بخش 3

فقه حج هذه مِن عُلاه إحدی المعالی


31


ميقات حج - سال سيزدهم - شماره چهل و نهم - پاييز 1383

فقه حج


32


هذه مِن عُلاه إحدي المعالي ( 1 )

رضا مختاري

* مصرعي است از قصيده غرّاي هائيه شيخ كاظم اُزْري بغدادي  ( رحمه الله ) كه اينجا درباره حضرت امام خميني ( قدس سره ) به آن تمثّل جسته ام . مصرع دوم آن چنين است : « وعلي هذه فَقِسْ ما سواها » . يعني ، اين عمل يكي از كارهاي بلندمرتبه و ارجمند اوست ، و ساير كارهاي او را بر همين قياس كن .

رؤيت هلال ذي حجه در مكّه و اختلاف شيعه و سنّي در ثبوت آن ، در چند سده اخير ، براي حجّاج شيعه از مسائل مهم ، سرنوشت ساز و گاه همراه با مصائب تلخ و دردناكي بوده است . عدم اعتماد به ثبوت هلال نزد قاضيِ اهل سنّت در مكّه ، و در نتيجه ثابت نشدن آن نزد شيعيان ، معلول يكي از عوامل زير يا بيشتر است :

1 . نفسِ حجت ندانستن حكم قاضيِ اهل سنت ، هر چند علم يا گماني برخلاف آن وجود نداشته باشد .

2 . اختلاف افق كشورهاي شيعه نشين ، مثل ايران با عربستان ، ( 2 ) و اعتماد مردم هر كشور به تقويم و افق كشور خود ، بدون توجه به اختلاف افق .

3 . اعلان ثبوت هلال در كشورهاي مختلف به وسيله رسانه ها و عنايت مردم هر كشور به ثبوت آن در كشور خود .

4 . رؤيت هلال ذي حجه در كشور

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آفتاب در مكّه تقريباً 46 دقيقه پس از غروب آن در تهران ، غروب مي كند و همين امر ، در امكان رؤيت هلال در مكّه و عدم آن در تهران مؤثّر است .


33


مبدأ و سپس عزيمت به مكّه ، و محاسبه ايام در مكّه طبق رؤيتِ نقطه مبدأ .

رؤيت هلال ذي حجه در مكّه و اختلاف شيعه و سنّي در ثبوت آن

ما در اينجا ذيل چند عنوان ، به بحث از جوانب مختلف اين موضوع مي پردازيم :

الف ) گزارش مواردي از اختلاف در ثبوت هلال ذي حجه در مكّه ، به ترتيب تاريخ .

ب ) راه حلها و تلاشها براي رفع اين مشكل .

ج ) اختلاف در ثبوت هلال ذي حجه در منابع فقهي و بحث فقهي اين موضوع به نحو اجمال و گزارش اقوال و بيان سير تاريخي مسأله در كتب فقه و خدمت بزرگ امام خميني ( قدس سره ) از اين جهت به حج . به همين مناسبت ، عنوان مقاله را « هذه من علاه إحدي المعالي » انتخاب كرده ام و اين نشان دهنده آن است كه اين موضوع يكي از دهها كار بزرگ امام خميني و خدمت او به مسلمانان است .

د ) چگونگي و مبناي ثبوت و اعلام رؤيت هلال ذي حجه در مكّه .

الف ) گزارش مواردي از اختلاف در ثبوت هلال ذي حجه در مكّه به ترتيب تاريخي

در پاره اي از سالها ، انگيزه براي اعلان ثبوت هلال برخلاف واقع ، وجود داشته است ؛ يعني در سالهايي كه روز عرفه با روز جمعه يكي و شنبه عيد قربان مي شده كه سنّيان حج آن سال را حج اكبر مي ناميدند و در نتيجه رؤساي مكّه نفع مادي بيشتري مي بردند . حسام السلطنه نوشته است :

« گويند هر سالي كه قاضي آنها اثبات اين مطلب كرده ، حج را به اصطلاح آنها حج اكبر ساخت ، از جانب دولت عليّه عثماني وظيفه كلّي به او عطا شد كه در نسل او باقي و برقرار بماند . » ( 1 )

براي تأمين اين منظور ، اگر روز عيد به طور طبيعي مصادف با يكشنبه مي شد ، از قبل در رؤيت هلال طوري برنامه ريزي مي كردند كه ماه يك روز زودتر آغاز شود و عيد به شنبه بيفتد و طبعاً روز جمعه و عرفه يكي شده و حج آن سال ، حج اكبر شود .

عبدالحيّ رضوي كاشاني ( م بعد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سفرنامه حسام السلطنه ، ص105


34


از 1152 ) در فصل هفتم « حديقة الشيعه » ( 1 ) گويد :

« من در سال 1099 قصد حج داشتم . به اصفهان آمدم و شبي از شبهاي ماه رمضان در مجلسي بودم كه عالم فاضل مولي ميرزا شيرواني در آن حضور داشت . از من پرسيد : امسال قصد حج داري ؟ گفتم : آري . گفت : ترسم آن است كه در اين سال مشكل حج اكبر به وجود آيد ؛ زيرا در تقويم ، عيد قربان به اولين روز هفته افتاده است ، گروهي از شاگردان و نزديكان من قصد حج داشتند كه آنها را منصرف كردم . گفتم : نمي توانم به تأخير بيندازم . گفت : دعاگوي شما هستم . من به حج رفتم و آن سال حج اكبر شد ، اما اختلافي در رؤيت هلال پيش نيامد . مولي ميرزا در آن محفل گفت : اگر چنين وضعي پيش آمد ، مي توان با عمره مفرده از احرام خارج شد . شخصي گفت : علامه مجلسي حكم كرده است كه با قرباني مي توان مُحِل شد . مولي ميرزا گفت : اين فتوا خطاست . گفتم : اين فتوا درست است ؛ زيرا . . . پس از آن استاد ساكت شد .

من شنيدم كه علماي اصفهان ، قم و شيراز حاجيان را [ كه با قرباني ، يا عمره مفرده مُحِل نشده بودند و به وطن بازگشته بودند ] از ورود به منازل خود مانع شدند تا مبادا مرتكب حرام و امور زناشويي شوند . علما از آنان مي خواستند تا در مساجد و رباطها سكني گزينند تا در حج سال بعد ، شركت كنند و مُحِل شوند . » ( 2 )

باري ، چون در صورت اختلاف در ثبوت هلال و روز عرفه و عيد ، شيعيان معمولا نمي توانسته اند در وقت شرعي طبق تشخيص خود وقوف كنند مشكلاتي گاه عظيم براي آنان پيش مي آمده است . اكنون به مواردي از اين اختلاف اشاره مي كنم :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حديقة الشيعه رضوي مخطوط ، و نسخه خطي آن به شماره 1124 در كتابخانه آيت الله مرعشي موجود است . فصل دهم اين كتاب راجع به غناست كه آن را در ميراث فقهي ( 1 ) : غنا ، موسيقي ، صص1731 ـ 1719 درج كرده ايم . فصل هفتم كتاب مزبور درباره سالهاي حج اكبر سنّيان است كه اگر رؤيت هلال براي شيعه ثابت نمي شد براي آنها مشكل پيش مي آمد . نكـ : صفويه در عرصه دين ، فرهنگ و سياست ، ج 3 ، ص 1082 ـ 1085

2 . صفويه در عرصه دين ، فرهنگ و سياست ، ج3 ، ص1083 ـ 1084


35


1 . عبدالحيّ رضوي در كتاب پيشگفته مي نويسد :

« در طول عمر ما ، فراوان اين مشكل پيش آمده و شده است كه قاضي مكّه ، با شهادت يك حاجي مغربي ، حكم به ثبوت رؤيت هلال مي كند و دشواري از اينجا آغاز مي شود كه به شيعه اجازه نمي دهند به موقع در عرفات وقوف كند . يك بار سيّد فاضلي به حج رفت و شاهد بود كه هيچ كس به رؤيت هلال شهادت نداده است ، چون محرم شده بود تا سال آينده در مكّه مجاور ماند و پس از گزاردن حج به شهرش بازگشت .

فاضل قزويني به حج رفت و چون امر مشتبه شد ، از سنّيان پيروي نكرد . رؤساي مكّه از كار او آگاه شدند و به قتلش حكم كردند . او در تنوري پنهان و از مكّه خارج شد . پس از آن در اطراف مكّه ماند تا سال بعد خود را به قيافه اي ديگر درآورد و حج گزارد .

فاضل ديگري هم به نام مولي زين العابدين [ كاشاني ] از آنان پيروي نكرد ، او را كشتند . ( 1 )

. . . همين زمان عالم فاضلي به نام شاه فضل الله در كاشان بود گفت : فرزند محمدباقر خراساني كه فقيهي فاضل است ، در همين سال به حج رفت و بازگشت . از ظاهر سفر او بر مي آيد كه حج را صحيح مي دانسته است . من نامه اي به او نوشتم و از كيفيت حج سؤال كردم . به من ـ شاه فضل الله ـ نوشت : حج باطل است . بدو نوشتم : چرا شما برگشتيد ؟ نوشت : حج من حج واجب نبود . من حج واجبم را سالها پيش انجام دادم ، اين حج مستحب بود . من با عمره مفرده خود را مُحِل كردم و بازگشتم .

. . . يكي از علماي كاشان به نام مولي هادي اين قبيل حج را صحيح و از حجة الاسلام مجزي مي دانست . يك بار ديگر هم همين حادثه اتفاق افتاد : سيد فاضلي به نام مير عبدالغني در مكّه با جماعتي ساكن بود . اعرابي كه حج نيابي انجام مي دادند نتوانسته بودند حج خود را به موقع به جا آورند . از اين رو مردم براي سال بعد به آنان نيابت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . البته گاهي كشته شدن شيعيان در شهرهاي سنّيان علل ديگري داشته است . درباره كشته شدن مولي زين العابدين و چگونگي آن نكـ : علل بر افتادن صفويان ، صص365 ـ 363


36


ندادند ؛ زيرا آنها را مُحرم دانستند . » ( 1 )

2 . در سال 1260 نيز چنين اختلافي پيش آمده است . محمد ولي ميرزا در سفرنامه حج خود ، در اين باره مي نويسد :

« به جهت اينكه پيش پاشاي شام به شهادت دو عرب بدوي ثابت شد كه ماه از چهارشنبه است و حكم كرد كه پنج شنبه نهم است ، به خلاف قاضي و شريف كه عرفه را جمعه مي دانند ؛ ما هم از ترس آمديم به منا و شب را در آنجا نماز كرديم . بعد از سعي و دوندگيِ بسيار ، پانصد غازي به شريف وعده كرديم كه مرخّص كرد كه شب جمعه و روز جمعه را در عرفات بمانيم . جمعيت گذاشته مانديم . پانصد غازي به هزار زحمت مردم دادند . » ( 2 )

3 . اعتماد السلطنه در ماه شعبان 1263 همراه با عده اي از بغداد براي تشرف به حج حركت كرده و در آخر ماه رمضان همان سال كه در حمص سوريه بوده ، اختلاف در ثبوت هلال آغاز شده است :

« روز جمعه ، بيست و هشتم ماه رمضان بود . حضرات حاجّ بيت الله در شهر حمص توقف داشتند . يك دفعه قريب به ظهر صداي توپ بلند شد . . . گفتند : عيد فطر شد . . . براي مفتي شام ثابت شده . . . عيد كرده اند . نشان به آن نشان ، شب شنبه ابداً ماه پيدا نشد . شب يكشنبه ، بعد از دو روز از عيد حضرات . . . آدمهاي بسيار چشم پر نور را ، شكل هلال رؤيت شد . » ( 3 )

از سخنان بعديِ وي بر مي آيد كه حجّاجِ شيعه ، به تشخيص خود در ثبوت هلال ، وقوف در عرفات و ساير مناسك را انجام داده اند :

« حضرات حاجّ [ شيعه ] هشتم ذي حجه ، با نهايت آرامي و فراغت در مكّه هستند . . . صبح هشتم بايد . . . دوباره به وضع اول ، لباس احرام بپوشند . . . .

فرداي آن شب ، سنّيها به مكّه رفتند ، اگر هم رؤيت هلال ذي حجه بر شيعه و سنّي مشتبه نبود و مع ذلك به فتواي مفتي طائف ، آنها عمل حج را يك روز پيش انداختند ، « مِنْ جانب الله » بود ؛ زيرا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صفويه در عرصه دين ، فرهنگ و سياست ، ج3 ، ص1083 ـ 1084

2 . سفرنامه محمد ولي ميرزا ، ص245 ، چاپ شده در كتاب « به سوي اُمّ القري » .

3 . سفرنامه حاج عليخان اعتماد السلطنه ، ص85


37


اگر غير از اين مي شد ، از كثرت جمعيت ، به شيعه بد مي گذشت . » ( 1 )

4 . علامه مير حامد حسين هندي ، شمشير آخته حق بر سر دشمنان ، صاحب « عبقات الأنوار » ، به سال 1282 به حج مشرف شده است . وي درباره اختلاف شيعه و سنّي در ثبوت هلال ذي حجه آن سال ، در سفرنامه عربيِ خود مي نويسد :

« . . . روز دوشنبه 29 ذي قعده به هنگام مغرب ، در حال طيّ طريق بوديم كه هلال ماه ذي حجه را ديديم . . . صبح روز پنج شنبه سوم ذي حجه 1282 به مكّه مشرفه رسيديم .

