بخش 8

ادنی الحل


124


ميقات حج - سال يازدهم - شماره چهل و دوم - زمستان 1381

ادني الحلّ

( ميقات هاي عمره مفرده براي ساكن مكه )

حسن الجواهري/ عباسعلي براتي

مقصود از « ادني الحلّ » نزديك ترين مكان ها به حدود حرم از بيرون مرزهاي آن است . به همين دليل ، زمين هاي درون مرزهاي حرم را « حرم » ناميده اند ؛ زيرا به احترام مكه ، احكام خاصي دارد .

منطقه بيرون از مرزهاي آن را « حِلّ » مي نامند ؛ زيرا خداوند متعال آنچه را در درون مرزهاي « حرم » حرام كرده ، در آن جا حلال فرموده است .

ياد « حِلّ » و « حَرَم » در شعر عربي بازتاب يافته ، چنانكه در سخن فرزدق در ستايش امام زين العابدين ( عليه السلام ) آمده است :

هذا الذي تعرف البطحاء وطأته * * * و البيت يعرفه و الحِلّ و الحرم ( 1 )

شارع مقدس ، ادني الحلّ را ميقات عمره مفرده شمرده و اجازه فرموده كه از آنجا نيز محرم شوند .

فقها ( رحمهم الله ) آورده اند كه قارن يا مفرِد با متمتّع ، پس از به پايان بردن حجّ تمتّع ، يا كساني كه در مكه هستند و حاجي نيستند ، يا از مواقيت گذشته اند ( ميقات هايي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) براي احرام و آمدن به مكه تعيين فرموده است ) ، اگر بخواهند عمره مفرده به جاي آورند ، ميقات آن ها از « ادني الحلّ » است و در اين مسأله اختلافي نيست . اين بدان معني است كه كسي كه مي خواهد عمره به جا آورد ، از مرز حرم كه در روايات « يك فرسخ در يك

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اين مرد ( امام ( عليه السلام ) ) كسي است كه سرزمين بطحا جاي پاي او را مي شناسد و خانه خدا و حلّ و حرم با او آشنا هستند .


125


فرسخ دانسته شده » بيرون رود ؛ زيرا در روايات بدان تصريح شده است :

1 ـ معاويه بن عمار در روايت صحيح از امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود : پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) سه عمره جداگانه به جاي آورد : عمره ذي القعده ، كه در آن ازعسفان احرام بست ، و آن همان « عمره حديبيه » است ، و عمره اي كه در آن از جحفه احرام بست و آن « عمرة القضاء » است و عمره اي كه از جعرانه احرام بست و آن پس از بازگشت از طائف و در غزوه حنين بود . ( 1 )

از طريق اهل سنت از ابن عباس روايت شده است كه : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) چهار عمره انجام داد : عمره حديبيه و عمرة القضاء در سال بعد و عمره سوم از جعرانه و چهارم همراه با حج . ( 2 )

به نظرمن : ظاهر هر دو روايت اين است كه احرام بستن از عسفان جايز است . اين مكان ، دو منزل ( تقريباً 48 كيلومتر ) از مكه فاصله دارد ، و ميقات نيست و ادني الحلّ نيز به شمار نمي آيد .

ولي مرحوم آيت الله خويي ( رحمه الله ) چنين مي نويسد : « از روايات صحيح و تاريخ هاي معتبر چنين به دست مي آيد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پس از هجرت ، تنها دو عمره انجام داده است و در صحيحه پيشين كه سه عمره براي آن حضرت مي شمارد ، از جهت شروع به عمره و احرام بستن براي آن است ، ولي يك بار مشركان او را از آمدن به مكه بازداشتند ، و آن حضرت ( صلّي الله عليه وآله ) پس از صلح با آنان در حديبيه ، از همانجا بازگشت و در سال بعد عمره اي براي قضاي آن ـ كه از او و يارانش فوت شده بود ـ به جاي آورد . و به همين دليل ، آن را عمرة القضاء ناميدند . چنانكه در صحيحه ابان از امام صادق ( عليه السلام ) آمده است : « پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) براي عمره حديبيه احرام بست ، ولي سال بعد آن را قضاء كرد و يك عمره از جعرانه ، هنگامي كه از طائف مي آمد ، و اين سه عمره همه در ذي القعده بودند . » ( 3 )

در صحيحه صفوان آمده است : « پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از جعرانه احرام بست . » ( 4 )

پس آنچه از صحيحه معاوية بن عمار مي توان دريافت ، اين است كه : پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از مسجد شجره براي عمره احرام بست و از عسفان صداي خود را به لبّيك بلند كرد و اين همان عمره اي بود كه مشركان نگذاشتند و با آمدن به مكه آن را انجام داد . حضرت در حديبيه با آنان صلح كرد و بي آن كه مناسك عمره را به جاي آورد ، از آنجا بازگشت و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشيعه ، ج10 ، باب 2 ، از ابواب عمره ، ح 2

2 ـ وسائل الشيعه ، ج10 ، باب 2 ، از ابواب عمره ، ح 6

3 ـ وسائل الشيعه ، ج10 ، باب2 ، از ابواب عمره ، ح3

4 ـ وسائل الشيعه ، ج8 ، باب 9 ، از ابواب حج ، ح6


126


در سال بعد عمره انجام داد و از مسجد شجره احرام بست و لبيك گفت و صداي خود را از جحفه به لبيك بلند كرد و آن را عمرة القضاء ناميدند ، امّا درباره جِعرانه ، ظاهر صحيحه آن است كه آن حضرت ( صلّي الله عليه وآله ) از آنجا احرام بسته است ؛ زيرا سخن او كه مي فرمايد : « و عمره جعرانه آن است كه آغاز آن عمره از جعرانه بوده و حضرت پيش از آنجا احرام بسته است و صداي خود را از جعرانه به تكبير بلند كرده است ، چنانكه در صحيحه پيشين ابان آمد . پس از صحيحه استفاده مي شود كه جايز است با حالت اختيار ، انسان از جعرانه براي عمره مفرده احرام ببندد ، هر چند از اهل مكه نباشد ؛ مانند پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و يارانش ، چنانكه مي تواند از ادني الحِلّ نيز احرام ببندد ، ولي اين ويژه كسي است كه در مسير راه تصميم به عمره گرفته باشد . ( 1 )

به نظر من : بنا بر آن چه گفته شد ، اين روايت دليل بر احرام بستن از جعرانه است كه تنها ادني الحلّ به حرم است .

