بخش 4

حج در آیین یهود


47


ميقات حج - سال دهم - شماره چهلم - تابستان 1381

تاريخ و رجال


48


حج در آيين يهود

ماجده مؤمن / محمد تقي رهبر

يهوديان به اشكال مختلف با نوعي از مراسم حج سروكار دارند و به اين منظور رهسپار اماكن متعدّدي مي شوند . هر فرقه اي راه ويژه اي براي خود برگزيده است و در اعياد مخصوص ، آهنگ حجّ آن اماكن مي كنند و با مذهب و تعاليم و عقايد خاص و اوامر و نواهي ويژه اي به انجام آن مراسم مي پردازند .

انديشه حج براي يهوديان ، امر جديدي نيست بلكه پيشينه طولاني دارد . آن دسته از يهوديان كه پيرو آيين ابراهيم ( عليه السلام ) بوده اند ، حج را به سوي بيت الله الحرام انجام مي داده اند و آنان كه از اقوام سامي بودند ، به سوي معابد و هياكل و ابنيه و آثار و قبور مردگان كه ـ در حج تمدن ها ديديم ـ ( 1 ) به انجام مراسم حج مي پرداخته اند .

به نظر مي رسد كه حج يهود يك فريضه ديني بوده كه تورات بر آن ها واجب نموده است .

اين مطلب را در نوشتاري اينگونه مي خوانيم :

« حج به سوي يكي از معبدها ، يك رسم ديرينه سامي است كه حتّي در اجزاي قديمي اسفار پنجگانه موسي ، به عنوان يك فريضه ديني عنوان شده است . در « سفر خروج » فصل بيست و سوم ، فقره چهاردهم آمده است : « در هر سال سه مرتبه براي من عيد بگيريد » و در آيه سي و سوم از فصل سي و چهارم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مقاله اي با اين عنوان در شماره 39 فصلنامه « ميقات حج » ، از همين نويسنده و مترجم .


49


آمده است : « در هر سال سه مرتبه همه مردان بايد در برابر خداي بزرگ ، خداي اسرائيل ظاهر شوند . » و در سرزمين هاي عربي نيز اماكن بسياري وجود داشته كه در آن اماكن مراسمي همچون حضور در عرفات صورت مي گرفته است . » ( 1 )

در هر يك از اعياد سه گانه ، فرقه هاي يهود به اماكن معيّني آهنگ حج مي كردند . در روز « استغفار » ( عيد مظال ( 2 ) ) به سوي كوه سينا حج مي كرده و در عيد « فِصح » به بيت المقدس و در عيد « استير » و « عيد باران » و . . . به اماكن ديگري رهسپار مي شدند كه ان شاء الله در خلال بحث هاي آينده خواهد آمد .

با اين حال ، از تحقيق و تفحّص در تورات ، مكان خاصي را پيدا نمي كنيم كه از زبان پيامبرشان حضرت موسي ( عليه السلام ) ، حج همانند يك دستور الهي آمده باشد . و جاي اين پرسش است كه : آيا خداوند براي يهوديان حج به مكان مخصوصي را واجب نساخته است يا اينكه راويان و نويسندگان متون ديني توراتي ، آن را از قلم انداخته اند يا به عادت معروف قوم يهود كه تورات را تحريف مي كردند آن را نيز تحريف نموده اند ؟ !

بدين جهت است كه اماكن حج متعدد شده و كوچ يهوديان در اعياد سالانه به نقاط مختلف بوده و هر مكان عبادتي را با عنوان « بيت » مي ناميده اند كه در ازمنه مختلف محل برگزاري حج آنان بوده است ؛ مثلا در « بيت المقدس » « بيت ايل » « بيت آون » كه در نزديكي بيت ايل بوده و « بيت اصل » در يهودا و « بيت حور » نزديكي قدس و « بيت هاجن » در جايگاه تولد عيسي ( عليه السلام ) در « بيت لحم » و « بيت هاشطه » و ساير بيوت كه شمارش آنها به درازا مي كشد و مي توان به كتاب مقدس در عهد جديد و قديم مراجعه كرد كه در آن جا درج شده است .

در خصوص زمان حج يهوديان « دكتر حسن ظاظا » مي نويسد :

« اوقاتي كه در آن حج مي كنند همزمان با اعياد آنهاست و اينها سه زمان است :

1 . عيد فِصح ، كه در فصل بهار واقع شده و مدت آن هفت روز است و از روز پانزدهم نيسان به تقويم يهودي آغاز مي شود .

2 . « عيد حصاد » يا « اسابيع » ، ( شبوعوت ) كه مدت آن يك روز است مصادف با ششم ماه سيوان به تقويم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . دائرة المعارف الاسلاميه ، ج7 ، ص305

2 . عيد سايه بان بندي يهود .


50


يهودي كه در اوايل تابستان ( يونيه ) قرار گرفته است .

