نقد کتاب تعمیر و توسعه
مسجد شریف نبوی
141 میقات حج - سال دهم - شماره سی و نهم - بهار 1381 نقد و معرفی کتاب 142 نقد کتاب « تعمیر و توسعه مسجد شریف نبوی » رضا مختاری تعمیر و توسعه مسجد شریف نبوی در طول تاریخ ، تألیف ناجی بن محمد حسن عبد القادر انصاری ، ترجمه عبد ال
141 |
ميقات حج - سال دهم - شماره سي و نهم - بهار 1381
نقد و معرفي كتاب
142 |
نقد كتاب « تعمير و توسعه مسجد شريف نبوي »
رضا مختاري
تعمير و توسعه مسجد شريف نبوي در طول تاريخ ، تأليف ناجي بن محمد حسن عبد القادر انصاري ، ترجمه عبد المحمد آيتي . چاپ اول ، تهران ، مشعر 1378 ش . 224 صفحه ، رقعي .
درباره مدينه منوره و مسجد شريف نبوي و تغييرات آن در طول تاريخ ، آثار متعدّدي نگاشته شده است ؛ از جمله « عمارة و توسعة المسجد الشريف النّبوي عبر التاريخ » از ناجي بن محمد حسن عبد القادر انصاري . اين كتاب نخستين بار به همّت انجمن ادبي مدينه منوره ، به سال 1416 ق . در مدينه ، با ويرايش و مقدمه عطيّه محمد سالم در 284 صفحه وزيري چاپ شده است . بخش مهمي از اين كتاب به توسعه مسجد شريف نبوي در عهد دولت سعودي اختصاص دارد ، اما از نابود شدن بخشي از آثار مهمّ تاريخي مدينه منوره بر اثر توسعه مسجد ، سخني به ميان نيامده است . همچنين درباره بقيع ـ با همه اهميت آن ـ سخني ندارد .
مؤلف به سال 1363 ق . در مدينه به دنياآمدهوآثارچاپ شده وچاپ نشده اي دارد . وي اين آثار را در 17 جمادي الأولي1415 در مدينه به پايان برده است . بنابر اين ، از جديدترين و كامل ترين آثار در اين زمينه محسوب مي شود .
اين كتاب داراي شش فصل و يك
143 |
مقدمه و خاتمه ، همراه با فهرست مآخذ و فهرستي از جدول ها و عكس ها ، و مزيّن به تصويرهايي زيبا از مدينه منوره و مسجد شريف نبوي است . همچنين زندگي نامه كوتاه مؤلف نيز در پايان آن درج شده است .
با توجه به اهميت موضوع و كتاب ، مترجم توانا استاد عبد المحمد آيتي ( حفظه الله ) اين اثر را ـ به جز حدود يك سوم آن كه براي خواننده فارسي زبان لازم نبوده ـ به فارسي ترجمه كرده اند كه به عنوان « تعمير و توسعه مسجد شريف نبوي در طول تاريخ » منتشر شده است .
از آن جا كه در اين ترجمه مطالبي ويژه اهل فن و متخصصان است و عموم زائران حرم شريف نبوي را به كار نمي آيد ، به منظور عام تر شدن فايده آن و استفاده بيشتر فارسي زبانان ، معاون محترم آموزش و پژوهش بعثه مقام معظّم رهبري از اين ناچيز خواستند تا آن را خلاصه ، و پاره اي از مباحث غير ضرور را حذف كنم . به حمدالله اين بنده نيز آن را تلخيص كردم كه در بهار 1379 به همت نشر مشعر در 216 صفحه پالتويي منتشر شد . در اين تلخيص بيش از يك سوم مطالبِ ترجمه حذف شد . بنابراين ، مشتمل بر حدود نيمي از مطالب اصل متن عربي است . از جمله مطالب محذوف ، عمده مآخذِ مطالب در پاورقي ها و فهرست مآخذ است كه عموم خوانندگان فارسي زبان را از آنها حظّي نيست . خواستاران آگاهي از آنها مي توانند به اصل عربي يا ترجمه فارسي مراجعه كنند .
همچنين گذشته از تلخيص ، پاره اي از مطالب ترجمه ويرايش شد ، و هر جا ابهام يا احتمال خطا در ترجمه وجود داشت به متن عربي مراجعه و مواردي از ترجمه اصلاح شد .