2 ـ آنچه كه از جميل بن درّاج در صحيح آمده است ، گفت : « از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيدم : اگر زن حائض روز ترويه به مكه بيايد ، تكليف او چيست ؟ فرمود : همانگونه به عرفات برود و نيّت حج كند ، سپس وقوف كند تا پاك شود و آنگاه به تنعيم برود و از آنجا احرام ببندد و نيت عمره كند . ابن ابي عمير گفت : عايشه نيز چنين كرد . ( 2 ) عمل عايشه چنانكه ابن ادريس در آخر سرائر به نقل از كتاب معاوية بن عمار آورده ، چنين است :

« . . . . پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در بطحاء فرود آمد و در آن هنگام ، عايشه را با برادرش عبدالرحمن به تنعيم فرستاد و او از آن جا عمره انجام داد ؛ زيرا پيش از آن برايش مشكلي پيش آمده بود . او به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) گفت : زن هاي تو با حج و عمره برگردند و من با حج تنها ؟ پس در اين هنگام پيامبر او را از آنجا به عمره فرستاد . ( 3 )

3 ـ ابن بابويه در حديث صحيح از امام صادق ( عليه السلام ) روايت كرد : « هركس مي خواهد از مكه براي عمره بيرون آيد ، از جعرانه يا حديبيه يا مانند آن ها عمره انجام دهد » . ( 4 )

اين روايت ، شامل همه جايگاه هاي حرم مي شود ؛ زيرا حضرت ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « و مانند آن ها » ، و اين از جهت آن كه عمره بعد از حج باشد يا نباشد نيز عموميت دارد ، بنابراين ، نبايد در اين حكم ترديدي داشت .

به نظر من : از اين روايات روشن مي شود كه : سه ميقات در احرام عمره مفرده از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستند العروة الوثقي ، كتاب الحج ، ج2 ، تقريرات آيت الله خويي ، به قلم سيد رضا خلخالي ، ص391 و 392

2 ـ وسائل الشيعه ، ج8 ، باب 21 ، از بخش هاي حج ، ح2

3 ـ همان ، باب3 ، از بخش هاي حج ، ح4

4 ـ همان ، باب 22 ، از مواقيت ، ح1


127


ديگر نقاط « ادني الحلّ » برتري دارند :

1 ـ حديبيه .

2 ـ جعرانه .

3 ـ تنعيم .

حجفه از ادني الحل ، بسيار دورتر است و اكنون حاجياني كه از راه دريا ، از بندر ينبع و از مصر و جاهاي ديگر مي آيند و از اردن از بندر عقبه مي آيند ، از كنار آن مي گذرند . و عسفان نيز از مكه ، دو منزل دورتر است .

اشكالي به نظر نمي رسد اگر در اينجا اشاره كنيم كه اين سه ميقات اختياري هستند و حكم الزامي ندارند ؛ چنانكه شيخ الطائفه و صاحب جواهر صريحاً آورده اند . ( 1 )

بنابراين ، جايز است كه به يكي از مواقيت ديگر ؛ مانند جحفه و يَلَمْلَم و عقيق و يا ميقات ديگري براي احرام برويم ؛ زيرا روايات نشان مي دهند كه اين ميقات ها براي مردم آنجاها و كساني كه به آنجاها بيايند ، مشروعيت دارند .

صفوان بن يحيي در حديث صحيح از امام رضا ( عليه السلام ) روايت مي كنند :

« . . . پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) اين ميقات ها را براي مردم آن ها و براي كساني كه از مردم جاهاي ديگر به آن جاها بيايند ، تعيين فرموده و اجازه داده است كه هركس مشكلي دارد ، از آن ها عبور كند ، پس جز از روي عذر و به خاطر مشكلي از ميقات عبور نكن » . ( 2 )

ما اينك مي خواهيم به گونه اي گسترده از سه ميقات سخن بگوييم :

حديبيه ، جِعرانه و تنعيم و اشكالي كه درباره تنعيم و دورتر بودن آن از جاي كنوني اش وجود دارد .

1 ـ حديبيه

آن را بايد با ضمّ حاء و فتح دال مهمله و ياي دو نقطه و تاء تأنيث بخوانيم كه در اصل نام چاهي در خارج حرم ، از راه جده ، نزديك مسجد شجره است كه بيعت رضوان در آنجا انجام شد و قرآن درباره آن آورده است : { لَقَدْ رَضِيَ اللهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ . . . } . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جواهر الكلام ، ج18 ، ص119

2 ـ وسائل الشيعه ، ج8 ، باب 15 ، از مواقيت ، ح1

3 ـ فتح : 18


128


خطابي ، در امالي خود آورده است : حديبيه را از آن روي بدين نام خوانده اند كه درخت حدباء در آن جا روييده بود و ميان آن و مكّه دو منزل فاصله است و در حديث آمده است كه آن ، نام چاهي است . بخشي از آن در « حِلّ » و بخشي در « حرم » است و آنجا دورترين نقطه حِلّ از خانه خداست و مالك بن انس ، همه آن را از حرم مي داند . ( 1 )

