بخش 3
* خانه زاد کعبه
77 |
ميقات حج - سال نهم - شماره سي وچهارم - زمستان 1379
خانه زاد كعبه
نگاهي به موضوع تولّد حضرت علي ( عليه السلام )
در « خانه خدا » در اشعار شاعران فارسي
جواد محدّثي
فضايل پايان ناپذير امام علي ( عليه السلام ) ، دستمايه آفرينش هاي ادبي و سرچشمه الهام نويسندگان ، شاعران و هنرمندان بوده و خواهد بود .
تولّد آن حضرت در خانه خدا و شكافته شدن ديوار كعبه ، موهبت و فضيلتي است كه تا كنون به اين صورت براي هيچ بشري پيش نيامده و از منقبت هاي منحصر به فرد اميرمؤمنان به شمار مي رود . ( 1 )
اين مسأله ، مانند مسائل ديگر مربوط به شخصيّت والاي پيشواي نخستين شيعه ، به صورت گسترده اي در ادبيّات فارسي و آثار شاعران انعكاس يافته است . نوشته حاضر ، نگاهي است گذرا به اين بازتاب نوراني در رواق ذهن و زبان و سروده شاعران متعهّد ، از ديرباز تا زمان حاضر .
اين نكته كه خانه زاد خدا ، حضرت علي ( عليه السلام ) موجب حرمت و شرافت بيت الله شده ، تولّد حضرت در كعبه ، به آن اعتبار و آبرويي ويژه بخشيده است ، به طور گسترده در اشعار شاعران مطرح شده است .
« شيخ حسن كاشي » مي سرايد :
در كعبه بزاد آن جهاندار * * * آن جفت بتول و شير كرّار
در كعبه كسي چو او نزاده * * * اين منزلتش خداي داده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . عدّه اي از علماي شيعه و سنّي تصريح كرده اند كه روايات در اين مورد در حدّ تواتر است و برخي كتاب مستقلّي در همين زمينه نوشته اند . نكـ : الغدير ، ج6 ، ص22 به بعد .
78 |
پذيرايي خدا از ميهماني عزيز در خانه خويش ، سوژه ديگري است كه در اين آثار ديده مي شود .
برتري حضرت فاطمه بنت اسد بر مادر عيسي بن مريم ، به لحاظ كيفيّت به دنيا آوردنِ نوزاد خويش و اينكه به مريم گفته شد از بيت المقدس و معبد الهي بيرون برود ، ولي مادر اميرالمؤمنين ، به دورن كعبه مقدّس برده شد ، نكته ديگري است .
پيوند وجودي حضرت امير با خانه خدا ، چه در تولّد و چه در شهادت ، دستمايه سرودن هاي نغز ديگري است و اين بيت مشهور را همه مي دانند كه :
كسي را ميسّر نشد اين سعادت * * * به كعبه ولادت ، به مسجد شهادت
اينگونه ولادت و شهادت ، به عنوان « حُسن مَطلع » و « حُسن ختام » براي آن حضرت شمرده شده و شاعران چنين سروده اند :
در كعبه شد پديد و به محراب شد شهيد * * * نازم به حسن مطلع و حسن ختام او
تفاخر كعبه به عرش به خاطر اين افتخار كه نصيبش شده بود ، محور سروده هاي ديگري از شاعران است .
اينكه كعبه ، قبله موحّدان عالم است و همه خداپرستان در حال نماز ، روي بر كعبه مي كنند ، گوياي اين حقيقت است كه توجّه به خدا از راه توجّه به حجّت خدا است و توحيد با ولايت پيوند دارد ، موضوع ديگري است كه در آثار ادبا طرح شده است .