3 . « عيد ظُلل » ، ( سركوت ) كه مدت آن هشت روز است و در پاييز قرار دارد و از روز پانزدهم ماه « تشرين » يهودي آغاز مي گردد . موسم هاي سه گانه ياد شده را سه عيد مي نامند كه حج در آن ها مستحب است و با صدقات بسياري همراه مي گردد . ( 1 )

حج حضرت موسي ( عليه السلام )

ضروري و مناسب است كه بدانيم حضرت موسي ( عليه السلام ) چگونه حج مي كرد . پيش از آنكه به تحريف شريعت موسي ( عليه السلام ) به وسيله يهوديان بپردازيم .

هرگاه در اخبار و روايات و احاديث وارده از سنت شريفه تتبع كنيم ، خواهيم ديد كه موساي كليم بر خلاف حج پيامبران سلف حج نكرده اند . آن پيامبر گرامي نيز به سوي بيت الله عتيق حج كرده و طواف نموده و تلبيه گفته ، به گونه اي كه پدران و نياكانش كه پيام آوران حق و فرمانبرداران دستورات آسماني بوده اند ، حج كردند . اين مطلبي است كه روايات حج پيامبران بر آن تأكيد ميورزد .

اكنون به چند مورد اشاره مي كنيم :

ابن عباس گويد : « در محضر پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) بوديم ، مسافت ميان مكه و مدينه را مي پيموديم كه به يك وادي رسيديم . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : نام اين وادي چيست ؟ پاسخ دادند : « وادي ازرق » فرمود : گوئيا مي نگرم موسي ( عليه السلام ) را كه با گيسوان بلند در حالي كه انگشتان دستش را در گوش ها نهاده بود و تلبيه حج مي گفت ، ازاينوادي مي گذشت و آهنگ حجّ مكه مكرمه و كعبه مشرفه را داشت . » ( 2 )

همچنين از حضرت ابي جعفر ، باقر ( عليه السلام ) روايت شده كه فرمود : « موسي بن عمران ( عليه السلام ) با گروهي مركّب از هفتاد تن از پيامبران به قصد حج از گذرگاه « روحاء » عبور مي كرد در حالي كه مي گفت : « لَبَّيْكَ عَبْدُكَ ابْنُ عَبْدَيْكَ » . ( 3 )

و نيز از قول آن حضرت نقل شده كه : « موسي ( عليه السلام ) از رمله مصر محرم شد و از « صفائح الروحاء » با حالت احرام گذشت و بر ناقه اي سوار بود كه مهار آن از برگ خرما بود و دو جامه قطواني ( سفيد ) بر تن داشت و تلبيه مي گفت و كوه ها او را در تلبيه همراهي مي كردند . » ( 4 )

و نيز از امام صادق ( عليه السلام ) است كه فرمود : « موساي پيامبر ( عليه السلام ) از صفائح

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . طقوس الحج عند اليهود . د . حسن ظاظا ، الفيصل ، شماره 210 ، ص10

2 . سنن ابن ماجه ، ج2 ، ص965 ، ترجمه آزاد .

3 . وسائل الشيعه ، ج12 ، ص385

4 . وسائل الشيعه ، ج9 ، ص54


51


روحاء عبور كرد و بر شتر سرخ موي سوار بود كه افسار آن از برگ خرما بود و دو جامه قطواني ( سفيد و كوتاه ) دربرداشت و مي گفت : لَبَّيْكَ يا كَرِيمُ لَبَّيْك » . ( 1 )

و ازرقي گويد : « پيامبر خدا ، موسي ( عليه السلام ) بر شتر سرخ موي سواره حج كرد و به روحاء گذشت و دو جامه قطواني دربرداشت كه يكي را به صورت لنگ بست و ديگري را بر دوش افكند و طواف خانه كرد و سپس سعي صفا و مروه نمود و درحالي كه صفا و مروه را سعي مي كرد ، ندايي از آسمان شنيد كه مي گفت : « لَبَّيكَ عَبْدي أنا مَعَك » و موسي ( عليه السلام ) با شنيدن اين ندا به خاك افتاد و سجده كرد » . ( 2 )

حضرت موسي ( عليه السلام ) از پيامبران اولوالعزم بود و امكان نداشت از طريق حجّ صحيح منحرف گردد و به راهي كه جز رضاي خداوند است ، ره بسپارد . بنابراين ، انحراف هايي كه در حج يهود رخ داده ، عملكرد پيروان موسي ( عليه السلام ) است كه به تعاليم و اوامر خداوند ملتزم نشده و در نتيجه به انحراف گراييدند و عقوبت گناهانشان را ديدند و به خفّت و ذلّت موسوم شدند ؛ آن گونه كه خداوند در قرآن كريم فرمود :

{ . . . ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَباؤُ بِغَضَب مِنَ اللهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَكانُوا يَعْتَدُونَ } ( 3 )

