بخش 8

گفتگو احداث منابع آب در مشاعر به دست یک مهندس ایرانی


141


ميقات حج - سال سيزدهم - شماره پنجاه و يكم - بهار 1384

گفتگو


142


احداث منبع هاي آب در مشاعر

به دست يك مهندس ايراني

مصاحبه با دكتر شهرستاني

ايرانيان در گذشته خدمات ارزشمندي در توسعه و يا تعمير برخي از اماكن مقدس مكّه و مدينه داشته اند كه برخي از تاريخ نويسان و يا سفرنامه نويسان به ذكر آنها پرداخته اند .

يكي از چهره هاي ارزشمندي كه در دهه هاي اخير توانسته آثار بيادماندني در حرمين شريفين از خود به يادگار بگذارد آقاي دكتر محمّدعلي شهرستاني است .

ايشان در احداث منابع بزرگ آب در منا و عرفات و مشعر و نيز ارائه طرح هاي نو در رابطه با قربانگاه ها و اسكان تعداد بيشتري از زائران در منا نقشي مهم و تعيين كننده داشته كه برخي از اين طرح ها به اجرا در آمده و تعدادي نيز متأسفانه اجرا نشده است .

در حج گذشته توفيقي دست داد تا با ايشان گفتگويي داشته باشيم و از زبان خود ايشان ، تاريخ حضور در حرمين شريفين و سوابق كارهاي عمراني انجام شده را شنيديم كه بدينوسيله ضمن تشكر از ايشان توجّه خوانندگان را به مشروح اين گفتگو جلب مي كنيم :


143


ميقات حج : از فرصتي كه در اختيار فصلنامه « ميقات حج » قرار داديد . صميمانه سپاسگزاريم . لطفاً مختصري از شرح حال خودتان براي خوانندگان مجله بگوييد .

آقاي شهرستاني : بسم الله الرحمن الرحيم وبه نستعين ، درود خداوند بر محمد آلش .

محمدعلي شهرستاني ، فرزند محمدصالح ، متولّد كربلا ( 1311 ) هستم . رشته تحصيلي ام مهندسي عمران بوده و از دانشكده فني عراق فارغ التحصيل شدم . پس از آن ، براي ادامه تحصيل به انگلستان رفته و دكترا در مهندسي بين المللي ، در سال 1978 دريافت كردم .

اكنون در انگلستان رييس دو دانشگاه هستم :

1 . دانشگاه اينترنشنال تكنولوژيكال يونيورسيتي ITU [ ] .

2 . دانشگاه بين المللي علوم اسلامي از جامعة العالمية للعلوم الاسلاميه در لندن .


ميقات حج : نخستين بار در چه سالي به حج مشرف شديد ، آيا از آن سفر خاطره اي داريد ؟

آقاي شهرستاني : نخستين بار در سال 1337ق . توفيق زيارت خانه خدا نصيبم شد . وضعيت آن روز با وضعيت كنوني عربستان ، مكه و مدينه تغيير اساسي كرده است . در آن دوران ، در همين مدينه خانه اي براي سكونت وجود نداشت . ما با گروهي از زائران ، در باغي كه پيرامون حرم بود ساكن بوديم و بعضي باغ ها خانه هاي بسيار كوچكي داشتند كه زائران در آن ها زندگي مي كردند .

قبر حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و مسجد آن حضرت ، تنها آن قسمتي بود كه با ستون هاي قرمز مشخص شده و در برابر آن حياطي بود و بس . ليكن اكنون مي توان گفت كه بيش از صد برابر شده است !

در مكه مكرمه هم خانه قابل سكونت يافت نمي شد . يادم هست كه حتي آب آشاميدني نبود و از افرادي كه سطل هايي به دوش داشتند و آب مي فروختند ، مي خريديم .

در مكه مكرمه ، در جايي موتور برق كوچكي بود و حوض خنك كننده اي داشت كه به آن « بركه » مي گفتند . مردم براي غسل و استحمام ، از آن آب استفاده مي كردند . امروز بسيار متفاوت با آن دوران است .


144


يكي از آرزوهاي من در سفر اوّلم اين بود كه توفيق پيدا كنيم در اين شهر مقدس خدمتي انجام دهيم و از ايرانيان خدمتي به يادگار بماند .

نه شبكه لوله كشي بود ، نه شبكه زه كشي و نه چيز ديگر و اين آرزو و درخواست را ، در كعبه مباركه واقعاً از خدا تمنّا كرديم تا اين كه الحمد لله توفيقاتي بعد از آن نصيبمان شد . بعضي كارها را توانستيم در اين سرزمين انجام دهيم . اين خاطره از سفر اوّلم بود .


ميقات حج : در آن دوران وضعيت راه هاي عربستان چگونه بود و چه تعداد زائر براي زيارت مي آمدند ؟

آقاي شهرستاني : در آن زمان آسفالتي وجود نداشت . راه ها خاكي و يا شوسه بود و با سختي از جايي به جايي منتقل مي شديم . يادم هست كه وقتي مي خواستيم از مدينه به مكه برويم ، در كاميون هاي باري مي نشستيم ، براي اين كه سرپوشيده نباشد و مقررّات و موازين شرعي مراعات شود ، در عقب كاميون مي نشستيم و تمام شب را راه مي رفتيم ، براي اين كه آفتاب در روز سوزان بود و اذيت مي كرد .





ميقات حج : در سالي كه به حج مشرف شديد ( 1337 ق . ) چه تعداد زائر در سرزمين وحي حضور مي يافتند و آمار زائران ايراني به چند نفر مي رسيد ؟

آقاي شهرستاني : آماري را كه از سال اول به ياد دارم و روز بعد از عيد منتشر كردند ، حدود 120 يا 130 هزار نفر بود . آمار نشان مي داد كه زائران ايراني چه تعداد و عرب چند نفر و بقيه مليّت ها چه ميزان بودند ، ولي الآن آمار آنها را به طور جداگانه در خاطر ندارم .


145


ميقات حج : چند سال داشتيد كه اين سفر نصيبتان شد ؟

آقاي شهرستاني : 27 ساله بودم .


