نقد و بررسی یادداشت های سفر به خانه خدا

171 میقات حج - سال دهم - شماره سی و هفتم - پاییز 1380 خاطرات 172 یادداشت های سفر به خانه خدا حاج یوسف ناگوا چانگ ( 1 ) و ( 2 ) / رضا مراد زاده سال ها پیش سفری به چین داشتم که در آن سرزمین نوشته ای بسیار تاریخی و ارزشمند در با


171


ميقات حج - سال دهم - شماره سي و هفتم - پاييز 1380

خاطرات


172


يادداشت هاي سفر به خانه خدا

حاج يوسف ناگوا چانگ ( 1 ) و ( 2 ) / رضا مراد زاده

سال ها پيش سفري به چين داشتم كه در آن سرزمين نوشته اي بسيار تاريخي و ارزشمند در باره سفر يكي از دانشمندان و متفكران مسلمان آن ديار به نام روح الدين « ماده شين » ملقب به « فوچو » به دستم رسيد . فتوكپي آن را با خود به ايران آورده ، به فارسي ترجمه كردم . متن اين سفرنامه به سبك نثر قديم زبان چيني است و چون زبان چيني مشكل ترين زبان دنيا است ، لذا ترجمه اين متن نيز دشوار و وقت گير بود .

اين متن نسبتاً طولاني را در سه شماره تنظيم نمودم كه قسمت دوم و سوم نيز در شماره هاي بعد به چاپ خواهد رسيد . اميد است مورد توجه و عنايت خوانندگان مجله وزين « ميقات حج » قرارگيرد .

سخن نخست :

ماده شين ( 3 ) ( 1794 تا 1874م ) ملقّب به « فوچو » ( 4 ) يكي از دانشمندان و متفكران بزرگ مسلمان و پرآوازه سرزمين چين است . نام ديني وي را « يوسف » و « روح الدين » ذكر كرده اند . ما در اين نوشته از او بيشتر با نام « روح الدين مافاچو » ياد خواهيم كرد . مافاچو به همراه وانگ داي يو ( 5 ) ( 1584 تا 1670م ) ، يوسف ماجو ( 6 ) ( 1640 تا 1711م ) و ليوجي ( 7 ) ( 1655 تا 1745م ) چهار انديشمند و مترجم بزرگ كتاب هاي ديني و اسلامي چين در دوران فرمانروايي دودمان چينگ ( 8 ) ( 1616 تا 1911م ) محسوب مي شوند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . استاد حاج يوسف ناگوا چانگ مدرس مركز علوم اسلامي شهر كون مينگ مركز استان مسلمان نشين يون نان در جنوب غربي چين است .

2 . NA GUA Chang

3 . Ma de xin

4 . Fu Chu

5 . Wang dai yu

6 . Ma zhu

7 . Liu zhi

8 . Qing


173


روح الدين مافاچو در طول حيات هشتاد ساله اش بيش از سي جلد كتاب را ترجمه و تأليف كرد . بيشتر آثار و نوشته هاي وي درباره اصول ، احكام ، فقه ، شريعت ، فلسفه ، تاريخ اسلام ، قرآن و علوم قرآني ، دستور زبان عربي ، علم معاني و بيان ، شرح و تفسير كتاب هاي سه متفكّر بزرگ اسلامي سابق الذكر چين است . برخي از اين آثار به زبان عربي و فارسي و برخي ديگر به زبان چيني نوشته و تدوين شده اند .

مافاچو نخستين شخصيت مسلمان در سرزمين چين بود كه بيست جزء از قرآن كريم را به زبان چيني ترجمه كرد . عنوان چيني آن « بائومينگ ژِن جينگ ژي جيه » ( 1 ) ( ترجمه اي مستقيم از قرآن كريم ) نام دارد . متأسفانه نسخه اصلي دست نويس اين ترجمه گران بها در درگيري ها و لشكركشي هاي داخلي چين بر اثر آتش سوزي از بين رفت و اكنون تنها ترجمه پنج جزء اوّل قرآن مجيد در اختيار ما قرار دارد . ترجمه گزيده وي نخستين تلاش براي ترجمه كامل قرآن كريم در سرزمين چين محسوب مي شود .

يكي ديگر از آثار مهمّ روح الدين مافاچو « يادداشت هاي سفر به خانه خدا » يا « يادداشت هاي سفر مكّه » نام دارد . اين رساله يا كتاب كوچك در واقع سفرنامه حجّ وي به شمار مي رود و حاوي شنيده ها و ديده هاي اين دانشمند و متفكّر شهير عصر چينگ در گردش و سياحت از جهان اسلام و ممالك عرب است .

اين رساله داراي محتوايي تاحدّي غني و ارزشمند و يك سند تاريخي گرانبها است . گفته مي شود پژوهشگران و محقّقان خارجي كه در زمينه اسلام در چين بررسي و تحقيق كرده اند ، اين اثر را بيش از ديگر آثار مؤلّف ستوده اند .

اين سفرنامه مختصر ، بي ترديد يكي از نادرترين و معتبرترين متن ها و سندهاي تاريخي سفر مسلمانان چين براي زيارت خانه خدا در اواسط قرن نوزدهم ميلادي به شمار مي رود . از تاريخ ورود و گسترش اسلام در سرزمين چين بيش از يك هزار و سيصد و پنجاه سال مي گذرد و مسلماً تعداد زيادي از مسلمانان اين ديار با تحمّل رنج و مرارت و مشقّت فراوان از مسيرهاي دريايي و زميني « جاده ابريشم » به زيارت حرمين شريفين در جزيرة العرب رهسپار شده اند . امّا متأسّفانه به دلايل گوناگون ، هيچ اثر و سند مكتوب در خصوص كمّيت و كيفيّت اين سفرها در دسترس نداريم . از اين رو ، اين كتاب كوچك به عنوان اوّلين متن قديمي مكتوب و ارزشمندترين سند فرهنگ حجّ مسلمانان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . Bao ming zhen jing zhi jie


174


چين توانسته است گوشه اي از اين كمبود و خلأ را جبران كند .

مافوچو تمام ديده ها و شنيده هاي سفر زيارت خانه خدا ؛ از قبيل آثار باستاني و تاريخي ، خرابه هاي روزگاران قديم ، سيماي واقعي آثار تاريخي برجاي مانده و همچنين شرايط طبيعي و آداب و رسوم اجتماعي مردم آن مناطق را ثبت كرده است . اين كتاب كوچك همچنين وضعيت رفت و آمدها و ارتباطات دريايي و زميني كشور چين با سرزمين هاي اسلامي ـ عربي و ممالك آسياي غربي در دهه پنجاه قرن نوزدهم ميلادي را به تصوير كشيده است .

