بخش 11

هجرت از وادی خود به خدا


163


ميقات حج - سال چهاردهم - شماره پنجاه و پنچم - بهار 1385

خاطرات


164


هجرت از وادي خود به خدا

علي دارابي

تمامي افعال ديني داراي جوهر و ماهيت اند كه حقيقت حكم شرعي را تشكيل مي دهند . رفتارهاي عيني ، خود به خود ارتباطي با مقوله ارزش ها ندارند ، بلكه اين روح حاكم بر عمل و انديشه ها و انگيزه هاي انسان است كه به رفتار و اعمال او معني و مفهوم مي بخشد .

انسان ها در طول عمر خود بارها و بارها به سير و سفر مي روند ، اما اين سيرها ، سير جغرافيايي و مادي است و گذار از قطعه اي از زمين به سرزمين ديگر است . گونه اي ديگر از هجرت ها وجود دارند كه انتقال و گذار مادي و فيزيكي تنها كالبد و جسم آن ها را پديد مي آورد ، ولي در بطن و متن آن ، مسافر نقشه جغرافياي ديگري را پيش رو دارد ؛ نقشه اي كه در آن خبري از مرزهاي سياسي ، درياها ، راه ها و كوه ها نيست ؛ بلكه نقشه اي است كه در آن مراحل و منازل سير و سلوك « معنوي » انسان به سوي ابديت و كمال مطلق ترسيم شده است . سيري از « خود » آغاز و به « خدا » پايان مي يابد . جالب اين كه برخلاف « هجرت مادي » ، هركسي اهل « هجرت معنوي » نيست . ما به سوي خانه خدا مي رويم ؛ جسممان با پرنده اي فلزي و روحمان با پرنده دل .

سفري به سوي نور مطلق و هستي محض ؛ سفري كه رمز و راز عبورش چيزي


165


جز از خود گسستن و به دوست پيوستن نيست :

ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست * * * تو خود حجاب خودي ، حافظ از ميان برخيز

خدايا ! ياري مان كن تا از بند اسارت در نفسانيت خود رها شويم و در آسمان نامتناهي رحمت تو به پرواز درآييم . خدايا ! نشاني خانه ات را مي دانيم ، اما « راه » كافي نيست ؛ به « راهنما » نيز محتاجيم . اين طريق را بدون هدايت و عنايت تو چگونه طي كنيم ؟ !

طي اين مرحله بي همرهي خضر مكن * * * ظلمات است بترس از خطر گمراهي

نه بال پريدن داريم و نه روش پريدن مي دانيم . مگر مقتضاي لطف بي كرانه تو دستگيري از بندگانت نيست ؟ ! پس ما را به طريق خود هدايت كن و در زمره بندگان حقيقي و مهاجران به سوي آستانه ات قرار ده . اكنون عزم كرده ام كه از روزمرگي ها و عادات سخيف دنيوي هجرت نموده ، زنجير تعلّقات و دلبستگي هاي خويش را از لذايذ و زينت هاي حقير دنيا پاره كنم و به دوران اسارت خود پايان دهم . و اين سفر ، مقدمه اي است براي اين « آزادي معنوي » .

حج ، حديث « آزادي » و « بندگي » است . « آزادي » از آن چه كه دون شأن انسانيت انسان و روح الهي اوست و « بندگي » خداوندي كه هرچه هست اوست و هرچه داريم از نعمات و الطاف كريمانه او است .

تا هنگامي كه در قفس آهنينِ تن اسيريم ، ديدگانمان به روي حقايق هستي بسته است و از عالم به جز ظاهري فريبنده درك نمي كنيم . بايد از « ماده » گذر كرد و به « معنا » رسيد تا حياتمان رنگ خدا بپذيرد و ديدگانمان نور معنويت بيابد .

« زندگي انساني » در فعاليت هاي زيستي انسان ، همچون تپش قلب و جريان خون و سلسله اعصاب نيست ؛ زندگي حقيقت ديگري است كه تنها در سايه « عبوديت » حاصل مي شود . قرآن كريم مي فرمايد : « ما پيامبر را به سوي شما فرستاديم تا شما را زنده گرداند »


166


پس معلوم مي شود كه حياتي فراتر از حيات مادي نيز در ميان است كه از رهگذر وحي و نبوّت حاصل مي گردد . در نخستين گام ، نيت خود را براي خدا خالص مي كنم و هدف غايي .

خويش را رضاي حق تعالي و قرب به سوي او قرار مي دهم و آرزو دارم كه خداوند نيز ياري خود را از من دريغ نكند كه : { وَالَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا . . . } .

حج از مهم ترين عباداتي است كه در اسلام تشريع شده و داراي آثار و بركات فراوان و بي شماري است . امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : بدان كه خداوند عالم وجوب حج را در ميان ساير عمل ها به ذات شريف خود نسبت داد و فرمود : { وَلِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً . . . } . ( 1 )

امام علي ( عليه السلام ) در وصيت نامه خود به امام حسن و امام حسين ( عليهما السلام ) مي فرمايند :

« خدا را ، خدا را ، درباره خانه خدا ، تا هستيد آن را خالي مگذاريد ؛ زيرا اگر كعبه خلوت شوت مهلت داده نمي شويد » . ( 2 )

علي ( عليه السلام ) در تشريح فلسفه حج مي فرمايند :

« خدا حج خانه محترم خود را بر شما واجب كرد ، همان خانه اي كه آن را قبله گاه انسان ها قرار داده كه چونان تشنگان به سوي آن رو مي آورند و همانند كبوتران به آن پناه مي برند . خداي سبحان كعبه را مظهر تواضع بندگان در برابر عظمت خويش و نشانه اعتراف آنان به بزرگي و قدرت خود قرار داد و در ميان انسان ها ، شنوندگاني را برگزيد كه دعوت او را براي حج اجابت كنند و سخن او را تصديق نمايند و پاي بر جايگاه پيامبران الهي نهند ، همانند فرشتگاني كه بر گِرد عرش الهي طواف مي كنند و سودهاي فراوان در اين عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوي وعدگاه آمرزش الهي بشتابند .

خداي سبحان ، كعبه را براي اسلام ، نشانه گويا و براي پناهندگان ، خانه امن و امان داد . اداي حق آن را واجب و حج بيت الله الحرام را واجب شمرد و بر همه شما انسان ها مقرر داشت كه به زيارت آن برويد . » ( 3 )

با هدف اشاعه و گسترش فرهنگ حج و نيز مشاركت در توسعه ادبيات زيارت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آل عمران : 97

2 . نهج البلاغه ، نامه 47

3 . نهج البلاغه ، خطبه 1


167


و ثبت و ضبط وقايع و رخدادها و انتقال آموزه هايي به مشتاقان كوي دوست خلاصه و چكيده اي از سفرنامه حج تمتّع سال 1382 را تقديم خوانندگان گرامي مي نمايم . اين سفرنامه به صورت خاطرات روزانه تنظيم شده است . اميد كه مورد قبول قرار گيرد .

يكشنبه 21/10/82

امروز آخرين روز اقامت ما در تهران است و ديروز آخرين جلسه كاروان بود . اعضاي كاروان ما 140 نفر هستند . كاروان شماره 17728 ، مدير كاروان محمد بايگان كه بالغ بر 18 بار مشرّف به حج شده است . روحاني كاروان حجة الاسلام علوي حسيني كه 16 بار مشرف شده است و روحاني معين ، حجة الاسلام جمال الدين سروش كه اولين سفر حج تمتّع اوست . تمام افكارم معطوف به اين سفر است و چند روزي است كه در پي مقدمات خداحافظي ؛ از جمله حلاليت طلبيدن ( 1 ) از اطرافيان هستم . پرواز ساعت 5/23 دقيقه و به مقصد مدينه خواهد بود .

چند ساعت قبل از پرواز به اتفاق خانواده عازم فرودگاه شديم . گذشتن از زير قرآني كه در دست پسرم ( حامد ) بود و پاشيدن آب به پشت سرم كه از جمله سنت هاي معمول ايرانيان براي مسافران است ، انجام شد . تشريفات پرواز طي شد و پس از نشستن در هواپيما ، دعاي سفر را خواندم . با حركت هواپيما و بلند شدن آن از زمين ، فكرم را از خانواده كه تا چند لحظه پيش به خود مشغول كرده بود برگرفتم و معطوف به مقصد كردم .

دوشنبه : 22/10/82

پس از سه ساعت و نيم پرواز ، هواپيمايي كه بر آن سوار بوديم ، ساعت 30/2 به وقت محلي عربستان ، در فرودگاه محمد بن عبدالعزيز شهر مدينه به زمين نشست . پس از كنترل گذرنامه ها و تكميل فرم هايي كه به حجاج داده شده بود ، به سوي هتل محل اقامت ؛ يعني هتل ماريوت كه از سلسله هتل هاي زنجيره اي فرانسوي است ، حركت كرديم . هتل ماريوت در تقاطع ملك فيصل و طريق عمربن الخطاب واقع شده و داراي 10 طبقه مسكوني ، 5 طبقه آشپزخانه ، زيرزمين و تأسيسات است . مسافت هتل تا حرم به صورت پياده 10 دقيق دقيقه است . پس از مشخص شدن محل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حلاليت خواستن از جمله كارهايي است كه قبل از مشرف شدن به خانه خدا بايد انجام داد . كسي كه به مسلماني ظلمي كرده باشد ، بايد از او عذرخواهي كند و دل او را به دست آورد و به اصطلاح حلاليت طلب كند ، در غير اين صورت حج او پذيرفته نيست . از ديگر اعمال قبل از حج ، تهيه مال حلال ، نوشتن وصيت نامه ، دادن صدقه ، خواندن آية الكرسي ، دو ركعت نماز ، پرداختن خمس ، خواندن دعاي فرج ، خداحافظي با بستگان و . . . مي باشد .