بين ما و اهل سنت يك روز اختلاف است . متأسفانه نمي توانيم در روز ترويه محرم شويم ؛ زيرا عامّه روز هفتم ذي حجه را هشتم اعلام كردند و از مكّه خارج شدند ؛ لذا براي ما ممكن نشد در مكّه بمانيم ، ما هم پس از نماز عشا محرم شده به طرف منا كوچ نموديم . اوايل شب به منا رسيديم ؛ بعضي از حاجيان ايراني كه با ما همراه بودند در منا ماندند و ما به راه خود ادامه داديم . پيش از طلوع آفتاب به عرفات رسيديم . . . .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سفرنامه حاج عليخان اعتماد السلطنه ، صص112 و 117


38


سه شنبه هشتم ذي حجه است ، در آخرين لحظاتِ امروز اهل سنت عرفات را ترك كردند [ زيرا سه شنبه را روز نهم مي دانستند ] ، ليكن حجّاج ايراني و هندي و تمام پيروان مذهب اماميه در عرفات ماندند .

ظهر چهارشنبه نيّت وقوف در عرفات كرديم و تا غروب آفتاب در آنجا مانديم و پس از غروب آفتاب راهي مشعرالحرام شديم . . . پنج شنبه به منا رسيديم . . . سپس براي رمي جمره عقبه حركت نموديم . . . پس از صرف ناهار سر را تراشيده از احرام خارج شديم . » ( 1 )

5 . فرهاد ميرزا در سال 1292 به حج مشرف شد و چون خود اهل علم بود و موقعيت شاهزادگي نيز داشت ، زماني كه احساس كرد ممكن است اختلاف شود ، به سعيد پاشا امير حج گفت :

« من از اهل علم هستم و روز پنجشنبه را غرّه مي دانم ، اگر شما اختلاف داشته باشيد بايد عسكر بدهيد . من روز جمعه را در عرفات خواهم ماند . من علم خود و دين خود را به تقويم سالنامه اسلامبول تابع نمي كنم .

اهل شيعه از هر ولايت و عجمها كه تقريباً پنج هزار نفر مي شدند ، از من استعلام كردند . گفتم : من امروز نخواهم رفت و اهل عجم هم مأذون نيستند بروند . همگي متابعت مرا كردند و كسي از شهر مكّه معظمه حركت نكرد . » ( 2 )

ولي محمل شامي و مصر يك روز زودتر ـ روز چهارشنبه ـ به منا رفتند ، و فرهاد ميرزا كه روز جمعه را عرفه مي دانست نرفت . ( 3 )

6 . اين اختلاف در سال 1297 نيز به وقوع پيوست . گزارش شده است :

« شب جمعه هشتم ذي حجه در ميان حضرات اهل تسنّن شهرت يافته كه امشب عرفه است ، همه بحمدالله كوچيدند ، رفتند به منا . » ( 4 )

« اين امر سبب خوشحالي زائران ايراني شد ، چون آن شب را به خلوتي در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ميقات حج ، شماره 14 ، صص168 و 169 ، « از هندوستان تا حريم يار » .

2 . سفرنامه فرهاد ميرزا ، ص200

3 . همان ، ص210

4 . سفرنامه دختر فرهاد ميرزا ، ص282 ، چاپ شده در « ميراث اسلامي ايران » ، دفتر پنجم


39


مسجدالحرام گذراندند و « به كام دل حجر را بوسيدند . » ( 1 )

حسام السلطنه نيز به همين مناسبت ، در همان سال مي نويسد :

« قدغن كردم به حمله داران ايراني . . . امروز حركت نكرده ، فردا مستعدّ حركت باشند . . . »

« . . . اكثر اهل تشيّع نيز متابعت ما را نموده ، خارج نشدند . در عرفات نيز اردوي شامي و مصري با جناب شريف مكّه در سمت يمين بود و اردوي ما با تمام شيعه ها در سمت يسار . شيعيان آن شب را در منا ماندند و به امامت ميرزا حبيب الله رشتي ، از مراجع نجف ، نماز گزاردند . » ( 2 )

7 . درباره حج سال 1302 ميرزا محمد حسين فراهاني نوشته است :

« سنّي ها اصرار دارند كه عرفات به جمعه بيفتد . يكي به واسطه آن است كه دريافت حج اكبر كنند و يكي به جهت آنكه اگر عرفات به جمعه بيفتد ، قضات هم از دولت ، علاوه وظيفه دارند و هم از بابت حج اكبر نذرها و نيازها بيشتر مي شود . . . شيعه ها كه قريب شش هزار مي شدند و بيشتر رعيّت دولت ايران بودند ، چون هيچ كس ماه را نديده بود ، روز شنبه را عرفه كردند . » ( 3 )

8 . در سال 1305 نيز براي اينكه حج اكبر اتفاق بيفتد ، يك روز ثبوت ماه را زودتر اعلان كردند . نايب الصدر شيرازي مي نويسد :

« قاضي حكم داده اند كه امروز روز هشتم است . چاره اي جز تبعيت نبود . » ( 4 )

از اين رو ، يك روز قبل از ترويه ؛ يعني روز هفتم ، همه به سمت منا حركت كردند . فردا صبح به عرفات رفتند و شب هنگام ، زماني كه يكصد و پنجاه هزار سنّي از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سفرنامه دختر فرهاد ميرزا ، ص282

2 . سفرنامه حسام السلطنه ، ص119 ـ 121 ، به نقل از مقاله « حج گزاري ايرانيان در دوره قاجار » ، چاپ شده در مقالات تاريخي ، دفتر هشتم .

3 . سفرنامه ميرزا محمد حسين فراهاني ، ص207 ، به نقل از مقاله « حج گزاري ايرانيان در دوره قاجار » ، چاپ شده در مقالات تاريخي ، دفتر هشتم .

4 . سفرنامه نايب الصدر شيرازي ، ص174 ، به نقل از مقاله « حج گزاري ايرانيان در دوره قاجار » ، چاپ شده در مقالات تاريخي ، دفتر هشتم .


40


عرفات به سمت مشعر مي رفتند :

« به قرب سي هزار شيعيان حيدر كرّار آن شب را احيا داشتند . . . چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي ! » ( 1 )

نايب الصدر توضيح مي دهد در مواردي كه اختلاف نظر پيش مي آمد و شيعيان روز بعد را در عرفات مي ماندند شريف مكّه دو نفر از بني اعمام خود را نزد شيعيان مي گذاشت تا اگر مشكلي روي داد حل كنند .

9 . ظهير الملك درباره حج سال 1306 گويد :

« ديشب در عرض راه ، رؤيت هلال شد ، خيلي هم ارتفاع داشت ، الحمدلله رفع اين اختلاف شد . » ( 2 )

غافل از آنكه سنّيان شب قبل از آن را ، شب اول ماه اعلام كرده بودند . ازاين رو ، اختلاف بالا گرفت و شيعيان يك روز پس از سنّيان در عرفات وقوف كردند و اين تأخير تا پايان اعمال حج ادامه داشت . ظهيرالملك گويد :

« امروز كه سه شنبه هشتم است ، اهل جماعت نهم كردند . لهذا خيال دارند امروز عصر به [ عرفات ] بروند و ان شاء الله ما خالي از اغيار آسوده باشيم . » ( 3 )

10 . مولي ابراهيم كازروني درباره حج سال 1315 نوشته است :

« شب جمعه غرّه ذي حجة الحرام ، هلال را به مباركي و ميمنت رؤيت نموديم ، خيلي مرتفع بود و همين ارتفاع سبب اختلاف ميان فريقين شد . . . به واسطه اختلاف فريقين دو روز در عرفات توقف كرديم و نيت وقوف را از ظهر يكشنبه نهم ، كه روز دهم اهل خلاف بود ، تا غروب آفتاب قصد كرديم . » ( 4 )

11 . مرحوم حاج سراج انصاري ( رحمه الله ) در سال 1350 به حج مشرف شده و در اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سفرنامه نايب الصدر شيرازي ، ص179 ، به نقل از مقاله « حج گزاري ايرانيان در دوره قاجار » ، چاپ شده در مقالات تاريخي ، دفتر هشتم .

2 . سفرنامه ظهير الملك ، ص257 ، چاپ شده در « ميراث اسلامي ايران » ، دفتر پنجم

3 . سفرنامه ظهير الملك ، ص258 ، چاپ شده در « ميراث اسلامي ايران » ، دفتر پنجم

4 . سفرنامه مولي ابراهيم كازروني ، صص361 ، 363 ؛ چاپ شده در « ميراث اسلامي ايران » ، دفترپنجم


41


زمينه ، ضمن گفتگويش با حمزه غوث ، سفير عربستان در ايران ، به سال 1367 ، اظهار داشته است :

« . . . من خودم در سال 1350 عازم مكّه بودم . شبي ميان مكّه و مدينه به مناسبت احتمال شب اول ماه ذي الحجة الحرام بودنْ ، ميان بيابان تمامي حجّاج از اتومبيل ها پياده شده و استهلال نمودند و احدي ماه را نديد . چيزي كه مايه بدگماني اين جانب شد ، آن بود كه يك نفر حمله دار كه يك چشم هم نداشت پهلوي خودِ من ايستاده و استهلال نمود و در نتيجه گفت كه ماه پيدا نيست و چون به مكّه رسيديم يكي از شهود همين حمله دار بود و روي شهادت يك چنين شهودي فتوا داده مي شود . » ( 1 )

12  . مرحوم سيد فضل الله حجازي ( رحمه الله ) در سال 1362 ـ ق . = 1322 ش . با عده اي ، از شهرضا عازم حج شدند . بنا به گزارش ايشان در سفرنامه اش : « الرحلة الحجازيه » ، در اين سال نيز در ثبوت هلال ذي حجه ميان شيعه و اهل سنت اختلاف شد و در همان سال واقعه قتل فجيع ميرزا ابوطالب يزدي ( رحمه الله ) اتفاق افتاد . از برخي گزارشها بر مي آيد كه اختلاف مذكور در به شهادت رساندن ميرزا ابوطالب مؤثر بوده است . مرحوم حجازي در اين زمينه مي نويسد :

« پنجم ذي حجه يا به قول عامه ششم ، روز جمعه بود . . . هفتم ذي حجه ، كه هشتم در نزد عامه بود ، عازم منا شديم ، . . . علي الصباح از مشعر كوچ كرده ، آمديم منا . امروز را عامه رسماً عيد مي دانند . توپ عيد را زدند ، مناسك عيد به جا مي آورند ولي ما يقين داريم كه امروز نهم است . مي خواهيم برويم ولي خوف داريم كه منع كنند . تا بعد از ظهر مانديم ، آن گاه حركت كرديم به سوي عرفات ، در بين راه به ماشيني برخورده ، سوار شديم ، طولي نكشيد كه وارد عرفات شديم . از دور چادرهايي به نظر مي آيد . جمعيت زيادي مشاهده مي شود . حوزه حوزه مشغول دعا و تلاوت و زيارت و توبه و انابت هستند ، اصلا حال خوشي امروز در عرفات مشاهده مي شود . معلوم مي شود امروز عرفه است . عجب حال توجه و انقلاب و زاري و تضرّعي به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حاج مهدي سراج انصاري ، صص247 و 248


42


مردم دست داده ! آخر ديروز هم در اين صحرا بوديم اما انقلاب حالي در خود نديديم .

حوالي غروب عده اي شرطي وارد عرفات شده ، مردم را به عنف گرفته ، در سياره ها انداختند و مي برند و به جانب منا و محكمه براي تحقيق . هياهوي غريبي رخ داد . مردم همه مضطرب و پريشان از اين سو به آن سو فرار مي كنند . به رفقا سفارش كردم : ملتفت باشيد پيش از غروب از حدود عرفات خارج نشويد ، اما از يمين به يسار فرار كنيد . در اين بين هوا منقلب شده ، ابر شد و باران به شدت باريدن گرفت . شرطي ها عده اي را گرفته سوار سياره ها شدند و رفتند . عرفات امن شد و آثار مغرب ظاهر گرديد . اذان مغرب را گفته از حدود عرفات خارج شديم . هوا كمي سرد است . باران هم مي آيد و ما هم سر و پاي برهنه فقط دو جامه احرام دربر داريم و بس ، ولي با شوق آمديم و وارد منا شديم . شب را در چادر به سر برده ، سحر برخاستيم ، رو به مشعر آورده و در راه دچار شرطي شديم ، رشوه داديم و رد شديم ! در مشعر ، وقوف اختياري را درك كرده ، صبح به منا بازگشتيم . مناسك و مراسم عيد را به جا آورديم و در اين احتياط بعضي از عامه هم با ما همراهي كردند .

پس از مراجعت از منا ، اوضاع دگرگون شده ، عربها به ديده عداوت و دشمني به عجمها نگاه مي كنند بلكه بد مي گويند ، شتم مي كنند . حتي شنيده شد بعضي از كسبه مكّه با عجمها معامله نمي كنند ! نگارنده به چشم خود ديدم كه در مسجدالحرام چند نفر مصري و غير مصري از اعراب و شرطي يك نفر ايراني را گرفته مي زدند و بعضي ديگر ، آنان را بر اين كار تشجيع و ترغيب مي كردند و مي گفتند : جزاك الله خيراً ، جزاك الله خيراً ! ، از يكي پرسيدم علت اين كار و سبب اين سبّ و شتم در گفتار چيست ؟ گفت : عجمها حرمت مسجد را نگاه نداشتند ، ديگر از اين بالاتر كه يك نفر عجمي ديروز مسجدالحرام را نجس كرده است ! گفتم : معاذ الله ! مسلمان چنين عملي را مرتكب نمي شود . كدام عقل باور مي كند كه يك نفر مسلمان ايراني از راه دور با آن صدمات شديد و مخارج گزاف ( ده هزار تومان يا اقلا پنج هزار تومان ) به مكّه


43


بيايد و مسجدالحرام را نجس كند ؟ ! ( سبحانك هذا بهتان عظيم ! ) .