مطالب اين جزوه هنوز با گذشت يكصد و شصت و پنج سال براي مطالعه و تحقيق در خصوص سير تحوّلات و تكامل جغرافيايي ، آمد و رفت ها و ارتباطات و نيز سياست ها و برخوردهاي انساني ، از اهمّيت و ارزش تاريخي قابل ملاحظه اي برخوردار است .

حج فريضه اي از فريضه هاي الهي و چهارمين ركن از اركان اسلام است . حج بزرگترين و شكوهمندترين و گسترده ترين گردهمايي مؤمنان و مسلمانان سرتاسر جهان است . زيارت خانه خدا و آرامگاه رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) به عنوان يك فريضه الهي در قرآن كريم و احاديث نبوي مورد تأكيد و تشويق قرار گرفته است . قرآن كريم در بيان اهمّيت و ضرورت زيارت بيت الله الحرام با تأكيد چنين مي فرمايد : { وَلِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً } . ( آل عمران : 97 )

پيامبر بزرگوار اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) نيز درباره سير و سفرهاي معنوي چنين فرمود :

« لا تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلاَّ إِلَي ثَلاثَةِ مَسَاجِدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَسْجِدِي هذا وَالْمَسْجِدِ اْلأقْصي » .

« سفرها جز با سفر به سه مسجد : مسجدالحرام ، مسجد من ( مسجدالنبي ) ومسجد الاقصي كامل و استوار نمي گردند . »

روح الدين مافاچو مسلمان معتقد و مخلص و دانشمند پارساي چين در پيروي از فرمان خداوند متعال و فرمايش رسول گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) در سال 1257 هجري قمري برابر با سال 1841 ميلادي براي زيارت حرمين شريفين و مسجدالأقصي و نيز كسب دانش و


175


علوم ديني و معارف اسلامي عازم سفري دراز مدّت شد . اين سفر زيارتي و نيز علمي و پژوهشي هشت سال به طول انجاميد . وي پس از بازگشت به چين ، خاطرات خود از اين سفر را به زبان عربي به رشته نگارش درآورد .

سال ها بعد يكي از مريدان و شاگردان وي به نام « مآ اَن لي » ( 1 ) ( 1820 تا 1899م ) اين اثر را از زبان عربي به زبان چيني با عنوان « چائوجين توجي » ( 2 ) ( يادداشت هاي سفر به خانه خدا ) ترجمه كرد . متن اين اثر به سبك نثر قديم چيني ترجمه و تدوين شده است . اين ترجمه در سال 1861 ميلادي در شهر « كون مينگ » ( 3 ) در ايالت « يون نان » ( 4 ) واقع در جنوب غربي چين با استفاده از چاپ چوبي طبع و منتشر گرديد .

مترجم اين كتاب كوچك « مآ اَن لي » ملقّب به « جينگ جاي » ( 5 ) از اديبان و دانشمندان چيره دست و ماهر در زبان و ادبيات چيني بود . توانايي ادبي اين متفكر مسلمانِ ايالت يون نان در آن روزگار نادر و گرانبها و تحسين برانگيز به شمار مي رفت . او بعدها به محضر مافاچو شرفياب شد و تمام توان خود را صرف مطالعه و تحقيق در منابع و علوم اسلامي كرد . اكثر آثار و كتابهاي مافاچو توسط خودش به صورت شفاهي انشا مي شد و به كمك مآاَن لي و شاگرد ديگر وي به نام « مآكاي كِه » ( 6 ) به صورت مكتوب ترجمه و نوشته مي شد . اين نوشته ها را پس از اصلاح و تنظيم بر روي الواح چوبي حكاكي و چاپ مي كردند .

از برخي اسناد تاريخي خارج از كشور چنين برداشت مي شود كه پس از شكست مبارزات مسلمانان ايالت يون نان به رهبري مافاچو عليه فرمانروايان دودمان چينگ ، مآ اَن لي نيز به شهر پكن پناه برد و در آنجا سِمَت مترجم چيني و عربي سفارت فرانسه در چين را بر عهده گرفت .

مآاَن لي در « يادداشت الحاقي » خود پس از پايان ترجمه چيني رساله « يادداشت هاي سفر به خانه خدا » ، توضيحات مختصري در خصوص زندگي نامه ، مقصود و جريان پيدايش اين رساله ارائه كرده و براي اين اثر ارزش و اهمّيت زيادي قائل شده است .

مآاَن لي در « يادداشت الحاقي » خود چنين مي نويسد :

اين رساله اي است كه استاد عالي قدرم فوچو خود درباره مسير رفتن به زيارت خانه خدا روايت و تعريف كرده است . استاد فوچو اهل شهر « تاي خه » ( 7 ) در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . Ma an li

2 . Chao jin tu ji

3 . Kun ming

4 . Yun nan

5 . Jing zhai

6 . Ma kai ke

7 . Tai he


176


ايالت يون نان است . در دوره نوجواني يتيم شد . در زيركي و ذكاوت و هوش بر ديگران برتري داشت . داراي همّت بلند و آرزوهاي شگفت بود . معرفت و دانايي را از خانواده به ارث برده بود . در آن روزگار شخصيتي مشهور و نامدار بود . او با شجاعت و دليري ، ايالت « شان شي » ( 1 ) و « سي چوان » ( 2 ) را زيرپا درنورديد تا دانش وسيع و فراوان در خصوص كتب ديني به ويژه قرآن كريم و نيز كتب تاريخ چين كسب كند . پس از بازگشت ، بلافاصله محافل درس براي تعليم و آموزش ( معارف اسلامي ) در مناطق مختلف داير كرد . بعد از سياحت و گردش در سرزمين وحي ، در اطراف و اكناف ( ممالك ديگر ) به جستجو پرداخت و به آموختن دانش و گردآوري كتاب هاي ديني مشغول شد . با امير مكّه ، مقامات عالي رتبه گوناگون ، عالمان ديني و متفكّران و دانشمندان ، طبيبان ، منجّمان و ستاره شناسان و مأمورانِ مشغول به رصد ستارگان ، طلاب علوم ديني و پيروان مذاهب و فرقه هاي گوناگون اسلام ملاقات كرد . به هر سرزمين و كشوري كه مي رسيد آداب و رسوم و موسيقي و قوانين و مقرّرات و شرايط طبيعي و آداب و رسوم اجتماعي مردمان آن مناطق به روشني در برابر چشمان وي نمايان مي شد ، و همزمان كتاب هاي شگفت انگيز گوناگوني را خريد تا با خود به خانه ( چين ) برگرداند كه تا آن زمان چينيان ( مسلمان ) نديده بودند و از آن اطلاع نداشتند . قبل از استادم افراد ديگري نيز به سفر زيارت خانه خدا رفته بودند ، امّا چيز زيادي درباره پيدايش و وجود فرقه هاي مذهبي آيين ما ( اسلام ) نشنيده بوديم ، و نمي دانستيم كه شباهت ها و مغايرت هاي قوانين و مقرّرات سرزمين هاي شرق و غرب ( جهان اسلام ) و نيز نظام ساختار حكومت چهار خليفه چگونه بوده است و نيز نمي دانستم كه احكام ممنوعه سياسي و مذهبي ديگر ممالك چيست . اينگونه موارد را هيچ كس نمي دانست . تنها استادم آنچه را از سرگذرانده به دقت ثبت و ضبط كرده است ، هر بار كه با افراد بي اطلاع در خصوص منظره و دورنماي مكّه و كعبه صحبتي و بحثي به ميان مي آمد ، آن صحبت خستگي ناپذير و هيجان آور مي شد . اين كتابچه در مورد كتاب هاي قوانين و احكام ديني و مقرّرات شرعي آگاهي و معلومات بيشتر و بهتر و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . Shan xi

