي كند :

« من سمع النداء في المسجد فخرج من غير علّة فهو منافق الاّ أن يريد الرجوع اليه » ( 3 )

« كسي كه در مسجد صداي اذان را بشنود و بدون علت و بي آنكه قصد مراجعت كند ، از مسجد خارج شود ، او منافق است ! »

اين حديث با مختصر تفاوت در منابع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آل عمران : 105

2 ـ الميزان ، ج 3 ، ص 407

3 ـ وسايل الشيعه ، ج 3 ، ابواب احكام المساجد ، باب 35


119


اهل سنت چنين نقل شده است :

« من أدركه الأذان في المسجد ثمّ لم يخرج لحاجة و هو لا يريد الرجوع فهو منافق » ( 1 )

متن اين حديث و تشديد در اين حكم كه خروج از مسجد پس از اعلان وقت نماز به نفاق تشبيه شده و چنين شخصي بعنوان منافق معرفي گرديده است ، مضمون روايتي را كه محمدبن سنان از امام رضا ( عليه السلام ) نقل نموده است ، تداعي مي كند كه آن حضرت در پاسخ پرسش ابن سنان درباره حرام بودن فرار از جبهه ، چنين نگاشت : « حرّم الله تعالي الفرار من الزحف لما فيه من الوهن في الدين و الإستخفاف بالرسل و الأئمة العادلة و ترك نصرتهم علي الأعداء . . . » ( 2 ) « خداوند فرار از جنگ را بدان جهت حرام نموده است كه اين كار موجب تضعيف دين و استخفاف پيامبران و پيشوايان عادل و خودداري از نصرت و ياري جبهه حق در مقابل دشمنان است . »

آري اگر فرار از زحف و تضعيف جبهه حق در جنگ ها موجب تقويت دشمن و يكي از گناهان كبيره است ، فرار از صفوف نماز نيز از نظر فرهنگي عامل تضعيف حق و تقويت جبهه باطل و كمكي است بر اهداف دشمنان و همسو شدن با استكبار جهاني . و اينك ما در جبهه هستيم و دشمن در كمين !

مسأله تسنن و تشيع

به طوري كه در بخش اول مقاله اشاره كرديم ، صدور حكم امام راحل ( قدس سره ) بر حضور شيعيان در نماز جماعتِ حرمين شريفين ، كه براي مؤمنان واجب الإجرا و لازم العمل بوده و در آينده نيز شيعيانِ آگاه ، از اين حكم تبعيت خواهند كرد ، مي تواند داراي دو انگيزه و دو عامل مختلف باشد ؛ يكي از آنها و يا مهمترينشان ، مقابله اسلام و كفر جهاني است . و ديگري مسأله تسنن و تشيع است ، كه عامل اول در صفحات گذشته بررسي شد و اينك به تبيين و توضيح عامل دوم مي پردازيم .

لازم است در اين زمينه چند موضوع مطرح شود .

شيعه در معرض اتهام :

متأسفانه پيروان اهل بيت عصمت و طهارت در طول تاريخ ، به علل و انگيزه هاي مختلف سياسي ـ مذهبي مورد اتهام و افترا قرار گرفته اند و مطالب ناروا و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سنن ابن ماجه ، كتاب المساجد ، حديث 734

2 ـ علل الشرائع ، ص481


120


بي اساس فراوان به شيعيان كه پيروان واقعي قرآن مجيد و سنت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) هستند ، بعنوان روافض ، نسبت داده شده است و اين شرايط در بعضي از مقاطع تاريخ ؛ مانند دوران بني اميه و بني مروان و بخشي از دوران خلفاي بني عباس و همچنين در دوران بعضي از سلاطين عثماني كه بخش عمده كشورهاي اسلامي را در اختيار داشتند ، از حدّت و شدت بيشتري برخوردار بوده است و اين اتهامات و مطالب دروغ و بي اساس ، نه تنها در افواه عموم رواج داشته بلكه در متن كتاب ها و تأليفات زيادي نيز منعكس گرديده است و از اين طريق ، از شيعيان اهل بيت عصمت و طهارت قيافه مشوّهي ارائه داده اند و آنان گروهي دور از فرهنگ اسلام و مخرّبِ سنت و قرآن معرفي شده اند .

نمونه اي از اين كتابها :

كتاب هايي كه در قرن هاي گذشته بر ضدّ شيعه نوشته شده ، آنچنان فراوان است كه نمي توان شمار دقيق آنها را به دست آورد و مؤلفان آنها را شناساند . مع الأسف منبع اصلي و امّ الكتاب اكثر اين تأليفات ، پس از قرن هشتم ، به جاي منابع اصيل از شيعه و اهل سنت ، كتاب « منهاج السنه ابن تيميه » ( 1 ) است كه در قرن هشتم با ديد تعصب و عناد عجيبي كه بر وي حاكم بود ، اين كتاب را تأليف كرد و اين مطالب ناروا و بي اساس را در آن گنجانيد و چون افكار و انديشه محمدبن عبدالوهاب ، بنيانگذار وهابيت ملهم از فكر و انديشه و برگرفته از تأليفات « ابن تيميه » است ، لذا تأليفات او از نظر وهابيان داراي جايگاه ويژه اي است و در سطح دنياي اسلام به قيمت نازل و حتي رايگان منتشر مي شود و استناد اكثر مؤلفان و نويسندگان و خطبا و گويندگانِ روز ، در معرفي شيعه به اين كتاب و مانند آن است .

نمونه اي از مطالب منهاج السنه درباره شيعه

گرچه محتواي اين كتابِ چهارجلدي ، سراسر هوچيگري و خلاف گويي بر ضد شيعه است ، ليكن براي آشنايي خوانندگان ، چند نمونه از مطالب آن را نقل مي كنيم ، او مي گويد :

1 ـ شيعيان گروهي هستند كه تجاوز به مال و ثروت عموم مردم و همه مسلمانان را حلال مي دانند !

2 ـ شيعيان ريختن خون همه مسلمانان را جايز مي دانند !