سيزده ذي حجه ، يا چهارده آن ، به قول عامه ، بعد از ظهر در مسجدالحرام بوديم ، انقلابي در مردم مشاهده كردم ؛ عربها شادي مي كنند . به يكديگر بشارت مي دهند كه : قُتِل العجمي ، قتل العجمي ! وقتي به ايراني ها بر مي خورند ، دست بر گلو مي گذارند و مي گويند : كلّ عجمي يُذْبَح ! . . . . » ( 1 )

در اين زمينه در گزارش سفارت ايران ، به نمره 77/ ح /164 در 30 /9 /1322 ش ، آمده است :

« . . . امسال علاوه بر اين بدبختيها كه نصيب حجّاج شده ، اتفاقات ناگوار بسياري در آنجا رخ داده كه منتهي به قتل يك نفر از حجّاج ايراني گرديده است و چون سفارت مصر كه حافظ منافع اتباع ايران است ، در اين باب به اين سفارت خبري نداده و حجّاجي تاكنون نرسيده بودند ، سفارت از اين موضوع بي اطلاع بود . تا اينكه جناب آقاي سيد باقر كاظمي كه از راه مصر به حج مشرف شده بودند ديروز ( سه شنبه 29 آذرماه 1322 ) با اولين كشتي حجّاج مراجعت فرمودند و شرح اين اتفاقات را دادند كه خلاصه اظهارات ايشان در زير به آگهي اولياي امور مي رسد :

در اوايل ايام حج ، كه هنوز عده حجاجي كه به حجاز رسيده بودند زياد نبود ، شنيده شد تلگرافي از عراق رسيده است داير بر اينكه در حدود پنج هزار حاجي ايراني در راه هستند . چون دولت شاهنشاهي اجازه مسافرت به حجّاج ايراني نداده بود ، تصور نمي رفت عده اي به اين زيادي توانسته باشند به طور قاچاق از ايران خارج شده باشند . . . طولي نكشيد كه معلوم شد در حدود شش هزار نفر ايراني به كويت رفته اند و عده ديگري كه به عنوان زيارت عتبات به عراق آمده بودند و از آنجا قصد حج نموده اند به سمت حجاز حركت كرده اند و دو هزار نفر از آنها در نتيجه نبودن وسيله مسافرت ، ناچار از بازگشت شده در حدود چهار هزار نفر آنها به حجاز آمدند . . . .

نظر به اختلاف رؤيت هلال ذي حجه ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ميقات حج ، شماره 16 ، صص163 و 177 ـ 176 ، « الرحلة الحجازيه » .


44


امسال نيز مانند غالب سالها ، راجع به عيد اختلاف بود ؛ چه ، در ايران ، افغانستان و عراق و سوريه و حتي مصر روز چهارشنبه عيد بود و تنها در حجاز روز سه شنبه را عيد گرفتند . سايرين مطابق افق محل و شهادت شهود رؤيت هلال مانند خود اهالي كشور عربي سعودي اول ماه را مطابق محل قبول كردند ؛ ولي ايرانيان و عده اي از شيعيان عراقي چون هلال را نديده بودند و شهادتِ شهودِ سعودي را قبول نداشتند ، با اينجانب ( جناب آقاي كاظمي ) و سيد باقر بلوط ( رييس تشريفات دربار عراق ) و عبدالهادي جبلي ، از اعيان شيعيان عراق صحبت نمودند اقدامي شود ، اجازه دهند دو موقف باشد ؛ يعني پس از وقوف عرفات كه مطابق محل ، روز دوشنبه 9 ذي حجه بوده ، روز سه شنبه را هم كه به حساب شيعيان 9 ذي حجه بوده ، مجدداً در عرفات وقوف كنند . به آنها اظهار نموديم كه اين موضوع عملي نيست ، سابقه هم دارد ، در سالهايي كه اختلاف در رؤيت هلال بوده ، هيچ وقت دولت عربي اجازه تعدد موقف را نداده بلكه اين امر را موجب ايجاد اختلاف و شقاق بين مسلمين مي داند و آن را شرعاً جايز ندانسته بلكه تقاضا كنندگان اين امر را مخالف وحدت مسلمين تشخيص داده سخت مجازات خواهند نمود و چون خود آنها نيز وقوف عرفات را ركن حج مي دانند سعي دارند وقوف آنها صحيح باشد و به طوري كه خود ملك ابن السعود اظهار مي داشت اشخاص تيزبيني را مأمور رؤيت هلال مي كنند و در شهرهاي مختلف نجد در روز معيّن عده زيادي مترصد رؤيت هلال هستند و تلگرافاتي از اطراف راجع به اين موضوع مي رسد و قاضي شرع در شهادت شهود دقتِ كافي به عمل مي آورد ؛ لذا با اين سوابق عدم قبول فتواي حاكم شرع را مانند توهين خيلي شديدي تلقي خواهد نمود و اصرار در اين موضوع ، علاوه بر اينكه مفيد نيست ممكن است براي حجّاج شيعه خطراتي داشته باشد .

خوشبختانه حضرت آقاي سيد ابوالحسن اصفهاني هم آقاي سيد ابراهيم شبّر را از طرف خود به حجاز اعزام فرموده بودند كه در اين قبيل اختلافات نظر حضرت آيت الله را به


45


شيعيان ابلاغ نمايد . ايشان را ملاقات نموده در اين باب سخن به ميان آوردم . اظهار نمود كه حضرت آيت الله اصفهاني به ايشان دستور داده اند در اين قبيل اختلافات اگر در نتيجه اين اختلاف معلوم شود كه تعدّد موقف ممكن است زيان يا خطري براي حجّاج شيعه ايجاد نمايد ، مطابق موقف محل عمل كنند و چون نظر حضرت آيت الله هم همين بود ، قرار شد آقاي سيد ابراهيم شبر امر ايشان را به حجّاج ابلاغ كنند . اينجانب و آقايان ديگر نيز هر يك به نوبه خود اين موضوع را به حجّاج حالي نموديم و قرار شد امسال اين موضوع را ابداً مطرح نكنند كه اختلافي بين سنّي و شيعه رخ ندهد و خطري متوجه حجّاج ايراني نگردد . ولي بعداً آگهي يافتيم كه عده اي از ايرانيان به زبان فارسي عريضه به ملك ابن سعود نوشته ، تقاضا كرده اند به آنها اجازه دهند روز چهارشنبه را هم كه به حساب ايران 9 ذي حجه و به حساب حجاز عيد قربان بود ، براي وقوف به عرفات بروند . ملك از اين تقاضا سخت متغيّر شده به رييس شهرباني دستور داده بود نويسندگان عريضه را گرفته ، حبس نموده ، سخت مجازات كند و به قراري كه رييس شهرباني مي گفت اين موضوع را به طور مناسبي حل كرده بود .

اينجانب چون در ميهمانخانه بانك مصر منزل داشتم ، با حجّاج مصري مطابق محل ، به منا و عرفات رفته ، مناسك حج را انجام دادم ، ولي معلوم شد كه با تمام اين مقدمات ، عده خيلي زيادي از حجّاج ايراني و شيعيان عراقي روز چهارشنبه را نيز كه مي بايستي همه به منا مراجعه كرده باشند به عرفات رفته اند .

رييس اداره شهرباني حجاز اظهار مي داشت كه بعد از ظهر روز مزبور ملك با كمال تغيّر و خشم به وسيله تلفن به او آگهي داده بود كه اطلاع پيدا كرده است عده اي از حجّاج ايراني به عرفات رفته اند و دستور داده كه فوراً به هر وسيله كه شده آنها را باز گرداند و نامبرده با عده زيادي سرباز بدانجا رفته ، مشاهده نموده بود كه مانند روز وقفه عده خيلي زيادي در آنجا هستند . با زحمت زياد آنها را راه انداخته بود ، ولي آنها بدان اكتفا ننموده به مشعر الحرام نيز رفتند ، از آنجا هم با سختي


46


فوق العاده آنها را به منا فرستاد و به قراري كه خودش مدعي بود به ملك گفته بود اين عده مخالفت با اجماع ننموده اند و براي وقوف مجدد به عرفات نرفته اند بلكه نظر به نداشتن وسيله ، مجبوراً در عرفات مانده اند . در هر صورت اين حركت خيلي در ملك ابن السعود و رجال متعصّب كشور عربي سعودي اثر بدي باقي گذارده بود و آن را به شكل توهين شديدي تلقي نموده ، كينه آن را در دل گرفته ، به فكر انتقام بودند .

بعد از مراجعت حجّاج از منا و پايان مناسك حج شنيده شد يك نفر از حجّاج ايراني را به عنوان اينكه حرم مطهر مكّه معظمه را ملوث نموده ، گرفته و بين صفا و مروه در مقابل اداره شهرباني كَت بسته حاضر و پس از قرائت حكمي ، او را با شمشير سر بريده اند ! امير الحج مصر نيز مرا ديد ، راجع به اين موضوع بازجويي نموده ، مي پرسيد اين شخص از كدام دسته از شيعيان است ؟

رفع اشتباه ايشان را نموده ، تأكيد كردم كه هيچ عاقلي نبايد به سخن عده اي جاهل و متعصب گوش بدهد يا اين اتهامات باطل را باور كند . . . . » ( 1 )

13 . شيخ آقا بزرگ تهراني در سال 1364 به حج مشرف شد . آن سال نيز گرفتاري اختلاف در ثبوت هلال پيش آمد . ايشان در زندگي نامه خود نوشته اش به عربي ، در اين باره چنين مي نويسد :

« روز سه شنبه ، اول ذي حجه به نظر سعوديها بود ولي به سبب ابرِ متراكم در مدينه ، هلال ديده نشد . . . . ما بعد از نماز عصرِ روز سه شنبه [ هشتم ذي حجه به نظر سعوديها ] براي حج مُحرم شديم . در آغاز شب چهارشنبه به سمت منا و روز بعد به عرفات رفتيم و با سنّيان وقوف كرديم . شب همراه مردم راهي مشعر شديم و بين الطلوعين در مشعر بيتوته كرديم . سپس براي رمي جمره عقبه و قرباني به منا رفتيم ولي مُحِل نشديم و روز پنج شنبه كه عيد اهل سنّت بود تا شب مُحرم مانديم . سپس شب جمعه دوباره به عرفات بازگشتيم و پس از وقوف اضطراري عرفات و قبل از طلوع فجر به مشعر آمديم و بين الطلوعين روز جمعه را در مشعر بيتوته كرديم . بنابراين ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي ، صص102 ـ 99


47


وقوف اختياري مشعر و اضطراري عرفه [ به نظر خودمان ] وقوفين اختياري هر دو به نظر اهل سنت را درك كرديم . روز جمعه در منا دوباره رمي و ذبح و حلقْ كرديم . . . و در آخر ماه ذي حجه شب پنج شنبه با وجود صافي هوا ، و بذل جهدِ گروهي براي استهلال ، هلال محرّم ديده نشد و ذي حجه به نظر اهل سنّت سي و يك روز شد . » ( 1 )

14 . مرحوم آيت الله سيد محمود طالقاني ( رحمه الله ) در سال 1371 ق . برابر با 1331 ش . به حج مشرف شدند . ايشان ماجراي اختلاف در ثبوت هلال ذي حجه در آن سال را به طور مشروح بدين گونه گزارش كرده است :

« تقويمهاي ايران روز شنبه را اول ماه مي دانند . منتظريم تا در اينجا چگونه خواهد شد ؟ ناگاه از طرف حكومت اعلام شد كه شب پنج شنبه ماه ديده شده و ثابت شده است كه روز پنج شنبه اول ماه است ؛ اين خبر ميان حجّاج ايراني هيجاني ايجاد نمود . اختلاف ، آن هم دو روز ! چه بايد كرد ؟ گفتگو ميان عموم حجّاج درباره تكليف حج است . آنها به اهل علم مراجعه مي كنند ، اهل علم چه جواب بگويند ؟

در اين بين ، شنيده شد آيت الله كاشاني وارد مكّه شده اند ، جمعي ساده لوح از اين جهت خوشحال و اميدوارند كه ايشان مي توانند اختلاف را حل كنند يا حكومت را از رأيي كه داده منصرف سازند يا حجّاج را براي تكرار عمل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ميراث حديث شيعه ، ج1 ، صص416 و 417 ، « زندگي نامه خودنوشت شيخ آقا بزرگ تهراني » .


48


آزاد گذارند !

براي ملاقات ايشان از منزل بيرون آمديم . از كاسب و مأمورين دولت سراغ ايشان را مي گرفتيم . با آنكه ايام حج ، همه شخصيتها در مكّه تحليل مي روند ، اما ورود ايشان براي عموم محسوس بود ! ما را به اداره امن عام راهنمايي كردند . از مسجدالحرام عبور كرديم و از رييس اداره ، محل آيت الله را پرسيديم ، او شرطه اي را با ما همراه كرد ؛ نزديك يكي از درهاي بيت ، اتاقهايي است كه مقابل آن عده اي نظامي ايستاده اند . از پله ها بالا رفتيم و وارد اتاق شديم . آيت الله كنار درهايي كه مشرف به خانه است نشسته اند . معلوم شد از همانجا ما را مي ديدند و انتظار داشتند . پس از احوالپرسي ، راجع به اختلاف ماه با ايشان بحث كرديم . بعضي همراهان ايشان گفتند : ماه در شب جمعه ، در بعضي نقاط ايران ديده شده . بعضي هم ادعاي رؤيت نمودند .

در اين بين چند نفري كه از طرف ايشان به ملاقات وليعهد سعودي رفته بودند ، از وضع ملاقات و تشريفات صحبت مي كردند . منتظر بوديم بدانيم از اين ملاقات براي امور بين المللي ـ اسلامي يا اصلاح امر حاج و حجّاج ايراني چه نتيجه اي گرفته اند ، ولي بيشتر تعريف اتاق و خانه و كيفيت پذيرايي بود !

