حاجیه مهرماه خانم عصمت السلطنه دختر فرهاد میرزا

میقات حج - سال هفدهم - شماره شصت و پنج- پاییز 1387 حاجیه مهرماه خانم عصمت ‌ السلطنه دختر فرهاد میرزا چندین سال پیش سفرنامة حج دختر فرهاد میرزا را در اختیار فصلنامة «میقات حج» قرار دادم که در شمارة 17 آن مجله منتشر گردید. این سفرن

ميقات حج - سال هفدهم - شماره شصت و پنج- پاييز 1387

حاجيه مهرماه خانم عصمت السلطنه دختر فرهاد ميرزا

چندين سال پيش سفرنامة حج دختر فرهاد ميرزا را در اختيار فصلنامة «ميقات حج» قرار دادم كه در شمارة 17 آن مجله منتشر گرديد. اين سفرنامه از آنجا كه نوشتة يك زن فرهيختة قاجاري است، آن هم فرزند كسي مانند فرهاد ميرزا ، جالب و خواندني است.

در مقدمة سفرنامة حج دختر فرهاد ميرزا نوشته بودم كه از وي خبري ندارم. اما اكنون يادداشتي از طرف آقاي غلامعلي ديانتي، توسط حاج آقاي قاضي عسكر به دستم رسيده كه حاوي اطلاعاتي در بارة اين زن است. براي اين كه زحمات ايشان منعكس شود و خوانندگان فصلنامه در جريان مطالبش قرار گيرند، آن را در اختيار آن مجله قرار مي دهم و در آخر از ايشان به خاطر زحمتي كه متحمّل شده و دقتي كه داشته اند، سپاسگزارم .

«رسول جعفريان»


* * *

حاج فرهاد ميرزا معتمدالدوله، پسر پانزدهم عباس ميرزا، نايب السلطنه بودكه در تاريخ 25 ذي‌قعدة 1305 هـ .ق. در سن 72 سالگي در تهران از دنيا رفت و جنازه‌اش را در مقبرة خانوادگي‌اش، كه در شهر كاظمين ساخته بود، دفن كردند. وي از رجال نامدار و فاضل و با سواد خاندان قاجار بود و تأليفات زيادي داشت؛ به ويژه سفرنامة مكه‌اش در سال 1292 معروف و مشهور است و به كوشش مجد طباطبايي به چاپ رسيده است.

همسر فرهاد ميرزا حاجيه «جهان آرا خانم» دختر شاهزاده محمد علي ميرزا دولتشاه (پسر بزرگ فتحعلي شاه) دختر عموي فرهاد ميرزا بوده كه او را همراه خود به مكه هم برده است. وي در روز شنبه، دهم شوال 1301 ق. در سن 66 سالگي در تجريش تهران فوت كرد.

فرهاد ميرزا معتمد الدوله دو فرزند پسر و سه دختر به نام‌هاي عصمت الدوله، حرمت‌الدوله و شمس السلطنه داشت.

1. سلطان اويس ميرزا احتشام الدوله متولد 1255ق. پسر بزرگ او بود. وي داماد عموي خود سلطان مراد ميرزا حسام السلطنه بود و در سال 1310ق. پس از دو ماه ابتلا به بيماري يرقان درگذشت و جنازه‌اش را در كنار پدرش در كاظمين به خاك سپردند.

2. عبدالعلي ميرزا (احتشام الدولة ثاني و معتمد الدولة ثالث) فردي فاضل، با سواد، شاعر و تخلّص او «عبدي» بوده است.

دختر بزرگ فرهاد ميرزا معتمد الدوله «مهرماه خانم» عصمت السلطنه نام داشت.

