بخش 4
تاریخ و رجال سیر تاریخی حج در قرآن
89 |
ميقات حج - سال سيزدهم - شماره پنجاه و يكم - بهار 1384
تاريخ و رجال
90 |
سير تاريخي حج در قرآن
ناصر شكريان
سير تاريخي حج در قرآن
ناصر شكريان
مقدمه
شكي نيست كه از نظر آيات مبارك قرآن ، كعبه خانه اي كهن و منسوب به حضرت ابراهيم است ، اما پرسش اين است كه آيا كعبه پيش از حضرت ابراهيم وجود داشته يا نه ؟ همه مفسّران شيعه و بيشتر مفسّران اهل سنت بر آنند كه كعبه پيش از ابراهيم ( عليه السلام ) بوده و پيشينه آن ، به زمان حضرت آدم ، بلكه قبل از آن برمي گردد ؛ چون از سويي ظاهر اطلاق آيه : { إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً } ( 1 ) اين است كه كعبه كهن ترين معبد است و از سوي ديگر همه انبيا براساس آيات 31 ، 58 و 59 مريم و آيات ديگر نماز و سجده مي گزاردند ، پس اگر بگوييم قبله گاه آن ها غير از كعبه بوده ، با اطلاق آيه سازگاري نخواهد داشت . ( 2 ) و همچنين ، اين آيه و آيه پس از آن ، در مقام بيان مزاياي خانه خدا است كه نخستين مزيّت آن ، داشتن پيشينه طولاني و ممتد ذكر شده است ؛ به اين معني كه محلّي پيش از كعبه پرستشگاه عمومي مردم نبوده وگرنه اوّليت آن باطل خواهد شد .
دليل ديگر اينكه اين آيه در پاسخ به ايراد يهود در تغيير قبله به سوي كعبه است كه اعتراض كردند بيت المقدس سزاوار به استقبال است ، چون كه قبل از كعبه ساخته شده و قبله گروهي از انبيا بوده است ؛ خداوند بهوسيله نزول اين آيه مباركه ، پاسخ داد : اگر كعبه قبله قرار گرفت ، جاي تعجب نيست ، چون كه نخستين خانه توحيد و با سابقه ترين معبد در زمين است .
همچنان كه تاريخ و ساير منابع اسلامي هم دلالت دارند كه كعبه نه تنها پيش از بيت المقدس بوده ، بلكه از زمان حضرت آدم وجود داشته و در تاريخ آمده است كه از زمان هاي قديم ، تمام ملل و اقوام هند و فارس و كلدانيان و بودائيان و اعراب ، كه معتقد به پرستش بودند ، به كعبه احترام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . آل عمران : 96
2 . آيت الله جوادي آملي ، فصلنامه « ميقات حج » ، ش4 ، ص55
91 |
مي گذاشتند ؛ به طوري كه نوشته اند از زمان هاي قديم هفت معبد بزرگ و عمومي بوده كه قديمي تر از همه ، كعبه است . ( 1 ) از اين رو ، موئير ، خاور شناس مشهور انگليسي ، در كتابي كه درباره شرح حال پيامبر اسلام نوشته ، از تاريخ نگاري به نام ديودور ـ كه نيم قرن قبل از ميلاد مسيح مي زيسته ـ نقل كرده كه خانه كعبه قديمي ترين محلي است كه به عنوان بندگي خدا براي بشر ساخته شده است . ( 2 ) در جوامع روايي شيعه و سني ، روايات زيادي نقل شده كه دلالت بر وجود كعبه از زمان آدم دارد كه برخي از اين روايات ، مربوط به دحو الأرض است . ( 3 )
اما بحث اين است كه آغاز مراسم حج و پيشينه تاريخي آن ، به چه زماني برمي گردد ؟ آيا همزمان با وجود كعبه بوده يا از زمان حضرت ابراهيم ؟
با توجه به اين كه در آيات قرآن ، حج و كعبه به حضرت ابراهيم نسبت داده شده ، لذا در اين مقاله بررسي تاريخي حج را در ضمن چهار دور ، به طور جداگانه مورد بررسي قرار خواهيم داد :
1 . پيش از حضرت ابراهيم .
2 . دوران حضرت ابراهيم .
3 . پس از حضرت ابراهيم تا ظهور اسلام .
4 . از زمان ظهور اسلام تا كنون .
1 . پيش از بعثت حضرت ابراهيم ( عليه السلام )
با توجه به مطالب مقدمه ، كه در آن ، موجوديت اجماليِ كعبه پيش از زمان حضرت ابراهيم ثابت گرديد و با ضميمه اين مطلب كه كعبه اصولاً براي انجام مراسم حج بهوجود آمده است ، از اين رو وجود اجمالي حج به كمك همان آيات و روايات ، كه توضيح آن ها در مقدمه گذشت ، اثبات مي شود .