ظهر شد وبانگ اذان از دل مسجدالحرام برخاست ! دواير صفوف ، در مدت چند دقيقه ، پشت هم منظم گرديد . مسجد تا راهروها پر شد . بعضي از مأموران كه وظيفه شان مراقبت از آيت الله بود ، از همين جا اقتدا كردند . به جا بود ، چنانكه در دستورات ائمه طاهرين  ( عليهم السلام ) هست ، ما هم به صف جماعت مي پيوستيم ! ولي نشستيم تا نماز تمام شد . بعضي از مأموران با تعجب نگاه مي كردند . از آيت الله درخواست نمودم كه بلافاصله براي نماز برخيزند و ايشان برخاستند . عده اي از حجّاج ايراني هم با ما به راه افتادند . مأموران انتظامي سعودي هم راه باز مي كردند . وارد مسجد شديم . عده اي از حجّاج مصري و غير مصري ايستاده ، تماشا مي كردند . ما مشغول نماز شديم . حجّاج آيت الله را به يكديگر نشان مي دادند ؛ از اين توجه و احترام و نام و آوازه براي نزديكي مسلمانان و از ميان رفتن سوء تفاهمات ،


49


استفاده هاي خوبي ممكن بود برده شود ، ولي ايشان دچار نقاهت و فشارهاي فكري بودند . اطرافيان عاقل و صالح ايشان هم در اقليت بودند . . . .

. . . اختلاف درباره ماه و تكليف فردا ، مهم ترين مطلبي است كه در ميان حجّاج ايراني مورد بحث است ؛ در اين بين ، گفتند كه حجّاج مجاور ما كه از اهل جبال لبنان و شيعه مذهب اند ، مي گويند : شب جمعه هلال را در لبنان ديده ايم . از مدعيان رؤيت كه دو نفر مرد كامل بودند ، دعوت كرديم بيايند و شهادت بدهند . چند نفر از علماي اصفهان و شهرهاي ديگر نيز آمدند تا شهادت آنها را بشنوند ! آقاي اصفهاني ، با زبان عربيِ شكسته و لهجه اصفهاني ، اين دو نفر را سؤال پيچ كرد ؛ كدام سمت مشرق و چقدر از افق بالا بود ؟ شاخكهاي ماه كدام طرف بود ؟ ! يكي از دو نفر از ميدان در رفت اما ديگري مقاومت كرد و سؤالات را جواب گفت . فعلا اختلاف بين پنج شنبه و جمعه است .

يكي از اهل علم پرسيد : شما چه خواهيد كرد ؟ گفتم : به عقيده شما تكليف چيست ؟ گفت : وقتي كه ماه براي ما و از طريق خودمان ثابت نشده ، فردا نهم است . اگر بتوانيم بايد هر دو موقف را درك كنيم ؛ فردا بعد از ظهر عرفات را و فردا شب مشعر را و اگر نتوانستيم ، يكي از دو موقف را . بنابراين ، بايد تا پيش از طلوع آفتاب ، مشعر را فردا شب درك نماييم . گفتم : من چنين كاري نخواهم كرد ؛ چون نه اجتهاد اين كار را لازم مي داند و نه تقليد !

مسأله اختلاف ماه در حج ، از مسائلِ تازه در آمده است ! پس از رحلت رسول خدا  ( صلّي الله عليه وآله ) امسال هزار و سيصد و هفتاد و دومين ( 1 ) باري است كه مسلمانها براي فريضه حج در اين سرزمين جمع شده اند . جز در اين سالهاي اخير ، درباره اختلاف ماه ؛ چه در زمان ائمه و چه پس از آن ، در ميان مسلمانان هيچ بحثي پيش آمده ؟ با آن همه اختلافات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « يكمين » درست است نه « دومين » ؛ زيرا حج مرحوم طالقاني به تصريح خود ايشان در سال 1371 برابر با 1331 ش و روز حركتشان از ايران 18 ذيقعده 71 / 19 مرداد 31 بوده است . نكـ : به سوي خدا مي رويم ، ص88 ، همچنين 1372 بار خطا و 1362 بار درست است ؛ زيرا رحلت رسول خدا در سال دهم هجرت رخ داده ، و از آن هنگام تا سال 1372 ، مي شود 1362 بار نه 1372 بار .


50


مذهبي و مسلكي كه بوده است ! از هنگامي كه وسيله مسافرت سريع و روابط نزديك شده ، اين اختلاف و بحث نو ظهور پيدا شده است ؛ حجّاج ايراني تقويمهاي منجّمان ايران را همراه مي آورند يا به وسيله مسافر و راديو مي شنويد كه فلان روز در ايران اول ماه بوده و در اينجا دولت روز ديگر را اول ماه اعلام مي كند ، بدبيني شديد هم كه وجود دارد ، به اين جهت مي گويند : همان طور كه ما مذهب اينها را قبول نداريم ، ماهشان هم مال خودشان . ما پيرو افق خودمان كه افق شيعه است مي باشيم ؛ آيا در اين موارد جاي تعصّب است ! ما خواه ناخواه در سرزمين حجازيم پس بايد تابع افق همين جا باشيم . . . .

بنا به فرمايش شما جز در سالهايي كه هلال بلند است و به چشم همه مي آيد ( كه كم اتفاق مي افتد ) در هر سال اين اختلاف و احتياط بايد باشد ! چه رؤيت هلال ايران با حكم اول ماه حجاز متفق باشد و چه مختلف ؛ چون اول ماه ايران به جهت اختلاف افق براي حاجّ حجّت نيست ، اعلام حكومت اينجا را هم كه قبول نداريم !

. . . بعد معلوم شد كه عده اي شب بعد به مشعر رفته و دچار زحمت شده اند ، يكي از اهل علم كه دنده اش شكسته بود ، مدتي مي ناليد واز ما كتمان مي كرد . . . . » ( 1 )

15 . مرحوم آيت الله سيد ابوالقاسم كاشاني نيز در سال 1371 برابر با 1331 ش . به حج مشرّف شد . چنانكه در گزارش سفر مرحوم آيت الله سيد محمود طالقاني ، كه همان سال به حج مشرف بود گذشت ، در سال مزبور نيز اين اختلاف رخ داد . جناب آقاي جعفر رائد كه به عنوان دفتردار همراه مظفر اعلم ، سفير ايران در عربستان ، به جده رفته و هنگام حج آيت الله كاشاني همراه ايشان بوده است ، در اين باره مي نويسد :

« . . . در آن سال در مورد رؤيت هلال ذي الحجه ميان شيعيان و سنّيان اختلاف افتاده بود و آيت الله كاشاني مايل بود مقامات سعودي به شيعيان اجازه دهند كه يك روز ديرتر اعمال حج را به جا آورند . البته امير سعود نه تنها اين پيشنهاد را نپذيرفت بلكه به او برخورد ؛ زيرا آن را مقدمه دو دستگي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . به سوي خدا مي رويم ، صص175 ـ 184 و 188


51


بزرگي بين مسلمانان شيعه و سنّي در موسم حج مي دانست و دستور داد عده اي سرباز و پليس به چادرهاي آيت الله كاشاني و سفير ايران مظفر اعلم بفرستند تا از يك طرف مانع برگزاري جداگانه مراسم حج از طرف مسلمانان شيعه شوند و از طرف ديگر اگر كساني به اين بهانه در صدد تجاوز به آنان برآيند از آنها جلوگيري به عمل آورند . » ( 1 )

جناب آقاي كاظم آزري كاردار وقت ايران در عربستان نيز در گزارش شمار 709 ، در تاريخ 22/7/1331 ش . در اين باره مي نويسد :

« . . . در هشتم ذي حجه ، كه در نتيجه اختلاف رؤيت هلال دو روز اختلاف بين تقويم ايران و حجاز پيش آمد ، حجّاج سخت ناراحت شده بودند و براي حلّ اين اشكال و وقوف اضطراري روز بعد در عرفه ، به حضرت آيت الله مراجعه مي كردند و ايشان مصمّم شدند در اين باب با اولياي امور دولت سعودي مذاكره نمايند و با وجود اينكه نظر به سوابقي كه داشتم ، تذكر دادم كه قطعاً اقدام در اين باب مفيد نيست ، در نتيجه اصرار ايشان ، ناچار دستورشان را اجرا كردم . معظّم له قبل از ظهر آن روز به بنده فرمودند : مي خواهم پيغام مرا به مقامات محلّي اينجا برساني ( و پيغام خود را شرح دادند ) . بنده نخست شيخ ابراهيم السليمان رييس دفتر امير فيصل را كه با بنده سابقه دوستي ممتدي دارد ، ملاقات نموده و نظر به روابط و سوابق موجود فيما بين ، موضوع را صراحتاً به ميان گذاشته به او تذكر دادم كه تفاوت هر ساله بين تقويمهاي ايران و حجاز يك روز بود ، لذا دليل اختلاف افق قابل قبول بود ولي حالا كه اختلاف دو روز است كار بر ما مشكل شده و بايد صراحتاً بگويم كه شهود امسالِ شما قطعاً اشتباه كرده اند ، چه از نقطه نظر نجومي رؤيت هلال در حجاز و نجد ( كه در مشرق مصر واقع است ) قبل از رؤيت آن در ايران امكان دارد ، ولي قبل از موعد رؤيت آن در مصر به هيچ وجه امكان ندارد و با بودن رصدخانه « حلوان » در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ و فرهنگ معاصر ، ش 6 ـ 7 ، ص333 ، « آيت الله سيد ابوالقاسم كاشاني آن طور كه من شناختم » .


52


« مصر » و دقتي كه در اين باب به عمل مي آيد ، نمي توان گفت آنها اشتباه كرده اند و جز كشور عربي سعودي ، تمام كشورهاي اسلامي به خطا رفته اند !

پس از اين مقدّمه ، از ايشان خواستم جريان را به نحو مقتضي به امير فيصل كه شخص روشن و فهميده اي است برساند و همانطور كه آيت الله خواسته بودند ، محرمانه از ايشان تقاضا كند دستور دهند مأموران شهرباني مزاحم عده اي كه روز بعد در عرفات مي مانند و شب بعد به مشعر مي روند نشوند .

نامبرده با اينكه باطناً با بنده هم عقيده بود ، اظهار نمود ، استدلالهاي نجومي و رياضي در اينجا بي اثر است و در مقابل حكم محكمه شرعيه ، جز تمكين چاره اي نيست . امير فيصل هم با بودن امير سعود كاري نمي تواند بكند ، بهتر است در اين باب با امير سعود مذاكره شود . . . .

يكي از آقايان علما ، به نام بحرالعلوم به ملاقات حضرت آيت الله آمده ، اظهار نمودند كه دو نفر از شيعيان ، كه يكي از آنها از اهالي كويت است و هر دو مورد اطمينان ايشان اند ، شهادت به رؤيت هلال در شب جمعه 31 مرداد داده اند . آقاي شمس قنات آبادي هم شهادت دادند كه شب جمعه مزبور ، در موقعي كه از شميران به تهران مي آمدند ، بدون هيچ زحمتي ماه را ديده اند . آقاي عباس ناجي ، داماد آيت الله هم كه در آن شب همراه آقاي قنات آبادي بود ، اين شهادت را تأييد نمود و از مجموع اين شهادات نزد حضرت آيت الله رؤيت هلال ذي حجه در شب جمعه 31 مرداد ثابت گرديد و اختلاف دو روز به يك روز مبدّل شد و چون با اختلاف افق ، اختلاف يك روز امر عادي است ، رؤيت هلال در حجاز در شب پنج شنبه ، سي ام مرداد ، جزو امور محتمله درآمد و چون علم به خلاف آن نداشتند ؛ يعني نمي توانستند قطع داشته باشند كه ادعاي رؤيت اهالي اينجا برخلاف حقيقت است ، مطابق موازين فقهي حكم به متابعت دادند ، به خصوص كه بعضي از اجله فقهاي شيعه حتي با علم به خلاف هم ، امر به متابعت از جماعت كرده اند .

اين بود كه اكثر حجّاج ايراني ، مطابق دستور حضرت آيت الله و عده اي از حضرات علما كه به حجّ مشرف شده


53


بودند ، روز جمعه [ را ] نهم ذي حجه گرفته ، با سايرين در عرفات وقوف نمودند . ولي باز عده اي عمل به احتياط نموده ، شب بعد به مشعر رفتند و مأموران شهرباني آنها را مجبور به مراجعت نموده ، به آنها توهين كردند .

. . . مجله المصور ، از انتشارات « دارالهلال » مصر در اين باب شرحي اغراق آميز نوشته است كه بعضي قسمتهاي آن كاملا مخالف با حقيقت است ( قطعه روزنامه و ترجمه آن براي مزيد استحضار به ضميمه تقديم مي گردد ) .

به طوري كه عرض شد ، تقاضاي حضرت آيت الله كه صورت محرمانگي كامل داشت و معلوم نيست به چه علّتي مأمورين محلّي خبر آن را ـ ولو اينكه مجله جريان را مطابق با واقع ننوشته است ـ به مجله مزبور داده اند ؟ !

اجازه وقوف جداگانه براي ايرانيان نبود ، پاسخ امير هم مطابق شرحي بود كه به عرض رسيد و اظهاراتي كه مجله به امير نسبت داده است ، داير بر اينكه : « دولت سعودي به هيچ وجه اجازه نمي دهد يكي از مسلمانان بدين كشور بيايد و قانوني غير از قانون معمول در اين كشور را بر حكومت محلي تحميل نمايد و دولت به كاشاني و ديگران اجازه نخواهد داد يك دقيقه پس از حركت حجّاج از عرفات در آنجا بمانند و اگر وي با اين ترتيب موافقت نكند طوعاً يا جبراً [ با ] يكي از هواپيماها او را به كشورش بازگشت خواهد داد » به كلّي عاري از حقيقت است .