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ احمد بن تيميه ، از علماي حنبلي مذهب و داراي عقايد انحرافي بود كه دانشمندان اسلام نظريات او را رد كردند و بر كتاب هايش پاسخ نوشتند و با او به بحث و مناظره پرداختند . علماي مصر و حجاز و عراق بر انحراف او فتوا دادند كه پس از چند بار زنداني شدن ، درسال 778هـ . در زندان شام از دنيا رفت .


121


3 ـ شيعيان از ميان فرشتگان جبرئيل را دشمن مي دارند ؛ زيرا معتقدند كه او از طرف خدا مأمور بود وحي را به علي بن ابي طالب بياورد ، ولي به اشتباه يا از روي دشمني ، به جاي علي ، به پيامبر فرود آورد !

4 ـ از آنجا كه شيعه با عشره مبشّره ( ده تن از ياران رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ) مخالف بوده و با آنها دشمني دارند ، با بكار بستن كلمه « عشره » يعني عدد ده و انجام دادن هر كاري كه در آن ، عددِ ده باشد نيز مخالف هستند و آن را ناروا مي دانند ، حتي از ساختن بنايي كه داراي ده ستون و ده پايه باشد خودداري مي كنند !

5 ـ عقلاي مسلمان اتفاق نظر دارند كه در ميان اهل قبله ، از نظر جهل و ضلالت و دروغ و بدعت و آميختگي با هر شرّ و بدي و دور بودن از هر خير و نيكي ، هيچ گروهي در حد روافض نيست ! ( 1 )

و صدها تهمت و افتراي ديگر كه بعضي از آنها همانگونه كه ملاحظه كرديد به هذيان گويي و ياوه سرايي شبيه تر است تا بيان يك مطلب جدّي !

حوادث هولناك و ديدگاه هاي خطرناك :

در پي آشنايي اجمالي با كتاب هايي كه درباره شيعه تدوين گرديده و پس از ذكر نمونه اي از محتويات اين كتاب ها ، لازم است به بعضي از حوادث هولناك و ديدگاه هاي انحرافي و خطرناك نيز اشاره كنيم ؛ حوادثي كه در مقاطع مختلف در مكه و مدينه و در موسم حج بر ضد شيعه به وقوع پيوسته و ديدگاه هايي كه در ميان مردم آن سامان و در افواه عوام نسبت به شيعه وجود داشته و احياناً تا امروز نيز ادامه دارد تا شيعيان در سراسر جهان ، به ويژه علما و روحانيون و دست اندركاران مسائل حج با اين مطالب بيشتر آشنا شوند و در دفاع از كيان شيعه بپاخيزند و همت خويش را در زدودن اين اوهام و ذهنيت هاي ناروا و در بر طرف ساختن اين ديدگاههاي نادرست بكار ببندند و در اثبات بطلان محتواي كتاب هاي آنچناني ، كه بجز عمل كردن به مضمون روايات معصومين ( عليهم السلام ) و اجراي دقيق حكم امام ( قدس سره ) راهي بر آن نيست ، تلاش نمايند . گرچه شايد از نظر بعضي ها ، طرح اين مطالب مخالف با روح وحدت و مباين با اصل مصلحت تلقي شود ولي ما اگر امروز از ذكر حقايق خودداري و از بيان واقعيات استنكاف كنيم ، بر ادامه اين بدبيني ها در آينده كمك كرده و بر توسعه اين شكافها و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ منهاج السنه ، ج 1 ، ص 13ـ6 و ص 257


122


تهمت ها ياري نموده ايم .

تهمت تلويث كعبه !

يكي از حوادث هولناك و افتراهاي خانمان برانداز ، كه با دست سياست بازان و توطئه گران بر ضد شيعه بكار گرفته شده و از اقداماتي كه براي موهون ساختن شيعه به وقوع پيوسته ، اتهام آنان به تلويث كعبه است ؛ بدينگونه كه با اقدامات و توطئه هاي از پيش ساخته ، شيعيان را كه از مسافت هاي دور براي انجام مراسم حج و زيارتِ خانه خدا به مكه مشرّف شده اند ، متهم نموده اند كه آنان ـ العياذ بالله ـ طبق عقيده اي كه دارند كعبه را با نجاست آلوده ساخته اند و اين اتهام را نه يكبار كه مكرّر و به دفعات وارد ساخته اند و هر بار شيعياني را در ملأ عام و در مقابل چشم حجاج و زائران كشورهاي مختلف گردن زده اند تا اين واقعه در ميان همه مسلمانان و در اقصي نقاط عالم منعكس شود و بيشترين تأثير خود را در تشويه قيافه شيعه در دنياي اسلام بگذارد .

{  تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الاَْرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدّاً }

1 ـ سباعي ، ( 1 ) مورخ معاصر سعودي ، در تاريخ مكه خود ، آنجا كه از حوادث و جريانات مهم مكه و مسجدالحرام سخن مي گويد ، اينگونه مي نويسد : « در شوال سال هزار و هشتاد و هشت ، زائران و طواف كنندگان مشاهده كردند كه كعبه معظمه با ماده اي كه شبيه مدفوع انسان است آلوده شده و در اثر يك عقيده قديمي كه نمي دانم چگونه پديدآمده و عقول چگونه آن را پذيرفته است ؟ ! شيعيان را بر اين عمل متهم و گروهي از آنان را با اين اتهام سنگسار و گروه ديگر را گردن زدند . »

سباعي آنگاه مي افزايد : « ذيني دحلان ( 2 ) از عصامي ( 3 ) مورخ و دانشمند مكي كه اين حادثه در دوران او اتفاق افتاده ، نقل كرده است كه : « من آنچه را كه آن روز كعبه با آن آلوده شده بود از نزديك مشاهده كردم و برايم معلوم شد كه آن ماده عجين و مخلوطي است از عدس و نوعي سبزي و روغن بد بو كه داراي رنگ و بوي مدفوع انسان بوده و مي توانست هر ناظر را به اشتباه بيندازد و بر مدفوع بودن آن اذعان كند . »

سباعي كه مورخ و نويسنده اي معتدل است ، پس از نقل اين حادثه مي گويد : « ولي آنچه مايه تأسف شديد است اين است كه مردم تا امروز درباره شيعه چنين تصور

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ احمد السباعي از دانشمندان و مورّخان معاصر است كه از وي بيش از ده جلد كتاب در موضوعات مختلف ، از جمله تاريخ مكه در دو جلد منتشر گرديده و نسخه مورد استفاده ما ، ششمين چاپ از اين كتاب است كه در سال 1404 هـ . در مكه طبع و منتشر شده است .