«محمد شاه، در آخر عمر، نسبت به فرهاد ميرزا كمال محبّت را داشت و براي آن‌كه تقويتي از عباس ميرزاي نايب السلطنه ملك آراء نمايد و حامي بعد از خود براي او تهيه كند، شاهزاده «مهرماه خانم» عصمت السلطنه دختر بزرگ فرهاد ميرزا را نامزد پسر خود عباس ميرزا كرد كه نظر به وقوع فوت محمد شاه
(6 شوال 1264ق.) و رسيدن «ناصر الدين شاه» به سلطنت و مغضوب شدن عباس ميرزا و تبعيد او به عتبات عاليات، اين فكر جامة عمل نپوشيد.»1

عصمت السلطنه در مدت عمرش سه شوهر كرد؛ شوهر نخست او ميرزا محمد قوام الدولة آشتياني، شوهر دومش ميرزا موسي وزير لشكر پسر ميرزا هادي آشتياني و شوهر سومش ميرزا عبدالوهاب خان شيرازي بود. نامبرده از شوهر اول و دوم فرزنداني داشت ليكن از آصف الدوله فرزندي نياورد.

شرح حال مختصر شوهران عصمت السلطنه:

1. ميرزا محمد مستوفي، قوام الدوله، پسر ميرزا محمد تقي قوام الدولة آشتياني، زماني از مستوفيان درجة يك و از رجال سرشناس ايران بود. در سال 1265ق. وزارت و پيشكاري حمزه ميرزا حشمت الدوله در آذربايجان را عهده دار شد و در سال 1268ق. ميرزا محمد ملقّب به قوام الدوله گرديد و در سال 1272ق. پيشكار فريدون ميرزا پسر پنجم عباس ميرزا در خراسان شد. وزارت قوام‌الدوله تا حدود سال 1276ق. يعني تاريخ شكست افتضاح آميز مرو به طول انجاميد؛ يعني در سال 1275 ق. حمزه ميرزا حشمت الدوله به استانداري خراسان منصوب شد و تخمين زده‌اند حدود شصت هزار نفر از پياده و سوار به فرماندهي حشمت الدوله براي جنگ با تركمن‌ها و دفع آنان از راه سرخس به طرف مرو حركت كردند و حشمت الدوله فرمانده كلّ قوا به بهانة اين‌كه من در عقب اردو براي تهية مهمّات و تجهيزات و فرستادن نفرات كمكي مي‌مانم، ميرزا محمد قوام الدوله را براي فرماندهي لشكر فرستاد، آقا ميرزا محمد مستوفي هم پذيرفت و رفت و اين فرد ..... بي اطلاع از اصول نظامي، سبب شد قواي ايراني به سختي شكست خورد و حدود سي هزار نفر به كلّي تلف شدند و پس از شكست و رسوايي مرو، تقريباً تمام كاسه و كوزه‌ها به سر قوام الدوله شكست و او را با يك وضع بسيار فجيع و مفتضحانه به تهران وارد كردند و اين كار هم بيشتر براي اين بود كه ناصرالدين شاه مي خواست جواهرات و نقدينه‌اي كه خود و پدرش در مأموريت‌ها به دست آورده بودند، از او بگيرد.

قوام الدوله پس از دو سال كه با خفت وشرمساري زياد بي‌كار و خانه نشين بود، به وسيلة تقديم پيش كشي و وساطت ميرزايوسف مستوفي الممالك در نزد شاه، در سال 1278ق. وارد كار شد و معاونت حكومت اصفهان را تا سال 1280ق. در دست داشت و در سال‌هاي 1281 و 1282ق. به پيشكاري حكومت فارس منصوب شد و بعد به تهران احضار گرديد و در سال 1283ق. به سمت وزارت گمركات انتخاب شد. قوام الدوله در محرم سال 1290 به مرض محرقه در تهران درگذشت.2

