دعا در حریم
یار

205 میقات حج - سال دهم - شماره سی و نهم - بهار 1381 از نگاهی دیگر 206 دعا در حریم یار احمد علی نقی پور قدم در حریم دوست نهادن و در محاذات عرش خداوندی به گردش در آمدن ، گذشته از این که روح و روان آدمی را جلا می دهد ، خود نعمتی


205


ميقات حج - سال دهم - شماره سي و نهم - بهار 1381

از نگاهي ديگر


206


دعا در حريم يار

احمد علي نقي پور

قدم در حريم دوست نهادن و در محاذات عرش خداوندي به گردش در آمدن ، گذشته از اين كه روح و روان آدمي را جلا مي دهد ، خود نعمتي است از نعمت هاي قابل ستايش و بر بنده است در اين عبوديت بر خود ببالد كه توانسته است به چنان عظمت و روح بلندي راه يابد كه پاي در آن حرم بي بديل نهد و در سلك سالكان معبود بي منتها در آيد .

روح زماني به اوج مي رسد كه پرده ها كنار رود « وَتَخرق أبْصارُ القُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ » هويدا گردد و بُعد مسافت به قرب حبل الوريد مبدّل شود و در پايان ، فناي عبد زائر در مولاي مزور را به دنبال داشته باشد .

نيل به اين قلّه ، نسبي است و ره يافتگان ، به اندازه توان و فعاليت خويش بدان راه مي يابند . از ره توشه هاي اين راه كه مي تواند كمك شاياني در راه رسيدن به اين نقطه وصل بنمايد ، « دعا » است .

به گفته بعضي اهل عرفان ، دعا واسطه اسم اعظم ، معراج نفس ، وسيله قرب الي الله ، حيات روح ، توشه سالكان حرم كبرياي لايزال و شعار عاشقان قبله جمال و دثار عارفان كعبه ذي الجلال است .

دعا ، يادِ دوست در دل راندن و نام او به زبان آوردن و در خلوت با او جشن گرفتن و در وحدت با او نجوا ساختن و شيرين زباني كردن است و بالأخره به فرموده اولياي دين ، مغزِ تمامي عبادت ها است ؛ دعايي كه رهروانِ اين طريق به


207


سالكان آموختند و راه را بر آنان آسان و هموار كردند . ( كه در جاي خود سپاسي در خور تحسين به آستان آن معلمان بشريت را مي طلبد ) .

آنان ، هم خواستن را آموختند و هم چگونه خواستن را و بر ما است كه طريق سلوك بياموزيم و آن گونه كه تعليم يافته ايم به كار گيريم ( ره چنان رو كه رهروان رفتند ) چرا كه ، « چه خواستن » و « چگونه خواستن » از اركان رسيدن به هدف است و به گفته اهل معرفت ، ره پويانِ اين راه براي رسيدن به نقطه مطلوب ، بدون راه دان ، راه به جايي نمي برند كه خود راه دانان نيز از طريق وحي بدان راه يافته و در سبيل آن قدم نهاده اند و اگر وحي و دانش آموختگان طريق وحي نبودند شايد هرگز بشريت نمي توانست دريچه اي به آن نقطه مطلوب بگشايد . ما نيز به عنوان يكي از اين قافله ، عزم بر اين نهاده ايم كه از همين آبش خور جرعه اي نوشيده ، صفاي روح و جلاي باطني پيدا كنيم ، لذا قافله سالاران را پيش قراول خود قرار داده بدانان اقتدا مي كنيم .

بدين روال ، در اين نوشته ابتدا از وحي خداوندي و به دنبال آن ، از شاگردان آن مكتب براي بررسي و سپس راهيابي به آداب درخواست و دعا ، گلچين هايي ارائه و به توضيح و شرح آن مي پردازيم :

1 ـ آيات الهي

خداوند متعال از طريق وحي به خاتم انبيا ( صلّي الله عليه وآله ) ، در آيات فراواني از دعاهاي ملائكه ، انبيا ، مؤمنان ، جنّيان و . . . سخن به ميان آورده است . برخي از اين آيات از زبان نامبردگان دعاهايي را بيان داشته و تحسين كرده ، يا بر آنها صحّه گذاشته و برخي را نيز خود به امت هاي گذشته و يا امت اسلامي و پيامبرانِ اين امت ها آموخته است . نگاهي اجمالي در قرآن ، آن وديعه الهي ، آدمي را به بيش از صد مورد از اين نمونه رهنمون مي كند كه هر كدام از آنها در بردارنده ادبي از آداب دعا و نكته ها و ظرافت هايي در اين زمينه است ؛ گرچه در اين نوشته كوتاه ، مجالي براي ذكر همه آنها نيست .