ميقات حج : وقتي از خداوند درخواست كرديد كه توفيق انجام كاري در راستاي خدمت به زائران نصيب شما شود ، چند سال بعد موفق شديد فعاليت هاي عمراني را آغاز كنيد و همچنين بفرماييد آيا كسي اين پيشنهاد را به شما داد يا خودتان طرح داديد ؟

آقاي شهرستاني : سفر دوّمم در سال 1354 بود ؛ سالي كه آتش سوزيِ معروف در منا رخ داد . ما در آن سال ، در منا شاهد آن آتش سوزي بوديم و ديگر ايرانيان و دوستاني كه با ما بودند ، همگي مي پرسيدند : چرا اين مشكل حل نمي شود ؟ چرا چادرها تبديل به ساختمان نمي شود ؟ چرا وضع راهها اصلاح نمي گردد ؟ چرا كسي درباره مشكلات حج ؛ مانند راه ، سكونت و كشتارگاه نمي انديشد ؟

در تهران دفتر مهندسي داشتم و با چند مهندس كار مي كرديم . از آنان خواستم كه روي طرح منا كار كنيم و براي حلّ اين مشكلات چهارگانه ؛ يعني مسكن ، راه ، كشتارگاه و جمرات فعاليتي انجام دهيم ، تا طرحي قابل قبول و از نظر فني مورد پسند تقديم شود . نزديك به يك سال روي اين طرح كار شد و در سال بعد ( 1355 ) باز مشرّف شدم و تصميم گرفتم به كمك دوستانم ملاقاتي با ملك فيصل داشته باشم ، وقتي موفق شدم ايشان را ببينم ، خطاب به وي گفتم : اين گرفتاري و ناراحتي كه سال گذشته براي حجاج بهوجود آمد ، حتماً شما و همه مسلمانان را متأثر و نگران كرد ، چرا در اين باره گامي برداشته نمي شود . ما ، در اين زمينه طرحي را تهيه كرده ايم . در همان لحظه ، آلبومي را كه آماده كرده بودم و نقشه ها در داخل آن بود ارائه كردم . جزئيات طرح به زبان عربي توضيح داده شده بود .

ملك فيصل وقتي طرح را ديد ، گفت : اين طرح نزد من باشد تا در منزل بيشتر مطالعه اش كنم . در همان سال بود كه ايشان را ترور كردند و من نمي دانستم كه آيا اين طرح به مرحله اجرا درآمد يا نه ؟ ولي در همان سال به ما اطلاع دادند كه مؤسسه اي به نام « تطوير مني » بهوجود آمده است ؛ يعني برتر و بهتر كردن وضع منا ، كه ظاهراً بر اساس همان طرح ، ايشان قبل از ترور شدنشان دستور داده بودند كه اين كار انجام شود .


146


آقاي امير متعب مسؤول اين كار شد . او اكنون علاوه بر آن پُست ، وزارت مسكن و وزارت امور مشاغل عامه را نيز عهده دار است .

مدت زيادي نگذشت كه ما دفتري در جده تأسيس كرديم . به ما گفتند كه طرحي براي سرويس هاي عمومي مكه تهيه شده ، اگر شما مايل هستيد شركت كنيد و پيشنهاد خود را بدهيد .

به دنبال آن پيشنهاد ، در باره طرح به مطالعه پرداختيم و پيشنهاد خود را به آنان ارائه كرديم و آنها با سرعت ؛ يعني در ظرف يك هفته نتيجه را از ما خواستند ، بي درنگ همان روز دوم و سوم به رياض رفتم و قرارداد احداث 51 واحد سرويس عمومي در منا را امضا كردم . اين سرويس ها عبارت بود از توالت هاي عمومي كه منبع هاي آب روي آن قرار گرفته بود و حمام هاي متعدد ، دستشويي ها و محل هاي وضو با وضعيت بسيار خوب . با ياري خداوند آنها در مدت حدود 10 ماه ساخته و اجرا شد ولي با كمال تأسف ، علماي عربستان بر اساس حديثي ( أرض مني لا تُبني عليها ) اشكال شرعي گرفتند و گفتند : روي زمين منا نبايد بنايي احداث شود و دستور دادند اين ساختمان ها متوقف و ناتمام بماند ! البته فقط قسمت هايي كه تمام شده بود ماند و بقيه ، همه با بلدوزر خراب و برداشته شد . افزون بر سرويس هاي عمومي ، درمانگاه هاي متعدّدي ساخته شد كه در ساخت آن ، غير از شركت هاي ما ايراني ها ، شركت هاي مصري و سعودي نيز حضور داشتند ، آنها را هم خراب كردند . تنها واحدهاي هلي كوپتر باقي ماند ؛ چون اين واحدها روي ستون هايي قرار گرفته بود و مي گفتند از نظر بهداشتي و درماني بسيار چيز لازمي است و هلي كوپترها بايد روي آن بنشينند و آمبولانس ها مريض را آورده ، با آسانسور به داخل هلي كوپتر برسانند و بدينوسيله به بيمارستان ببرند . در سال دوم ، خواستند از آن استفاده كنند ، ليكن متأسفانه اين هلي كوپترها وقتي پايين مي آمد ، شدّت باد چادرها را مي خواباند .

پس از اين بود كه باز به ما مراجعه كردند و گفتند : در اين زمينه مطالعه كرده و راه حلّي براي اين مشكل بيابيد . ما هم مطالعه اي انجام داديم و الحمد لله طرح بسيار جالبي ارائه شد كه بتواند هوابرگردان داشته باشد ؛ يعني هوا به طرف پايين بيايد و روي اثر نگذارد تا هلي كوپترها بتوانند روي اين محل بايستند . البته چون در ارتفاع 12 متر


147


ساخته شده بود ، به نظرم آمد كه يك طبقه در ارتفاع 6 متر بسازيم تا فعلاً از آن واحد بتوانند براي كارهاي اداري استفاده كنند و بعدها اگر تجربه نشان داد كه خوب است ، به عنوان واحد مسكونيِ چند طبقه شود كه طبق طرح سابق ما ، براي چهار طبقه در نظر گرفته شده بود .

وقتي در سال دوم اين كار انجام شد ، من در موسم عربستان نبودم ولي تلفني آگاه شدم كه اشكالي پيدا شده و آن اينكه علما مي گويند اين هم خلاف است و بايد خراب شود . به وسيله تلفن به آنان گفتم : در « رابطة العالم الاسلامي » فتوايي هست كه اگر روي زمين بنا نشود اشكالي ندارد . وقتي مراجعه كردند ، ديدند كه چنين است و خوشبختانه موفق شدند كه اين واحد را نگه دارند ، با همين وضعي كه اكنون هست .