شكل درست كلمه

ياء را مفتوح و با تشديد خوانده اند . سهيلي در كشف اللثام گفته است : « بدون تشديد خواندن آن نزد علماي ادبيات عرب ، مشهورتر است . احمدبن يحيي مي گويد : به شكل ديگري نبايد آن را بخوانيم و از شافعي نيز اين سخن نقل شده است » . ابوجعفر نحاس مي گويد : « از هر كس كه به دانش او اعتماد داشتم و از علماي ادبيات عرب بود كه حديبيه را چگونه بخوانم ؟ همه گفتند : بدون تشديد و گفته شده كه از هيچ انسان فصيحي شنيده نشده كه آن را با تشديد بخواند . ( 2 )

در حدائق آمده است : ابن ادريس در سرائر آورده :

« حديبيه نام چاهي بيرون از حرم است و حديبيه را بدون تشديد و با تشديد خوانده اند . از ابن عطار نوهي درباره آن پرسيدند ، گفت : اهل زبان ، آن را بدون تشديد مي خوانند و اهل حديث آن را با تشديد و همين را براي من نوشته و نوشته او را دارم . او استاد اهل بغداد بود . » ( 3 )

در تهذيب الأسماء آمده است : در مطالع چنين است : ما از اساتيد ماهر شنيده ايم كه آن را بدون تشديد مي خوانند ولي عموم فقها و محدّثين آن را تشديد مي دهند ( 4 ) منطقه حديبيه امروز ، به نام « شُمَيسي » با حالت تصغير خوانده مي شود و در غرب مكه مكرمه ، در حلّ ، در راه مكه ـ جده قديم قرار گرفته و ميان آن و دو ستونِ نشانه حرم ، فاصله اندكي است . اين دو ستون ، خود با مكه تقريباً 22 كيلومتر فاصله دارند .

2 ـ جِعرانه :

شكل صحيح آن با كسر جيم و سكون عين مهمله ، تشديد راء مهمله مفتوحه است . چنانكه از كتاب « جمهرة اللغه » نقل شده ، اصمعي و شافعي مي گويند : آن را با كسر جيم و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عاتق بن غيث بلادي ، معجم معالم الحجاز ، ج2 ، صص246 و 247

2 ـ كشف اللثام .

3 ـ يوسف بحراني ، الحدائق الناضره ، ج14 ، صص455 و 456

4 ـ كتاب الحج ، تقريرات آيت الله العظمي شاهرودي ، ج2 ، ص294


129


سكون عين و تخفيف راء بايد خواند . گفته مي شود كه اهل عراق آن را تشديد مي دهند و مردم حجاز بي تشديد مي خوانند . از ابن ادريس نقل شده است : با فتح جيم و كسر عين و تشديد راء نيز خوانده شده ، پس راء را هم مي توان تشديد داد و هم تخفيف ؛ زيرا هر دو از سوي افراد مورد اعتماد استفاده شده است .

و آن نام جايي است ميان مكه و طائف و در حِلّ قرار گرفته و با مكّه 18 ميل فاصله دارد و در شمال شرق آن واقع شده است و دو ستون نشانه مرزِ حرم در آن جا ديده مي شود . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) براي عمره سوم خود از آنجا احرام بست ، چنانكه در روايات صريحاً آمده است . و مسجد جعرانه نيز كه آن حضرت در بازگشت از طائف هنگام فتح مكه در آن نماز خواند و احرام بست ، در آن جا واقع است . اين مسجد در پشت رودخانه در عدوة القصوي قرار دارد و آن را به همين دليل ، المسجد الأقصي نيز مي نامند ؛ زيرا مسجد ديگري نيز از سوي افراد نيكوكار در آن منطقه بنا شده است و المسجد الادني نام دارد . نزديك مسجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) چاه بزرگ ، داراي آب شيرين وجود دارد . اكنون آن جا روستايي است كه از مكه از سمت شمال شرقي نزديك به 24 كيلومتر فاصله دارد و مسجد نيز از سوي دولت سعودي براي احرام بستن حجاج ساخته شده كه در سمت شرقي مسجد قديمي ، بدون فاصله جاي دارد . ( 1 ) ولي نويسنده « معجم معالم الحجاز » درباره جعرانه چنين آورده است : « و كساني كه گفته اند : جعرانه ميان مكه و طائف قرار دارد ، اشتباه كرده اند ؛ زيرا آن در شمال مكه و مايل به سمت شرق است و نيازي به نام طائف براي تعيين حدود آن نداريم ؛ چرا كه بيش از 29 كيلومتر از مكه فاصله ندارد . ( 2 )

جعرانه و جايگاه جغرافيايي آن

نويسنده « مختصر معجم معالم مكه التاريخيه » مي نويسد : كوه ستار در نزديكي جعرانه در سمت جنوبي آن جاي گرفته و آن همان كوهي است كه بر بالاي دو ستون نشانه مرز حرم ، در كنار راه نجد ، از سمت شمال قرار دارد و كسي كه از مكه به نخله مي رود ، ستار را در سمت چپ و نزديكي خود مي يابد . جعرانه ـ امروز ـ روستايي كوچك است و در بالاي وادي سَرِف قرار دارد . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ هداية الناسكين ، تحقيق دكتر عبدالهادي الفضلي ، ص89

2 ـ عاتق بن غيث بلادي ، معجم معالم الحجاز ، ج2 ، صص148 و 149

3 ـ عاتق بن غيث بلادي ، مختصر معالم مكة التاريخيه ، ص15


130


3 ـ تنعيم

آن را با فتح تاء و به صورت مصدر مي خوانند و نام جايي است كه سه تا چهار ميل با مكه فاصله دارد . . . و در آن ، مسجد امام امير المؤمنين ( عليه السلام ) و مسجد امام زين العابدين ( عليه السلام ) و مسجد عايشه قرار دارد و آن را تنعيم ناميده اند ؛ زيرا كوهي به نام نعيم در سمت راست آن و كوهي به نام ناعم در چپ آن و رودي به نام نعمان در ميان آن دو جاي دارد و آن نزديك ترين نقطه حِل به مكه است ؛ چنانكه اكنون نيز آشكار است . ( 1 )

تنعيم در سمت شمال غربي مكه مكرمه است و ميان مكه و سَرِف ، كه در آن قبر امّ المومنين ، ميمونه همسر پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) قرار دارد و در جاده مكه ـ مدينه واقع شده كه از وادي فاطمه مي گذرد ( اين مكان را پيشتر مرّ الظهران مي ناميدند ) .