2 . Si Chvan


177


گفته هاي محكم و قابل اعتمادي دارد . كتاب « كنفوسيوس » مي گويد :

« خوشبختي و سعادت هر انسان به شگون و تقديرش وابسته است . » استادم در اين سفر هم تكليف و فريضه الهي خود را انجام داد و هم با استفاده از كتاب آسماني و كتب و آثار ديني راه پيامبر و آيين مقدّس اسلام را تبيين و روشن ساخت ، تا دانشمندان و عالمان ( مسلمان ) چين را از اساس و اصول دين اسلام و وسعت سرزمين نياكان خويش با خبر و آگاه سازد . اين رساله براي پاسخ به پرسش هاي گوناگون عامّه مردم سودمند است .

اكنون رخدادهاي سفر استاد به مناطق و سرزمين هاي عربي را مخصوصاً ترجمه مي كنم ، تا هم خستگي راه دراز و رنج سفر طولاني استادم در معرض ديد عموم قرار گيرد ، و هم عامّه مردم ( مسلمان ) با مسير رفتن به زيارت خانه خدا آشنا شوند . »

زيارت خانه خدا در اصل يكي از فرايض پنجگانه دين اسلام است . « ليوجي » ( 1 ) دانشمند شهير مسلمان چين در كتاب « تيئن فانگ ديئن لي » ( 2 ) ( آداب و احكام دين آسماني ) مي نويسد :

« چون مسافرِ خانه خدا ، كعبه را شخصاً زيارت كند و به وطن خويش برگردد ؛ مانند آن است كه از نو ( پاكيزه ) متولد شده باشد . » اين وظيفه هر مسلمان است كه صرف نظر از مكان اقامت ، دوري يا نزديكي راه و مسافت ، در طول عمر خود يك بار خانه خدا ، در مكّه معظمه را زيارت كند ، به آثار مقدّس آن اداي احترام كند ، و به زيارت آرامگاه پيامبر برود و به آن نيز اداي احترم كند ، تا معنا و مفهوم « زندگي تازه و بازگشت به خويشتن » را درك نمايد .

البته در صورت بروز شرايط ويژه اي مانند « بسته بودن راه ، نداشتن استطاعت مالي و توشه راه ، عدم رضايت پدر يا مادر ، معلوليت و ناتواني و از كار افتادگي » مي توان اين « فريضه آسماني » را انجام نداد .

بي ترديد روح الدين مافاچو به عنوان يك مسلمان معتقد ومخلص ، با هدفِ انجام فريضه زيارت خانه خدا ، راهي سفر شده است ، امّا او اين سفر معنوي را با يك اقدام

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . Liu zhi

2 . Tian fang dian li


178


واقعي و حركت مشخص ديگر پيوند مي زند . از اين رو ، اين سفر طولاني تنها يك حركت كاملا خالص و محض براي زيارت خانه خدا نبود ، بلكه يك اقدام و حركت علمي با كسب نتايج مهمّ و دستاوردهاي بسيار با اهميت در تمام زندگي او محسوب مي شود .

مافاچو با كوله باري از تجربه ، آوازه و شهرت به موطن خود بازگشت و با ستايش و تحسين عميق شخصيت هاي مسلمان و غير مسلمان چين در آن روزگار روبرو شد . وي مي گويد :

پس از پشت سر گذاردن مرارت ها ، سختي ها و رنج هاي فراوان در طول هزاران كيلومتر ، و بعد از مدّت هشت ـ نه سال بحث و تبادل نظر براي يادگيري و آموختن از ديگران و زدودن كاستي ها و نواقص همديگر ، كتاب هايي را كه در سرزمين چين وجود نداشت را با چشم خود ديدم و نام فرقه هايي را كه در چين رايج و شايع نبودند با گوش خود شنيدم . . .

زيارت بيت الله الحرام و زيارت آرامگاه پيامبر و آداب و سنن و نيز رفتارهاي نيك و پسنديده برجاي مانده از آن روزگار ، دل كندن از آن محيط را برايم دشوار مي كرد ، و نيز مدّت هشت سال در حلقه درس عالمان و دانشمندان نامدار آن روزگار حاضر شدم و اين دانش اندوزي بر عمق و ژرفاي دانش و معرفت و دانايي من افزود . . .

آزاد و فارغ البال با امير و مقامات بلند پايه مكّه ديدار مي كردم و دور هم جمع مي شديم ، روزگار سپري مي شد و به تدريج آداب و رسوم و سننِ برجاي مانده از پيامبر را فراگرفتم و بردانش و بهره عقلي ام افزودم . در مجموع مطالب برخي كتاب هاي قديمي ( اسلامي ) موجود در چين به هنگام مطالعه برايم واضع نبودند ، در ممالك اسلامي به مطالعه و بررسي پرداختم و نقاط مبهم برايم روشن شد . با اين همه ، كتاب هاي ديني ارزشمند و آثار گوناگوني را به همراه خود حمل كردم و به خانه ( چين ) برگشتم . »

روح الدين مافاچو در چهل و هفت سالگي يعني دوران سالخوردگي عازم زيارت


179


خانه خدا شد . البته پيش از اين ، وي براي كسب دانش در ايالت « شان شي » و « سي چوان » به مسافرت و سياحت پرداخته و در حلقه درس آخوند بزرگ « جو ليانگ جون » ( 1 ) از شاگردان نسل چهارم استاد بزرگ « هودنگ جو » ( 2 ) ( 1522 تا 1597م ) بنيانگذار مكتب كلامي ايالت « شان شي » مشغول تلمّذ و يادگيري دروس و كتب علوم اسلامي شده بود . در كسب دانش و معارف ديني به دستاوردهاي ژرف و بزرگ دست يافت و در ايالت « يون نان » از شهرت و آوازه بلندي برخوردار شد . وي مي گويد :

« چون دوران پيري و سالخوردگي را نزديك ديدم ، و هنوز حقيقت و دانش ناب را كسب نكرده و با معلم و مرشد كامل و معروف به ندرت سروكار داشتم ، لذا از جنوب ايالت يون نان به راه افتادم ، و منطقه كوهستاني « لينگ بيائو » ( 3 ) را پشت سرگذاشتم و با عبور از روي اقيانوس ها به زيارت خانه خدا رفتم . »

اين نكته ها نشان مي دهند كه سفر حجّ مافاچو تنها به زيارت خانه خدا منحصر نبود ، بلكه وي عمدتاً براي جستجوي « حقيقت » و ديدار با « استاد و مرشد كامل » عازم خانه خدا شد . اين مسأله امري غير قابل شكّ و ترديد است .