168


اقامت به اتفاق اخوي و همسرش كه در اين سفر در يك كاروان بوديم ، البته چند نفر از بستگان نيز در همين كاروان همراه ما بودند ، به حرم رفتيم . نماز صبح را همان جا خوانديم . زيارت پيامبر گرامي اسلام و حضرت زهرا ( عليها السلام ) را انجام داديم و براي زيارت ائمه بزرگوار عازم بقيع ( 1 ) شريف شديم . حج فرصتي است تا انسان رابطه خود را از تمام متعلقاتش قطع و تماماً متوجه حضورش در آن ساحت مقدس سازد . ظهر عازم حرم براي اقامه نماز جماعت شديم . از امروز قرار بر اين است ميان ساعت 4 تا 5 بعد از ظهر جلسه سخنراني ، مناسك و احكام برگزار شود .

در جلسه امروز ، كه دوشنبه بود ، ذكر قاضي الحاجات ( 2 ) را صد مرتبه گفتم و به ديگر همراهان نيز سفارش كردم .

سه شنبه 23/20/82

همراه برادرم عازم مسجدالنبي شديم . ازدحام جميعت در يك ساعت مانده به اذان صبح به قدري بود كه جا به سختي يافت مي شد . پس از نماز صبح ، به زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و بانوي بزرگ اسلام ، حضرت فاطمه ( عليها السلام ) رفتم و پس از خواندن نماز زيارت ، عازم بقيع شدم . در طي مسير ، صحنه جالبي توجهم را جلب كرد . در بين الحرمين ( ميان حرم نبوي و بقيع ) گروهي از زائران مالزيايي با لباس متحدالشكل سبز رنگ حضور داشتند كه روحاني شان برايشان سخنراني مي كرد . او در سخنان خود از ائمه ( عليهم السلام ) نام مي برد و از آنان تجليل مي كرد . در اين حال زائري ايراني كه احساس خوشحالي به او دست داده بود ، به سمت مبلغ ماليزيايي رفت و او را در آغوش گرفت و بوسيد و ماليزيايي هاي حاضر نيز ابراز احساسات كردند .

در آستانه ورودي بقيع ، زيارت ائمه و در كنار قبور مطهّر امامان معصوم ( عليهم السلام ) زيارت نامه خواندم . به تازگي حفاظي نرده اي جلوي قبور ائمه گذاشته اند تا ميان زائران و قبور مطهّر حايل شود ؛ قبوري كه هشتاد سال پيش ، گنبد و بارگاه داشت ، اكنون توسط وهابيان ( 3 ) تخريب شده است . سر و صداي زياد مأموران ، مزاحمت هايي را براي زائران بقيع ايجاد كرده است .

پس از خواندن نماز ظهر و عصر ، فرصتي پيش آمد تا به نيابت هر يك از بستگان ، دو ركعت نماز بخوانم . همچنين موفق شدم جزء دوم قرآن را ، كه از ديروز آغاز كرده ام ، تلاوت كنم . جلسات آموزش احكام به وسيله حجت الاسلام سروش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بقيع ، گورستان مدينه منوره است كه در زمان رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) بسياري از صحابه و پس از رحلت ايشان چهارتن از امامان معصوم ( عليهم السلام ) و نيز تعدادي از بزرگان تابعين و سادات اهل بيت عصمت و طهارت در آن جا به خاك سپرده شده اند . برخي دفن شدگان در بقيع عبارت اند از : امام حسن بن علي ( عليه السلام ) ، امام زين العابدين ( عليه السلام ) ، امام محمد باقر ( عليه السلام ) ، امام جعفر صادق ( عليه السلام ) ، فاطمه بنت اسد ( مادر حضرت علي ( عليه السلام ) ) ، فرزندان پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ( زينب ، ام كلثوم ، رقيه ، ابراهيم ) ، همسران پيامبر ( ام سلمه ، زينب بنت جحش ، ماريه قبطيه ، زينب بنت خزيمه ، عايشه دختر ابوبكر ، حفصه ، ام حبيبه ، صفيه ، سوده ، ريحانه بنت زيد ، جويريه بنت حارث ) ، عقيل بن ابي طالب ، عبدالله بن جعفر ، محمد بن علي معروف به ابن حنفيه ، ابوسفيان بن حارث و . . .

2 . اذكار هفته عبارت از : شنبه « يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ » ، يكشنبه « يَا ذَا الْجَلالِ وَالاِْكْرَامِ » ، دوشنبه « يَا قَاضِيَ الْحَاجَات » ، سه شنبه « يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ » ، چهارشنبه « يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ » ، پنج شنبه « لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ » و روز جمعه « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ » .

3 . به باور وهابي ها ، شفيع قرار دادن پيامبر در پيشگاه خدا و توسل جستن به آن حضرت ، شرك است كفر . وهابي ها در سال 1344هـ . ق . در حمله به برخي شهرهاي عربستان قبور پيشوايان و ائمه را تخريب و با خاك يكسان كردند و زماني كه به مكه وارد شدند ، گنبدهاي متعلق به عبدالمطّلب ، جدّ پيامبر و ابو طالب عموي آن حضرت و خديجه همسر آن بزرگوار و همچنين محل تولّد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و حضرت زهرا ( عليها السلام ) را ويران كردند . سپس به مدينه يورش برده ، در هشتم شوال 1344هـ . ق . گنبد و بارگاه ائمه ( عليهم السلام ) را در داخل بقيع منهدم كردند و ديوارها و صندوق و ضريحي را كه در روي اين قبور شريف بود از ميان بردند . از اين قبور ، به جز قطعه سنگ هايي كه در اطراف قبور نصب شده ، اثر و علامتي باقي نماند . تنها حرم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به جهت ترس از اعتراض مسلمانان جهان ، از تعرض و تخريب مصون ماند . ( براي آگاهي بيشتر نكـ : تاريخ حرم ائمه بقيع ، محمد صادق نجمي ) .


169


برگزار مي شود . او مي گويد : چهار بنا قصرهاي بهشتي هستند ؛ مسجدالحرام ، مسجدالنبي ، مسجدالاقصي و مسجد كوفه . ميان ركن يماني و حجرالأسود 70 تن از انبياي الهي مدفون اند . امير مؤمنان ، علي ( عليه السلام ) مي فرمايند : « بهترين آب در روي زمين ، آب زمزم است » زماني كه پيامبر در مدينه بودند ، آب زمزم را به عنوان هديه مي پذيرفتند . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :

« من هيچ گاه به ركن يماني نرسيدم مگر آن كه جبرئيل را در آن جا ديدم . براي كساني كه طواف مي كنند ، 60 ثواب و رحمت و براي كساني كه نماز مي خوانند 40 ثواب و براي آنان كه به كعبه مي نگرند 20 ثواب . »

امام صادق ( عليه السلام ) فرموده اند : « كسي كه نگاه به كعبه كند ، پيوسته يك حسنه براي او مي نويسند و يك سيئه و گناه از پرونده اش پاك مي كنند ، تا آن گاه كه چشم از كعبه بردارد . »

جلسه كه به پايان رسيد ، عازم حرم شديم . پس از نماز و زيارت ، برادرم را به ايوان صفّه و محراب تهجّد حضرت زهرا ( عليها السلام ) ، كه پشت منزل آن بانوي بزرگ واقع شده است ، بردم و برايش توضيحاتي دادم . در هر يك از مواقف ، دو ركعت نماز براي پدر و مادرم و دو ركعت براي همسر و فرزندانم خواندم .

روزنامه عرب نيوز را هر روز در اتاق ها توزيع مي كنند . آن روز صحنه اي از تحصّن برخي از نمايندگان دوره ششم مجلس شوراي اسلامي را چاپ كرده بود . همچنين تلويزيون ايران ( شبكه خبر و جام جم ) هم در عربستان قابل ديدن است . وقتي اخبار آن روز را از طريق آن روزنامه عربي و تلويزيون خودمان دنبال مي كردم از تصورهايي كه ممكن بود براي غير ايرانيان درباره وضعيت ايران پيش آيد ، خجلت زده و شرمنده مي شدم .


170


چهارشنبه 24/10/82

امروز سوّمين روز حضورمان در مدينه منوّره است . جلسات مرسوم روزانه ، ساعت چهار بعد از ظهر آغاز مي شود و حجة الاسلام علوي حسيني ، روحاني كاروان ، در حال تشريح مناسك حج است . بحث اين روز او در باره نيت ، طهارت و پاك بودن از حدث اصغر است ( كه لازمه آن داشتن وضو است ) و حدث اكبر ( كه لازمه اش غسل كردن است ) . پاك بودن لباس احرام و بدن و ستر عورت را از جمله شرايط اوليه طواف دانست و رعايت موارد زير را از واجبات طواف برشمرد :

اول : آغاز طواف از حجرالأسود و پايان آن در حجرالأسود .

دوم : رعايت حدّ فاصله ميان مطاف ( كعبه و مقام ابراهيم ) .

سوم : هفت شوط ( دور ) كامل .

چهارم : به طرف كعبه بودن شانه چپ .

پنجم : فاصله گرفتن از شاذروان .

ششم : داخل كردن حجر اسماعيل در طواف .

امروزمان هم ، چون روزهاي گذشته ، به نماز ، زيارت و قرائت قرآن گذشت . شب براي آزمون حمد و سوره نزد آقاي علوي ، روحاني كاروان رفتم كه پس از قرائت حمد و سوره تشويقم كرده ، سؤالاتي نيز در خصوص خمس و . . . پرسيد كه پاسخ دادم .

پنج شنبه 25/10/82

طبق روال چند روز گذشته ، نماز صبح را در حرم مي خوانم و سپس براي زيارت به بقيع مي روم . ازدحام جمعيت روزبه روز بيشتر مي شود . تعداد زائران تركيه ، پاكستان ، بنگلادش ، مالزي ، هندي ، اندونزي ، كشورهاي عربي و . . . هر روز بيشتر مي شود .

