آثار سازندة زیارت از دیدگاه قرآن و سنت
میقات حج - سال هفدهم - شماره شصت و پنج- پاییز 1387 آثار سازندة زیارت از دیدگاه قرآن و سنت آیتالله جعفر سبحانی «زیارت» در لغت به معنای «قصد» است و در موردی به کار می رود که فردی از نقطهای به نقطة دیگر، برای دیدار شخصی
ميقات حج - سال هفدهم - شماره شصت و پنج- پاييز 1387
آثار سازندة زيارت از ديدگاه قرآن و سنت
آيتالله جعفر سبحاني
«زيارت» در لغت به معناي «قصد» است و در موردي به كار مي رود كه فردي از نقطهاي به نقطة ديگر، براي ديدار شخصي يا مكاني برود و هدفش از اين كار تعظيم و تكريم آن فرد يا آن مكان باشد.1 گاهي نيز زيارت به جملهها و عباراتي گفته ميشود كه انسان با آنها، با فرد سخن ميگويد و اين اصطلاحي غير از اصطلاح لغوي است.
اسلام و فطرت
اسلام، آييني است فطري و دستورهاي آن با آفرينش انسان هماهنگ و همسو است؛ اين آيين، از هر نوع تشريعِ خلاف فطرت پيراسته است. قرآن مجيد بر اين اصل تصريح ميكند و مي فرمايد:
{ فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يعْلَمُون ) .2
مثلاً انسان همواره عدل و داد را دوست دارد و از ظلم و ستم بيزار است و به زندگي اجتماعي علاقهمند و از زندگي در بيغولهها گريزان و... .
اكنون به بحث در مورد ديدار و زيارت انسانهاي محبوب در آرامگاههايشان پرداخته و نظرية اسلام را در اين زمينه بررسي ميكنيم:
علاقه به درگذشتگان فطري است
هر انسان سالمي به پدر، مادر، فرزندان، بستگان و دوستان خود علاقهمند است و گاهي هستي خود را فداي آنها ميكند و پس از درگذشت ايشان، به ياد آنها است و در خانة دل، مهر و محبت آنان را پرورش ميدهد و از همين رو است كه آثار و يادگارهاي آنها را حفظ ميكند و پس از خاكسپاري، همواره مهر خود را در كنار قبر آنان به نمايش ميگذارد تا رابطهاش با اين از دست رفتگان قطع نشود و آرامگاه آنان به صورتي خاص محفوظ بماند. بنابراين، جلوگيري از زيارت قبور افرادِ مورد علاقه، امري است ناسازگار با فطرت و گامي است در مخالفت با خواستههاي انسان. از اين رو، شرع مقدس به زيارت قبور فرمان داده و آثاري بر آن بيان شده است.
آثار تربيتي زيارت قبور
شك نيست كه انسان موجودي است با حرص و ولع و دوستار مال و جاه؛ ولي در عين حال عواملي در زندگي او هست كه اين خواسته را تعديل ميكند و به اين غريزه سر و سامان ميبخشد و كاري ميكند كه تلاشش براي زندگي و گردآوري اموال و ثروت در مسير سعادت باشد نه در مسير گردآوري اموال.
يكي از عوامل تعديل كنندة اين درخواست، رفتن به وادي خاموشان است كه در آن، بزرگان و قدرتمندان و ثروتمندانِ جهان با لباسي سفيد و همشكل آرميدهاند و چيزي جز كفن همراه خود نبردهاند. همين ديدار سبب ميشود كه انسان، از حرص و آز خويش بكاهد و دل به دنيا نبندد.
در رواياتيكه از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده، به اين نكته تصريحگرديده است. آنحضرت ميفرمايند:
«كُنْتُ نَهَيتُكُمْ عَنِِ زِيَارَةِ الْقُبُورِ. أَلاَ فَزُورُوها فَإِنَّهَا تُرِقُّ الْقَلْبَ وَ تُدْمِعُ الْعَينَ وَ تُذَكِّرُ اْلآخِرَةَ». 3
و در حديث ديگر فرمودند:
«زُورُوا الْقُبُورَ فَإِِنَّهَا تُذَكِّرُ اْلآخِِرَةَ».4
امّ سلمه ميگويد: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «زُورُوا القُبُورَ فَإِنَّ لَكُمْ فِِيهَا عِبْرَةٌ»؛ «قبور را زيارت كنيد؛ زيرا براي شما در آن آموزندگي و عبرت است.»