اما آب دريا را اگر نتوان كشيد * * * هم به قدر تشنگي بايد چشيد

يكي از آداب دعا « جهر و اخفات » ( بلند و آهسته خواندن ) آن است كه در اين نوشته دنبال شده است . اهل فن در زمينه فوق فراوان قلم زده و سخن به ميان


208


آورده اند كه در ميان كلام از آنها خوشه بر چيده استفاده مي كنيم :

الف : { ذِكْرُ رَحْمتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيّآ إِذْ نَادَي رَبَّهُ نِدَآءً خَفِيّاً } . ( 1 )

« اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش زكريا ، هنگامي كه پروردگارش را به صورت آرام و آهسته خواند . »

در اين آيه خداوند دعاي زكرياي پيامبر ( عليه السلام ) را متذكر شده كه آن پيامبر الهي به صورت آرام و آهسته از خداوند طلب فرزندكرد . دو كلمه « نداءً » و « خفياً » دركناريكديگردرحالي است كه به گمان بعضي اين دو متضاد مي باشند . « ندا » به معناي دعاي بلند و « خفياً » به معناي آرام و آهسته است وهمين موضوع باعث شده دست به توجيهات غير معقولي بزنند ؛ اما مرحوم شيخ طوسي در تفسير تبيان به صورت منطقي اين آيه را تفسير كرده است .

وي « نداء » را به دعا و « خفيّاً » را به آرام معنا مي كند ، نداءً خفياً ؛ يعني « دعاءً خفياً » ، سپس به تفسير آن پرداخته مي نويسد :

« وأصل النّداءِ مقصور من ندَي الصّوتَ بِنَدي الحلق » . ( 2 ) بنابراين ، تفسير ، « خفياً » صفت براي « نداء » مي شود كه در فارسي از آن به دعاي آرام و آهسته ياد شده است . در اين صورت ديگر چه احتياجي به آن توجيه ها نيست . مرحوم امين الاسلام طبرسي نيز همين معنا را برگزيده و در پي آن نوشته است : اين خود دليلي است بر اينكه مستحب است دعا به صورت آهسته و آرام خوانده شود وبه اجابت نيز نزديك تر است ، سپس روايت « خير الدعاء الخفيّ » يعني بهترين دعاها دعاي سري ، آهسته و آرام است . ( 3 ) را براي تأييد خود آورده است كه در بخش روايت ها به شرح آن خواهيم پرداخت .

پس همان گونه كه از تفسير اين آيه معلوم شد خداوند دعاي آرام و مخفيانه را توصيه و سفارش كرده و به اجابت نزديك تر دانسته است و از آيه هفت به بعد همين سوره بر مي آيد خداوند اين دعاي خالصانه زكرياي پيامبر را اجابت كرده و خواسته او را بر آورده است .

ب : {  وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ أَخْفَي } . ( 4 )

« و اگر سخنت را آشكار كني [ يا پوشيده داري ] بدان كه او هر راز و هر نهفته اي را مي داند . »

در اين آيه خداوند خطاب به پيامبر اسلام مي فرمايد : اگر سخنت را آشكار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مريم ( 19 ) : 2

2 . تفسير البيان ، ج 7 ، ص 103 ، چاپ اول ، دفتر تبليغات اسلامي ، رمضان 1409

3 . تفسير مجمع البيان ، ج 3 ، ص 502 چاپ كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي 1403

4 . طه ( 20 ) : 7


209


كني او ( پروردگار تو ) سرّ و اَخفي را مي داند و قابل توجه اينكه سرّ و اخفي با هم ذكرشده است . سرّ آن است كه شخص مطلبي را از ديگران مخفي بدارد و به طور سرّي به فرد خاصي بگويد و اخفي آن است كه آن مطلب را در نفس خويش مخفي داشته و كسي را از آن آگاه نسازد .