به هنگام تلخيص ، هر جا در عبارت ابهامي مي ديدم به اصل عربي مراجعه مي كردم . در نتيجه معلوم شد كه در مواردي ، عبارت عربيِ اصل ، اشتباه ترجمه شده است . در اين جا اهمّ اين موارد را ـ به اميد اصلاح در چاپ هاي بعد ـ ياد آوري مي كنم :
1 . متن عربي ، ص 72 ـ 73 :
أُسطوانة مربّعة القبر . . . أنّها تكون داخل الجدار المحيط بالقبر الشريف ، ولا يتمكّن الزائر من رؤيتها . يقول السمهودي : « وقد حُرِم الناسُ الصلاة
144 |
إلي هذه الأُسطوانة لإدارة الشباك الدائر علي الحجرة الشريفة و غلق بابه . »
ترجمه ، ص 80 ـ 81 :
ستون مربع قبر . . سمهودي مي گويد : « مردم نمي بايد به سوي اين ستون نماز بگزارند ، به سبب پنجره هايي كه گرد حجره شريفه را گرفته اند و درِ آن بسته است . »
پيدا است كه معنايِ « وقد حُرِمَ الناس . . . » يعني مردم از نماز خواندن كنار اين ستون « محروم » شده اند ، نه اينكه « نماز خواندن در آنجا حرام است » كه مترجم محترم به : « مردم نمي بايد به سوي اين ستون نماز بگزارند » ترجمه كرده اند . در ترجمه « خلاصة الوفا » ي سمهودي اين عبارت چنين ترجمه شده است :
امروز به سبب آن كه شباك داير بر حجره ، مانع است از وصول به اين استوانه و استوانه سرير ، مردم از تبرّك جستن به اين دو استوانه محرومند . ( 1 )
2 . متن عربي ، ص 72 :
أسطوانة المحرّس . . . تسمّي بأُسطوانة علي بن أبي طالب ( رضي الله عنه ) لأنّه كان يجلس عندها يحرس النّبي ( صلّي الله عليه وآله ) .
ترجمه ، ص 80 :
آن را « ستون محرّس » از آن جهت مي گفتند كه علي بن أبي طالب ( عليه السلام ) براي حراست و حفاظت از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در كنار آن مي نشست .
روشن است كه مؤلف در صدد بيان وجه تسميه ستون محرّس به « ستون علي بن ابي طالب » است .
و در ترجمه ، اين نكته بسيار مهم از قلم افتاده است .
ترجمه صحيح :
ستون محرّس ، « ستون علي بن أبي طالب » ( عليه السلام ) نيز ناميده مي شود ؛ زيرا وي براي حراست از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در كنار آن مي نشست .
3 . متن عربي ، ص 51 :
وقد ظلّت القبلة علي اتّجاه بيت المقدّس ستة عشرأوسبعة عشر شهراً .
ترجمه ، ص 54 :
شانزدهم يا هفدهم ماه ، قبله ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اخبار مدينه ، ترجمه خلاصة الوفاء ، ص 186
گفتني است كه در خلاصة الوفا ، و ترجمه اش تعبير « تبرّك جستن به ستون » ذكر شده است ، ولي در وفاء الوفا ، ج 2 ، ص 450 سخن از نماز كنار آن است . بعيد نيست دست پنهان وهابيّت ( ناشر يا مصحّح وفاء الوفا ) ، تبرّك را تبديل به « صلاة » كرده باشد !
البته مترجم خلاصة الوفا هم تقريباً معاصر با سمهودي است ، و اين خود شاهدي است بر اين كه تعبير سمهودي تبرّك بوده است نه صلاة .
145 |
بيت المقدّس بود .
پيداست كه در اين جا « شانزده يا هفده ماه » صحيح است .
4 . متن عربي ، ص 117 :
في عام 655 . . . في خلافة المستعصم بالله توالتْ أعمال الإصلاح في المسجد النبوي الشريف في خلافته ، حيث تعرّض المسجد لحريق مدمّر وقع في أوّل شهر رمضان سنة 654 .
ترجمه ، ص 130 :
در سال 655 هـ . ق . در عهد المستعصم بالله تعمير و اصلاح در مسجد شريف نبوي همچنان ادامه داشت تا آنگاه كه مسجد دستخوش حريقي ويرانگر گرديد . اين حريق در اوّل ماه رمضان 654 اتفاق افتاد .
