یادداشتها و تحلیلها
میقات حج - سال شانزدهم - شماره شصت و چهاردهم - تابستان 1387 یادداشتها و تحلیلها دعوت پادشاه عربستان از آقای هاشمی رفسنجانی http://iranclubs.irbb.ir 25 /2 /1387 آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی رییس مجلس خبرگان رهبری، به دعوت رسمیِ ملکعبدالله پاد
ميقات حج - سال شانزدهم - شماره شصت و چهاردهم - تابستان 1387
يادداشتها و تحليلها
دعوت پادشاه عربستان از آقاي هاشمي رفسنجاني
http://iranclubs.irbb.ir
25 /2 /1387
آيتالله اكبر هاشميرفسنجاني رييس مجلس خبرگان رهبري، به دعوت رسميِ ملكعبدالله پادشاه عربستان سعودي، در كنفرانس بينالمللي گفتوگوي وحدت اسلامي حضور خواهد يافت.
اسامه احمد السنوسي سفير عربستان در ايران، كه از سوي شخص ملكعبدالله مأموريت يافته تا از هاشميرفسنجاني براي حضور در اين كنفرانس بينالمللي دعوت به عمل آورد، روز گذشته در ديدار با رييس مجلس خبرگان رهبري، دعوت رسمي، همراه با پيام پادشاه عربستان را تقديم هاشميرفسنجاني كرد. او تأكيد و توجه ويژة ملك عبدالله را براي حضور هاشميرفسنجاني در اين كنفرانس خاطرنشان كرد و گفت: «ملكعبدالله به دليل جايگاه والايي كه در دنياي اسلام براي حضرتعالي قائل هستند و معتقدند بايد از انديشه و دانش شما بهرة كافي برد، شخصاً به من مأموريت دادند تا از جنابعالي براي حضور در اين اجلاس دعوت بهعمل آورم.»
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز در اين ديدار با قدرداني از اين دعوت، بهويژه تشكّر از ملكعبدالله، اهميت انجام كنفرانس گفتوگوي اسلامي در مكه را، بهخصوص در وضعيت كنونيِ جهان اسلام يادآور شد و گفت: «انتظار ميرود انجام اين كنفرانس با حضور شخصيتهاي علمي و ديني جهان، منشأ ثمرات و نتايج مطلوبي براي ايجاد وفاق و همدلي در جهان اسلام و رفع تنش و تفرقة كشورها، بهويژه كشورهاي اسلامي باشد.»
تنشزدايي در روابط تهران ـ رياض
دعوت رسمي پادشاه عربستان از رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام در حالي صورت ميگيرد كه ظرف روزهاي اخير درگيريهاي لفظي ميان ايران و عربستان اوج گرفته است. اظهارات اخير سعود الفيصل، وزير امور خارجة عربستان سعودي كه در نشست فوقالعاده وزيران خارجة اتحادية عرب عليه ايران و سوريه بيان شد واكنش محمود احمدينژاد رييسجمهور ايران را در پي داشت.
سعودالفيصل در سخناني بسيار تند ايران را به مديريت جنگ لبنان متهم كرد. او در اين نشست كه روز يكشنبه در قاهره برگزار شد، تحوّلات اخير در بيروت را «جنگي ديوانهوار» خواند و گفت: «اين ايران است كه اين جنگ فراگير را مديريت ميكند و حزبالله هم عامل اين جنگ است!»
سعود الفيصل از وزراي خارجة اتحادية عرب خواست تا با صدور بيانيهاي، حزبالله و ايران را به علت اشغال بيروت محكوم كنند! بيروت در هفتة گذشته شاهد ناآراميهايي بود كه در نهايت منجر به تصرف بخش غربي اين شهر توسط نيروهاي حزبالله شد.
درگيريهاي لبنان از آنجا آغاز شد كه دولت لبنان اقدام به بستن شبكة مخابراتي حزبالله كرد. درگيريهاي خياباني ميان هواداران و مخالفان دولت كه حزبالله در رأس آن ها قرار داشت، دستكم 15 كشته بر جاي گذاشت.
اظهارات شديداللحن وزير امور خارجة عربستان سعودي با واكنش محمود احمدينژاد مواجه شد. احمدينژاد روز سهشنبه در كنفرانس خبري خود با مطبوعات و اصحاب رسانه در پاسخ به پرسش خبرگزاري «المنار» وابسته به حزبالله لبنان ابراز اميدواري كرد كه سخنان سعودالفيصل صحيح نبوده و از روي عصبانيت بيان شده باشد: «من اميدوارم اين حرفها درست نباشد و از روي عصبانيت مطرح شده باشد، بنابراين ما هم حوصله ميكنيم تا عصبانيت ايشان بخوابد، سپس صحبت خواهيم كرد.»
احمدينژاد گفت: «به احترام ملكعبدالله، پاسخ سعودالفيصل را نخواهد داد.» او سعودالفيصل را داراي ديدگاههايي خاص دانست وگفت: نميداند ديدگاههاي او با ملكعبدالله چقدر هماهنگ است.
احمدينژاد در اين مصاحبة مطبوعاتي گفت: «ايران تنها كشوري است كه در لبنان دخالت نميكند.» از سوي ديگر سعودالفيصل نيز درست در همان روز به ايران هشدار داد كه حمايت از اقدامات حزبالله در لبنان، بر روابط ايران با جهان عرب تأثير ميگذارد.
تلاش براي حل اختلافات جهان اسلام
هاشميرفسنجاني رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ديدار سفير عربستان و پس از دريافت پيام دعوت از سوي احمد السنوسي، تفرقه در دنياي اسلام را در جهت منافع دشمنان ارزيابي كرد و گفت: اختلافات در دنياي اسلام؛ چه در سطح سياسيون و چه در سطح علماي مذهبي، ماية رنج است و وضعيت نامطلوبي را ايجاد كرده است.
هاشميرفسنجاني آثار كشتار، تخريبها و درگيريها در برخي كشورهاي اسلامي، بهويژه عراق و لبنان را در عميق كردن فاصلهها در جهان اسلام با اهميت عنوان كرد و افزود: «برگزاري كنفرانس گفتوگوي اسلامي ميتواند فضاي مطلوبتري براي همكاري ميان كشورهاي اسلامي ايجاد نمايد.»
او گفت: «از تقدّسي كه در سرزمين وحي وجود دارد ميتوان براي حلّ مشكلات در جهان اسلام و كل جهان سود برد و جمهوري اسلامي ايران نيز ميتواند در كنار كشور عربستان، در حلّ اختلافات دنياي اسلام مؤثر باشد و در اين راه تلاش خواهد كرد.»
اسامه احمد السنوسي نيز كه در اين ديدار هدف از برگزاري كنفرانس بينالمللي گفتوگوي اسلامي در عربستان را بررسي راههاي افزايش همكاري ميان جهان اسلام و ارتباط آن ها با ديگر كشورها ذكر كرد و گفت: «اميدواريم با برگزاري اين اجلاس بتوانيم به وحدت جهان اسلام كمك كنيم.»
هاشمي ميهمان ويژه « كنفرانس بينالمللي گفتوگوي اسلامي»
تاريخ: 24 خرداد 1387 - www.fardanews.com
خبر سفر آيت الله هاشمي رفسنجاني به عربستان، خبري بود كه بسياري، از اهداف آن، با توجه به دوستي هاشمي با ملك عبدالله آگاه شدند؛ ملك عبدالله از آيت الله هاشمي رفسنجاني، رييس مجلس خبرگان رهبري، به عنوان يكي از علماي شيعه براي شركت در اجلاس هم انديشي وحدت اسلام دعوت كرد.
به عقيدة تحليل گران، دعوت شخصي پادشاه عربستان از رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام، با توجه به تنش هاي اخير ميان دو كشور و اوضاع منطقه، اهميت بسيار دارد.
علاوه بر پيام سياسي اين دعوت، يك پيام مذهبي در دعوت از عالم شيعيِ ايرانيِ عالي رتبه و از مقامات ايراني نهفته بود و آن وحدت ميان مسلمانان بود.
با اين كه تعداد علماي شيعيِ اجلاس از علماي سني كمتر بود و به جاي خود يك انتقاد به جاست، اما احترام ويژة ملك عبدالله به هاشمي، ورود شانه به شانة اين دو شخصيت به مراسم افتتاحيه و تحليلهاي دو روزنامة مهم سعودي؛ يعني عكاظ و الرياض نشان ميدهد كه آل سعود به دنبال احياي روابط با ايران است.
علاقه اي كه در نشست هاي متعدد هاشمي با ملك عبدالله، سخنراني ويژة وي در اجلاس گفتوگوي مذاهب اسلامي، باز شدن درِ بقيع بر روي زائران ايراني در شب شهادت حضرت زهرا (عليها السلام) ، وعدة احياي بقيع و وعدة برخورد مناسب با زائران ايراني بروز يافت.
انتظار مي رود كه با سفر هاشمي رفسنجاني، اوضاع منطقه و روابط دو كشور مؤثر در جهان اسلام رو به بهبود گذارد.
هاشمي در جلسات مختلف با سران سعودي، به تبيين مواضع ايران در قبال مسائلي چون لبنان، فلسطين، عراق و ... پرداخته است.
اهميت حضور ايران و آقاي هاشميرفسنجاني كه نهتنها جايگاه سياسي بلكه وجهة شخصيتي اش مورد توجه قرار ميگرفت به حدي بود كه موضوعات چهاردهگانهاي كه از سوي وي در كنفرانس مطرح شد، به عنوان منشوري براي كنفرانس آينده مدّ نظر قرار گرفت و حتي از هاشميرفسنجاني درخواست شد تا نمايندهاي را به عنوان نمايندة خودش براي حضور در هيأتي كه جهت ادامة گفتوگو تشكيل ميگردد معرفي كند و از نظريات او نيز در پيشبرد گفتوگو با ديگر مذاهب استفاده شود.
سفر آقاي هاشمي به عربستان؛ سرمايه گذاري جديد براي روابط رياض ـ تهران
خبرگزاري مهر/ دوشنبه 20 خرداد 1387
دعوت پادشاه عربستان سعودي از آيت الله هاشمي رفسنجاني، رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام، براي شركت در كنفرانس «گفتگوي اسلام» و سفر طولاني و ده روزة رييس مجلس خبرگان به عربستان، قطعاً در قامت يك اتفاق مهم و ويژه در تاريخ روابط ديرينة ايران و عربستان سعودي است.
دراين كنفرانس شيوة گفتگو، ضوابط و شرايط آن، آداب و چگونگي گفتگو، آيندة گفتگو در ساية اهانت هاي مكرر به اسلام، امور انسان و اصلاح وضعيت جوامع بشري، پيشگيري از برخورد تمدن ها؛ مسائل خانواده و اخلاق در مشتركات انساني، گفتگو ميان پيروان اديان، فرهنگ ها و تمدن ها به جاي برخورد تمدن ها با هدف ايجاد روابط مسالمت آميز مورد بحث و بررسي صاحبنظران و مقامات عالي كشورهاي اسلامي قرار گرفت.
تا پيش ازپيروزي انقلاب اسلامي و سقوط شاه، ايران و عربستان در چارچوب دكترين نيكسون دو متحد نظامي ـ مالي آمريكا در منطقه محسوب مي شدند و «رفاقتي آميخته با رقابت ملايم» با يكديگر داشتند (به خصوص در مورد موضوع نفت) اما بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران به قطب مخالف سياست هاي آمريكا در منطقه درآمد و بلافاصله يك دورة بي ثباتي وبي اعتمادي و سپس تنش در روابط ايران و عربستان روي داد كه قريب به يك دهه دوام آورد كه شديدترين مصداق آن حادثة خونين مكه (1366 شمسي) بود.
اما مشتركات و منافع مشترك ايران و عربستان آنقدر زياد و گسترده بود كه در سال هاي مياني دهة هفتاد شمسي و در دوران رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني، جرقة دوستي ايران و عربستان زده شد و مجدداً روابط ايران و عربستان به گرمي گراييد.
بعد از حادثة يازدة سپتامبر 2001 ، رابطة ايران و عربستان بارديگر دچار بي ثباتي و خلأ هويتي شد و موضوع لبنان و بحران انتخاب رييس جمهور در اين كشور، تبديل به يكي از كانون هاي اختلاف ايران و عربستان شد.
به نظر مي رسد ملك عبدالله با دعوت اخير از هاشمي رفسنجاني به نوعي قصد «بازسازي» و بازگشت روابط ايران و عربستان به روزهاي طلايي را دارد كه اين دعوت هم با پاسخ گرم و معنادار طرف ايراني مواجه شد.
به نظر مي رسد از پايان دهة 1980 اصلي ثابت و استراتژيك در سياست خارجي جمهوري اسلامي با عنوان «حفظ و ارتقاي روابط با عربستان» شكل گرفته باشد كه طرف عربستاني با تكيه بر اين اصل مهم و با وارد كردن شخصيت برجسته اي چون هاشمي رفسنجاني تلاش دارد در جهت حلّ اختلافات و رفع سوء تفاهمات بين دو كشور پيش دستي كرده باشد.
اما عمده ترين چالش هاي ايران و عربستان را مي توان در موارد زير فهرست كرد:
ـ رقابت ايدئولوژيك دو كشور با هم ونمايندگي دو طيف اصلي شيعيان و اهل سنت از سوي ايران و عربستان و تقابل گفتمان وهابي و شيعي در شهرهاي مقدس مكه و مدينه.
ـ تفاوت در رويكرد كلان به حضور نيروهاي بيگانه در منطقة خليج فارس و در رأس آن ها حضور نظامي ـ سياسي ايالات متحدة آمريكا.
ـ تفاوت ديدگاه ماهيتي ـ شكلي دو كشور در برخي امور؛ همچون اوضاع عراق، لبنان و فلسطين.
اما بروز گفتمان افراطي تروريستي در بخشي از جهان اسلام كه با گفتمان سلفي و مصاديقي چون «گروه القاعده» شناخته مي شود و حوادث تلخ عراق و بروز جنگ هاي طايفه اي و مذهبي در اين كشور، طرفيت عظيمي را براي همكاري مشترك عربستان و ايران ايجاد كرده است كه مي توان گفت: مواضع خاص، معتدل و واقع بينانة هاشمي رفسنجاني در مورد وحدت جهان اسلام، مؤلفة ديگري است كه باعث شده است عربستاني ها سرمايه گذاري جديدي را در مورد روابط با ايران آغاز كنند. شرط مهم براي به ثمر رسيدن اين دور جديدِ سرمايه گذاري ها در روابط ايران و عربستان، كنترل جريان هاي سياسي برهم زننده در هر دو سو و تعهّد عملي و صادقانه به توافقات اين سفر مهم است.
به بهانة دومين ورود آيت الله هاشمي رفسنجاني
بر روابط رو به وخامت تهران ـ رياض
www.tiknews.info
در اواخر سال 8731 آيت الله هاشمي رفسنجاني همراه تعدادي از همكارانش در دولت سازندگي، سفري به سرزمين وحي براي زيارت حرمين شريفين و انجام عمرة مفرده داشت. پس از اين سفر بود كه دست اندر كاران فصلنامة «ميقات حج» (كه از منشورات حوزة نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت است)، مصاحبه اي با ايشان ترتيب دادند كه مفصل و طولاني است و بيش از 02 صفحه از صفحات اين مجله را پر كرده و گفتگويي است پرنكته، تأمّل برانگيز و خواندني.