مجلّه « المصوّر » چاپ مصر شماره 1458 مورّخ 19 سپتامبر 1952 ( 28/6/1331 ) در ضمن مقاله اي كه راجع به اوضاع عمومي حجّ منتشر كرد ، راجع به حضرت آيت الله كاشاني چنين نوشت :

بحران و تهديد

« پيشواي ديني مشهور ايران ، « آيت الله كاشاني » يكي از حجّاج امسال بيت الله الحرام بود ولي او بدون اينكه تعمّدي در كار باشد ، بحراني به وجود آورد . . . .

. . . جريان مهمي پيش آمد كه كم مانده بود به بحران شديد و خطرناكي كشيده شود . بدين ترتيب كه همراهان آيت الله كاشاني به مقامات محلّي سعودي اطلاع دادند كه روز وقوف عرفات در


54


ايران شنبه است ( 1 ) و پيشواي ايران روز شنبه را هم در عرفات خواهد ماند ، طبق وقت ايران مراسم حج را به جا آورد . ( 2 )

در مقابل اين پيغام ، امير سعود دستور داد مقامات محلي به اطلاع آيت الله كاشاني برسانند كه حجّاج در اراضي مقدّسه تابع قوانين و مقررّات دولتي حكومت عربي سعودي هستند و شايسته نيست آقاي كاشاني ثبوت رؤيت هلال را كه كليه حجّاج پذيرفته اند نپذيرد و تصديق نكند .

دولت سعودي به هيچوجه اجازه نخواهد داد كه فرد مسلماني از كشور ديگري بيايد و بخواهد قانون يا مقرّراتي را كه در كشور ما معمول نيست به كار بندد و دولت سعودي به آقاي كاشاني يا ديگري اجازه نخواهد داد كه بعد از بازگشت حجّاج از عرفات ، يك دقيقه هم در آنجا بماند و اگر به اين دستور سر فرود نياورد ، فوراً يكي از هواپيماها او را ( مقصود آيت الله كاشاني است ) طوعاً يا جبراً به كشور خود باز خواهد گردانيد ! ( 3 )

آقاي كاشاني هم در برابر اين پيغام جز سر فرود آوردن چاره اي نديد . »

در اينجا لازم است گفته شود كه اختلاف اوقات اعياد و ايام مذهبي مانند وقوف عرفات و غيره در ميان كشورهاي اسلامي حُسني ندارد و بايد كلّيه اين كشورها ترتيبي پيش گيرند و همه متّفقاً روزهايي را تعيين كنند تا جرياني شبيه جريان امسال پيش نيايد كه در تمام اقطار اسلامي عيد قربان يكشنبه بود ، در صورتي كه در ميان آنها فقط دولت سعودي روز شنبه را عيد گرفت ! مگر اينكه « نظر » دولت عربي سعودي از « نظر » ساير دولتها قوي تر و دوربين تر باشد ! »

* * *

باري ، از آنجا كه اختلاف در ثبوت هلال ذي حجه در مكّه ، براي شيعيان معمولا مشكل ساز بوده است ، در سالهايي كه اين اختلاف پيش نمي آمده است ، شيعيان با خيال راحت و آسوده خاطر مناسك خود را انجام مي داده اند :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . برخلاف اظهار مخبر روزنامه ، يكشنبه بود . « مترجم »

2 . اين قسمت هم مطابق حقيقت نيست . « مترجم »

3 . اين شرح ، دور از حقيقت است و جريان حقيقي و واقعي همان است كه در گزارشي علي حده مشروحاً عرض شده است . « مترجم »


55


1 . امين الدوله درباره حج سال 1316 نوشته است :

« بحمدالله در اين سال ميان فريقين در رؤيت هلال و موقع عيد خلاف نيست » . ( 1 )

2 . از حج سال 1317 نيز گزارش شده است :

« چون امسال اختلاف در غرّه ذي حجه ميان شيعه و سنّي پيدا نشده بود ، لهذا كثرت خلق و ازدحام حاج در اينجا نمايشي زايد الوصف داشت . » ( 2 )

3 . در سال 1331 نزديك بود اختلاف پيش آيد كه علماي شيعه به تحقيق و جستجو پرداختند و مشكل رفع شد . ( 3 )

4 . سيد فخر الدين جزائري درباره حج سال 1340 مي نويسد :

« شب اول ماه براي استهلال روي كوه ابوقبيس رفتيم و ماه ديده شد و پس از آن ، شيعه و سنّي دسته دسته نزد حاكم مكّه مي آمدند و شهادت مي دادند . بحمدالله [ اول ماه ] ثابت شد و اختلاف بين شيعه و سنّي در اين خصوص پيدا نشد و اغلب سالها اين اختلاف مايه زحمت حجّاج مي شود . » ( 4 )

5 . شيخ آقا بزرگ تهراني در زندگي نامه خودنوشت خويش به عربي ، درباره حج سال 1377 گويد :

« در مدينه ، در باغ اسعد امر الله ، در شب چهارشنبه منزل كرديم . چهارشنبه در تقويمهاي ايراني ، آخر ذي قعده و در تقويم سعودي اول ذي حجه بود . گروهي از حجّاج و غير آنها شهادت به رؤيت هلال دادند و ظن غالب به راستگويي و اشتباه نكردن چشم آنها حاصل شد ؛ از آن رو كه شب پنج شنبه ماه بسيار بلند بود ومعلوم شد شب چهارشنبه قابل رؤيت بوده است . من شب پنج شنبه ، پس از اينكه در باغ مزبور ، نماز مغرب و نوافلش و سپس عشا را خواندم و حدود يك ساعت از شب گذشته بود ، هنگامي كه براي جستجوي هلال در وسط خانه در جايي بلند نشسته بودم ، ماه را ديدم .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سفرنامه امين الدوله ، ص189 ، به نقل از مقاله « حج گزاري ايرانيان در دوره قاجار » .

2 . سفرنامه عتبات و مكّه ، ص172 ، چاپ شده در « ميراث اسلامي ايران » ، دفتر پنجم .

3 . سفرنامه ميرزا علي اصفهاني ، ص215 ـ 216 ، چاپ شده در كتاب به سوي امّ القري .

4 . سفرنامه جزائري ، ص40 ، به نقل از مقاله « حج گزاري ايرانيان در دوره قاجار » .


56


سپس نقل كردند كه هلال حدود يك ساعت و نيم از شب گذشته غروب كرده است . از اينجا اطمينان پيدا كرديم كه شب چهارشنبه شب اول ماه بوده است ـ هر چند رؤيت شرعاً ثابت نشد ، چون تعداد شهود به قدري نبود كه به حد شياع و استفاضه برسد ـ از اين رو ، با سعوديها موافقت كرديم و روز پنج شنبه را عرفه و روز جمعه را عيد دانستيم . ( 1 )

ب ) راه حلها و تلاشها براي رفع اين مشكل

چنانكه گذشت ، در صورت اختلاف ميان شيعه و سنّي در ثبوت هلال ذي حجه در مكّه ـ اعم از عدم ثبوت نزد شيعه ، مطابق نظر و حكم قاضي اهل سنّت يا علم به خلاف آن ـ شيعيان مصرّ بودند كه طبق نظر خود در ثبوت هلال وقوف عرفه و مناسك بعدي را انجام دهند و اين امر جز در سالهايي معدود ممكن نمي شد . از اين رو ، در سالهاي ديگر ، هر چند ممكن بود صوري و شكلي در وقوف عرفه و اعمال بعدي با اهل سنت همراهي كنند ، اما اين را صحيح و مجزي نمي دانستند و با عمره مفرده و هدي ، از احرام خارج مي شدند و در مكّه مي ماندند تا سال بعد حج بگزارند و اگر حج آنها واجب نبود به وطن بر مي گشتند . برخي هم كه از اين دو راه حل ـ عمره مفرده و هدي ـ خبري نداشتند و به وطن بازگشته بودند ، محكوم به محرم بودن مي شدند ؛ چنانكه گزارشي از اواخر دوره صفويه از اين موضوع حكايت دارد و پيشتر نقل شد و فصل هفتم « حديقة الشيعه » رضوي ( م بعد از 1152 ) به همين موضوع اختصاص دارد . بر اساس گزارش سفرنامه ها و منابع مكتوب مشابه ، در آن روزگار كمتر سخني از همراهي با اهل سنت ـ از روي تقيّه ـ به چشم مي خورد و حتي رضوي ، كساني را كه به صحّت مناسك مزبور ، به دليل تقيّه فتوا داده اند به باد انتقاد گرفته است .

با توجه به نكات مذكور ، برخي از عالمان شيعه در صدد چاره جويي و حل مشكل بر آمدند كه در ذيل به نمونه هايي از تلاشهاي آنان اشاره مي شود :

1 . مرحوم حاج سراج انصاري ، دانشمند پر تلاش ، زمان شناس و فهيم ، در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ميراث حديث شيعه ، ج1 ، صص421 و 422 ، « زندگي نامه خودنوشت شيخ آقا بزرگ تهراني » .


57


سال 1367 ق . با حمزه غوث ، سفير عربستان در ايران ، ديدار كرد كه گزارش آن با عنوان « تفصيل ملاقات آقاي حاج سراج انصاري با جناب آقاي حمزه غوث ، وزير مختار مملكت سعودي » در نشريه ماهانه « مسلمين » شماره 3 ـ 2 ( يكم مرداد ماه 1327 = 16 ماه رمضان 1367 ) منتشر شد . سال 1327ش . نخستين سالي بود كه پس از چهار سال قطع روابط ايران و عربستان و ترك حج ـ به مناسبت شهادت ميرزا ابوطالب يزدي در مكّه به سال 1322 ش . ـ ايرانيان به حج مي رفتند . حاج سراج در اين گزارش مي نويسد :

« نظر به اينكه اتحاديه مسلمين بسيار حريص است كه يك وحدت اسلامي در تمام كشورهاي اسلامي ايجاد شود و همواره براي رسيدن به اين هدف مقدس اهتمام مي نمايد ، لذا هر فردي از افراد اين اتحاديه مجاز است كه در اين موضوع همّت نموده و راه رسيدن به مقصود را باز كند . به همين مناسبت اين جانب حاج سراج انصاري ( مؤسس اتحاديه مسلمين ) روز پنجشنبه دهم تيرماه ، آقاي دكتر موسي حكمت ، منشي هيأت مديره اتحاديه را براي تعيين وقت به سفارتخانه سعودي اعزام نمودم تا يك ملاقات خصوصي با وزير مختار حجاز به عمل آيد . . . .

. . . سپس گفتم : چيزي كه در اعمال حج بسيار مؤثر است و براي شيعه يك امر مهم مي باشد ، قضيه رؤيت هلال است ؛ زيرا در مكّه پس از فتواي ( 1 ) محكمه شرعيه ، دولت سعودي همه را مجبور مي كند كه از فتواي محكمه تبعيت نمايند و هر روزي را كه محكمه معين نموده است ، آن روز را اول ماه قرار دهند . چه ضرري دارد كه يك نفر از علماي شيعه در آن محكمه حاضر و هنگام شهادت شهود او نيز حضور داشته باشد كه موقع فتوا با هم فتوا دهند تا اختلافي توليد نشود ؟

آقاي حمزه غوث در جواب اين پيشنهاد گفت كه اين عمل غير ممكن است ؛ زيرا مداخله در اين عمل ، مداخله به امور داخلي كشور محسوب مي شود و محال است كه يك چنين عملي انجام بگيرد . علاوه ، اگر شما كشور سعودي را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . روشن است كه مراد « حكم » است نه فتوا . در اين گزارشِ حاج سراج ، حدود ده بار كلمه « فتوا » به كار رفته كه در همه آنها از آن « حكم » اراده شده است .


58


كشور اسلامي مي دانيد بايد تابع مقررات آن بشويد ؛ چنانكه من فعلا در ايران مقيم هستم و آن را كشور اسلامي مي دانم ، فردا ماه مبارك رمضان است . دولت اعلام خواهد داشت كه فلان روز اول ماه مبارك رمضان است ، بر من واجب است كه از آن تبعيت نموده و همان روز را روزه بگيرم ، اگرچه از حجاز تلگرافي دريابم كه آن روز اول ماه نيست . آيا من مي توانم به دولت تكليف كنم كه چون فتوا دهنده شما شيعي است اجازه بدهيد يك نفر از اهل فتواي سني در محكمه شرعيه حاضر و به شهادت شهود گوش دهد . . . ؟

گفتم : ما كشور سعودي را كشور اسلامي مي دانيم ، حرف در مستند فتواست ، من خودم در سال 1350 عازم مكّه بودم ، شبي ميان مكّه و مدينه به مناسبت احتمال شب اول ماه ذي الحجة الحرام بودن ، ميان بيابان تمامي حجّاج از اتومبيل ها پياده شده و استهلال نمودند و احدي ماه را نديد ! چيزي كه مايه بدگماني اينجانب شد ، آن بود كه يك نفر حمله دار كه يك چشم هم نداشت پهلوي خود من ايستاده و استهلال نمود و در نتيجه گفت كه ماه پيدا نيست و چون به مكّه رسيديم يكي از شهود همين حمله دار بود و روي شهادت يك چنين شهودي فتوا داده مي شود ! ازاين رو ، اگر يك نفر عالم شيعه در محكمه باشد و به اوضاع شهود كاملا دقت شود ، اختلافي در ميان نخواهد بود .

آقاي حمزه غوث اظهار داشت كه دقت در مستندات فتوا وظيفه شرعي و وجداني مفتي است و اگر بر فرض اينكه مفتي در فتواي خود دقت ننمود ، كساني كه طبق فتواي او عمل مي كنند پيش خدا مسؤول نيستند .