ظاهراً قبر قوام الدوله در قم است؛ زيرا عصمت السلطنه در راه بازگشت از سفر مكه، وقتي وارد قم شده، نوشته است: «عصر چهارشنبه، سوم شهر رجب المرجب 1298ق. به حرم مشرف گشته، بعد از زيارت، سر مقبرة مرحوم قوام الدوله رفته، آنجا نشسته مشغول تلاوت قرآن و گريه بودم، صبح پنج‌شنبه چهارم شهر رجب المرجب (1298 ق.) مجدداً به حرم مشرف شده، سر مقبرة مرحوم قوام الدوله رفته، مراجعت كردم.»3

2. ميرزا موسي وزير لشكر پسر ميرزا هادي آشتياني بوده و در سال 1290ق. كه ميرزا محمد قوام الدوله آشتياني وزير محاسبات به مرض محرقه درگذشت، ميرزا هدايت آشتياني (پدر دكتر مصدق) كه در سال 1298ق. وزير لشكر شده بود، به جاي وي با لقب وزير دفتر رييس دفتر استيفا (وزير دارايي) شد و وزارت لشكر به ميرزا موسي آشتياني، كه با قوام الدوله و ميرزا هدايت نبيره عمو بود، رسيد. در سال 1298ق. كه به وزارت لشكر منصوب شد، ابتدا عنوانش رييس دفتر لشكر بود و بعد در سال 1291ق. عنوانش وزير لشكر شد (رييس دارايي ارتش) ميرزا موسي وزير لشكر در جمادي الثانيه 1298ق. در گذشت.4

عصمت السلطنه در زمان حيات ميرزا موسي وزير لشكر، در روز سه شنبه 24 رمضان 1297ق. (مطابق 9 شهريورماه)، سفر مكة خود را از تهران آغاز كرد و در روز سه شنبه، 9رجب 1298ق. از سفر مكه مراجعت كرد و وارد تهران شد و سفر او نزديك به ده ماه طول كشيد و 36 روز بعد از مرگ وزير لشكر كه شوهر دومش بود، به منزل رسيد.

حاجيه عصمت السلطنه در مراجعت از مكه، از راه دريا از جده با كشتي وارد بندر بوشهر شد و از راه زميني، در روز سه شنبه 22 ربيع الاول 1298ق. وارد شهر شيراز شد. وي در خاطراتش نوشته است:

«زمان توقف در شيراز از روز ورود تا زمان حركت، دو ماه و يازده روز طول كشيد. در اين مدت بسيار سخت گذشت، خاصه چند روز بعد از عيد نوروز (يكشنبه 19 ربيع الثاني 1298 ق.) كه خبر ناخوش جناب وزير لشكر رسيد. در ماه جمادي الأولي هر چه بگويم بدگذشت. بحمدالله خداوند تفضّل فرموده، در روز سه شنبه، غرّة جمادي الثانيه (1298ق.) ، جواب تلگراف ميرزا سيد رضي حكيم باشي رسيد كه بحمدالله تعالي تب قطع شده است. قدري آسودگي حاصل شده است.»5

«پنج شنبه، چهارم شهر رجب المرجب (1298 ق.) عصر هم به حرم (در قم) مشرف گشته، تلگراف احوال پرسي به طهران كرده بودم، جواب رسيده، معلوم شد كه دوباره به جناب وزير لشكر كسالت پيدا شده است. پناه بر خدا بجز ملتجي شدن به ائمة اطهار عليهم السلام راه نجاتي ندارم.

نمي‌دانم چه گذشت. طرف عصر بحمدالله تلگراف رسيد كه قدري بهترم. خداوند ـ ان شاءالله ـ از در خانه اش مرا باز نگرداند. خيال داشتند روز يكشنبه (7 رجب 1298 ق.) از قم حركت بفرمايند. چون خبر ناخوش جناب وزير لشكر دوباره رسيد، صبح شنبه ششم رجب المرجب، به حرم مشرف گشته، مرخصي حاصل كرده، از قم بيرون آمديم.» 6

زماني كه حاجيه عصمت السلطنه در شيراز متوقف بود، خبر ناخوشي وزير لشكر را در جمادي الأول 1298ق. به اطلاع او رساندند ولي وزير لشكر روز دوشنبه سوم جمادي الثاني 1298ق. در تهران فوت كرد و عصمت السلطنه روز بعد از شيراز به سمت تهران حركت كرد ولي خبر ناگوار فوت شوهرش را به او ندادند و كماكان بهبودي جزئي وزير لشكر را به او تلگراف مي‌كردند.