بخشي از اين مصاحبه در بارة چگونگي ارتباط با عربستان سعودي و بهره وري از اين ارتباط و بايسته ها و لوازم آن است، كه مرور و نگاه دوباره به آن، در آستانة سفر ايشان به اين كشور، خالي از لطف نيست:
ع ـ وارسته
جناب آقاي هاشمي! در سال هاي اخير شاهد بوديم كه روابط ايران و عربستان تحوّل چشمگيري پيدا كرده و رو به بهبودي است و حضرت عالي نقش عمده اي در اين امر داشته ايد. لطف كنيد در زمينه روند شكل گيري اين تحوّل و لزوم آن توضيحاتي بفرماييد!
آقاي هاشمي: من از وقتي كه مسؤول اجرايي شدم، تصميم داشتم با عربستان از درِ دوستي وارد شوم و برايم روشن بود كه ما در مسائل مربوط به نفت، جنگ، تحوّلات سياسي منطقه و كارهاي مذهبي ـ آموزشي كه در دنيا داريم، اگر با عربستان رابطة خوبي داشته باشيم و ميان ما اعتماد حاكم باشد، كارها روانتر پيش مي رود و درگيري ها و خنثي شدن نيروها كمتر است.
من كار را از كنفرانس سران كشورهاي اسلامي در سنگال شروع كردم. آقاي «امير عبدالله» در آنجا حضور داشتند و قرار شد ملاقاتي ميان ما اتفاق بيفتد. در ابتدا بنا شد كه ايشان به قسمتي از تالار كنفرانس كه
بنده در آنجا بودم، بيايد. بعد معلوم شد كه ايشان توقّع دارد كه من به نزد او بروم! تنها به اين دليل كه احساس كردم اين كوتاه آمدن، به تحسين روابط كمك خواهد كرد، به نزد «امير عبدالله» رفتم. در همانجا از آقاي فهد دعوت به عمل آوردم ولي پاسخ شنيدم كه ايشان از ناحية پا و زانو مشكل دارند و راه رفتن برايشان مشكل است.
در مجموع در تمام دوران مسؤوليّتم در صدد حلّ مسائل ايران و عربستان بودم. در ظاهر موانعي همچون «مراسم برائت»، و در خفا كارشكني هاي آمريكا و ديگران وجود داشت; ولي پيغام ها و رفت و آمدها در جريان بود و رفته رفته اصطكاك موجود، برطرف و رابطه تلطيف مي شد. اوج اين توفيق در «اسلام آباد» پاكستان و در آخرين اجلاس سران كنفرانس اسلامي رخ داد. من و «امير عبدالله» از قبل توافق كرده بوديم كه ملاقاتي با هم داشته باشيم. منتهي با توجّه به ملاقات قبل كه در سنگال اتفاق افتاد و بنده به نزد ايشان رفتم، انتظار مي رفت كه اين بار ايشان نزد من بيايند. اما خبر رسيد كه آقاي «امير عبدالله» منتظر شما هستند! گفتم: ما منتظريم ايشان بيايند!
با اين حال از جايم بلند شدم و تا نزديك اتاق ايشان رفتيم كه به ناگاه ايشان از اتاق خارج شد و گفت: من مي خواهم به اتاق شما بيايم! گفتم: فرقي نمي كند. حالا من آمده ام! اينجا هم اتاق ماست. ايشان قبول نكرد. گويا قاصدهايي كه پيام هاي من و ايشان را به اتاق هايمان مي بردند، خطا كرده بودند و قرار بدوي ما را كه وليعهد عربستان به اتاق من بيايد، به هم زدند. شايد هم علت ديگري داشته است. به هر حال كار به اين نقطه كه رسيد، ايشان به اتاق من آمد و در آنجا به صراحت تمام راجع به مسائل حرف زديم. يكي از عمده ترين صحبت هايي كه شد، اين بود كه كنفرانس بعدي سران كشورهاي اسلامي در تهران برگزار شود. عجيب اين كه روز قبل از آن ماجرا، بيانيّه و مصوّبه اي در جدّه منتشر شده بود كه محلّ ديگري را براي كنفرانس در نظر گرفته بود. من در ديدار با امير عبدالله اين مسأله را مطرح كردم و توضيح خواستم. وزير خارجه شان هم بودند و همان جا مسأله را حل كرديم.
اين نخستين ثمره آن ديدار بود. بعد از آن، هنگام ناهار فرا رسيد. در آن روز ما ميهمان نخست وزير وقت پاكستان آقاي نواز شريف بوديم. وليعهد عربستان در اين حال و در كمال تعجّب، سوار اتومبيل من شد و خارج شديم. عدة زيادي شاهد اين اتّفاق نادر بودند.
مي دانيد كه شخصيّت ها براي خودشان محافظ و تشكيلات و پيشرو و اسكورت دارند. اين كه ايشان همة اين مسائل را رها كند و در ماشين من سوار شود، خلاف عرف رايج بود و اين ثمرة آن نشست دوستانه و صريح بود كه از نظر ناظران آن صحنه هم دور نماند.
از آن به بعد مشاهده كردم كه خيلي از مسائل فيمابين حل شده است. وليعهد عربستان پس از آن تصميم گرفت از كنفرانس تهران حمايت كند و خودش هم به تهران آمد و براي ما مجالي شد كه بيشتر با يكديگر صحبت كنيم. مسافرت من به عربستان و سفر آقاي خاتمي هم به ميزان زيادي به تكميل اين روند كمك كرد.
به نظر حضرت عالي، گسترش روابط ايران و عربستان، در سطح بين المللي، به خصوص در رابطه با بهره گيري هر چه بيشتر از حج، چه تأثيراتي از خود به جا خواهد گذاشت؟
آقاي هاشمي: ارزيابي من اين است كه بهبودي اين روابط يك ضرورت است. در دنياي اسلام، همكاري ايران و عربستان، مهمترين پايگاه تقويت مواضع دنياي اسلام از لحاظ سياسي، اقتصادي و ديگر ابعاد است. واقعيّت اين است كه دوستان ما و حاميان عربستان با هم اختلاف ديد دارند و كم شدن فاصله ميان ما و عربستان، در مجامع و كنفرانس هاي بين المللي، آثار مثبتي را به همراه خواهد داشت. يكي از مهمترين اين آثار در مورد قضيّه نفت است. شاهد بوديم كه طمع مصرف كنندگان نفت و نحوه عرضه و تقاضاي آن، باعث شد كه قيمت آن در بازارهاي جهاني از ده دلار هم تنزّل كند كه ظلم بزرگي به كشورهاي نفت خيز و عمدتاً كشورهاي اسلامي حاشيه خليج فارس بود كه در واقع هستي آنان به اين مادة حياتي وابسته است. اصلاح روابط موجود ميان تهران و رياض، بسياري از مشكلات را حل كرد و به كاهش تنش موجود در خليج فارس دامن زد.
مسأله عراق براي ما بسيار مهم است. اگر ما همكاري كنيم، اين كانون تشنّج در منطقه، آرام خواهد شد.
مهمترين مسأله اي كه هنوز در سطح جدّي بدان نپرداخته ايم، مسأله فلسطين است كه كمي اختلاف نظر در اين مورد وجود دارد. در مسأله افغانستان اگر همكاري هاي ما جدّي بود، وضع موجود را شاهد نبوديم. من فكر مي كنم كه در بسياري از مسائل دنياي اسلام، همكاري ما سازنده است و اميدواريم به تدريج با بحث و اِقناع يكديگر به توفيقاتي دست يابيم. من با وليعهد عربستان در مورد تمام اين موضوعات، در نشست هاي خصوصي و دوستانه اي كه با هم داشتيم، صحبت كردم و به تدريج وضع بهتر مي شود.
متأسّفانه در سال هاي گذشته ميان ايران و عربستان در سطح محافل علمي، ديني و مذهبي، ارتباطي وجود نداشته و از اين رهگذر خسارات زيادي متوجه ما شده است. بفرماييد نظر شما در اين باره چيست؟ چه ميزان براي تحقّق اين ارتباط، اهميّت قائليد و چه پيشنهادي داريد؟
آقاي هاشمي: همينطور است. در حال حاضر آن مقدار كه ما در سطح ارتباط ميان رجال دولتي و سياسي، به عربستان نزديك شده ايم، از لحاظ علمي ـ چه نيروهاي علمي دانشگاه و چه علماي ديني ـ نزديكي خاصّي
رخ نداده است. به نظر من بايد برنامه اي تنظيم شود كه علما با يكديگر ملاقات كنند و دور از تعصّبات به گفتگو بپردازند و ديدگاههايشان را به هم نزديك كنند. علماي ايران و عربستان در كشورهاي خودشان منشأ اثر بوده اند و لزوم تقارن و تقارب ميان اين دو گروه از علما احساس مي شود. پشتوانه روابط سياسي و اقتصادي كه ميان ما و عربستان وجود دارد، همكاري هاي ديني است و حج براي تحقّق اين امر، موقعيّت مناسبي است. علمايي كه از ايران همه ساله به حج مي روند، بايد به گونه اي برنامه ريزي كنند كه با علماي عرب، رابطه برقرار شود و از آنها براي سفر به ايران و ديدار از شهرهايي همچون قم و مشهد و بازديد از حوزه ها و دانشگاه هاي ما دعوت به عمل آورند. من هنوز اثر ديدارهايي را كه از دانشگاهها و مراكز علمي عربستان داشته ام، در وجودم احساس مي كنم و حتّي گاه تشديد و تقويت مي شود...
اظهارات توهين آميز خطيب نماز جمعه مسجدالنبي در حضور آقاي هاشمي
جناب آقاي هاشمي! به هنگام حضور حضرت عالي در مدينه منوّره و شركتتان در نماز جمعه، خطيب جمعه، مطالب نابجا و اهانت هايي را در صحبت هايش داشت كه با عكس العمل حضرت عالي روبرو شد. اگر صلاح مي دانيد، مايليم كه براي ثبت در تاريخ اصل ماجرا را از زبان شما بشنويم.
آقاي هاشمي: بله. آن ماجرا تلخ و داراي عاقبت شيريني بود. ما آن روز با خستگيِ زيادِ ناشي از سفر، خودمان را به نماز جمعه رسانديم و انگيزه اي جز كمك به وحدت و نزديكي نداشتيم. طبق معمول براي استماع خطبه ها نشستيم; ولي خطيب جمعه در خلال صحبت هايش حرف هاي نادرستي زد. در كنار من يكي از وزراي كابينه عربستان نشسته بود. من به ايشان كه معمولاً با من همراهي مي كرد، گفتم:
با توجّه به حرف هاي اين آقا، ما ديگر نمي توانيم پشت سر ايشان نماز بخوانيم. وزير مربوطه هم جواب داد: من هم توجيهي براي اين كار نمي بينم.
من شك داشتم كه آيا خطيب مزبور، اصلا متوجّه ورود من شد، يا نه؟ چون مسجد مملو از جمعيّت بود و جايي را براي ما از قبل خالي نگاه داشته بودند. برخاستيم و به اتاقي كه متعلّق به حرم بود و براي استراحت ما در نظر گرفته بودند، رفتيم و نماز خودمان را در جمع ايرانيان و عرب هايي كه همراه ما به اتاق آمدند، خوانديم. من ديگر كلمه اي در اين باب به زبان نياوردم. بعد يكي از آقايان اهل علم كه در شمار متولّيان حرم بود، نزد من آمد و گفت:
ايشان عادتش اين است و بدون در نظرگرفتن سياست دولت به نحو خودسرانه اي حرف مي زند. شما به دل نگيريد و مطمئن باشيد اين كار را بي جواب نخواهيم گذاشت و احساس مي كنيم به ما هم اهانت شده است. در سنّت ما اهانت به ميهمان، جرم بدي محسوب مي شود.
به هتل كه رفتيم، آقاي «اميرعبدالله» تلفني با من تماس گرفت و به نحو مؤكّدي اظهار تأسّف كرد و سخنان خطيب جمعه را يك خودسري آشكار و اهانت به مقامات سعودي خواند. من سعي كردم عصبانيّت وليعهد عربستان را كاهش دهم. گفتم:
ما حالت هاي علما و روحانيّت را بيشتر از شما مي شناسيم و مي دانيم كه در ميان آنان از اين اتفاقّات مي افتد! ايشان دوباره تأكيد كرد كه شما بعداً شاهد خواهيد بود كه ما تحمّل نخواهيم كرد كه ميهمانمان مورد اهانت قرار گيرد و خلاف سياستمان عمل شود. واقعاً هم به اين قولشان وفا كردند; با آنكه ما از آنها نخواسته بوديم كه اين قضيّه را دنبال كنند.
دوستيهايي كه بايد بماند
(www.hamshahrionline.ir)
هاشمي رفسنجاني كه در سفري 10روزه در عربستان سعودي به سر ميبرد، طولانيترين سفر مقامي ايراني را در اين كشور تجربه ميكند، فرصتي كه او هر روز خبري دربارة بهبود روابط اعلام ميكند؛ روز گذشته خبر از دستور پادشاه عربستان براي مقابله با رفتارهاي افراطيون عليه شيعيان در شهرهاي مكه و مدينه را داد و ديشب نيز در جوار حرم نبوي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) خبر داد كه «بقيع بهزودي احيا خواهد شد.» وي اين خبر را در قبرستان بقيع، در دقايق پايانيِ يكشنبه شب، پس از آن كه به دستور مستقيم ملك عبدالله شاه عربستان براي اولين بار زائران زن حاضر در حرم مطهر رسول گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توفيق حضور در كنار ائمه بقيع (عليهم السلام) را يافتند، داد.
رييس مجلس خبرگان رهبري ضمن تشكّر از مساعدت مسؤولان سعودي با زوّار ايراني گفت: «آقاي ملك عبدالله پادشاه عربستان، طي امروز دو بار با وزير عربستاني همراه من صحبت كرد و از او خواست كه رضايت شيعيان مدينه جلب شود.»
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام، هر چند ميهمان ويژة پادشاه عربستان است و امروز بهعنوان اوّلين ايراني به منطقة فدك رفته و از اين مكان مقدس كه جايگاه ويژهاي نزد شيعيان دارد، ديدن ميكند اما همين كافي است، در شرايطي كه افراط گرايان عربستان هر روز بر آتش مخاصمه با شيعيان ميافزايند سران دو كشور همراهي، دوستي و مفاهمه را پيشه كردهاند.
اميرعبدالله كه در دورة وليعهدي اش آذر 1376 براي شركت در اجلاس سران كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي به تهران آمد، به دعوت اكبرهاشمي رفسنجاني در زماني كه او دوران رياستجمهورياش را به پايان برده بود، به ايران سفر كرده بود، سفري كه نقطه اوج روند رو به بهبود مناسبات سياسي دو كشور در دهه 1370 بود. پس از اين سفر رفتوآمد بلندپايگان دوكشور به پايتختهاي يكديگر فزوني يافت.
سوء تفاهم و عدمشناخت صحيح، اصليترين ويژگي مناسبات ميان عربستان و ايران بوده است؛ موضوعي كه شكنندگي روابط اين دو كشور راهبردي منطقه را طي سه دهة گذشته بهدنبال داشته است. از همين جهات است كه همزمان با سفر رييس مجلس خبرگان رهبري به عربستان سعودي، ضرورت گفتوگوي كشورهاي عرب با ايران احساس شده است.
با نگاهي به پيشينة روابط ايران و عربستان، شاهد روزهاي پرفرازونشيبي هستيم. عربستان ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي ايران سياست احتياط، سكوت و نظارت را در پيش گرفت ولي پس از مدتي، هيأتي بلندپايه به
سرپرستي دبيركل «رابطة العالم الاسلامي» را براي تبريك پيروزي انقلاب اسلامي به ايران فرستاد. ملك خالد در اوّلين واكنش خود، برپايي حكومت اسلامي در ايران را مقدمة نزديكي و تفاهم هرچه بيشتر دو كشور خواند. فهد وليعهد وقت عربستان نيز گفت: «براي رهبري انقلاب ايران احترام زيادي قائل هستيم».