در بقيع ده ها تن از صحابه ( 1 ) پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دفن شده اند . فاطمه بنت اسد ، مادر حضرت علي ( عليه السلام ) كه مادر دوم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نيز به حساب مي آمد . او از نخستين زناني بود كه اسلام آورد . فاطمه بنت اسد در سال سوم هجرت از دنيا رفت . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) لباس خود را به تن او كرد و فرمود : بعد از ابوطالب ، براي من هيچ كس مهربان تر از او نبود ! همچنين فرمود : من لباسم را بر تن او كردم كه از زيباترين زينت هاي بهشتي باشد .

بي شك زيارت قبور ائمه در بقيع و قبر ابراهيم ، فرزند پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) و قبور مطهر ديگري كه صاحبان هركدام از آن قبور بخشي از تاريخ پر فراز و فرود اسلام را رقم زده ، خالي از لطف نيست . حضور 94 هزار زائر ايراني در مراسم حج باعث شده است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . برخي از صحابه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه در بقيع مدفون شده اند ، عبارت اند از :

ـ عثمان بن مظعون ؛ صحابي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) سيزدهمين كسي كه به آن حضرت ايمان آورد . او دو بار به حبشه هجرت كرد . در جنگ بدر شركت داشت و در سال دوم هجري درگذشت . عثمان بن مظعون نخستين مهاجري است كه در مدينه درگذشت و در بقيع دفن شد .

ـ اسعد بن زراره ؛ از بيعت كنندگان با پيامبر در عقبه و نخستين كسي كه به دستور آن حضرت نماز جمعه را در مدينه اقامه كرد .

ـ خنيس بن حذافه سهمي ؛ از هجرت كنندگان به حبشه و از نخستين اسلام آورندگان بود و بر اثر زخمي كه در جنگ بدر داشت ، سرانجام به شهادت رسيد .

ـ سعد بن معاذ ؛ از قبيله اوس و از صحابه بزرگ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه در جنگ بدر پرچم دار اسلام بود .

ـ عبدالله بن مسعود ، ابوسعيد خُدري ، مقداد بن اسود ، ارقم بن ابي ارقم و . . .


171


كه هيچ گاه اطراف بقيع خلوت نباشد و هميشه دلسوختگان شيعي ، پرواز وار بر گِرد آن مكان مقدس در چرخش باشند .

پس از نماز مغرب و عشا ، فرصتي دست داد تا براي همراهان توضيحاتي در باب مسجدالنبي ارائه كنم . مسجدالنبي كه مسجد پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) است ، در قسمت شرقي مدينه بنا شده و پس از مسجدالحرام ، مشهورترين مسجد در تاريخ اسلام است . هنگامي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به مدينه رسيد ، در خانه ابو ايوب انصاري منزل گزيد ؛ جايي كه شتر وي آن جا خوابيد . زمين مسجدالنبي ، از آنِ دو يتيم بود و در آن جا خرما خشك مي كردند . پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) آن را به مبلغ ده دينار از وليّ دو طفل خريدند و مسجد را در آن ساختند . مساحت زمين در آن روز حدود 2071 متر مربع بوده است . در ساختن بناي اين مسجد ، شخص پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) شركت داشتند .

ساخت مسجدالنبي در زمان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هفت ماه طول كشيد . ( 1 ) در داخل مسجدالنبي صفّه يا ايوان مانندي وجود دارد كه مهاجران اسلام در آن جا به سر مي بردند . اين دسته از مسلمانان به اصحاب صفه شناخته مي شوند .

روضه نبوي از ديگر مواقف مسجدالنبي است كه در ناحيه جنوب شرقي مسجد ؛ يعني مسافت ميان قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و منبر آن حضرت است و طول آن 22 متر و عرض آن 15 متر مي باشد .

محراب تهجّد از ديگر مواقف مسجدالنبي است كه جايگاه نماز پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) است و اين محراب در جريان توسعه مسجد در زمان وليد بن عبدالملك اموي ، در محل نماز پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ساخته شد . مئذنه بلال مكاني بود كه بلال بر آن اذان مي گفت و هم اكنون مؤذن مسجد النبي بر فراز آن رفته ، اذان مي گويد . مقام جبرئيل محلي است كه جبرئيل امين در آنجا به حضور رسول الله مشرف مي شد . خانه حضرت زهرا ( عليها السلام ) كه پيشتر در كنار خانه و مسجد پيامبر بود و اكنون در محدوده حرم قرار دارد ، ستون هاي مسجد نبوي از ديگر مواردي بود كه براي همراهان توضيحاتي در باره آن ارائه كردم .

در مسجد نبوي ستون هايي است كه هريك نامي مخصوص دارد . هشت ستون از زمان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هنوز باقي است كه با رنگ سفيد مشخص شده اند كه عبارت اند از :

ستون مخلّقه ؛ اين ستون در جاي تنه درخت خرمايي بنا شده كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به هنگام ايراد خطبه بر آن تكيه مي كرد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ساختمان حرم نبوي ، مدينه منوره ، سلمي سمر دملوجي ، ترجمه محمدرضا مرواريد ، تهران ، نشر مشعر ، چاپ 1377


172


روايت شده كه وقتي براي آن حضرت منبري ساختند ، از آن ستون ناله اي برخاست و به همين دليل به آن ستون « حنانه » نيز گفته اند .

ستون توبه ؛ آن را ستون ابو لبابه نيز مي نامند . پس از شكست بنو قريظه ، ابو لبابه به خاطر گناهي كه مرتكب شد ، مورد بي توجهي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ياران آن حضرت قرار گرفت و سرانجام خود را به ستون مسجد بست تا آن كه آيه اي در پذيرفته شدن توبه او به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نازل گرديد .

ستون محرّس ؛ علي ( عليه السلام ) در كنار اين ستون مي ايستاد و از رسول خدا محافظت مي كرد . اين ستون به « استوانه علي ( عليه السلام ) » نيز مشهور است ؛ زيرا جايگاه نماز آن حضرت بوده است .

ستون وفود ؛ رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) هيأت هاي نمايندگي و سياسي و سران قبايل را در كنار اين ستون به حضور مي پذيرفتند و با آنان ديدار مي كردند .

ستون سرير ؛ پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در كنار اين ستون تختي از شاخه هاي خرما مي گذاشت و شب بر روي آن استراحت مي كرد . زماني كه مسجدالنبي ساخته شد ، سه در براي ورود و خروج مردم ساختند . برخي از اصحاب نيز در حاشيه مسجد خانه ساخته ، دري به درون مسجد باز كردند . در سال سوم هجرت ، قبل از غروه اُحد بود كه به دستور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) همه درهاي خانه ها ، به جز در خانه علي ( عليه السلام ) به مسجد بسته شد . تعداد درهاي مسجد در امتداد زماني تغييراتي يافته است .

مشهورترين آن ها عبارت اند از :

1 . باب الرحمه

2 . باب جبرئيل .

3 . باب السلام

4 . باب النساء .

با توسعه هاي اخير ، مسجدالنبي هم اكنون داراي هفت در است .

اين مسجد 27 صحن دارد ، ( 1 ) كه دو صحن آن داراي 12 چادر با ارتفاع 14 متر است و هر چادر 10 تن وزن دارد و 90 ثانيه طول مي كشد كه چادرها باز يا بسته شوند . و داراي 6 ستون است كه وزن هر ستون 10 تن مي باشد . پاركينگ مسجدالنبي تعداد 4444 ماشين را در خود جاي مي دهد و تعداد ستون هاي مسجد 2104 عدد مي باشد . گنجايش مسجدالنبي هم اكنون بالغ بر 700 هزار نفر و ظرفيت پشت بام آن بالغ بر 90 هزار نفر است .

ساعت 10شب دعاي كميل در بين الحرمين برگزار شد . حضور زائران

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . براي آگاهي بيشتر نكـ : تعمير و توسعه مسجد شريف نبوي ، نوشته ناجي محمد حسن عبدالقادر الانصاري ، ترجمه عبدالحميد آيتي ( تهران ، مشعر ، 1378 ) .


173


ايراني در اين دعا و وجود هزاران پليس سعودي در صحنه ، نمايشي از قدرت شيعه در آن بلاد بود .

جمعه 26/10/82

صبح زود طبق معمول عازم حرم شديم ، چون فرصت زيادي نداشتيم به بقيع رفتيم و پس از خواندن نماز براي صرف صبحانه و برنامه ريزي براي زيارت دوره عازم هتل شديم .

مكان هايي كه امروز رفتيم عبارت بودند از : مسجد قبا ، ( 1 ) مسجد قبلتين ، ( 2 ) احد ( 3 ) و مساجد سبع كه در واقع همان محل وقوع جنگ احزاب و يا خندق است . مساجد هفت گانه اي كه با نام مسجد علي ( عليه السلام ) ، فاطمه ( عليها السلام ) ، فتح و . . . در آن جا بود ، در طرح جديد ، در يك مسجد بزرگ در حال طراحي و بازسازي بود .

دو روز ديگر در مدينه هستيم و سپس به سوي مكه حركت خواهيم كرد . محمد بايگان مدير كاروان مي گفت : از 25 ذي قعده تا 8 ذي حجه مدارس مكه و مدينه تعطيل اند . ساكنان شهر مدينه در اين ايام ميزبان حجاج بلاد اسلامي هستند . براي خريد سوغاتي به مغازه هاي اطراف هتل طيبه رفتيم ، در آن جا هزار توماني هاي ايران بهوفور در همه مغازه ها مبادله مي شد .