در راه مكّه

روح الدين مافاچو در رساله « يادداشت هاي سفر به خانه خدا » درباره آغاز سفر خويش چنين مي نويسد :

« در روز بيست و دوّم ماه شوّال 1257 هجري قمري برابر با بيست و يكمين سال از فرمانروايي امپراتور « دائو گوانگ » ( 4 ) از دودمان چينگ ، با خلوص نيّت عازم سفر زيارت خانه خدا شدم . همه بازرگانان به سوي شهر « آ وا » ( 5 ) حركت مي كنند . . . و از راه « جينگ دونگ » ، ( 6 ) « پو اِر » ، ( 7 ) « سي مائو » ( 8 ) عبور مي كنند .

روز شانزدهم ماه ذي قعده از سرحدّات چين گذشتم . با عبور از يك شهر بزرگ به نام « جيو لونگ جيانگ » ، ( 9 ) در ساحل يك رود بزرگ منزل كردم .

روز دوّم ذي حجّه به يك شهر بزرگ به نام « مِن جينگ » ( 10 ) از توابع شهر « آ وا » رسيدم . روز دوازدهم به يك شهر بزرگ ديگر به نام « مِن ناي » ( 11 ) رسيدم و در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . Zhou liang jun

2 . Hu deng zhou

3 . ling biao

4 . Dao Guang

5 . A wa

6 . Jing Dong

7 . Pu er

8 . Si mao

9 . Jiu long jiang

10 . men jing

11 . Men nai


180


آنجا پنج روز اقامت كردم . روز سي ام به شهر « هو بو » ( 1 ) وارد شدم ، اين شهر اقامتگاه تجّار و بازرگانان است . امروز آخرين روز سال است .

روز دوّم ماه محرّم سال 1258 هجري برابر با سوّمين روز ماه نخست از بيست و دوّمين سال فرمانروايي امپراتور دائوگوانگ از شهر « هو بو » عازم سفر شدم . پس از دو روز به شهر « لو جوئه » ( 2 ) رسيدم ، بازرگانان نيز در اين مكان توقّف مي كنند . نُه روز در اين شهر ماندم . با تجّار و بازرگانان زيادي خداحافظي كردم . به همراه تعداد زيادي مستخدم و كلفت از راهي كوچك و باريك هشت روز پياده روي كرديم . روز بيست و دوّم محرّم به شهر « آ وا » رسيدم . اين شهر پايتخت سلطان است . مردم محلّي ، شهرِ خود را « باي پانگ » ( 3 ) خطاب مي كنند . به زبان عربي آن را « باي اِر پانگ » ( 4 ) ( بئر بانك ) مي نامند ، در اين شهر بيشتر مسلمانان و مؤمنان ، پيرو مذهب حنفي و عدّه كمي پيرو مذهب شافعي هستند . مردم « باي پانگ » به گويش محلّي تكلّم مي كنند . مسلمانان از استعمال واژه هاي دوستانه خوشحال و شادمان مي شوند . مسلمانان از كاربرد زبان دوستي يا زبان دكني نيز خرسند مي گردند . آن را زبان سرياني نيز مي نامند . شمار مؤمنان حدود سه هزار خانوار است ، هجده روز در اين شهر اقامت كردم ، سلطان از شهر يانگ گونگ ( 5 ) مراجعت كرد . او مرا به حضور پذيرفت . »

متن تاريخي پيشگفته ، به روشني نشان مي دهد كه سفر حجّ مافاچو از طريق « راه جنوب » چين آغاز و از ايالت يون نان وارد ميانمار ( برمه سابق ) شده است .

در سال 1841 ميلادي برابر با 1257هجري قمري ، بوي باروت و زبانه هاي جنگ ترياك ميان چين و انگلستان فروكش نكرده بود ، و هنوز راه حمل ونقل دريايي چين با خارج به وسيله ارتش متجاوز انگلستان مسدود و محاصره شده بود . عبارت : « در آن زمان راه دريايي باز و قابل عبور نبود ، و افراد به صورت دسته جمعي يا انفرادي با عزم و همّت عالي راهيِ سفرهاي طولاني مي شدند . » مؤيّد مطالب پيشين است . لذا هركس ناچار بود براي خود راه جديدي باز كند .

با عبور از سمت غرب ايالت يون نان به سوي منطقه « شي شوانگ بَن نا » ، ( 6 ) به « سرزمين باران هاي بدبو و مِه هاي وحشي » مي رسيم .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . Hu bo

2 . luo jue

3 . Bai pang

4 . Bai er pang

5 . g Yang gon

6 . xi shuang ban na


181


در كتاب « تاريخچه دفاع مرزي يون نان » نيز چنين آمده است :

« و چون از شهر « چه لي » ( 1 ) ( جيو لونگ جيانگ ) به سوي شهر « لو يي » ( 2 ) تغيير جهت دهيم و از دروازه آن شهر خارج شويم ، پس از طي 290 « لي » ( 3 ) به شهر « مِن گِن » ( 4 ) ( مِن جينگ ) مي رسيم ، و پس از طي 1200 « لي » ديگر به شهر مهمّ « آ وا » ( مندالي يا ماندلايي = مقر اوّليه حكومت ميانمار ) مي رسيم . . .