روشن است كه در فرض وقوع حريق در سال 654 نمي توان گفت : « در سال 655 تعمير ادامه داشت تا آنگاه كه مسجد دستخوش حريقِ 654 ويرانگر گرديد ! » مترجم محترم تعبير « حيث تعرّض » را « تا آن گاه كه . . . » ترجمه كرده اند ، در حالي كه بايد ترجمه شود به : « نظر به اينكه . . . » و مانند آن ؛ زيرا مي دانيم كه در ماه رمضان 654 مسجد دستخوش حريق شد و تعمير آن از آغاز سال 655 شروع شد . ( 1 )
البته در تلخيص اين ناچيز ( ص117 ) هم تعبير « از هنگامي كه » به كار رفته كه درست نيست .
5 . متن عربي ، ص 36 :
. . . فأدركته الجمعة في بني سالم بن عوف ، فجمع بهم في المسجد الّذي ببطن الوادي [ هامش : يسمّي مسجد الجمعة ] .
ترجمه ، ص 37 :
. . . چون به ميان بني سالم رسيد ، وقت نماز جمعه بود . در مسجدي كه در بطن وادي بود با مردم نماز به جاي آورد .
پيداست كه در آن هنگام « مسجدي در بطن وادي » نبود ، بلكه پس از اينكه پيامبر خدا در آن نقطه نماز جمعه خواند ، آنجا « مسجد جمعه » ناميده شد . مؤلف نمي گويد : « في المسجد الذي كان ببطن الوادي » . بلكه مرادش اين است : « در بطن وادي ، جايي كه اكنون مسجد جمعه ناميده مي شود ، نماز جمعه خواند » .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نكـ : اخبار مدينه ، ترجمه خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفي ، ص 229 ـ 230 ، و منابع ديگر .
146 |
6 . متن عربي ، ص 55 ـ 56 :
أصبحتْ عدد الأساطين في هذه المرحلة 27 أُسطوانة : ثلاث . . . وتسعة من . . .
ترجمه ، ص 59 :
شمار ستون ها در اين مرحله 27 ستون بود ، 7 ستون در طول و 3 ستون در عرض .
پيدا است كه به جاي « 7 ستون » ، « 9 ستون » صحيح است . و « تسعه » با « سبعه » اشتباه شده است .
7 . متن عربي ، ص 128 :
فشرعوا في تجديد سقف الروضة المطهّرة وقبّة القبر النّبوي ، فرفع سقف الروضة العِلْوي وبعض السقف غربيّ المنبر .
ترجمه : ص 141 :
او سقف روضه مطهر ، همچنين گنبد مرقد نبوي را تجديد بنا كرد . و سقف روضه علوي را بالاتر برد و قسمتي از سقف غربي منبر را .
روشن است كه در اين جا عبارت « سقف روضه علوي » تركيب عجيب و غريب و بي معنايي است .
مترجم محترم « العِلْوي » را صفت « روضه » گرفته اند در حالي كه صفت « سقف » است . يعني « سقف عِلْوي » مراد است ؛ چون در اين جا مكرر سخن از دو سقفِ سِفْلي و عِلْوي براي مسجد است و مؤلّف چند سطر بعد ، تصريح كرده است : « . . . اين امر سبب شد كه سقف اين منطقه از ديگر سقف هاي جناح قبله ـ با وجود آن كه آنها را دو سقف بود ـ بالاتر رود » .
8 . متن عربي ، ص 129 :
وعلي الرغم من أنّ السمهودي لم يكن موجوداً بالمدينة المنوّرة أثناء الحريق إلاّ أنّه يُعطينا وصفاً دقيقاً لأسباب الحريق وكيفيّة التغلّب عليه .
ترجمه ، ص 143 :
با آن كه سمهودي هنگام حريق در مدينه حضور نداشت ؛ ولي توصيف دقيقي از علت حريق و كيفيت انتشار آن براي ما ذكر كرده است .
تعبير « التغلّب عليه » به معناي « مهار كردن آتش و غلبه يافتن بر آن » است ، نه انتشار آن .
147 |
9 . متن عربي ، ص 141 :
وقد أعطي بوركارت وصفاً تفصيليّاً عن حالة المسجد النبوي الشريف خلال زيارته سنة 1230 هـ . ق . أي قبل عمارة السلطان عبد المجيد الأوّل ، يقرّر فيه وضع المسجد في عهد السلطان محمود الثاني .