صاحب مجمع البيان از امام باقر و امام صادق ( عليهما السلام ) نقل مي كند : سرّ چيزي است كه در نفس خويش آن را مخفي كني و اخفي آن است كه چيزي به ذهنت خطور كند و آن را از ياد ببري و به فراموشي بسپاري . وي پس از بيان اين روايت مي گويد : كوشش نكن صداي خود را [ براي خواندن خدا ] بالا ببري چرا كه خداوند سرّ و اخفي را مي داند . ( 1 )

واينكه گفته شد خداوند سرّ و اخفي رامي داند كنايه از اين است كه لازم نيست هنگام دعا صداي خود را بلند كني و داد و فرياد به راه اندازي ، اين آيه نيز آهسته و آرام خواندن دعا را سفارش مي كند .

ج : {  قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنْ الشَّاكِرِينَ } . ( 2 )

« بگو چه كسي شما را از تاريكي هاي خشكي و دريا نجات ميدهد ، هنگامي كه او را به صورت آشكار و نهان خوانده ، مي گوييد : اگر خدا ما را نجات دهد از شاكران خواهيم بود . »

اين دعا زبان حال كساني است كه در تاريكي دريا ( به طوفان و امواج سهمگين آن ) گرفتار شده اند ، آنان در اين حالت بحراني تنها اميد خود را خدا دانسته ، دست به دعا بر مي دارند و از آن قدرت بي منتها مي خواهند كه از اين گرفتاري نجاتشان دهد . گر چه اين خواسته از زبان گروهي گرفتار به امواج دريا و حتي مشرك بيان شده است اما همان گونه كه از آيه بعد بر مي آيد ، خداوند به اين خواهشِ آنان جواب مثبت داد و چون اشكالوردّي نيزبركيفيت بيان درخواست آنان نشده ، معلوم مي شود اين گونه خواستن مورد قبول نيز واقع شده است . نكته قابل توجه ذكرِ دو واژه « تَضَرّعاً » و « خُفْيَةً » در كنار يكديگر است .

راغب اصفهاني تضرع را به اظهار ضراعت ، ذلت و خشوع به درگاه خدا دانسته است . مرحوم علامه طباطبايي پس از ذكر كلام راغب مي گويد : « ولذلك قوبل بالْخُفية و هو الخفاء والاستتار فالتضرّع والْخُفْية في الدعاء هما الإعلان والإسرار فيه » . ( 3 )

خضوع و خشوع به درگاه خدا ، بيشتر با سرّي بودن سازگار است نه با

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير مجمع البيان ، ج 4 ، ص 3

2 . انعام ( 6 ) : 63

3 . تفسير الميزان ، ج 7 ، ص 133


210


دعاي بلند و سر و صدا .

مرحوم طبرسي در تفسير اين آيه نوشته است . « هذا يَدُلُّ عَلي أنّ السّنّة في الدعاء التَّضرّع والإخفاء » ؛ سنت در دعا ، تضرعوآهستهومخفيانه دعا كردن است . »

وي سپس روايت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را كه فرمود : بهترين دعاها دعاي مخفي است . . . ذكر كرده است . ( 1 ) از تفسير اين آيه نيز همچون آيه هاي سابق معلوم مي شود ، مطلوب در دعا آهسته و آرام بودن آن است .

د : {  ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً . . . } . ( 2 )

« پروردگار خويش را با خضوع و خشوع و مخفيانه بخوانيد . . . »

اين آيه ، هم افق با آيه پيش است ، لذا سخناني كه در اطراف آن آيه مطرح شد در اين جا نيز مي تواند مطرح شود . علاوه بر آنها ، صاحب مجمع البيان از حسن بصري ، يكي از مفسّران معروف نقل مي كند : « بين دعوة السرّ و دعوة العلانية سبعون ضعفاً » بين دعاي سرّي و علني هفتاد فاصله است . ذكر عدد بزرگ در كلام عرب در اين گونه موارد معمولا براي شمارش نيست بلكه براي بيان فرق زياد است . لذا اين مفسر خواسته فاصله زياد بين دعاي سرّي و دعاي علني را بيان كرده باشد . ( 3 ) ( در قسمت روايت ها ، اين روايت ازائمه هدي ذكر و به بحث گذاشته خواهد شد ) مرحوم علامه طباطبايي در تفسير اين آيه مي گويد خفيه به معناي پنهاني و پوشيده داشتن است و بعيد نيست كنايه از همان تضرع بوده و غرض از ذكرش تأكيد همان اظهار ذلت باشد چون شخص متذلل همواره در اثر ذلت و خواري در صدد پنهان ساختن خويش است . . . خداوند دستور داده اين عبارت با تضرع و زاري انجام پذيرد و با صداي بلند كه منافي با ادب عبوديت است نباشد ( اين معنا در صورتي است كه واو بين « تضرعاً » و « خفية » واو جمع باشد ) . ( 4 )