شاهد اين مطلب ، تمسك امام صادق ( عليه السلام ) به همان آيات براي اثبات حج آدم و نوح و . . . مي باشد :
قال الحلبي سئل أبو عبد الله ( عليه السلام ) عن البيت أ كان يحجّ قبل أن يبعث النبي ( صلّي الله عليه وآله ) ؟ قال : نعم و تصديقه في القرآن قول شعيب ، قال لموسي حيث تزوّج { عَلي أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَج } و لم يقل ثماني سنين ، و إنّ آدم و نوحاً حجّا و سليمان بن داود قد حجّ البيت بالجنّ و الإنس و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الميزان ، ج3 ، ص319
2 . غفاري ، ابراهيم ، راهنماي حرمين شريفين ، ج1 ، ص157
3 . قوله تعالي { وَالاَْرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا } بسطها ، من دحوت الشيء دحواً بسطته و في الحديث يوم دحو الأرض ، بسطها من تحت الكعبة و هو اليوم الخامس والعشرون من ذي القعدة ؛ شيخ فخرالدين الطريحي ، ج1 ، ص134
92 |
الطير و الريح و حجّ موسي علي جمل أحمر يقول : لَبَّيْكَ لَبَّيْك ، و إنّه كما قال الله : { إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ } و قال : { وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ } و قال : { أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } و إنّ الله أنزل الحجر لآدم و كان البيت » . ( 1 )
روايت ديگر را زراره از امام باقر ( عليه السلام ) نقل مي كند كه از حضرت پرسيد :
« أَ كان يحجّ إليه قبل أن يبعث النبي ( صلّي الله عليه وآله ) قال : نعم ، لا يعلمون أنّ الناس قد كانوا يحجّون و نخبركم أنّ آدم و نوحاً و سليمان قد حجّوا البيت بالجنّ و الإنس و الطير و لقد حجّه موسي علي جمل أحمر يقول لَبَّيْكَ لَبَّيْك ، فإنّه كما قال الله تعالي : { إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ } . ( 2 ) و ( 3 )
همان طور كه ملاحظه شد ، امام صادق و امام باقر ( عليهما السلام ) براي اثبات حج انبياي سلف ، تمسك به آياتي نمودند كه آن آيات درباره كعبه بود ، اما از آن جاكه كعبه ملازم با حج بوده و گويي راز اصليِ پيدايش كعبه ، انجام مراسم با شكوه حج است ، از اين رو ، امام ( عليه السلام ) به اين آيات تمسك كرد و جالب اين است كه امام ( عليه السلام ) براي حج انبيا تعليل به اين آيات كرد و فرمود : « فإنّه كما قال الله تعالي . . . » .
وشايد وجه استشهاد امام صادق ( عليه السلام ) بر سه آيه ، اين باشد كه آيه نخست مربوط به حجّ انبيا ، تا پيش از ابراهيم ( 4 ) و آيه دوم زمانِ ابراهيم و آيه سوم مربوط به بعد از زمان ابراهيم ، يعني سليمان و موسي باشد ، چراكه در آيه سوم ، ابراهيم مأموريت يافت كه خانه خدا را براي سه دسته ( طائفين ، عاكفين و ركّع السجود ) پاكسازي كند و روشن است كه مراد ، فقط طواف كنندگانِ در زمان ابراهيم نيست ، بلكه شامل آنهايي است كه بعداً هم مي آيند . پس با تمسك به آيات ، مي توان وجود اجمالي حج را از زمان آدم تا ابراهيم اثبات كرد .
علاوه بر اين آيات ، روايات خاص ديگري هم نقل شده كه دلالت بر انجام حج در اين برهه از تاريخ دارد ، كه مي توان اين روايات را تحت عناوين زير بيان كرد :
* حجّ جبرئيل و ملائكه
إِنَّ رَجُلاً سَأَلَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ( عليه السلام ) : « عَنْ أَوَّلِ مَنْ حَجَّ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ ، فَقَالَ : جَبْرَئِيلُ ( عليه السلام ) » . ( 5 )
هم چنان كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : بعد از اين كه آدم حجش را تمام كرد ، جبرئيل به او
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تفسير برهان ، ج1 ، ص155 و تفسير العياشي ، ج1 ، ص60 والحج في الكتاب والسنه ، ص181
2 . آل عمران : 96
3 . تفسير برهان ، ج1 ، ص300 و تفسير عياشي ، ج1 ، ص186
4 . احتمال هم دارد كه آيه اول مربوط به همه ازمنه ، از زمان آدم تا خاتم باشد ، چنان كه ظاهر روايت دوم اين است .
5 . علل الشرايع ، ج2 ، ص465 و عيون أخبار الرضا ، ج1 ، ص243
93 |
گفت : « هَنِيئاً لَكَ يَا آدَمُ لَقَدْ طُفْتُ بِهَذَا الْبَيْتِ قَبْلَكَ ثَلاثَةَ آلافِ سَنَة » . ( 1 )
و در روايت ديگر فرمود : « لَمَّا أَفَاضَ آدَمُ مِنْ مِنًي تَلَقَّتْهُ الْمَلائِكَةُ فَقَالُوا يَا آدَمُ بُرَّ حَجُّكَ أَمَا إِنَّهُ قَدْ حَجَجْنَا هَذَا الْبَيْتَ قَبْلَ أَنْ تَحُجَّهُ بِأَلْفَيْ عَام » . ( 2 )
مؤيد اين روايات ، روايات ديگري است كه زراره به امام صادق عرض مي كند :
« جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَسْأَلُكَ فِي الْحَجِّ مُنْذُ أَرْبَعِينَ عَاماً فَتُفْتِينِي ، فَقَالَ : يَا زُرَارَةُ بَيْتٌ يُحَجُّ قَبْلَ آدَمَ ( عليه السلام ) بِأَلْفَيْ عَام تُرِيدُ أَنْ تَفْنَي مَسَائِلُهُ فِي أَرْبَعِينَ عَاماً » .
* حجّ آدم
بعد از جبرئيل و فرشتگان ، نخستين كسي كه خانه خدا را زيارت كرد و اعمال حج را انجام داد ، حضرت آدم است كه روايات در اين زمينه زياد است و مرحوم كليني در فروع كافي بابي با نام حجّ آدم ( 3 ) آورده است . اين روايات در بيشتر كتب تفسيري ( 4 ) و جوامع ( 5 ) روايي نقل شده است .