چون مطلب به اينجا رسيد ، من ديگر نخواستم دنباله مطلب را گرفته و ثابت كنم كه درمسأله مفروض ، دليل آقاي حمزه غوث پايه اي ندارد . به هرحال گفتوگوي ما باز به موضوع رفع اختلافات بازگشت . » ( 1 )

2 . چنانكه گذشت ، آيت الله سيد ابوالقاسم كاشاني ( رحمه الله ) در سال 1371ق . = 1331 ش . به حج مشرف شدند . در آن سال نيز چنين اختلافي روي داد . از اين رو ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حاج مهدي سراج انصاري ، صص249 ـ 245


59


آيت الله كاشاني به فكر چاره افتادند . جناب آقاي جعفر رائد كه همراه ايشان بوده ، در اين باره مي نويسد :

« آيت الله كاشاني . . . دستور دادند تا نامه نسبتاً مفصّلي به زبان عربي ، خطاب به ملك سعود پادشاه عربستان ( 1 ) نوشته شود كه در آن براي نزديكي و اتحاد مسلمانان ، نيز جهت سر و سامان دادن به امور حج و عمره ، پيشنهادهايي گرديده بود ؛ از جمله آزاد ، گذاشتن روزهاي عرفه و عيد قربان بود تا هر فرقه اي در هر روزي كه برايش مسلّم شده است ، اعمال مورد نظر حج را برگزار نمايد . . . . ( 2 )

دعوت آيت الله كاشاني به انجام [ دادن ] دو مراسم حج ، در صورت اختلاف شيعه و سنّي در ثبوت رؤيت هلال ماه ذي حجه ، برخلاف انتظار مقامات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آن زمان ملك عبدالعزيز پادشاه عربستان ، و امير سعود وليعهد بود و نامه آيت الله كاشاني خطاب به ملك عبدالعزيز است .

2 . اين موضوع به شكل محرمانه و شفاهي به مقامات عربستان پيشنهاد شد و در نامه مزبور سخني از اين مشكل نيست . متن عربي نامه آيت الله كاشاني ( رحمه الله ) به عبدالعزيز در مجله ميقات حج ، شماره 43 ، ص64 ، ضمن مقاله « گزارشي از سفر حج مرحوم آيت الله كاشاني » چاپ شده است .


60


سعودي و محافل اهل تسنّن بود ؛ زيرا تصور مي كردند او ، كه يك روحاني سياستمدار و آزادمنش است ، خواهان گذشت و سازش در اين قبيل مسائل فرعي است . » ( 1 )

جناب آقاي كاظم آزري كاردار ايران در عربستان نيز در گزارش شماره 709 در تاريخ 22/7/1331ش . در اين باره مي نويسد :

« اگرچه معلوم بود كه مذاكره با امير سعود هم اثري ندارد و رييس دفتر امير فيصل براي اينكه از مداخله در اين موضوع حساس راحت شود ، بنده را به امير سعود حواله كرده است . چون در اين باب حضرت آيت الله اصرار داشتند ، [ براي ] گرفتن وقت ملاقات از منشي مخصوص امير سعود به كاخ وليعهد رفتم و وقتي آنجا رسيدم كه امير سعود مشغول صرف نهار بود .

سوابق بنده با منشي مخصوص امير سعود كه اخيراً عهده دار اين پست شده است ، زياد نبود . لذا خود را به نحو مقتضي به او معرفي نموده ، سوابق و علاقه ام را به كشور عربي سعودي خاطرنشان نمودم و با ذكر موقعيت ممتاز حضرت آيت الله كاشاني در عالَم اسلام و لزوم جلب رضايت او و حسن اثر آن در بين ايرانيان و ساير مسلمانان ، جريان را به نحو مقتضي بيان نموده ، گفتم درخواست حضرت آيت الله اين نيست كه اجازه وقوف مخصوص به ايرانيان بدهند . تنها تقاضايشان اين است كه براي اشخاصي كه مي خواهند عمل به احتياط نمايند و براي وقوف اضطراري مي خواهند روز شنبه به عرفات ، شب يكشنبه به مشعر بروند سخت گيري نكنند ؛ يعني مأمورين شهرباني نسبت به اين قبيل اشخاص اغماض و چشم پوشي نمايند و مخصوصاً خاطرنشان نمودم كه اين عمل صورت معامله استثنايي نسبت به ايرانيان و موافقت با وقوف مخصوص براي آنها را به خود نخواهد گرفت .

نامبرده جريان را به عرض امير سعود رسانيد و در جواب با ابلاغ مراتب احترام و سلام وليعهد به حضرت آيت الله گفت :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ و فرهنگ معاصر ، شماره 7 ـ 6 ، ص333 ، « آيت الله سيد ابوالقاسم كاشاني آن طور كه من شناختم » .


61


امير مي گويد : چنين تقاضايي از ايشان كه از دعات و پيشروان وحدت اسلام اند بعيد و مستبعد به نظر مي رسد ، چون انجام [ يافتن ] آن موجب تشتّت و تفرقه مسلمين خواهد شد .

ساير مسلمين با اينكه حكم محكمه شرعيه راجع به روز وقوف عرفات با تقويم كشورهايشان و با احكام محاكم شرعيه آن كشورها اختلاف دارد ، به حكم قاضي محلّ تمكين مي نمايند و در حدود 400 هزار مسلمان از بلاد مختلف ، روز جمعه در عرفات وقوف مي كنند . اغماض نسبت به عده اي در حدود سه هزار نفر در وقوف روز بعد كه به منزله اجازه ضمني اين عمل است ، اسباب تفرقه مسلمين مي شود و دولت سعودي به هيچ وجه نمي تواند با چنين امري موافقت نمايد و اكيداً از حضرت آيت الله تقاضا مي نمايند كه به ايرانيان دستور دهند از اجماع ساير مسلمين خارج نشوند و در همان روزي كه سايرين در عرفات وقوف مي نمايند وقوف كنند .

در خاتمه ، از قول امير چنين تذكر دادند كه اولياي امور نسبت به كساني كه برخلاف اجماع مسلمين قيام كنند و روز شنبه به عرفات يا شب يكشنبه به مشعرالحرام روند ، نهايت شدت را اعمال خواهد داشت . »

جواب مزبور را به عرض حضرت آيت الله رساندم .

3 . مرحوم آيت الله سيد محسن حكيم ( رحمه الله ) ( م 1390 ) نيز پيشنهادي شبيه پيشنهاد آيت الله كاشاني به مقامات سعودي داده اند كه آنان نپذيرفته اند . جلال آل احمد در سال 1383ق . = 1343 ش . به حج مشرف شد . وي در سفرنامه اش « خسي در ميقات » ، ( 1 ) و نيز در نامه اي به حضرت امام خميني ( قدس سره ) از مكّه ، بدين موضوع اشاره كرده است . آل احمد در نامه مزبور مي نويسد :

مكّه ، روز 31 فرودين 1343ش . = 8 ذي حجه 1383ق .

« آيت اللها ! وقتي خبر خوشِ آزادي آن حضرت ، تهران را به شادي واداشت ، فقرا منتظر الپرواز ! بودند به سمت بيت الله . اين است كه فرصت دست بوسي مجدّد نشد . اما اينجا دو سه خبر اتفاق افتاده و شنيده شده كه ديدم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نكـ : خسي در ميقات ، صص126 و 127


62


اگر آنها را وسيله اي كنم براي عرض سلامي بد نيست . . . .

ديگر اينكه در اين شهر شايع است كه قرار بوده آيت الله حكيم امسال مشرّف بشود ، ولي شرايطي داشته كه سعوديها دوتايش را پذيرفته اند و سوّمي را نه . دو تايي را كه پذيرفته اند داشتن محرابي براي شيعيان در بيت الله و تجديد بناي مقابر بقيع و اما سوم كه نپذيرفته اند حق اظهار رأي و عمل در رؤيت هلال . به اين مناسبت حضرت ايشان خود نيامده اند و هيأتي را فرستاده اند ، گويا به رياست پسر خود . . . . » ( 1 )

ج ) اختلاف در ثبوت هلال ذي حجه ، در منابع فقهي

بحث ثبوت هلال و چگونگي هاي آن ، معمولا در كتابهاي فقهي ، در كتاب الصوم و در كتاب الشهادات به مناسبت عدم پذيرش شهادت زنان در رؤيت هلال ، مطرح شده و در كتاب الحج ـ به جز در سه سده اخير ـ سخني از آن به ميان نيامده است ، حتي در رساله هاي « مناسك حج » از شهيد اول و شهيد ثاني و ديگران . در كتابهاي فقهي متقدّمان و نيز آثار فقهي محقّق حلّي و علاّمه حلّي مانند « قواعد الأحكام » ، « إرشاد الأذهان » و « تبصرة المتعلمين » در كتاب الحج از اين موضوع بحثي به ميان نيامده است . فقط علاّمه حلّي در « منتهي » و « تذكره » و « تحرير » به پيروي از كتب فقهي اهل سنت متعرّض اين فرع شده كه اگر شب سي ام ماه ذي قعده هوا ابري بود و هلال ذي حجه ديده نشد ، تكليف چيست ؟ و فروعي مانند آن . سپس شهيد هم در « دروس » متعرّض همين فروع شده ؛ از جمله اينكه : « ولو رأي الهلال وحده أو مع غيره ، و ردّت شهادتهم وقفوا بحسب رؤيتهم و إن خالفهم الناس و لا يجب عليهم الوقوف مع الناس » كه اين را فقها درباره ماه مبارك رمضان هم فرموده اند و علاّمه در « منتهي » هم از شافعي نقل مي كند كه « أنّهم يقفون علي حسب رؤيتهم و إن وقف الناس في غير ذلك » . ( 2 )

ولي از بحث اختلاف شيعه و سنّي ، در ثبوت هلال ذي حجه در مكّه ، در كتابهاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . روزنامه كيهان ، ويژه نامه يكصدمين سال ميلاد امام خميني ( قدس سره ) ، مهرماه 1378 ، ص4

2 . نشانيِ دقيق و متن كامل سخنان عالمان عامه و خاصّه در ميراث فقهي ( 2 ) : رؤيت هلال ، مجلّدات 5 ـ 3 آمده است .


63


فقهي تا سه سده پيش خبري نيست و گويا حاجيان شيعه همزمان با سنّيان مناسك حج را انجام مي داده اند ؛ همچنان كه در عصر ائمه معصومين  ( عليهم السلام ) و از اواخر دوره صفوي به اين سو ، به علل گوناگون ، اختلاف در ثبوت هلال ذي حجه ميان شيعه و سنّي مطرح شد كه نمونه هايي از آن گذشت و معمولا در صورتي كه حجّاج نمي توانستند به تشخيص خود عمل كنند همراه سنّيان وقوف به عرفات و ساير اعمال را انجام مي دادند ، حتي در صورت تقيه و ترس ، سخني از اِجزاء و صحّت حج نبود ، بلكه با عمره مفرده و هدي از احرام خارج مي شدند و حج از آنان فوت مي شد .

در كتب فقهيِ استدلالي متأخران ، ظاهراً نخست بار صاحب « جواهر » ( م1366 ) از اِجزاء و صحت حج ـ طبق ثبوت هلال ذي حجه نزد قضاة عامّه ـ سخن گفته است كه پس از اين ، نقل خواهم كرد . باري در « مناسك حجّ » شيخ انصاري ( م 1281 ) كه فقيهان بسياري بر آن حاشيه دارند ، مي خوانيم :

« هر گاه در پيش قاضي عامّه ، هلال ثابت شود و حكم كند و در پيش شيعه شرعاً ثابت نشده باشد ، لهذا روز عرفه نزد عامّه ، روز هشتم باشد در پيش شيعه ؛ پس اگر ممكن است مخالفت ايشان در بيرون رفتن به سوي عرفاتـكه روز خروج ايشان است از مكّه ـ يا ممكن باشد ماندنِ شب آن روز در عرفات تا فردا ـ كه روز عرفه است ـ يا رفتن و برگشتن فردا پيش از غروب آفتاب ، به جهت ادراك وقوف اختياري عرفه ، يا بعد از غروب آفتاب به جهت ادراك اضطراري آن ، اگر متمكّن شود از مراجعت قبل از آن ؛ پس واجب است كه چنين كند تا ادراك وقوف اختياري يا اضطراري نمايد ، ازآنجا [ يعني عرفات ] به مشعر رفته ادراك آن نيز نمايد و اعمال روز عيد را در منا به عمل آورد [ اگرچه به نظر عامه روز يازدهم است ] .

و اگر ممكن نشود ادراك وقوف عرفه اصلا ؛ پس اگر ممكن است ادراك وقوف مشعرالحرام ، پس آن نيز كفايت مي كند و حج او صحيح است ، والاّ حجّ او در آن سال فاسد خواهد بود .