اما با شروع جنگ تحميليِ عراق بر ضدّ ايران، عربستان با كمكهاي اقتصادي، سياسي، نظامي و تبليغاتي خود، در كنار عراق قرار گرفت. مجموع اين اقدامات باعث سردي و تيرگي روابط شد و مناسبات ايران و عربستان سعودي تا سطح كاردار تنزل يافت.
يك هواپيما ربايي روابط ايران و عربستان را در اوج جنگ تحميلي عراق وارد شرايط بهتري كرد و مناسبات ايران و عربستان بهبود يافت. در سال 1363 حادثه ربوده شدن يك فروند هواپيماي سعودي و فرود آن در فرودگاه مهرآباد و اقدامات مثبت جمهوري اسلامي ايران در پايان دادن به اين حادثه، باعث شد روابط دو كشور تا حدودي رو به بهبود نهد.
در 1364 سفر وزيرخارجة عربستان به جمهوري اسلامي و سفر وزير خارجه وقت ايران به عربستان انجام شد كه اين سفرها با هدف بهبود روابط و حلّ پارهاي از مشكلات فيمابين، چون حج و جنگ ايران و عراق صورت گرفت، اما نتيجهاي در پي نداشت. اما باز در سال1365 عربستان براي فشار بر جمهوري اسلامي ايران و با افزايش صدور نفت، قيمت را كاهش داد كه به تيرگي مجدد در روابط دو كشور انجاميد.
سردي حاكم بر روابط دو كشور و تشديد آن توسط آمريكا با هدايت جريانات منطقهاي بر ضد ايران، همچنين شهادت 400 تن از حجاج ايراني در مراسم حج 1366 كه اعتراض شديد جمهوري اسلامي را بهدنبال داشت، تيرگي روابط دو كشور را به اوج خود رسانيد. ششم ارديبهشت 1367 عربستان اقدام به قطع يكجانبة مناسبات سياسي با جمهوري اسلامي ايران كرد و اين قطع رابطه حدود سه سال به طول انجاميد؛ سه سالي كه هيچ زائر ايراني به حج مشرف نشد؛ اما عربستان سعودي كه از قطع روابط با ايران منفعتي نبرده بود با بهانهاي بهدنبال تجديد رابطه بود. موضوع پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل توسط جمهوري اسلامي ايران گام مؤثري در تجديد رابطه با عربستان بود. عربستان قبول قطعنامه از سوي ايران را يك اقدام شجاعانه توصيف و از آن استقبال كرد. در اين شرايط، جبههگيري مطبوعاتي عربستان عليه جمهوري اسلامي متوقف شد و فهد شخصاً اعلام كرد كه با ايران اختلافي ندارد كه قابل حل نباشد. تهران نيز آمادگي خود را براي آغاز مذاكرات مستقيم با رياض اعلام كرد.
تجاوز عراق به كويت در 1369 و مواضع ايران در اين حادثه و هم نياز شوراي همكاري خليجفارس به حمايت ايران، باعث شد تا كشورهاي حاشية خليج فارس، به ويژه عربستان براي تجديد رابطه با جمهوري اسلامي ايران تلاش كنند.
اولين ديدار مقامات ايران و عربستان بين وزراي خارجه دو كشور در اجلاس ساليانة مجمع عمومي سازمان ملل متحد ـ شهريور 1369 ـ و ديدار بعدي در ژنو انجام گرفت. در 15 اسفند 1369 نيز وزراي خارجة دو كشور در مسقط با هم ملاقات كردند. بهدنبال اين ديدار در 27 اسفند 1369 بيانية مشتركي در زمينة برقراري مجدد روابط سياسي دو كشور همزمان در تهران و رياض منتشر شد.
سعود الفيصل، وزير خارجة عربستان پس از ديدار با علي اكبر ولايتي، وزير خارجة وقت در مصاحبهاي اعلام كرد، عربستان سعودي و جمهوري اسلامي ايران در حلّ تمام مشكلات فيمابين به تفاهم رسيدند. سرانجام
پس از سه سال قطع رابطة سياسي، در پي مذاكرات وزراي خارجة دو كشور، تجديد روابط متقابل اعلام شد و مقامات تهران و رياض در فروردين 1370 سفارتخانههاي خود را در پايتختهاي يكديگر گشودند.
عربستان سعودي نشان داده است «تأثير پذيري از بيرون» ويژگي اي است كه سعي كرده است در سال هاي اخير از آن فاصله بگيرد و براساس منافع ملي و منطقهاي مناسباتش را با جمهوري اسلامي ايران بر مدار منفعت دو سويه تنظيم كند.
بوميگرايي و منطقهگرايي كه طي بيش از دو دهة اخير شعار آرماني جمهوري اسلامي ايران براي فائق آمدن بر مشكلات منطقه به شمار ميرود، به تدريج نزد دولتمردان عربستان سعودي نيز معنا و مفهوم حقيقي خود را يافته است.
رفتار فعلي سران عربستان سعودي نشان ميدهد تغييراتي در راستاي منافع جهان اسلام درحال وقوع است، چرا كه به اعتقاد نويسندة سرمقالة ديروز روزنامة «الرياض» عربستان؛ «در جهاني كه كشورها براي تشكيل ائتلاف و پيمانهاي مشترك تلاش ميكنند، عقل حكم ميكندكه اعراب براي حفظ منافع اساسي خود دربارة گفتوگو و دستيابي به توافق با ايرانيها تلاش كنند، بهخصوص كه اعراب و ايرانيها از امكانات بسيار در زمينههاي انرژي، نيروي انساني، گردشگري، موقعيت جغرافيايي، صنعت، كشاورزي وعرصههاي ديگر برخوردارند.»
الرياض نوشت: «اگر اعراب و ايرانيها به اختلافات خود ادامه دهند، درواقع با فطرت الهي خويش جنگيدهاند؛ زيرا فطرت بشر بر استفاده از امكانات وخلاقيت هاي انسان و كنار گذاشتن حوادث تلخ گذشته حكم ميكند.»
اين روزنامه افزود: «انسانها بهطور طبيعي با يكديگر در برخي زمينهها؛ از جمله عقايد و افكار، متفاوت هستند اما مسأله اين است كه اين تفاوت به اختلاف ومنازعه نبايد تبديل شود.» الرياض نوشت: «اكنون مسألة مسلمانان؛ اعم از عرب، ترك و ايراني، بايد اين باشد كه چگونه از امكانات خود براي بهبود و پيشرفت اوضاع مسلمانان استفاده كنيم نه اين كه بر سر اين بحث كنيم كه حق با كيست.»
اوج عظمت و اقتدار تشيع
محمدرضا نوري شاهرودي
براي اولين بار در تاريخ شيعه، در يك نشست بين المللي وجهاني يكي از ياران صديق و شاگردان نستوه امام خميني (قدّس سرّه) و هم سنگر و يار غار مقام رهبري به تبيين مسائل مهم اسلامي و مواضع به حق ايران عزيز براي بيش از 800 نفر از علما، انديشمندان و فرهيختگان، كه از سراسر دنيا در محيط وحي الهي دركنار مكة مكرمه جمع شده بودند، مي پردازد و باز براي اولين بار سه كانال تلويزيون عربستان به صورت زنده به اضافه، ده ها كانال عربي و انگليسي، سخنان رياست مجلس خبرگان رهبري را پخش كردند. ده ها روزنامه كه در مجموع بيش از يك ميليون تيراژ داشتند، عكس و سخنراني رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام را منتشر نمودند. عمده سايت هاي خبري و اينترنتي اذعان نمودند كه كنفرانس گفتگوي اديان با وجود آيت الله هاشمي رفسنجاني و سخنراني جامع و مستدل وي، شكل واقعي به خود گرفته است.
حقيقت آن است كه عربستان سعودي از وجود عده اي از افراطيون وهابي، كه باعث تشنج و ايجاد كينه و نفاق در آن كشور شده اند رنج مي برد و نسبت به فتاواي تفرقه افكن، موضع منفي دارد. دولت مردان سعودي به خصوص شخص ملك عبدالله كه اين افراطيون را قبول ندارند و عموماً از آن ها بيزاري مي جويند، با تدارك
كنفرانس گفتگوي اديان به دنبال اعتدال در روش و منش علماي دين هستند كه به جاي تندروي هاي جاهلانه، از تسامح و ظرفيت بالاي اسلام سخن بگويند.
ملك عبدالله با دعوت از آيت الله هاشمي رفسنجاني و استقبال با شكوه و ماندني از وي و قرار دادن ايشان در جايگاه رياست، مي خواهد به تندروي هاي سلفي بفهماند كه بايد در مسألة وحدت جهان اسلام ـ جايگاه شيعه فراموش نشود و آنان واقعيتي هستند كه بايد حضورشان در معادلات پذيرفته شود. بر اين اساس، بايد از رويكرد جديد عربستان استقبال شود و از وجود گوهربار اين بازوي توانمند نظام اسلامي ايران براي پيشبرد روابط با دولت مردان سعودي استفاده گردد. با اذعان و اعتراف عمدة شركت كنندگان در كنفرانس، سخنران ايران توانست در مدت كوتاه، جامع ترين مسائل مورد ابتلاي كشورهاي اسلامي را بازگو كند. محورهاي چهارده گانة سخنان ايشان حاكي از واقع بيني، ژرف نگري، اعتدال و نگاه به آيندة مسلمانان و كشورهاي اسلامي است. كنفرانس گفتگو بايد اين سخنان را به عنوان منشور ملل اسلامي و به مثابه فكري جديد بررسي و تحليل نموده و در برخورد با مشكلات جهان اسلام، به عنوان راه گشا از آن استفاده نمايد.
خوشبختانه دبيرخانة كنفرانس، سخنراني آيت الله هاشمي را به 6 زبان مهم دنيا ترجمه و در اختيار اعضا قرار داد . آقاي هاشمي با اشاره به اين كه چهارده قرن پيش پيغمبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) پس از نزول، دستور علني كردن دعوت به اسلام بر قلة كوه مقدس صفا، با جملة هشدار دهندة «يا صباحا!» مكيان را دعوت به شنيدن يك خبر مهم كردند و پس از جمع شدن مردم و عمدتاً افراد قبيلة قريش با گرفتن اقرار به امين و صادق بودن خودشان از حضار، دعوت آسماني خود را علني كردند و هنوز طنين آن دعوت مبارك در سراسر جهان شنيده مي شود و اسلام همچنان بالنده و روبه پيش است، اعلام كردند:
1ـ اين كنگرة عظيم را در جوار بيت الله الحرام و در جوار صفا و مروه، نقطة آغاز دعوت علني رسول گرامي، با فرمان آسمانيِ {فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ...) ونيز {وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الأَقْرَبين) مي دانم.
2ـ ابراز اميدواري به تأثير اين اجتماع در بهبود وضعيت امت اسلام؛ كاري كه جمهوري اسلامي ايران از سال ها پيش هر ساله انجام مي دهد و بيست و يكمين اجلاس آن چند هفتة پيش در تهران برگزار شد. و كاري كه نيم قرن پيش آيت الله بروجردي و علامه شيخ شلتوت در «دارالتقريب» با هدف رفع اختلاف و ايجاد وحدت جهان اسلام آغاز كردند.
3 ـ براي مذاكره با اديان و مكاتب ديگر، قبلاً بايد جهان اسلام با اصلاح امور خود آمادة وارد شدن يكپارچه به اين ميدان شود.
4 ـ در ساية اسلام و قرآن، جهان اسلام امروز مجموعة امكانات وسيع و بي نظيري را در اختيار دارد.
يك چهارم جمعيت جهان، 20% توليد جهان و 57 راي در مراكز تصميم گيريِ بين المللي و حضور در حساس ترين نقاط ژئوپولتيك كرة زمين و تملك منابع طبيعي ارزشمند؛ از جمله اكثر منابع انرژي كرة خاكي و بالاتر از همه، برخورداري از ارزشمندترين مكتب هاي تاريخ بشري؛ زيرا اسلام و قرآن كريم تنها سند آسماني دست نخوردة تاريخ بشر است.
5 ـ متأسفانه بر اثر عدم هماهنگي و وجود اختلافات بي اساس و عدم برنامة جامع براي كلّيت امت اسلامي، جهان اسلام دچار وضعي نامساعد و مورد تجاوز دنياخواران انحصار طلب و صهيونيسم غاصب و اشغالگر و غارت ثروت هاي معنوي و مادي و يا معطل بودن آن ها است.
6 ـ انتظار مي رود چنين اجتماعي با استمداد از بركت بيت الله الحرام و توجه دانشمندان سراسر جهان اسلام و با كمك هاي دولت هاي اسلامي، گامي در جهت رفع مشكلات و استفادة بهتر از استعدادها و امكانات و نزديك كردن قلوب مسلمانان به يكديگر بردارد.
7 ـ مي توانيم ميثاق اين اجلاس را براساس اصول و قواعد مسلّم و مورد وفاق همة مذاهب اسلامي و با تكيه بر معارف قرآن شريف تنظيم كنيم. به چند نمونه از اصول مسلّم قرآني اشاره مي كنم:
الف ـ اصل وظيفة تمسك به حبل الله و پرهيز از تفرقه؛ {وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَلا تَفَرَّقُوا) (آل عمران: 103 )
ب ـ اصل مشورت و هماهنگي با توجه به آيات؛ {وَ شاوِرْهُمْ فِي اْلأَمْر) (آل عمران؛ 159 ) و {وَ أَمْرُهُمْ شُوري بَيْنَهُم) (شوري: 38 ).
ج ـ قاعدة نفي سبيل يا ممنوعيت سلطه پذيري در مقابل كفار؛ {وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلا) (نسا: 141 ).
د ـ اصل تكليف حفظ عزّت و اعتبار امت اسلامي؛ {وَ لا تَهِنُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ اْلأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين) (آل عمران : 139 ).
هـ ـ و اصل پرهيز از تنازع و تفرقه و بي اعتبار كردن امت اسلامي؛ {وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ ريحُكُم) ( انفال : 46 ).
و اصول و قواعد فراوان ديگر كه در كتاب و سنت اتخاذ شده است.
8 ـ بي شك وظيفة علما و مديران كشورهاي اسلامي است كه در تحكيم دين خدا و حفظ ارزش هاي اسلام و قرآن و تحكيم عدالت و دفاع از مظلومان و مبارزه با ظلم و ستم و حمايت از ارزش هاي الهي در سطح داخل و خارج تلاش كنند.
آيات و روايات فراوان اين وظيفة مهم را تأكيد كرده و از مواردي است كه ترك آن را باعث استحقاق عذاب الهي دانسته است.
9ـ مشكلات ونابساماني ها معلول عوامل زيادي است كه سه عاملِ انحصارطلبي و زياده خواهي هاي مستكبران قدرت طلب و سوء عملكرد داخلي امت اسلامي و جهل و افراط ها و تفريط ها، بيش از همه تأثيرات منفي دارند.
10 ـ كانون آشوب وفساد و ناامني درپيكرة جهان اسلام، از موارد مشخص اين نابساماني ها و آثار عوامل فوق الذكر است؛ از جمله فلسطين، لبنان، عراق، افغانستان، سودان و سومالي كه نياز به توجه ويژه براي رفع مشكلات و اصلاح امور دارد.
11ـ حضور نيروهاي اشغالگر ومستكبران در قلب كشورهاي اسلامي و به خصوص در منطقة مهم خودمان نيز از آثار نكبت بار همان سه عامل فوق الذكر است.