زيارت قبور عالمان
آنچه گفته شد، مربوط به زيارت قبور مردم عادي است كه كمترين فايدة آن، يادآوري مرگ و روز رستاخيز است، ولي زيارت تربت عالمان، اثر ديگري دارد؛ زيرا علاوه بر اين كه از شخص آنان تجليل مي شود، نوعي ترويج از علم و دانش به شمار ميرود و سبب ميشود كه نسل جوان، به خاطر احتراميكه عالمان ـ در زندگي و پس از مرگ ـ دارند، به علم گرايش پيدا كنند و در شمار آنان درآيند.
زيارت تربت شهيدان
زيارت تربت شهيدان كه با خون سرخ خويش از شرف و عزّت ملّتي دفاع كردهاند مفهومي فراتر از زيارت قبور افراد عادي دارد. حضور در كنار مرقد آنان نوعي بستن پيمان با ايشان است كه راه آنها را ادامه خواهند داد. براي روشن شدن مطلب، مثالي را مطرح ميكنيم:
زائر خانة خدا در طواف، «حجرالأسود» را استلام ميكند. هدف از دست گذاردن بر اين سنگ سياه چيست؟ هدف، نوعي پيمان بستن با ابراهيم خليل عليه السلام است كه پيوسته در راه آرمان او، سعي و كوشش كند و چون دست زائر به قهرمان توحيد نميرسد، دست بر چيزي مي گذارد كه بازمانده از اوست.
در احاديث وارد شده كه زائر خانة خدا به هنگام استلام حجر بگويد:
«أمانتي أَدَّيتُها و مِِيثَاقِي تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهُدَ لي بِالمُوَافَاة».
«امانتيكه بر ذمّهام بود ادا كردم و بيعت خود را تجديد نمودم تا به اداي آن گواهي دهي.»
از اين بيان روشن ميشود كه چرا اسلام دستور ميدهد به زيارت شهيدان اُحُد و كربلا و ديگر شهدا بشتابيم؛ زيرا حضور در كنار تربت آنان و يا دست گذاردن بر ضريح و قبرشان نوعي بستن پيمان با روح و هدف آنان است كه زائر راه آنان را تداوم خواهد بخشيد.
پس زيارت قبر شهيد، گذشته از تكريم و احترام او، پاسداري از آرمانهاي اوست.
حضور در حرم پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم
حضور يافتن در حرم حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم ، گذشته از اينكه قدرشناسي از جانفشانيها و فداكاريهاي اوست، بيعت با آن حضرت و نشان پايداري بر آرمانهاي او نيز هست. اين مطلب از امام هشتم عليه السلام وارد شده كه فرمود:
« إِنَّ لِكُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِي عُنُقِ أَوْلِيَائِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ زِيَارَةَ قُبُورِهِم ».5
«هر امامي به گردن دوستان و شيعيان خويش پيماني دارد و زيارت قبور پيشوايان، بخشي از عمل به اين پيمان است.»
گويي زائر در زيارت، با پيشواي خويش پيمان ميبندد كه جز راه آنان نپيمايد و از راه و رسم ديگري پيروي نكند و با رهبر خويش اينگونه گفت وگو ميكند:
«اي پيامبرخدا، اگر انصار در «عقبة دوم» با تو بيعت كردند تا از حريم رسالت دفاع كنند و يا گروهي از مهاجر و انصار در «حديبيه» با تو دست بيعت دادند كه به حمايت از دين خدا بپردازند، من نيز اي شفيع امّت، با حضور در حرم تو و تماس با تربت پاك تو، با تو پيمان مي بندم كه پاسدار آرمانهاي تو باشم. گرد شرك و گناه نگردم و از تو ميخواهم كه برايم از درگاه الهي طلب آمرزش كني.