الحاصل ، تقيّه در اين مقام ، مصحِّح عمل نمي شود علي الأحوط الأقوي . والله العالم . » ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نكـ : ميراث فقهي ( 2 ) : رؤيت هلال ، ج4


64


در اينجا از بزرگان فقيهان ، صاحب « عروه » ( م 1337 ) و آيت الله حاج آقا حسين بروجردي ، ( م 1380 ) بر جمله اخير « مناسك » شيخ حاشيه زده اند : « اقوي بودن ، محل تأمّل است » و ظاهراً آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني و آيت الله بروجردي ، در صورت عدم علم به خلاف ، متابعت عامه را صحيح و مجزي مي دانسته اند و آيت الله طالقاني هم به مناسبت اين اختلاف در حج سال 1371ق . = 1331ش . مي نويسد :

« . . . و چون هميشه در اختلاف ، محاكم حجاز يك روز پيش از اوّل ماه حكم مي نمايند ، هيچ گاه علم به خلاف حاصل نمي شود و فتواي حضرت آيت الله بروجردي ( أدام الله بقاءه ) اين مشكل را آسان نموده است . » ( 1 )

در اينجا فتواي عده اي از مراجع معاصر در اين زمينه را نقل مي كنم :

الف ) آيت الله حكيم ( رحمه الله ) ( م 1390 ) :

« تبعيت از آنها در وقوف عرفات و مشعر از جهت تقيه ، ظاهراً صحيح است و مُبريء ذمّه مي باشد چه علم به مخالفت با واقع داشته باشد يا نداشته باشد و احتياج نيست انسان خود را در معرض اذيت و اهانت قرار دهد . پس كفايت مي كند وقوف با آنها . اما بقيه اعمال در منا ؛ مثل رمي جمره و قرباني و سر تراشيدن وبيتوته كردن شبهاي تشريق ، ظاهر آن است كه اگر شك داشته باشد ؛ يعني نمي داند حكم قاضي با واقع مطابق است يا نيست ، در اين صورت ، تبعيت از آنها در اعمال منا نيز كافي است و اگر يقين به مخالفت داشته باشد ، ظاهر اين است كه موافق مذهب شيعه اعمال منا را به جا آورد . »

ب ) آيت الله سيد محمود شاهرودي ( م1394 ) :

« متابعت حكم قاضيِ سنّي جايز نيست ولي در اين مسأله رجوع به مجتهد مطلق كه تبعيت را مجزي مي داند جايز است . »

ج ) آيت الله سيد هادي ميلاني ( م1395 ) :

« در صورتي كه نداند حكم او مخالف واقع است ، مي تواند به حكم او عمل نمايد . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . به سوي خدا مي رويم ، ص187


65


د ) آيت الله سيد احمد خوانساري ( م1405 ) : فتواي ايشان عين همان فتواي شيخ انصاري است كه از « مناسك » ايشان نقل شد .

هـ ) آيت الله سيد ابوالقاسم خوئي ( م1413 ) :

« اگر احتمال مطابقت با واقع در حكم آن حاكم باشد ، ظاهر اين است كه از باب تقيه تبعيت لازم است و در روز وقوف آنها وقوف به عمل آيد . در فرض تقيه تبعيت از حاكم سنّي واجب است و در صحّت حج كفايت مي كند و حاجتي به احتياط نيست . اگر شخصي به اسم احتياط مخالفت تقيه نمايد مرتكب حرام شده و آن وقوف جزء حج نخواهد شد و اگر به آن اكتفا نمايد حج او باطل است . »

و ) آيت الله سيد محمدرضا گلپايگاني ( رحمه الله ) ( م 1414 ) :

« اگر از جهت تقيه ناچار به متابعت و از عمل به وظيفه خود خائف باشند ، اقوي صحت و كفايت همين حج است از حَجّة الاسلام ، هر چند عالم به خلاف باشند و اگر بدون خوف متمكن از عمل به وظيفه باشند ، احوط آن است كه با آنها رجاءً متابعت كنند و بعد هم عمل به وظيفه خود نمايند ، حتي با عدم علم به خلاف . » ( 1 )

اما امام خميني ( رحمه الله ) هر چند در « تحرير الوسيله » نظري مشابه نظر برخي از ديگر بزرگان دارند و نوشته اند :

« لو ثبت هلال ذي الحجّة عند القاضي من العامّة و حكم به ولم يثبت عندنا ، فإن أمكن العمل علي طبق المذهب الحقّ بلا تقيّة وخوف وجب ، وإلاّ وجبت التبعية عنهم ، و صحّ الحجّ لو لم تتبيّن المخالفة للواقع ، بل لا يبعد الصحّة مع العلم بالمخالفة ، ولا تجوز المخالفة ، بل في صحّة الحجّ مع مخالفة التقية إشكال . . . ولمّا كان أُفق الحجاز والنجد مخالفاً لآفاقنا ـ سيّما أُفق إيران ـ فلا يحصل العلم بالمخالفة إلاّ نادراً . » ( 2 )

اما سپس از اين نظر عدول و به طور قاطع و مطلق در تاريخ 28 شوال 1399ق . = 29/6/1358 ش . اعلام كردند :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مناسك حج جامع ، صص74 ـ 76 ، از بند الف تا اينجا همه از اين منبع نقل شد .

2 . تحرير الوسيله ، ج1 ، ص418 ، مسأله 7


66


« در وقوفين ، متابعت از حكم قُضات برادران اهل سنّت لازم و مجزي است اگرچه قطع به خلاف داشته باشيد . » ( 1 )

به نظر مي رسد با توجه به حوادث تاريخي كه پيشتر به شمه اي از آنها اشاره شد و با توجه به وضع عربستان در اين روزگار و شرايط ويژه حج ، نظر صحيح همين است و حدود دو قرن پيش از امام خميني ( رحمه الله ) فقيه مهذّب و وارسته و يكي از كُمَّل ؛ يعني علامه بحرالعلوم ( رحمه الله ) ( م 1212 ) همين فتوا را داشته است . صاحب جواهر پس از بحث از فروع مطروح در « منتهي » ، « تحرير » ، « تذكره » و « دروس » در اين زمينه مي نويسد :

« نعم بقي شيء مهم تشتدّ الحاجة إليه ، و كأنّه أولي من ذلك كلّه بالذكر ، و هو أنّه لو قامت البيّنة عند قاضي العامّة و حكم بالهلال علي وجه يكون يوم التروية عندنا عرفة عندهم ، فهل يصحّ للإمامي الوقوف معهم و يجزئ ، لأنّه من أحكام التقية ويعسر التكليف بغيره ، أو لا يجزيء ، لعدم ثبوتها في الموضوع الذي محلّ الفرض منه ، كما يوميء إليه وجوب القضاء في حكمهم بالعيد في شهر رمضان الذي دلّت عليه النصوص التي منها : « لاَن أُفطر يوماً ثمّ أقضيه أحبّ إليّ من أن يضرب عنقي » ؟ لم أجد لهم كلاماً في ذلك ، ولا يبعد القول بالإجزاء هنا إلحاقاً بالحكم للحرج ، واحتمال مثله في القضاء .

وقد عثرت علي الحكم بذلك منسوباً للعلامة الطباطبائي ، ولكن مع ذلك فالاحتياط لا ينبغي تركه ، والله العالم . » ( 2 )

از آنجا كه علاّمه بحرالعلوم چند سال مجاور مكّه مكرمه بوده ( 3 ) و شرايط آنجا و به عبارت درست تر « موضوع » حكم را كاملا شناخته و بر جوانب آن اشراف داشته ، به درستي چنين فتوايي صادر كرده است و اين غير از آن است كه آدمي در نجف يا قم ، در محفل گرم درس و بحث و در ميان انبوه شيعيان و فارغ از مشكلات ويژه عمل نكردن به تقيّه و بدون توجه به قتلهايي كه واقع شده و مصيبتهايي كه عده اي براي اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صحيفه امام ، ج10 ، ص62 ، آري « هذه من عُلاه إحدي المعالي » .

2 . جواهر الكلام ، ج19 ، ص32

3 . نكـ : الفوائد الرجاليه ، ج1 ، صص 35 ـ 36 ، 95 ـ 96 ، مقدّمة التحقيق .


67


موضوع متحمل شده اند ، بخواهد فتوا بدهد . آري ، شناخت عميق و درست موضوع ، اول شرطِ فتوا درباره آن موضوع است .

باري ، در عصر حضور ، حدود دويست سال ائمه معصوم ( عليهم السلام ) و اصحاب بزرگوارشان با اهل سنّت حج گزاردند و حتي يك مورد هم نقل نشده كه در وقوف عرفات و مناسك بعدي حج ، با آنان همراهي نكرده باشند . و اين احتمال هم كه در تمام اين مدت با اهل سنت و امير الحاجّ آنان در رؤيت هلال متّفق القول بودند ، بسيار بعيد است . در آن روزگار حاكمان همواره اميرالحاج نصب مي كردند و مردم در همه مواقف پيرو آنان بودند و مسعودي در « مروج الذهب » اميرالحاج هاي سال هشتم هجرت تا سال سيصد و سي و پنج را ، در بابي مخصوص نام برده است . ( 1 )

به عكس ، نه تنها عدم همراهي ائمه  ( عليهم السلام ) و اصحاب با عامه و امير الحاج آنها نقل نشده ، بلكه معصوم  ( عليه السلام ) در روايتي به متابعت آنها دستور داده اند ؛ چنانكه در روايت ابي الجارود آمده است :

« سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَر ( عليه السلام ) أَنَّا شَكَكْنَا سَنَةً فِي عَام مِنْ تِلْكَ الاَْعْوَامِ فِي الاَْضْحَي فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَي أَبِي جَعْفَر ( عليه السلام ) وَكَانَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا يُضَحِّي ، فَقَالَ ( عليه السلام ) : « الْفِطْرُ يَوْمُ يُفْطِرُ النَّاسُ ، وَالاَْضْحَي يَوْمُ يُضَحِّي النَّاسُ ، وَالصَّوْمُ يَوْمُ يَصُومُ النَّاسُ » . ( 2 )

در اين حديث شريف ، امام ( عليه السلام ) ميان علم به خلاف و عدم آن ، و تمكّن از عمل به وظيفه ، بدون خوف و تقيه و عدم آن ، تفصيل نداده اند .

همچنين اهل سنت از عايشه و ابو هريره از پيامبرخدا  ( صلّي الله عليه وآله ) ـ به ترتيب ـ نقل كرده اند :

ـ « الْفِطْرُ يَوْمُ يُفْطِرُ النَّاسُ ، وَالاَْضْحَي يَوْمُ يُضَحِّي النَّاسُ . . . » . ( 3 )

ـ « الصَّوْمُ يَوْمُ تَصُومُونَ ، وَالْفِطْرُ يَوْمُ تُفْطِرُونَ ، وَالاَْضْحَي يَوْمُ تَضُحُّونَ » . ( 4 )

ترمذي در تفسير حديث اخير گفته است :

« فسّر بعض أهل العلم هذا الحديث ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مروج الذهب ، ج2 ، ص566

2 . تهذيب الأحكام ، ج4 ، ص317 ، ح966 ؛ وسائل الشيعه ، ج10 ، ص133 ، أبواب ما يمسك عنه الصائم ، الباب 57 ، ح7

3 . كنز العمّال ، ج8 ، ص489 ، ح23763

4 . سنن الترمذي ، ج2 ، ص102 ، ح693


68


فقال : « إنّما معني هذا الصوم و الفطر مع الجماعة و عظم الناس » . ( 1 )

مرحوم آيت الله طالقاني ( رحمه الله ) سالها پيش در اين باره نوشته است :

« با آنكه هميشه اكثريت و نفوذ در اجتماع حج ، با اهل سنّت و جماعت بوده و آنچه در كتب فقهي سابقين و احاديث ، به طور وضوح بيان نشده ، وظيفه مخصوص شيعه و چگونگي اثبات اول ماه براي آنهاست ، بلكه به عكس ، احاديث ما و ظواهر آيات درباره ادراك موقفين ، كه از اركان حج است ، ناظر به ادراك اجتماع و تبعيت از عموم است . . . .

بعضي از فقهاي متأخر ، چون توجه كاملي به احاديث و آيات و سيره گذشتگان ننموده اند ؛ همان موازين و قواعدي را كه عموماً در اثبات موضوعات شرعي و هلال است ، مو به مو در مورد حج مي خواهند اعمال نمايند ، ولي آنها كه توجه و دقت در اين آيات و احاديث و موقعيت حج و اختلاف نموده اند ، نبودن علم به خلاف را كافي مي دانند و حكم به تبعيت مي كنند و مشاهده و علم يا ظن قوي را كه در مثل اثبات ماه رمضان يا شوال لازم مي دانند در اينجا لازم نمي شمارند و چون هميشه در اختلاف ، محاكمِ حجاز يك روز پيش از اول ماه حكم مي نمايند هيچ گاه علم به خلاف حاصل نمي شود و فتواي حضرت آيت الله بروجردي ( ادام الله بقاءه ) اين مشكل را آسان نموده است . » ( 2 )

گفتني است كه در پنجاه و سه سال پيش ؛ يعني در ذي حجّه سال 1373 مرحوم آيت الله حاج آقا حسين بروجردي ( قدس سره ) رسماً در اين باره فتواي خود را اعلام كرده است . در اين زمينه ، در نشريه « آيين اسلام » ( مورّخ شنبه ، 7 ذي حجّه 1373 ) ( 3 ) آمده است :

چون موضوع اختلاف افق ايران و حجاز در بعضي سالها موجب اختلاف رؤيت هلال در دو كشور مي شد و در اين سال ها به سبب اين اختلاف ، حجاج دچار اشكال مي گرديدند و بعضي از حجاج با اينكه اولياي امور دولت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سنن الترمذي ، ج2 ، ص102 ، ذيل حديث 693

2 . به سوي خدا مي رويم ، صص187 ـ 185

3 . آيين اسلام ، سال8 ، ش33 ، پياپي 320 ، ( شنبه 7 ذي حجّه 1373 برابر با 16 مرداد 1333 ، ص16 ) .


69


سعودي به هيچ وچه اجازه وقوف در عرفات را جز در روز نهم ذي حجه مطابق حكم قاضي محل نمي دهند ، بدون توجه به اختلاف افق و امكان اختلاف رؤيت هلال ، اصرار داشتند روز بعد از وقوف عامه حجاج ، كه مطابق حكم قاضي محل ، دهم ذي حجّه مطابق تقويم ايران نهم آن ماه محسوب مي شود در عرفات وقوف نمايند و اين امر موجب توهين بلكه صدمه جاني آنان مي گرديد . . .