12ـ بحران هاي محيط زيست، مواد مخدر، اعتيادهاي مضر و امراض خطرناك و رنج هاي فراوان كشورهاي محروم و نيازمند و عقب نگه داشته شده و شيوع فرهنگ مبتذل غرب كه در صورت اجراي احكام و معارف اسلامي نبايد در ميان امت اسلامي وجود داشته باشد. اسلام دين جهاني است و هدف آن، حلّ مشكلات همة بشريت است و ما به عنوان مسلمان و صاحب نظر اسلامي نمي توانيم از فقر و تبعيض وگرفتاري هاي بخش عظيمي از خانوادة بزرگ بشري غافل بمانيم و در گفتگو با مراكز ديگر، بايد براي آن ها راه حل ارائه كنيم.
13ـ ثبات و امنيت پيش شرط توسعه و تكامل و موفقيت هاست و همان سه عامل فسادگر مانع تحقّق آن ها در قلمرو امت عظيم و پهناور اسلامي است. بي شك همكاري و هماهنگي كشورهاي بزرگ تر در جهان اسلام؛ از جمله ايران و عربستان، در اين زمينه مسؤوليت ها و امكانات بيشتري دارند.
14ـ توجه به اين نكتة مهم، كه اديان الهي قلب تمدّن هاي سراسر تاريخ بشري است و دراين ميان دين اسلام، كه خاتم اديان آسماني است، اساسي ترين نقش را در هدايت كاروان تمدّن بشر ايفا كرده است و امروزكه بار ديگر جنبش هاي علمي و فني در جاي جاي جهان اسلام در حال شكوفايي است وظيفة مهمي به عهدة علما و دانشمندان روحاني است كه تلاش كنند تا اين روح مقدس را در كالبد نهضت هاي نرم افزاري در حال توسعه و نهايتاً در تجديد تمدن اسلامي بدهند و حفظ كنند.
15 ـ اين اجلاس شريف و اجلاس هاي مشابه، اصلاح امور جهان و قبل از آن امور امّت را از راه گفتگو و تفاهم مدّ نظر دارند و لذا ضروري است به پيش نيازهاي موفقيت و رسيدن به اهداف گفتگو توجه كنيم از جمله:
الف ـ مراعات اخلاق گفتگو و جدال احسن كه توصية قرآن كريم است.
ب ـ مراعات ادب و نزاكت اسلامي و انساني و پرهيز از تحقير و توهين.
ج ـ انصاف در طرح مطلب و پذيرش نتيجة محاوره با هدف اتّباع احسن
د ـ مراعات متدلوژي و ادبيات رايج گفتگو كه حاصل تجربيات دانش بشري است.
هـ ـ و نهايتاً گفت وگو با مراكز خارج از جهان اسلام با مركزيت واحد و هماهنگ و نه به شكل فرقه اي و جداگانه.
ارج گذاري ويژه به هاشمي رفسنجاني در نشست مكه
(www.shahabnews.com)
مسعود جهاندوست
هاشمي رفسنجاني شخصاً از سوي پادشاه عربستان سعودي دعوت شد. ملك عبدالله، پادشاه عربستان سعودي امروز (چهار شنبه 15/3/1387) رسماً همايشي سه روزه را در شهر مكه افتتاح كرد كه هدف از آن سياستگذاري و برنامه ريزي براي گفتگو ميان جهان اسلام و پيروان ديگر اديان اعلام شده است. برگزاركنندة همايش، سازمان همياري جهان اسلام (رابطة العالم الإسلامي) در عربستان سعودي است و مديريت همايش را دبيركل اين سازمان، شيخ عبدالله التركي به عهده دارد كه از علماي برجستة عربستان سعودي و وزير پيشين امور اسلامي و اوقاف اين كشور است. در اين همايش شركت كنندگاني از پنجاه كشور جهان حضور دارند كه بلندپايه ترين آنان، آيت الله اكبر هاشمي رفسنجاني، رييس مجلس خبرگان و مجمع تشخيص مصلحت نظام ايران است. آقاي هاشمي رفسنجاني كه پيش از برگزاري همايش ديدار جداگانه اي با ملك عبدالله داشت، به عنوان ميهمان همايش، مورد پذيراييِ ويژه قرار گرفت؛ هنگام ورود به تالارِ همايش، همراه و در كنار هم بودند. در جلسه نيز در كنار هم نشستند. تصوير و خبر ديدار اكبر هاشمي رفسنجاني و ملك عبدالله، در ايام همايش، گزارش اصلي صفحة نخست روزنامه هاي عكاظ و الرياض، دو روزنامة مهم سعودي بود.
ارج ويژه اي كه به هاشمي رفسنجاني در اين همايش نهاده شده، از ديد آگاهان به عنوان ارسال پيامي از جانب دولت سعودي به شمار مي رود، حاكي از اين كه حكومت سعودي مشكلي با حكومت شيعي ايران ندارد. قدرت گرفتن شيعيان در عراق طي سال هاي اخير نگراني اكثريت سني مذهب جهان عرب و در رأس آن ها عربستان سعودي را برانگيخته و مقامات سعودي بارها ايران را متهم كرده اند كه با حمايت از شيعيان در عراق و لبنان به دنبال برافراشتن قدرتي شيعي در منطقه و به چالش طلبيدن حكومت هاي عرب سني مذهب است.
آيت الله اكبر هاشمي رفسنجاني از دو روز پيش از برگزاري همايش وارد عربستان سعودي شد. او به صورت شخصي، از جانب ملك عبدالله به همايش دعوت شده و سفير عربستان سعودي در تهران هنگام تقديم دعوت نامة پادشاه سعودي به وي گفته بود: «ملك عبدالله به دليل جايگاه والايي كه در دنياي اسلام براي
حضرت عالي قائل اند و معتقدند بايد از انديشه و دانش شما بهرة كافي برد، شخصاً به من مأموريت دادند تا از جناب عالي براي حضور در اين اجلاس دعوت به عمل آورم.»
بر خلاف آقاي هاشمي رفسنجاني كه علاوه بر موقعيت ممتاز ديني، مقامي سياسي است، ديگر شركت كنندگان در همايش مكه، عمدتاً علماي اسلامي اند. ديگر ميهمان ايراني همايش مكه، آيت الله محمدعلي تسخيري رييس مجمع جهاني تقريب بين مذاهب اسلامي و رييس پيشين سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي است. آقاي تسخيري قرار است رياست جلسة دوم همايش را به عهده داشته باشد.
در ميان رؤساي جلسات چهارگانة همايش مكه، محمدعلي تسخيري تنها فرد شيعه مذهبي است كه رياست جلسه به او سپرده شده است. رؤساي ديگر جلسات عبارت اند از: صالح بن عبدالله بن حميد، رييس مجلس شورا (مجلس مشورتي) عربستان سعودي، مصطفي ابراهيم تسريچ مفتي اعظم بوسني و هرزگووين و عبدالرحمان بن محمد سوار الذهب، رييس هيأت امناي سازمان تبليغات اسلامي (الدعوة الإسلاميه) سودان.
برنامة همايش به شكل رشته اي از سخنراني ها است كه با پرسش و پاسخ و بحث همراه مي شود و تنها سخنران شيعه مذهب همايش، شيخ جواد خالصي، از علماي شيعة عراق و رييس مدرسة علمية خالصيه در كاظمين است. شيخ جواد خالصي از بنيانگذاران مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق است كه با پشتيباني ايران و براي مبارزه با حكومت صدام در عراق تشكيل شد، هرچند آقاي خالصي بعدها با مجلس اعلا اختلاف نظر پيدا كرد و از آن جدا شد.
ديگر شركت كنندگان مهم همايش مكه عبارت اند از: علي جمعه محمد عبدالوهاب، مفتي مصر، احمد محمد هليل مرجع شرعي (قاضي القضات) اردن، شيخ محمد علي جوزو، مفتي جبل لبنان، شيخ محمد احمد حسين، مفتي اعظم قدس و سرزمين فلسطين، رضوان نايف السيد، مشاور نخست وزير و رييس مركز عالي مطالعات اسلامي لبنان، شيخ ابو الكلام محمد يوسف، رييس جماعت اسلامي بنگلادش، شيخ بدرالحسن قاسمي نايب رييس مجمع فقه اسلامي هند، محمد علي محجوب وزير پيشين اوقاف مصر، شيخ فوزي زفزاف معاون پيشين رييس دانشگاه الأزهر مصر، عزالدين مصطفي ابراهيم مشاور فرهنگي حاكم امارات متحدة عربي، شيخ فضل الرحمان رييس جمعيت علماي اسلام پاكستان، ابوجره عبدالله سلطاني رييس جنبش جامعة سالم و عضو هيأت دولت الجزاير، شيخ عمار طالبي نايب رييس جمعية العلماي الجزائر، شيخ قيس كلبي، رييس مؤسسة فرهنگي اسلامي آمريكا، محمد يوسف هاجر دبيركل سازمان اسلامي آمريكاي لاتين و درياي كارائيب، انس بن حسن شقفه رييس هيأت اسلامي اتريش، علي اوزاخ رييس سازمان مطالعات اسلامي تركيه، مروان فاعوري دبيركل مركز جهاني همفكري در اردن، حاج عمر سيلابا رييس شوراي عالي اسلامي و شيخ محمد عبدالزكي كالون رييس اتحاد مبلّغان مسلمان و مدير راديو صداي اسلام در سيرالئون، عبدالله بن عمر نصيف دبيركل شوراي جهاني اسلامي تبليغ و نجات (الدعوة والاغاثه) در عربستان سعودي، محمد سماك دبيركل كنگرة اسلامي روحاني (القمة الإسلامية الروحيه) در لبنان، مصطفي زباخ مديركل اتحاد مجامع اسلامي در سازمان فرهنگي كنفرانس اسلامي (ايسسكو).
دعوت به وحدت در مركز توحيد
روزنامة جمهوري اسلامي 26/03/1387
رسانه ها , اصحاب فكر و فرهنگ و فعالان سياسي عربستان سعودي , آيت الله هاشمي رفسنجاني را « معمار روابط عربستان و جمهوري اسلامي ايران » مي دانند. با اين تحليل , بسيار طبيعي است كه در شرايط دشوار و زماني كه به دلايل متعدد خدشه هايي در روابط ميان دو كشور پديد مي آيد , پادشاه عربستان , ملك عبدالله , كه او نيز براي رابطه با ايران اهميت و ارزش خاصي قائل است, دست نياز به سوي معمار روابط عربستان و جمهوري اسلامي ايران دراز كند و از او براي ترميم اين روابط استمداد نمايد.
سفر 10 روزة آيت الله هاشمي رفسنجاني به عربستان (13 تا 23 خرداد 87 ) اما اين بار هدفي فراتر داشت . دولت عربستان به دلايل متعدد نيازمند ايجاد تعادل در كشور و جا انداختن و نهادينه كردن فرهنگ ميانه روي به ويژه اقشار و مجموعه هاي روحاني و مذهبي است . افراط گرايي هاي سلفيون و مشكلاتي كه در داخل براي دولت پديد آورده, اقدامات خرابكارانة گروه هاي افراطي و تروريست منتسب به سلفي ها در خارج از عربستان
كه موجب زير سئوال رفتن دولتمردان عربستان شده و مشكلاتي كه سياست هاي غلط و مداخله جويانة بوش و همراهي عربستان با او در منطقه براي دولتمردان سعودي پديد آورده و اعتبار عربستان را كاهش داده, از جملة اين دلايل هستند.
ملك عبدالله, پادشاه عربستان براي ترميم جايگاه عربستان وآل سعود, چاره اي جز اقداماتي از قبيل برگزاري گفتگوي مذاهب به عنوان مقدمه اي براي گفتگوي اديان نداشت. كنفرانس بين المللي گفتگوي اسلامي, كه از چهارشنبه 15 تا 17 خرداد 87 در مكة مكرمه برگزار شد , اين هدف را دنبال مي كرد. براي تأمين موفقيت اين اجلاس و ترميم روابط خدشه دار شدة عربستان با جمهوري اسلامي ايران, چه اقدامي از حضور آيت الله هاشمي رفسنجاني در اين كنفرانس و در حاشيه آن براي گفتگوهاي مفصل پادشاه عربستان با ايشان مي توانست مؤثرتر باشد. درست به همين دليل بود كه پادشاه عربستان با اصرار و دعوت هاي مكرر از آقاي هاشمي رفسنجاني خواست در اين اجلاس شركت كند و در جلسة افتتاحية آن سخنراني نمايد.
حضور آيت الله هاشمي رفسنجاني در اجلاس مكه, به عنوان چهره اي شناخته شده و معتبر از نظر علمي, فكري, سياسي و مديريتي كه در سطح بين المللي از اعتبار و جايگاه خاصي برخوردار است, به اين اجلاس
اعتبار بالايي بخشيد و به آن جهت داد. سخنراني آيت الله هاشمي رفسنجاني در جمع 800 نفر از علما و نمايندگان مذاهب اسلامي از سراسر جهان, به دليل محتواي جامع و توجه به مسائل مهم جهان اسلام, خوش درخشيد و موجب اعجاب بزرگان حاضر در اجلاس شد.
علاوه بر توجه دادن به مشكلات جهان اسلام؛ از قبيل اشغال فلسطين توسط صهيونيست ها, تجاوز آمريكا به كشورهاي اسلامي, اتلاف امكانات مسلمانان در اثر اختلافاتي كه وجود دارد وضرورت استفاده از ثروت هاي عظيم ونيروهاي كارآمدي كه امت اسلامي در اختيار دارند، براي تأمين وحدت و ايجاد تعادل در امت اسلامي, تكيه بر اين نكته كه اين اجلاس نبايد مثل بسياري از اجلاس ها بدون نتيجه باشد و بايد تلاش كنيم مطالب مطرح شده در اين اجلاس را به مرحلة عمل برسانيم, از نكات اساسي سخنراني آيت الله هاشمي رفسنجاني بود. دعوت به وحدت در مركز توحيد, زيباترين فراز اين سخنراني بود. چند عالم شيعه از عراق و لبنان و شرق عربستان نيز در اين اجلاس حضور داشتند.
هرچند تلاش براي تأثيرگذاري براجلاس گفتگوي اسلامي توسط يك عالم برجستة شيعه، آن هم از پايگاه جهاني انقلاب اسلامي از اهداف مهم اين سفر بود و سخنراني آيت الله هاشمي رفسنجاني توسط سه شبكة تلويزيوني عربستان مستقيماً پخش شد و در شبكه هاي تلويزيون جهان غرب و همچنين در همه روزنامه هاي عربي انعكاس وسيع داشت, ليكن اصلي ترين بخش سفر, زيارت خانة خدا بود كه به مجرد ورود به عربستان و قبل از هر اقدام ديگري صورت گرفت. مذاكره با پادشاه عربستان, ديدار با روحانيون كاروان هاي زائران
ايراني و خود زائران, اقداماتي كه براي حل مشكلات زائران انجام شد, كارهاي ديگري است كه در حاشية سفر آيت الله هاشمي رفسنجاني به عربستان به آن ها نيز توجه شد.