* حجّ انبياي ديگر
افزون بر برخي از اين روايات ، كه در آغاز اين بخش ذكر شد ، روايات ديگري هم نقل شده كه دلالت بر وجود حج در اين برهه از تاريخ دارد :
عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ : « قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ ( عليه السلام ) إِنَّ سَفِينَةَ نُوح كَانَتْ مَأْمُورَةً طَافَتْ بِالْبَيْتِ حَيْثُ غَرِقَتِ الاَْرْضُ ثُمَّ أَتَتْ مِنًي فِي أَيَّامِهَا ثُمَّ رَجَعَتِ السَّفِينَةُ وَكَانَتْ مَأْمُورَةً وَطَافَتْ بِالْبَيْتِ طَوَافَ النِّسَاءِ » . ( 6 )
هم چنان كه روايت « لم يزل كانت معمورة حتي زمن الطوفان » هم دلالت به ملازمه بر وجود حج در اين زمان خاص دارد ، چنان كه از ابن جرير هم نقل شده كه : « فَلَمَّا كَانَ زَمَنُ الطُّوفَانِ رُفِعَ فَكَانَتِ الاَْنْبِيَاءُ ( عليهم السلام ) يَحُجُّونَهُ وَلا يَعْلَمُونَ مَكَانَهُ حَتَّي بَوَّأَهُ اللَّهُ لاِِبْرَاهِيمَ ( عليه السلام ) فَأَعْلَمَهُ مَكَانَهُ . . . » . ( 7 )
از مجموعه آيات و روايات گذشته ، وجود اجمالي حج از زمان آدم تا زمان ابراهيم استفاده شده ، اما كيفيت و چگونگي مراسم حج در آن زمان براي ما مبهم و مجمل است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . علل الشرايع ، ج2 ، ص401
2 . فروع كافي ، ج4 ، ص196 و من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص148
3 . فروع كافي ، ج4 ، ص190
4 . برهان ، ج1 ، ص155 و 300 ؛ نورالثقلين ، ج1 ، ص126 و درالمنثور ، ج1 ، ص305
5 . بحار الأنوار ، ج96 ، ص30 و 40 ؛ من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص147 و 148 و فروع كافي ، ج4 ، ص190
6 . فروع كافي ، ج4 ، ص213
7 . درالمنثور ، ج1 ، ص308
94 |
2 . حج در دوران حضرت ابراهيم ( عليه السلام )
آن چه كه از نظر قرآن امر مسلّم ، قطعي و انكار ناپذير مي باشد ، وجود حج و احياي آن ، در زمان حضرت ابراهيم است و اين مطلب را مي شود از آيات متعددي استفاده كرد كه صريح ترين آنها آيه { وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَعَلي كُلِّ ضامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق } ( 1 ) مي باشد كه حضرت ابراهيم مأمور شد اعلان عمومي كند براي همه انسان ها ؛ چه آن هايي كه در آن زمان بودند و چه بعداً مي آيند . از اين رو بعضي از مفسران گفته اند كه هركس در هر زمان به حج مشرّف مي شود درحقيقت لبيك به همان دعوت ابراهيم است ؛ چه اين كه در آيه مباركه « يأتوك » هست نه « يأتوه » . ( 2 )
چنان كه از آيه ديگر هم مطلب فوق استظهار مي شود : { وَعَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( 3 )
قدر متيقّن اين آيه مربوط به طواف كنندگان و زائران در زمان حضرت ابراهيم مي باشد . به علاوه از آيه مباركه : { أَرِنا مَناسِكَنا } ( 4 ) هم مي شود وجود اجمالي حج در زمان ابراهيم را اثبات كرد كه توضيح آن ، در بحث هاي بعد خواهد آمد .
پس ، وجود حج در زمان ابراهيم ، امري است مسلّم و قطعي ، اما اين كه چگونه انجام مي گرفته و چه مناسكي وجود داشت ، دقيقاً مشخص نيست . في الجمله ، از بعضي آيات و روايات مي شود برداشت كرد كه اعمال زير در آن زمان وجود داشته و جزو مناسك حج بوده است :
1 . طواف : از آيه : { طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ } . ( 5 )
2 . سعي : از ظاهر آيه : { إِنَّ الصَّفا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما } ( 6 ) برداشت مي شود كه سعي ، پيش از اسلام وجود داشته و احتمالاً به زمان ابراهيم بر مي گردد ؛ چون يكي از حكمت هاي وجودِ سعي را همان هفت مرتبه سعي هاجر در ميان كوه صفا و مروه ، براي يافتن آب جهت رفع تشنگي اسماعيل دانسته اند .
3 . قرباني : آيات : 102 تا 107 سوره مباركه صافات ، مربوط به ذبح حضرت اسماعيل است .
4 . رمي : از رواياتي كه در ذيل آيات مربوط به ذبح اسماعيل نقل شده ، استفاده مي شود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حج : 27
2 . جرعه اي از بيكران زمزم ، ص110
3 . بقره : 125
4 . بقره : 128
5 . حج : 26
6 . بقره : 158
95 |
كه رمي از آن زمان تشريع شده است .
5 . وقوف در عرفات : بعضي از رواياتي كه در ذيل آيه فوق و آيه : { ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النّاسُ } نقل شده ، ظهور در اين دارد كه يكي از اعمال مناسك حج در زمان ابراهيم ، وقوف در عرفات بوده است . عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّار قَالَ : « سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ( عليه السلام ) عَنْ عَرَفَات ، لِمَ سُمِّيَتْ عَرَفَات ؟ فَقَالَ : إِنَّ جَبْرَئِيلَ ( عليه السلام ) خَرَجَ بِإِبْرَاهِيمَ ( عليه السلام ) يَوْمَ عَرَفَةَ فَلَمَّا زَالَتِ الشَّمْسُ ، قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ : يَا إِبْرَاهِيمُ اعْتَرِفْ بِذَنْبِكَ وَاعْرِفْ مَنَاسِكَكَ فَسُمِّيَتْ عَرَفَات لِقَوْلِ جَبْرَئِيلَ اعْتَرِفْ فَاعْتَرَفَ » . ( 1 )
3 . بعد از ابراهيم تا ظهور اسلام
وجود حج در اين برهه از زمان هم جاي هيچ شك و شبهه نيست . علاوه بر آيات و رواياتي كه در آغاز اين فصل گذشت ، آيات ديگري هم دلالت بر وجود حج و كيفيت بعضي از مناسك حج در اين زمان خاص دارد كه شرح آنها در ذيل مي آيد .