نويسنده « مختصر معجم معالم مكة التاريخيه » در باره جايگاه تنعيم مي نويسد :

« رودي است كه از شمال و از ميان كوه هاي بشم در سمت مشرق و جبل الشهيد در سمت جنوب سرچشمه مي گيرد و در رودخانه ياج مي ريزد و ميقات كساني است كه از مردم مكه باشند و بخواهند عمره به جاي آورند و عمره آنان را به نام مكان شروع عمره عمرة التنعيم مي نامند ، تا از عمره جعرانه تشخيص داده شود . پيشتر آن را نعمان مي خواندند . محمدبن عبدالله نميري مي گويد :

فلم تر عيني مثل سرب رأيته * * * خرجْن من التنعيم معتمرات

مررْنَ بفخٍّ ثمّ رحنَ عشية * * * يلبِّين للرحمن مؤتجرات

تضوَّع مسكّاً بطنُ نعمان إذ مشت * * * به زينب في نسوة عطرات ( 2 )

« چشم من پيشتر مانند اين گروه از زنان را نديده بود كه آن ها را مشاهده كردم كه از تنعيم به عمره مي روند . آن ها از فخ گذشتند و شامگاهان با لبيك براي خداي رحمان بيرون رفتند و اجر و پاداش آنان با اوست . بستر رودخانه نعمان از عبور زينب و ديگر زناني كه عطر زده بودند ، خوشبو شد . »

در همان كتاب آمده است : « برخي گمان كرده اند كه نعمان در اين شعر همان نعمان الأراك است ، ولي اشتباه كرده اند ؛ زيرا كساني كه براي عمره به مسجد الحرام مي آيند ، به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آيت الله العظمي شاهرودي ، كتاب الحج ، ج2 ، ص295 ، با اندك تغيير .

به نظر من خواهد آمد كه كوه نعيم جنوب شرق تنعيم ( مسجدعمره ) جاي دارد و كوه ناعم در سمت شرق است .

2 ـ عاتق بن غيث بلادي ، مختصر معجم معالم مكة التاريخيه ، ص9 و 10


131


نعمان الأراك نزديك نيستند . ( 1 )

به نظر من ، نعماني كه بعد از مسجد تنعيم است ، ربطي به نعمان الأراك كه در جنوب عرفات است ، ندارد ؛ زيرا تنعيم در شمال غربي مكه است و عمره گزاران از نعمان الأراك كه در جنوب عرفات است ؛ نمي گذرند ( 2 ) كه به گفته بلادي « رودي است بزرگ از رودهاي حجاز تهامي . . . از غرب سرچشمه مي گيرد و از نزديكي جنوب عرفات مي گذرد و سپس در عرفه گرد هم مي آيد و آن را عرفه مي نامند و از ميان كوه هاي كُساب و حَبَشي در جنوب مكه در فاصله 11 كيلومتري مي گذرد و مرز حرم شريف نيز همان جاست و رودخانه ، ميان كبكب و قرضه پهن تر مي شود و آن را به دليل پهنايش ، خبت نعمان مي خوانند . ( 3 )

مكان احرام بستن در تنعيم را امروز « عمره » مي خوانند و مسجدي دارد كه آن را « مسجد عايشه » ناميده اند و به عايشه همسر پيامبر نسبت مي دهند ؛ زيرا برادرش عبدالرحمن ، به دستور رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) او را از آنجا محرم ساخت ؛ چنانكه در روايت پيشين نيز آمد . دولت سعودي در جنوب ستون هاي نشانه حرم مسجدي ساخته كه نزديك مسجد پيشين در همين مكان است و امروز محله اي از محلات شهر مكه شده است و آن را « حيّ العمره » مي نامند و از مسجد الحرام و مكه قديم ، 6 كيلومتر فاصله دارد .

ترديد درميقات تنعيم كنوني

من ديده ام كه برخي از تاريخ نويسان و جغرافي دانان اشاره مي كنند كه جايگاه احرام در تنعيم ، به جز جاي كنوني است كه آن را به نام « عمره » مي شناسند ، اكنون برخي از آن ها را مي آوريم :

1 ـ ابو اسحاق حربي خراساني ( 285 هـ . ) در كتاب مناسك ( ص 467 ) مي نويسد :

« تنعيم پشت قبر ( قبر ميمونه ) با سه ميل فاصله و پيش از مسجد عايشه و همان جاي شجره ( درخت ) است و در آن يك مسجد و چند خانه هست و هركس بخواهد ، مي تواند از آن جا احرام ببندد » .

شجره اي كه در اينجا به آن اشاره شده ، درخت هليله است كه در مسجد مشهور به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همان .

2 ـ روشن است كه عرفات در شرق مكه جاي دارد .

3 ـ معجم معالم الحجاز ، ج9 ، ص69


132


مسجد هليلجه قرار داشت و چندي بعد ، اين درخت افتاد .