همان گونه كه ملاحظه شد علامه طباطبايي دعاي بلند همراه با سر و صدا را نه تنها مطلوب و مفيد ندانسته بلكه آن را مخالف با ادب عبوديت مي دانند و به پرهيز از آن سفارش مي كنند .

هـ : {  وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنْ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالاْصَالِ وَلاَ تَكُنْ مِنْ الْغَافِلِينَ } .

خداوند در اين آيه ، ياد پروردگار را به دو قسم تقسيم كرده : يكي در دل ، بدون هرگونه لفظ و به زبان آوردن و ديگري با زبان اما آرام و آهسته و به هر دو قسم آن ، امر و توصيه كرده اما به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير مجمع البيان ، ج 2 ، ص 314

2 . اعراف ( 7 ) : 55

3 . تفسير مجمع اليان ، ج 2 ، ص 429

4 . تفسير الميزان ، ج 7 ، ص 159


211


ذكرهاي با صداي بلند نه اينكه امر نكرده بلكه از آن نهي نموده است .

صاحب الميزان در تفسير اين دو آيه فرموده : اينكه خداوند به ذكر با صداي بلند فرمان نداده نه به خاطر اين است كه ذكر نيست بلكه به اين خاطر است كه با ادب عبوديت منافات دارد و روايتي از پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ( به صورت نقل به معنا ) ذكر مي كند كه آن حضرت وقتي يكي از اصحابش با صداي بلند تكبير مي گفت فرمود : آن كسي كه شما آن را مي خوانيد نه دور است و نه غايب . ( 1 )

و : {  وَلاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِكَ وَلاَ تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلا } . ( 2 )

نمازت را نه زياد بلند و يا خيلي آهسته نخوان و از ميان آن دو راهي ( ميانه ) انتخاب كن .

اين آيه گر چه به نظر بيش تر مفسران در مورد قرائت نماز نازل شده ، اما ابن عباس آن را به دعا تفسير كرده است . ( 3 ) هر كدام از اين دو تفسير را برگزينيم به هدف ما كه بلند نكردن صدا در عبادت است كمك مي كند .

خدا در اين آيه پيامبرش را از عبادت با صداي بلند نهي كرده ، انتخاب راه ميانه را به وي پيشنهاد مي كند و اگر نظر اكثريت مفسران را پذيرفته بگوييم در مورد نماز است آن گاه بر قوت بحث افزوده مي شود كه خداوند نخواسته و رضايت نمي دهد بهترين عبادت بندگانش با صداي بلند انجام گيرد .

تا اينجا گلچيني از آيات مورد توجه قرارگرفت و از آنها توصيه به آرام برگذار كردن دعا فهميد شده و در موارد مذكور نمونه اي يافت نشد كه دعاي بلند همراه با سر و صداهاي معمول را تجويز نمايد .

اما آيات ديگري نيز وجود دارد كه كلي است و مي توان از كليت آنها در اين بحث استفاده نمود ، به چند مورد آن اشاره مي گردد :

الف ـ {  وَهُوَ اللهُ فِي السَّمَوَاتِ وَفِي الاَْرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَيَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ } . ( 4 )

اوست خدا در آسمان ها و در زمين ، آشكار و پنهان شما را مي داند و بدان چه به دست مي آوريد آگاه است .

ب ـ {  عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِي * سَوَاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ . . . } . ( 5 )

او داناي به غيب و شهود و بزرگ و متعالي است ، براي او يكسان است پنهاني يا آشكارا سخن بگويد ( هر دو را مي شنود و بدان آگاه است ) .