شنبه 27/10/82

صبح زود عازم حرم شديم و پس از آن ، به زيارت بقيع شريف رفتيم . نيمه شب باران آمده و زمين نمناك بود . هر روز از كشورهاي مختلف بر تعداد زائران افزوده مي شود ؛ با رنگ ، نژاد و ملّيت و زبان گوناگون . اما همه اين ها به يك خدا ، كعبه ، قرآن و حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) اعتقاد دارند و اين عامل وحدت چون چتري فراگير همه مسلمان ها را دربرگرفته است :

ـ زائران تركيه با 104 هزار نفر ، بيشترين تعداد زائر را تشكيل مي دهند . آنان داراي لباس هاي متحدالشكل كرم و طوسي هستند . زنانشان با پوشش كامل در حرم و ديگر اماكن حاضر مي شوند . پرچم كشورشان را بر روي لباس هاي خود دوخته اند .

ـ افغان ها با شكل و شمايل خاص خود با لباس هاي افغاني ، كه معمولاً يك پتوي كوچك بر سر خود انداخته اند .

ـ پاكستاني ها نيز همين لباس و قيافه را دارند .

ـ چيني ها با لباس هاي بلند كرم ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . قبا دهكده اي بوده در دو ميلي مدينه ، كه مقارن هجرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به اين شهر ، طايفه بني عمرو بن عوف در آن سكونت داشتند . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پس از ورود به مدينه ، با كمك اصحاب و يارانش نخستين مسجد را ، كه به قبا معروف شد ، در همين مكان ساختند . آيه « لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْوَي . . . » درباره همين مسجد نازل شده است .

2 . اين مسجد در فاصله 5/3 كيلومتري مسجدالنبي در شمال غربي مدينه واقع است و در ماه شعبان ، سال دوم هجرت ، هنگامي كه پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) نماز ظهر را مي خواندند آيه « فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها . . . » نازل شد و آن حضرت براي نماز روي خود را از بيت المقدس به طرف كعبه برگرداندند . در اين مسجد به يادبود اين تغيير ، دو محراب به سوي قبله نخستين و قبله دوم ساخته بودند كه در نوسازي اخير ، آن ها را برداشته اند .

3 . اُحد نام مجموعه اي از كوه هاي بزرگ و كوچك در شمال مدينه است كه حدود 6000 متر طول دارد . در اين منطقه مسلمانان با كفار جنگيدند كه متأسفانه امروزه به علت گسترش شهر ، دشتي كه مي توانست بسياري از اسناد تاريخي مربوط به تاريخ مدينه و تجاوز قريشيان به مدينه را نشان دهد به مرورِ زمان ، در لابلاي ساختمان ها به فراموشي سپرده شده است .


174


مشكي و آبي ( سه رنگ ) مجزا ، كه مرتب لباس خود را عوض مي كردند و خيلي با نظم ، در حج شركت كرده بودند .

ـ آفريقايي ها بيشتر بلند قد ، تكيده و لاغر ، سيه چرده و هرچند معدودي از آن ها چاق و فربه هستند .

ـ مالزيايي ها آرام و صبور ، منظم با قد و قواره كوتاه هستند .

ـ ايراني ها هم با شكل و شمايل خوب و در كاروان هاي منظم در انظار ظاهر مي شوند . بانوانشان داراي چادر مشكي به سر مي كنند و مردانشان كتوشلوار طوسي و سرمه اي مي پوشند .

هر روز زائران شهر مدينه بيشتر و بيشتر مي شود ؛ از جمله مواردي كه امسال نسبت به گذشته چشمگير است ، استفاده از ماسك براي جلوگيري از سرماخوردگي و استفاده از تلفن همراه است كه مزاحمي است جديد براي زيارت و عبادت .

در ميان زائران ، چهره هاي جوان كمتر ديده مي شود و بيشتر پير و سالخورده اند .

برخي تفاوت ها ميان شيعه و سني ، در احكام و مناسك ، گروهي از همراهان را ؛ به ويژه هنگام خواندن نماز متعجب مي ساخت ، از اين رو ، در فرصتي كه پيش آمده بود ، آن تفاوت ها را توضيح دادم .

دوشنبه 29/10/82

امروز آخرين روز حضور ما در مدينه است . طبق معمول روزهاي گذشته ، صبح زود عازم حرم شديم . جمعيت به قدري زياد بود كه نتوانستيم وارد داخل حرم شويم . در روبه روي باب جبرئيل نماز خوانديم و بعد براي وداع به بقيع رفتيم . از ساعت 15 شور و همهمه اي در هتل محل اقامت برپا شد . همه آماده حركت به مسجد شجره ( 1 ) شده بودند . بسياري از زنان چادر سفيد و مردان حوله احرام كه همه سفيد يك دست بود ، بر تن كرده بودند تا لحظاتي بعد همگي محرم شوند . كاروان ما ، كه از چند ساعت قبل از اذان حركت خود را آغاز كرده بود ، پس از چند توقف ، در چند ايستگاه ايست و بازرسي پليس ، هنگام اذان مغرب به مسجد شجره رسيديم .

نماز مغرب و عشا را خوانديم و تلبيه ( 2 ) گفتيم . حال و هواي معنوي خاصي همه را فرا گرفته بود . برخي گريه مي كردند ؛ آري :

« احرام در ميقات ، نشانگر از بين رفتن مرزها و تشخّص ها و داشتن ها و نداشتن هاست ، چرا كه لباس تشخّص و تبعيض است . مرز و تفرقه است و تفاوت آن ظاهر آدم ها را متفاوت مي كند ، اما با

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مسجد شجره در فاصله حدود يك فرسنگ و نيم از مدينه قرار داشته كه اكنون با گسترش شهر ، اين مسافت كمتر شده است . چون درخت در كنار مسجد بوده ، اين مسجد به نام « شجره » معروف گرديده است . اهميت اين مسجد بيشتر در آن است كه پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) در عمره حديبيه ، عمرة القضاء و در حجّة الوداع ، در آن جا محرم شد . هم اكنون حاجيان ايراني كه پيش از اعمال عمره به مدينه مي روند ، در مسجد شجره احرام مي بندند .

2 . تلبيه يا همان ذكر « لَبَّيْك ، اَللَّهُمَّ لَبَّيْك ، لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك ، إِنَّ الْحَمْدَ وَالنّـِعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْك ، لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك » . اين ذكر يك بار آن واجب و بيش از آن مستحب است . برخي از مراجع و فقها گفته اند « إِنَّ الْحَمْدَ وَالنّـِعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْك ، لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك » را از باب احتياط بخواند .


175


احرام اين مرز و تبعيض از بين مي رود . همه يك دست سفيد مي پوشند ، آن هم سفيدي ساده براي مردان حتي بدون دوخت ، دو تكه پارچه و براي زنان ساده ، بي طرح ، بي رنگ ، بي هيچ نشاني از تجمّل و زر و زيور . عبادتي كه بسياري از علما و نويسندگان به كار برده اند و حتي افراد عادي در هنگام محرم شدن از آن ياد كرده اند ، تعبير كفن پوش شدن با احرام بستن است ؛ يعني لباسي كه در هنگام سفر به سوي خدا مي پوشيم ، در آغاز سفر به سوي خانه خدا هم مي پوشيم . با احرام بستن در محشر انسان ها ، فرد گم مي شود . حتي بسياري از آن چه زندگي براي انسان محدوديت ها و زرق و برق ها را به همراه دارد . با محرم شدن بر خود حرام مي كنيم هرچه كه ما را به ياد خودمان مي آورد و نشاني از ما به همراه دارد ، هرچه كه مي پنداشتيم در زندگي نمي توانيم آن را ترك و رها كنيم و هرچه يادگار دنياست بر خود حرام مي كنيم ؛ مثل نگاه در آيينه و خيلي از روزمرگي و روزمرگي ها را از خودمان دور مي كنيم ، لبيك مي گوييم ؛ يعني به نداي دعوت خدا پاسخ مثبت مي دهيم . به سوي او ، همچون براده هاي آهن ، كه جذب مغناطيسي قوي مي شوند ، جذب شده و حركت مي كنيم . . . به سوي مكه مي رويم » .

فاصله مدينه تا مكه 450 كيلومتر است . حدود 30 : 3 دقيقه بامداد به مكه رسيديم .

مكه ـ سه شنبه 30/10/82

در قرآن كريم ، از مكه به نام هاي زير ياد شده است : بكه ( آل عمران : 96 ) ، امّ القري ( انعام : 92 ، شوري : 77 ) ، بلد ( بلد : 1 ) ، بلد امين ( تين : 3 ) ، البلدة ( نمل : 91 ) ، حرم امن ( قصص : 57 ، عنكبوت : 67 ) . مكه ام القري و مركز ظهور دين اسلام است و گذشته از شرافت و قداستي كه از آغاز خلقت و به خصوص از زمان حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) داشت ، نخستين آيه هاي قرآن كريم نيز در آن جا بر پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرود آمد و نيز آن جا زادگان آن حضرت و امير مؤمنان ( عليه السلام ) و فاطمه زهرا ( عليها السلام ) است . مكه در ارتفاع 330 متر از سطح دريا قرار دارد و رشته كوه هاي متعددي آن را فرا گرفته است . هرچند اين شهر از هزاران سال پيش به قداست معروف بوده اما سراسر اين تاريخ جز آغاز و آخر آن به درستي روشن نيست . به فرموده قرآن كريم ، نخستين كس ابراهيم بود كه خانواده خود را در اين سرزمين بي آب و علف جاي داد . با ورود به مكه ، ديگر زمزمه و يا فرياد لبيك ها قطع


176


مي شود ؛ يعني ديگر رسيده ايم . جالب است كه كعبه در مركز درّه اي واقع شده چون شهر مكه ، شهري كوهستاني است ، ولي كعبه در پايين ترين قسمت اين شهر كوهستاني يعني در وسط دره واقع شده ، حتي در خود مسجدالحرام ، كعبه در پايين ترين نقطه آن قرار گرفته و همواره عادت كرده ايم كه در صعود و حركت به سوي بلندي ، به عظمت برسيم ، بهويژه آنگاه كه عظمت خدايي است ، ولي اين جا به عكس هرچه پايين تر مي رويم و از بلندي فرود مي آييم به خدا نزديك تر مي شويم و در مقابل كعبه ، كه قبله نماز روز و شب ماست و به سوي آن نماز مي گزاريم ، به سوي او مي ميريم و به سوي او دفن مي شويم و مرگ و حياتمان رو به اوست ، حاضر مي شويم .