بايد بگويم كه در منا ، در همان محدوده ميان جبلين و ميان جمره و وادي مشعر ، كه حدود منا شمرده مي شود ، مي توان بيش از چهار ميليون زائر را جا داد و آن به اين ترتيب است كه در طبقات متعدد ، به جز طبقه همكف ، كه پيلوت باشد ، مي توان اتاق ها و سالن هايي ، طبق نقشه هايي كه به ايشان داديم ، بسازند و تعدادي زائر را در آن اسكان دهند و اين نيز در نظر گرفته شد كه بر اساس شيوه هاي بسيار جديد حتي زباله ها و مواد فرسوده را با دستگاهي بيندازند زير سطح همكف و كانال ها . تونل هايي نيز در نظر گرفته شد كه ماشين ها بيايند و آن زباله ها را جمع كرده ، به خارج ببرند ، بدون اين كه بر وضع خودِ حجاج اثري بگذارد .


ميقات حج : اين بسيار مهم بوده كه شما در آن سال چنين طرحي را به مسؤولان حج عربستان داديد . اگر طبق نظر شما عمل مي شد ، گنجايش حدود 000 000 4 نفر زائر در منا به وجود مي آمد ، آيا اكنون اصل آن طرح را داريد يا خير ؟ و بفرماييد كه آيا اخيراً هم پيشنهادي داده ايد ؟

آقاي شهرستاني : بله ، آلبوم آن طرح را كه به ملك فيصل داديم ، اكنون موجود است و حتي تمام نوشته ها را داريم و در آن ، راه حلّ ترافيك را هم آورده ايم . همانگونه كه مستحضريد ، روز عيد ، زائران بعد از طلوع آفتاب مانند سيل از مشعر به طرف منا حركت مي كنند . با كمال تأسف ماشين هاي باري و ماشين هاي متعدد ديگر از ميان


148


همين مردم به حركت در مي آيند و اين موجب مي شود كه تلفات انساني زيادي داده شود . اگر كشته اي هم نداشته باشد ، اذيت و آزار فراواني به وجود مي آورد . براي همين ، تصميم گرفتيم كه طبقه همكف پيلوتي باشد و مطلقاً ماشين حركت نكند . در طبقه اول كه سه پل اصلي در آن است ؛ يكي كنار اين سوي كوه ، ديگري كنار كوه مقابل و سومي هم در وسط ، ولي به عرض 60 متر ، فقط ماشين رو باشد . در اين صورت مي توان زائر را حتي با بارها و چمدان هايش به آنجا آورد و پياده كرد و حاجي در اين طبقات ؛ چه طبقه اول و چه طبقه چهارم راحت مي توانست وسايل خود را ببرد . ماشين ها هم مي توانستند در آن خيابان 60 متري ، دو طرف پارك كنند و زماني كه بارها خالي شد ، به سوي مكه بروند . در اين صورت ، زائر فقط در طبقه همكف حركت مي كرد و هيچ گونه برخوردي ميان او و ترافيك يا ماشين و يا وسايل نقليه به وجود نمي آمد . حتي در روزهاي تشريق ، هنگام حركت به طرف جمرات ، مي توانست در سايه ، بي اذيت و فشار جمعيت رفت و آمد كند و از مشكلات كنوني به دور باشد . اين طرح را ما مطرح كرديم ولي با كمال تأسف ، آنها طرح هايي از شركت ها و مؤسسات ديگر ؛ مانند شركت هاي انگليسي ، آمريكايي و حتي ژاپني گرفته بودند و آنها هم طرح هايي داده بودند كه ديگر براي قانع كردن مسؤولان اين بخش توان زيادي لازم بود . آنها با اين كه غيرمسلمان بودند و نمي توانستند به حرم بيايند ولي در منا برايشان تلويزيون هايي گذاشتند و خود آنان در جده نشسته ، حركت مردم را مي ديدند و بر اساس آن ، طرح هايي تهيه مي كردند .

آقاي امير متعب كه خود مسؤول اين كار بود ، با اين كه به ما توجه و محبت بسيار داشت و هميشه در تمام مجامع عموميِ شركت ها اظهار مي كرد كه من تنها به اين شركت اطمينان دارم ، ولي وضعيت به گونه اي ديگر شد ، و ما ديگر نتوانستيم آنان را متقاعد كنيم .


ميقات حج : ارتفاع طبقات چه اندازه بود ؟

آقاي شهرستاني : ارتفاع طبقات حدود سه متر بود . در آن واحدهاي 20 نفره در نظر گرفته بوديم كه سرويس هاي مستقل داشت و حتي آشپزخانه در پشت سر آن بود و وصل


149


مي شد به يك ابزاري كه از بالا مي توانست تمام فضولات و زباله ها را به طبقه زيرزمين برساند و در زيرزمين ماشين هاي زباله مي توانستند از خارج منا وارد اين تونل شده ، زباله ها را جمع آوري كنند .

عجيب است كه ساليانه مبلغ انبوهي براي تميز كردن منا هزينه مي شود ولي متأسفانه از روز اول ، در همه خيابان ها ، ميان چادرها و . . . پوست ميوه ها و مانند آن به قدري زياد ريخته مي شود كه حتي پيمانكار قدرت حركت ندارد ! بعد از اين كه حجاج رفتند ، منا تميز مي شود ؟ !


ميقات حج : شما آن موقع براي مشكل مذبح چه طرح هايي را داده بوديد ؟

آقاي شهرستاني : خوشبختانه اين طرح نيز بسيار زيبا حل شد . بايد گفت تمام اين مشكلات و موانع با مناجات و لطف الهي از راه برداشته مي شد .

در آنجا دو ورودي در نظر گرفته بوديم ؛ يك ورودي از پشت مذبح بود كه گوسفندها و حيوانات بزرگ ؛ مانند گاو و حتي شتر را در آنجا جمع مي كردند و تعدادش نسبت به گوسفند بسيار كم بود . وروديِ ديگر براي ورود زائران بود كه در جهت عكس قرار داشت . با شبكه اي فلزي بود كه زائران مي توانستند با ديد كامل گوسفند خود را انتخاب كنند و بعد هر كسي مي توانست از قصاب بخواهد قرباني اش را ذبح كند و يا خودش ذبح مي كرد و لاشه اش را روي كانالي كه وجود داشت ، به طور كامل مي شست و با وسيله شيب داري كه گذاشته شده بود ، لاشه را به طرف زيرزمين مي انداخت .