اين سخن با واقعيت امروز ناسازگار است كه تنعيم ميان مكه و سَرِف ( كه در آن قبر ميمونه است ) قرار گرفته و با يكي بودن تنعيم با مسجد عايشه كه در آنجا به دستور پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) احرام بست ، نيز سازش ندارد ؛ زيرا اين تاريخ نويس مي گويد : « تنعيم ، سه ميل پس از قبر ميمونه و پيش از مسجد عايشه است » .

ابو اسحاق حربي خراساني مي نويسد : « از مالك بن دينار ، از قاسم ، از عايشه آمده است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به او فرمان داد كه از تنعيم عمره به جاي آورد و مسجد عايشه دو ميل پس از آن و چهار ميل به مكه مانده ، قرار دارد . »

اين سخن نيز با آنچه امروز شهرت دارد كه مساحت ميان دو ستون تنعيم كه اكنون سرپا هستند ، بيش از شش كيلومتر ؛ يعني چهار ميل نيست .

2 ـ در كتاب « وفاء الوفا » نوشته سمهودي ( 911 هـ . ) آمده است : « اسدي گفته است :

تنعيم سه ميل پشت قبر ميمونه قرار دارد كه همان جاي شجره است و در آن مسجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و چند چاه وجود دارد و هر كس بخواهد عمره به جاي آورد ، از اينجا احرام مي بندد . و سپس مي گويد : ميقات اهل مكه براي احرام بستن ، مسجد عايشه است كه دو ميل پس از شجره و چهار ميل مانده به مكه است و ميان آن و ستون هاي حرم اندكي فاصله است » .

3 ـ احمدبن عبدالحميد عباسي از تاريخ نويسان قرن دهم هجري در كتاب « عمدة الأخبار » ( ص 144 ) مي نويسد : « تنعيم سه ميل پس از قبر ميمونه است » .

4 ـ سرتيپ عاتق بن غيث بلادي ( تاريخ نگار معاصر حجاز ) در كتاب « علي طريق الهجرة » ، ( ص 10 ) مي نويسد : « گفته مي شود : عمره از اين جا ( نزديك قبر ميمونه ) بوده و مكيان بر آنند كه مرز حرم آنجاست و هنگامي كه امنيت بر هم خورد ، جاي عمره را ازترس آسيب رسيدن به حج و عمره گزاران تغيير دادند .

به نظر من : همه متون ياد شده بر آن بودند كه تنعيم كه عمره گزاران مي توانند از آن احرام ببندند يا نزديك ميمونه است ؛ چنانكه در متن آخرين آمد و يا سه ميل يا دو ميل دورتر از آن است و به اين ترتيب ، متون با مسجد تنعيم كنوني كه ميان مكه و سَرِف ( كه قبر ميمونه آنجاست ) و از مسجد يا مكه كهن ، تقريباً شش كيلومتر فاصله دارد ، مخالف


133


هستند . متون ديگري نيز وجود دارد كه مي گويد : تنعيم از ادني الحل به مكه ، اندكي دورتر است ، مانند :

1 ـ محب طبري مكي ( 694 هـ . ) چنانكه رشدي مَلْحَس محقق اخبار مكه نوشته ازرقي ، در حاشيه همان كتاب ( ج2 ، ص130 ) مي نويسد :

« از ادني الحل اندكي دورتر است ، و به طرف حل نيست . »

2 ـ ابوالطيب فاسيِ مكي در شفاء الغرام ، ( ج1 ص 289 ) مي آورد : « دوم آن كه تنعيم ياد شده در مرز حرم به سمت مدينه منوره و در برابر ادني الحل است ؛ چنانكه محبّ طبري مي گويد : « به طرف حِل نيست » ، و هر كس چنين تفسير كرده ، به صورت مجاز سخن گفته ، نام چيزي را بر منطقه نزديك آن قرار داده و هيچ جايي در حلّ از آن به حرم نزديك تر نيست و آن ، سه ميل با مكه فاصله دارد و تنعيم اندكي دورتر ، روبروي آن است » .

متن سوّمي نيز وجود دارد كه مي گويد : « تنعيم از مكه دو فرسخ فاصله دارد . فاسي مي گويد : « صاحب مطالع آورده است : تنعيم از حلّ است و ميان مكه و سَرِف و در دو فرسخي مكه است و مي گويند چهار ميل فاصله دارد . »

جايگاه فخ

آن چه بر ترديد انسان مي افزايد ، آن است كه جايگاه « فخ » در غرب مكه و در كنار راه مكه ـ تنعيم ـ مدينه است و ميان آن و مكه ، سه ميل ؛ يعني شش كيلومتر راه است . فخ با فتح فاء و خاء مشدّد ، چاه معروفي در يك فرسخي مكه است ؛ چنانكه در قاموس آمده است : « جايي در مكه است كه در آن ابن عمر دفن شده است » و در نهايه ابن اثير آمده است : « جايي در مكه است و مي گويند رودي است كه در آن عبدالله بن عمر دفن شده است » . و در سرائر ابن ادريس حلّي آمده است : « جايي در يك فرسخي مكه است و در آن جا حسين بن علي بن حسن بن حسن بن حسن بن علي امير المؤمنين كشته شده است ؛ چنانكه نويسنده كشف اللثام نيز آن را آورده است » .

در هر حال : اين جايگاه مشخص است و همه اين تعريف ها درباره آن درست است


134


و آن رودخانه اي است كه ابن عمر در آن دفن شده و چاهي نيز در آن وجود دارد و نبرد فخ در آن جا روي داده است كه گفته اند ، پس از فاجعه كربلا ، فاجعه اي دلخراش از آن نبوده است . ( 1 )

فقهاي اماميه ، در اين كه آيا كودكان مي توانند از فخ احرام ببندند يا نه ، اختلاف دارند و در ميان آن ها دو قول وجود دارد :

نخست : گروهي از فقهاي اماميه ( رحمهم الله ) معتقدند كه فخ ميقات كودكان است ؛ يعني مي توان احرام آنان را تا اينجا به تأخير انداخت ، ولي لازم نيست و استدلال كرده اند كه در صحيح ايّوب بن حرّ آمده است : « از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيدند كه تكليف كودكان چيست ؟ فرمود : پدرم از فخ ، لباس از تن آن ها بيرون مي آورد » . ( 2 ) و اين در حالي است كه از راه مدينه بگذرند ، ولي اگر از راه ديگري بيايند ، از ميقاتي كه در راهشان است ، احرام مي بندند .