اكنون نظري به برخي از اين سروده ها مي افكنيم و تجلّي ولايت علوي و مناقب حيدري را در آيينه ادبيات مي نگريم :
« صغير اصفهاني » در قصيده « غيب الغيب » خويش ، از جمله در ابياتي ، اين اشارات را دارد :
در حريم كعبه شاه انس و جان آمد پديد * * * آنچه مقصود دو عالم بود ، آن آمد پديد
كعبه خود قلب جهان است و ز غيب ذات خويش * * * سرّ غيب الغيب در قلب جهان آمد پديد
79 |
پيش از آن كايد فرود « ايّاك نعبد ، نستعين » * * * از درون كعبه وجه مستعان آمد پديد
« شمس اصطهباناتي » نيز در مسمّطي كه با « امشب كه چهر آسمان دارد صفاي ديگري . . . » آغاز مي شود ، در ترسيم شب ميلاد علي ( عليه السلام ) در يك بند چنين مي گويد :
چون صبح فردا آفتاب از كوه بطحا سر زند * * * روح القدس بهر خبر ، الله اكبر برزند
اوّل حصار كعبه را پيراهن ديگر زند * * * و آنگه درون خانه را آيين زيباتر زند
لوحي به شكل « يا علي » بر بام و بر سر در زند * * * نقشي براي جاي پا بر دوش پيغمبر زند
بر مشركان چشمك زند ، لبخند بر خيبر زند * * * يعني رسيد آن كو كزو نسل عدو گردد تلف
و در ادامه ، به زمينه سازي خدا براي ميهمان نوازي از « مولود كعبه » ، دربندي ديگر چنين مي سرايد :
اين خانه را بايد خدا يك روز معماري كند * * * آدم بنايش برنهد ، نوحش پرستاري كند
و آنگه خليلش با پسر تا سقف حجّاري كند * * * آن يك در و بامش نهد و آن نقش و گچكاري كند
هر يك ز آباء رسول ، پس خانه سالاري كند * * * كامروز اندر خانه اش يك ميهمان داري كند
وز اين گرامي ميهمان امري عجب جاري كند * * * پس نقشه هاي ما سَلَف ، بُد بهر اين زيبا خَلَف
80 |
و در بندي ديگر به پيامدهاي فرخنده اين ميلاد مي پردازد :
تا خانه زاد كبريا بنهاد اندر خانه پا * * * هم بيت و هم ركن و مقام ، هم مروه هم كوه صفا
هم دامن بنت اسد ، هم چاه زمزم هم منا * * * شد قبله اهل زمين ، شد برتر از هفتم سما
معناي تكبير آشكار ، شد از حريم كبريا * * * هم خانه زاد است اين پسر ، هم خانه هم خانه خدا
كامروز والا مقدمش شد فخر اين عالي سرا * * * زين خانه زاد آمد قلم در وصف و در تحرير ، جف
« دكتر قاسم رسا » نيز با اين نگاه به مسأله نگريسته است :
در حريم كعبه نور آفتاب افتاده است * * * يا فروغي از جمال بوتراب افتاده است ؟
خانه زاد حقّ كه در اثبات حقّانيتش * * * مدّعا والله اعلم بالصّواب افتاده است
به ماجراي ميلاد در كعبه ، گاهي به عنوان يك وصف و منقبت در اشعار اشاره شده است ، گاهي هم آن حادثه به صورت يك تصوير فنّي و روايت ، بازگو شده است . از جمله كساني كه گزارشگر اين فضيلت اند ، « محمّد رضا رحماني تهراني » است ، كه چنين سروده است :
مقابل حرم كعبه ايستاد ، زني * * * به تن ز شرم و حيا و وقار ، پيرهني
گشود است دعا سوي آسمان و گريست * * * شكفت غنچه هفت لب ، به زير لب سخني
كه يا رب از كرم آسان نماي مشكل من * * * كه بار دارم و آزرده جان و خسته تني
ندا به فاطمه بنت اسد رسيد ز حق * * * قدم به خانه من نه ، ميهمانِ مني
در آن مكان مقدس قدم نهاد و بزاد * * * گرفت دست خدا را به دست ، شير زني
خدا نهاد « علي » نام خانه زادش را * * * كه روح نامتناهي دميد بر بدني
پيمبر آمد و زد بوسه بر لب و دهنش * * * كه آفرين خدا بر چنين لب و دهني
81 |
« ملك الشعراي بهار » نيز قصيده اي دارد كه برخي ابياتش چنين است :
زهي به كعبه شرافت فزاي ركن و حطيم * * * زهي مقام تو فخر مقام ابراهيم
زهي حريم تو چون كعبه ، لازم الإكرام * * * زهي وجود تو چون قبله ، واجب التعظيم
ميان لجّه شرع محمّدي ، كعبه است * * * همان صدف كه در او زاد چون تو دُرّ يتيم
در سروده هاي فراواني توجّه به كعبه در عبادت و نماز ، با توجّه به مولاي متّقيان قرينه سازي شده است .