روز هفتم ماه صفر ، از « آ وا » عازم سفر شدم ، با يك كشتي « حامل مِس » از روي رود بزرگ سفر كرديم ، مس را از بازرگانان چيني خريداري كرده بودند ، هفده روز روي رودخانه بوديم ، در روز بيست و ششم ماه صفر به شهر « يانگ گونگ » رسيديم ، اين شهر در كنار دريا است و دورترين نقطه مرزي از آ وا محسوب مي شود . افراد ماوراء بحار ( خارجيان ) سرزمين آ وا را « لانگ گونگ » ( 5 ) خطاب مي كنند . من پنج ماه در اين شهر اقامت كردم . در انتظار ورودِ كشتي « چون دِه » ( 6 ) ( جُدّه ) بودم . نام آن كشتي « كلا نا دي » بود . چندين ماه از سال مي گذرد ، مي گفتند درياي هند در سه ماهه آخر سال به شدّت متلاطم و طوفاني مي شود ؛ به طوري كه نمي توان در آن كشتيراني كرد . در منزلي در شهر « يانگ گونگ » اقامت كردم . اين خانواده اهل سورات بودند ، نام او ملاّ هاشم و بسيار ميهمان نواز بود . »

روح الدين مافوچو از طريق جادّه وسيع ارتباطي آن روزگار وارد ميانمار شد ، و سپس با « كشتي حاملِ مس » سفر كرد . در رود ايراوادي ( رود بزرگ ) به سوي شرق بادبان ها را كشيدند و مستقيماً با كشتي به سوي رانگون ( يانگ گونگ ) رفتند .

از كشتي راني يك كشتي حاملِ مسِ خريداري شده از تجار چيني بر روي رود بزرگ ايراوادي مي توان به اين نكته پي برد كه غالباً مبادلات تجاري و رفت و آمدهاي بازرگاني ميان چين و ميانمار برقرار بوده است .

در كتاب « تاريخ پايتخت امپراتوري چيان لونگ » ( 7 ) چنين آمده است :

« محصول عمده صادراتي چين به كشور ميانمار ابريشم خام بود و در مرتبه بعدي مي توان از اقلام ديگري مانند مس ، ديگ آهني ، پارچه هاي حرير و اطلس ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . Che li

2 . Luo yi

3 . Li ؛ « لي » : واحد طول در چين قديم . هر لي معادل 500 متر است ، « م » .

4 . Men Gen

5 . Lang gong

6 . Chun de

7 . qian long jing hua lu


182


پتوي نمدي ، ظروف چيني ، توتون ، تنباكو و چاي نام برد . صادرات ميانمار به چين نيز شامل كهربا ، پشم سبز ، پنبه ، عاج فيل ، شاخ گوزن ، نمك و ماهي بود . كار تجارت رسم ديرپايي ميان چين و ميانمار است كه تاريخ آن به زمان هاي بسيار دورتر نيز برمي گردد . »

واژه « افراد ماوراء بحار » در عبارت : « افراد ماوراء بحار آن را « لانگ گونگ » مي نامند . نيز اشاره به « انگليسي ها » دارد .

زماني كه امپراتوري بريتانيا نخستين بار در سال 1825 ميلادي نبرد تجاوز كارانه اي عليه ميانمار به راه انداخت . دولت ميانمار مجبور به امضاي « قرار داد يانگ دا بو » ( 1 ) شد . و مناطق « آ لا كان » ( 2 ) و « دي نا شي لين » ( 3 ) به انگلستان واگذار گرديد ، و دلتاي رود ايراوادي نيز به قلمرو نفوذ بريتانيا تبديل شد . انگلستان براي نابودي ميانمار و وصول به هدف نهايي خود ؛ يعني تأسيس يك مستعمره جديد ، اقدام به دومين جنگ تجاوزكارانه عليه ميانمار كرد . اين نبرد در سال 1852 ميلادي به وقوع پيوست و روند تبديل ميانمار به مستعمره انگليس را سرعت بخشيد .

« روز بيست و يكم ماه رجب ، از « يانگ گونگ » عازم دريا شديم ، چون باد موافق و مساعد نبود ، چهل روز در كشتي بوديم . در مواقع عادي در پانزده روز به مقصد مي رسد . روز سوّم ماه رمضان ، به يك شهر بزرگ ، از سرزمين هند رسيديم ، تمام شهرهاي اين سرزمين بسيار بزرگ هستند . نام ديگر سرزمين آن بنگال و نام شهر آن كلكته است . اين مناطق زير نظر انگليسي ها اداره مي شود . اين شهر ديوارهاي سنگي حجاري شده مرتفع با لبه هاي كنگره دار و برآمده دارد . سوداگران و بازرگانان در يك نقطه معين گردهم مي آيند . زبان مردم آن دكني است . اين سرزمين ، مسلمان ، ويشنويي يا بوداپرست نيز دارد . مجوسي و افراد مسيحي كاتوليك و پارسي هم دارد . مسلمانان زياد كتاب هاي ديني و تمام كتاب آسماني قرآن را چاپ و منتشر مي كنند . من در اين شهر ( كلكته ) چهار ماه اقامت كردم ، در انتظارِ ورود كشتي « مو كِه » ( 4 ) ( مكّه ) بودم . صاحب كشتي آدم خيرخواه و مهرباني بود . به افراد نقاط دوردست ، بيشتر دوستي و مهرباني ميورزيد . نام او « فلاح » و نام كشتي « جهاز سليمان » بود . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . Yang da bo

2 . A la gan

3 . Di na xi lin

4 . Mu ke


183


روح الدين مافوچو به خاطر انتظار براي ورود به كشتي جُدّه ( چون دِه ) ، بيش از چهار ماه در شهر كلكته هند و بنگلادش ( بنگال ) توقّف كرد . رونق و شكوفايي كاذب شهر كلكته كه داراي « ديوارهاي سنگي حجاري شده مرتفع با لبه هاي كنگره دار و نيز مركز گردهم آيي بازرگانان » بود ، بر پايه هاي چپاول و اسارت مردم و سرزمين آن سامان به دست قدرت استعماري انگلستان برپا شده بود . قدرت استعماري بريتانياي كبير به سوي قارّه آسيا پيشروي كرد و هدف عمده آن تسخير سرزمين هندوستان بود . البته نخست بنگلادش ( بنگال ) را تصرف كرد . كلكته يكي از دژهاي عمده اشغالي بود كه ثروت و دسترنج صدها ميليون مردم زحمتكش هندوستان از طريق اين شهر بندري به طور مداوم به انگلستان انتقال مي يافت . استعمارگرانِ زيرك تر از كيمياگران ، ثروت و منابع هنگفت سرزمين هند را بدون پرداخت حتّي يك شيلينگ چپاول و غارت كردند . سرانجام به سبب همين گونه ستم و استثمار بي رحمانه و بي عدالتي شديد اجتماعي ، قيام سهمگين و خيزش بزرگ مردم هندوستان عليه انگليسي ها در سال 1856 ميلادي آغاز شد .