« نشانه ذلّت و بدبختي بر آنان زده شد و مشمول خشم خدا شدند ؛ چرا كه نسبت به آيات خدا كفر ورزيدند و پيامبران را به ناحق كشتند ، از آن رو كه به تبهكاري و تجاوز گرويدند . »

انحراف يهود در حج

يهوديان سنّت پيامبرشان ، موسي كليم الله را ـ كه در حج به خانه خدا توجه داشت ـ پيروي نكردند و چنانكه گفتيم ، بيشتر تعاليم شريعت موسي و از جمله حج را تحريف كردند . گفتني است كه در حال حاضر حج از ديدگاه يهوديان واجب نيست و از اركان عبادات آنها به شيوه اي كه در اسلام ديده مي شود ، به شمار نمي آيد و حداكثر به عمره مسلمانان شباهت دارد . ( 4 )

پس از كليم ( عليه السلام ) يهود به فرقه هاي مختلف درآمدند و هر فرقه اي شيوه اي را براي حج برگزيد و مكاني را براي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحار الانوار ، ج99 ، ص185

2 . ازرقي ، اخبار مكه ، صص 68 و 69

3 . بقره : 61

4 . طقوس الحج عند اليهود ، الفيصل ، 210/10


52


آداب و مراسم حج انتخاب كرد ؛ به عنوان مثال :

1 . گروهي از آن ها آهنگ بيت المقدس و هيكل سليمان نمودند .

2 . گروهي به كوه طور سينا رفتند .

3 . برخي « بئر حيّ » واقع در نزديكي شهر الخليل را برگزيدند .

4 . برخي ديگر به اماكن متبركه به تعبير آنها ، كه مهم ترين آنها كوه هاي برافراشته و تپه ها و چاه هاي آب و اماكن ديگر طبيعي است ، رفتند .

و اكنون به توضيح كوتاهي در باره اين اماكن مي پردازيم :

حج به بيت المقدس

بيت المقدس يا قدس از اهمّ اماكن مقدس نزد يهود است . همچنين اين مكان مقدس از نگاه مسيحيان و مسلمانان مورد احترام است ، از اين رو حج بيت المقدس از قدرت ويژه اي برخوردار مي باشد .

يهوديان به ويژه فرقه « يهودا » كه از داود و سليمان تبعيت مي كنند ، براي بيت المقدس به ويژه پس از بناي هيكل معروف درقدس شريف به دست حضرت سليمان ( عليه السلام ) ، احترام خاصي قائل اند .

قداست بيت المقدس از نظر يهوديان مقارن با بناي هيكل سليمان است . هيكل سليمان معبد مركزي يهود بود كه حرم حج و قبله نماز آنها از زمان داود و سليمان به شمار آمده است . اين معبد بزرگ در رهگذر تاريخ رو به ويراني نهاده و امروزه جز بخشي از ديوار اصلي آن نمانده است كه يهوديان آن را « ديوار غربي » مي خوانند و ديگر امت ها به نام « ديوار سوگواري » . اين ديوار بخشي از حصاري است كه در عهد هيروديس بنا شده كه هم عصر تولّد عيسي ( عليه السلام ) بوده است . ( 1 )

قدس شهري است در نقطه مركزي فلسطين كه بر فراز تپه اي از سنگ ، به ارتفاع 762 متر قرار گرفته و با شهر « يافا » كه شهر جديد البنايي است ، تقريباً پنج كيلومتر فاصله دارد .

بيت المقدس از نظر پيروان آيين هاي يهود و مسيحي و اسلام مورد تقديس و احترام است و مقدسات آيين هاي سه گانه در اين شهر تاريخي قرار دارد . يهوديان عقيده دارند كه يكي از ديوارهاي مسجد الاقصي با سنگ هايي ساخته شده كه از هيكل سليمان برجاي مانده و همان ديوار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . طقوس الحج ، همان .


53


معروف به ديوار سوگواري است . شايد اين شهر همان شهري باشد كه در سفر تكوين تورات به نام « شليم » از آن ياد شده كه داود پس از خارج ساختن آن از دست « يبوسيان » ( 1 ) پايتخت خود گرفت و سليمان هيكل عظيم را در آن ساخت و بر عظمت و شكوه آن افزود و پادشاهان يهودا آن را مقرّ سلطنت خود قرار دادند و بسياري از پيامبران بني اسرائيل آنجا ظهور كردند و به ترويج شريعت خود پرداختند . گويند : « هر وجب از اين سرزمين جايگاه نماز پيامبري بوده است » . ( 2 )

اعراب با يهوديان جنگيدند تا بيت المقدس قديم را از چنگال آنها برهانند و يهوديان ناگزير از اين شهر عقب نشيني كردند ، ليكن شهر جديد بيت المقدس همچنان در قبضه آنهاست . ( 3 )

خلاصه آنكه : فرقه يهودا ، بيت المقدس و هيكل سليمان را محلّ برگزاري حج سالانه خود قرار داده و در عيد سالانه موسوم به « عيد فِصح » به برگزاري مراسم مي پردازند . اهمّ مراسمي كه در آنجا انجام مي شود ، قرباني است كه تعاليم ديني آن ها به آنان توصيه كرده است و با آنچه در تورات آمده تفاوت بسيار دارد . تورات به قرباني كردن گاو فرمان مي دهد . ( 4 ) اما رساله ديني آنها قرباني كردن انسان را توجيه مي كند ! بدينگونه در عيد فِصح قرباني از كودكاني انتخاب مي شود كه بيش از ده سال ندارند و يا كمي بيش از ده سال داشته باشند . خون اين قرباني را با خمير مي آميختند و بدان تبرك مي جستند .