اگر گردشگران عالم براي ديدار آثار باستاني و مناظر زيبا، رنج سفر بر خود هموار مي كنند؛ من با دويدن در بيابان و خفتن در كنار خار مغيلان، خواهان زيارت مرقد تو هستم. از آنجا كه دستم به تو نميرسد، تربت تو را ميبويم و ميبوسم.
طلب آمرزش از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم
در قرآن مجيد به گنهكاران دستور داده شده كه به حضور پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم برسند و از او درخواست آمرزش كنند و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم هم در حق آنان دعا نمايند. در اين صورت خداوند گناهان آنان را مي بخشد:
( وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيما ).6
«اگر آنان كه بر خويش ستم كردهاند نزد تو ميآمدند و از خدا آمرزش ميخواستند و پيامبر نيز براي آنان آمرزش ميخواست، خدا را توبه پذير و مهربان مييافتند.»
اين آيه هر چند در آغاز نظر، مربوط به دوران حيات پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است، ولي با توجه به اين كه پيامبرِ شهيدان بهتر از شهيدان، زنده است و پيام هاي زائران را مي شنود و پاسخ درود فرستندگان را نيز ميگويد؛ ميتواند براي زائران مرقد خويش طلب مغفرت كند.
شگفتا! همين آيه، هم اكنون كه مرقد پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم در اختيار افراد بي مهر و يا كم مهر قرار گرفته، بالاي مرقد او نوشته شده است.
زيارت قبور و سنّت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم
نه تنها پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بهطور شفاهي، ياران را به زيارت قبور ميخواند، بلكه خود نيز به زيارت آنان ميرفت. مُسلِم در صحيح خود نقل ميكند: عايشه ـ همسر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ـ ميگويد: پيامبر در آخرين بخش شب، خانه را به قصد زيارت بقيع ترك ميكرد وآنگاه وارد اين سرزمين ميشد و با آرميدگان در دل خاك اينگونه سخن ميگفت:
«السَّلاَمُ عَلَيكُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَأَتَاكُمْ مَا تُوعَدُونَ غَدًا مُؤَجَّلُونَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللهُ بِكُمْ لاَحِقُونَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لأَهْلِ بَقِيعِ الْغَرْقَدِ».7
«درود بر شما اي ساكنان خانة افراد با ايمان! آنچه كه به وقوع آن در آينده وعده داده ميشديد، سراغ شما آمد (و شما ميان مرگ و روز رستاخيز به سر مي بريد.) ما نيز به شما خواهيم پيوست. پروردگارا! اهل بقيع غرقد را بيامرز!»
نه تنها خود پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به زيارت آنها ميشتافت، حتي همسرش را نيز آموزش داد كه آنها را اينگونه زيارت كند:
«السَّلاَمُ عَلَي أَهْلِ الدِّيارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُسْلِمِينَ وَيرْحَمُ اللهُ الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنَّا وَالْمُسْتَأْخِرِينَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللهُ بِكُمْ لَلاَحِقُونَ».8
«درود بر ساكنان مؤمن و مسلمان اين سرزمين! خداوند همة مؤمنان را؛ چه آنها كه درگذشتهاند و چه آنها كه خواهند مرد، رحمت كند. ما نيز به خواست خدا به شما خواهيم پيوست.»
همسر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و نيز دخت گرامي آن حضرت، فاطمة زهرا عليها السلام به زيارت قبور ميرفتند و هيچ كس بر آنان ايراد نميگرفت، ولي اكنون باب زيارت قبور بقيع به روي زنان بسته است. اين نوعي تناقض ميان سنّت صحابه و رفتار دستگاههاي ديني برخي كشورهاست. آيا حكم خدا در قرن چهاردهم دگرگون شده است؟ چرا بايد زنان از آثار سازندة زيارت قبور، آن هم زيارت شهيدان و اوليا محروم باشند؟!