اديان سرزمين هند همواره در جهان به پيچيدگي و بغرنجي معروف اند . اشاره مافاچو به اديان بودايي ( ويشنويي ) ، زرتشتي ( مجوسي ) ، مسيحيت كاتوليك و اسلام تنها به چند مذهب و آيين متداول و رايج اشاره دارد . آيين بودايي شش قرن قبل از ميلاد مسيح ، در هند به وجود آمد . ويژگي جامعه برده داري هندوستان آن بود كه طبقه اشرافي برهمن از « سيستم طبقاتي » برتر و مستحكم بهرمند بودند ، و از جايگاه امتيازات ويژه در نظام برده داري برخوردار بودند و آن را در انحصار خود داشتند . آيين بودايي جرياني عليه طبقه اشرافي برهمن بود . اشاعه و ترويج تعاليم « برابريِ همه مخلوقات » از نظر روحي و معنوي ، خودسازي فردي و عدم ذبح حيوانات و جانداران و نيز عدم از بين بردن نباتات مي تواند پيرو آيين بودا را به وادي « نيروانا » كه مرحله كمال محض است ، نايل گرداند . هدف آيين بودايي رياضت نفساني و رفتار زاهدانه ، رهايي از قيد اميال و شهوات و نفس اماره و دوري از جدل و نزاع استوار است . « آ يو وانگ » ( 1 ) ( آشوكا ، ؟ تا 232 قبل از ميلاد ) پادشاه دودمان طاووس در ايالت « مو جيه تا » ، ( 2 ) آيين بودايي را به عنوان دين رسمي سرزمين خود اعلام كرد . او در سايه حمايت حكومت ، راهباني را براي تبليغ و ترويج آيين بودايي به كشورهاي آسياي مركزي و آسياي جنوب شرقي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . A yu wang

2 . Mo jie tuo


184


گسيل داشت .

آيين زردشتي كه احكام و آداب عبادت آن در كتاب « اوستا » گرد آوري و نگهداري مي شود . بر اين عقيده است كه در جهان دو عنصر و اصل متضاد « تاريكي » و « روشنايي » در حال تقابل و نزاع هستند ، و آتش مظهر نيكي و روشنايي است . از اين رو ، مراسم عمده ديني آنان پرستش « آتش مقدس » است . در اواخر قرن ششم ميلادي ، داريوش اوّل آيين زرتشت را دين رسمي سرزمين ايران اعلام كرد . آيين زردشت در قرن ششم ميلادي در دوره حكومت دودمان « جنوب شمال » وارد خاك چين شد .

آيين مسيحيت كه در مناطقي از ايران و هند و بنگال رواج يافته بود ، نيز به عنوان يك « متاع وارداتي » در راستاي گسترش استعمار به سوي مشرق زمين وارد سرزمين هندوستان شد . در اواسط قرن هشتم ميلادي ، سرزمين هاي خلافت اسلامي با استفاده از « جهاد » به طور مداوم به سوي خارج از مرزهاي خويش گسترش يافت و در نتيجه سربازان ، بازرگانان و آيين اسلام پشت سر هم وارد هندوستان شدند . اين آيين وارداتي نيز چندين بار به توسعه و گسترش خود ادامه داد و سرانجام در برابر آيين بودايي پرورش يافته در خاك هند به جايگاهي مساوي و برابر دست يافت و به يك دين سنّتي مؤثّر در هند تبديل گرديد .

در سال 1884 ميلادي ، نورالدين « مآ ليان يوان » ( 1 ) آموزگارِ باآوازه مراكز علوم اسلامي در چين و از شاگردان نسل دوّم مافوچو براي تدريس به هند رفت و كتابش با نام « توضيح » ( 2 ) ( شرح العقائد النسفيه ) را به زبان عربي در سرزمين هند و بنگال چاپ و منتشر كرد و اين اثر ، نمونه زيبايي از مبادلات فرهنگي و علمي ميان چين و هندوستان محسوب مي شود و مُهر تأييدي بر عبارت مذكور در رساله « يادداشت هاي سفر به خانه خدا » است كه مي گويد :

« مسلمانان زياد كتاب هاي ديني و تمام كتاب آسماني قرآن را چاپ و منتشر مي سازند . »

« در روز سوّمِ ماهِ نخست از سال بيست و سوّم فرمانروايي دائو گوانگ ( فصل بهار در شرق و غرب جهان ) برابر با دهه اوّل ماه صفر سال 1259 هجري قمري ، از روي دريا ابرهاي گلگون يكنواختي را در ناحيه باختري مشاهده كردم . پس از آن به جزيره سيلان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . Ma lian yuan ( 1841 - 1895 )

2 . Tao sui he


185


رسيديم ، در اين جزيره كوه « ساي لانگ گو بو » ( 1 ) و محلّ هبوط حضرت آدم ابوالبشر ، نياي نخستينِ بشريت و نيز آثار جاي پاي حضرت آدم موجود است . برخي مي گفتند ، آرامگاه حضرت آدم نيز در آنجا است . پس از چند روز ، به « ماي لاي بو » ( 2 ) رسيديم ، اين سرزمين مستعمره انگليس ( سرزمين مو سرخ ها ) است . چند روز در آنجا مانديم ، از مالابو به راه افتاديم و پس از قريب بيست روز به « شوگو جوان لا » ( 3 ) رسيديم ، در آن شهري هست ، به زبان عربي تكلّم مي كنند . پس از دو روز به شهر « ار فا » ( 4 ) رسيديم ، آرامگاه پيامبر قوم عاد در آن قرار دارد . اين مكان مستعمره انگليس است . همان روز به « موكا » ( 5 ) رسيديم ، كه اقامتگاه صاحب كشتي است . در ساحل دريا ، سرزمين يمن قرار دارد . يازده روز در آنجا اقامت كرديم . براي سه روز از پياده روي محض لذّت برديم و به شهر « ها داي دِه » ( 6 ) ( حديده ) رسيديم . هشت روز در آنجا مانديم ، سپس به شهر « چون دِه » رسيديم ، زمان هم روز هفدهم ربيع الثاني بود . »

روح الدين مافاچو در اوايل سال 1843 ميلادي ( بيست و سومين سال فرمانروايي دائو گوانگ ) ، هند را ترك كرد و مستقيماً از راه دريا به سوي بندر جُدّه ( چون دِه ) عزيمت كرد . در نيمه راه از سريلانكا ( جزيره سيلان ) عبور كرد ، در آن جزيره كوه « ساي لانگ گو بو » قرار دارد . « محلّ هبوط حضرت آدم ابوالبشر نياي نخستين بشريت ، و آثار جاي پاي حضرت آدم در آن موجود است . برخي مي گفتد ، آرامگاه حضرت آدم نيز در آنجا است . » « نياي نخستين بشريت » اشاره به آدم ، نخستين انسان ذكورِ مذكور در كتاب « انجيل ـ باب خلقت » است كه خداوند او را از خاك و گل آفريد .

در كتاب « آداب و احكام دين آسماني ـ فصل دين حنيف » مي گويد :

« آسمان و زمين و همه چيز بي درنگ آماده شدند ، ( خداوند ) از گردآوردن چهار عنصر باد ، آتش ، آب و خاك با روح ، آدم ابوالبشر را در بيابان هاي « تيئن فانگ » ( 7 ) آفريد .