روابط ايران و عربستان در پرتو اعتماد متقابل
دكتر محمود واعظي
مقدمه
سفر آيتالله هاشمي رفسنجاني به عربستان، علاوه بر زيارت خانة خدا و نبيگرامي اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و ائمة بقيع (عليهم السلام) ، سه هدف را دنبال ميكرد: هدف نخست، پاسخ مثبت به دعوت ملك عبدالله براي شركت در كنفرانس مكه بود. بيترديد، شركت در كنفرانس گفتوگوي مذاهب اسلامي، كه در آن بيش از 800 تن از متفكران و صاحبنظران جهان اسلام حضور داشتند، فرصتي بود كه ايشان ضمن تبيين مسايل مهم مبتلابه جهان اسلام؛ از جمله وحدت جهان اسلام و ضرورت تقريب مذاهب براي جلوگيري از شكاف، ملاقاتهايي را نيز در حاشيه اجلاس با ميهمانان برجسته و با نفوذ كنفرانس، با هدفِ بررسي آخرين تحوّلات جهان اسلام، چالشهاي موجود و راههاي مقابله با توطئهها عليه جهان اسلام صورت دهند. هدف دوم، رايزني و تبادل نظر با ملك عبدالله پادشاه عربستان در خصوص روابط دو جانبه و موضوعات و تحوّلات مهم منطقهاي و بينالمللي بود كه با توجه به شرايط خاص منطقه، به ويژه تحولات فلسطين، لبنان، عراق و افغانستان، بسيار با اهميت تلقّي شد. هدف سوم، پيگيري حلّ مشكلات زائران خانة خدا و ايجاد تسهيلات براي آن ها بود. با توجه به روابط نزديك ميان آيتالله هاشمي رفسنجاني و ملك عبدالله، مذاكرات و برنامهها در محيطي صميمانه انجام شد.
مقالة حاضر در بخش اول، به كالبد شكافي روابط ايران و عربستان در شرايط جديد منطقهاي و در بخش دوم به پيآمدهاي تحكيم روابط دو كشور در رابطه با تحوّلات منطقه وجهان اسلام و نيز به دستاوردهاي سفر آيتالله هاشمي رفسنجاني ميپردازد:
بخش اول: كالبد شكافي روابط ايران و عربستان
1 ـ روابط ايران و عربستان و شرايط جديد منطقهاي
عربستان به دليل ساختار خاص اجتماعي و فرهنگي خود، از ديگر كشورهاي خاورميانه و حتي كشورهاي همساية آن در حوزة جنوبي خليج فارس متمايز ميباشد. ساختارهاي خاص قبيلهاي و عشيرهاي كه به پديد آمدن فرهنگي خاص منتهي شده است، همراه با آموزههاي عميقاً سنتي و مذهبي و نيز سيطرة افكار و ايدههاي سلفي در قالب «وهابيت»، به جامعة عربستان تركيب منحصر به فردي بخشيده است. حكمرانان آل سعود با وجود ذخاير عظيم نفتي، همواره از ثروت سرشاري برخوردار بودهاند. عربستان حدود يك چهارم ذخاير اثبات شده نفت جهان (حدود 262 ميليارد بشكه) را در اختيار دارد و از اين منظر، وضعيت سياسي و ثبات يا ناامني در اين كشور نفتخيز از اهميت زيادي براي قدرتهاي بزرگ، به ويژه ايالات متّحدة آمريكا برخوردار ميباشد. پادشاهي سعودي در بُعد منطقهاي و فراتر از آن، در حوزة جهان اسلام نقشي مهم براي خود قائل است و با حمايتهاي مالي گسترده از كشورهاي اسلامي و جنبشهاي اسلامي (البته به طور گزينشي)، در پي بسط حوزة نفوذ خود بوده است.
ايران و عربستان همواره به عنوان دو كشور و دو قدرت تأثيرگذار جهان اسلام، در منطقة خاورميانه و خليج فارس مطرح بودهاند و هر كدام بنا به دلايل مشابه و متفاوت، نقشي برتر براي خود در روند تحوّلات منطقهاي قائل ميباشند. روابط بين دو كشور از پيروزي انقلاب تاكنون همواره با نوساناتي توأم بوده است.
جمهوري اسلامي ايران و عربستان سعودي با توجه به ظرفيتها و ويژگيهاي خود، دو كشور مهم و تعيين كننده در منطقه محسوب ميشوند. پيروزي انقلاب اسلامي نه تنها از اهميت روابط دو كشور نكاست بلكه پديدة نوين انقلاب و رخدادهاي متأثر از آن، به همراه تغييرات منطقهاي و بينالمللي، روابط دو كشور را با حساسيت خاصي همراه كرد و به آن پيچيدگي فوقالعادهاي بخشيد. از همان ابتداي پيروزي انقلاب، سوء ظن اعراب حوزة خليج فارس نسبت به آنچه كه آن را تلاش جمهوري اسلامي براي صدور «انقلاب شيعي و ايدئولوژي ضدّ غربي» تعبير ميكردند، در واكنش آن ها به جمهوري اسلامي نوپا در ايران انعكاس يافت.
دو سال پس از پيروزي انقلاب، كشورهاي مذكور با تشكيل شوراي همكاري خليج فارس، به طور عملي در جهت مقابله و رفع نگراني از بابت حضور يك ايران جديد در منطقه گام برداشتند. نمونة اين تقابل را ميتوان در موضعگيريها و كمكهاي مالي برخي از كشورهاي عربي خليج فارس، به ويژه عربستان سعودي در جنگ هشت سالة عراق عليه ايران به رژيم صدام جستوجو نمود.
در دهة 1990 و پس از جنگ ايران و عراق، با اقداماتي كه در دورة رياست جمهوري آقاي هاشمي و به ويژه پس از حملة عراق به كويت صورت گرفت، روابط دو كشور وارد مرحلة جديدي از همكاري و اعتمادسازي شد. عربستان چنين ميپنداشت كه با تغيير در شرايط نظام بينالمللي (پس از سقوط كمونيسم) و تحوّلات منطقهاي، فضا براي ترسيم روابط تازه مهيا شده است. روند مناسبات دو كشور در اواسط دة 70 شمسي و پس از اعلام سياست تنشزدايي از سوي جمهوري اسلامي، رو به بهبود نهاد و دو طرف عليرغم اختلافات موجود سعي بر برطرف كردن ابهامات موجود و نزديكي روابط داشتند، اما در كل، هيچ گاه سوء ظن و بدگماني اعراب به طور كل و عربستان به طور خاص نسبت به ايران بر طرف نشد.
در بررسي روابط ايران و عربستان، لازم است محورهاي زير مورد توجه قرار گيرد:
ـ اهميت و جايگاه منطقهاي و بينالمللي خليج فارس؛
ـ موضوع انرژي و نقش دو كشور در اوپك، جايگاه قدرتهاي منطقهاي و رقابتهاي منطقهاي، فرامنطقهاي و بينالمللي در منطقه استراتژيك خليج فارس؛
ـ موقعيت و جايگاه عربستان سعودي و ايران و عوامل تأثيرگذار در مناسبات سياسي دو كشور؛
ـ نقاط اشتراك و افتراق بين دو كشور؛
ـ خصوصيات پادشاهي عربستان؛
ـ چالشهاي دروني جامعه عربستان؛
ـ حوادث 11 سپتامبر و تبعات آن براي عربستان؛
ـ شرايط كنوني عربستان سعودي؛
ـ فرصتها و چالشهاي فراروي ايران؛
ـ سير روابط و وضعيت كنوني؛
ـ پيامدهاي نزديكي دو كشور در سطوح دو جانبه، منطقهاي و بينالمللي.
با توجه به اين كه ساختار حكومت عربستان كاملاً فردي است، روابط حسنة سران عربستان و ايران طي دو دهة گذشته عاملي بازدارنده در برابر افزايش شكافهاي طرفين به حساب ميآمد. پس از پيروزي انقلاب، سه نگرش بعضاً متفاوت در مورد برخورد با مسائل مختلف منطقهاي و بينالمللي حاكم بوده است:
نگرش اول جنبه ايدئولوژيك و آرمانگرايانه دارد و سعي ميكند محيط پيراموني را به طور كامل جذب مباني فكري و انقلابي ايران كند.
نگرش دوم معتقد است با توجه به حساسيتهاي موجود در منطقه و واقعيتهاي نظام بينالملل، ايران بايد بر روي مشتركات كار كند و همكاريها در زمينه عرصههاي غيرحساس بيشتر شود تا اعتماد لازم به وجود آيد؛ زيرا تنها در پرتو روابط خوب است كه ميتوان اهداف و منافع را كسب نمود.
نگرش سوم بر اين تصور قرار دارد كه با توجه به ظرفيتهاي معنوي و مادي جمهوري اسلامي و واقعيتهاي موجود در صحنة نظام بينالملل، با برنامهريزي و دوري از افراط و تفريط در سياستهاي اعلامي و اعمالي ميتوان موقعيت نظام را به گونهاي مناسب تقويت و تثبيت كرد.
اين نگرشها در هر مقطعي كه حاكم شدهاند تأثيرات خاص خود را بر جاي گذاشتهاند. تصور اعراب و به ويژه عربستان اين است كه در حال حاضر نگرش اول مجدداً در سياست خارجي ايران حاكم شده است. اين تصور براي عربستان بسيار حساسيت برانگيز و نگران كننده شده است.
2ـ رويكرد منطقهاي عربستان
عربستان سعودي در مقايسه با ساير كشورهاي عربيِ حوزة خليج فارس، در عرصة سياست خارجي و تعامل با قدرتهاي بزرگ، رويكردي مستقلتر را دنبال ميكند كه به ديدگاههاي ايران در خصوص محدود نمودن نقشآفريني قدرتهاي فرامنطقهاي در خليج فارس نزديكي بيشتري دارد. اين مسأله در تلاش سعوديها براي تقويت همگرايي دروني شوراي همكاري خليج فارس و در اولويت قرار دادن روابط گروهي با ساير بازيگران نسبت به روابط دو جانبه بيشتر آشكار است. رويكرد فوق از ويژگيهاي ژئوپليتيك و قدرت عربستان و هم چنين حوادث بعد از يازده سپتامبر ناشي ميشود و اين كشور سعي ميكند تا در سياست خارجي خود بين قدرتهاي بزرگ توازن ايجاد كند و همچنين روابط منطقهاي خود را نيز در اين چارچوب لحاظ كند.
گرايش عربستان به ثبات منطقهاي كه بخش عمدهاي از آن در جريان تعامل و همفكري با ساير بازيگران اصلي منطقهاي از جمله ايران محقق ميشود، از بيثباتيها و تحوّلات متغيّر سالهاي گذشته در منطقه نيز تأثير پذيرفته است.
سياست نومحافظهكاران دولت بوش بعدازيازده سپتامبر2001، مانند: متهم كردن سعوديها به تروريسم، طرح خاورميانة بزرگ وسياست اصلاحات و دموكراسيسازي در كشورهاي عربي و همچنين حمله به عراق، به رغم نارضايتيهاي منطقهاي، ترديد و بياعتمادي را در رهبران سعودي نسبت به دولت آمريكا و سياستهاي آن افزايش داده است. اين امر به افزايش روابط با ساير قدرتهاي فرامنطقهاي از يك سو و تقويت مناسبات منطقهاي از سوي ديگر منجر ميشود. تحوّل مذكور فرصت مناسبي را براي توسعة روابط ايران و عربستان سعودي مهيّا ميسازد.
در سطح منطقهاي، عربستان نسبت به افزايش نقش ايران در افغانستان، لبنان، فلسطين و به ويژه عراق نگران است، تحوّلات چند سال گذشته در منطقة خاورميانه كه موجب افزايش نفوذ جمهوري اسلامي ايران و شيعيان شد، اسباب نگراني پادشاهي سعودي در مورد كاهش نقش و نفوذ خود در منطقه را فراهم آورده است.
اين نگرانيهاي اخير به همراه حساسيت و سوء ظنهاي هميشگي عربستان به ايران، واكنشهايي را از سوي رياض به منظور تغيير در معادلات منطقه برانگيخته است.
در گذشته همواره ايران، عربستان سعودي و عراق به عنوان سه كشور مهم و تعيين كننده در منطقة خليج فارس مطرح بودند و توافق دو كشور از اين سه كشور كافي بود تا تأثيرگذاري لازم بر مسائل و تحوّلات عمده و مهم منطقه صورت گيرد، لذا عربستان تلاش ميكند كه از عراق به عنوان ابزاري براي ارتقاي نقش خود در منطقه استفاده نمايد. حساسيت عربستان نسبت به افزايش نقش ايران و شيعيان در عراق، از اين زاويه اهميت مييابد.
عربستان همواره خود را در نقش يك مدافع تمام عيار اهل سنت تعريف كرده است و نسبت به كاهش نقش سنيها در عراق، لبنان و يا كشورهاي همجوار خود؛ مانند بحرين حساس و نگران است.
عربستان توانايي بر هم زدن بيشتر اوضاع در منطقه را از طريق حمايت از نيروهاي ضدّ شيعي دارا ميباشد؛ امري كه جمهوري اسلامي ايران لازم است نسبت به آن حساس باشد. اخيراً بر شمار اعلاميهها و فتاوايي كه از سوي علماي سني عليه شيعيان صادر ميشود، افزوده شده است. در همين راستا، چندي قبل اعلاميهاي توسط 38 نفر از علماي عربستاني امضا شد كه در ميان آن ها اسامي اشخاص مشهور مخالف دولت عربستان همچون صفر حوالي و سليمان العوده (از جمله نظريه پردازان نيروهاي تكفيري ضد دولت عربستان كه اخيراً از زندان آزاد شدهاند) مشاهده ميشود. در اين اعلاميه، آن ها خواستار مقابلة مستقيم با شيعيان در منطقه شدند. دولت عربستان ميكوشد تقابل اين نيروهاي بنيادگرا را غيردولتي قلمداد نمايد و آن را به علماي اهل تسنن، حتي خارج از عربستان مربوط سازد.
نقش عربستان در جهان اهل سنت حائز اهميت است. اين نقش از موقعيت ژئوپليتيك، وجود حرمين شريفين در اين كشور و حمايتهاي مداوم آن از سنيها نشأت ميگيرد. با توجه به نقش مذكور، در صورتي كه سعوديها احساس كنند كه ايران خواستار برتري و تسلّط مطلق در منطقه و ناديده انگاري نقش عربستان است، اين احتمال وجود داردكه با تشديد تنشهاي شيعي ـ سني از اين مسأله براي محدود كردن نفوذ ايران در منطقه و به ويژه در ميان ملتهاي عرب استفاده كنند.
3 ـ رويكرد عربستان به تحوّلات عراق
رويكرد عربستان به دولت جديد عراق كه در آن شيعيان و كردها حضور وسيعي دارند، در مراحل اوليه براساس نفي واقعيتهاي نوين، مخالفت و حتي حمايت غيرمستقيم از نيروهاي مخالف بود. عربستان همواره تلاش ميكند كه جايگاه و شأن سنيها در ساختار سياسي عراق ارتقا يابد. پذيرش يك رييس جمهور كُرد و نخستوزير شيعه در رأس حكومت، در كشوري كه 1400 سال به طور مستمر در حاكميت اعراب قرار داشته، براي عربستان بسيار دشوار است. عربستان اصرار دارد كه عراق يك كشور عربي باقي بماند. به نظر
ميرسد با بهبود شرايط امنيتي عراق، افزايش نقش گروههاي سني در ساختار قدرت و نهادينگي و ثبات بيشتر ساختارهاي جديد و به ويژه تعديل تصوّرات سعوديها از دولت مالكي به عنوان دولتي فرقهگرا، اكنون عربستان همراه با اغلب دولتهاي عربي رويكرد متعادلتري را در قبال عراق در پيش گرفته باشد. از نشانههاي اين رويكرد ميتوان به تصميم اعزام سفير به عراق در چند ماه آينده اشاره كرد.
عليرغم اختلافنظرهاي موجود ميان ايران و عربستان سعودي نسبت به وضعيت و تحولات عراق، با توجه به نگرانيهاي امنيتي دو كشور نسبت به آيندة عراق و احتمال گسترش آن به برخي از كشورهاي منطقه از يك سو و حضور و نفوذ آمريكا در اين كشور و اعمال سياستهاي مخرب از سوي ديگر، زمينههايي وجود دارد كه ميتواند موجب همكاري و تفاهم دو كشور در عراق گردد.