زيارت مرقد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در احاديث
تقي الدين سبكي شافعي (م 756) از فقيهان چيره دستي است كه عقايد ابن تيميه را در مورد عدم استحباب زيارت قبر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقد كرده و كتابي به نام «شفاء السِّقام في زيارة خَيرِ الأنام» نوشته است.
وي در اين كتاب احاديثي را كه محدّثان دربارة زيارت قبر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل كردهاند، گردآورده است كه ميتواند مسأله را به حدّ تواتر برساند. حتي مفتي سابق عربستان سعودي ـ عبدالعزيز بن بازـ به اين جماعت پيوسته و با صراحت، به استحباب زيارت قبر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فتوا داده است.9
اكنون در اينجا تنها به نقل چند روايت مي پردازيم:
عبدالله بن عمر از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل مي كند:
«مَنْ زَارَ قَبْرِي وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِي». 10
«هر كس قبر مرا زيارت كند شفاعتم بر او حتمي است.»
امام محمد باقر عليه السلام از پيامبر نقل ميكند:
«مَنْ زارَني حَياً و مَيتاً كُنْتُ لَهُ شَفيعاً يومَ القيامةِ» . 11
«هركس در دوران حياتم و بعد مرگم زيارتم كند، در روز قيامت شفيعش خواهم بود.»
اميرمؤمنان عليه السلام مي فرمايد:
«أَتِمُّوا بِرَسُولِ الله صلي الله عليه و آله و سلم حَجَّكُمْ إِذَا خَرَجْتُمْ إِلَي بَيتِ اللهِ فَإِنَّ تَرْكَهُ جَفَاءٌ وَ بِذَلِكَ أُمِرْتُمْ وَ أَتِمُّوا بِالْقُبُورِ الَّتِي أَلْزَمَكُمُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَقَّهَا».12
«زماني كه آهنگ زيارت خانة خدا كرديد، حج خود را با زيارت مرقد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به پايان رسانيد؛ زيرا ترك زيارت مرقدِ او، جفا بر آن حضرت است و شما به اين كار مأمور شدهايد و نيز با زيارت قبوري كه به زيارت آنها ملزم شدهايد، حج خود را به پايان رسانيد.»
روي اين اساس، همة مسلمانان جهان، در ايام حج، برنامة سفر خود را طوري تنظيم مي كنند كه يا در رفتن و يا به هنگام برگشتن، به زيارت مرقد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم موفق شوند. چه بسا راه دوري را بر ميگزينند تا به اين هدف جامة عمل بپوشانند.
تفسير حديث « لاَ تُشَدُّ الرِّحَالُ...»
در اين جا ممكن است سؤالي مطرح شود كه اين روايات، زيارت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را مستحب مي شمارد اما دربارة سفر براي زيارت او سخن نميگويد، بلكه ميتوان گفت كه سفر طبق روايت ابوهريره، براي زيارت مرقد او جايز نيست؛ زيرا وي از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل ميكند:
«لاَ تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلاَّ إِلَي ثَلاَثَةِ مَسَاجِدَ : مَسْجِدَِي هَذَا وَ مَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَسْجِدِ الأَقْصَي ».13
«سفر جز به سوي سه مسجد انجام نميگيرد: اين مسجد من، مسجدالحرام و مسجدالأقصي.»
ولي پاسخ اين پرسش روشن است: موضوع در حديث پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم «شدّ رحال» (و سفر) به مساجد است نه سفر به غير آنها؛ مثلاً زيارت قبور، زيارت والدين، سفر براي تجارت و يا تحصيل علم.
علت اينكه فقط براي اين سه مسجد «شدّ رحال» ميشود، اين است كه غير اين سه مسجد، در همهجا ثواب يكساني دارد؛ مثلاً آن كس كه در تهران است شايسته نيست براي درك ثواب مسجد جامع به شهر ديگر برود؛ زيرا ثواب مسجد جامع مثلاً تهران و سمنان يكسان است و اين ارتباطي به زيارت قبور ندارد.