2 ـ احمد بن ذيني دحلان ، مفتي مكه ، متوفاي هزار و سيصد و چهار هـ . داراي تأليفات متعدد و مفيد است ؛ از جمله آنها است « خلاصة الكلام في بيان امراء البلد الحرام » كه در ضمن شرح حال امراي مكه در طول تاريخ اسلام ، به تاريخ اين شهر نيز پرداخته است .

3 ـ عصامي از علماي قرن يازدهم هـ . و از مورّخان است . « تاريخ مكه » او جزء منابع براي مورّخان پس از وي مي باشد .


123


دارند كه در مذهب آنان اعمال حج كامل نمي شود مگر با تلويث كعبه ! »

آنگاه اضافه مي كند : « در صورتي كه اگر عقل را به حكميت بطلبيم بي اساس بودن چنين تصور روشن خواهد شد ؛ زيرا به مقتضاي چنين عقيده اي بايد هر سال در موسم حج ، كعبه هزاران بار و به تعداد حجاج شيعه ملوث و آلوده شود ! ولي چه بايد كرد كه ما وقتي در مقابل مخالفان قرار مي گيريم ، عقل را از دست مي دهيم و هر سخن ناروا را بر زبان مي رانيم ! » ( 1 )

به نظر مي رسد كه : استدلال سباعي بر نفي اين تهمت و نكوهش وي از وجود چنين بينش نسبت به شيعه ، همانگونه كه خود اشاره نموده ، نشانگر آن است كه چنين تصوري در سطح وسيع بوده و در ميان اقشار مختلف جامعه او رسوخ داشته و او در واقع در سطح گسترده اي از اين بينش انحرافي قرار گرفته كه اينچنين به دفاع پرداخته و بر خلاف مسير فكريِ جامعه خويش ، حركت نموده است .

2 ـ اين حادثه در سال 1144 هـ . و به فاصله 56 سال از حادثه اول تكرار شد و در سال 1143 هـ . چند قافله از شيعيان ديرتر از موسم حج به مكه وارد شدند و از انجام مراسم حج محروم گرديدند و طبق معمول آن زمان ، در مكه اقامت كردند تا در سال بعد و پس از انجام مراسم به اوطان خويش مراجعت نمايند كه در اين فاصله ، به آلوده ساختن كعبه متهم شدند و مردم بر ضدّ آنان قيام كرده و شورش عجيبي به راه انداختند و از امير مكه مجازات عاملان آن جنايت ( موهوم ) را درخواست كردند و بالأخره او را بر اين اقدام مجبور نمودند .

سباعي و ذيني دحلان كه اين حادثه را نقل كرده اند ، به كشته شدگان آن اشاره اي ندارند ولي مي گويند شيعيان كه مجبور به ترك مكه و فرار به طائف و جدّه شده بودند ، پس از آرامش مجدّداً به اين شهر برگشتند . ( 2 )

سبّ شيعه :

در سال 1157هـ . ق . چهارده سال پس از حادثه شوم اتّهام تلويث كعبه در خطبه هاي نماز جمعه حرمين شريفين و ساير مساجد در مكّه و مدينه به دستور شريف مسعود حاكم حجاز لعن بر شيعه شروع و سبّ و ناسزايي بر شيعيان ( روافض ) از اجزاي خطبه نماز جمعه محسوب گرديد . ( 3 )

و امّا اينكه اين عمل چند سال ادامه داشته ، در منابع اشاره اي بر آن نشده است ؛

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تاريخ مكه ، ص684

2 ـ سباعي ، تاريخ مكه ، ج 2 ، ص422 ؛ خلاصة الكلام ، ص 184

3 ـ سباعي ، تاريخ مكّه ، ص428


124


زيرا لعن كردن گروهي از مسلمانان بر گروهي ديگر ، آن هم در موسم حج و در خطبه مهبط وحي و جايگاهي كه همه مسلمانان به سوي آن نماز مي خوانند با هيچ منطقي سازگار نبوده تا جزئيات آن در كتب تاريخ منعكس شود .

شرايط كنوني ما :

ممكن است با مطالعه اين حوادث و محتويات اين كتاب ها ، تصور شود كه اين تأليفات مربوط به گذشته هاي دور و وقوع اين حوادث متعلّق به دوران حكومت هايي بوده كه از نظر سياسي با شيعيان در جنگ و نزاع بودند و از طرفي از ناآگاهي مسلمانان و بي اطلاعيشان كه هر تهمت و افترايي را به سادگي مي پذيرفتند سوء استفاده مي كردند .

ولي با يك توجه به شرايط كنوني و حقايق موجود ، معلوم خواهد شد كه اين مسائل در دوران معاصر نه تنها فروكش نكرده بلكه با تحوّل زمان گسترده تر و عميق تر نيز گرديده است .

اگر در قرون گذشته كتاب هايي مانند « منهاج السنه » نوشته مي شد ، امروز نه تنها از طريق كتاب هاي فراوان و مقاله هاي متنوع ، بلكه از راه « اينترنت » و « ماهواره » نيز مطالبي به ظاهر علمي و متناسب فرهنگ روز ، در سراسر دنيا بر ضدّ شيعه منتشر مي گردد و در بعضي از كشورها همان مطالب بي اساس و افتراهاي خانمان برانداز ، به صورت متون درسي به دانش آموزان تدريس ( 1 ) و تخم ذهنيت بدبيني نسبت به شيعه از دوران كودكي در دل ها افشانده مي شود و از طريق نوار به درون خانه هر شهر نشين و روستايي راه پيدا مي كند .