ترجمه : ص 156 ـ 157 :
بوركارد به هنگام ديدارش در سال 1230 از مسجد شريف نبوي ؛ يعني از عمارت سلطان عبد المجيد اول ، وضع مسجد را در عهد سلطان محمود چنين وصف مي كند .
در اين قسمت ، به جاي « از عمارت سلطان » و « سلطان محمود » به ترتيب « قبل از عمارت سلطان » و « سلطان محمود ثاني » صحيح است .
10 . متن عربي ، ص 65 :
و أوّل من كسا الدائر المخمّس الخيزران . . . ثمّ كساها آل عثمان من بعد ذلك .
ترجمه ، ص 71 :
نخستين كسي كه بر مرقد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) جامه پوشانيد ، خيزران بود . . . سپس آل عثمان جامه كعبه را مهيّا مي نمودند .
پيداست كه به جاي « مرقد رسول خدا » در اين عبارت ، تعبير « ديوارهاي پنج گانه ( پنج ضلعي ) اطراف قبر مطهر » درست تر است . علاوه بر اين ، تعبير « جامه كعبه » اشتباه است و صحيح همان جامه پنج ضلعيِ اطراف قبر مطهّر است و در متن عربي سخني از « جامه كعبه » نيست .
مؤلف اين قسمت را از « مرآة الحرمين » نقل كرده است . عبارت ترجمه مرآة الحرمين چنين است
نخستن كسي كه ديوارهاي پنج گانه را پرده كشيد ، خيزران بود . . . اين سنت به وسيله سلاطين عثماني نيز ادامه يافت . ( 1 )
11 . متن عربي ، ص 166 :
و قد نتج عن التوسعة السعوديّة الأُولي . . . أن أُضيف إلي مسطّح المسجد ( . . . , 6024 ) متراً مربعاً فأصبح مسطّحه الإجمالي ( . . , 16327 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ترجمه مرآة الحرمين ، ص 544 و 545
148 |
ترجمه ، ص 179 :
در اين توسعه اوليه به سطح مسجد 400/602 متر مربع افزوده شد و مساحت اجمالي آن به 700/632/1 متر مربع رسيد .
در اين جا به جاي رقم اول « 024/6 » و به جاي رقم دوم « 327/16 » صحيح است ، و در حقيقت دو صفر هر دو رقم ـ در متن و ترجمه ـ زايد است . جاهاي ديگر همين كتاب ( ص183 ترجمه و ص171 متن ) و منابع ديگر ، شاهد و دليل اين سخن است .
12 . متن عربي ، ص 182 :
بلغت مساحة الأراضي والدور التي شملتها التوسعة 955/22م .
ترجمه ، ص 193 :
مساحت اراضي و خانه هاي گرفته شده از اشخاص 955/22 م .
هر چند ترجمه در اين جا مثل متن است ؛ ولي هر دو اشتباه است ؛ زيرا در توسعه اول سعودي ، كلّ مساحت مسجد 327/16 متر بوده است . بنابراين ، عدد فوق اشتباه و احتمالا صحيح آن 955/2م است .
13 . متن عربي ، ص 195 :
. . . فهد . . . فقد أمر بتأليف لجنة وزاريّة برئاسته ، وعهد إلي أمير منطقه المدينة المنورّة الأمير عبد المجيد . . . بنيابة رئاسة اللُجنة . . .
ترجمه ، ص 203 ـ 204 :
. . . فهد . . . يك كميسيون در سطح وزارت به رياست خود و نيابت ولي عهد امير منطقه مدينه منوره . . . تشكيل داد .
پيداست امير منطقه مدينه « ولي عهد » نيست . و منظور متن از « عهد إلي أمير . . . » اين است كه فهد ، نيابت رييس كميسيون را به امير مدينه سپرد ، و سخني از « ولي عهد » در ميان نيست .
14 . متن عربي ، ص 204 :
تشتمل توسعة وعمارة . . . الملك فهد . . . للمسجد النبوي الشريف علي إضافة مبني جديد بجانب المسجد الحالي ، يحيط ويتّصل به من الشمال والشرق والغرب بمساحة 000/82 م .