زيارت مساجد سبعه
زائران مدينة منوره به زيارت «مساجد سبعه» ميروند و اگر مسجد «ردّ شمس»، «بلال» و «الاجابه» را بر آنها بيفزاييم، شمار مساجد به ده ميرسد. اگر زائران خانة خدا به زيارت اين مساجد ميروند، نه بهخاطر آن استكه در آنجا با گزاردن نماز اجر بيشتري ببرند، بلكه هدف، ياد و تجديد خاطرة مسلمانان صدر اسلام است كه در سختترين وضعيت (دوران جنگ احزاب يا خندق) برخي از اين مساجد را ساختند و در آنها نماز گزاردند. حضور در اين مراكز، بستن پيمان با شهيدان آن راه است. در اينجا هدف ديگري نيز هست و آن، تبرّك جستن از اين مساجد است كه خون شهيدان راه توحيد با آنها عجين ميباشد.
در پايان، آيهاي را يادآور ميشويم كه به صورت آشكار دستور ميدهد به زيارت قبور مؤمنان بشتابيم: { وَ لا تُصَلِّ عَلي أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لاَ تَقُمْ عَلَي قَبْرِهِ}.14
در اين آيه، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در بارة مشركان، از دو چيز نهي شده است:
الف) بر هيچ يك از مردگان آنان نماز نگزار!
ب) در كنار قبر آنها براي دعا توقف نكن!
بخش دومِ آيه براي ما اهميت ويژهاي دارد و آن اينكه آيا مقصود از ايستادن در كنار قبر، تنها توقف در هنگام دفن است يا مفهومي گستردهتر دارد؟ مفسّران معناي دوم را تأييد ميكنند كه به اختصار، كلام برخي از آنان را يادآور ميشويم:
بيضاوي ميگويد:
«لاَ تَقِفْ عِنْدَ قَبْرِهِ لِلدَّفْنِ أَوْ الزِّيارَةِ» 15 ؛ «بر سر قبر منافقان، خواه براي دفن و خواه براي زيارت توقف نكن.»
همين نظريه را جلال الدين سيوطي16 و عارف بورسي17 و آلوسي بغدادي18 آوردهاند. در اين صورت معنا چنين خواهد بود: «بر سر قبر هيچ يك از منافقان، در هيچ زماني توقف نكن».
و مفهوم آيه اين است كه توقف بر قبر مؤمنان جايز و بلكه شايسته است، خواه براي دفن و خواه براي غير آن. بنابر اين، هر مسلمانِ با ايماني ميتواند از اين فيض بهرهمند باشد كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در كنار قبر او توقف و براي او دعا كند، به جز منافقان كه از اين فيض بي بهرهاند.
حفظ آثار صالحان در ساية زيارت قبور
آثار سازندة زيارت قبور، بهويژه زيارت قبور عالمان و شهيدان و اولياي الهي و پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم در گرو حفظ قبور آنان است. زيارت، سبب بازسازي اين قبور و صيانت آنهاست و روشن است اگر امت اسلامي پيوند خود را با اين مراقد متبرّكه قطع كند؛ با گذشت زمان، اين مراكز به دست فراموشي سپرده ميشوند و اثري از آنها باقي نميماند و در نتيجه دو خسارت بزرگ متوجه امت اسلامي ميشود:
1. آثار سازندهاي كه در زيارت اين مراكز بوده، از دست ميرود.
2. مسائل صدر اسلام و سيره و تاريخ اولياي دين به تدريج فراموش ميشود و نسلهاي آينده با ديدة شك و ترديد به اصل حادثه مي نگرند؛ زيرا زيارت قبور آنها ماية تجديد خاطرهها بود و در صورت تحريم اين اعمال، با گذشت زمان به دست فراموشي سپرده شده و نوشتهها نيز جايگزين مشاهدهها نميشود و كم كم ديگر مسائل مربوط به اسلام نيز به همين سرنوشت دچار ميشود و شك و ترديد نسبت به خود آيين پيامبر خاتم و شخص شخيص او و برنامههايش راه پيدا كرده و با گذشت زمان كم رنگ ميشود؛ همچنانكه جريان دربارة حضرت مسيح عليه السلام از اين قرار است.