و سپس از دنده آدم همسرش حوا را خلق كرد . او با آدم ازدواج كرد و فرزندان و نوه هاي آنان به تدريج زياد شدند و نسل در نسل به حيات ادامه دادند .

واژه « تيئن فانگ » در كتب و منابع قديمي چين عمدتاً به شهر « مكّه » و بعدها به صورت عمومي تر به « عرب و اعراب » اطلاق مي شد .

در كتاب « يي تونگ جي » ( 8 ) ( تاريخ وحدت ) چنين آمده است :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . sai lang gu bu

2 . Mai lai bo

3 . Shu Gu zhuan la

4 . Er fu

5 . Mu ke

6 . Ha dai de

7 . Tian fang

8 . Yi tong zhi


186


« تيئن فانگ در جنوب ارتفاعات كوهستاني « كون لون » ( 1 ) قرار دارد و از همه جهات بايد اعمال و فرايض ديني را به سوي آن انجام داد » . آنجا ( مكّه ) محلّ هبوط آدم است . اقوال و گفته هاي بسياري در اين خصوص وجود دارد ، امّا تأييد و تصديق آن دشوار است .

مافوچو در طي مسير كشتيراني ، از ماله ( ماي لاي بو ) ، جزيره سوكوترا ( شو گو جوان لا ) ، عدن ( اِر فو ) ، ما كا ( موكا ) ، حديده ( ها داي دِه ) و ديگر مستعمرات انگليس عبور كرد .

ورود به مكّه مكرّمه ـ سرزمين وحي :

« از ميان دريا ميقات يَلَمْلَم را ( ديدم ) و مُحرِم شدم . دو روز بعد ، به شهر « چون دِه » رسيديم ، در كنار دريا قرار دارد ، آرامگاه حوّا نخستين زن عالم در آنجا است . »

« مُحرم شدن » يكي از مراسم و اعمال مهمّ « زيارت خانه خدا » محسوب مي شود . چون زائر خانه خدا از روي دريا « ميقات » را نظاره كند ، بايد فوراً لباس احرام بر تن بپوشد .

كتاب « آداب و احكام دين آسماني » يكي از آثار مهمّ فقهي مسلمانان چين مي گويد :

« مكّه پنج ميقات دارد ، كه همگي محلّ بستن احرام براي زيارت خانه خدا است .

ميقات شرقي را « ذات عرق » مي نامند ، كه ميقات اهل عراق است .

ميقات شمالي را « عرنه » مي نامند ، كه ميقات اهل نجد است .

ميقات غربي « جُحْفه » است كه ميقات اهل شام مي باشد .

ميقات جنوبي را « يَلَمْلَم » مي نامند ، كه ميقات اهل يمن است .

ميقات مياني را « ذي الحُلَيفه » مي نامند ، كه ميقات اهل حرم و مكّه است ( ؟ ) .

زائران خانه خدا كه از چهار سمت و منطقه حرم به ميقات وارد مي شوند ، بايد فوراً لباس احرام بر تن بپوشند .

متن « يادداشت هاي سفر به خانه خدا » نشان مي دهد كه روح الدين مافاچو به عنوان « مردي از مشرق زمين » در همان سال از ميقات يلملم ، ميقات اهل يمن ، وارد مسجد الحرام شده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . Kun lun


187


آداب و اعمال « مُحرم شدن » عبارتند از :

« . . . ونخست خود را تميز و پاكيزه كرده ، غسل مي كني ؛ جامه ات را عوض كرده ، عطر و بوي خوش به خود مي زني ؛ نماز مي خواني و ذكر تسبيح و تهليل بسيار مي گويي ، و ذكر تلبيه را با صداي بلند قرائت مي كني ؛ لباس احرام به تن مي پوشي ، سر برهنه ، پاي برهنه ، جامه زرد و بنفش نمي پوشي ، نبايد ظاهر و لباست بد بو باشد ، نبايد گُل و ميوه هاي خوش بو را استشمام كني . نبايد سر را شتستوشو كني . نبايد موي سر را بتراشي . نبايد سبيل را تميز و مرتب كني . نبايد ناخن را بچيني . بستن هر گونه آرايش و زينتي ممنوع است ، هيچ موجود و جانوري را نكشي . . . » .

پس آنگاه ، از انجام همه اعمال و مناسك حج ، مي توان از احرام بيرون آمد و زندگي روز مره را از سر گرفت .

« تا مكه ، دو شب با شتر و يك شب با اسب و الاغ راه پيمودم . غروب روز بيست و هشتم ، از « چون دِه » ( جُدّه ) بيرون آمدم ، در اولين روز از ماه پنجم ، اوّل سپيده دم به راه افتادم ، به مكّه رسيدم . آن سال ماه هفتم از سال كبيسه در مشرق زمين ( چين ) بود ، ماه زيارت ( ذي حجّه ) پس از يازدهمين ماه ( قمري ) قرار دارد . مراسم طواف و زيارت را انجام دادم . » ( 1 )

مافاچو پس از ترك سرزمين چين و بعد از پشت سرگذاشتن يك سال و نيم از راه طولاني و پر مشقت . سرانجام به هنگام سپيده دمِ روزِ اوّل از ماهِ پنجم ، تقويم كشاورزي چين برابر با سال 1843 ميلادي به مكّه مكرمه رسيد . روز بعد ، به صفوف زائران خانه خدا پيوست . اعمال و مناسك حج ، شامل بيتوته در منا ، وقوف و نيايش در بيابان هاي اطراف مكّه ، وقوف در عرفات ، رمي جمرات ، قرباني ، خروج از احرام ، طواف كعبه ، استلام حجرالأسود ، سعي ميان صفا و مروه ، ديدار از چشمه زمزم ، دست كشيدن بر پرده كعبه و وداع را انجام داد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 گفتني است نظريات فقهي فوق موافق با فتاواي اهل سنّت است كه به جهت عدم تصرف در متن نوشته ، عين عبارات را آورديم .