« محمّد علي فتي تبريزي » در ولادت حضرت مي سرايد :
امروز كعبه را شرف و مرتبت فزود * * * كانجا بزرگ آيت دادار ، رخ نمود
زين پيشتر نداشت چنين حرمتي حرم * * * شد مولد علي و از آن حرمتش فزود
مهر علي است هادي حق دوستان پاك * * * بر كعبه مي برند اگر روز و شب سجود
پيوند كعبه هم با تولّد علي ( عليه السلام ) است ، هم با شهادتش . جامه سياه كعبه را هم پوشيدن لباس عزا در سوگ اين خانه زاد حرم تصوير كرده اند ؛ از جمله « حسان » مي گويد :
كعبه ز كف داده چو مولود خويش * * * گشته سيه پوش عزاي علي
شيوه روايي از ماجراي ميلاد ، در شعر « نعمت آزرم » نيز اين چنين آمده است :
گرد حريم قدس ، چنان روزهاي پيش * * * جمعي بدند يكسره در گفت و در شنيد
آنجا زني كه جان جهاني نهفته داشت * * * از التهاب شوق نيارست آرميد
زيرا كه روي دامن آن گلبن عفاف * * * مي خواست تازه غنچه توحيد بشكفيد
برد التجا به كعبه ، كه اي آستان پاك * * * يارم چگونه از نظر مردمان رهيد ؟
ديوار كعبه كرد دهان با خروش باز * * * كاين خانه جاي توست كه آري گهر پديد
پا هشت در درون سرايي كه غير او * * * دست كسي به ساحت پاكش نمي رسيد
شد در درون كعبه و ديوار شد به هم * * * چونان كه بُد نخست به ستواريِ حديد
وا شد ز طاق عرش كلاف سفيد نور * * * تابيد روي كعبه چنان هاله اي سپيد
82 |
تا آنجا كه مي گويد :
باليد كعبه از شرف و بانگ تهنيت * * * از ساكنان عرش به گوش جهان رسيد
ديوار كعبه بدرقه را ، كرد سينه باز * * * چونان صدف كه گوهر خود را كند پديد
مادر برون شد از حرم و كودكش به بر * * * وز اين شكفت حادثه ، حيرت لبان گزيد
اين شيوه ، در شعر بلند « شمس اصطهباناتي » ـ كه قسمتي از آن پيشتر آمد ـ نيز ديده مي شود كه حالتي تصويري از آن واقعه شگفت دارد و همانگونه كه در آغاز سخن ياد شد ، مقام مادر علي ( عليه السلام ) را برتر از مادر عيسي مي شمارد و مي گويد :
آمد نداي اُدخلي او را ز حيّ ذوالكرم * * * يعني تو غير از مريمي ، باز آ و چون مريم مرم
از شاعران معاصر ، مرحوم « محمّدعلي مرداني » از جمله دلدادگان اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) است كه در مجموعه شعرش به نام « علي مظهر عدل و فاطمه مظهر تقوا » در ابيات فراوان به اين منقبت علوي اشاره دارد ، كه برخي از آنها را مي آوريم :
در شعر سالار جوانمردان كه ترسيمي زيبا از شب ميلاد است ، از جمله مي گويد :
نهاد بنت اسد پا به كعبه مقصود * * * كه تا نهد اسدالله پا به ملك وجود
علي وليّ خداوندگار ، ربّ ودود * * * ز امر صانع كلّ كردگار غيب و شهود
عيان به كعبه شد آن پاي تا به سر اعجاز سه روز بنت اسد بود ميهمان اله * * * به خانه زاد خدا جز خدا نَبُد همراه
كه از ولادت سرّ خدا شود آگاه * * * به قاف قدر رفيعش نبرد غيري راه
كه بود لطف كريمش مغيث و محرم راز پس از سه روز عيان گشت نشئه دگري * * * ز برج كعبه درخشيد مهري و قمري
خدا به شير زن مكّه داد شير نري * * * تبارك الله از اين مادر و چنين پسري
كه در جلالت و قدرند از بشر ممتاز
در جاي ديگر چنين آورده است :
ديوار كعبه كرد دهن باز و با جلال * * * بنهاد پا به خانه حق مام اطهرش
83 |
شير خدا به بيت خدا ديده باز كرد * * * بر روي مام نيك فر شير پرورش
بنت اسد ز ديده فروريخت اشك شوق * * * زين موهبت كه دولت گل شد مسخّرش
وجه خدا به جلوه دل از عاشقان ربود * * * در آستان كعبه به دامان مادرش