يهوديان خون قرباني را به طرق گوناگون بيرون مي كشند . گاهي قرباني را به صورت زنده در بشكه اي قرار مي دهند كه در اطراف آن بشكه ، سوزن هايي به داخل تعبيه شده كه بر بدن قرباني فرومي رود و خون از آن سوزن ها جاري مي گردد و قرباني با عذاب و شكنجه جان مي سپارد و در اين حال يهوديان از لذت سرمست مي شوند ( 5 ) و گاه شريان هاي قرباني را از چند موضع پاره مي كنند تا خون از رگ ها بيرون بپاشد و گاه كودك را همانند گوسفند قرباني مي كشند و خون آن را به نحوي كه اشاره شد مي گيرند و به حاخام يا كاهن يا ساحر مي دهند تا در تهيه فطيرهاي مقدس يا عمليات سِحر از آن استفاده كند . ( 6 )

زمان برگزاري حج يهود در بيت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . يبوسيان اسم طايفه اي از كنعانيان است كه در كوهستان حوالي اورشليم سكونت داشتند و اسرائيليان به هلاك نمودن ايشان مأمور بودند . قاموس مقدس به نقل فرهنگ دهخدا واژه يبوسان .

2 . معجم البلدان ، ج1 ، ص112

3 . نكـ : الموسوعة العربية الميسّرة ، ص454

4 . عهد قديم ، سفر خروج ، ص29

5 . اليهود واليهوديه . د . علي ، عبدالواحد وافي ، صص 44 و 45 و كتاب حقايق و اباطيل فوزي محمد حميد ، صص 141 و 200

6 . همان . و گفتني است كه قرباني بايد از غير يهوديان باشد و به نظر آنان بهتر است كه مسيحي باشد .


54


المقدس ، روز چهاردهم ماه اول سال ديني آن ها ، ماه نيسان است كه به مناسبت نجات موسي و بني اسرائيل از فرعون و قوم و خروج از مصر جشن مي گيرند . ( 1 )

ويل دورانت ، درباره قرباني كردن كودكان مي نويسد :

« پيشينيان يهود را همانند پاره اي از اقوام عادت بر اين بوده كه كودكي را قرباني كنند . اين كار را دوست مي داشتند تا بدينوسيله خشم آسمان را فرو نشانند ! به مرور زمان ترجيح دادند اين قرباني را از ميان كودكان مجرم كه به اعدام محكوم مي شدند ، برگزينند . بابلي ها به اين قرباني جامه پادشاهي مي پوشاندند تا به فرزند پادشاه شباهت پيدا كند سپس به دار مي آويختند و اين كار در « رودس » و عيد « كرونس » بود . گمان مي رود كه قرباني كردن گوسفند يا بزغاله در عيد فِصح در حقيقت تخفيف حكم قرباني بوده كه با پيشرفت تمدن از قرباني انسان به قرباني حيوان تحوّل يافته است . » ( 2 )

چنين به نظر مي رسد كه يهوديان در حال حاضر برّه يا بزغاله اي را در حج بيت المقدس قرباني مي كنند و انسان كشي يهوديان به شيوه ديگري درآمده است ! ( 3 )

كوه موسي ( عليه السلام ) در صحراي سينا

يهوديان بر اين باورند كوهي كه در طور سينا واقع است و 320 كيلومتر از منطقه « عيون موسي » فاصله دارد و ارتفاع آن به 7600 پا مي رسد همان كوهي است كه خداي تعالي با موسي ( عليه السلام ) در آن سخن گفت و الواح مقدس را بر او فروفرستاد . از اين رو يهود كوه سينا را طي قرن ها تقديس كرده و آهنگ زيارت آن نموده و آن را از مقدسات خود شمرده است .

« منشه حاريل » استاد جغرافياي ديني و تاريخ اديان در دانشگاه هاي عبري مي گويد : « يهود همه ساله حج مي گزارند . از قرن هفتم ميلادي تا به امروز آهنگ زيارت كوه موسي را مي كنند و براي رسيدن به اين مكان ، مشقت زيادي را متحمل مي شوند و 3800 متر كوه پيمايي مي كنند تا به قلّه آن برسند . آنها معتقدند كه خداوند از بالاي اين كوه با موسي ( عليه السلام ) تكلم كرده و همو رسالت و وصايايي را دريافت نموده است .