ج ـ {  إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير الميزان ، ج 8 ، ص 382

2 . الاسراء ( 17 ) : 110

3 . تفسير جامع البيان ، ج 6 ـ 5 ، ص 446

4 . الانعام ( 6 ) ، 3

5 . الرعد ( 13 ) 9 و 10


212


وَيَعْلَمُ مَا تَكْتُمُونَ } . ( 1 )

او سخنان آشكار و آنچه پنهان مي كنيد مي داند ( چيزي بر او مخفي و پوشيده نيست ) .

د ـ {  وَأَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوْ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ } . ( 2 )

گفتار خود را پنهان كنيد يا آشكارا سازيد [ براي خدا تفاوتي نمي كند ] او آگاه است به آنچه در سينه ها مي گذرد .

هـ . ـ { . . . إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهرَ وَمَا يَخْفَي } . ( 3 )

او آشكار و نهان را مي داند .

اين دسته آيات به ما مي آموزد خداوند عالم و آگاه به تمام وجود ما است و در بربر علم او چيزي نمي تواند خود را در بوته ابهام نگه دارد ، او نه تنها آگاه به ظواهر است كه نهان و ذات پنهان را نيز مي داند ( اين خود بحثي است طولاني كه اين كوتاه سخن را مجالي براي ذكر آن نيست ) حال كه چنين است چه لزومي دارد انسان هنگام خواندن آن عالِم السّر و الخفيّات ، صد را بلند كرده و او را [ نعوذ بالله ] تا حد يك فرد كر و كور تنزل دهد و اگر دعا كننده به آن حد از معرفت نرسيده باشد و نفهمد با چه مقامي سخن مي گويد بايد بداند هرگز به مطلوب خود به طور كامل راه نخواهد يافت .

اما روايات

روايات نقل شده از پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه هدي ( عليهم السلام ) نيز به تبع آيات ، دعاي سري و مخفي را سفارش مي كنند .

1 ـ اسماعيل بن همام از امام رضا ( عليه السلام ) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : « دَعْوَةُ الْعَبْدِ سِرّاً دَعْوَةً وَاحِدَةً تَعْدِلُ سَبْعِينَ دَعْوَةً عَلانِيَةً » يك دعاي سرّي بنده معادل هفتاد دعاي علني است . ( 4 ) اين روايت همان گونه كه مرحوم مجلسي ( رحمه الله ) نيز بيان كرده از نظر سلسله سند صحيح مي باشد و مي فماند كه دعاي مخفي افضل از دعاي آشكار است به شرط آن كه دعاي آشكار شائبه ريا نداشته باشد و الا هيچ گونه فضلي در آن متصور نخواهد بود . ( 5 )

2 ـ « دَعْوَةٌ تُخْفِيهَا أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ سَبْعِينَ دَعْوَةً تُظْهِرُهَا » يك دعاي مخفي افضل ازهفتاددعاي علني است . ( 6 ) اين روايت تأكيد و تأييد كننده مفهوم روايت قبل است و ذكر عدد بزرگ در كلام عرب همان گونه كه قبلا ذكر شد براي بيان ارزش فضل زياد مي آيد .

3 ـ امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « مَنْ ذَكَرَنِي سِرّاً ذَكَرْتُهُ عَلانِيَةً » ( 7 ) هر كس مرا در سرّ بخواند من او را آشكارا ياد مي كنم . اين روايت نيز مانند روايت هاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الانبياء ( 21 ) 110

2 . الملك ( 67 ) 14

3 . الاعلي ( 87 ) 7

4 . كافي ج 2 ، باب اخفاء الدعاء ، ص 476

5 . مرآة العقول ، ج 12 ، ص 33

6 . همان .

7 . كافي ، ج 2 ، باب ذكرالله عزوجل في السرّ ، ص 501 و 502


213


قبل بيان كننده شرف و فضل دعاي مخفي است . اما در مورد اينكه خداوند چگونه دعا كننده مخفي را ياد مي كند سخنان فراواني گفته شده كه از حوصله اين بحث خارج است .