لاشه ها روي نقاله ها مي آمد و باندهاي نقاله ها لاشه ها را جلوتر مي بُرد و سلاخي انجام مي گرفت و در آخر ، گوشت ها به سردخانه هايي كه در نظر گرفته بوديم انتقال مي يافت و در تونل هاي فريزير ، 40 درجه زير صفر سرد مي شد و تا مدّت طولاني مي ماند ؛ به طوري كه مي توانستند دو يا سه ماه بعد از حج از آنها استفاده كنند ؛ مثلاً همه را قطعه قطعه كرده ، در قوطي بگذارند و يا به گونه ديگر به مصرف برسانند .

مي شود گفت كه الآن تقريباً بر اساس همان طرح عمل مي شود منتهي طرح ما كامل تر بود . گرچه هنوز هم آن طرح موجود است و مي شود ارائه كرد .


150


ميقات حج : براي مشعر و عرفات هم طرحي داشتيد ؟

آقاي شهرستاني : بله ، عرفات از دير زمان مشكل گرما و آب را داشت و مسؤولان بسيار نگران بودند كه از كجا آب بياورند و نگراني ديگرشان تهيه وسايل نگهداري و شبكه هاي توزيع آب آشاميدني و خنك كننده آن بود .


اكنون با اين كه حدود 28 سال از آن تاريخ و از ساخت آن منبع ها مي گذرد ، منبع عرفات ، آب عرفات را تأمين مي كند . منبع بزرگ منا ، هنوز در ايام حج ، آب منا را تأمين مي كند .

دربررسي هايي كه خودشان كردند ، به اين نتيجه رسيدند كه آب را از چند چاه عميق و چشمه ، كه در فاصله هاي پنجاه ، هفتاد ، صد وحتي صدوبيست كيلومتري اطراف مكه وجود دارد بياورند ، و آنها منابع مهمي بودند ؛ بهويژه چشمه بزرگي در فاصله 120 كيلومتر ، بر بالاي كوه و در ارتفاع 200 متري از سطح زمين است . بالاخره ما توانستيم آب را از آنجا به طور طبيعي و بدون پمپاژ به منبع آبي كه ساخته شد ، برسانيم . مخازن غول پيكر و عظيمي ساخته شد كه بتواند آن جمعيت انبوه را تا دو ـ سه روز تأمين كند .

مسؤولان حج عربستان تصميم گرفتند منبع هاي فلزي بزرگي را بسازند و در نظر داشتند يك منبع صد هزار متر مكعبي ( 20 ميليون گالني ) كه بزرگترين منبع دنيا بود در منا بسازند ومنبع 000 50 متر مكعبي براي مشعر ونيز منبعي براي عرفات درنظر گرفتند .

دولت عربستان براي ساخت آنها به شركت آرامكو ، كه قوي ترين شركت نفتي است ، مراجعه كرد ، امّا شركت آرامكو معذرت خواست و نپذيرفت . مدير كلّ مسؤول تطوير منا از من پرسيد كه شما مي توانيد اين كار را انجام دهيد ؟ گفتم : بله ، با توانايي و با عنايات پروردگار مي توانيم اين كار را بكنيم . در واقع از ما خواسته شد كه هم طرح و هم اجراي آن را در ظرف 8 ماه به پايان برسانيم . آنها خواستند چهار منبع بسازيم ؛ يك منبع در عرفات . منبع دوم در مزدلفه و مشعر و منبع سوم و چهارم در منا ، كه يكي بزرگ و صد هزار متر مكعبي و ديگري هم بيست هزار مترمكعبي در


151


قلّه كوه .

ما الحمد لله با عنايت پروردگار و لطف خداوند متعال ، طرّاحي آنها را انجام داديم . و آهن ورق آن را در ايران ، از قراضه در كارخانه قطعات فولادي مان ذوب و تبديل به ورق كرديم و به اينجا آورديم و الحمدلله در اين مدت ، شبانه روز كار شد و به آخر رسيد . اينها واقعاً از عنايات و لطف پروردگار و نزديك به معجزه است . براي اين كه حدود 110 كيلومتر جوشكاري داشت كه اگر در يك سانت آن اشكالي به وجود مي آمد ، در تمامش خلل ايجاد مي شد و آب نشت مي كرد . الحمدلله با لطف پروردگار اين كار با دست كارگران ايراني و با كمك همه دوستان فني ايراني انجام شد و قراضه ها ذوب و به فولاد تبديل گرديد و فولاد به صورت ورق در آمد . حتي دستگاههاي خم كننده هم در ايران ساخته شد و به اينجا منتقل گرديد و سرانجام آن منبع ها به اتمام رسيد .

ورق اوليه اين منبع حدود 35 ميلي متر بود . سه سانت و نيم ضخامت را اگر تصوّر كنيد ، مي دانيد چه نيرويي مي خواهد تا آن را خم كند ! همه اينها با عنايات پروردگار و توجهات حضرت ولي عصر ( عج ) انجام شد و اكنون با اين كه حدود 28 سال از آن تاريخ و از ساخت آن منبع ها مي گذرد ، منبع عرفات ، آب عرفات را تأمين مي كند . منبع بزرگ منا ، هنوز در ايام حج ، آب منا را تأمين مي كند . در غير ايام حج هم به مكه مكرمه آب مي رساند .

ميقات حج : شما غير از مكه ، براي مدينه ؛ مثلا براي بقيع يا مسجدالنبي نيز طرحي داشتيد ؟

آقاي شهرستاني : بايد عرض كنم ، با كمال تأسف با وضعي كه در محيط مذهبي اينجا سراغ دارم ، نسبت به بقيع اميدي ندارم كه بتوانم طرحي را بدهم . دادن طرح فايده اي ندارد . مگر اين كه درخواستي از كسي يا گروهي بشود .

همچنين براي مدينه نيز طرحي ندارم . البته در توسعه قبر حضرت رسول و مسجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تلاش هايي كرديم كه مشاركت كنيم ليكن با كمال تأسف شانسي در اين زمينه نداشتيم .


152


ميقات حج : از كارهايي كه حضرت عالي انجام داديد ، چه مقدارش الآن باقي است ؛ مانند كارهايي كه در منا كرديد ، مثل باند هلي كوپتر و . . . ؟

آقاي شهرستاني : همه آن ها الآن هست . باند هلي كوپتر همچنان فعّال است . ساختماني هم كه در وسط آن ساختيم ، اكنون مركز وزارت كشور است و تمام كادر مديريت و به اصطلاح امنيتي پليس و امور مربوط به تنظيم منا باقي است ؛ و چون در منطقه بلندي قرار گرفته ، از آن استفاده مي شود .