اين كوه براي آنان به مثابه كعبه براي مسلمانان است . عدد كساني كه از بيست ميليون يهودي مشقت حج اين كوه را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نكـ : عهد قديم ، فصل 23 ، فقره 5 و 9

2 . تاريخ تمدن ، ج6 ، ص264

3 . مانند قتل عام هايي كه امروزه به دست صهيونيست هاي غاصب در فلسطين اشغالي انجام مي گيرد .


55


تحمل مي كنند ، كم نيست اين كوه به صورت يكي از اماكن مقدس يهود درآمده است . » ( 1 )

نامبرده سپس به بيان بطلان اين باور يهوديان پرداخته و در مقاله اي كه در مجله المختار آلمان سال 1974 به چاپ رسيده ، تصريح مي كند : آنچه در گزارش هيأت اعزامي آمريكايي آمده درست است و نتايج حاصله با نتيجه تحقيق مركزي وي هماهنگي دارد و مي افزايد : كوهي كه يهوديان به حج آن مي روند ، كوهي نيست كه در آن جا خداوند با موسي سخن گفته است و هنگامي كه دليل عدم موافقت او را با انتشار رسمي اين تحقيق مي پرسند ، پاسخ مي دهد : اعلام اينگونه مباحث و ديگر حقايق تاريخي به احساسات ديني و باورهاي آنها نسبت به اسطوره اي كه به صورت يك عقيده درآمده است ، لطمه خواهد زد . ( 2 )

حقيقت اين است كه آنچه تورات در مشخصات و علائم كوه موسي ( عليه السلام ) ذكر مي كند با آنچه در كوهِ مورد توجهِ يهود در حج سالانه ديده مي شود ، تفاوت دارد ؛ مثلا فاصله اين كوه با « عيون موسي » و ارتفاع آن و ديگر علائم و نشانه ها و توصيف آن منطقه به عنوان معادن فيروزه و مس ، كه يهوديان در آن تاريخ به صنعت و تجارت آن شهرت داشته اند . ( 3 )

در حالي كه كوه مورد توجه يهود در حجّ سالانه ، از « عيون موسي » فاصله دارد و ارتفاع آن از كوه مذكور در تورات بيشتر است و مطالعات هيأت آمريكايي درباره آثار منطقه با آن وفق نمي دهد و معدن فيروزه و مس در آن جا وجود ندارد .

بنابراين اعتقاد اسطوره اي يهود درباره اين كوه ، يك بدعت آشكار است كه هفت قرن پس از ميلاد مسيح ( عليه السلام ) به وجود آمده ، مانند آداب و تعاليم يهودي و تدوين تورات و نظائر آن . اما مناسك حج يهود به اين كوه را از مقايسه اي كه ( هوتسما = Houtsma ) ميان وقوف مسلمانان به عرفات و كوچ بني اسرائيل به كوه سينا نموده است ، مي توان بيان كرد .

آنها از معاشرات با زنان خودداري مي كنند . ( سفر خروج ، فصل 19 ، آيه 15 ) آنها لباس هاي خود را براي اين مراسم شست و شو مي دهند ( سفر خروج 19/10/14 ) و در برابر خدا مي ايستند همانگونه كه مسلمانان از زن اجتناب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فرعون موسي ، دكتر سيد كريم ، مجله الهلال ، شماره 5 ، ص73

2 . همان .

3 . به سفر خروج ، عهد قديم رجوع شود . در آنجا جغرافياي منطقه توضيح داده شده است .


56


نموده و با جامه احرام دربرابر خالق وقوف مي كنند . ( 1 )

از جمله مناسك اين كوه ، نوشيدن آب از چشمه موسوم به « شيلوة مقدس ) است كه دعاي خاصي دارد و روشن كردن عبادتگاه و قرباني و آداب ديگر . به علاوه موسم آن كه معمولا « عيد سايبان بندي » يا « روز استغفار » است . ( 2 )

طبيعي است كه هنگام بحث از معناي حقيقي اين موسم ، آن را با « عيد پاييز » يهوديان سامي شمال مقايسه كنيم . عيد سايبان بندي يا روز استغفار چيزي است كه در تورات آمده و غالباً با عبارت اختصاري بر آن اطلاق « حج » مي شود ( سفر القضات ، فصل 21 ، فقره 19 و . . . ) و ( سفر شاهان نخستين ، فصل هشتم ، فقره 2 و 65 ) . ( 3 )

« بئرالحيّ » ، چاه مقدس

فرقه ديگري از يهود ، منطقه اي را كه چاه مقدس قرار دارد تقديس مي كنند و به سوي آن حج مي گزارند . اين فرقه ، عقيده دارند كه اينجا سرزمين جد اعلايشان اسحاق فرزند ابراهيم خليل ( عليه السلام ) است كه در آن شهر مي زيسته و بدرود حيات گفته است .