پس از رسيدن به شهر مكه ، به محلّ اسكاني كه در خيابان ابن قيم ، در عزيزيه ، در نظر گرفته شده بود ، رفتيم ، پس از مستقر شدن در اتاقمان ، وضو گرفتيم و عازم مسجدالحرام شديم .

مسجدالحرام همان مسجد پيرامون كعبه است و قديمي ترين و معروف ترين مسجد در تاريخ اسلام به شمار مي آيد . تاريخ نشان مي دهد كه پس از رحلت پيامبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) ، مردم خانه هاي خود را نزديك به كعبه مي ساختند ، سپس در دوران خلفا از آن جلوگيري كرده و به تدريج بر مساحت مسجد افزودند ؛ به شكلي كه هم اكنون حدود يكصد و هشتاد هزار متر مربع مساحت دارد . شصت و دو در بزرگ و كوچك براي آن ساخته اند ؛ سه در اصلي و بزرگ آن به نام هاي « باب العمره » ، « باب السلام » و « باب ملك العزيز » معروف است و بر هريك دو مناره به ارتفاع 92 متر با قاعده اي به ابعاد 7 × 7 متر قرار دارد و بر تارك هر مناره ، هلالي به ارتفاع 6/5 متر از برنز طلاكاري است . هفتمين مناره مسجد بر در « باب الصفا » است . دو مناره بزرگ نيز كه هريك به ارتفاع 89 متر است وجود دارد و بدين ترتيب ، تعداد آن ها به نُه عدد رسيده است . مسجد با وسعت فعلي گنجايش حدود 820 هزار نمازگزار را دارد . در مسجدالحرام ، پس از اقامه نماز صبح اعمال حج را به جا آورديم . نيت ، هفت بار طواف كعبه ، دو ركعت نماز پشت مقام ابراهيم ، هفت بار سعي صفا و مروه و تقصير از جمله اعمالي بود كه به جا آورديم .

گاهي همراه شدن با كاروان ، به دليل ازدحام جمعيت ، تقريباً غير ممكن مي شود . فشار جمعيت بارها و بارها طواف را با مشكل روبه رو مي كرد . امروز پايم به پاي


177


زائري از تركيه خورد و مقداري از آن را كبود كرد . درد پا و رفتن به پيش دكتر بختياري ، پزشك كاروان موجب آشنايي بيشتر بين ما شد . او تخصص بي هوشي دارد و اين دومين بار است كه به عنوان پزشك كاروان به حج مي آيد .

او مي گويد از سياست خوشش مي آيد ولي به شدت از ورود به عرصه سياست برائت مي جويد و . . . دكتر بختياري كه از زاويه نگاه يك پزشك به برخي مسائل حج مي نگرد ، درخصوص وضعيت پزشكي حجاج ايراني معتقد است كه حجاج مي بايست از مدت ها قبل تحت نظر پزشكان قرار گيرند و معاينات دقيقي بر روي آن ها انجام گيرد . كاهش و كنترل قند خون و فشار براي آن هايي كه با اين مشكلات روبه رو هستند ، از ضروريات است و همچنين سرماخوردگي حجاج به علت خستگي بيش از حد و مستهلك شدن انرژي شان را رايج ترين بيماري در حج مي داند .

چهارشنبه 1/11/82

روز نخست بهمن ماه ، فكرم بي اختيار به ايران كشيده مي شود و به ياد مبارزات مردم بر ضدّ رژيم شاه ، به رهبري حضرت امام خميني ( قدس سره ) در انقلاب اسلامي و كليه شهيدان انقلاب اسلامي افتادم . آشوبي از يادها و خاطرات ، ذهنم را درگير مي كند . اما براي آن كه هرچه بيشتر بتوانم از فضاي معنوي حج استفاده كنم ، سعي مي كنم كه تمام حواس خود را متمركز اين فضا و ساحت بسازم . امشب پس از نماز عشا به بام مسجدالحرام رفتم . از بالاي مسجدالحرام چشم انداز بسيار زيبايي است . مسجدالحرام داراي 9 گلدسته است كه همگي دوتايي و تنها يكي از آنها ، كه در سمت حجرالأسود است ، تنها است .

حجرالاسود كه در ركن شرقي است و به ارتفاع تقريبي يك و نيم متر از زمين قرار گرفته ، سنگي است سياه ، مايل به سرخي و بيضي شكل ، به قطر سي سانتي متر ، كه در آن ، نقطه هاي قرمز ديده مي شود و در پوششي از نقره قرار گرفته است .

چاه زمزم ، كه با بيست پله به زير زمين مي رسيد ، همسطح ديگر جاهاي مسجدالحرام شده است و اكنون هيچ اثري از ورودي قبلي به چشم نمي خورد . هر يك از مكان ها و مقام هاي مسجدالحرام تاريخ خود را دارد . در تاريخ آمده است هنگامي كه ابراهيم همسرش هاجر و اسماعيل را به مكه آورد و كنار كعبه


178


سكونت داد ، اسماعيل به شدت تشنه شد و مادر به دنبال آب ميان صفا و مروه دويد و سرانجام زمزم به امر الهي جوشيد . پس از مدتي آثار چاه از ميان رفت تا آن كه عبدالمطّلب بار ديگر آن را حفر كرد و از آن زمان تاكنون حاجيان از اين آب بهره مند مي شوند .

پنج شنبه : 2/11/82

حجت الاسلام علوي ، اعمال اول ذي حجه را براي زائرا كاروان بيان كرد ؛ روزه گرفتن ، خواندن دو ركعت نماز ميان مغرب و عشا در اين دهه ، خواندن دعايي بعد از نماز صبح و پيش از مغرب منسوب به امام صادق ( عليه السلام ) و خواندن دعايي كه حضرت جبرئيل براي حضرت عيسي ( عليه السلام ) هديه آورد و بالاخره خواندن تهليلات منسوب به اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) .

جمعه 3/11/82

امروز مصادف با اول ذي حجه است . ازدحام زائران به قدري است كه رفت و برگشت به حرم ساعت ها طول مي كشد . امروز باران رحمت الهي در شهر مكه باريدن گرفت و به قدري باريد كه تمامي مسجدالحرام را آب فرا گرفت .

شنبه 4/11/82

صبح به قبرستان ابوطالب رفتم . محوطه وسيعي است در كنار پل حجون و اكنون گورستان مردم مكه است . در گذشته به نام « شعب ابي دب » معروف بوده و عبد مناف ، عبدالمطّلب ، ابوطالب ، خديجه كبري ( عليهم السلام ) و تعداد زيادي از صحابه ، تابعين و علما در آن جا مدفون اند . برخي به غلط گمان كرده اند كه شعب ابي طالب اين جاست . نام اين قبرستان ، معلاة است ، ولي در ميان ايرانيان به قبرستان ابوطالب شهرت دارد .

هواي مكه در اين ايام از سال ، بسيار خوب است ؛ تا آنجا كه گاهي بايد لباس گرم پوشيد . پنكه و كولر اتاق ما بيشتر خاموش است . دماي هواي مكه از ارديبهشت تا مهر ، 32 تا 40 درجه و از آبان تا فروردين ، 28 تا 32 درجه است .

آخر شب به حرم رفتيم و فرصتي دست داد تا به نيابت حضرت امام خميني ( قدس سره ) ، مقام معظم رهبري ، شهيدان ، جانبازان ، همه دوستان و همه مرحومان و درگذشتگان طواف انجام دهم و نماز طواف بخوانم . برخي شهيدان چون باكري ( مهدي و حميد ) ، حسين خرازي ، تقي رضوي ، مهدي عاصي تهراني ، حسين


179


ناجيان ، همّت ، صياد شيرازي ، بهشتي ، رجايي ، باهنر ، ملاآقايي ، زين الدين و . . . از جمله شهيداني هستند كه همواره در خاطرم هستند .

يكشنبه 5/11/82

برنامه معمول زيارت بود .

دوشنبه 6/11/82

امشب بر آن شدم تا مقداري كه امكان دارد ، تصويري از ديدني هاي مسجدالحرام را بر روي گاغذ بياورم . اگرچه به هنگام اقامه نماز جماعت در طبقات دوم و سوم جايي براي نشستن نيست . اما اكنون كه دو ساعت و نيم از بامداد گذشته ، اين دو طبقه خالي از زائران است . معدودي از زائران در حال طواف در طبقه دوم هستند . همچنين عده اي با ويلچر آمده و در طبقه دوم در حال طواف اند . عده اي خوابيده اند . به نظر برخي از اهل سنت خواب كوتاه ، آن هم در صورتي كه به پهلو بخوابند مبطل وضو نيست ! اما گروه زيادي به گونه اي خوابيده اند كه گويي سال هاست در خوابند . حاجيان كشورهاي مختلف در طبقه همكف چون پروانه پيرامون كعبه مي چرخند .

اكنون كه سه ساعت از بامداد گذشته ، حجر اسماعيل خالي است و هيچ كس در آن نيست . شرطه ها ( مأموران پليس ) حِجر را بسته اند تا در آن نظافت آن انجام شود . حجر اسماعيل ميان ركن شامي و عراقي و با ديواره اي به صورت نيم دايره ، به ارتفاع 30/1 و عرض 50 سانتيمتر قرار دارد . مي گويند هاجر و اسماعيل و حدود 70 پيامبر در آن جا دفن شده اند . گروهي از مأموران نظافت كه تعدادشان 20 نفر است و بيشتر اهل افغانستان ، مصر ، يمن و بنگلادش اند ، لباس و شلوار آبي به تن دارند و مسؤوليت نظافت حرم به عهده اين ها است .