4 ـ زراره از امام باقر ( عليه السلام ) و امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند : « لا يَكْتُبُ الْمَلَكُ إِلاَّ مَا سَمِعَ وَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَخِيفَةً فَلا يَعْلَمُ ثَوَابَ ذَلِكَ الذِّكْرِ فِي نَفْسِ الرَّجُلِ غَيْرُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ لِعَظَمَتِهِ » . ( 1 )

ملك ( مأمور ثبت اعمال ) چيز نشنيده را ثبت نمي كند و اين در حالي است كه خداوند توصيه به دعاي سرّي نموده است پس نتيجه گرفته مي شود كه ثبت و پاداش دعاي سرّي با خود خداست و خود ضامن چنين دعايي است ( اين دعا چون بيواسطه است از مراحل عالي پاداش برخوردار خواهد بود ) .

مرحوم مجلسي در شرح اين روايت چند مسئله را متذكر شده است :

اول : ذكر قلبي از ريا خالي است ، چرا كه وقتي ملائكه از آن باخبر نشوند چگونه ديگران مي توانند از آن اطلاع يابند بنابراين هيچ گونه ريايي در آن متصور نيست .

دوم : ذكرقلبي برذكرآشكار رجحان دارد و اين برداشت از آيه بعدي مورد بحث ظاهراً است ، چون در آيه واژه « دون الجهر » مقدم بر « القول » شده است و اين تقدم بيان كننده رجحان و عظمت دعاي مخفي بر دعاي آشكار است .

سوم : از تخصيص تضرع و خفيه به ذكر قلب معلوم مي شود عمده تضرع با ذكر قلبي حاصل مي شود نه با ذكر آشكار و زباني .

مرحوم مجلسي در پايان نتيجه گرفته است ، هر كاري كه موافق با فرمان خداوند سبحان بود داراي ثواب است و ذكر مخفي از اعمالي است كه مورد فرمان خدااست . خدا مي توانست علامتي قرار دهد كه ملائكه بر اعمال سرّي آگاه شده ، بتوانند آن را ثبت كنند . اما اينكه براي آنان چنين نشانه اي قرار نداد به خاطرشدت عنايت خداوند به چنين عمل است كه وفور ثوابش را فقط خودش مي داند و بس و ثبت آن فقط در حيطه علم خداوندي مي تواند جاي گيرد . ( 2 )

5 ـ « خَيرُ الدُّعاء الخفي و خير الرِّزق ما يكفي » . ( 3 )

بهترين دعا دعاي مخفي و بهترين رزق رزقي است كه مكفي انسان باشد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان .

2 . مرآة العقول ، ج 12 ، صص 142 و 141

3 . تفسير نور الثقلين ، ج 3 ، ص 321 به نقل از مجمع البيان .

گفتني است در كتب روايي « خير الدعاء . . . » با تعبير « خير الذِّكر . . . » آمده است .


214


6 ـ در تفسير مجمع البيان نقل شده روزي پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) برمردمي عبور كردند كه صداي خود را به « لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ » و تكبيربلنده كرده بودند پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمودند : « ايهاأَيُّهَا النَّاسُ ارْبَعُوا عَلَي أَنْفُسِكُمْ أَمَا إِنَّكُمْ لا تَدْعُونَ أَصَمَّ وَلا غَائِباً وَإِنَّمَا تَدْعُونَ سَمِيعاً قَرِيباً مَعَكُمْ » . ( 1 ) اي مردم به خود باز گرديد ( در كار خود تفكر كنيد ) آيا شما ناشنوا و غايبي را مي خوانيد ( كه چنين صداي خود را بلند كرده ايد ) بلكه شما شنوايي كه با شما هيچ گونه فاصله اي ندارد مي خوانيد .

اين فرمايش پيامبر نهي ضمني در خود دارد بدين گونه كه مي خواهد به آنان بفهماند اين چگونه دعايي است كه اين قدر قال و قول دارد در صورتي كه شما كسي را مي خوانيد كه از رگ گردنتان به شما نزديك تر است .

و اين بود خوشه اي از ده ها و صدها توصيه از بزرگان دين در مورد ادب راهيابي به حريم با حرمت ربوبي .