در تورات آمده است : پس از مرگ ابراهيم ( عليه السلام ) خداوند مقام نبوت را به پسرش استحاق داد و اسحاق در كنار « بئرالحيّ الرائي » اقامت گزيد ( 4 ) و نيز در تورات است كه اسحاق در حيات پدر با مردم اين سرزمين وصلت كرد و مادر وي ساره نام داشت . در خصوص ازدواج اسحاق با ساره ، تورات داستاني را آورده كه اين مكان و آب چاه حيّ را در نگاه يهود قداست خاصي بخشيده است . ( 5 )

منطقه « چاه حيّ » در نزديكي شهر الخليل واقع است و الخليل در 44 كيلومتري بيت المقدس قرار دارد كه همان شهر « حبرون » قديم است و قبر ابراهيم خليل ( عليه السلام ) و همسرش ساره و اسحاق و يعقوب و « رفقه » همسر اسحاق در آن است و مسجد و معبد بزرگي اين قبرها را دربرگرفته است . ( 6 )

اين پنج تن جايگاه خاصي در نظر برخي يهوديان دارند و لذا قبرهايشان را تقديس نموده و به زيارتشان مي آيند و همچنين محلّي است براي آهنگ حج و وسيله تقرب به خدا و تقديم قرباني و نذورات و هدايا و خواندن دعا و گريه و زاري براي برآمدن حوائج و نعيم بهشت و تحصيل رضاي خداوند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . دائرة المعارف الاسلاميه ، گروهي از شرق شناسان ، ج7 ، ص306

2 . همان ، ص310

3 . همان ، ج7 ، ص306

4 . عهد قديم ، سفر تكوين ، فصل25/ فقره 11

5 . همان ، فصل 24 ، فقرات 62 ـ 67

6 . نكـ : الموسوعة العربية الميسّره ، ص764


57


دكتر حسن ظاطا ، در باره حجّ اين منطقه مي نويسد : چاه « حيّ رائي » در نزديكي الخليل است كه بسياري از پارسايان يهود به حج آن مي آيند و تا به امروز ادامه دارد ؛ زيرا در تورات آمده است :

« پس از مرگ ابراهيم ، خداوند اسحاق را مشمول كرامت خود قرار داد و اسحاق در كنار چاه حيّ رائي اقامت گزيد و همانجا قبل از مرگ پدرش ابراهيم و مادرش ساره با رفقه ازدواج كرد » . ( 1 )

معبد « ايل » در نزديكي نابلس ( 2 )

فرقه ديگري از يهود موسوم به « فرقه سامري » اين معبد را تعظيم مي كنند . اينها به جز « سفرهاي پنجگانه » ، كه بخشي از عهد قديم است ، ايمان ندارند و به رستاخيز و روز قيامت مؤمن نيستند ؛ ابن حزم در كتاب ملل و نحل مي نويسد :

« آنها همه نبوت هاي بني اسرائيل پس از موسي ( عليه السلام ) و يوشع را تكذيب مي كنند و شمعون و داود و سليمان و اشعيا و اليسع و الياس و عاموص و حبقون و زكريا و ارميا و ديگر پيامبران را قبول ندارند . آن ها مي گويند شهر قدس همان نابلس است و هيجده ميل با بيت المقدس فاصله دارد . آن ها براي بيت المقدس عظمت و حرمتي قائل نيستند . در شام زندگي مي كنند و خروج از آن جا را جايز نمي دانند . ( 3 )

معبد ايل كه يعقوب آن را در كنعان بنا كرد ، نزديكي نابلس واقع شده كه بني اسرائيل به حج آن مي آمده اند تا هنگامي كه سليمان در قدس هيكل را بنا نهاد و جايگاه آن معبد همچنان مورد توجه بود تا اينكه مملكت سليمان پس از مرگش به دو بخش تجزيه شد :

1 . سامره شمالي ، كه مردم اين كشور با خاندان داود و سليمان در جنوب خصومت داشتند و خود را اسرائيل مي ناميدند و در حج آهنگ بيت ايل را مي كردند .

2 . يهودا ، كه از نسل داود و سليمان بودند و در حج آهنگ هيكل سليمان در « اورشليم » را مي كردند و اين نامي است كه از زمان سليمان بدان اشتهار داشته است . ( 4 )

و در اين گذرگاه قبر يوسف قرار دارد و چاه يعقوب در نزديكي آن واقع است . ( 5 )

و اما قبله اي كه فرقه سامره به سوي آن توجه دارند ، كوهي است به نام

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . طقوس الحج عند اليهود ، الفيصل ، شماره 210 / 7

2 . نابلس شهري است در كشور اردن هاشمي ، در كنار ساحل غربي رود اردن و شش كيلومتري بيت المقدس كه در آن شماري از يهوديان سامري زندگي مي كنند . آن ها همواره بر مراسم عبادي و آداب قديمي خود پاي بندند . نكـ : الموسوعة العربية 1811

3 . الفصل في الملل و الأهواء والنحل ، ابن حزم ، ج1 ، ص82

4 . نكـ : طقوس الحج عند اليهود . الفيصل شماره 210 / 7

5 . الموسوعة العربية الميسّره ، ص1811


58


« غريز يم » كه ميان بيت المقدس و نابلس واقع است . مي گويند خداي متعال داود را به ساختن بيت المقدس در كوه نابلس فرمان داد و اين همان كوه طور است كه خداوند در آنجا با موسي سخن گفت ، سپس داود رهسپار « ايليا » شد و آن جا « بيت ايل » را بنا نهاد و بدينسان مرتكب خلاف و ستم گرديد .