طبقه اول حرم مملو از زائران ايراني است كه از ساعت 10 ـ 11 شب به حرم مي آيند و يك يا دو ساعت پس از بامداد حرم را ترك مي كنند و از اين ساعت به بعد زائران كشورهاي ديگر مي آيند . ايراني ها بيشتر در روبه روي حجر اسماعيل و ركن يماني و مقام ابراهيم مستقر مي شوند و به دعا ، نماز و تلاوت قرآن مي پردازند .

چهار زاويه كعبه را « اركان كعبه » مي گويند و هريك نامي خاص دارد . ركن شمالي را « عراقي » ، ركن غربي را « شامي » ، ركن جنوبي را « يماني » و ركن شرقي را ركن « اسود » مي نامند . چون حجرالأسود در اين


180


ركن است .

امام صادق ( عليه السلام ) درباره ركن يماني مي فرمايند : « ركن يماني دري از درهاي بهشت است ، از هنگامي كه خداوند آن را گشوده ، هرگز بسته نشده است . »

مشاهده حجاج پابرهنه كشورهاي آفريقايي و آسيايي بسيار آزار دهنده است . آيا براي حج استطاعت مالي كافي است و نيازي به استطاعت فكري و بلوغ فكر نيست ؟ ( 1 ) چرا كشورهاي مسلمان با بيش از 50 كشور و بيش از 5/1 ميليارد جمعيت دنيا و داشتن منابع سرشار طبيعي و خدادادي بايد اين همه گرسنه باشند ؟ !

تنها برتري حجاج ديگر كشورها نسبت به جمهوري اسلامي ، شايد جوان بودن زائران آن ها است . همانگونه كه پيشتر اشاره شد ، متأسفانه زائران ايراني بيشتر سالخورده اند و جمعيت جوان در ميان حجاج ايراني بسيار كم است . در كنار من زائري از تركيه نماز را از روي كتاب مي خواند و حتي براي قرائت ذكر ركوع و سجده از كتاب استفاده مي كند . عجيب تر آن كه اين زائر در نمازش دوبار به ركوع رفت ؟ !

ساعت سه و نيم بامداد است و روبه روي مقام ابراهيم نشسته ام . حضرت حجت الاسلام محسن قرائتي در حال خروج از حرم است و زائران بسياري به وي ابراز علاقه مي كنند . هركدام از او مطلبي مي پرسند . دكتر بختياري ، پزشك كاروان نيز از او پرسيده است : بهترين اعمال در مسجدالحرام چيست ؟ و ايشان پاسخ دادند : « طواف ، نماز و بيرون كردن كينه كساني كه از آن ها كينه اي به دل داريم . »

پايين بودن سطح سواد ايرانيان موجب شده است كه كمتر قرآن بخوانند و به جاي نماز و طواف ، بيشتر با همديگر مشغول صحبت مي شوند . وصف صحنه هاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . برخي شرايط استطاعت عبارت اند از : سلامتي بدن ، توانايي مالي ، باز بودن راه ، كافي بودن وقت و . . .


181


مسجدالحرام بسيار كار دشواري است . جمعي به طواف و جمع زيادي به تماشاي كعبه نشسته اند . عده اي به نماز ، گروهي در سعي صفا و مروه ، عده اي در صف استلام حجرالأسود ، عده اي مشغول تلاوت قرآن ، سالخوردگان و جانبازاني بر روي ويلچر ، در طبقه دوم مشغول طواف اند .

چرا ركن يماني مركز تجمع ايرانيان است ؟ چرا صداي ناله ها در ركن يماني بلندتر است ؟ شايد براي اين است كه شيعه ، شناسنامه و هويت خود را در آن جا مي يابد و از آن جا ، قرن ها تاريخ را مي كاود و به ياد علي ( عليه السلام ) ، فاطمه بنت اسد و ولادت آن حضرت در 13 رجب در خانه كعبه مي افتد . همه در حال قيام و قعود در مسجدالحرام و در گرد خانه كعبه هستند . همه فرياد توحيد و برائت از مشركان را سر مي دهند . همه آمده اند تا در كنگره بزرگ حج ، وحدانيت خدا را سردهند . فرق نمي كند كه ايراني باشد يا يمني و سوداني و اندونزيايي و مالزيايي و تركيه اي و افغانستاني و چيني و هندي و پاكستاني و . . . همه با نژادها ، ملّيت ها ، زبان ها و رنگ هاي مختلف يك چيز را مي گويند : « أَشْهَدُ أَنْ لاإِلَهَ إِلااللَّهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ » .

در كاروان ما مردي است سالخورده اما سرا پا نشاط به نام حاج احمد مداح ، كه 26 بار به سفر حج مشرّف شده است . 9 بار تمتّع و بقيه را عمره . نخستين بار سال 1345 به حج آمده ، با سه هزار و پانصد تومان هزينه و به مدت چهل و پنج روز اقامت در سرزمين وحي . از وي پرسيدم از خدا چه خواسته اي كه 26 بار به حج مشرف شده اي ؟ گفت : در دعاي ماه مبارك رمضان ، همواره توفيق آمدن به اين سفر را از خدا خواسته ام و همچنين ميان مقام و كعبه اين خواسته را هميشه با خدا در ميان گذاشته ام .

امروز صبح ، با همراهان براي جمع آوري سنگ ريزه به اطراف محل سكونتمان رفتيم . قرار است فردا عازم عرفات شويم . عرفات ، صحرايي است در شرق مكه در فاصله بيست و يك كيلومتري ، بر سر راه طائف . گفته اند در آن جا آدم و حوا با هم آشنا شدند . در شمال اين اين سرزمين كوهي است كه آن را « جبل الرحمه » يا « جبل عرفات » مي نامند . صحراي عرفات در اين سال ها درختكاري شده و هر حاجي بايد از ظهر روز نهم ذي حجه تا غروب شرعي آن روز ، در اين صحرا به قصد قربت وقوف كند .


182


جمعه 10/11/82 : كوچ به عرفات

امروز مصادف با نهم ذي حجه 1424 هجري قمري است . اكنون ساعت 30/11 دقيقه صبح بهوقت مكه است . تا چند ساعت ديگر بايد عازم عرفات شويم . . .

حدود ساعت 30/15 سوار بر ماشين ها شديم و محل اسكان را كه در خيابان ابن قيم شمالي بود ، به مقصد عرفات ترك كرديم . ساعت 30/16 دقيقه به عرفات رسيديم . در بدو ورودمان ، برخي به كوه جبل الرحمه ، كه چادر ما در جوار آن بود ، رفتند و برخي به استراحت پرداختند . روايت است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) خطبه حَجّة الوداع را بر فراز اين كوه ايراد كرد . آسمان نيمه ابري است و گرماي آن قابل تحمّل است . مسير نسبت به سال هاي گذشته بسيار خلوت بود . مسيري كه سال هاي گذشته 4 تا 5 ساعت طول مي كشيد را در نيم ساعت آمديم . هنوز بسياري از چادرها خالي است و حجاج نيامده اند .

واقعاً درك شب عرفات چه دل انگيز است . نماز مغرب و عشا را در چادر اقامه كرديم ، سپس دعاي سمات و دعاي شب عرفه را خوانديم . بعد از صرف شام كه مقداري خوراك لوبيا و مرغ بود ، برخي به استراحت پرداختند و برخي مناجات و راز و نياز كردند .

من نيز سجاده و كتاب دعا را برداشته ، خود را در دل جمعيت ، براي پيدا كردن جاي مناسب ، براي راز و نياز گم كردم . هر كاران كه به عرفات مي رسيد ، برنامه اي داشت و گويي پس از مدت ها مي خواستند بغض فروخفته خود را بيرون بريزند كه توسل و گريستن بر امام حسين ( عليه السلام ) اوج بغض شيعه است . هركسي به صورت فردي و يا در گروه هاي دسته جمعي در حال مناجات ، راز و نياز و زمزمه با خداي خود بود . همه زائران با لباس سفيد و يكپارچه . منظره دل انگيز شب عرفه بسيار زيباست . در دل شب « مسجد نمره » ( 1 ) و « جبل الرحمه » چون نگين در عرفات خودنمايي مي كند و خيل عظيم جمعيت در جبل الرحمه براي لحظه اي كاهش نمي يابد . هوا بسيار خوب است . بسياري از پتو استفاده مي كنند . فتواي مقام معظم رهبري در بحث حج ، واقعاً راهگشا است و به نظر مي رسد كه در آينده منشأ تحوّلي عظيم باشد .

به دليل بارندگي چند روز اخير ، زمين نم دارد و نمي شود روي آن خوابيد . برادر همسرم چند حصير به عنوان زيرانداز براي خود و همراهان تهيه كرد . اگرچه مشكل نم زمين تا حدي حل شدني بود ، اما پستي و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اين مسجد كه در وادي نَمِرَه قرار دارد ، محل توقف پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و حضرت ابراهيم در روز عرفه است . وادي نمره متصل به سرزمين عرفات و بر سر راه مشعر قرار گرفته است . مساحت اين مسجد بزرگ ، حدود يكصد و بيست هزار متر مربع است و گنجايش حدود صدو پنجاه هزار نمازگزار را دارد .


183


بلندي آن به قدري بود كه خوابيدن را مشكل مي كرد .

شنبه 11/11/82

صبح ، نزديك ساعت چهار و نيم بامداد كه براي نماز بيدار شدم ، دو نفر در چادر ما مشغول نماز شب بودند و بعد كه اذان صبح گفته شد ، نماز را به جماعت خوانديم . پس از صرف صبحانه براي شركت در مراسم برائت از مشركين بعثه رهبري رفتيم . آقاي ري شهري پس از قرائت پيام رهبري ، به ايراد سخنراني پرداخت و آقاي مرتضايي فر نيز شعارهايي بر ضدّ آمريكا و اسرائيل و . . . سرداد . نكته مهم در پيام رهبري آن بود كه ايشان خواستار برخورداري سازمان كنفرانس اسلامي از حق وتو در شوراي امنيت شده بودند . بعد از ظهر نيز دعاي عرفه را خوانديم و هركس تلاش داشت از فضاي معنوي آن بهره گيرد ؛ به خصوص آن كه در روز عرفه امام زمان ( عليه السلام ) با حاجيان در صحراي عرفات هم صدا مي شود و رحمت واسعه الي همه را دربرمي گيرد .