و به قول يكي از شخصيت هاي بااطلاع ، تنها در بيست سال اخير ، بيش از سيصد جلد كتاب برضد شيعه منتشر گرديده است ( 2 ) و اگر در قرن يازدهم و دوازدهم ـ كه به نظر مي رسد مواجهه صفويه با سلاطين عثماني در متهم ساختن شيعه بي تأثير نبوده ـ چنين برنامه هايي اجرا و از نظر افكار عمومي مورد قبول واقع مي شد ، در قرن معاصر همان تهمت تكرار مي شود و در ذي حجه سال 1362 ق . مطابق با سال 1322 ش . پنجاه و شش سال قبل ، حادثه قتل ابوطالب يزدي به همان اتهامِ آلوده كردنِ بيت شريف رخ مي دهد . ( 3 ) و خبرگزاري هاي كشورهاي اسلامي آن را بعنوان مهمترين خبر روز ، پخش مي كنند ، و همين حادثه بود كه موجب قطع رابطه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مانند كتاب « دين الحق » و « دفاع عن اميرالمؤمنين يزيد بن معاويه ! » كه هر دو كتاب در كشور سعودي جزو كتاب هاي درسي است و در اين دو كتاب ، شيعه متهم و مورد تهاجم شديد واقع گرديده است .

2 ـ براي نمونه ، االآن در روي ميز مطالعه حقير ، دو كتاب از اين نوع تأليفات وجود دارد كه هر دو كتاب در حجاز چاپ و منتشر شده و تقريباً به كمتر از نصف قيمت در اختيار خريداران قرار مي گيرد ؛ يكي چاپ پنجم « مسألة التقريب بين اهل السنة و الشيعه » است در دو جلد و بيش از هشتصد صفحه . كه « ناصر قفاري » آن را به عنوان رساله فوق ليسانس تأليف كرده است . او بيش از چهارصد جلد كتاب از منابع شيعه و اهل سنت را بررسي نموده و براي اين هدف به چند كشور اسلامي مسافرت كرده است و كتاب دوم « تبديد الظلام و تنبيه النيام » از يك نويسنده مغرور و هتاك به نام « ابراهيم سليمان جبهان » است كه دو مرتبه چاپ شده ، در بيش از پانصد صفحه . در اين دو كتاب آنچه تهمت و افترا است به ساحت اهل بيت عصمت و طهارت و پيروانشان نسبت داده شده است ! و صدها كتاب از اين نوع .

3 ـ خلاصه داستان ابوطالب يزدي كه از علما و روحانيون بوده ، چنين است :

در تاريخ چهاردهم ذي حجه سال 1362 هـ . در شهر مقدس مكه اعلاميه اي به اين مضمون انتشار يافت كه : در روز دوازدهم ذي حجه 1362 ق . پليس در بيت الله الحرام مردي به نام طالب بن حسين ايراني از شيعيان ايران را دستگير كرد . وي زشت ترين جرائم را مرتكب شده بود ؛ زيرا قاذورات را با خود حمل مي كرد و به قصد آزار طواف كنندگان و به منظور اهانت به آن مكان مقدس ، آنها را به دايره مطاف مي ريخت ، بعد از تحقيق و ثبوت اين گناه زشت ، حكم شرعي به قتل او صادر شد و در روز شنبه چهاردهم دي حجه درباره وي اجرا گرديد !

واقعيت ماجرا اين بود كه : هنگام طواف ، به اين زائر روحاني حالت استفراغ روي مي دهد ، براي اينكه دايره مطاف آلوده نشود دامن لباس احرام را جلو دهان خود مي گيرد و مقداري از آنچه استفراغ كرده در گوشه لباس احرام جمع مي شود ، چند تن از طواف كنندگان او را دستگير و به شرطه تحويل مي دهند و در محكمه نيز شهادت مي دهند كه وي قازورات به همراه داشته و مطاف را ملوث مي كرده است !

بايد توجه داشت كه اين شبهه براي شهود از همان ذهنيت غلط و سابقه بدبيني نسبت به شيعه كه : « شيعيان معتقد به توليث كعبه هستند » به وجود آمده است . مشروح اين جريان را در كشف الربيه مرحوم سيد محسن امين ، ص 144 ببينيد . و نيز به كتاب وهابيان ، تأليف علي اصغر فقيهي ، ص 423 و روزنامه هاي همان تاريخ مراجعه شود .


125


ايران و سعودي و محروم شدن حجاج ايراني از شركت نمودن در مراسم حج به مدت پنج سال گرديد و . . .

وقوع اين حوادث و پيدايش اين اتهامات و افتراها ، گرچه ضربه هولناكي است بر كيان اسلام و جريحه التيام ناپذيري است بر پيكر آيين ، ولي هولناك تر از آن ، وجود زمينه پذيرش اين اتهامات از سوي افكار عمومي و تلقّي اين افتراها به صورت يك واقعيت درباره جهان شيعه است .

و خطرناك تر از وقوع اين نوع حوادث ، بُعد ديگر آن است كه مورّخ معاصر سعودي اشاره كرده است :

« و شد ما يؤسفني أنْ يَتَوَهَّم الْعامَّة اِلي الْيَوْم أنّ شيعة العجم لا يتمّ حجهم في مذهبهم الاّ اذا لوث الكعبة الحاج ( 1 ) »

« آنچه مايه تأسف شديد من است ، اين است كه تا امروز در ميان عوام الناس نسبت به شيعيان اين عقيده وجود دارد كه بر اساس مذهب آنان اعمال حج كامل نمي شود مگر با آلوده كردن كعبه ! »

و باز خطرناك تر اين است كه ، هم او ، آنجا كه بعنوان مورخ جنگ حره را مطرح و به تجاوز لشكريان يزيدبن معاويه به زنان و دختران مدينه اشاره مي كند ، مي گويد تأسف اين است كه مي بينيم بعضي از نويسندگان ما ، شيعيان محله « نخاوله » مدينه را از نسل فرزندان نامشروع همان جنگ حره معرفي مي نمايند و اضافه مي كند : اسف بارتر اينكه بعضي عوام الناس تا امروز تحت تأثير همين مطالب بي اساس قرار گرفته و بر اين مسلمانان ، با همين ديد مي نگرند . ( 2 )

و باز خطرناك تر اين است كه در حادثه اسف بار جمعه خونين ، چون تبليغ مي شود كه علّت اين برخورد شديد با ايرانيان ، تصميمِ آنان بر انتقال حجرالأسود به شهر قم و ويران نمودن بيت الهي بود ! گروهي از اقشار مختلف در اثر ذهنيت غلط و سابقه بدبيني ، اين دروغ بزرگ را به آساني مي پذيرند و آن را تأييد مي كنند .