گروهي آورده اند : در روايت كنايه اي است كه مي توان آن ها را از فخ محرم كرد ( بلكه چه بسا اين سخن به اكثر آنان نيز نسبت داده مي شود و در روضه آمده است : از سخن ديگري استفاده مي شود كه در آن اختلافي نيست ) .

دوم : ديگران معتقدند كه احرام كودكان ، از ميقات است ، ولي اجازه دارند كه تا فخ به پوشيدن لباس دوخته ادامه دهند و چون به فخ رسيدند ، آن لباس ها را به كنار مي نهند و به ظاهر صحيح ياد شده استناد كرده اند و آن را به معناي حقيقي گرفته اند و نيز ظاهر رواياتي را كه مي گويد بايد احرام از ميقات باشد ، معتبر دانسته اند . اگر احرام كودكان مطلقا از ميقات باشد ، خواه در حج و خواه در عمره ، حتي اگر از اهل مكه باشند و بخواهند عمره مفرده انجام دهند ، چنانكه ظاهر اطلاق آن ها نيز چنين است ، در اين صورت بنا به سخن دوم ، احرام عمره بايد از تنعيم كنوني باشد كه تقريباً شش كيلومتر از مكه فاصله دارد ، با آن كه كودك از ميقات ، احرام مي بندد ، ولي در فخ كه شش كيلومتري مكه است ؛ لباس دوخته را به كنار مي نهد و اين جنبه عرفي آشكاري دارد و كودك در اين حكم از انسان بالغ حكم سخت تري دارد ، در مورد نسبت سخن اول ، بايد گفت كه كودك و بالغ در اين حكم برابرند ، با آن كه عرف معتقد است كه اگر بخواهيم به كودك ارفاق كنيم ؛ احرام او بايد ساده تر از احرام بالغ باشد . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ منطقه فخ هم اكنون دو محلّه شهر مكه را در خود جاي داده است : « حيّ الزاهر » و « حيّ الشهداء » كه مقصود شهداي فخ ( حسين بن علي ، حسن مثلث فرزند حسن مثني فرزند امام حسن سبط رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و فرزند علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) و ياران اوست ) .

در فخ گورستان مشهوري وجود دارد كه آن را به نام گورستان مهاجرين مي خوانند و كساني از آنان را كه مجاور مكه شده بودند ، در آن جا دفن مي كردند و تا به امروز نيز وجود دارد و مشهور است ، ولي از جاي قبر شهداي فخ اكنون اثري ديده نمي شود . سباعي در تاريخ مكه ، ( ص 89 ) مي نويسد : « در اينجا ـ يعني در فخ ـ سرنوشت علويان روشن شد ؛ زيرا حسين بن علي در حال احرام ، پس از مبارزه اي سخت ، به همراه بيش از صد تن از يارانش ، كشته شد . قبرهاي آنان در آن جا مشهور بود و قبر رهبر آنان حسين بن علي بر بالاي تپه اي مشرف به رودخانه جاي داشت . در معجم معالم الحجاز ، ( ج 7 ، ص 19 ) نوشته عاتق بن غيث بلادي چنين آمده است :

« يك شاهد عيني گفت : در اواخر دهه شصت ، از قرن چهاردهم هجري ، به هنگام خاكبرداري براي پايه يك خانه در محله شهدا ، دست انساني از زير خاك نمودار شد كه تازه و برهنه بود ، آنجا را گود كردند ، ديدند دست روي سينه انساني است . وقتي آن راكشيدند ، خون جاري شد . آن را به حال خود رها كردند ، فوراً به جاي خونريزي بازگشت و آن را متوقف كرد . »

2 ـ وسائل الشيعه ، ج8 ، باب 18 از مواقيت ، ح1

3 ـ گاهي گفته مي شود برهنه كردن كودكان از فخ تنها براي كساني است كه از راه مدينه مي آيند و اطلاقي در مسأله ما ندارد .


135


جواب اين ترديد

در پاسخ اين ترديد چند شيوه را دنبال مي كنيم :

1 ـ پاسخ ترديد از جنبه فقهي

به نظر ما : اين سخنان ياد شده در تعيين مسافت تا جاي احرام در تنعيم ، هر چند اختلاف فراواني دارند ، ولي اين به ما اجازه نمي دهد كه دست از جاي احرام كنوني در تنعيم برداريم ؛ زيرا اين سخنان به خودي خود اعتبار ندارند ، چون يا خبر واحد هستند كه معتبر نيست يا با هم تعارض دارند و ناسازگارند ، زيرا هر چند سخن كارشناسان هستند ولي چون با يكديگر ناسازگارند ، همه بي اعتبار مي شود ، تنها سيره فرا گرفته از مسلمانان در زمينه احرام از مسجد تنعيم كنوني در فاصله شش كيلومتري مسجدالحرام يا مكه قديمي باقي مي ماند و اين بهترين دليل براي باطل ساختن ترديد پيشين است ؛ زيرا اين سيره ، دست به دست و سينه به سينه از كساني كه پاي بند اجراي شريعت هستند و آن را روش زندگي خود ساخته اند ، از زمان معصومين تا كنون به ما رسيده است و براي ما يقين مي آورد كه ميقات تنعيم همان است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) يقين فرموده است و اگر هر گونه تغييري در ميقات در هر زماني روي مي داد ، به صورت روشن و آشكار به ما مي رسيد ، زيرا تغيير در عبادات و جايگاه هاي آن كه از سوي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تعيين شده است ؛ موجب اعتراض همه مسلمانان مي شد و اين تغيير و اعتراض براي ديگران نيز نقل مي شد ، با اين كه مي بينيم در روايات موجود در برابر ما هيچ تغييري در ميقات تنعيم ، نقل نشده است . تنها برخي از تاريخ نويسان معاصر آورده اند كه جاي عمره را به دليل ناامني و ترس حاجيان و عمره گزاران تغيير دادند و به جاي كنوني آوردند . او نيز تصريح كرده كه « گفته مي شود » و اين سخن قابل اعتنانيست ؛ زيرا حتي همين مورّخ معاصر نيز آن را به طور قطعي نپذيرفته است ، پس سخني بي ارزش است كه سيره و رفتار مسلمانان آن را رد مي كند ؛ زيرا آنان همواره جاي احرام را همين مسجد تنعيم كنوني دانسته اند .