1 . { قالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَي ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ عَلي أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَج . . . } . ( 2 )
آيه مباركه ، در مورد ازدواج حضرت موسي با يكي از دختران شعيب است كه مهريه دخترش ، هشت سال كار قرار داده شد . از اين كه به جاي « ثماني سنين » « ثماني حجج » ذكر شده ، فهميده مي شود كه در آن زمان ، حج آن قدر معروف بوده كه معيار شمارش سال قرار مي گرفت و از سوي ديگر بيان گر اين مطلب است كه در هر سال يك بار حج صورت مي پذيرد ؛ چنان كه امام صادق ( عليه السلام ) در پاسخ پرسش كننده اي كه پرسيد : آيا قبل از اسلام مردم حج انجام مي دادند ؟ فرمود :
« نعم و تصديقه في القرآن قول شعيب حين قال لموسي حيث تزوّج { عَلي أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَج } و لم يقل ثماني سنين » . ( 3 )
2 . { وَعَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } ( 4 )
پيمان الهي از دو پيامبر بزرگوار اين بود كه : كعبه را براي زائران و طواف كنندگان و معتكفان و ركوع و سجده گزاران ؛ چه آنهايي كه الآن موجود هستند و چه آنان كه بعداً مي آيند ، پاك و پاكيزه نگه بدارند ؛ به خصوص با عنايت به اين كه اين مأموريت در اواخر عمر حضرت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نورالثقلين ، ج1 ، ص197
2 . قصص : 27
3 . برهان ، ج1 ، ص155 و عياشي ، ج1 ، ص60
4 . بقره : 125
96 |
ابراهيم به او ابلاغ شد و به يقين مربوط به زمان خاص نبوده است . شاهد قطعي اين برداشت ، روايتي بود كه قبلاً ذكر شد كه امام صادق ( عليه السلام ) براي اثبات حج حضرت موسي و سليمان و . . . تمسك به همين آيه فرمودند :
« . . . إنّ آدم و نوحاً حجّا و سليمان بن داود . . . و حجّ موسي . . . إنّه كما قال الله . . . و قال { وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ } و قال : { أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ . . . } . ( 1 ) توضيح آن پيشتر گذشت .
علاوه بر اين آيات ، رواياتي هم راجع به حجّ موسي و سليمان و داود و عيسي و . . . در كتب روايي نقل شده كه مرحوم كليني آنها را در فروع كافي با عنوان « حج الأنبياء » ، ( 2 ) جمع آوري كرده است .
بعد از جبرئيل و فرشتگان ، نخستين كسي كه خانه خدا را زيارت كرد و اعمال حج را انجام داد ، حضرت آدم است كه روايات در اين زمينه زياد است .
و از بعض روايات استفاده مي شود كه براي مردم جاي سؤال بود كه آيا حج بهوسيله اسلام تأسيس شد يا قبل از اسلام هم وجود داشت ؛ از جمله رواياتي كه زراره از امام باقر ( عليه السلام ) نقل كرده كه از حضرت سؤال كردند : آيا قبل از بعثت پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) حج انجام مي گرفت يا نه ؟ فرمود : بله . سپس تعبيري به كار برد كه دلالت بر استمرار حج در زمان هاي گذشته دارد : « أَنَّ النَّاسَ قَدْ كَانُوا يَحُجُّونَ » . آنگاه فرمود : « نُخْبِرُكُمْ أَنَّ آدَمَ وَنُوحاً وَسُلَيْمَانَ قَدْ حَجُّوا الْبَيْتَ . . . وَلَقَدْ حَجَّهُ مُوسَي ( عليه السلام ) » . ( 3 )
حج در دوران جاهليت
دسته ديگر از آيات ، نه تنها دلالت بر وجود حج در زمان جاهيت دارد ، بلكه چگونگي بعضي از مناسك حج را نيز بيان كرده است كه آن آيات به شرح زير است :
1 . { وَما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَتَصْدِيَةً } . ( 4 )
اين آيه ظهور دارد كه نماز و دعاي آنها هنگام انجام حج ، به صورت سوت كشيدن و كف زدن بوده است .
2 . { ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ } . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . برهان ، ج1 ، ص155 و عياشي ، ج1 ، ص60
2 . فروع كافي ، ج4 ، ص212
3 . مستدرك الوسائل ، ج8 ، ص9 ؛ برهان ، ج1 ، ص300
4 . انفال : 35
5 . بقره : 199
97 |
اين آيه ناظر به يكي از عادات مشركين مكه در زمان جاهليت است كه وقوف در عرفات را مربوط به كساني مي دانستند كه از خارج مكه براي حج مي آمدند ، اما قريش و طوايف اطراف حرم و وابستگان قريش ، از اين كار معاف بودند ، چنان كه امام صادق ( عليه السلام ) در بيان اين آيه فرمود :
« أُولَئِكَ قُرَيْشٌ كَانُوا يَقُولُونَ نَحْنُ أَوْلَي النَّاسِ بِالْبَيْتِ فَلاَ تُفِيضُوا إِلاَّ مِنَ الْمُزْدَلِفَةِ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ أَنْ يُفِيضُوا مِنْ عَرَفَةَ » . ( 1 )
اين امتياز و برخي امتيازات ديگر را اصطلاحاً « حمس » ( 2 ) مي نامند ، يعني قريش معتقد بودند كه چون از فرزندان ابراهيم و سرپرستان خانه خدا و اهل حرم و ساكن مكه هستند و هيچ يك از عرب ها مقام و منزلت آنها را ندارند ، پس امتيازاتي بر ديگران دارند . استفاده كنندگان اين امتيازات را حُمس ناميده اند و لذا مي گفتند چون عرفات از محيط حرم خارج است ، پس وقوف در آن مربوط به اهل حرم نمي باشد ، اما آيه مذكور ، اين گونه امتيازات را لغو كرده است :
3 . { فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً } . ( 3 )
اين آيه اشاره به يكي ديگر از عادات مردم جاهلي در موسم حج دارد كه پس از انجام مراسم حج ، اجتماعي تشكيل مي دادند و افتخارات موهومي را كه از ناحيه پدران نصيبشان شده ، با تكيه بر ارزش هاي جاهلي ياد مي كردند و بدان مي باليدند ، چنان كه امام صادق ( عليه السلام ) در اين مورد فرمود :
« كَانُوا إِذَا أَقَامُوا بِمِنًي بَعْدَ النَّحْرِ تَفَاخَرُوا فَقَالَ الرَّجُلُ : مِنْهُمْ كَانَ أَبِي يَفْعَلُ كَذَا وَكَذَا فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ : { فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفات فَاذْكُرُوا اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً } . » ( 4 )
همچنين امام باقر ( عليه السلام ) در بيان آيه فرمود : « كانوا إذا فرغوا من الحجّ يجتمعون هناك و يعدّون مفاخر آبائهم ومآثرهم ويذكرون أيّامهم القديمة وأياديهم الجسيمة فأمرهم الله سبحانه أن يذكروه مكان ذكرهم آبائهم في هذا الموضع أو أشد ذكراً » . ( 5 )
4 . { إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَيُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللهُ فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَاللهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ } .
اين آيه كريمه ناظر به يك سنت غلط جاهلي به نام « نسيء » به معناي تغيير دادن جاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . برهان ، ج1 ، ص201
2 . ابن اثير ، ج1 ، ص290 و سيره ابن هشام ، ج1 و 2 ، ص199 ، تا 204
3 . بقره : 200
4 . نورالثقلين ، ج1 ، ص198 و برهان ، ج1 ، ص202 و درالمنثور ، ج1 ، ص557 ( شبيه به اين روايت ) .
5 . مجمع البيان ، ج1 ، ص50
98 |
ماه هاي حرام است كه اين عمل هر ساله طي مراسم خاصي در سرزمين منا انجام مي گرفت كه نشان از سودجويي آنها بود ؛ چون كه با اين تغيير و تحوّل ، قصد داشتند حج در موقعي برپا شود كه منافع بازرگاني و تجارتي آنها هم تأمين گردد . از اين رو ، سعي مي كردند كه حج در خرم ترين ايّام سال و آسان ترين زمان براي رفت و آمدهاي تجاري انجام پذيرد . اما از آن جاكه حج بايد در ايام ذي حجه واقع شود و گاهي ذي حجه در فصل گرماي طاقت فرساي مكه مي افتد كه هم حج گزاران به زحمت مي افتند و هم معادلات تجاري به نحو مطلوب انجام نمي گرفت ، از اين رو با عمل « نسيء » كاري مي كردند كه موسم حج ، همواره در فصل معتدلي واقع شود و اين عمل تا سال دهم هجرت ادامه داشت تا اين كه بهوسيله پيامبر خدا در حجة الوداع ، استفاده از اين عمل ممنوع و باطل اعلام گرديد ( 1 ) بلكه نسيء با نزول اين آيه كفر محسوب گرديد تا مراسم حج ، بازيچه اي در دست سودجويان واقع نگردد . ( 2 )
5 . { لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ } . ( 3 )
در زمان جاهليت ، اين توهّم وجود داشت كه معامله و تجارت و باركشي و مسافربري به هنگام موسم حج ، حرام و گناه و موجب بطلان حج مي گردد ، ( 4 ) اما خداوند با نزول اين آيه فرمود : هيچ گونه مانعي براي تجارت در ايام حج وجود ندارد ، بلكه براساس آيه : { لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ . . . } و رواياتي كه از ائمه ( عليهم السلام ) نقل شده ، يكي از حكمت هاي حج ، منافع اقتصادي آن مي باشد .
6 . { يَسْئَلُونَكَ عَنِ اْلأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقي وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ } . ( 5 )
اين آيه ، بنا به شأن نزولي كه بعضي از مفسران گفته اند ، اشاره به يك رسوم خرافيِ ديگر در موسم حج ، در زمان جاهلي ، دارد كه هركس هنگامي كه لباس احرام را به تن كرد ، ديگر نبايد از راه معمولي و درِ خانه وارد شود ، بلكه در پشت خانه نقبي مي زدند كه به هنگام احرام فقط از اين راه رفت و آمد كنند ؛ به طوري كه اين عمل نزد آنها نيكو شمرده مي شد ؛ زيرا نوعي ترك عادت تلقي مي گرديد و از آن رو كه احرام ترك عادت است ، پس از اين ترك عادت ، آن را تكميل مي كردند ، اما خداوند با نزول اين آيه ، ملاك برّ و نيكي را تقوا دانسته است . ( 6 )
7 . { إِنَّ الصَّفا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما } . ( 7 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مجمع البيان ، ج3 ، ص29 ؛ نورالثقلين ، ج2 ، ص217 ؛ درالمنثور ، ج4 ، صص188 و 189
2 . راجع به نسيء ، معاني ديگري هم ذكر شده كه به خاطر مربوط نبودن به بحث ، از ذكر آن خودداري مي كنيم .
3 . بقره : 198
4 . درالمنثور ، ج1 ، صص534 و 535
5 . حج : 28
6 . اين يكي از معاني آيه است ، معاني ديگر هم براي آيه ذكر شده است .