ترجمه ، ص 206 :
توسعه و ترميم ملك فهد عبارت است
149 |
از احداث بناي جديدي در كنار مسجدهايي كه محيط بر آن و از شمال و غرب و شرق متصل به آن بود ، به مساحب 000/82 متر مربع .
نمي دانم كلمه « مسجدهايي » در اين جا چه محلّي از اعراب دارد ؛ زيرا سخن از توسعه مسجد شريف نبوي ( صلّي الله عليه وآله ) است و ترجمه صحيح چنين است :
. . . احداث بناي جديدي در كنار مسجد كنوني ، كه از شمال و شرق و غرب ، متصل و محيط به آن باشد به مساحت 000/82 متر مربع .
15 . متن عربي ، ص 205 ، ذيل نقشه :
مخطّط جميع التوسعات بالمسجد النبوي الشريف
ترجمه ، ص 207 :
مساحت مسجد النبي در بناي پيامبر و افزوده آن حضرت بعد از غزوه خيبر .
پيداست كه اين عبارت نه مطابق نقشه آن صفحه است و نه مطابق متن عربي . عبارت فوق بايد چنين ترجمه و ذيل نقشه درج شود : « نشقه همه توسعه هاي مسجد شريف نبوي » .
مؤلف ذيلِ نقشه مذكور توضيح داده است كه مساحت مسجد در بناي نخست 060/1 متر بود و با افزايش 415/1 متر پس از غزوه خيبر ، به 475/2 متر رسيد . مترجم اين عبارت را توضيح نقشه پنداشته و به صورتي ناقص كه ملاحظه مي شود ، ترجمه كرده و ذيل نقشه قرار داده است .
16 . متن عربي ، ص 204 :
وقد تمّت الإستفادة من سطح التوسعة للصلاة بعد تغطيته بالرخام وبمساحة 000/67 متر تستوعب 000/90 مصلٍّ . . .
ترجمه ، ص 207 :
استفاده از سطح توسعه براي نماز ، بعد از فرش كردن آن با مرمر ، مقدار 000/67 متر مربع شد كه گنجايش 000/90 نمازگزار را داشت .
اوّلا تعبير « سطح توسعه » در فارسي ، مُفْهِم مقصود مؤلف نيست . مقصود مولّف از اين تعبير « پشت بام مسجد شريف » است ؛ ثانياً به جاي « داشت » در پايان عبارت ، « دارد » صحيح است ؛ چون سخن از وضع فعلي مسجد شريف است .
150 |
17 . متن عربي ، ص 204 ـ 205 :
. . . لتصل إلي أكثر من مليون مصلٍّ في اوقات رمضان المبارك و الحج والعمرة و أوقات الذروة .
كما تضمّ هذه الساحات مداخل للمواضيء وأماكن لاستراحة الزّوار ، تتّصل بمواقف السيّارات تحت الأرض .
ترجمه ، ص 208 :
و در اوقات ماه مبارك رمضان و حج و عمره و زيارت ، تا يك ميليون هم مي توانند به نماز بايستند .
مكان هايي براي گرفتن وضو و استراحت زوّار پيوسته به محل توقف خودروها در زير زمين است .
در بخش اول اين عبارت « أوقات الذروة » كه به معناي « هنگام اوج جمعيت » است ترجمه نشده است . و در عبارت دوم تعبير « أماكن لاستراحة الزّوار » به معناي دستشويي و مستراح است كه عبارت مترجم محترم ؛ « استراحت » اين معني را نمي رساند .
18 . متن عربي ، ص 206 :
. . . و ذلك لحماية المصلّين من وهج الشمس و مياه الأمطار وللاستفادة من الجوّ الطبيعي حينما تسمح الظروف المنافية بذلك .
ترجمه ، ص 208 :
. . . و اين به خاطر آن است كه نمازگزاران را از تابش خورشيد و آب باران حفظ كند و در مواقعي كه وضع جوّي چنان است ، از هوايي خوش بهره مند سازد .
تعبير « مواقعي كه وضع جوّي چنان است » يعني هنگام تابش خورشيد و نزول باران ؛ در حالي كه مقصود مؤلّف درست به عكس اين معنا است ؛ يعني هنگامي كه شرايط اقليمي و آب و هوايي مساعد است ، نمازگزاران را از هواي طبيعي و آزاد بهره مند سازد .