حكم امام :

اين بود گوشه اي از شرايط كنوني ما و بخشي از آنچه در طول تاريخ بر ما گذشته است و نيز آنچه ممكن است قرن ها ادامه يابد ؛ زيرا با وجود دو عامل قوي و مؤثر ؛ يعني انگيزه هايي در جهت تقويت و پيشبرد يك خط فكري ـ مذهبي و تلاش بر تضعيف خط فكري مقابل و اختيار انزوا و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تاريخ مكه ، ص 384

2 ـ همان ، ص 95ـ94


126


دوري پيروان اين خط از صحنه اجتماعات و نمازها ، كه به طور ناخودآگاه خواسته گروه اول را تأمين و زمينه پذيرش اهداف آنها را در خارج ساختن گروهِ مقابل از صحنه بين المللي ـ اسلامي را فراهم مي نمايد ، نه تنها اميدي براي برطرف نمودن آن ذهنيت هاي غلط و بينش هاي خطرناك و خلاف واقع وجود ندارد بلكه هر چه زمان پيش مي رود و هر چه صفوف از هم دورتر مي شود ، دامنه برخوردها و سمپاشي ها بر ضد ما و بر ضد اصول اعتقادي ما گسترده تر مي گردد . اينجا است كه پيام حيات بخش امام راحل ( قدس سره ) خطاب به شيعيان جهان و حكم حضور آنان در صحنه عبادي ـ سياسيِ نماز حرمين شريفين صادر مي شود :

« لازم است برادران ايراني و شيعيان ساير كشورها ، از اعمال جاهلانه كه موجب تفرق صفوف مسلمين است ، احتراز كنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد و تشكيل جماعت در منازل . . . جدا اجتناب كنند . »

نگاهي به روايات :

مي دانيم كه اختلاف نظر در بعضي مسائلِ كلامي و فقهي ، در ميان مسلمانان داراي سابقه و پيشينه تاريخي است ؛ به طوري كه نه به يك قرن و دو قرن ويا ده قرن قبل ، بلكه به زماني منتهي مي شود كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به عالم بقا شتافت و طبعاً در قرون اوّليّه اسلام و در زمان ائمه هدي ( عليهم السلام ) در اثر اختلاط و امتزاج شيعه و اهل سنت از يكطرف و وجود اختلاف نظر از سوي ديگر ، موجب بحث و گفتگو و طرح سؤال در مسائل مختلف ؛ از جمله حضور و عدم حضور در مساجد و شركت نمودن در نمازهاي جماعت اهل سنت پديد آمد ، به خصوص در شهر مدينه كه جز مدت كوتاهي ، حكومت و امامت جماعت در اختيار اهل سنت بوده و بيشتر اوقات اين سمت را واليان و حاكمان شخصاً بعهده مي گرفتند .

منابع حديثي ما گوياي اين واقعيت است كه اين موضوع در محضر ائمه هدي ( عليهم السلام ) مطرح و مورد سؤال قرار گرفته است . همانگونه كه از ديدگاه اهل سنت نيز بدور نمانده و احاديث متعددي دراين باره ، در منابع مورد اعتمادشان منعكس شده است ، با اين تفاوت كه بر خلاف مضمون روايات شيعه كه رابطه مستقيم با موضوع مورد بحث دارد ، احاديث اهل سنت داراي مفهوم كلّي و غالباً در مقام نكوهش كساني


127


است كه بهنگام نماز و با شنيدن صداي اذان مسجد را ترك و از صفوف مسلمانان جدا مي شوند كه روحانيون و خطباي اهل سنت و نويسندگانشان همواره ، مضمون اين احاديث را وسيله تبليغ بر ضد شيعه قرار داده و براي محكوميت آنان ، از اين احاديث بهره برداري مي كنند .

روايات شيعه :

در مورد تشويق و ترغيب شيعيان جهت حضور در نماز جماعت اهل سنت ، همچنين رابطه شيعيان با آنان ، روايات بسياري در منابع حديثي ما واردشده است . ( 1 )

صاحب وسايل در اين زمينه ، نزديك به بيست روايت آورده كه مي توان آنها را به دو بخش مستقل تقسيم كرد :

بخشي از آنها داراي جنبه ترغيب و تشويق و ايجاد انگيزه در جهت ارتباط و امتزاج و معاشرت نيك با اهل سنت و حضور در نماز آنان و دوري از اختلاف و تفرقه با آنها است .

و بخش ديگر به موضوع نماز اختصاص دارد و در اين روايات ائمه ( عليهم السلام ) پيروان خويش را بر حضور در نماز جماعت اهل سنت تشويق و جدا شدن از صف نماز آنان را نكوهش كرده اند .

بخش اول :

در اين بخش به نقل دو روايت بسنده مي كنيم :

1 ـ زيد شحّام از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : « يا زيد خالقوا الناس بأخلاقهم صلّوا في مساجدهم و عودوا مرضاهم ، و اشهدوا جنائزهم و ان استطعتم ان تكونوا الائمة و المؤذّنين فافعلو فانّكم اذا فعلتم ذلك قالوا هولاء الجعفرية رحم الله جعفراً ما كان احسن ما يؤدب اصحابه و اذا تركتم ذلك قالوا هولاء الجعفرية فعل الله بجعفر ما كان سوء ما يؤدب اصحابه » ( 2 )

« اي زيد ، با اهل سنت معاشرت كنيد ، در مساجدشان نماز بخوانيد و از مريضانشان عيادت و در تشييع جنازه شان شركت كنيد و اگر توانستيد امامت جماعت و اذان گفتن در مساجد آنها را خود شما بعهده بگيريد كه اگر با آنان چنين معاشرتي داشتيد خواهند گفت اينها جعفري هستند و خدا رحمت كند جعفربن محمد را كه پيروان خود را اينچنين نيكو تربيت نموده است و اگر اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل ، ج 3 ، باب پنجم از ابواب صلوة الجماعه ؛ فقيه ، ج 1 ، باب الجماعه . براي پرهيز از تطويل ، اسناد روايات را حذف نموديم

2 ـ من لا يحضره الفقيه ـ صلوة الجماعه .