4 ـ دغدغههاي روابط ايران و عربستان
ويژگيهاي ايران و عربستان سعودي؛ از جمله نقش دو كشور در جهان اسلام، موضوع حج، بازار نفت، حضور فعال هر دو كشور در مجامع بينالمللي، منطقهاي و اسلامي، موقعيت ويژة جغرافيايي آن ها در منطقة خليج فارس و برخورداري از اقليت شيعه و سني، حكايت از اهميت اين دو كشور براي يكديگر دارد. گرچه اين ويژگيها در وهلة اول به مثابه نقاط اشتراك دو كشور تجلّي مييابد و بعضاً به عنوان عوامل پيوند دهندة روابط فرض ميشود، اما واقعيت آن است كه تلقي و اهداف متفاوت تهران و رياض از عناصر فوق و چگونگي استفاده از هر يك از ويژگيهاي مذكور جهت تأمين منافع كشوري، منطقهاي، بينالمللي و جهان اسلامي خود، بخش عمدهاي از اين نقاط اشتراك را ميتواند به نقاط افتراق تبديل كند.
در كنار عناصر فوق، اختلافنظر ميان ايران و عربستان كه متأثر از عواملي مانند نوع و ساختار حكومت، مفهوم امنيت و اجراي الگوي مشخص امنيت منطقهاي، روابط با آمريكا، تفكر وهابيت و تكفير شيعه، حمايت عربستان از صدام در طول جنگ تحميلي و كشتار مكه، تلقّي عربستان از نقش ايران در دو دهه گذشته در منطقة و انتقاد از حضور القاعده در ايران ميباشد و نيز سياستهاي متفاوت ايران و عربستان در افغانستان، عراق، لبنان و فلسطين، نشان ميدهد كه توسعه و گسترش روابط جمهوري اسلامي ايران با عربستان سعودي بر بستري از تناقضات و رقابتهاي پيچيده استوار است كه حركت در مسير آن ظرافت و دقت بسياري ميطلبد.
يك بحث آسيبشناسانه در روابط بينالملل آن است كه دولتها نه براساس واقعيتهاي موجود بلكه براساس برداشت خود از واقعيتها دست به عمل ميزنند.
وخامت اين مشكل در آن نيست كه بسياري از برداشتها در روابط بينالملل غيرواقعي است، بلكه در آن است كه برداشتهاي غيرواقعي، رو به افزايش و تقويت خود دارند و هر زمان خود را باز توليد ميكنند، تا آنجا كه گاه به آستانه اقدام خصمانه ميرسند.
به لحاظ عملي، روشن است كه اصليترين محور فعاليتهاي ديپلماتيك واشنگتن در منطقه يا ابزار سياست خارجي اين كشور، تأكيد بر تهديد آفريني ايران است. ترس از ايران شيعي به ويژه هنگامي كه به تكنولوژي هستهاي مجهز شود، اصليترين ابزار اقناعي واشنگتن در ارتباط با اعراب ميباشد. اما به عكس، كاهش حس تهديد در اعراب، مخرب و زايل كنندة سياست خارجي آمريكا در منطقه خواهد بود.(1) حجم وسيع صادرات اسلحة آمريكا به منطقة خاورميانة عربي، مرهون همين احساس است. تبعيتها و هماهنگيهاي اعراب با
سياست خارجي آمريكا نيز از همين نقطه برميخيزد. فراتر از اين، واقعيت آن است كه احساس تهديد از واقعيت يافتن تهديد مهمتر و درگير كنندهتر است و اين به دليل آن است كه احساس تهديد، تداوم دارد و با تداوم خود هزينههايي را ميآفريند و دغدغهها را بر هم انباشته ميكند و باعث مسائل و مشكلات بيشتر ميشود. اما از آن سو، واقعيت ناامني، از گسترة زماني و مكاني محدودي برخوردارست و حالت خاص، موردي و آشكار دارد. تهديد، همين كه از احساس به واقعيت تبديل گردد، اهميت قبلي خود را از دست ميدهد و ابعاد متفاوتي مييابد كه محدودتر و ملموستر است و ميتوان مشخصاً به حلّ يا كاهش آن ها همت گماشت. اما حس تهديد به اين معني است كه ممكن است تهديد در هر زمان و در هر مكان و با ميزان غيرقابل دركي از شدت روي دهد و دولت مورد نظر در هيچ مورد آگاهي قطعي از آن نداشته باشد.
پس، احساس يا تصور تهديد برعكس، نتايجي كاملاً واقعي دارد. احساس تهديد نسبت به ايران كه در برخي از كشورهاي عربي به وجود آمده موجب شده است كه كوششهاي ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران براي نزديكي و تفاهم با اعراب نتواند به اهداف خود برسد و از آن سو موجبات تحرك چرخهاي ديپلماسي آمريكا را فراهم آورده است. در اين جا نكتة مهم آن است كه بدانيم اصليترين تلقّي و ريشهايترين تصور در سياست خارجي خاورميانهاي آمريكا چيست؟ اين تصوّر آن است كه دو قدرت منطقهاي ايران و عربستان به طور اصولي در رقابت با يكديگر قرار دارند و بين آنها ظرفيتهاي تعارض بيش از ظرفيتهاي توافق است. از آن سو، جدي شدن نزديكي بين دو كشور نيز با تصورات و برداشتهاي نهادينه شده آمريكا از رقابت ميان دو قدرت منطقهاي منافات دارد. تهديد جلوه دادن ايران، نتيجة طبيعي اين انديشه نهادينه در سياست خارجي آمريكاست.
تلاش عمدة آمريكا در منطقة خاورميانه در چند سال گذشته اين بوده است كه تهديد ايران را در جهان عرب جايگزين تهديد اسرائيل كند و اين رژيم را به عنوان بازيگري عادي و طبيعي در منطقه جلوه دهد. در اين راستا، رهبران آمريكا به مسائل مختلفي؛ از جمله مقاصد هستهاي ايران و تلاش آن براي تسلّط بر منطقة اشاره ميكنند و خواستار حمايت كشورهاي عربي و به ويژه عربستان براي اتخاذ يك رويكرد تقابلي در برابر ايران هستند. اما اين درخواست مورد موافقت رهبران عرب؛ از جمله عربستان سعودي قرار ندارد و آن ها به رغم تمايل به محدود كردن نقش منطقهاي ايران، خواهان حفظ تعاملات ميباشند. اين امر به خصوص در تأكيد سعوديها بر حلّ مسالمتآميز برنامة هستهاي ايران به جاي رويكرد نظامي نمود مييابد.(2)
ديپلماسي ايران بايد به محور خنثيسازي طرح آمريكا مبني بر تهديد جلوه دادن ايران استوار باشد. با توجه به اهميت عربستان در منطقه و تأثيرگذاري اين كشور بر ديگر كشورهاي عربي خليج فارس، بيدليل نيست كه بيشترين نيروي سياست خارجي ايران در سطح استراتژيك و در عرصة ديپلماسي عربي آن، معطوف به
رياض شده است. با تداوم توجهات به همكاريها با رياض، ميتوان تصور نهادينه شده آمريكا داير بر آشتيناپذيري تهران ـ رياض را از درجه اعتبار ساقط كرد و اين كار با تداوم كوششها براي بهبود تصوراتي ممكن ميگردد كه از ايران وجود دارد. مؤثرترين، سهلترين و سريعترين راه اصلاح برداشتها استفاده از يك امكان موجود در ديپلماسي ايراني؛ يعني ديپلماسي مبتني بر روابط شخصي رهبران است.
بخش دوم: پيآمدهاي تحكيم روابط ايران و عربستان و دستآوردهاي سفر
1 ـ اهميت ديپلماسي شخصي با عربستان براي اصلاح برداشتها
سفر آقاي هاشمي رفسنجاني به عربستان واجد دستاوردهاي زيادي براي روابط دو كشور و اصلاح برداشتها نسبت به تحوّلات منطقه بود. معمولاً در رشتة روابط بينالملل كمتر، بر كارآمدي ديپلماسي شخصي رهبران، دقت و تأمل صورت ميگيرد. به جاي اين، دانشوران روابط بينالملل عمدتاً بر اهميت و تعيينكنندگي روند ساختارها يا رويههاي نهادي تأكيد ميكنند. اين گرايشها فقط تا حدودي درست ميباشند، چون حوزة وسيع آزاديها و خلاقيتهاي انساني را كه ميتوانند بر فراز شبكههاي پيچيدة روابط عمل كنند، ناديده ميگيرند. در واقع، مسألة آزار و اذيتها و محدوديتهاي اعمال شده براي زائران ايراني بيتالله الحرام، معضلاتي ساختاري و نهادين است كه از تفكر، تاريخ و تجربيات مذهبي و حكومتي عربستان ريشه ميگيرد. اگر بخواهيم مسائل ساختاري را با روشهاي ساختاري ـ نهادين حل نماييم، بايد زمان زيادي صبر كنيم و نسبي بودن نتايج را نيز بپذيريم.
كاركرد عمدة ديپلماسي شخصي در روابط بينالملل دور زدن ساختارها و كوتاه كردن فاصله ميان سوء تفاهمها و برداشتهاي واقعي است؛ البته به اين شرط كه اين نوع ديپلماسي در عرض و نه در طولِ ديپلماسي عمومي كشور عمل كند.
ديپلماسي شخصي يا خصوصي از تعيين كنندگي ساختارها ميكاهد و در نتيجه تأثير برداشتهاي منفي در وخامت روابط ميان دولتها را نيز كاهش ميدهد. اما ارزش ديپلماسي فقط در اين حد نيست. همچنان كه برداشتهاي منفي خود را در روابط بينالملل باز توليد ميكنند، به همان شكل برداشتهاي اصلاح شده نيز به تقويت و باز توليد خود ميپردازند؛ يعني از رفتارها و خطمشيها، برداشتهاي مبتني بر حسن تفاهم صورت ميگيرد. تقويت تفاهم (يعني چيزي بيشتر و فراتر از ايجاد تفاهم)، كار ويژه مهم ديپلماسي شخصي رهبران است. اين صرفاً به دليل روابط شخصي ميان آيتالله هاشمي و ملك عبدالله پادشاه عربستان بود كه مقامات عربستان به شكل كاملاً ويژهاي از هيأت ايراني ميزباني كردند و گفتوگوهاي مفصلي ميان آيتالله هاشمي و پادشاه سعودي صورت گرفت. همچنين، به دليل همين روابط شخصي بود كه سخنراني آقاي هاشمي در كنفرانس گفتوگوهاي مذاهب اسلامي، هم به لحاظ محتوايي و هم به لحاظ شكلي (سخنراني افتتاحيه)، بازتاب زيادي در ميان هيأتهاي شركت كننده، رسانهها و افكار عمومي منطقه داشت و تمامي آن ها اين سخنان را موفقيتي براي جمهوري اسلامي عنوان كردند.
ديپلماسي شخصي، يك مشخّصة عمده در تفكر سياست خارجي آقاي هاشمي است و شايسته به نظر ميرسد كه در هيچ يك از ادوار بعدي سياست خارجي ايران، اين گرايش به محاق فراموشي سپرده نشود. مزاياي ناشي از ديپلماسي شخصي رهبران به تنهايي و به خودي خود، واجد تأثيرات چنداني نيست بلكه ميتواند در طول و
همراه با موفقيتها و خلاقيتهاي ديگر مثمر ثمر واقع گردد. ديپلماسي شخصي يك بخش تكميلي و نه محوري در سياست خارجي است.
سفر آيتالله هاشمي به عربستان، از يك تحوّل ويژه در نحوة درك رهبران عربستان از جايگاه ايران و امكانات و ظرفيتهايي كه روابط با ايران ميتواند براي آنان داشته باشد، حكايت دارد. در اين سفر، ملك عبدالله نشان داد كه ارتقاي روابط دو جانبه براي دولت عربستان تا چه ميزان اهميت دارد. ملك عبدالله تأكيد فراواني داشت كه اگر ايران و عربستان رايزني و همكاري نداشته باشند، «ديگران» از اين موضوع سود ميبرند. همين عبارت ملك عبدالله از يك آگاهي مثبت و يك آگاهي سلبي حكايت ميكند. آگاهي مثبت درك اهميت همكاريهاست و آگاهي سلبي، اشاره به «ديگران» دارد كه ممكن است از عدم همكاري ميان دو كشور سود ببرند.
اين مذاكرات نشان داد كه ايران در شرايطي ميتواند منبع گونهاي خودآگاهي «ملي» براي برخي از دولتها باشد. از زمان به قدرت رسيدن ملك عبدالله ميتوان چرخشي را در سياست خارجي اين كشور مشاهده كرد؛ به طوري كه تفكرات استقلالطلبانة ملي در سياست خارجي عربستان بيش از گذشته مشهود شده است.
ديپلماسي عربستان اثبات كرد برخلاف گذشته، اين كشور درك ميكند كه شكسته شدن تصوير فضاي دو قطبي، بيش از دامن زدن به اختلافات مذهبي، امكانات و فضاهاي بيشتري را پيش روي دولت عربستان ميگذارد و اين تحوّلي در خور تأمل است. علاوه بر اين، براي راهيابي مشترك درخصوص موضوعات عراق و لبنان نيز، همفكري و رايزني به عمل آمد. تبادلنظر در مورد بحرانها و مشكلات منطقه حكايت از نگرانيهاي ملي عربستان نسبت به تحوّلات آينده دارد. انعطافهاي اخير عربستان نسبت به عراق و پذيرش توافق دوحه در خصوص حل و فصل بحران لبنان، از ظهور رهيافتهاي استقلالطلبانه در ديپلماسي عربستان حكايت ميكند؛ ديپلماسياي كه بيش از نيم قرن به نوعي تحت تأثير سياستهاي منطقهاي واشنگتن بوده است.(3) عربستان ميداند كه برخلاف گذشته، اكنون مصلحت دولت اين كشور در گسترش سياستهاي ثبات و همزيستي و نه پيگيري سياستهاي تعارضي با ايران نهفته است. اتخاذ سياستهاي همكاريطلبانه با ايران، گسستي پنهان از الهامات سياست خارجي آمريكاست.
روندهاي اساسي در تاريخ، ممكن است دير شروع شوند اما هنگامي كه شروع شوند تداوم مييابند و به سادگي پايان نميپذيرند. از اينرو، اقبال عربستان به سياست همكاري و تفاهم را بايد رويكردي معنيدار و داراي اهميت تلقي كرد.
يكي از دستآوردهاي مهم سفر آقاي هاشمي رفسنجاني به عربستان سعودي، تلاش براي اصلاح برداشتها بود كه پيش نياز اعتمادسازي در روابط دو كشور تلقي ميشود.
توجه آقاي رفسنجاني به اهميت دوستي فردي و اعتماد متقابل ميان رهبران در پيشبرد اهداف سياست خارجي، در اين مورد به نتايج مطلوب خود رسيد. خوشبختانه با تأكيدات صورت گرفته از سوي آيتالله هاشمي، پادشاه عربستان دستورات مؤكدي براي رفع برخي از اين موانع و خوشرفتاري با زائران ايراني صادر كرد. در اين گفتوگوها، آقاي هاشمي از پخش جزوات ضدّ شيعي در ميان زائران ايراني، اهانت به اعتقادات شيعي از سوي مأموران عربستاني، جلوگيري از ورود بانوان به قبرستان بقيع و بازداشت تعدادي از زائران ايراني و برخي مشكلات ايجاد شدة ديگر براي زائران ايراني ابراز گلايه كرد كه پادشاه عربستان قول داد به تمامي اين مسائل رسيدگي كند.