19 . متن عربي ، ص 207 :
لراحة المصلّين وانتقالهم من الدور الأرضي إلي سطح التوسعة فقد تمّ تأمين سلالم كهربائية متحرّكة لنقلهم . . .
ترجمه ، ص 209 :
براي انتقال نمازگزاران و راحتِ آنها
151 |
از طبقه پايين به سطح توسعه ، پله هاي برقي متحرك كارگذاشته اند .
در اين عبارت مقصود از سطح توسعه ، پشت بام مسجد شريف است و عبارت « سطح توسعه » در فارسي ، اين معني را نمي رساند . در موارد متعدد ديگري نيز همين اشتباه رخ داده است ؛ از جمله در ص 212 ، 214 ، و در همين صفحه 209 در عبارتي ديگر .
20 . متن عربي ، ص 233 :
ويحتوي هذا النفق علي أُنبوبتين لنقل المياه . . . وقد أُخذ في الاعتبار إمكانية إضافة أُنبوبتين أُخريين . . . إذا دعت الحاجة إلي ذلك مستقبلا . . . مزورة بالمراوح اللازمة لذلك .
ترجمه فارسي ، ص 210 :
تونل خدمات . . . است ، حاوي دو لوله براي نقل آب سرد . دو لوله ديگر هم در درون تونل كشيده اند كه در صورت نياز مبرم از آنها استفاده كنند . در اين تونل 31 غرفه تهويه است همراه با بادبزن هاي لازم .
ترجمه درست :
. . . امكان نصب دو لوله ديگر هم در درون تونل هست كه در صورت نياز در آينده از آنها استفاده كنند . در اين تونل 31 غرفه تهويه است همراه با دستگاه هاي تهويه لازم .
علاوه بر اين موارد ، مواردي ديگر نيز هست كه از ذكر آنها خودداري مي كنم و تنها به اشاره اجمالي به چند مورد بسنده مي كنم : ص 164 ، س 1 ، به جاي 1373 بايد 1372 باشد ؛ البته اين مورد در اصل عربي هم اشتباه است ولي اشتباه مطبعي است ؛ ص 167 ، س13 به جاي « . . . منبر » بايد « . . . منبر تذهيب شده » باشد ؛ در ص 154 ، س 4 به جاي « 12 ستون آن در حال تلف بود » ، « 12 ستون آن در حال از بين رفتن بود » مناسب تر است ؛ در ص 154 ، س 4 ، به جاي « تعميرات بزرگي در مسجد صورت گرفت » تعبير « تعميرات زيادي » مناسب تر است ؛ در ص 155 ، س 4 به جاي « گنبد تازه اي گرفته در سرب » تعبير « . . . پوشيده از سرب » بهتر است ؛ در ص 78 ، س 12 به جاي « امانت » تعبير « امانت هاي خود » دقيق تر است .
باري ، آن چه گذشت ، عمده مواردي است كه به هنگام مراجعه به متن جهت تلخيص كتاب ، به آنها برخوردم و
152 |
ممكن است مواضع ديگري نيز خالي از خطا نباشد . البته هنگام تلخيص ، بنده به تلخيص اكتفا نكردم ، بلكه با صرف وقت زياد ، علاوه بر زدودن خطاهاي مذكور ، عبارات زيادي را اصلاح و كلمات زيادي را پس و پيش و قسمتي را بازنويسي كردم تا چكيده كتاب به صورتي دلپذير در آيد . هر چند برخي پنداشته اند كه فقط اطراف قسمت هايي از ترجمه را خط كشيده ام و به همين سادگي تلخيص به انجام رسيده است .
در پايان به چند خطا كه در هنگام تلخيص متوجه نشدم و در ترجمه استاد آيتي و تلخيص اين جانب رخ داده و پس از چاپ به آنها برخوردم اشاره مي شود :
1 . ترجمه ، ص 17 ؛ تلخيص ص 17 :
كسي كه به مدينه منوره مي آيد از مسافت 150 كيلومتري ، ازهمه راه هاي برّي آن را از دور تواند ديد .
متن عربي ص 19 :
ومن خصائص الموضع انّها واحة خصبة ، تحيطهاالجبال والجبيلات في سلاسل متشابهةوأحياناً متقطعة يراها القادم إلي المدينة المنوّرة من مسافة 150 كيلا من جميع مداخلها البرّية .