نتيجه گيري

از جمع آيات و روايات به دست مي آيد مطلوب در دعا آهسته و آرام خواندن آن است و بلند خواندن و سر و صدا به راه انداختن نه تنها توصيه نشده بلكه همان گونه كه مشاهده شد پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) از آن نهي فرمودند دعا كننده نبايد تنها با زبانش چيزي را بخواهد بلكه بايد با تمام وجود احساس نياز كرده خواسته اش را از خدا طلب كند كه در اين مواقع زبان تنها سخن گو است و بيانگر درون و روح و روان است . و از طرفي آن كه از درگاهش خواهش مي شود سميع و بصير است و همه تار و پود آدمي را مي داند و از خواسته هاي دروني اشخاص با خبر است چه رسد به وقتي كه در قالب الفاظ درآمده به زبان آيد و گذشته از همه آنها عقل سليم آدمي نيز همين برداشت را تأييد مي كند چرا كه هر گاه بنده بخواهد وصل به معبود شود تمركز لازم دارد و تمركز با داد وفرياد منافات داشته هرگز با هم جمع نمي شوند . انسان بايد تمام افكار خود را متوجه او سازد تا به وصلش نائل آيد ، از هم گسيختگي و داد و فرياد مخالف با ادب عبوديت و در تضاد كامل با عشق ورزيدن به معبود است مگر اينكه وقتي در عشق او مي سوزد از خود بي خود شده و زبان به فرياد بگشايد و عشق دروني خويش را ناخود آگاه نمايان سازد .

علاوه بر اين رعايت حقوق

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البيان ، ج 2 ، ص 429 ، تفسر نور الثقلين ج 2 ، ص 40 به نقل از تفسير مجمع البيان .


215


ديگران از بديهيات اخلاقي است و ناديده گرفتن و تجاوز به آن و در نتيجه همان گونه كه مورد نهي عقل و شرع بوده ناخشنودي خالق را نيز به دنبال خواهد داشت و چگونه مي توان با كاري كه موجب ناخشنودي پرورگار است رضايت او را جلب كرده ، وسيله باريابي به بارگاه قدسش قرار داد . بديهي است در اين حالت نه آن كه صعودي متصور نيست بلكه سقوطي نيز نمايان است و اين خسارتي است كه هيچ عاقلي را بدان گمان نمي رود و او را نسزد كه براي رسيدن به مطلوب خود از راه هاي غير عاقلانه و حتي غير شرعي استفاده كند و پيمودن آن ، راهي است به بيراهه .

حال كه روشن شد دعاي مطلوب آهسته و آرام خواندن و رعايت حقوق ديگران است پس بايد از سر و صدا و دعاي بلند به خصوص دعاهاي دسته جمعي اطراف خانه توحيد دست كشيد و طواف كعبه و سعي بين صفا و مروه را كه دو عمل عبادي است به تظاهرات مبدل نكرد ( 1 ) و از شور آفريني هاي بي مورد جداً خودداري كرد . ( 2 )

بي سوادي بعضي مؤمنان و شك در اشواط و توجيهاتي از اين قبيل مجوز اين كارها نمي شود . مي توان آنان را به ذكرهاي وارد شده همچون تسبيحات اربعه كه بنابر روايت منقول در اصول كافي به عنوان بهترين ذكر دانسته شده و يا ذكر صلوات بر محمد و آل محمد كه آن هم بنابر روايتي از جمله بهترين دعاها شمرده شده سفارش نمود و يا لااقل يك نفر دعاهاي اشواط را خوانده و به ديگران سفارش كند به صورت آهسته زمزمه كنند به اميد اينكه اين دو عبادت خصوصاً طواف كه از اركان حج و عمره دانسته شده به طور صحيح به جا آورده شود و نقطه اوجي باشد براي حجاج و معتمران و طواف كنندگان اطراف خانه توحيد و حريم حق .

* پي نوشتها :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . هنگام سعي بين صفا و مروه خصوصاً در زمان عمره ديده مي شود كاروان ها به همراه يكديگر مشغول سعي و دسته جمعي به خواندن دعاهاي آن مي پردازند در بعضي مواقع آن قدر صدا بلند است كه واقعاً افراد را از حال و هواي عبادت خارج كرده و موجب رنج ديگران مي شود .

2 . در طواف كعبه ملاحظه شد جمعيت زيادي از زائران ايراني خانه خدا هماهنگ با يكديگر با صداي بلند به خواندن دعاي جوشن كبير مشغولند و سر هر بند با صداي بسيار بلند و حتي آزار دهنده سبحانك يا لا اله الاّ انت الغوث الغوث خلصنا من النار يا ربّ مي گويند و موجب نارضايتي ديگر عبادت كنندگان مي شوند .


| شناسه مطلب: 83277