نكتة قابل توجهي كه در سفر آيتالله هاشمي به عربستان وجود داشت و طي گفتوگوها آشكار گرديد، برداشتها و اطلاعات نادرست طرف عربستاني از سياستها و اقدامات جمهوري اسلامي در عرصههاي مهم منطقهاي؛ از جمله عراق و لبنان بود كه پس از مذاكره و گفتوگو، بسياري از اين ابهامها مرتفع شد. در اين مذاكرات دو طرف به منظور افزايش مفاهمه و از بين بردن سوء تفاهمها در زمينة مسائل سياسي دو جانبه و مسائل مهم منطقه و جهان اسلام، ايجاد ساختاري جديد را ضروري تلقي كردند و لذا قرار شد در مورد تشكيل دو كميتة مجزا (كميتة علمايي و كميتة سياسي)، تحت نظر مقامات عالي دو كشور مطالعات لازم صورت گيرد.
2 ـ همايش مكه فرصتي مغتنم
همايش گفتگوي مذاهب اسلامي، علاوه بر آن كه فرصت مغتنمي براي تعامل ميان علما و انديشمندان فِرَق و مذاهب مختلف اسلامي در سرزمين وحي ايجاد كرد، براي جمهوري اسلامي ايران و در چارچوبي وسيعتر، براي تمامي شيعيان، به دليل چگونگي و شكل حضور آيتالله هاشمي در آن، واجد معاني تأمل برانگيزي بود. اگر چه همايش، توسط عربستان سازماندهي شده بود و تقريباً تمامي شركت كنندگان آن را علماي اهل تسنن تشكيل ميدادند، اما سخنراني آيتالله هاشمي رفسنجاني در مراسم افتتاحية كنفرانس نقش جمهوري اسلامي ايران و شيعه و جايگاه ايشان را برجسته نمود؛ به عبارت ديگر، بهترين زمان كنفرانس به آقاي هاشمي رفسنجاني اختصاص پيدا كرد. موضوعي كه بنا به گفتة ملك عبدالله در ملاقات پاياني، اسباب گلاية برخي علماي عربستان را فراهم كرد.
آيتالله رفسنجاني طي سخناني، بسياري از مسائل اصلي در جهان اسلام، از جمله مسائل مربوط به اختلافهاي مذهبي، مسائل فلسطين، عراق و لبنان را مورد تجزيه و تحليل قرار دادند. سخنان آيتالله هاشمي رفسنجاني با استقبال زياد ساير شركتكنندگان مواجه شد و بسياري از علماي شركت كننده در كنفرانس و تحليلكنندگان بيروني، اين سخنان را كاملاً راهگشا و مسؤولانه دانستند. همچنين، سخنان آقاي هاشمي به صورت گسترده توسط رسانههاي مختلف عربي منطقه پوشش داده شد و بسياري از شبكههاي تلويزيوني و مطبوعات، اخبار مربوط به آن و بخشهايي از اين سخنان را به طور گسترده منعكس ساختند.
اين ميزان استقبال و مشخصاً اين امكان و توان براي آقاي هاشمي كه در سخنراني خود طيف وسيعي از موضوعات منطقهاي و مسائل متنوّع جهان اسلام را، فراتر از موضوع ايران، مورد پوشش قرار دهند، حكايت از آن دارد كه ايشان به عنوان يك عالم روحاني شيعي و به عنوان نمايندهاي از جمهوري اسلامي ايران در كنفرانس مذكور حضور يافتند و توانستند تجربة سي سالة حكومتداري ديني و عبرتهاي واقعي ناشي از اين تجربه را كه در همة كشورهاي منطقه قابل كاربرد است، به خوبي طرح نمايند. آيتالله هاشمي، جدا از ابعاد ديگر، چكيده و عصاره سه دهه تاريخ سياست خارجي ايران هستند. هيچ يك از ميهمانان در كنفرانس مكه از چنين جايگاهي برخوردار نبود و طبيعي بود كه ايشان از موضعي متمايز و خاص در اين اجلاس حضور داشته باشند.
براين اساس، تأكيد آقاي هاشمي بر ضرورت گفتوگو ميان اديان و مكاتب ديني، درخواستي صرفاً انتزاعي و متكي بر عوالم نظري و مطالعاتي نبود بلكه مبتني بر تجربههاي عيني در خصوص حكومتداري ديني بود؛ يعني تجربههايي واقعي كه تفاهم ديني را به عنوان يك ضرورت عيني سياسي مطرح ميساختند. بايد دانست
كه ديدگاهي كه بر تجربه و واقعيت مبتني باشد، بيشترين ظرفيت پاسخگويي به مشكلات واقعي امت اسلامي و ارائة راه حلهايي واقعي و جدا از خطابهگريهاي صرف را دارد.
در يك كلام، در سخنان آقاي هاشمي نداي وحدت، ندايي از سوي يك دانشمند ديني با گرايشهايي صرفاً ذهني نبود، بلكه ندايي از سوي يك دولت و ملت شيعي بود كه بيشترين اشتغالات را با چالشهاي ناشي از ادغام سنت و مدرنيته داشته است و اين نكتهاي بسيار مهم براي همة متفكران و دولتهاي اسلامي است. اگر ديده ميشود كه اين سخنراني طبق گزارشها، با استقبال همة گروهها و اشخاص مواجه شد، از واقعگرايانه بودن آن و نه صرفاً از جذابيتهاي نظري و مفهومي برميخاست. سياستمداران كار كشته به خوبي ميدانند كه تفاهمات هنگامي به دست ميآيد كه از مسائل واقعي و تجربي سخن به ميان آيد. به گفته يكي از سياستمداران اروپايي، تجربه نشان داده است هنگامي كه مسائل به طور ملموس مطرح شوند، تفاهم نيز حاصل ميشود. در اين كنفرانس قرار بود مسائلي عام و اندكي دور از امور اجرايي مطرح شود؛ مانند راهكارهاي گفتوگو بين اديان و فرهنگها، مفاهيم ارتقاي انسانيت، تحقق امنيت و صلح جهاني، پيشرفت اخلاق در جوامع مختلف، دوري از زشتيها براي تقويت پايدار خانواده و برخورد با معضل اعتياد كه زندگي بشر را به خطر انداخته است، اما رويكرد جامع آقاي هاشمي رفسنجاني در مراسم افتتاحيه، طراوتي عيني وملموس به مباحث اين كنفرانس بخشيد.
3 ـ تأثير بهبود روابط ايران و عربستان بر احياي حج ابراهيمي
يكي از دلايلي كه سبب اهميت كنفرانس مكه شد، نفس برگزاري كنفرانس در اين سرزمين؛ يعني در جوار حرمين شريفين ومهبط وحي و سرزمين حج است. از اين گونه كنفرانسها در ديگر كشورهاي مهم اسلامي زياد برگزار ميشود، اما از اهميتي مشابه با اهميت اين كنفرانس برخوردار نميشوند. بدون ترديد، دولت عربستان به عنوان متولي برگزاري مراسم حج نقش مهمي در چگونگي برگزاري اين مراسم الهي ايفا ميكند.
با توجه به اين كه فلسفة تشريع حج از جانب خداوند، صرفاً محدود به حوزههاي فردي و عبادي نيست و تمامي منافع سياسي و اجتماعي و اقتصادي مسلمانان را در برميگيرد، مراد از امنيت در حج نيز صرفاً به معناي امنيت فردي حجاج نبوده، بلكه معنايي بس فراتر را شامل خواهد شد. اگر خداوند در قرآن، حرم الهي را حرم امن معرفي ميكند، اين بدان معناست كه متوليان حرم بايد شرايطي را فراهم نمايند تا سران طوايف مسلمانان و رهبران جوامع اسلامي با آسودگي خاطر، گرد يكديگر جمع شوند. درجريان اين گردهمايي، اوضاع جهان اسلام مورد بررسي قرار ميگيرد، زائران با وضعيت مناطق مختلف جهان اسلام آشنا ميشوند، راههاي
مقابله با دشمنان اسلام به بحث گذاشته ميشود و برقراري وحدت ميان طوايف و مذاهب مختلف مسلمانان تسهيل ميشود.
اگر چه بسياري از علما و مفسران مسلمان؛ اعم ازمتقدمين ومتأخرين، به ماهيت فراگير حج و ابعاد گوناگون سياسي و اجتماعي آن در كنار ابعاد فردي و عبادياش پي برده و بدان اشاراتي داشتهاند،(4) اما كسي كه به اين ابعاد عينيت بخشيده و آن را در صحنة عملي حج پياده كرد، حضرت امام (قدّس سرّه) بود. ايشان در پيامهايي كه هر ساله در موسم حج خطاب به حجاج ايراني و غير ايراني صادر ميكردند، آنان را به شناخت تمامي ابعاد حج و عمل به آن ها فرا ميخواندند و از اصطلاح «حج ابراهيمي» براي بيان اين منظور استفاده ميكردند و خصوصاً بر موضوع «برائت از مشركان» در موسم حج تأكيد بسيار داشتند. خوشبختانه اين سنت حسنه امام (قدّس سرّه) توسط مقام معظم رهبري استمرار يافته است.
حساسيتهاي حكومت عربستان و به ويژه علماي وهابي آل شيخ (علماي نسل محمدبن عبدالوهاب كه رهبري مذهبي جامعه وهابي را در اختيار دارند)، نسبت به ابعاد سياسي و اجتماعي حج و نيز رقابتهاي سياسي حكومت عربستان با ايران در منطقه و جهان اسلام، سبب شده است تا معرفي و تبيين ابعاد حج براي ساير مسلمانان و زائران و به ويژه برگزاري فراگيرتر مراسم برائت با دشواريهايي مواجه شود. اگر چه بخشي از اين حساسيتهاي مذهبي و رقابتهاي سياسي غير قابل رفع به نظر ميرسد، اما به هر حال آن بخش كه با استدلالات علمي و رايزنيهاي سياسي قابل حل بوده و يا كمرنگتر ميشود، بايد مورد لحاظ قرار گيرد.
اگر كنفرانسي همانند كنفرانس مكه بتواند مقدمهاي براي وصول به چنين اهداف بلند و تحقق چنين «منافع» فراگيري براي مسلمانان و آغازي براي گفتوگوهاي علمي ميان انديشمندان مسلمان و رهبران مذهبي جوامع مختلف اسلامي باشد، ماية بسي اميدواري خواهد بود. صد البته لازمة تحقق چنين هدفي استمرار چنين همايشهايي است.
4 ـ هماهنگي ايران و عربستان و گامي به سوي وحدت اسلامي
مسألة وحدت اسلامي، به عنوان يك ضرورت، فقط مربوط به عصر حاضر نبوده و از صدر اسلام مطرح و از اهميت برخوردار بوده است. ولي به نظر ميرسد با توجه به تحولات پيچيدة جهان امروز و اختلافات اسفانگيز سياسي و فكري ميان امتها و كشورهاي اسلامي، پرداختن به موقعيت جهان اسلام و به طريق اولي پرداختن به راههاي اتحاد مسلمانان، بيش از پيش اولويت يافته است.
بسياري از كشورها در مناطق مختلف جهان به دنبال حل مشكلات و ايجاد ائتلاف و همكاري منطقهاي ميباشند و هر روزه شاهد تشكيل يا گسترش و تعميق همكاريهاي چند جانبه و منطقهاي ميباشيم كه اكثر آن ها اهداف چند وجهي دنبال ميكنند. اكثر اين اتحاديهها علاوه بر تأكيد بر گسترش همكاري ميان كشورهاي عضو، تلاش ميكنند با يك صداي با قدرت با ديگران تعامل نمايند.
پس از فروپاشي بلوك شرق، شاهد برخورد اسلام و غرب در برخي جنبهها بودهايم و غرب از همة توان و ابزارهاي خود مانند ناتو، G7 و اتحادية اروپا و ديگر سازمانهاي منطقهاي و بينالمللي براي دستيابي به
اهداف خود بهره برده است. در چنين شرايطي، بيش از پيش ضرورت اتّحاد اسلامي احساس ميشود؛ زيرا كشورهاي اسلامي به صورت منفرد و مجزا نخواهند توانست به اهداف خود برسند و از حقوق خود دفاع نمايند.
فقدان وحدت در ميان امت اسلامي، ثمرهاي جز عقبماندگي كشورهاي اسلامي، عليرغم برخورداري از مزيتهاي جغرافيايي، جمعيتي و امكانات عظيم، به همراه نداشته است. اختلافات ميان مسلمانان حاصلي جز كينه و دشمني باقي نميگذارد. با وجود تفرقه، مسلمانان به جاي پرداختن به مسائل اساسي خود؛ از قبيل بسط انديشههاي بلند اسلام، حركت در راستاي برقراري عدالت اجتماعي و آزاديهاي سياسي، تلاش براي حركت به سوي توسعه و رشد اقتصادي و رفاه امت مسلمان و موضوعات مفيد ديگر، به تعصبات غيرلازم و غير مفيد كشانيده شده و انرژي و توانايي خود را در مقابل يكديگر مصروف ميدارند.
امت اسلامي بيش از هزار سال است كه اختلافات را تجربه كرده و هيچ سودي از اين تجربه حاصل نشده است. بنابراين، دعوت اسلام امروز اين است كه اين بار وحدت اسلامي را حول موضوعات كلي و مشترك تجربه كنيم و ثمرات آن را بچشيم.
هر مسلماني بايد از خود بپرسد: آيا به «اسلام» تعهد و التزام دارد يا به اختلافاتي كه باعث جدايي مذاهب اسلامي از يكديگر ميشود؟ مسألة وحدت در دنياي امروز با سربلندي و عظمت اسلام مرتبط است و ميتوان گفت كه در تقسيمبندي علل، در دستة «علل مبقيه» يعني از عوامل پايداري، استمرار و بقاي اسلام قرار ميگيرد.
ترديدي نيست كه حل و فصل مسائل و اختلافات اعتقادي و فرهنگي، بسيار بيش از اختلافات سياسي نيازمند عناصري اساسي از قبيل «روحية علمي»، «سعة صدر»، «انصاف و بيطرفي» و «بينش و آگاهي نسبت به طرف مقابل» است و هرگونه پيشداوري ذهني مبني بر بطلان عقيدة مقابل به معناي قضاوت زودرس بوده و در نتيجه هر حاصلي از آن به بار آيد، يقيناً چيزي به نام وحدت نخواهد بود.
كسي منكر اين مسأله نيست كه در هر دو جامعه تشيع و اهل سنت، افرادي هستند كه به دلايل مختلف سخناني را بر زبان رانده يا مكتوب ميكنند كه حاصلي جز افزايش تفرقه به همراه ندارد.
اما از علما و دانايان دلسوز هر دو طرف انتظار ميرود كه ضمن پيشگيري از تداوم و تكرار اين تفرقه افكنيها، از دامن زدن به اختلافات پرهيز نموده و بدين ترتيب اجازه ندهند خواستة تاريخي دشمنان اسلام جامة عمل بپوشد.
آن وحدتي كه مسلمانان امروز بدان نيازمندند، نه وحدت در فروع فقهي است و نه وحدت در تبيين عقلاني جزئيات اصول معتقدات، بلكه وحدتي همه جانبه براي تقويت جهان اسلام و خنثيسازي توطئهها ميباشد؛ يعني همان وحدتي كه قرآن كريم از آن به ديوار آهنين تعبير ميفرمايد تا در راه خدا پيكار كنند.(5) اين پيكار نه تنها در ميدان كارزار، بلكه در تمامي صحنههاي دانش و همكاريهاي علمي و مبادلات اقتصادي و غير آن بايد تحقق يابد.
اگر چه كل مسلمانان در اين زمينه مسؤول هستند، اما بيشترين وظيفه هدايت امت اسلامي به سمت وحدت و دوري از تفرقه، بر عهدة دانشمندان و علماي اسلام است و در اين زمينه وظيفة آنان از همه سنگينتر است. دعوت به وحدت و مبارزه با تفرقه، از مصاديق بارز امر به معروف و نهي از منكر است و خداوند براي امر به معروف و نهي از منكر از علما پيمان گرفته است.