پيدا است كسي كه به مدينه مي آيد از مسافت 150 كيلومتري نمي تواند مدينه را ببيند . بنابراين ، منظور مؤلّف ، يا كوه هاي كوچك و بزرگ محيط به مدينه است كه از مسافت 150 كيلومتري قابل رؤيت است ، و يا اينكه صفر 150 اضافي است و مراد مؤلف اين است كه شهر مدينه از پانزده كيلومتري قابل رؤيت است . البته احتمال دوم مرجوح است .
2 . ترجمه ، ص 110 ؛ تلخيص ص 101 :
نخستين كس از مردان كه به او ايمان آورد ، علي بود و او در آن زمان حدود سيزده سال داشت .
تعبير متن عربي ( ص 99 ) . . « و هو دون الثالثة عشرة من عمره » است ؛ يعني « كمتر از سيزده سال داشت » . علاوه بر اين ، عبارت متن « كان علي أوّل من آمن به من الصِبْيان » است كه البته خالي از غرض و مرض نيست !
3 . ترجمه ، ص 208 ؛ تلخيص ص 201 :
مساحت اين سايبان ها [ ي اطراف مسجد ] 000/135 متر مربع است
153 |
و گنجايش 000/250 نفر [ نمازگزار ] را دارند و امّا اگر تمام ظرفيت [ اطراف مسجد ] را حساب كنيم مي تواند 000/450 نفر را در برگيرد و اين شمار تا 000/700 هزار هم مي رسد .
در حالي كه اولا كلمه « هزار » پس از « 000/700 » زايد است ؛ ثانياً مقصود مؤلف اين است كه مسجد و پشت بام آن و فضاهاي اطراف ، بر روي هم گنجايش بيش از 000/700 نفر نمازگزار را دارد ، در حالي كه عبارت ترجمه صريح در اين است تنها فضاهاي محيط بر مسجد شريف ، گنجايش 000/700 نفر را داراست .
عبارت متن عربي ص24 در اين جا چنين است :
. . . ممّا يجعل الطاقة الاستيعابية للمسجد والساحات المحيطة به تزيد عن 000/700 مصلّ .
4 . ترجمه ، ص 110 ؛ تلخيص 101 :
. . . در اين دوره در مسجد شريف نبوي تغييري حاصل نشد .
متن عربي ، ص 99 :
كان المسجد النبوي الشريف . . . ولم يحتج إلي زيادة أو توسعة في تلك الفترة .
در اين جا سخن از وضع جديد در دوره خلافت امير المؤمنين ( عليه أفضل صلوات المصلّين » است .
مؤلّف پس از اينكه از توسعه مسجد در عهد عمر و عثمان سخن گفته است ، مي افزايد كه حضرت امير المؤمنين ( عليه السلام ) مسجد را توسعه نداد ؛ زيرا به سبب انتقال حكومت به كوفه ، و پاره اي مسائل ديگر ، بسياري از مسلمانان از مدينه كوچيدند و نيازي به توسعه مسجد نبود و عبارت مترجم محترم مقصود مؤلف را نمي فهماند و نكته مثبتي كه در كلام مؤلف هست در ترجمه منعكس نشده است .
اين ها مواردي است كه اين ناچيز هنگام تلخيص ، متوجه اشتباه بودن آنها نشدم و علاوه بر ترجمه استاد آيتي ، در تلخيص اين جانب نيز رخ داده است .
باري ، از آن جا كه دو سال پيش ، با صرف فرصت بسيار ، به هنگام تلخيص كتاب به خطاهاي مذكور واقف شده
154 |
بودم ، آنها را در اين نقد قلمي كردم و صرفاً با هدف نوشتن نقد ، دنبال يافتن اين خطاها نبودم ، و از آن هنگام تاكنون مترصّد فرصتي بودم كه آنها را از حاشيه كتاب بر روي كاغذ بياورم و بحمدالله در روز جمعه اي اين فرصت حاصل شد .
البته بايد انصاف داد كه ترجمه كتاب مورد بحث ، چندان هم آسان نيست و برخي اشتباهات طبيعي است . بسياري از كتاب هاي ديگر هم همين وضع را دارند ؛ ولي چون از دمِ تيغ تيز نقد نگذشته اند ، اشتباهاتشان مشهود نيست .
ماكثرة الشعراء إلاّ علّةٌ * * * مشتقّةٌ من قلّة النُقّادِ
* پي نوشتها :