ولذا كميسيون دائمي حج ، كه در وزارت امور خارجه تشكيل مي شود ، آقاي حاج اكبر اسماعيل نيا را براي گزارش جريان امر و روشن شدن موضوع ، حضور حضرت آيت الله العظمي بروجردي ، مرجع تقليد شيعيان جهان فرستاد تا در اين باب از معظم له استفتا نمايند و تكليف حجاج در اين باره معيّن شود . اكنون متن فتواي حضرت آيت الله العظمي بروجردي كه در اين باره صادر فرموده اند به شرح زير به اطلاع عموم مي رسد :

بسم الله الرحمن الرحيم

البته اختلاف افق حجاز با افق ايران ممكن است موجب اختلاف رؤيت هلال و عدم رؤيت شود و در مناسك هم حقير نوشته ام كه در صورتي كه حكومتي كه متصدّي امر حاجّ است به تبعيت از حكم قضات الزام كند حاج را به عمل بر طبق آن حكم ، در صورتي كه حاج مخالفت آن حكم را با واقع ندانند ، عمل كردنشان بر طبق حكم جايز است و حجّ آنها محكوم به صحّت است . لكن مقتضي است حكومت ايران با حكومت حجاز ، كه متصدّي امور حج مسلمين است ، مذاكره كنند كه به قضات تذكّر دهند كه امر حج چون مشترك بين تمام مسلمين است و از تمام ممالك اسلاميه به حج مي روند و مورد ابتلاي عموم است قضات در احراز رؤيت هلال تسامح روا ندارند و دقت كنند كه موجب نشود بعض حاج عالم به مخالفت حكم با واقع شوند و تكليف آنها از اين جهت مشكل شود . نسأل الله عزّ شأنه أن يوفّقنا و جميع المسلمين لأداء ما علينا وعليهم من الوظائف الدينيّة . حسين الطباطبايي

د ) چگونگي و مبناي ثبوت و اعلام رؤيت هلال ذي حجه در مكّه

از جزئيات چگونگي ثبوت رؤيت


70


هلال نزد قضات عامه در مكه ، در گذشته چندان اطلاعي نداريم ، همين قدر مي دانيم كه ـ چنانكه در سخن مرحوم حاج سراج انصاري گذشت ـ به شهادت شهودِ فاسق و دروغگو هم گاهي اعتماد مي كنند . همچنين حداقّل در دوره عثمانيان ، در سالهايي كه ممكن بود با اعلام يك روز زودتر « حج اكبر » به نظر عامه ، تحقق يابد ، از اعلام رؤيت هلال ، يك روز جلوتر از وقت حقيقي ، ابايي نداشته اند ، چنانكه به تفصيل گذشت .

از سوي ديگر ، مرحوم آيت الله طالقاني ( رحمه الله ) ، به مناسبت اختلاف در ثبوت هلال ذي حجه در مكه به سال 1371 ق . از قول برخي مقامات سعودي دقت و احتياط تام در اعلام ثبوت هلال را نقل مي كند . ايشان مي نويسد :

« با تعبّدي كه دولت و ملت حجاز به مقررات ديني و اهميتي كه درباره امر حج دارند ، تا تحقيق كافي نشود ، اول ماه را اعلام نمي كنند . براي چه حج هزارها نفر را با مسامحه فاسد مي كنند ؟ ! چرا در هر سالي كه اختلاف پيش مي آيد هميشه يك روز اول ماه حجاز مقدم مي شود و چرا از روي مسامحه يك روز مؤخّر نمي باشد ؟ با آنكه هر چه حجّاج بيشتر در حجاز توقف كنند ، گرچه يك روز هم باشد ، براي آنها سود بيشتري دارد . آيا اين قرائن اطمينان آور نيست ؟ چنانكه آقاي مظفّر اعلم ، سفير ايران در حجاز ، پس از پايان ايام حج مي گفت : وليعهد سعودي از عمل بعضي ايرانيان درباره تجديد موقف متأثّر بود و گفته بود : ما چه نظري داريم كه حج مردم را فاسد كنيم ! دقت ما درباره اثبات ماه رمضان و ذي حجه بيش از هر امري است . تا پنجاه نفر از نقاط مختلف گواهي ندهند قاضي حكم نمي كند و تا قاضي حكم نكند دولت اعلام نمي كند . » ( 1 )

به هر حال ، گذشته هرگونه باشد ، چندان تأثيري براي وضع فعلي ما ندارد . آنچه مهم است ، وضع فعلي ثبوت رؤيت و اعلام آن است . روزنامه « الشرق الأوسط » در تاريخ 15/1/2000 به نقل از رييس مجلس القضاء الأعلي در عربستان آورده است كه با شهادت يك نفر آغاز ماه رمضان ثابت مي شود ، ولي براي اثبات عيد فطر حداقل شهادت دو نفر لازم است . ولي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . به سوي خدا مي رويم ، ص185 ـ 184


71


مقامات مسؤول در عربستان اعلام كرده اند كه تا پيش از سال 1420 از معياري كه تقويم اُمّ القري بر اساس آن تدوين مي شود ، استفاده مي كرده اند . اين معيار را شوراي اَعلاي افتاي عربستان ( مجلس الإفتاء الأعلي ) تعيين كرده و بر اساس آن ، اگر سنّ هلال هنگام غروب خورشيد 12 ساعت يا بيشتر باشد همان روز ( نه فرداي آن شب ) روز اوّل ماه قمري است . واضح است كه در اين معيار رؤيت يا عدم رؤيت هلال ، ملاك نيست بلكه لحظه مقارنه و محاسبات نجومي ملاك است . از اين رو ممكن است سنّ يك هلال از غروب شب قبل ، منفي 12 ساعت باشد ؛ يعني هنگام غروب شب گذشته ( يعني شب اوّل ماه بر اين اساس ) هنوز مقارنه اي اتفاق نيفتاده باشد . ( 1 )

پروفسور يوسف مروه در 13/11/1999 در سخنراني اش در صيدا ، اين روش را به شدت نقد مي كند و مي گويد :

تقويم اُمّ القري بر اساس ضوابط درست علمي استوار نيست و مواقعي را كه اساساً رؤيت هلال محال است ، اوّل ماه دانسته ، به طوري كه همواره فلكيّون جهان اسلام با وزارت اوقاف و شوراي افتاي عربستان در اين باره اختلاف نظر داشته و درگير بوده اند ؛ مثلا استاد حاتم ممدوح ابو زيد از اردن در 23 ماه رمضان 1418 ، به شوراي افتاي رياض اعتراض كرد كه چرا 24 ساعت قبل از تولّد هلال شوّال را ، آغاز ماه شوال دانسته اند و شوراي مذكور بدون توجه به موازين شرعي و علمي ، پاسخي بي ربط داد و نوشت :

« اگر سنّ ماه در وقت غروب خورشيد 12ساعت يا بيشتر باشد ، همان روز ـ نه فردا ـ اول ماه است ؛ زيرا روز شرعي از هنگام غروب خورشيد آغاز مي شود ! »

مشروح سخنان يوسف مروه را در جلد چهارم « رؤيت هلال » نقل كرده ام .

شوراي مذكور از سال 1420 تا 1422 ضابطه ديگري معرفي كرد كه بر اساس آن اگر در غروب روز بيست و نهم ماهِ قبل ، ماه بعد از خورشيد غروب كند ، فرداي آن ، روزِ اوّل ماه است . هرچند اين ضابطه نيز درست نيست ولي از روش قبلي معقول تر است .

در سال 1422 دكتر زكي مصطفي طيّ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نكـ : مجله تحقيقات اسلامي ، سال 15 ، ش2 و سال 16 ش1 ، صص 74 و 75 ، مقاله « علل ناهماهنگي كشورهاي اسلامي در اعلام حلول ماه هاي قمري . »


72


مقاله اي ، در دومين همايش بين المللي نجوم اسلامي ، اعلام كرد كه از سال 1423 معيار جديدتري در عربستان اعمال مي شود كه براساس آن ، اگر در روز بيست و نهم ماه قمري دو شرط وجود داشته باشد ، روز بعد اوّلين روز ماه جديد خواهد بود . اين شرطها عبارتند از :

1 . مقارنه زمين مركزي قبل از غروب خورشيد باشد .

2 . غروب ماه بعد از غروب خورشيد اتفاق بيفتد .

روشن است كه اين ضابطه نيز با ضوابط شرعي و علمي همساني ندارد ؛ زيرا در اين ضابطه نيز مانند ضوابط پيشين ، احتمال شروع ماه قمري با ماهِ با سنّ كمتر از 12 ساعت زياد است و تصحيح معيارها هم اين اشكال را برطرف نكرده و حتي با محاسبات نجومي وجود چنين هلال هايي غير ممكن است . بنابراين ، استعمال كلمه هلال در اين موارد صحيح نيست و مثلا بهتر است گفته شود ماهِ با سنّ شش ساعت ، و نه هلالِ شش ساعته ؛ چون هلال يعني بازتاب نور خورشيد از لبه ماه ، و اين بازتاب در ماهِ با سنّ كمتر از هشت ساعت روي نمي دهد .

پس آنچه در سالهاي اخير موجب بي نظمي در شروع ماه هاي قمري شده است ، اعلامِ زودهنگام عربستان بر اساس معيارهاي مذكور ، و پيرويِ صِرفِ بعضي از كشورها از اين معايير بوده است كه حتي گاه موجب شده است تا سه روز پياپي در ايالات متّحده عيد فطر اعلام شود ! زيرا گروه هاي مختلف مسلمان در اين سرزمين ، از ممالك مختلفي پيروي مي كنند . حال چنانچه عربستان زودتر اعلام نمي كرد بالتبع اختلافِ دو روزه وجود داشت نه سه روزه . ( 1 ) باري همان طور كه در گزارش كاردار ايران در عربستان گذشت ، در سال 1371 ، فقط عربستان يك روز زودتر از ساير كشورها اول ذي حجه را اعلام كرد به طوري كه تنها در آنجا روز شنبه عيد قربان بود و در ساير كشورها پس از آن .

همچنين در برخي سالها ، بر اساس اين محاسبه غلط و غير مطابق با ضوابط صحيح ثبوت هلال ، يا بر اساس اعتماد به شهود ، حتي پيش از تولد هلال ، اعلام ثبوت رؤيت هلال كرده اند ؛ مثلاً در سال 1419 ، مقامات سعودي اعلام كردند كه غروب روز چهارشنبه ( مطابق 26 اسفند 1377ش . )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نكـ : همان .


73


هلال ذي حجه رؤيت شده و پنجشنبه اول ذي حجه است . در حالي كه غروب چهارشنبه مزبور هنوز ماه به مقارنه نرسيده و به سمت شرق خورشيد نيامده بود ، تا هلال جديد به وجود آيد ؛ زيرا غروب خورشيد در مكّه در آن چهارشنبه ساعت 18 و 31 و مقارنه ماه و خورشيد ساعت 21 و 48 دقيقه همان روز بود و هنگام غروب خورشيد ، ماه سه درجه زير افق مكّه بود .

يكي از كارشناسان مسائل نجومي مي نويسد :

در مقاله اي كه اخيراً در مالزي منتشر شده است ، وقت غروب آفتاب به افق مكه و وقت قران نيرين در تقويم عربستان سعودي در سالهاي 1410 ، 1411 ، 1412 مقايسه شده است و ملاحظه مي شود كه در 14 مورد ادعاي رؤيت هلال اول ماه قبل از قران نيرين صورت گرفته كه امري محال است به عنوان مثال در رؤيت هلال اول رجب 1411 حتي هشت ساعت و پنجاه دقيقه قبل از قران حكم به رؤيت داده شده است . ( 1 )

مرحوم دكتر تقي عدالتي نيز گويد :

« در سالي كه كنفرانس سران كشورهاي اسلامي درتهران تشكيل شد عربستان از ايران دعوت كرد تا در جلسه تقويم اسلامي كه در جدّه تشكيل مي شد شركت كند . آنگاه به دستور مقام معظّم رهبري ، من و آيت الله تسخيري به آنجا رفتيم و آنها هدفشان اين بود كه مكّه را مرجع بدانند ؛ يعني بگويند كه ما نصف النهار مكّه را در نظر مي گيريم . . . سپس موضوع را در آنجا به رأي گذاشتند . . . من سكوت كردم و آيت الله تسخيري هم رأي ممتنع دادند ؛ زيرا به هر حال پذيرفتن آن از نظر شيعه مشكل بود . . . بعد هم مسأله منتفي گرديد . . . عربستان در بسياري از سالها عيد را جابه جا كرد و حتي آن روزهايي كه عيد اعلام كرده بود ، بعداً باطل نمود ؛ يعني اينها تابع مشخصاتي نيستند . . . . » ( 2 )

در اينجا پيشنهاد مي كنم متولّيان امر از فقيهان و متخصصان هيئت و نجوم ايراني كمك بگيرند و با مقامات مسؤول در عربستان مذاكره كنند و به شكل مقتضي به آنها بفهمانند كه روش آنان در اعلام اول ماه نه با مباني نجومي سازگار است نه با مباني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجله نجوم ، ش39 ، ص26

2 . همان ، ص235 ، « ميزگرد علمي » .


74


فقهي تا بلكه تجديدنظر كنند ؛ و به هر حال ، حداكثر اين است كه در برخي موارد قطع به خلاف پيدا مي شود ، ولي « ليس وراء عبّادان قرية » و « گفتي كه پس از سياه رنگي نبود » و چنانكه گذشت امام خميني دستور داده اند كه با قطع به خلاف هم ، متابعت آنها لازم و حج صحيح است و « هذه مِن عُلاه إحدي المعالي » .



| شناسه مطلب: 83382