ما طرحهاي ديگري نيز اجرا كرديم كه آنها هم عمدتاً در منا و مزدلفه بود . مقداري لوله كشي هم در خود عرفات انجام داديم . شبكه لوله كشي هاي آب آشاميدني موقت بود كه بعد آن را برداشتند و شبكه دومي را بهوجود آوردند . با لطف و عنايت خداوند ، ما در همه اينها سهيم بوديم و ساليان سال ، الحمد لله افتخار تأمين آب آشاميدني حجاج نصيب ما شد .

ميقات حج : بعضي معتقدند كه در مشعر چون زائر يك شب بيشتر نمي ماند ، خيلي نمي شود در آنجا كار عمراني كرد ، آيا شما اين سخن را مي پذيريد و اگر قبول نداريد ، چه پيشنهادي داريد كه مشعر از اين وضعيت بيرون بيايد و زائر بتواند همان يك شب را راحت باشد ؟

آقاي شهرستاني : به نظر من مشكل مشعر كمتر از مني است .

اولا : از نظر عرض و طول خيلي وسيع است ، ولي اشكال اين است كه همه زائران مايلند نزديك منا باشند تا بعد از طلوع آفتاب ، زودتر خودشان را به جمرات برسانند و پيش از شلوغي و ازدحام و قبل از ظهر جمرات را رمي كنند تا بتوانند قرباني را ذبح و از احرام خارج شوند . بنابر اين ، مردم با ازدحام از مشعر به سوي منا سرازير مي شوند .

اينجا است كه قسمت بالاي مشعر خالي مي ماند و قسمت پايين بسيار شلوغ و پرتراكم مي شود . در اثر اين تراكم و ازدحام ، هم در سرويس دهي امور بهداشتي مشكل ايجاد مي شود وهم نمي توان به آب دسترسي داشت و هم استراحت نمي شود كرد . اين مشكل را بايد با خود مردم حل كرد و به امور فني مربوط نمي شود .


153


اين نكته را هم بايد اضافه كنم كه واقعاً حج يك موسم بسيار عجيبي است . ملت هاي مختلف از سراسر جهان در اين سرزمين گردهم مي آيند و در ميان آنان ، هم افراد برجسته و دانشمند هستند و هم افراد بي سواد و ناآگاه و كم فرهنگ . البته جمعيت گروه دوم بسيار بيشترند . افرادي روستايي فرض كنيد از اندونزي و مالزي ( گرچه كشورهاي پيشرفته اي هستند ) و از گاناي آفريقا به اين جا مي آيند و با آن فرهنگ پايين و غير پيشرفته حركت مي كند ، روشن است كه مشكلاتي ايجاد شود .

بنا بر اين ، براي حل چنين مشكلاتي به هيچ وجه نمي توان از وسايل مكانيكي يا الكترونيكي يا تكنولوژي پيشرفته استفاده كرد . در عمل ديده ايم هر وسيله مكانيكي كه به كار مي رود ؛ چه به وسيله ما و چه به دست ديگران ، و حتي از سوي خودِ سعودي ها ، در همان ساعت هاي نخستين ، از ميان مي رود . جمعيت آن را خُرد مي كند و فشار آنقدر زياد است كه گاهي ديوارهاي بتوني را مي ريزد .

اين مشكل همواره وجود دارد و بايد منصفانه گفت سعودي ها در اين باره كوشش و تلاش خود را مي كنند ولي به جهت ايجاد ازدحام و پايين بودن فرهنگ مردم ، مشكل حل ناشده مي ماند .

چند سال پيش مي ديديم كه در همين راه هاي منا و همچنين در راه جمرات ، چون سايه دارد و جاي خوبي است ، مردم براي گريز از آفتاب در اين مسيرها مي خوابيدند و واقعا در آمد و شد حجاج براي رمي جمرات مشكل ايجاد مي كردند .

هر كاري كه مي كردند فايده اي نمي بخشيد . گاهي آب مي ريختند و زمين را خيس مي كردند ولي باز مردم مي نشستند .

تا اينكه اكنون يكي دو سال است كه وضع چادرها بهتر شده و تدابيري براي اين مسأله انديشيده شد و در نتيجه وضعيت اين راه ها كمي بهتر از گذشته است .

ميقات حج : در هنگام فعاليت هاي عمراني ، در عربستان ساكن بوديد يا آمد و شد داشتيد ؟ لطفاً در اين زمينه كمي توضيح دهيد .

آقاي شهرستاني : من ، پسرم و دوستان و شركايم حدود پنج سال در عربستان ساكن شديم ؛ از تاريخ 1975 تا 1980 ميلادي . چون بايد لحظه به لحظه آن را رسيدگي


154


مي كرديم ، بنابراين ، ناگزير بوديم تمام اين مدت را در عربستان باشيم .

لازم است اين قضيه را عرض كنم كه ما منزلي را در مكه از مدعي العموم اجاره كرديم براي مدتي كه در اينجا بوديم . اين آقا در هر چند روزي يك بار به ما سر مي زد و ما ميهمانش مي كرديم و با هم به صحبت مي نشستيم . او روزي گفت :

گزارش هايي كه از سوي مسؤولان امنيتي و پليس آمده ، نشان مي دهد كه بهترين گروه ها و بهترين مردمي كه در اينجا كار مي كنند ، ايراني ها هستند ! اين مطلب براي من خيلي جالب بود و البته طبيعي هم بود ؛ زيرا پليسي كه در كنار خانه ، براي كنترل ما گذاشته بودند ، مي ديد كه هر روز صبح كارگران و مهندسان ايراني با احرام از خانه خارج شده براي انجام عمره مي روند و دنبال عبادت اند .

نكته ديگر اينكه وقتي ما منبع ها را ساختيم و به پايان رسانديم ، در حج همان سال آقاي امير متعب به سفير كشورمان گفت : ايرانياني كه اين تأسيسات را ساختند ، نه تنها آبرو براي شما بودند ، بلكه آبروي ما را هم حفظ كردند .

چون كه سعودي ها در سالهايي كه ما منبع ها را مي ساختيم و براي تأمين آب فعاليت مي كرديم ، پادشاهان يا رؤساي جمهوري يا شخصيت هاي ديگر را مي آوردند و براي آنان توضيح مي دادند كه ما امسال مي خواهيم آب مشاعر را تأمين كنيم و . . .