خورشيد عشق از افق كعبه پركشيد * * * شد غرق نور ، مكّه ز روي منورش
مولود كعبه ديده حق بين گشود و ديد * * * محمود را چو آينه در پيش منظرش
مولود كعبه مظهر عشق است و عدل و داد * * * خيزد عبير عدل ز محراب و منبرش
همچنان كه در اين شعر نيز ـ مثل برخي اشعار ديگر ـ ملاحظه مي شود ، گشوده شدن راهي به درون كعبه ، ميلاد حضرت امير در بيت الله ، افتخار و فضيلتي هم براي فرزند محسوب مي شود و هم امتيازي براي مادر به شمار مي آيد . وي در جاي ديگر به همين حقيقت ناب چنين اشاره دارد :
تا بسپرد به خانه خدا خانه * * * بر خانه زاد خود نظري دارد
حق ميزبان و مظهر حق ميهمان * * * در كعبه نور حق مقري دارد
فخر زمانه مادرِ وجه الله * * * فرزانه طفل ناموري دارد
مانده سه روز در دل بيت الله * * * دعوت ز حيّ دادگري دارد
شمسي ز برج كعبه نمايان شد * * * خورشيد را به كف ، قمري دارد
فرياد مي زند كه علي دارم * * * به به چه مير حيّه دري دارد
با اين شاعر ، در قصيده ديگري هم همراه مي شويم :
ديوار كعبه كرده دهن باز و عالمي * * * در انتظار حادثه اي غير باور است
امروز كعبه فخر به هفت آسمان كند * * * امروز قدر زمزم ، افزون ز كوثر است
بر گِرد كعبه گشته به پا شور و هلهله * * * در بسته است وديده خلقي برآن در است
بنت اسد ز كعبه خرامد برون چو شير * * * شير افكني به دامن آن شير پرور است
نوزاد كعبه صاحب اورنگِ « انّما » ست * * * بر آسمان عدل و شرف مهر انور است
دست علي گلي به سر كعبه زد كز او * * * بابش ز هشت باب جنان جانفزاتر است
نوزاد كعبه در شب معراج با رسول * * * همراز و همكلام و هم آواز و هم براست
84 |
« ژوليده نيشابوري » از شاعران صاحبدلي است كه در مدح اهل بيت ، سروده هاي زيبايي دارد . در يكي از سروده هايش به اين فضيلت اينگونه اشاره مي كند :
از امر حق به خانه حق شد ولادتت * * * تا حق شود ز جلوه تو جلوه گر ، علي !
از يمن مقدم تو حرم گشت محترم * * * اي داده از تو نخل ولايت ثمر ، علي
تا آنكه يادبود تو ماند به يادگار * * * بهر توگشت معجز شقّ القمر ، علي
شرط قبول حجّ و طواف حرم تويي * * * سعي و صفا و ركن و منا و حجر ، علي
آري . . . حرمت حرم ، از مولود حرم است . اين مضمون در شعري از « مظاهر اصفهاني » چنين آمده است :
علي امشب حرم را محترم مي دارد از مقدم * * * كه جبريل امين گِرد حرم پر مي زند امشب
در شعر « عماد تهراني » است :
حرم كعبه تو را مولد از آن شد ، يعني * * * اي مهين بنده ، تويي صاحب اين خانه ما
و « حاج اسماعيل شيرازي » مي سرايد :
در مرحله علي نه چون است و نه چند * * * در خانه حق زاده به جانش سوگند
بي فرزندي كه خانه زادي دارد * * * شك نيست كه با شدش به جاي فرزند
خانه زادي مولا نسبت به كعبه و خداي كعبه به تعابير گوناگون بيان شده است . از جمله در اين رباعي :
روزي كه علي به كعبه آمد به وجود * * * از بهر علي خدا درِ كعبه گشود
در بست بداد خانه خود به علي * * * حقّا كه علي است خانه زاد معبود
برداشتهاي لطيف و نكته سنجي هاي ظريف نسبت به اين واقعه شگفت ، شاهد مجذوب شدن دلها به صاحب ولايت و مولود كعبه است . در غير شعر نيز اينگونه لطافت هاي ادبي ديده مي شود ؛ مثلا « محمود عقاد » نويسنده برجسته مصري مي نويسد :
85 |