7 . بقره : 189
99 |
يكي از اعمال حج در جاهليت ، سعي ميان كوههاي صفا و مروه بود ، ولي در بالاي اين دو كوه ، دو بت به نام هاي اساف و نائله نصب بود كه آنها به هنگام سعي ، براي اين دو بت احترام قائل مي شدند . مسلمانان به خاطر سابقه اين موضوع ، كراهت داشتند در ايام حج سعي ميان صفا و مروه كنند و تصور مي كردند اين يك عمل جاهلي است . خداوند با نزول اين آيه ، آن تصوّرات را مردود دانست و سعي ميان صفا و مروه را يكي از شعائر دين مطرح كرد ؛ چنان كه معاوية بن عمار از امام صادق ( عليه السلام ) روايت كرده كه آن حضرت در ضمن حديثي طولاني فرمود :
« إِنَّ الْمُسْلِمِينَ كَانُوا يَظُنُّونَ أَنَّ السَّعْيَ بَيْنَ الصَّفَا وَالْمَرْوَةِ شَيْءٌ صَنَعَهُ الْمُشْرِكُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ { . . . إِنَّ الصَّفا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ . . . } » . ( 1 )
از عادات ديگر جاهليت در مراسم حج ، طواف در حال برهنگي است . آنان معتقد بودند كه تأمين لباس احرام در اختيار قريش قرار دارد و اگر كسي جامه احرام تهيه نمي كرد ، مي بايست برهنه طواف كند و طواف با لباس و پارچه اي كه از خارج حرم باشد را باطل مي دانستند ، چنان كه مرحوم فيض از امام صادق ( عليه السلام ) در اين باره روايت آورده كه آن حضرت فرمود :
« و كان سنة من العرب في الحج أنّه من دخل مكة و طاف بالبيت في ثيابه لم يحل له إمساكها و كانوا يتصدقون بها و لا يلبسونها بعد الطواف فكان من وافي مكة يستعير ثوبا و يطوف فيه ثم يرده و من لم يجد عارية اكتري ثياباً و من لم يجد عارية و لا كري و لم يكن له إلاّ ثوب واحد طاف بالبيت عرياناً فجائت امرأة من العرب وسيمة جميلة فطلبت ثوبا عارية أو كري فلم تجده فقالوا لها إن طفت في ثيابك احتجت أن تتصدقي بها فقالت و كيف أتصدق و ليس لي غيرها فطافت بالبيت عريانة و أشرف لها الناس » . ( 2 )
بعضي از مفسران ، اين عادت زشت جاهليت را در ذيل آيه : { وَإِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَاللهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَي اللهِ ما لا تَعْلَمُونَ } ( 3 ) ذكر كرده اند و مراد از فحشا يا يكي از مصاديق آن را ، همين عمل قبيح جاهلي دانسته اند . ( 4 )
عادت ديگرِ آنها در مراسم حج اين بود كه مي گفتند : هركس از خارج حرم براي زيارت خانه خدا بيايد ، نمي تواند از غذاي حل استفاده كند ، ( 5 ) بلكه بايد از غذاي اهل حرم استفاده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نورالثقلين ، ج1 ، صص146 و 148 و درالمنثور ، ج1 ، صص384 تا 389
2 . صافي ، ج2 ، ص319
3 . اعراف : 28
4 . صافي ، ج2 ، ص187 ؛ مجمع البيان ، ج2 ، صص410 و 413 ؛ درالمنثور ، ج3 ، صص436 و 437
5 . ابن اثير ، ج1 ، ص290
100 |
كند . اين عمل در عين اين كه يك بدعت بود ، سود فراواني براي قريش داشت كه خود را متوليان حرم مي دانستند . بعضي از مفسران اين عادت را در ذيل آيه : { قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ } ( 1 ) يا آيه قبل ذكر كرده اند . ( 2 )
جمع بندي
از مجموعه آيات و روايات استفاده شد كه حج در اين برهه از تاريخ ، نه تنها وجود داشته ، بلكه امري معروف و مشهور بوده ؛ به طوري كه معيار شمارش سال قرار گرفته بود و در هر سال اين عمل عبادي انجام مي گرفته است . منتهي بهوسيله سودجويان و قدرت طلبان ، حج از حقيقت اصلي و توحيدي اش منحرف گشت و هركس براي منافع شخصي يا گروهي ، چيزي را بر آن اضافه يا جايگزين نمود و عبادت مردم در پاك ترين مركز عبادت ، تبديل به سوت كشيدن و كف زدن و فحشا و تفاخرات موهوم و آلوده به انواع بدعت ها و خرافات گرديد و كانون توحيدي كه بهوسيله ابراهيم پاكسازي شده بود ، تبديل به بت خانه و بتكده شد ؛ به طوري كه هر گروهي كه به مكه مي آمد ، براي خود بتي داشت و در مقابل آن تعظيم و كرنش مي كرد .
4 . حج از زمان ظهور اسلام تاكنون
اين برهه از زمان را به سه دوره تقسيم نموده ، سپس هر دوره را به طور جداگانه بررسي مي كنيم :
* . حج در زمان پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله )
* . حج در زمان ائمه معصومين ( عليهم السلام )
* . حج در عصر كنوني
الف : حج در زمان پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله )
از مطالبي كه گذشت ، اين نتيجه به دست آمد كه : حج در فاصله زماني ميان حضرت ابراهيم و بعثت پيامبر خدا ، از معناي حقيقي خود خارج و دچار تحريف گرديد و كانون توحيد ، كه قهرمان توحيد ايجاد كرده بود ، مبدّل به بت خانه و آلوده به مشتي خرافات و موهومات و بدعت ها شد و اين وضع با ظهور اسلام تا زمان فتح مكه ؛ يعني سال هشتم هجرت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اعراف : 32
2 . درالمنثور ، ج32 ، صص446 و 440
101 |
باقي ماند ؛ چراكه مكه و كعبه تا آن زمان در دست مشركان و سران قريش بود . از اين رو ، مراسم حج بر همان اساس جاهليت انجام مي گرفت . پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) در سال ششم هجرت با نزول آيه { أتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ } ( 1 ) تقريباً با 1400 نفر از مدينه به قصد حج خارج شد و در مسجد شجره محرم گرديد . اما از آن جاكه مكه هنوز در سيطره و سلطه مشركان بود ، جلوي كاروان حج را گرفتند كه منجر به صلح حديبيه گرديد ( 2 ) و آيه مباركه : { لَقَدْ رَضِيَ اللهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ } ( 3 ) در آن زمان نازل شد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با اصحاب خود به مدينه برگشتند ، اما براساس يكي از بندهاي صلح حديبيه ، پيامبر در سال بعد ، تقريباً با 2000 نفر و هشتاد شتر قرباني ، عمرة القضاء را انجام داد ( 4 ) و مسلمانان ، با شكوه و جلال خاصي لبيك گويان ، در حالي كه عبدالله بن رواحه شتر پيامبر را در دست داشت ، وارد مكه شد و قريش براي اين كه اين صحنه دشوار را نبينند مسجدالحرام را خالي و برفراز كوه ابوقبيس به تماشا ايستادند . پيامبر سواره وارد مسجدالحرام و سواره طواف نمود و بعد از پايان عمره ، به مدينه برگشتند و اين نخستين عمره اي بود كه در اسلام رسماً انجام پذيرفت .