128


نوع معاشرت را ترك كنيد خواهند گفت خدا به جعفربن محمد انصاف دهد كه نتوانسته است پيروان خود را با آداب نيك تربيت كند . »

در اين روايت مي فرمايد « اذا فعلتم ذلك قالوا هولاء الجعفرية . . . . »

مفهوم اين جمله اين است : گذشته از حفظ موقعيت و ارزش والاي خود شماها ، شناخت مخالفين شما از ائمه ( عليهم السلام ) به وسيله عملكرد شما خواهد بود ؛ ريرا آنها نه تنها ائمه شما را نديده و با شخصيت علمي و معنوي آنان آشنايي ندارند بلكه در اثر تحريف حقايق در طول تاريخ و در اثر اجراي سياست هاي روزمره در ميان عده اي از مسلمانان ، ائمه شما در حد يك محدث معمولي نيز مطرح نگرديده و شخصيت آنان در پشت ابرهاي ضخيم سياست ها و تعصبات قرار گرفته است ، پس اگر شما با آنان معاشرت نيكو داشته باشيد كه در مرحله اول در حضور در مساجد و نمازها و عيادت مريض ها و تشييع جنازه آنها متجلي است ، نه تنها عمل شما را تحسين كرده و شما را خواهند ستود بلكه به ائمه و پيشوايان شما نيز علاقه مند شده ، خواهند گفت : خدا رحمت كند جعفربن محمد را كه پيروان خود را چه نيكو تربيت كرده است ! و اگر در ميان شما و آنان فاصله بيفتد و شما در مساجد و در نمازهايشان شركت نكنيد ، نه تنها نسبت به شما بدبين و از شما منزجر خواهند شد ، بلكه خواهند گفت اينها جعفري هستند خدا به جعفربن محمد انصاف دهد كه نتوانسته است پيروان خود را نيكو تربيت كند !

2 ـ عبدالله بن سنان از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه مي فرمود : « أوصيكم بتقوي الله عزّوجلّ و لا تحملوا الناس علي اكتافكم فتذلّوا ان الله تبارك و تعالي يقول في كتابه و قولوا للناس حسناً ثم قال عودوا مرضاهم و اشهدوا جنائزهم و اشهدوا لهم و عليهم و صلّوا معهم في مساجدهم » ( 1 )

« بر شما وصيت مي كنم تقواي خدا را و اين مردم را بر پشت خود سوار نكنيد تا در جامعه ذليل باشيد ( كاري نكنيد كه مورد تحقير و بدبيني افراد اين جامعه باشيد ) ؛ زيرا خداوند در كتاب خود مي فرمايد : به مردم نيك بگوييد . سپس فرمود مريض هاي آنان را عيادت و در تشييع جنازه شان شركت كنيد و در اختلافاتشان شهادت بدهيد . خود را جزو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل ، ج 3 ، ص 382


129


نزديك ترين افراد به آنان قرار دهيد و با آنان در مساجدشان نماز بخوانيد . »

مفهوم جمله « و لا تحملوا الناس علي اكتافكم فتذلّوا » اين است : مبادا كاري كنيد كه مخالفان شما در جايگاهي برتر از شما قرار بگيرند و شما در مقابل آنها حقير و ذليل باشيد ، بلكه بايد برخورد شما با آنان از موضع افتخار و عزت باشد كه شما پيروان واقعي سنت پيامبر خدا و راهيان طريق اهل بيت او مي باشيد و اين افتخار و عزت را در سايه ارتباط و حسن رفتار با آنان و حضورتان در مساجد و نمازها و عيادت مريض و شركت نمودن در تشييع جنازه آنها كه دلجويي و اظهار محبت به بازماندگانشان مي باشد تحقّق ببخشيد و حفظ نماييد .

بخش دوم :

و رواياتي كه به خصوص درباره حضور در نماز جماعت اهل سنت وارد شده است :

1 ـ حمادبن عثمان مي گويد : امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « مَنْ صَلّي معهم في الصفّ الأوّل كان كَمَن صَلّي خَلْفَ رَسُوللله ( صلّي الله عليه وآله ) في الصفّ الأوّل » . ( 1 )

« هركس با اهل سنت در صف اول جماعتشان نماز بخواند ، مانند كسي است كه در صف اول در پشت سر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نماز خوانده است . »

اين مضمون را حلبي با تفاوت مختصر از امام صادق ( عليه السلام ) چنين نقل كرده است : « مَنْ صَلّي معهم في الصّفّ الأوّل كَمَنْ صَلّي خَلْفَ رَسُولِ الله ( صلّي الله عليه وآله ) » . ( 2 )

2 ـ اسحاق بن عمار مي گويد : امام صادق ( عليه السلام ) به من فرمود : « يا اسحاق أتُصَلّي مَعَهُم في الْمَسْجِدِ ؟ قُلْتُ نَعَم ، قالَ : صَلِّ مَعَهُم فَاِنَّ الْمُصَلِّي مَعَهُم في الصَّفِّ الأوَّل كَالشّاهر سَيْفَهُ في سَبيل الله ( صلّي الله عليه وآله ) » ( 3 ) .

« اي اسحاق ، آيا با اهل سنت در مساجد آنان نماز مي گزاري ؟ عرض كردم : آري ، فرمود : با آنان نماز بخوان ؛ زيرا ( از شما ) كسي كه با آنان نماز مي خواند و در صف اول قرار مي گيرد مانند كسي است كه در راه خدا شمشير مي كشد . »

3 ـ علي بن جعفر از برادرش حضرت موسي بن جعفر ( عليهما السلام ) نقل مي كند كه فرمود : « صَلّي الْحَسَن و الْحُسَيْن خَلْفَ مَروان وَنَحْنُ نُصَلِّي مَعَهُم » .

« همانگونه كه حسن و حسين در پشت سر مروان نماز گزاردند ، ما هم در پشت سر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل ، ج 5 ، باب پنجم « صلوة الجماعه » .

2 ـ وسائل ، ج 5 ، باب پنجم « صلوة الجماعه » .