از اين گذشته ، بسياري از ياران ( 1 ) در اينجا ، براي شناسايي ميقات ها ، شياع پديد آورنده ظنّ نيرومند را كافي دانسته اند ، شايد علت آن صحيحه معاوية بن عمار از امام صادق ( عليه السلام ) مي باشد كه فرمود :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نكـ : جواهر الكلام ، ج18 ، ص107


136


« يُجْزِيكَ إِذَا لَمْ تَعْرِفِ الْعَقِيقَ أَنْ تَسْأَلَ النَّاسَ وَالاَْعْرَابَ عَنْ ذَلِكَ » ( 1 )

« اگر ندانستي عقيق كجاست مي تواني از مردم و اعراب درباره آن پرسش كني . »

يعني شياع موجود در ميان مسلمانان ، در اينجا مرجع و منبع تعيين جاي ميقات است نه سخن تاريخ نويسان و جغرافي دانان ، بهويژه اگر در آن اختلاف و ناسازگاري باشد .

2 ـ پاسخ ترديد از جنبه رياضي

سخنان پيشين درباره اندازه گيري فاصله تا جاي احرام در تنعيم به اين صورت نمايان مي شود : سه تا چهار ميل ـ شش ميل ـ يك فرسخ ـ دو فرسخ ـ شش كيلومتر ـ دوازده كيلومتر تقريبي . آيا مي توان اين اختلاف را از ابزارهاي اندازه گيري و جاي احرام را همين جاي كنوني دانست ؟

پاسخ : آري مي توان ؛ زيرا اندازه گيري مسافت به چند دليل تفاوت مي كند :

الف : اختلاف نظر در اندازه « ذراع » كه براي شمارش به كار مي رفته است ، و سه نظريه درباره آن وجود داشته است :

نخست : ذراع دست كه ميان 52 سانتي متر تا 50 سانتيمر تا 48 سانتيمتر متفاوت بوده است .

چون ذراع ـ چنانكه علماي لغت مانند نويسنده « مجمع الحرمين » آورده اند ـ « از آرنج تا سر انگشتان است و ذراع شش قبضه و هر قبضه چهار انگشت است » و شايد اندازه انگشت نيز در افراد مختلف با انسان متعارف فرق داده شده است و همين ، سبب شده كه در تعيين اندازه ، به سه عدد مختلف برسند .

دوم : ذراع آهنين كه تقريباً برابر با 58 سانتي متر است .

سوم : ذراع ساختماني كه تقريباً 75 بوده است .

ب : اختلاف در تعيين اندازه ميل با ذارع ، و ميل را نيز در مقايسه با ذراع با اعداد مختلفي اندازه گيري كرده اند :

ـ 2000 ذرع است .

ـ 3500 ذرع است .

ـ 4000 ذرع است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ من لايحضره الفقيه ، ج2 ، ص304 و وسائل الشيعه ، ج8 ، باب 5 از مواقيت ، ح1


137


ـ 6000 ذرع است . ( 1 )

و به همين ترتيب ، اگر ميل با ذراع و مسافت با ميل سنجيده شود مي توان فرق اندازه گيري را با فرسخ يا كيلومتر بيان كرد .

ج : از اين گذشته ، اختلاف در نقطه صفر اندازه گيري نيز وجود داشته و گاهي در ورودي مسجد و گاهي آخر مكه را آغاز مسافت مي شمرده اند .

د : اختلاف در راه هاي عبور ، كه پيچ و خم هاي متفاوتي داشته است ، چه بسا براي طي يك مسافت در زمان هاي گوناگون ، از چند مسير استفاده مي شده و در زمان مساوي ، مسافت هاي مختلفي طي مي شده و گاهي همان مسافت را با حذف آن پيچ و خم ها طي مي كرده اند يا ميان بُر مي رفته اند ، كه مسافت كمتري را در بر مي گرفته است .

3 ـ پاسخ ترديد از جنبه تعيين جاي تنعيم با روش توصيف

جاي كنوني تنعيم ، ميان مكه و سَرِف است ( كه در آن قبر امّ المومنين ، ميمونه دختر حارث ، همسر پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) قرار دارد ) و در اين صورت ، مي توان عبارت هايي را كه مي گويد : « تنعيم سه ميل پس از قبر ميمونه قرار دارد » ، با توصيف نخستين برابر دانست ، ولي توصيف اوّل براي كسي است كه از مكه بخواهد به آن جا برود ، ليكن توصيف دوّم براي كسي است كه از بيرون مكه بخواهد به آن جا برود و آنجا براي كسي كه از مكه مي آيد ، به خودي خود ميان مكه و قبر قرار دارد و براي مسافري كه از بيرون مكه مي آيد پس از قبر است و خدا حقيقت مسائل را بهتر مي داند .