سامريان به اين قبله توجه دارند و با يهودياني كه قبله شان بيت المقدس است مخالف اند . ( 1 )

مقصود از كلمه « ايل » خدا است و بيت ايل يعني خانه خدا . اين معبد در مجاورت كوهي و نخلي قرار دارد . كوه را همانند كوه عرفات دانسته و معبد را چون كعبه . و نخل را چون « عُزّي » كه در وادي « بطن نخله » قرار داشت و خالد بن وليد به فرمان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آن را قطع كرد . چون مردم جاهليت حج آن مي كردند و نذورات و هدايا بر آن مي آويختند .

فرقه سامره آداب ديگري مانند طواف و قرباني دارند و بالاي آن كوه مي روند و بر آن وقوف مي كنند و نذورات و هدايايي براي آن درخت مقدس دارند تا حاجاتشان برآورده شود ! در تورات ، سفر قضا آمده : « دبوره » همسر « فيدوت » در آن زمان دو قرن پس از موسي ( عليه السلام ) ، متولّي حوائج بني اسرائيل بود . دبوره زير آن نخل كه ميان رمله و بيت ايل قرار داشت ، مي نشست و بني اسرائيل به سوي آن مي رفتند تا حاجاتشان را برآورده سازد ! ( 2 )

شايان ذكر است كه دعاي معروف به سمات ، كه از ادعيه شيعه اماميه است ، به قداست اين مكان اشاره دارد و به نظر مي رسد كه دليل آن ، تجلّيِ عظمت خداوند براي يعقوب نبي ( عليه السلام ) بوده است : ( اَللّهمّ إنّي أسألك بِاسْمِكَ العظيم الأعظم الأعزّ الأجلّ الأكرم . . . و بمجدك الّذي تجلّيت به لموسي كليمك ( عليه السلام ) و . . . وليعقوب نبيك ( عليه السلام ) في بَيْتِ ايل ) .

حج به اماكن طبيعي

گروه ديگري از يهود به سوي اماكن طبيعي ، چون كوه هاي بلند و تپه ها و اشجار و چاه ها و چشمه هاي آب آهنگ حج مي كنند . مستند اينها پاره اي از نصوص تورات و تأسي به سنّت نياكانشان مي باشد كه اين اماكن را تقديس كرده و آن ها را آيات بزرگ الهي مي دانسته و به وسيله آن ها به خدا تقرّب مي جسته اند . اين نصوص براي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الملل والنحل ، شهرستاني ، ص200

2 . سفر القضاء ، فصل 4 ، فقرات 4 ـ 5


59


برخي اماكن طبيعي زمين ، قداستي قائل شده است . « اين ها فرائض و احكامي است كه حفظ مي كنيد تا در زمين خدا عمل نماييد تا در تمام روزهاي زندگي آن را در تصرف داشته باشيد و همه اماكني را كه امت ها به پرستش خدايانشان پرداختند ، چون كوه هاي سر به فلك كشيده و بلندي ها و زير سايه درختان سرسبز ويران كنيد و محلّ قرباني ها را نابود سازيد و بت هايشان را بشكنيد و ستون هايشان را به آتش كشيد و تمثال خدايانشان را محو كنيد و نامشان را از اين مكان بزداييد و شما مانند آنها براي خدايتان عمل نكنيد بلكه به جايي كه خدايتان براي تبارهاي شما برگزيده و به نام هريك نهاده ، برويد و قربانيان و هدايا و نذورات و عبادت ها و گاو و گوسفندهاي بِكر را تقديم كنيد . ( 1 )

اين نص توراتي تأثير عميقي در درون برخي يهوديان نهاده كه سالانه به اين اماكن ويژه طبيعت ـ كه اجدادشان متصرف شده و اهالي آن سرزمين ها را مي كشتند و مي سوزاند ـ آهنگ حج كنند و قربانيان و هدايا و نذوراتشان را تقديم نمايند و همانگونه كه در بخش اخير اين دستور آمده ، نماز بگزارند و گوسفند و گاو بكر هديه دهند يا قرباني كنند و آتش برافروزند و به نبرد تاريكي بروند .

چنين حجي ، در حقيقت همان عادات دوران بت پرستي است كه يهوديان قبل از بعثت حضرت موسي ( عليه السلام ) ، اقتباس كرده و به فرزندانشان در طي قرون ، به ارث گذاشته اند تا سنت هاي نژادي را پاس دارند و آب و رنگ ديني به آن بدهند .