با عنايات و لطف خدا ، ملّت صادق و با ايمان ايراني فعاليت كردند و اثر خوب و بسيار جالبي بر جاي گذاشتند .

ميقات حج : اشاره داشتيد كه وقتي شما به حج مشرف شديد ، در اينجا ساختمان مناسب براي سكونت نبود ، تحوّلاتي كه از آن زمان تا كنون در حج گزاري ايرانيان به وجود آمده ؛ يعني از حج قبل از انقلاب اگر نكات برجسته اي به ذهنتان مي رسد ، بفرماييد .

آقاي شهرستاني : اين امر مسلّم است كه تا درخواست نباشد توسعه به وجود نمي آيد و پيشرفت حاصل نمي شود . خوشبختانه چون ايرانيان بسيار منظم و مرتب و درخواست كننده مسكن خوب و استاندارد بودند و پول خوبي هم مي دادند ، اين سبب شد كه افراد ثروتمند و زمين دار در مكه و مدينه واحدهاي جالب ، زيبا و در حدّ استاندارد بالا بسازند . بديهي است كه اگر ساختماني جالب باشد راحت تر مي توان اجاره داد و اگر


155


جالب نباشد كمتر مورد توجه اجاره كنندگان قرار مي گيرد .

متأسفانه گروه هاي آفريقايي يا غيرآفريقاييِ فقير ، دنبال چنين مكان هايي نيستند . وجود ايراني ها ، به خصوص بعد از تشكيل جمهوري اسلامي ، كه كارها روي روال مذهبي ، ايماني و اعتقادي بيشتر قرار گرفته بود ، طبيعي است به امر حج اهميت بيشتري داده شد و چون درخواست ها و توقّعات بالا رفته بود ، اين سبب شد كه كه ساختمانهاي متعدّد و جالبي ساخته شود و اين بيشتر به دليل درخواست ايراني ها بود و گاهي هم غيرايراني ها ؛ مانند مصري ها و . . . ولي همه مي دانند و اذعان دارند استانداردي را كه ايراني مي پذيرند با استانداردهاي ديگر تفاوت دارد و نيز مقدار ساختماني را كه ايرانيها مي خواهند هم نسبتش به مراتب از ديگران بيشتر و بهتر است .

ميقات حج : در سفرنامه ها هست ، حجاجي كه براي زيارت خانه خدا مي آمدند ، با مشكلات زيادي روبه رو مي شدند ؛ مانند نبود بهداشت و محل هاي مناسب . و يا گاهي متأسفانه حساسيت هايي ميان شيعه و سني وجود داشت كه اينها را اذيت مي كردند يا اينكه در راه ها ناامني به وجود مي آمد و به زائران حمله مي شد و . . . شما در سال هايي كه مي آمديد ، با مشكلاتي مواجه مي شديد ؟

آقاي شهرستاني : اختلاف فرهنگ در آن زمان ، بسيار بيشتر از الآن بود ؛ هم فرهنگ مذهبي و هم فرهنگ عمومي . در امور مذهبي بايد گفت كه اينها افرادي بسيار متعصب به مذهب و تابع محمدبن عبدالوهاب بوده و هستند . لذا در آن سال ها فشارها به مراتب سنگين تر و بيشتر بود . حتّي با كمال تأسف يكي از ايرانيان ( مرحوم ابوطالب يزدي ) را گردن زدند ، به اين عنوان كه در كعبه تهوّع كرده و مدعي شدند كه نعوذ بالله ، نجاست آورده و . . . تعصّب مذهبي شديد بود وبسياري از مردم و ماها همه با تقيه به حج مي آمديم . ولي الآن مي بينيد كه الحمد لله چنين نيست .

واقعيتي كه وجود دارد اين است كه اينها باديه نشين بودند و پيشينه شهرنشيني ندارند ؛ به خصوص نجدي ها . لذا فرهنگ آنها فرهنگ بيابان نشيني بود و من خوب به ياد دارم كه در سفر اول ، روزهاي نزديك به حج ، گروههايي از همين باديه نشين ها و بيابان نشين ها با لباس هاي چرك و كثيف و متعفن مي آمدند . زن و مرد دست به دست


156


هم مي دادند و مانند رقص گروهي ، ميان صفا و مروه حركت مي كردند . شما تصور كنيد اين فرهنگ با فرهنگ امروز چه اندازه تفاوت دارد !

ميقات حج : آن زمان وضعيت ميقاتها چگونه بود ؟ از وضع مسجد شجره يا جحفه در آن روز كمي توضيع دهيد .

آقاي شهرستاني : در سال هاي گذشته ، شيعيان سعي مي كردند كه اوّل مدينه بيايند ، براي اين كه احرام در مسجد شجره متفق عليه و بدون اختلاف بود . لذا در مسجد شجره محرم مي شدند و راهي مكه مي شدند ، ولي افرادي كه به اول مدينه نمي رسيدند ، گرفتاري هاي زيادي برايشان پيش مي آمد . ماشين اجاره مي كردند تا به جحفه بروند . راه را بلد نبودند و دليل و راهنمايي نداشتند . گاهي افرادي با عنوان دليل پولي مي گرفتند و زائر در راه گم مي كردند ولي اكنون وضع بسيار فرق كرده است . انسان امروز وقتي آن روزگار را به ياد مي آورد ، از برنامه ريزي خوب و نظم در امور حج واقعاً احساس لذّت مي كند .

ميقات حج : در باره نام هاي اطراف دو صحن مسجدالنبي ، تاريخچه اي در ذهنتان هست . اينها از چه زماني نوشته شده ، چه كسي آنها را آورده و به اين شكل نصب كرده است ؟

آقاي شهرستاني : بخشي از مسحد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، همانگونه كه مي دانيد مربوط به زمان خود آن حضرت است ؛ همان قسمتي كه داراي بقعه دارد ؛ « مَا بَيْنَ قَبْرِي وَمِنْبَرِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ » . قسمتي هم در زمان عمر توسعه داده شد . بخش ديگري را وقتي عثماني ها آمدند توسعه دادند و آنچه من به ياد دارم ، در سفر اوّلم همان توسعه عثماني بود . در آن زمان ، حياط جلو مسجد ، حياط بازي بود كه الآن سايه بان و چتر دارد و در اطرافش نام هاي ائمه اطهار نقش بسته است . به نظر مي رسد كه فردي زبده ، خيّر ، مؤمن و خداپرست و دوستدار اهل بيت در ميان عثماني ها بوده و توصيه كرده كه اين نامها را در آن محل ها نقش ببندند ؛ من نديده ام ولي شنيدم كه زماني در همين مكّه مكرمه در هر گوشه اي از گوشه هاي آن ، يكي از مذاهب چهارگانه نماز مي گزاردند ولي حالا يك


157


امام جماعت دارد . معروف است كه در آن وقت مرحوم آقاميرزا مهدي بحرالعلوم يكي از شاگردان برجسته وحيد بهبهاني به مكه آمد و به عنوان فقيهي مسلمان ، مدتي در اين شهر ساكن شد و حلقات درس داشت . او ضمن درس هايي كه مي داد ، بسياري از معارف اهل بيت را به افراد آموخت .