عمره رسمي دوم ( 5 ) در سال هشتم هجرت ، در فتح مكه انجام گرفت كه پيامبر در اين سال همچون ابراهيم خليل ، مشغول پاكسازي حريم قدس كعبه از بت و بت پرستي شد و با تلاوت آيه : { وَقُلْ جاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ } ( 6 ) بت ها را يكي پس از ديگري به زمين كشيد .
اما نخستين حج واجب كه بعد از بعثت پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به طور رسمي انجام گرفت ، در سال نهم پس از هجرت بود كه به دلايلي ، خودِ پيامبر در آن شركت نكرد و اميرالحاج در آن سال حضرت علي ، امير مؤمنان ( عليه السلام ) بود و در اين سال بود كه سوره برائت نازل شد و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به علي ( عليه السلام ) مأموريت داد كه براي اعلام جداييِ كاملِ مرز توحيد از شرك و كفر و جدايي صفوف مسلمانان از صفوف كفار ، چند آيه از اوايل سوره برائت را همراه با قطعنامه اي در مجمع عمومي حج براي مردم قرائت كند و اين سال از يك طرف آخرين سال شركت مشركين در مراسم حج بود و از سوي ديگر ، نخستين سالي بود كه مسلمانان و مشركان ، با هم مراسم حج برگزار انجام كردند .
اما بزرگ ترين و شكوهمندترين حج در اسلام ، در سال دهم هجرت واقع شد ، كه پيامبر خدا در آن شركت كرد ( 7 ) و مناسك و اعمال واقعي حج را در عمل به مسلمانان آموزش داد و فرمود : « خُذُوا عَنِّي مَناسِكَكُمْ » ؛ همانگونه كه در مورد نماز فرمود : « صَلُّوا كَما رَأَيتُمُونِي أُصَلِّي » .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره : 196
2 . بحار الأنوار ، ج20 ، ص317 تا 377 ؛ تاريخ طبري ، ج1 ، صص627 و 628 ؛ ابن اثير ، ج1 ، صص582 تا 590 ؛ سيره ابن هشام ، ج2 ، ص308 تا 322
3 . فتح : 18
4 . ابن اثير ، ج1 ، ص603 و سيره ابن هشام ، ج2 ، ص370
5 . تعداد عمره پيامبر ميان 3 و 9 ذكر شده است ؛ من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص275 ، باب 171 و وافي ، ج3 ، ص230
6 . اسراء : 81
7 . بحار الأنوار ، ج21 ، ص378 تا آخر ؛ فروع كافي ، ج4 ، ص245 ؛ ابن اثير ، ج1 ، ص651 و 652 ؛ سيره ابن هشام ، ج2 ، ص601 به بعد .
102 |
ابتدا و انتهاي اين مراسم ، با مجموع خطبه هاي آن حضرت در جوامع روايي و تاريخي فريقين نقل شده است . تلاش پيامبر در اين حج ، اين بود كه مناسك حج را از آلودگي هاي شرك جاهلي و بدعت ها و خرافات پاك كند و اين اوّلين حجي بود كه هيچ مشركي حق شركت در آن را نداشت . از اين رو ، تمام ويژگي هاي حج جاهلي نفي و محتواي توحيدي حج در قالب مناسك حج به وسيله پيامبر مكرّم اسلام در عمل و منطق بيان شد و هرگونه امتيازطلبي و تبعيض لغو و حتي اختلافات ظاهري بركنار گرديد و همه با يك شكل و يك لباس و يك نوع عمل ، به انجام مناسك حج پرداختند و بدينوسيله افزون بر تعليم صحيح مناسك حج ، عظمت اسلام و مسلمانان به نمايش گذاشته شد و اين اوّلين و آخرين حجي بود كه شخص پيامبر در جمع مسلمانان شركت كرد ، اما در اين كه پيامبر چند حج و عمره انجام داد ، اختلاف نظريه وجود دارد و در بعضي روايات ، تا 20 حج براي پيامبر ذكر شده كه حضرت مخفيانه انجام داده است ؛ چنان كه فرمود : « حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ ص عِشْرِينَ حَجَّةً مُسْتَسِرَّةً » . ( 1 )
همچنان كه در سال وجوب حج در اسلام هم اختلاف وجود دارد كه آيا در سال ششم هجرت با نزول آيه : { وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ } ( 2 ) واجب شد يا در سال نهم و يا در سال دهم با نزول آيه : { وَأَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ } ( 3 ) كه پيامبر تصميم به حج گرفت .
ب : حج در زمان امامان معصوم ( عليهم السلام )
از آن جاكه امامان معصوم تجسّم خط راستين اسلام ناب محمدي و وارثان صالح پيامبر و احياگر سنت رسول الله و مروّج فرهنگ اصيل اسلام و حافظان زحمات رسول مكرّم اسلام و . . .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحار الأنوار ، ج21 ، ص398 ؛ فروع كافي ، ج4 ، صص245 و 251 ؛ فقيه ، ج2 ، ص145 ؛ ابن اثير ، ج1 ، ص653 ، عدد حج النبي ( صلّي الله عليه وآله ) .