هنگامي كه اين مباحث از سطح واقعي خود ـ يعني مباحثات ميان علما و خيرخواهان دو طرف ـ تنزل نموده و در ميان عوام كه معمولاً خارج از حيطة آگاهيهاي علمي و وسعت نظر در تحمّل سخنان مخالف هستند مطرح شود، از سطح واقعي خود تنزل مينمايد.
يكي از وظايف علماي اسلام از هر دو طايفة شيعي و سني در اين برحة حساس از تاريخ اين است كه از نزديك يكديگر را بشناسند و ارتباطات كلامي و مكاتباتي مستمر و دوستانة علمي ميان آنان برقرار شود. الگوي مكاتباتي علاّمه سيد عبدالحسين شرفالدين با شيخ الأزهر ميتواند بسيار مفيد باشد.
زماني كه علماي شيعه و سني با يكديگر مباحثات علمي و مستدل و به دور از تعصبات غير لازم داشته باشند، به زودي ثمرات آن را نيز در جامعه و امت اسلامي شاهد خواهيم بود. اين امر حتي بر سياستمداران كشورهاي اسلامي نيز تأثيرگذار خواهد بود.
5 ـ تعامل ايران و عربستان براي ثبات و امنيت در منطقه
پس از يك دوره روابط نسبتاً مطلوب بين ايران و عربستان، شرايط منطقه و تفاوت نوع نگاه طرفين درباره موضوعات مختلف منطقه، فضاي روابط دو كشور را بسيار حساس و پيچيده كرده است. اگر چه عربستان از تشديد بحران در منطقه و ايجاد يك بحران جديد در محيط امنيتي خود استقبال نميكند، اما از تضعيف نقش و نفوذ ايران در خاورميانه خشنود خواهد شد.
ملك عبدالله در مقايسه با سلف خود داراي تجربه، عقلانيت و هوشمندي سياسي است، اما خود او نيز بين شاهزادگان خانوادة سلطنتي، روحانيون سلفي و خواستهاي ايالات متحده براي مقاومت در برابر آنچه «بلند پروازي و توسعه طلبي ايران» توصيف ميشود، محصور ميباشد. در چنين شرايطي كه غليان سياسي عربستان طبيعي به نظر ميرسد و روند تحولات به طور طبيعي نميتواند كاملاً همسو با خواستهاي رياض به پيش رود، تقابل و مواجهة كامل به خصوص در عرصة رسانهاي نميتواند متضمن منافع ملي جمهوري اسلامي باشد.
آنچه كه ايران در تعقيب اهداف وسياستهاي منطقهاي و اتخاذ استراتژيها در محيط پيراموني خود بايد مورد توجه قرار دهد، نه تنها منافع ملي وامنيتي، بلكه دركي واقعبينانه ازمنافع ملي وامنيتي ونگراني وحساسيتهاي ساير بازيگران اصلي منطقهاي به ويژه عربستان سعودي است. بدين معني كه ايران براي حفظ دستاوردهاي خود در منطقه و موقعيت كنونياش نياز دارد كه از ايجاد احساس ناكامي و باخت كامل در حريف جلوگيري نمايد؛ چرا كه در غير اين صورت بازيگران رقيب، چون عربستان تلاش ميكنند شرايط و ائتلافهاي منطقهاي را به گونهاي تغيير دهند كه ممكن است به تضعيف موقعيت و از دست رفتن موفقيتها براي ايران منجر شود.
در سالهاي اخير، با توجه به شرايط جهاني و تحوّلات منطقه به دوراني وارد شدهايم كه در آن موضوع سياست خارجي ايران بايد ميل به استقرار ثبات در منطقه (برحسب آراي مردم) و نه ميل به تغيير و دگرگوني باشد. اما در مورد عربستان به عكس، ضروري است كه ميل به تغيير، موضوع سياست خارجي عربستان واقع شود و اين كشور از تمايل تاريخي خود به محافظهكاري فاصله گيرد. دولتمردان اين كشور به تدريج به آن
سمت ميروند (و ديپلماسي ايران نيز بايد بكوشد آن را تسريع كند) كه مصلحت دولت خود را در تغييرات و نه در تداوم و ثبات وضع موجود بجويند.
در اين سالها همچنين مسائل و موانع در روابط ايران و عربستان جدّيتر و قابل دركتر شدهاند، اما الزاماً نميتوان گفت كه اين روابط وخيمتر و يا بهتر شده است. در اين دوران، بحران سهگانة منطقه كه يكي از اصليترين عرصههاي تعيين كنندة آينده سياسي خاورميانه هستند؛ يعني فلسطين، لبنان و عراق، صرفاً التهاب و اهميت بيشتري يافتند و به دنبال آن سه گانه يا مثلث ايران ـ عربستان ـ آمريكا نيز از تعيينكنندگي بيشتري برخوردار شده است و مجموعاً بر حالت انتظار براي تحقق يك تحوّل در منطقه افزوده شده است.
با وجود آن كه عربستان براي رويارويي با جهش استراتژيك و نفوذ منطقهاي ايران دست به تحركات گوناگون و پذيرفتن انواع هزينهها زده است، ولي بي گمان نميخواهد چالش و تنش در روابطش با ايران افزايش يابد. اين دولت از جهت گسترش دامنه بحرانها در خاورميانه و درغلطيدن تمام منطقه به بيثباتي بسيار نگران است. اين حقيقتي بسيار اساسي است و به مثابه عامل توازنبخش در همة سياستهاي تعارضي عربستان از جمله در برابر ايران عمل ميكند. گرايش به ثبات و وحشت از تغييرات اساسي در منطقه، اصل اساسي ديپلماسي رياض است و همين گرايش اصولي سبب شده است راه هاي بهبود روابط با ايران علاوه بر آن كه هيچگاه كاملاً بسته نشود، ظرفيتهاي رو به رشدي براي گسترش روابط نيز خلق كند.
عربستان به كاهش سهم، جايگاه و نقشآفريني خود در عراق، لبنان، اراضي اشغالي و كشورهاي همساية خود حساس ميباشد و رايزنيها و واكنشهاي اخير سعوديها نيز تلاش براي آرايش صحنة بازي به گونهاي ميباشد كه مطلوب آنهاست. در چنين شرايطي، درايت، هوشمندي و عدم مواجهه و مقابلة كامل با رياض از سوي ايران ميتواند گزينهاي مطلوب باشد.
مناسب است جمهوري اسلامي ايران تحركات اخير عربستان (به خصوص تلاش براي احياي طرح صلح عربي) را به دقت مدّ نظر قرار دهد. اگر ايران موفق به القاي اين نكته به پادشاهي سعودي شود كه جمهوري اسلامي نقش و سهم متناسب و معقول عربستان را درموضوعات منطقه لحاظ ميكند و بدان واقف است، ميتواند از تنش بيشتر در روابط دوجانبه جلوگيري كند. به نظر ميرسد اگر عربستان احساس كندكه تحوّلات سالهاي اخير منطقه باعث شده شرايط به نفع جمهوري اسلامي ايران و شيعيان و به ضرر عربستان سعودي و
اهل تسنن تغيير يابد، آنگاه فعاليتهاي ضدّ شيعي و ضدّ ايراني خود را در تمامي صحنهها با شدت بيشتري ادامه دهد.
جمهوري اسلامي مناسب است نگاهي عميق، استراتژيك و دراز مدت نسبت به تحولات منطقه و روابط با عربستان سعودي داشته باشد. قدر مسلّم آن كه ايران نميتواند از حقوق خود چشمپوشي كند، اما ميتواند درضمن حفظ منافع كشور به گونهاي عمل كند كه كشور به طور همزمان در چند جبهة سياسي درگير نشود. با توجه به شرايط منطقه، درگيري و مواجهه كامل با عربستان ميتواند مانعي جدي بر سر راه منافع ملي ايران به وجود آورد.
در آينده ممكن است باز هم بر نفوذ و امكانات منطقهاي ايران افزوده شود؛ اما نكتة مهم تثبيت نفوذ است كه ايران بايد براي آن برنامهريزي و طراحي داشته باشد و در اين راه همكاري با كشورهاي مهم منطقه ضروري است. افزايش نفوذ ايران حالت تدريجي دارد و بايد با ثبات و امنيت در منطقه همراه گردد. لازم است براي بارور شدن زمينههاي كهن فرهنگي و رواني كه ملت ايران در دوران قبل از تاريخ مدرن خود از آن برخوردار بود؛ يعني نفوذ بدون عامليت نفوذ، گسترش فرهنگي و نيز اقتصادي، بدون گسترش سياسي گامهاي لازم برداشته شود. انواع تحركات فرهنگي و اقتصادي و علمي و بدون لحاظ نمودن برخي از حساسيتهاي تنشزا ميتواند موجب كاهش و تضعيف ذهنيتهاي منفي در همسايگان شود. بايد پذيرفت كه هر چه آرامش در فضاي پيراموني ايران بيشتر شود، نفوذ (ماهيتاً تدريجي) ايران نيز بيشتر ميشود و در اين راه، ايران بايد براساس شرايط در منطقه ابتكارهاي جديدي طرح كند و وضعيت جديد را مديريت نمايد.
نتيجهگيري:
عربستان سعودي به لحاظ موقعيت خاص خود همواره نقشي مهم در تحولات منطقهاي و جهان اسلام داشته است. اهميت عربستان سعودي تنها محدود به تأثيرگذاري در بازارهاي انرژي جهان نيست و اين كشور بنا به دلايل تاريخي، جغرافيايي و سوقالجيشي همواره در روند تحولات منطقة خاورميانه نقش ايفا كرده است. در سالهاي اخير با كاهش نقش مصر در تحوّلات كشورهاي عربي بر نقش عربستان افزوده شده است. طي دهههاي اخير، رياض هيچ گاه در سياست خارجي خود تا اين اندازه با متغيرهاي منطقهاي جديد مواجه نشده بود. سياست خارجي عربستان همواره مبتكرانه و فعال بوده است، اما شرايط كنوني منطقه، موجب شده است كه سياست خارجي عربستان سعودي با مقتضيات تازهاي مواجه شود.
بازگشت مجدد روابط ايران و عربستان به صحنة رويارويي و جدال سياسي و ديپلماتيك نميتواند تأمين كنندة منافع جمهوري اسلامي در چنين شرايطي باشد. ايران و عربستان در پايان سومين دهه از مناسبات خود پس از انقلاب، بار ديگر با مقتضيات و شرايط تازهاي مواجه شدهاند. در اين شرايط، افزايش نگرانيهاي سياسي عربستان امري طبيعي به نظر ميرسد. با توجه به ملاحظات فوق هوشمندي، درايت، تدبير بيشتر و عدم مقابله و مواجهه آشكار، به خصوص در عرصة رسانهاي، با عربستان، منافع ملي ايران را به شكلي مطلوبتر تأمين خواهد كرد.
جمهوري اسلامي ايران بايد از هرگونه اقدامي كه به ارائة تصويري نامطلوب از ايران در نزد سعوديها كمك كند، اجتناب ورزد و براي رفع ابهامهاي موجود (كه به خصوص پس از تحولات سياسي سال گذشته ايران در مناسبات طرفين ايجاد شده است) بكوشد. در صورتي كه ايران موفق به القاي اين نكته به سعوديها شود كه تهران نقش، جايگاه و سهم متناسب و معقول عربستان را در معادلات منطقه و به ويژه صحنة عراق و ترتيبات امنيتي خليج فارس مدنظر گرفته و آن را لحاظ ميكند، اطمينان خاطري را كه عربستان از جانب ايران نياز دارد، به دست خواهد آورد.
از جمله مواردي كه در نزديكي بيشتر روابط ايران و عربستان سعودي ميتوان مورد توجه قرار داد، اعمال كنترل و نظارت بيشتر بر برخي از فعاليتها، انتشارات و تبليغات مذهبي آشكارا ضدّ سني ميباشد. اين كنترل با توجه به قدرت نهادين وهابيت در عربستان و واكنشهاي ضد شيعي و ضد ايراني آن اهميت فراواني دارد. البته اين اقدام و تفاهم بايد دو طرفه باشد و عربستان نيز فعاليتهاي ضد شيعي را كنترل نمايد.
مورد ديگر، معطوف كردن بخشي از رقابتهاي منطقهاي به عرصههاي غيرحساسيت برانگيز؛ مانند مسائل اقتصادي به جاي تمركز صرف بر مسائل سياسي و امنيتي است. از نكات ديگر ميتوان به تلاش براي نزديكي ديدگاهها در خصوص مسألة فلسطين و دفاع از حقوق مردم فلسطين؛ توجه به راهحلهاي ميانه و مشترك در خصوص ترتيبات امنيتي خليج فارس؛ از جمله امنيت مبتني بر همكاري و مشاركت منطقهاي؛ تبديل عراق پس از صدام به عاملي براي ثبات منطقهاي، و ارتقاي همكاريهاي ايراني ـ عربي در سطح منطقه، اشاره كرد.
لازم به ذكر است كه نشانههاي گرايش جديد، در سفر آقاي هاشمي به عربستان مشهود بود؛ زيرا طرف عربستاني به تشكيل كميتههايي فراتر از ساختارهاي رسمي موجود (يعني تشكيل دو كميته؛ يكي كميتة علمايي متشكل از روحانيون و روشنفكران و كميتة سياسي متشكل از سياستمداران مورد وثوق دو طرف) علاقه نشان داد. اين امر از تمايل عربستان براي ايجاد تغيير در وضعيت موجود بين دو كشور حكايت ميكند. امروز از اين اصل در سياست خاورميانهاي نبايد غفلت كرد كه هر نوع اقبال جدي دولتها به ايران، به معناي توجه به استقلال خواهد بود.
طبيعي است كه بي پاسخ گذاشتن اين تفاهم با عربستان از سوي ايران، ممكن است موجب سوء برداشت طرف عربستاني و از بين رفتن فرصت ايجاد شده براي بهبود و ارتقاي روابط دو كشور و همكاريهاي منطقهاي شود.
در صورت تلطيف فضاي موجود و تقويت نقاط اشتراك و دوري از نقاط افتراق بين دو كشور ميتوان نتايج نزديكي ديدگاههاي دو كشور را به طور ملموس مشاهده نمود. به طور خلاصه، ميتوان به بهرهگيري مردم دو كشور از نزديكتر شدن روابط ايران و عربستان سعودي، تسهيل شرايط حج، احساس امنيت و آرامش در بين مردم و رهبران كشورهاي منطقه، برقراري وضعيت با ثبات در خليج فارس و بسياري از موضوعات ديگر كه مربوط به وحدت اسلامي ميشود، به عنوان نتايج بهبود روابط ايران و عربستان اشاره كرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشتها:
1 - Dilip Hiro, "Iran - Sudi Arabian Embrace: A New Beginning"
www.yale global. (9 March, 2007).
2. www.IISS.org
3. www.mfa.gov 3. SA., Kingdom Foreign Policy, Ministry of Foreign Kingdom of Saudi Arabia.
4. به عنوان مثال، از ميان متقدمين محمدبن جرير طبري در تفسير معروف خود (تفسير طبري) چاپ بيروت، ج 17، ص 108 و از ميان متأخيرين كساني چون شيخ شلتوت (شيخ الأزهر) در كتاب «الشريعه و العقيده» ص 150 و نيز دكتر قرضاوي در كتاب «الدين و الحج علي المذاهب الأربعه» ص 51
5 . صف: 4 {إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوص} ؛ «خداوند كساني را دوست ميدارد كه در راه او پيكار ميكنند. گويي بنايي آهنين اند.»