3 ـ


130


ائمه جماعت اهل سنت نماز مي خوانيم ! » ( 1 )

4 ـ در بعضي از اين روايات آمده است اگر كسي از شما نماز خود را قبل از ورود به مسجد ، به طور فرادا بخواند ، آنگاه وارد مسجد شود ، در حالي كه نماز جماعت اهل سنت تشكيل شده است ، اگر با آنها وارد نماز بشود ، « كتب الله لَهُ خمساً و عشرين دَرَجة »

و در روايت ديگر در همين زمينه آمده است :

« اما تحبّ أن تحسب لَكَ بأربع و عشرين صلاة » . ( 2 )

« آيا دوست نداري كه براي تو ثواب بيست و چهار نماز نوشته شود ؟ »

5 ـ در روايت جالبي ، يونس بن يعقوب مي گويد : امام صادق ( عليه السلام ) به بعضي از شيعيانش به وسيله من اين پيام را فرستاد :

« قُلْ لَهُم يا مؤلّفة قد رأيت ما تَصْنَعُون اِذا سَمِعْتُم الأذان أخذتم نعالكم و خرجتم مِنَ المَسْجد » .

« به آنان بگو اي مولفه ، من عكس العمل شما را مشاهده كردم آنگاه كه صداي اذان را شنيديد كفش هاي خود را برداشتيد و از مسجد بيرون رفتيد . »

اين روايت را شيخ حرّ عاملي نقل كرده است . ( 3 )

علامه مجلسي پس از نقل اين روايت ، مي گويد : امام ( عليه السلام ) با بكارگيري كلمه « مولّفه » مي خواهد به آنان بفهماند كه شما با اين عمل خود ، نشان داديد كه مؤمن واقعي نيستيد بلكه از « مولّفة قلوب » و از كساني هستيد كه براي اهداف مادي به اسلام روي آورده اند .

سپس مي گويد : اين روايت دليل بر شدت ممنوعيت خارج شدن از مسجد در فاصله اذان و نماز است . ( 4 )

در احاديث اهل سنت :

« اذا نودي بالصلوة أدبر الشيطانُ وَلَهُ ضراط حتّي لا يسمع الأذان » ( 5 )

« زماني كه اذان نماز گفته مي شود ، شيطان براي اينكه صداي اذان را نشنود پشت به مسجد مي كند در حالي كه بادي از وي خارج مي شود . »

و در بعضي از اين احاديث ، به جاي « ادبر » كلمه « هرب » آمده است .

مطلب قابل توجه اين است كه : اين حديث ، گذشته از اينكه از حديث هاي رايج و معروف در منابع اهل سنت است ( 6 ) « بگونه اي كه در صحيح بخاري در چهار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل ، ج 5 ، ص 382

2 ـ وسائل ، ج 5 ، باب پنجم ، از ابواب صلوة الجماعه ؛ فقيه ، ج 1 ، باب الجماعه ، براي پرهيز از تطويل ، از نقل اسناد روايات خودداري كرديم .

3 ـ وسائل ، باب 35 ، از احكام المساجد .

4 ـ بحارالانوار ، ج 83 ، ص 372

5 ـ صحيح بخاري ، حديث 583 ، 1164 و حديث 1174 ؛ صحيح مسلم ، باب فضل الأذان و هرب الشيطان عند سماعه ؛ سنن نسائي ، ج 2 ، باب فضل التأذين ؛ مسند احمد ، ج 2 ، ص 483

6 ـ اين حديث در بعضي از كتب شيعه ، از جمله مستدرك الوسائل و غوالي اللئالي هم آمده است .


131


مورد آمده است ، در السنه و افواه عموم در شهر مكه و مدينه هم معروف و مشهور است و بارها ديده ايم كه كسبه و اصناف خطاب به افرادي كه بهنگام اذان به سوي منزلشان در حركت هستند ، به مضمون همين حديث مترنم مي گردند :

« الشياطين يفرّون ، الشياطين يفرّون » .

زمان فعلي ما مشمول اين روايات است :

به طوري كه ملاحظه كرديد ، ائمه هدي ( عليهم السلام ) در اين روايت ها ، با بيانات گوناگون ، پيروان خويش را به مشاركت با اهل سنت در مسائل اجتماعي و به خصوص بر حضور در نماز آنان توصيه و تأكيد كرده اند . و مضمون اين روايات و مشابه آنها است كه مي تواند يكي از دلايل حكم امام راحل ( قدس سره ) هم باشد .

ولي در اينجا اين پرسش مطرح مي شود كه : با توجه به اختلاف نظر در شرايط و اجزاي نماز در دو ديدگاه فقهيِ شيعه و اهل سنت ، ممكن است اقتدا كردن به امام جماعت اهل سنت و ناديده گرفتن اين شرايط ناظر به موارد خاص بوده و اين روايات بيانگرِ حالتِ ويژه و فوق العاده اي است كه از باب حفظ مراتب « اهم » و « مهم » در تقيه ، مي توان از انجام دادن نماز مطابق فتواي شيعه صرف نظر كرد ، كه در زمان صدور اين روايات ، چنين وضعيتي حاكم بوده ولي امروز چنين نيست و مضمون روايات ديگري كه در اين گونه نمازها به حفظ و مراعات احتياط دلالت مي كنند ، مؤيد اين مطلب است .

در پاسخ مي گوييم : اصل اختلاف در مسائل فقهي مورد قبول است و ما هم تا اينجا با شما موافقيم ، ولي مهم اين است كه بايد توجه كنيم ما امروز در چه وضعيتي به سر مي بريم و چه جوّي در فضاي فعلي شيعه و اهل سنت حاكم است و اگر به صفحات گذشته اين مقاله توجه شود و بر آنچه تحت عنوان « شيعه در معرض اتهام » و « شرايط كنوني ما » مطرح گرديد ، دقت كنيم و با مضمون دو روايت كه در بخش اول روايات آورديم تطبيق دهيم ، روشن مي شود كه اين روايات بيش از آنكه ناظر به زمان صدور آنها باشد به وضع فعلي ما شامل و ناظر است ؛ زيرا در زمان ائمه ( عليهم السلام ) فاصله تسنن و تشيع كمتر از زمان حال بوده و ارتباط ائمه ( عليهم السلام ) با جامعه ، با محدوديتي كه داشتند ، باز هم بكلي قطع نشده بود . آري ، اگر در آن وضعيت ، حفظ كيان تشيع و حفظ


132


حيثيت و عزت و كرامت پيروان اهل بيت و معرفي صحيح ائمه ( عليهم السلام ) بر پيروانشان لازم بوده ، امروز با گسترش اسلام و پيدايش عوامل فاصله و دوري جامعه اسلامي از شناخت اهل بيت و جهان شيعه ، اين وظيفه لازم تر شده و زدودن لايه هاي متراكم افتراها و تهمت هاي ناروا از وظايف بزرگ و از واجبات حتمي ما گرديده است و شما در نامگذاري آن مختاريد كه بگوييد « تقيه » يا « ايفاي وظيفه » .