حضرت علي ( عليه السلام ) در درون كعبه زاده شد و خداي متعال عنايتي كرد كه وي بر بت هاي كعبه سجود نكرد ، گويا ميلاد او در كعبه پيام آور دوران جديدي براي كعبه و عبادت در آن است . ( 1 )
علامه اميني از تفسير « آلوسي » سخني را اينگونه نقل مي كند :
اين افتخار كه نصيب علي ( عليه السلام ) شد و در كعبه به دنيا آمد ، حضرت دوست داشت كه به نحوي اين مكرمت و موهبت را جبران كند . تلافي كردنش آن بود كه بت هاي خانه كعبه را به پايين افكند و در برخي روايات نيز آمده است كه كعبه ، از اينكه در اطرافش بت ها مورد پرستش قرار مي گرفتند به خداي متعال شكايت كرد كه : پروردگارا ! تا كي اين بت ها پيرامون من پرستيده خواهد شد ؟ خداوند نيز وعده داد كه كعبه را از اين آلودگي پاك خواهد ساخت . ( 2 )
باري . . . تولّد حضرت علي در اين مكان ، تجلّي ديگري از نور خدا در عرصه هستي است . « دكتر قاسم رسا » در شعر ديگري مي گويد :
كعبه امروز تماشاگر اهل نظر است * * * كز سراپرده حق نور خدا جلوه گر است
آمد از كعبه برون قبله نمايي كه در اوست * * * آنچه منظور دل مردم صاحب نظر است
حجت الهي و وصيّ رسول ، براي نشان دادن « جهت » و سمت و سوي توجّه به حقّ است . اين همان خصلت « قبله نمايي » است كه در شعر فوق ، به آن اشاره شده است . امامان حق را خداي متعال براي همين « جهت يابي » و گم نكردن راه و هدف ، تعيين كرده است . وقتي « صائب تبريزي » مي گويد :
غفلت نگر كه پشت به محراب كرده ايم * * * در كشوري كه قبله نما موج مي زند
مي توان گفت : در سرزميني كه نور ولايت علوي تابيده است ، نبايد كساني در يافتن راه و جهت ، دچار سردرگمي و حيرت و انحراف شوند . شاعري ديگر اينگونه سروده است :
خانه و زادگاه تو ، بيت خداست يا علي * * * چهره دلگشاي تو قبله نماست يا علي
زمزمه ولادتت ، سوره مؤمنون بود * * * روز نخست بر لبت ذكر خداست يا علي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . عبقرية الامام علي ، ص43
2 . الغدير ، ج6 ، ص22
86 |
اين سخن اشاره به روايتي است كه : وقتي حضرت علي ( عليه السلام ) در كعبه متولّد شد ، همان دم بر زمين سجود آورد ، در حالي كه مي گفت : « أشهد أن لا إله الاّالله ، وأشهَدُ أنّ محمّداً رسول الله . . . » و پس از سه روز كه از كعبه بيرون آمد ، در برخورد با پدرش ابوطالب بر او سلام داد ، آنگاه آيات نخست سوره مؤمنون ( قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون ) را تلاوت كرد . ( 1 )
« حسان » ، شاعر معاصر در يكي از سروده هايش اينگونه به وصف اين منقبت درخشان پرداخته است :
بيا به خانه خدا ، به كوي و بام و در نگر * * * تمام نور عشق را ، بيا به يك نظر نگر
نشاط عاشقان ببين ، گره گشاي از جبين * * * علي امير مؤمنين به كعبه مستقر نگر
چو كعبه ديد مادرش ، به احترام حيدرش * * * شكافت در برابرش ، شكوه و عزّ و فر ، نگر
به كعبه زادگاه او ، خداست تكيه گاه او * * * به اوّلين نگاه او ، به بهترين بشر نگر
در پايان اين بررسي گذرا ، كلام « شيخ مفيد » را زينت بخش اين نوشته مي سازيم كه در ارشاد نوشته است :
« نه پيش از علي ( عليه السلام ) و نه پس از وي ، هيچ مولودي در خانه خدا به دنيا نيامده است ، مگر او . اين از روي بزرگداشت خداوند نسبت به مقام و موقعيّت اوست . » ( 2 )
* پي نوشتها :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مناقب ، ابن شهر آشوب ، ج2 ، ص173
2 . الغدير ، ج6 ، ص24