پس از خواندن نماز مغرب و عشا ، آماده حركت به مشعر شديم . نكته جالب آن كه اهل سنت تنها جايي كه نماز مغرب و عشا را با هم مي خوانند ، همين روز و در عرفات است .

كوچ عظيم ديگري از « عرفات » به « مشعر » ( 1 ) آغاز شد . چند نفر از اعضاي كاروان ما پياده عازم مشعر شدند و به خيل كوچ كنندگان پيوستند . طريق مشاة ، مسيري است براي كساني كه پياده عازم مشعر هستند و مشتاقان خاص خود را دارد .

سردار كاظمي ، فرمانده نيروي هوايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و دكتر عباس عصاري معاون سازمان تأمين اجتماعي ، دو تن از اعضاي كاروان ما بودند كه مسير عرفات تا منا را پياده طي كردند و با چه شور و شعفي از آن فضاي روحاني و معنوي سخن مي گفتند . اين دو برادر كه با همسران خود به حج مشرف شده بودند تلاش وافري در بهره گيري از اوقات خود در حج داشتند و اين امر كاملاً محسوس بود .

اتوبوس ما در صف طولاني اتوبوس هايي كه به مشعر مي رفتند قرار گرفت ، ولي به علت ازدحام شديد ، پس از چند ساعت نشستن در اتوبوس ، به پيشنهاد آقاي بايگان ، مدير كاروان ، بقيه راه را پياده رفتيم . كاروان حجاج شهر زلزله زده بم با نوار مشكي كه بر لباس احرام خود بسته بودند ، شناخته مي شدند و اين موجب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مشعر ، يعني مكان شعور و درك و فهم . اين سرزمين كه در محدوده حرم است ، درّه اي است كم وسعت كه ميان عرفات و منا واقع شده و طول آن تقريباً چهار كيلومتر است . در اين منطقه مسجدي است بسيار وسيع كه آن را مسجد « مزدلفه » مي خوانند . در محل همين مسجد ، جبرئيل بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نازل شد و آياتي را درباره مشعر براي آن حضرت تلاوت كرد . در اين سرزمين حجاج علاوه بر ماندن شب عيد ، بايد از دميدن فجر تا طلوع آفتاب ، وقوف كنند و مستحب است ريگ ها را از اين محل گردآورند .


184


مي شد كه ايرانيان وقتي آن ها را مي ديدند ، براي آمرزش جان باختگانشان فاتحه بخوانند .

يكشنبه 12/11/82 : روز عيد قربان

صبح زود ، پس از طلوع آفتاب وارد سرزمين منا ( 1 ) شديم . براي رمي جمره ( 2 ) عقبه عازم جمرات شديم . ازدحام جمعيت به حدي بود كه حجاج ضعيف تر زير دست و پا مي ماندند و كمك كردن به آن ها بسيار مشكل بود . توجه به اجراي اعمال و مناسك در ميان حاجي ها به حدّي است كه هركس در هر شرايطي كار خود را انجام مي دهد . در نزديكي ما مرد سياه پوستي حوله هاي احرام خود را كاملاً از دست داده و برهنه در حال رمي بود ! چندبار كه به همراه برادرم مي خواستيم براي رمي به جلوتر برويم ، به علت ازدحام و فشار جمعيت نتوانستيم . پس از توسّل به حضرت زهرا ( عليها السلام ) در جايي كه قرار داشتم سنگ ها را زدم و سنگ هايي را به نيابت يكي از اعضاي كاروان كه بيمار بود انداختم . تلفات در رمي جمرات امسال بسيار بود كه رسانه ها تعداد آن ها را 270 نفر اعلام كردند . صداي آمبولانس ها لحظه اي قطع نمي شد . يكي از مسائل بحث انگيز درباره رمي جمرات همين كشته شدن برخي از حجاج است . آيا نمي شود تدبيري اتخاذ كرد كه كسي كشته نشود ؟

وقتي از رمي برگشتيم متوجه شديم كه يك اتوبوس هاي خانم ها ، به همراه يكي از روحانيون كاروان نيامده و در راه مانده است ! كيف و برخي وسايل ؛ از جمله كالابرگ هاي قرباني نيز در آن ماشين جا مانده است . بالأخره با تلاش فراوان ، نزديك غروب ، قرباني 60 نفر از اعضاي كاروان ذبح شد و آنان با انجام حلق و يا تقصير از احرام خارج شدند . برخي نيز تلاش فراوان كردند كه به رغم عدم قرباني ، از احرام خارج شوند كه آقاي علوي ، روحاني كاروان با پرسش از بعثه ، به آن ها اجازه داد . معدودي از زائران از جمله خودم در احرام مانديم .

به هرحال ، ضعف در برنامه ريزي مسؤولان ، عدم همكاري حجاج ساير كشورها و بالاخره كم تجربگي برخي مديران و در نهايت ، ضعف رانندگي رانندگان مصري و سوداني كه بيشتر اتوبوس ها را آن ها هدايت مي كنند و . . . را بايد از جمله مشكلات مهم در جابه جايي حجاج دانست .

حضور برخي چهره هاي جوان در حج

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . منا درّه اي است به عرض تقريباً پانصد متر و طول حدود سه كيلومتر و نيم ، كه حاجيان بايد از طلوع خورشيد روز دهم تا ظهر روز دوازدهم ـ جز ساعاتي كه اجازه داده شده ـ آن جا را ترك نكنند و در آن مكان بمانند . آن جا را « مُني » ، « مَني » و « مِني » هرسه خوانده اند .

2 . جمره هاي سه گانه ، در منا و نزديك به مكه است . نوشته اند در اين جا آدم شيطان را كه در پي وي مي رفت با افكندن سنگريزه از خود راند و حاجيان با تأسي به آن حضرت و به عنوان يك واجب ديني ، روزهاي 10 تا 12 ذي حجه سنگ به طرف ستون هاي سنگي پرتاب مي كنند .


185


قابل تأمل است ؛ چرا كه بيشتر حجاج ايران ميانسال و پير هستند . در كاروان ما چند چهره جوان حضور دارند كه با هركدام صحبت هايي شد ؛ از جمله جواني كه با همسرش ماه عسل خود را به حج آمده بودند و چه رسم زيبايي !

آقاي مشك فروش سي سال سن دارد و فارغ التحصيل رشته مكانيك است و در بخش صنعت مشغول به كار است . او به وهابيان و برخي ضعف ها در تدبير امور حج معترض بود . جوان ديگري از كاروان ، به نام حسين عراقچي كه 16 سال بيشتر نداشت و سال اول دبيرستان بود ، پس از انجام دو عمره ، اين سفر سوم او به سرزمين وحي بود و از اين كه توفيق سفر پيدا كرده ، بسيار خوشحال بود . او هم مانند ديگر حجاج حلق كرد و به خيل سرتراشيده ها پيوست .

يكي ديگر از جوانان كاروان به نام مجيد انصاري ، مؤذن كاروان در عرفات و منا بود و دعاي عرفه را به زيبايي مي خواند . او دانشجوي سال سوم داروسازي بود و بيست و يك سال داشت . از وي پرسيدم وقتي كه حلق كردي چه احساسي داشتي ؟ گفت : « تجربه جديد را حس كردم و نقطه اوج حج را در نيمه شب عرفات مي دانم . بزرگ ترين تحوّل در من ، در اين زمان ايجاد شد ؛ چراكه گفته مي شود در آن جا هم نفس با امام زمان ( عج ) هستيم .

علاوه بر اين جوانان ، حضور برخي چهره ها در كاروان نمود بيشتري داشت ؛ مانند دكتر سيد هاشم سيد مهدي ، پزشك جراح 60 ساله . اين سفر ، پنجمين سفر حج او است . خانواده وي ؛ از جمله خودش ، پدر ، برادر ، پسر و دامادش ، همگي از مدرّسان و مربّيان قرآن اند . او بخش اعظم خطبه هاي نهج البلاغه و همچنين اشعار حافظ ، سعدي ، مولوي و فردوسي را از حفظ دارد و با قرآن محشور است .

در هر سال ، 12 مرتبه قرآن را ختم مي كند و تلاوت يك جزء قرآن در هر روز از برنامه هاي اوست . او ذكر خدا را آرامش بخش مي داند . پزشكي است خوش اخلاق و مبادي آداب .

دكتر سيدجواد مير ، مشاور وزير و مدير كل بين الملل و سازمان هاي تخصّصي وزارت جهاد كشاورزي ، كه از بستگان مي باشد ، نيز از زائران كاروان است . او داراي تحصيلات دكتراي اقتصاد است و تجربه زيادي در آشنايي با جهان دارد . به دليل تحصيلات خارج از كشور و نيز مسؤوليت هايي كه داشته ، به بيش از 100


186


كشور جهان سفر كرده است و گنجينه اي از آموختني هاي جهان را در سينه دارد . او لحظه ورود به عرفات و خروج از منا را اوج سازندگي معنوي مي داند و مي گويد : در سفر حج احساس مي كنيم كه حائلي ميان بنده و خدا نيست و اين بالاترين رضايتمندي است كه در اين سفر به انسان دست مي دهد .

حاج محمد ( برادربزرگترم ) و همسرش ، حاج محمود حسيني ( دايي همسرم ) با همسرش و دكتر سيد جواد مير كه ذكر اوصافش رفت ، با همسرش در اين سفر همراهم بودند .

دكتر ياوريانفر چشم پزشك ، با مادرش به حج آمده است . رفتار بسيار محترمانه و مؤدبانه او با مادرش ، مي تواند الگويي براي جوانان امروز جامعه ما باشد . وقتي با او صحبت مي كردم مي گفت : از زمان فوت پدرش تلاش كرده است كه مادرش احساس تنهايي نكند .