دكتر ظاظا حسن گويد : يهود يا بني اسرائيل از درختان و كوه ها و تپه ها و چشمه هاي آب و چاه ها زيارتگاه هايي درست كرده و به حج اين اماكن مي روند و بدان تبرّك مي جويند و معبدهايشان را بنا مي گذارند . . . ( 2 )

اما چشمه ها و چاه هايي كه يهوديان آهنگ زيارت آن مي كنند ، مشهورترين آنها « قادش » است كه مفهوم آن قداست است و در لغت عربي « عين قديس » چشمه مقدس تلفظ مي شود . و نيز « بئر سبع » كه در صدر همه قرار دارد و در جنوب غربي غزه واقع است و ساميان پيشين بني اسرائيل و بعضي ديگر عقيده داشته اند كه اين چاه مسكوني است يعني موجودات نامرئي از فرشتگان و جنّيان در آن زندگي مي كنند و عدد آن ها هفت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سفر تثنيه ، فصل 12 ، فقره 1 ـ 7

2 . طقوس الحج عند اليهود ، ص10


60


مي باشد و اگر كسي نقض سوگند كند يا به عمد دروغ بگويد بر اوست كه همراه طرف مخاصم خود نزد اين چاه رفته و هفت بار بر خود لعن كند تا نسلش منقطع گردد و به مرگ همه عزيزانش مبتلا شود و مال و جان و شرفش آسيب پذيرد و آواره زمين شود و گوش و چشم و عقلش را از دست بدهد .

چكيده و نتيجه گيري

خلاصه كلام : ديانت يهودي ، حج را به عنوان يك عبادت با آثار مادي و معنوي مي نگرد ؛ همانگونه كه دين اسلام و ساير اديان توحيدي و غير توحيدي چنين نگرشي به حج دارند . ولي تفاوت در ماهيت اين عبادت و آداب و اعمال و شعائر و مكان و زمان آن است . هدف عمده مقاله اين است كه بگويد آنچه يهوديان به عنوان حج انجام مي دهند ، موافق چيزي نيست كه پيامبرشان به عنوان شريعت آسماني آورده و آن توجه خالصانه و صحيح به مكان مطلوب و زمان معين و مناسك واجب آن باشد .

حج از زمان خليل ، ابراهيم ( عليه السلام ) بر مردم واجب شده ، چنانكه آيه كريمه { وَأَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَعَلي كُلِّ ضامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق } بيانگر است . اين فريضه آسماني مكان و زمان را معين ساخته و براي انجام آن شرط استطاعت را قائل شده است : { وَلِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً . . . } ؛ « بر عموم مردم است در صورت استطاعت ، حج بيت الله الحرام كنند . » اين دعوت عام است و ويژه مسلمانان نيست و تنها مؤمنان يا فرقه خاص يا قبيله و نژاد به خصوص به آن مكلف نيستند و از آيه كريمه : {  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ } استفاده مي شود كه خداوند اين خانه را براي گروه هاي خاصي از بندگان قرار نداده كه بركت و هدايت و رحمت و آمرزش ويژه آنان باشد و ديگران محروم بمانند .

از امام موسي بن جعفر ( عليهما السلام ) تفسير آيه { وَلِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ } راپرسيدند . حضرت فرمود : « مَنْ قالَ ليس هذا هكَذا فَقَدْ كَفَر » ؛ « كسي كه بگويد مطلب چنين نيست كه آيه مباركه مي فرمايد ، همانا كافر شده است . »

آري حج به غير خانه خدا ، از هيچ انساني پذيرفته نيست و بدعت و


61


مردود است و معناي حج حقيقي را ندارد .

خداوند در آيات كريمه قرآن ، آميختن حق و باطل را محكوم مي كند و گمراه ساختن مردم را مردود مي شمارد . . . چنانكه مي فرمايد : {  لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ } .

و يهوديان خود مي دانند كه خداوند حج را تشريع فرموده است و نيز از قداست بيت الله الحرام آگاهي دارند و مي دانند كه جدشان ابراهيم ( عليه السلام ) خانه اي را براي بندگان خدا بنا نهاده است ، با اين حال حق را انكار كرده و با باطل آميخته اند و به مكان هايي كه هواي نفسشان طلبيده و تعصّب نژادي شان حكم كرده ، رهسپار شده و اين سنت الهي را به انحراف كشيده اند و در توالي نسل ها حقيقت بر آنها مشتبه گرديده است و مقدسات حقيقي و معتقدات واقعي ضايع گشته و هواهاي نفساني نقش خود را بازي كرده است و اين خصلت انسان است كه اگر تحت ضابطه اي صحيح و زير نظر ارشادگري صالح نباشد دستخوش هواي نفس مي شود . . . خداوند همه را از انحراف نگهدار باشد !

* پي نوشتها :



| شناسه مطلب: 83281