2 . بقره : 196
3 . حج : 27
103 |
هستند ، در طول تاريخ زندگيشان با بذل جان و مال در حفظ و نگهداري آن كوشيدند و امامان معصوم ، به تعبير امام سجاد ( عليه السلام ) فرزندان راستين مكه و منا و كعبه و . . . و پاسدار روح كعبه هستند و با حضور فكري و تبليغي و شخصي و عيني خود ، در حفظ و حراست حج ، از هيچ گونه تحريفي مضايقه نداشتند ؛ چراكه حج يكي از سنگرها و پايگاه هاي مهم براي ترويج و احياي فرهنگ غني اسلام است . ازاين رو ، ائمه ( عليهم السلام ) در طول زندگي ، اصرار بر حضور شخصي خود در حج داشتند كه سفرهاي متعدد امامان و خطبه و سخنراني هاي آنها در مواضع مختلفِ حج ، گوياي حساسيت امامان معصوم بر مسأله حج است كه از هر فرصت مناسب در مسجدالحرام و عرفات و . . . استفاده نموده و به تشكيل جلسه و ايراد سخنراني مي پرداختند ؛ چنان كه امام حسين ( عليه السلام ) براي حفظ قداست كعبه و حرم ، حاضر شد حج را ناتمام گذارده ، به بيابان ها آواره گردد تا حريم امن الهي دچار خدشه نشود .
روايات و احاديثي كه درباره اهميت حج و بخش هاي مختلف اين نوشته و جوامع روايي ، از امامان معصوم ( عليهم السلام ) نقل شده ، شاهدي گويا بر اهميت و عظمت اين فريضه الهي و از سوي ديگر نشانه اهتمام ائمه ( عليهم السلام ) بر حفظ و حراست حج از هرگونه تحريف است و بنا به روايات مختلفي امام زمان ( عليه السلام ) در عصر غيبت ، در هر سال ، در مراسم باشكوه حج شركت مي نمايند ، چنان كه امام صادق ( عليه السلام ) در اين زمينه فرمود :
« يَفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُمْ يَشْهَدُ الْمَوْسِمَ فَيَرَاهُمْ وَلاَ يَرَوْنَهُ » ، ( 1 ) همچنان كه از محمدبن عثمان ، يكي از نواب خاص امام زمان ( عليه السلام ) نقل شده است كه :
« وَاللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الاَْمْرِ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَة يَرَي النَّاسَ وَيَعْرِفُهُمْ وَيَرَوْنَهُ » . ( 2 )
ج : حج در عصر كنوني
ازآن جاكه مراسم باشكوه حج ، مهم ترين سنگر وپايگاه براي ترويج اسلام ناب محمدي ( صلّي الله عليه وآله ) است و آثار و فوايد مختلفي در تمام زمينه هاي فردي و اجتماعي ، مادي و معنوي ، سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي و اقتصادي به همراه دارد و از سوي ديگر ، موجب اتّحاد مسلمين جهان و شكوه و عزّت اسلام و در مقابل ، موجب ضعف و زبوني دشمنان اسلام و مسلمين مي گردد . از اين رو ، همه كساني كه به نحوي منافعشان از طريق انجام حج به خطر مي افتد ، سعي بر آن داشته و دارند كه حج را از مسير واقعي آن منحرف و بي اثر و بي خاصيت گردانند كه شيطاني ترين راه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحار الأنوار ، ج52 ، ص151
2 . بحار الأنوار ، ج52 ، ص152
104 |
براي تأمين اين اهداف شوم ، ابقاي ظاهري حج و بي محتوا كردن آن است ؛ به خصوص در اين چند سال اخير كه پاي استعمار به كشورهاي اسلامي باز شده و متوجه عظمت و قدرت حج گرديده اند و فهميده اند كه انجام صحيح حج ، با منافع آنها سازگاري ندارد ، به كمك سلاطين خود فروخته و وعاظ درباري ، درصدد بي روح و بي خاصيت كردن حج برآمدند كه متأسفانه تا حدودي موفق شدند و اين اهرم قوي و بي نظير را از دست مسلمانان گرفتند .
اين اولين بار نيست كه حج دچار تحريف شده ، بلكه در دوران جاهليت هم تحريف گرديد كه با ظهور اسلام و بعثت نبيّ مكرّم ، احيا و مورد پاكسازي شد .
اگردر آن روز ، كفارقريش بت و . . . را مي پرستيدند و اعمال حج را آلوده به انواع خرافات و بدعت ها كرده بودند ، امروز هم بت هاي غرب مورد پرستش واقع مي شوند و اعمال حج آلوده به انواع موهومات و بدعت ها توسط وهابي ها گرديده است كه اين بار نداي بازگشت به حج ابراهيمي از حلقوم پاك و نوراني بت شكن قرن ، حضرت امام خميني ( قدس سره ) نواخته شد و ملت مسلمان ايران ، با الهام از رهنمودهاي حضرت امام راحل و مقام معظم رهبري ، حضرت آية الله خامنه اي ، مصمم است حج را به همان حقيقت اصلي اش برگرداند و حج واقعي را از حج آمريكايي جدا كند و فرياد برائت از ظالمان و ستمكاران را به پيروي از حضرت علي ( عليه السلام ) هرچه رساتر به گوش جهانيان برساند و دست برادري و اتحاد را هرچه بيشتر بفشارند و از هرگونه عمل تفرقه انگيز خودداري نمايند ، بلكه از گرفتاري هاي برادران ايماني مطلع و آگاه شوند و در رفع آن ، در حد وظيفه اسلامي و وجداني بكوشند و در راه استقلال و ريشه كن كردن سرطان استعمار همفكر و هم پيمان شوند و براي آزادي سرزمين اسلامي فلسطين چاره اي بينديشند . ( 1 )
پي نوشت ها :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . با استفاده از رهنمودهاي حضرت امام خميني ( قدس سره ) .