مهندس سيدمصطفي خردمند ، قائم مقام مدير عامل شركت قطار مسافربري رجاء ، از همسفران باصفا است . هرگاه او را مي ديدم ، ياد فضاي جبهه و جهاد مي افتادم ، به خصوص كه او همواره چفيه اي بر گردن مي انداخت .

سه شنبه 14/11/82

بعد از رمي جمرات ، قرباني و حلق ، در دومين روز بيتوته در منا ، ساعت اندكي از بامداد گذشته ، به همراه مدير كاروان و حدود 40 نفر از اعضاي كاروان ، مسير منا تا عزيزيه را پياده و از آنجا تا مسجدالحرام را با اتوبوس طي كرديم تا آخرين اعمال حج را انجام دهيم ؛ طواف ، نماز طواف ، سعي صفا و مروه ، طواف نساء و نماز طواف نساء ، آخرين مراحل و برنامه هاي حج تمتّع است . حوالي ساعت 2 بامداد به مسجدالحرام رسيديم و تنها دغدغه ام رسيدن به موقع بود كه بتوانيم پس از انجام اعمال طواف و نماز طواف به منا برگرديم و رمي جمرات سه گانه را انجام دهيم . ساعت 30/2 بود كه اعمال را آغاز كردم . در كمال ناباوري ، اعمالم تا ساعت 4 بامداد طول كشيد . وقتي مؤذن مسجدالحرام اذان نماز شب را گفت ، اعمال من تمام شده بود . هر شوط از سعي صفا و مروه را در 5 يا 6 دقيقه طي مي كردم . دليل اصلي رسيدگي سريع به اين اعمال ، شايد خلوت بودن مسجدالحرام بود .

فرياد صلوات شيعيان لبناني در طواف و سعي ، فضاي عرفاني و روحاني ويژه اي را به مسجدالحرام بخشيد .


187


هنگام برگشت به منا ، مدير كاروان يك دستگاه اجاره كرد و براي هر نفر 15 ريال كرايه داد . نزديك جمرات پياده شديم و پس از طي مسافت كوتاهي ( صد پلكان ) به جمرات سه گانه رسيديم . آخرين اعمال نماز ظهر و عصر را در سرزمين منا خوانديم و من چند ركعت نماز به نيابت از همسر و فرزندان و پدر و مادرم خواندم . شايد اين نمازها بهترين نوع به ياد بودن خانواده و بالاترين هديه معنوي براي آن ها باشد . از منا به سوي مكه و هتل ابن قيم شمالي را پياده طي كرديم كه حدود 20 دقيقه طول كشيد .

شب موفق به ختم قرآن شدم ، سجده شكر به خاطر اين توفيق به جا آوردم . دقايقي از بامداد گذشته بود كه راهي مسجدالحرام شدم . به علت شلوغي بيش از حد ، 45 دقيقه طول كشيد تا به حرم رسيديم . در كنار ركن يماني دعاي مشلول را خواندم . گروهي به تنعيم ( 1 ) رفته و محرم شده اند تا حج مستحبي به جا آورند . جمعي نيز به طواف وداع مشغول اند ؛ چراكه فردا بايد به ايران برگردند يا به مدينه بروند .

جمعه 17/11/82

پس از نماز صبح ، به همراه اخوي و چند تن از دوستان دو وسيله كرايه كرديم و عازم جبل النور ( 2 ) براي رفتن به غار حِرا شديم . مسافت از پاي كوه تا غار 50 دقيقه طول كشيد . از پايين كوه تا بالاي آن دستفروشان و گداها بساط پهن كرده اند . عكاس ها هم با عكس فوري كاسبي خوبي به هم زده اند . با 10 ريال سعودي يك قطعه عكس رنگي فوري مي گرفتند . فضاي غار بسيار محدود است و تنها يك نفر مي تواند درون آن به نماز بايستد و صف طولاني منتظران مانع از رفتن به داخل غار مي شود . در فراز و فرود كوه ، در اين فكر بودم كه حضرت خديجه ( عليها السلام ) اين مسير طولاني را چگونه 40 شبانه روز طي مي كرده و براي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) آب و غذا مي برده است .

شنبه 18/11/82

پس از نماز صبح ، براي عمره مفرده عازم مسجد تنعيم شديم . حدود 50 نفر از اعضاي كاروان آمده بودند . از اين كه خداوند توفيق داد بار ديگر محرم شوم و اعمال حج به جا آورم خداي بزرگ را شكر كردم . در مسجد تنعيم محرم شدم و اعمال از حدود ساعت 30/8 آغاز شد . صفوف طواف كنندگان و سعي كنندگان به كندي حركت مي كرد . هنگامي كه نماز طواف نساء را خواندم ، ساعت 15/11 را نشان مي داد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مسجد تنعيم در ابتداي محدوده حرم واقع شده كه با توجه به توسعه شهر مكه ، در حال حاضر جزو شهر مكه محسوب مي شود . هنگامي كه از مدينه يا جده وارد مكه مي شويم ، در سمت چپ خيابان و در ورودي شهر مكه ، ساختمان مسجد به چشم مي خورد . اين مسجد يكي از ميقات ها است و كساني كه در مكه باشند ، جهت احرام عمره مفرده به اين مسجد مي آيند و در آن محرم مي شوند . فاصله مسجد تنعيم تا مسجدالحرام شش كيلومتر است .

2 . جبل النور در شرق شهر مكه واقع است و غار حِرا در بالاي آن قرار گرفته و ارتفاع آن ، به اندازه قامت يك انسان است . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تمام ماه رمضان هر سال را در اين غار به عبادت مي پرداخت و در غير ماه رمضان گاهي براي عبادت به آن جا مي رفت و تنها ياور آن حضرت ؛ يعني همسرش خديجه ، بارها براي آن حضرت آب و غذا مي برده است . تا اين كه جبرئيل امين در بيست و هفتم ماه رجب بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه در داخل غار مشغول عبادت بود نازل شد و اولين آيات قرآن را بر آن حضرت تلاوت كرد .


188


اين عمره مفرده را به نيت پدر و مادر و همسر و فرزندانم و همه شيعيان انجام دادم . امشب ساعت 7 بايد چمدان ها را تحويل دهيم تا كاروان آن ها را به هواپيمايي جمهوري اسلامي تحويل دهد .

يكشنبه 19/11/82

ساعت 45 دقيقه بامداد است . زيارت اسماعيل و هاجر را خواندم و همچنين نماز زيارت را . حضرت حجة الاسلام جناب آقاي قرائتي ده قدم جلوتر از من نشسته است و جمعي از روحانيون گرد او را گرفته اند . آقاي قرائتي از جمله روحانيون پرنفوذ ايران است . شايد اين رمز موفقيتش در گرو اخلاص ، سادگي و بذله گويي و مردمي بودن وكم بودن فاصله گفتار و عملش باشد .

مسجدالحرام در حال خلوت شدن است ؛ به طوري كه مي توان به راحتي وارد حِجر اسماعيل شد و يا طواف انجام داد . پس از نماز صبح و صرف صبحانه عازم قبرستان ابوطالب شديم . سپس به حرم رفتيم و آخرين خداحافظي با كعبه را انجام داديم . پس از نماز ظهر و صرف ناهار ، ساعت 30/15 مكه را به سمت جده ترك كرديم .

امشب فرصتي پيش آمد تا با دو تن از حجاج صحبت كنم . ابتدا با دكتر سيد هاشم سيدمهدي ، پزشك جراح ، 60 ساله كه وصفش گذشت . او مي گويد طبق يك سنت خانوادگي ، مرتب جلسات قرآني در خانه شان برگزار مي شود و خود او بنيان گذار هيأت پيروان قرآن است . دكتر سيد مهدي كه به همراه همسر و چهار فرزند خود به حج آمده است ، در پاسخ به اين پرسش كه اوج حج را در چه مي داند ؟ گفت : اوج حج را در وحدت مي دانم .

دكتر سيد جواد مير ، ديگر هم صحبتي ام در جده بود . دكتر مير مجموعه سفر حج را با توجه به كاستي هايي كه در مديريت و مسائل اجرايي آن وجود دارد ، بسيار سازنده مي داند و مي گويد : وقتي اعمال تمام شد ، در روحم احساس سبكي كردم .

ساعت حدود 18 بود كه به جده رسيديم ، در ميان راه ، مؤسسه اي خيريه ، به حجاج آب زمزم ، پوستر مكه و مدينه ، يك عدد نوار قرآن و يك بسته خوراكي هديه داد .

اين تبليغات در بدو ورود هم به صورت ديگري خودنمايي مي كرد و حاكي از سرمايه گذاري هنگفت در امر اطلاع رساني و تبليغات است .


189


آخرين نماز جماعت در اين سفر معنوي را به امامت حجت الاسلام علوي حسيني ، روحاني كاروان اقامه كرديم . يكي از خدمه هاي كاروان گذرنامه و بليت ها را تحويل داد و گفت تا ساعت 10 شب در زير چادري كه مستقر هستيم خواهيم بود و پس از آن به سالن انتظار ، براي انجام تشريفات پرواز خواهيم رفت .

ساعت 30/23 براي تشريفات پرواز به سمت سالن فرودگاه رفتيم . مأموران هواپيمايي ايران اير چمدان ها و بارهاي فراوان حاجيان را كه چندين تن بود ، از حجاج گرفتند و به بار هواپيما منتقل كردند . هنگام خروج يك جلد كلام الله مجيد هديه پادشاه عربستان به همه حجاج داده شد .

از خداي بزرگ توفيق زيارت خانه كعبه و مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) و بقيع شريف و اجراي فريضه بزرگ حج را براي مشتاقان كوي دوست خواهانم .

پي نوشت ها



| شناسه مطلب: 83457