شايد نكته اي بتواند به اختلاف و ترديد پايان دهد ، من اين نكته را در نقشه مكه مكرمه يافتم ( كه پيوست كتاب مكه مكرمه در شذرات الذهب نوشته غزاوي درباره بررسي و تحقيق برخي جاهاي مشهور در آن است ) و نشان مي دهد كه تنعيم نام سه جايگاه است :

1 ـ منطقه عمره كه در شمال غربي كوه نعيم و غرب كوه ناعم و جاي كنوني عمره است .

2 ـ تنعيم كه در شمال منطقه عمره است .

3 ـ منطقه تنعيم كه در شمال كوه وتد و جنوب منطقه غزاله و كوه غبير است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ براي آگاهي بيشتر به كتاب هداية الناسكين دكتر فضلي ، ص93 مراجعه شود .


138


بنابراين اختلاف در فاصله تنعيم از مسجد الحرام يا مكه ، شايد به سبب اين سه منطقه باشد ، پس جايي كه در آن احرام درست است ؛ منطقه عمره است كه نزديك ترين تنعيم به حرم است .

آيا جمع ميان مرزهاي كنوني حرم و ميقات هاي « ادني الحل » مشكلي پديد مي آورد ؟

شارع مقدس حرم مكه را تعيين كرده است ؛ چنانكه در موثّقه زراره آمده است او مي گويد : « از امام باقر ( عليه السلام ) شنيدم كه مي فرمود : خدا حرم خودش را يك بريد در يك بريد تعيين كرده است » ( و آن تقريبا 23 كيلومتر است ) .

آيا مي توانيم اين تعيين كلّي را با مرزها و علامت هاي كنوني تطبيق كنيم كه دست به دست از زمان معصومان ( عليهم السلام ) به ما رسيده و تنعيم كنوني را بيرون از مرزهاي حرم قرار مي دهد كه در كنار آن علامت هاي فعلي ديده مي شود ؟

به نظر من : اگر به دليل هايي كه مي گويد آنجا بخشي از حرم است ؛ زيرا مي توان سنگريزه هاي حرم را از آنجا گردآوري كرد و جعرانه و تنعيم و حديبيه بيرون از حرم هستد ؛ زيرا مي توان براي عمره مفرده از آنجا احرام بست و نصوص پيشين آن را ثابت كرد ، بل احرام بستن از جاهايي شبيه جعرانه و حديبيه را نيز جايز شمرد ؛ چنانكه در خبر صحيح پيشين آمد كه نشان مي داد ؛ احرام بستن از هر جايي بيرون از حرم جايزاست و ما را وادار مي سازد كه مرزهاي حرم را ميان اين ميقات ها بدانيم ؛ به گونه اي كه مزدلفه نيز در آن ها باشد و به اين ترتيب ، مرزهاي حرم فاصله هاي متفاوتي تا مكه دارند . پس ، از سمت تنعيم ( شمال غربي ) ؛ حرم پيش از تنعيم كنوني است ، چنانكه علامت هاي موجود در حال حاضر نشان مي دهند ؛ زيرا آن ها بيش از شش كيلومتر دور نيستند و از سمت جنوب مي گويند كه روشنايي لبين ( لبن ) از سمت جنوب ، مرز حرم است كه فاصله آن 18 كيلومتر بيشتر نيست و به اين ترتيب « بريد » ميان دو علامت تنعيم و دو علامت روشنايي لبين ( لبن ) قطعي است .

جِعرانه ( كه ميقات احرام از شمال شرقي است ) .

عرفه ( كه مرز حرم از سمت شرق است ) .

حديبيه ( كه ميقات غرب است ) .


139


همگي بيرون از حرم هستند و فاصله هايي ميان 20 تا 23 كيلومتر دارند .

در اين هنگام ، نمي توان فاصله بريد در بريد ميان اين مكان ها را پياده كرد ، ولي ما مي توانيم بگوييم : فقها ، گفته اند كه مستتحب است احرام از جعرانه و حديبيه باشد و احرام از ادني الحلّ نيز جايز است و اگر به صورت قطعي بدانيم كه ادني الحل كجاست ، چنانكه در مورد مزدلفه چنين است ، مي توانيم از آن جا احرام ببنديم ، ولي اگر شك داشته باشيم كه در يكي از جهت ها مرز حرم كجاست ؟ احتياط در آن است كه از منطقه اي احرام ببنديم كه از حرم دورتر باشد ؛ چنانكه در جعرانه و حديبيه و مانند آن ، چنين است .

به اين ترتيب ، مرزهاي حرم ، كه يك بريد در يك بريد است ، در همه جهت ها حالت يكپارچه اي ندارد ؛ چنانكه در برخي از اخبار به آن اشاره شده است .

در هر حال ، تعيين مرزهاي حرم به صورت يك بريد در يك بريد ، اشكالي در جاي كنوني تنعيم پديد نمي آورد ؛ زيرا آن چه گفته شد كه عمل پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) آن را ميقات كرده ، چنانكه حديبيه و جعرانه نيز همين گونه هستند ، تنها حالت استحباب را نشان مي دهند ؛ زيرا پيروي از عمل پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و به خاطر دوري آن ها از مكه است . نه ازآن رو كه نزديك ترين جاها به حرم است . بنابراين ، يقين ما به اين كه آن جا بخشي از حرم است ، سبب مي شود كه احكام حرم را بر آن پياده كنيم و اگر يقين نداشتيم ، احكام حرم را بر آن جاري نمي كرديم ، ولي لازم است از مكاني احرام ببنديم كه يقين داشته باشيم خارج ازمرزهاي حرم است . خداوند همگان را موفّق بدارد .

* پي نوشت ها :



| شناسه مطلب: 83315