188


« اوّل ديدم كعبه در وسط قرار دارد . مسجد الحرام كعبه را احاطه كرده پيرامون آن تقريباً چهار گوش است . ( ديوار ) سمت چپ و راست آن اندكي درازتر از جلو و عقب آن است . ( در اين حال ) صورتم به سمت شمال شرق و پشتم به سمت جنوب غرب بود . شكل كعبه مربّع چهارگوش است ، ارتفاع آن از سطح زمين سه « جانگ » ( 1 ) و چند « چي » ( 2 ) است ، پهناي آن دو « جانگ » و هفت است ، پارچه اي ابريشمي با گلهاي برجسته كعبه را پوشانده است . درِ كعبه در طرف چپ ( كعبه ) تكيه دارد . سه « چي » و اندي از زمين فاصله دارد . حجرالأسود در كنج ديوار كعبه نصب شده است . در سمت چپ درِ كعبه حدود چهار « چي » و اندي فاصله دارد . اطراف آن با نقره و جواهر احاطه شده است . بزرگيِ آن به اندازه سر انسان است . بيست گام در پيش روي كعبه ، مقام ابراهيم قرار دارد ، و آن سنگ زير پاي ابراهيم در موقع ترميم و تعمير كعبه بوده است . بر روي آن سنگ جاي پايي هست ، در داخل يك اتاق قرار دارد . مقام حنفي در سمت راست كعبه قرار دارد . ديوار قديمي ( حطيم ) هم هست . شكل ديوار قديمي مانند كمان نيم دايره است . ارتفاع آن به سينه آدم مي رسد . مردم آن را حجر اسماعيل مي نامند . بعضي مي گويند قبر وي زير آن قرار دارد . مقام مالكي در پشت كعبه و در سمت چپ مقام حنبلي قرار دارد . در ازاي صحن مسجد الحرام در سمت چپ و راست حدود 50 « جانگ » و ( درازاي ) جلو و عقب آن حدود چهل « جانگ » است ، در مجموع سي و نه مدخل دارد ، در نوزده مكان قرار دارند :

در طرف مقابل ( مشرق ) باب علي است ، كه مجموعاً سه مدخل دارد ؛ در طرف راست ( شمال ) باب الدريبه يك مدخل ، باب الزياده سه مدخل ، باب القطبي يك مدخل ، باب الباسطيه يك مدخل ، باب العتيق يك مدخل .

در طرف پشت سر ( مغرب ) باب عمره يك مدخل ، باب ابراهيم يك مدخل ، باب الوداع دو مدخل .

در طرف چپ ( جنوب ) باب الجياد دو مدخل ، باب التكيه دو مدخل ، باب الشريف ( قايتباي ) دو مدخل ، باب الرحمه دو مدخل ، باب الصفا پنج مدخل ، باب امّ هاني دو مدخل ، باب البغله دو مدخل .

صحن مسجد الحرام هفت مناره براي اذان دارد . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . Zhang ؛ جانگ ، واحد طول در چين قديم . هر « جانگ » معادل 33 سانتي متر است .

2 . Chi : چي ؛ واحد طول در چين قديم . هر « چي » معادل 3/3 سانتي متر .


189


چينيان كعبه را « تيئن فانگ » ( 1 ) ( خانه آسماني ) مي نامند . در كتاب « جي لو لي پيئن » ( 2 ) اثري متعلّق به سال 1617 ميلادي در خصوص كعبه چنين آمده است :

« نام آن عبادتگاه كعبه است ، ديواري كهنه و قديمي از بيرون ( اطراف ) دور آن را گرفته است . آن ديوار چهار صد و شصت و شش مدخل ( ستون هاي استوانه اي ) دارد . در دو طرف هر مدخل ، ستوني از يشم سفيد هست ، در مجموع چهار صد و شصت و هفت ستون دارد ، در سمت مقابل 99 ستون ، در پشت سر 101 ستون ، در سمت چپ 132 ستون و در سمت راست 135 ستون قرار دارد . آن خانه با چيدن سنگهاي رنگارنگ روي هم بنا شده است . چهارگوش و سقفي مسطّح دارد ، داخل آن از پنج چوب بلند درخت عود ( ساج ) به عنوان ستون سقف استفاده كرده اند . و آن را با طلا پوشش داده اند ، ديوار و خاك آن بوي گل رز و عنبر اشهب مي دهد ؛ بوي خوش عطر بي نظير و تمام نشدني است . بر روي آن پوششي از جنس ديباي زر ، كشيده اند . بر روي آن پرده دو رأس شير براي حفاظت از درِ آن كشيده اند . در سمت چپِ درِ آن خانه ( حِجر اسماعيل ) ، آرامگاه حضرت اسماعيل پيامبر است . قبر او تمام از چيدن سنگهاي قيمتي سبز رنگ بدون استفاده از گِل بنا شده است . طول آن يك « جانگ » و دو « چي » ، ارتفاع آن سه « چي » ، و پهناي آن پنج « چي » است . ديواري كه قبر را در برگرفته ، با چيدن سنگ يشم سبز و زرد دلپذير بنا شده است . ارتفاع آن اندكي بيش از پنج « چي » است . ديوارهاي صحن معبد ( مسجدالحرام ) چهار گوشه دارد ، چهار مناره بر فراز آن براي گفتن اذان ساخته اند . در طرف چپ و راست هر كدام دو مناره دارد ، براي هر يك از ائمه مذاهب ، كوشكي وجود دارد ، كه با استفاده از سنگ يشم بنا شده است . بيسار مرتّب و منظّم و با شكوه است . »

آنچه در بالا در باره مقياس ، طرح و تركيب ساختماني « كعبه » ذكر شد ، تقريباً با متن « يادداشت هاي سفر به خانه خدا » شباهت دارد . امّا نكته تقريباً شگفت انگيز آن است كه مطالب مافاچو حاصل سفر وي به سرزمين وحي و رؤيت عيني آن مشاهد شريفه است و نسبتاً كامل و دقيق و قابل اعتماد است . امّا مطالب كتاب « جي لو لي پيئن » گويا بر اساس

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . Tian Fang

2 . Ji lu lei pian


190


شايعات و شنيده ها تنظيم شده ، با وجود اين ، محتوي و مضمون آن خالي از اغراق و مبالغه و نقاط ضعف نيست .

كتاب « آداب و احكام دين آسماني » نيز چنين مي گويد :

« خانه كعبه همان بيت العتيق است ، اندازه آن خانه فراخ و مرتفع است ، بر روي آن پرده اي است ، بر چهار طرف آن آويخته ، همه آن از ديباي زرباف بافته شده ، زائران بر گرد آن پرده طواف مي كنند . »

همين منبع در ادامه مي افزايد :

« پرده خانه خدا ، از ديباي زرباف درست شده ، ضخامت آن نسبتاً درشت است ، از رنگهاي عجيب و غريب تشكيل شده ، مردم در همه جاي جهان دوست دارند ( قطعه اي ) از آن داشته باشند ، هر سال يكبار تعويض مي شود ، پادشاه دستور مي دهد از پيش آن را تهيه كنند ، تا موسم حج صبر مي كنند ، پرده قديمي را با پرده جديد عوض مي كنند ، پرده قديمي را به تعداد زائران خانه خدا شكافته و مي بريدند . و به هر يك قطعه اي مي دادند ، مثل يك گنج از آن نگهداري مي كردند و آن را به ديار خود مي بردند ، و آن تحفه و ارمغان سفر حجّ بود . »

* پي نوشتها :



| شناسه مطلب: 83251