لازم است بدانيم كه حجازي ها ، كه اهالي مكه و مدينه باشند ، محبت اهل بيت را در دل دارند و واقعاً از نظر اخلاقي و خوي و صفت ، انسان اينها را آدم هاي پيشرفته مي بيند . بسيار فرق دارند با نجدي ها ؛ چون در زمان حج ، غير از حجاز ، افراد ديگري را از نجد مي آورند تا ياري شان كنند .

مي خواهيم بگويم كه محبّت اهل بيت در ميان اهالي مكه وجود دارد و اكنون موقوفات بزرگ و مهمي هست كه مال اشراف و سادات علوي بوده و خاندان اشراف و شريف حسين ، پيش از سعودي ها ، از خاندان اهل بيت بوده است . بنابراين ، اكنون آثاري كه ما در اين سرزمين مي بينيم . ممكن است از همان افراد معتقد و پاي بند به محبّت اهل بيت باشد .

ميقات حج : جناب آقاي دكتر شهرستاني ! در باره شيعيان آن زمان مدينه ، كه احيانا در مكه بودند ، چيزي به خاطر داريد ؟ در آن زمان وضعيت نخاوله و برخورد با آنان چگونه بوده است ؟

آقاي شهرستاني : در مدينه تعداد شيعيان ، حدود بيست تا بيست و پنج هزار نفر بودند ولي الآن مي گويند به حدود پنجاه هزار نفر مي رسند . اينها شيعيان تمام عيار و در اصطلاح ، شيعه هاي اثني عشريِ اصولي بودند و در اينجا زندگي مي كردند ولي چون اصيل بودند ؛ يعني مال همين زمين بودند و به ايمان خودشان واقعاً پابند بودند . آنان توانستند وجود خود را در ميان سني هايي كه اطرافشان بودند ، بلكه در بين وهابي هايي كه اطرافشان بودند ، حفظ كنند ، ولي با كمال تأسف ، به دليل اين كه اولا آنان را به مدارس راه نمي دادند ، ثانياً از نظر اقتصادي هيچ كاري در اختيارشان گذاشته نمي شد ، مردمان فقير و ضعيف و تهي دست بودند . باغات محدودي را داشتند از درآمد خرماي آن درخت ها استفاده مي كردند . وقتي موسم حج مي شد ، اينها دسته دسته و درگروه هاي


158


چهارنفري ، پنج نفري مي آمدند جلوي كاروان ها و با اين كاروانها صحبت مي كردند درد دل مي كردند و حجاج ايراني به آنها كمك مي كردند محبت مي كردند . همه گونه اظهار لطف به ايشان مي كردند ؛ چه مادي ، چه معنوي . الآن با لطف خدا به دليل اين كه شهر چون بزرگ شد ، باغ هاي آنان ضمن شهر شد و زمين ها قيمت هاي سرسام آوري را پيدا كرد ؛ لذا وضع بسياري از آنان الآن بسيار خوب است و از نظر اقتصادي ديگر ناراحتي ندارند ولذا آنچه را كه آن زمان مي ديديم ، از اين آقايان نخاوله ها كه مي آمدند با گروه هاي ايراني درخواست كمك مي كردند چيزي ديده نمي شود .

ميقات حج : در بقيع و اُحد ، ساختمانهايي ساخته و ديواركشي جديد كرده اند . وضعيت قبرها تا الآن ، از سالي كه شما براي اولين بار مشرف شديد ، يكسان است يا خير ؟

آقاي شهرستاني : پيش از اين ، قبرها وضعيتي ناراحت كننده داشت . كثيف و غيرمناسب بود . ديوار كوتاهي هم اطراف آنها بود . با گِل ساخته شده و راهها همينگونه بود كه امروز هست . مانند قبرستان ترك شده و فرسوده اي كه در شهري قديمي وجود دارد . الآن الحمد لله اين راه ها همه سنگ فرش ، مرتب و محدود شده اند . قبرها تا حدي معلوم و مشخص است . خيلي فرق است ميان آنچه بود و آن چه الآن هست .

ميقات حج : اخيراً شنيده ايم كه حضرت عالي در كاظمين و بعضي شهرهاي ديگر عراق هم اقدامات بسيار خوبي انجام داده ايد . اگر ممكن است مقداري از كارهاي خود در آن


159


اماكن مقدس توضيح دهيد .

آقاي شهرستاني : با لطف خداوند و عنايات پروردگار ، در واقع ما بعد از توسعه حرم مطهّر حضرت علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) در مشهد و برداشتن آن ديواري كه ميان مسجد بالاسر و ضريح بود ، يكي از آقايان اهل علم به نام آقاشيخ محمدحسين مؤيد از من خواست همان كاري كه در مشهد و خراسان انجام شده را در كاظمين براي قبر امام موسي بن جعفر و امام محمد جواد ( عليه السلام ) انجام دهيد . چون اين تنگنايي است ميان ضريح و ستوني كه دو گنبد را بر مي دارد ، در وقتش آمدم و طرحي را تهيه كردم و مطالعاتي را انجام داده ، تقديم كردم ، ولي وزارت اوقاف مخالفت كرد . بعد گروه هاي مهندسين تشكيل شد . همه نظر دادند كه مي توان اين كار را انجام داد ، ولي متأسفانه وقتي خواستيم شروع كنيم ، جلوي ما را گرفتند و وزارت اوقاف مانع فعاليت ما شد . لذا روز شماري مي كرديم كه در عراق وضع تغيير يابد تا اين كه بتوانيم باز هم موفق شويم در قبر امامين جوادين ( عليهما السلام ) كاري را انجام دهيم كه يادگار بماند .