ظاهراً يكي از خواهران عصمت السلطنه قبل از خودش به مكه رفته بود و نام دو فرزند پسر خود را در موقع مشايعت كردن او براي رفتن به مكه، چنين نوشته است:

«همشيرة مكرمه، حاجيه شاهزاده و بعضي از همراهان ايشان تا غروب (در امام زاده حسن تهران) مانده مراجعت به شهر نمودند... فرزندان ميرزا تقي و ميرزا مصطفي و بعضي ديگر مانده‌اند كه بعد از حركت كردن ما معاودت به شهر نمايند.»7

«عصمت السلطنه از ميرزا موسي وزير لشكر داراي چهار پسر شد به نام‌هاي: منتصر الملك، مشير اكرم، وثوق السلطنه و قوام السلطنه.

آقايان محمود فرهاد معتمد، نويسندة كتاب «سپهسالار اعظم» و احمد فرهاد معتمد رييس پيشين دانشگاه تهران و جلال السلطنه پسران مشير اكرم بوده‌اند. پسران ديگر او از وثوق السلطنه (مهدي دادور) و سرتيپ دادور از (قوام السلطان) بوده‌اند.»8

3. ميرزا عبدالوهاب خان شيرازي (نايب الوزاره، نصيرالدوله، آصف الدوله) پسر محمد جعفر خان در سال 1242 هـ .ق. در شيراز متولد شد. وي از رجال فاضل و با سواد بوده و استعداد و حافظة قوي داشت و شعر هم مي‌سرود و تخلّصش «يزداني» بود. در سال 1266ق. همراه عمويش به تهران آمد و معلومات خود را تكميل نمود. ميرزا عبدالوهاب خان شوهر سوم حاجيه عصمت السلطنه شد. وي در روز دوشنبه 6 جمادي الأ ولي 1304 هـ .ق. در تهران درگذشت.9

مهدي بامداد در پاورقي (ج 2، ص 314) اسم كوچك عصمت السلطنه را «هما» نوشته و در مورد اسم شوهران عصمت السلطنه اشتباه كرده است.

تحرير سفر مكه عصمت السلطنه توسط كاتب در ربيع الثاني 1299ق. پايان يافته و عصمت السلطنه «متعلّقة جناب جلالتمآب، اجلّ اكرم، نصيرالدوله مدّ ظله العالي» معرفي شده است و معلوم مي‌شود كه نامبرده در ظرف كمتر از 8 ماه بعد از مرگ وزير لشكر با ميرزا عبدالوهاب خان نصيرالدوله ازدواج كرد.

ولي با توجه به تاريخ فوت نصيرالدوله، عصمت السلطنه حدود چهار سال با او زندگي كرد و براي سومين بار بيوه شد و از سرانجام عصمت السلطنه اطلاعاتي در دست نيست.










پي نوشت ها:

1. شرح حال فرهادميرزا، ص 208

2. نقل به اختصار از رجال بامداد، ج 3

3. فصلنامه ميقات حج، ش 17، صص 114 و 115

4. نقل از رجال بامداد، ج4، ص163

5. فصلنامة «ميقات حج»، ش 17، ص 106

6. فصلنامة «ميقات حج»، ش 17، ص 115

7. فصلنامة «ميقات حج»، ش 17، ص 59

8. شرح حال فرهاد ميرزا، ص 166

9. شرح مفصل او در رجال بامداد، ج2، ص 301 درج شده است.


| شناسه مطلب: 83559