حكم امام و فتواهاي احتياط آميز :

پرسش ديگري كه در زمينه حكم امام مي توان مطرح كرد ، اين است كه : با وجود فتواي بعضي از فقها و مجتهدين در مورد حفظ احتياط در اقتدا به امام جماعت اهل سنت ، كه دو بينش متفاوت در فقه پيش مي آيد ، وظيفه مقلدينِ اين مراجع در اين نمازها چيست و بايد چگونه عمل كنند ؟

پاسخ : اصل استحباب اقتدا و شركت نمودن در اين نمازها اتفاقي است و همه مراجع و فقها آن را تأييد مي كنند ، بنابراين ، بر همه شيعيان از هرگوشه دنيا و از هر مرجعي كه تقليد مي كنند و در آينده تقليد خواهند كرد ، در جهت تبعيت از حكم امام و انجام يك عمل مستحب مؤكد ، حضور در اين نمازها لازم و ضروري است ، منتهي مقلدين مراجعي كه در مبنا با امام موافق نيستند ، نماز خود را احتياطاً اعاده مي كنند و وظيفه خود را از هر دو جهت انجام مي دهند ؛ همانگونه كه در موارد بسياري اينچنين عمل مي كنيم و راه احتياط را برمي گزينيم ؛ به ويژه در مسجدالنبي و مسجدالحرام كه هر ركعت نماز در آنها ، به ترتيب ، ثواب هزار ركعت و ده هزار ركعت را دارد .

گرچه با توجه به مطالب گذشته و بر اساس حكم امام راحل ( قدس سره ) با حضور در اين نمازها عمل به احتياط تحقّق مي پذيرد و ترك اين حضور است كه خلاف احتياط به حساب مي آيد . همانگونه كه در مسأله رؤيت هِلال ، حتي در صورت علم به خلاف ( طبق بعضي از فتاوي ) و با اهميتي كه اعمال حج به ويژه وقوفين بعنوان دو ركن مناسك از آن برخوردار است ، احتياط در تبعيت حكم صادره از سوي قضات اهل سنت مي باشد و عدم تبعيّت و عمل نمودن بر خلاف حكم آنان جايز نيست .

صدور حكم يا بيان فتوا :

و آخرين پرسش اين است كه : اين حكم امام مسأله اي است مسبوق به سابقه و


133


در كتب فقهي و فتاواي علماي گذشته نيز مطرح گرديده و حتي طبق فرموده امام ، به عدم لزوم اعاده چنين نمازي هم فتوا داده اند . همانگونه كه صاحب جواهر ( رحمه الله ) مي فرمايد : « ثمّ اِنَّ ظاهر النصوص و الفتاوي عدم وجوب اعادة هذه الصلوة . . . » ( 1 )

در پاسخ اين پرسش بايد گفت : مطرح بودنِ مسأله به صورتِ فتوا ، در قرون گذشته و از سوي فقها ، جاي ترديد نيست ولي آنچه بر حكم امام از ساير فتاوي امتياز مي بخشد و اهميتش را مي رساند ، اين است كه اين موضوع در طول تاريخ و در منابع فقهي به صورت يك « فتوا » مطرح بوده و نه به صورت « حكم » و اجراي عملي . بنابراين در مقام عمل هيچ ظهور و بروزي نداشته است و در طول تاريخ از ميان صدهاهزار نفر شيعه كه سالانه از سراسر جهان در مراسم حج و براي عمره وارد مكه و مدينه گرديده اند ، تعداد عمل كنندگان به اين فتوا شايد از تعداد انگشتان يك دست كمتر بوده است و هيچگاه خود را موظف به حضور در اين نمازها ندانسته اند و صدور اين حكم بود كه پس از قرنها توانست تحوّل عظيم و شگرفي به وجود آورد و حضور شيعيان در نمازها و مساجد را آنچنان گسترده و چشمگير نمايد كه گاهي ساير مسلمانان را تحت الشعاع قرار مي دهند .

همانگونه كه اين حكم نقش مؤثري در توجّه دادن فقها و مجتهدين و مدرسين حوزه هاي علميه به اين مسأله را ايفا نموده است و مسلماً مجتهدين و مراجع آينده با الگو قرار دادن حكم امام ( قدس سره ) موضوع را با ديد عميق تر و از منظر جديدتري بررسي و بر اساس آن فتوا صادر خواهند نمود .

خلاصه ، اين حكم امام مانند حكم او در مورد سلمان رشدي است كه در طول قرن هاي گذشته ، نه تنها فقهاي شيعه بلكه علما و دانشمندان اهل سنت نيز به ارتداد و مهدورالدم بودن « سابّ النبي » فتوا داده اند . ولي اين فتوا تاكنون داراي اثر عملي و عينيت خارجي نبوده است ؛ زيرا فتوايي بوده در لابلاي كتب فقهي و يا حديثي بوده در ميان احاديث فراوان در منابع حديثي شيعه و اهل سنت .

و ديديم آنگاه كه دشمنان به مصاف اسلام و قرآن آمدند و آنگاه كه هتك حرمت پيامبر عظيم الشان ما را هدف قرار دادند ، حكم امام چگونه شربت تلخ و زهرآگين شكست فضاحت بار را به كامشان فرو ريخت كه با گذشت زمان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جواهر الكلام ، ج 13 ، ص 200


134


هنوز هم صداي ناله و ضجّه شان به گوش مي رسد و هنوز هم نتوانسته اند زخم عميق شمشير حكم امام را كه بر پيكرشان وارد شده است التيام بخشند .

والسلام عليه يوم وُلِد و يوم مات و يوم يبعث حيّا

* پي نوشتها :



| شناسه مطلب: 83165