از خود حضرت مسيح و ياران او و كتابش اثر ملموسي بر جاي نمانده و نسل حاضر كه با محسوسات سر و كار دارد، نسبت به اصل وجود مسيح و آيين او، با ديدة ترديد مي نگرد و چه بسا احتمال ميدهد كه اين آيين، ساخته و پرداختة مورخان و داستانسرايان باشد. چنانكه سرگذشت ليلي و مجنون و شيرين و فرهاد به همين سرنوشت مبتلا شده است.
به خاطر اين آرمان است كه قرآن مجيد دستور ميدهد خانههايي كه در آنجا صبح گاهان و عصرگاهان، تسبيح خدا گفته ميشود مورد احترام و بزرگداشت قرار گيرد:
{ في بُيوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الآصال ? رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يخافُونَ يوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الأَبْصار }.19
«(اين چراغ پرفروغ) در خانههايي قرار دارد كه خداوند اذن فرموده، ديوارهاي آنرا بالا برند (تا از دستبرد شياطين وهوسبازان در امان باشد)؛ خانههايي كه نام خدا در آنها برده ميشود و صبح وشام درآنها تسبيح او ميگويند. مرداني كه خريد و فروش و بازرگاني، آنان را از ياد خدا و برپاداشتن نماز و اداي زكات غافل نميكند. آنها از روزي ميترسند كه در آن، دلها و چشمها زير و زبر ميشوند.»
بنابراين، مقصود از «بيوت»، مساجد نيستند؛ زيرا مساجد غير از بيوت است و در قرآن هم «بيت الله الحرام» غير از «مسجدالحرام» است. بيت سقف لازم دارد تا ساكنان را از سرما و گرما حفظ كند در حالي كه در مسجد، پوشش و سقف شرط نيست و احياناً در مناطقي باز بودن سقف مستحب است.
در اين صورت، خانههاي اولياي الهي؛ مانند خانة علي عليه السلام و فرزندان او، كه معبد شب و روز آنها بوده، بايد حفظ شود و مورد احترام قرار گيرد. اتفاقاً حرم عسكريين كه از روي كينه توزي ويران شد، معبد ائمه بوده و پيوسته در آنجا نماز گزارده و تسبيح گفتهاند.
سيوطي مينويسد: وقتي اين آيه نازل شد و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آن را در مسجد تلاوت كرد، مردي برخاست و از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم پرسيد: در اينجا مقصود از بيوت، كدام خانهها است؟ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: خانههاي پيامبران. ابوبكر در حاليكه به خانة علي و فاطمه عليهم السلام اشاره ميكرد پرسيد: آيا اين هم از همان خانههاست؟ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: از برترين آنها است.20
اميد است همة مسلمانان، در حفظ آثار اسلامي و يادگارهاي پاكان و نياكان و هرچه كه به حفظ ارزشهاي اسلامي كمك ميكند، موفق باشند!
پي نوشت ها:
1. مصباح المنير، ص 354
2. لقمان : 30
3. كنز العُمّال، ج15، حديث 42555
4. صحيح مسلم، ج2، ص671
5. وسائل الشيعه، ج 10، باب 44، از ابواب مزار، حديث 2
6. نساء : 64
7. صحيح مسلم، ج3، ص63، كتاب جنائز.
8 . همان، ص 64
9. جريدة الجزيره، تاريخ 24 ذي القعده، سال 1411، شماره 6826
10. سنن دارقطني، ج 2، ص 78، باب المواقيت.
11. قرب الاسناد، 3
12. خصال صدوق، ج 2، ص 406
13. صحيح مسلم، ج 4، ص 126، باب لا تشدّ الرّحال.
14. توبه : 74
15. تفسير بيضاوي، ج1، 416
16. تفسير جلالين، توبه :84
17. روح البيان، ج 3، ص 378
18. روح المعاني، ج 10، ص 155
19. نور : 37 - 36
20. الدّر المنثور، در تفسير آية ياد شده.