در سال گذشته ، وقتي آمدم ، ديدم كه متأسفانه وضع مانند گذشته است . از مسؤولان ، به خصوص جناب آقاي آيت الله آقا سيدحسين صدر خواستم كه اگر اجازه دهند ، ما اين توسعه را انجام دهيم . خوشبختانه همان شب دستور دادند كه ما را ببرند به حرم و وضع را با دقت ببينيم و از روز دوم ، كار را آغاز كنيم .

كاري كه كرديم اين بود كه براي اين كه زوّار هميشه حركت داشته باشند و هنگام زيارت متوقف نشوند ، از بام شروع كرديم و در داخل ستونها تونل كنديم و بتون ريختيم و پل بتون آرمه كنسولي ساختيم كه بتواند با وزنه سنگيني كه در پشت سرش دارد ، گنبد را تحمّل كند . بعد از اين كه اين كار انجام شد ، شروع كرديم به برداشتن اين دو ستون و فعلا با عنايت پروردگار و توجّهات دو امام ( عليهما السلام ) ، اين كار به خوبي انجام شد و زوار مي توانند به راحتي حركت كنند . اگر جمعيت حتي ده برابر شود ، به راحتي و بدون ازدحام حركت مي كند . لذاست اين توفيق هم با لطف خدا و عنايات پروردگار نصيب ما شد .

يكي از گرفتاري هاي اساسي زوار محترم امام حسين ( عليه السلام ) در كربلا ؛ اعم از عرب ، ايراني و غير ايراني ، وقتي به شهر مي آيند با كمبود واحدهاي بهداشتي مواجه مي شوند


160


از اول هم در مضيقه بودند . بنا به دستورات مرجعيت و كمك بعضي از خيّرين ايراني قرار شد كه ما ، واحد بزرگي كه شامل حدود چهارصد واحد توالت و سيصد محل وضو باشد و به طور كامل و مدرن به نحوي كه در سطح بهترين واحدهاي دنيا مقايسه شود ، انجام دهيم ؛ با دو فرض ، يك اين كه زوار از جهت تطهير بتوانند در آسايش باشند . دوّم اين كه نوع و سطح كار ايراني را در آنجا ارائه كنيم و ببينند كه ايرانيان چقدر علاقه و ارادت به اين آستان مقدس دارند و امكانات و پيشرفت هاي فني آنها از سطح جهاني كمتر نيست ، لذا با اين دو هدف اين واحدها آغاز شد . اميدواريم كه در اربعين امسال از آن بهره برداري شود . گرچه وضع امنيتي تعريف ندارد و ناراحتي هايي وجود دارد ، ولي ما توانستيم با به طور شبانه روز كار كنيم و از خود سيدالشهدا كمك خواستيم اتمام اين برنامه .

اين برنامه در نظر آقايان ؛ چه متبرّعين ايراني و چه مرجعيت ، اين است كه فقط به كربلا اختصاص نيابد ، بلكه در كاظمين و سامرا هم اجرا شود . در نجف بلكه در راه هاي ميان شهرهاي مذهبي هم چنين واحدي ساخته شود كه زوّار قبل از وارد شدن به حرم ، به آنجا بروند و استراحت و تطهير كنند و وضويي بگيرند و باطهارت و شادابي به حرم مشرف شود . در صدد هستيم دنبال زمين برويم ، اميدواريم كه خداوند عنايت كند و اينها هم انجا شود .

ميقات حج : اكنون پرسش آخر را طرح مي كنيم ، آقاي دكتر ! چند سال داريد و اهل كدام يك از شهرهاي ايران هستيد و چند فرزند داريد ؟

آقاي شهرستاني : پيشتر گفتم كه در سال 1311 و در كربلا متولد شدم و در سال 1337 ، بعد از اوّلين انقلابي كه شد ، هجرت كريم به ايران . حدود هفت ، هشت سال ساكن مشهد بودم و توفيق ياري ام كرد در حرم حضرت رضا ( عليه السلام ) كارهايي را انجام دهم . پس از آن ، به تهران منتقل شدم و از آن زمان به بعد در تهران ساكن هستم . البته از آنجا كه معتقدم بايد پيام و رسالتي به كشورهاي ديگر نيز داشته باشيم ، لذا بسيار سفر مي كنم تا شايد بتوانم از نظر مذهبي و اعتقادي كاري انجام دهم . و كارهايم را را توأم با كارهاي فني مي كنم كه آن كارهاي فني بتواند ارائه كننده توانايي يك ايراني شيعه باشد .


161


اجداد ما از شهرستانك اصفهان هستند . ميرزا اسماعيل شهرستاني آخرين فرد از خاندان ما در ايران بوده . ميرزا مهدي شهرستاني ، بعد از منقرض شدن حكومت صفوي ( حدود 1000 هجري ) به كربلا هجرت مي كند و مشغول تحصي علوم ديني مي شود . در آن زمان مكتب اَخباري ها رونق پيدا مي كند و مرحوم آقا شيخ يوسف بحراني صاحب الحدائق ، رياست حوزه كربلا و همچنين رياست حوزه هاي علميه شيعه را در منطقه داشته است . شخصي به نام وحيد بهبهاني در زمان ايشان مطرح گرديده و پيرو مكتب اصولي مي شود و معروف است كه مي رود روي بام يكي از ايوان هاي صحن سيدالشهدا و فرياد مي زند « أَنَا الْمُجَدِّد رَأْس ألف سنة » ، مردم را دور خودش جمع مي كند و مكتب اصولي را ترويج مي كند و پس از آن ، شاگردان برجسته اي تربيت مي كند ، به طوري كه وقتي مي خواهد فوت كند ، از ايشان سؤال مي كنند كه پس از شما به چه كسي مراجعه كنيم ايشان مي فرمايد : « عَلَيكُم به المعاد الأربعة » نام چهار تا از شاگردان برجسته ايشان مهدي بوده ؛ ميرزا مهدي شهرستاني ، ميرزا مهدي بحرالعلوم ، ميرزا مهدي نراقي و ميرزا مهدي شهيد .

لذا بعد از فوت مرحوم وحيد بهبهاني ، ميرزا مهدي شهرستاني در كربلا مي ماند ، ميرزا مهدي بحرالعلوم مدتي از عمر خود را در مكه سپري مي كند و بعد به نجف برمي گردد و ميرزا مهدي نراقي و شهيد به ايران مهاجرت مي كنند . بنابراين ، فاميل شهرستاني از هزاره هجري تا حالا در كربلا بوده اند .



| شناسه مطلب: 83407