نجف اشرف نجف اشرف نجف اشرف بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
نجف اشرف نجف اشرف نجف اشرف نجف اشرف نجف اشرف

نجف اشرف

موقعیت جغرافیایی استان نجف استان نجف از سمت شمال به استان بابِل، از سمت شرق به استان قادسیه، از سمت جنوب شرقی به استان المثنی، از سمت غرب و شمال غرب به استان کربلا محدود می‌شود. مساحت این استان، 28816 کیلومترمربع است و چهارمین استان پهناور عراق به

موقعيت جغرافيايي استان نجف

استان نجف از سمت شمال به استان بابِل، از سمت شرق به استان قادسيه، از سمت جنوب شرقي به استان المثني، از سمت غرب و شمال غرب به استان كربلا محدود مي‌شود. مساحت اين استان، 28816 كيلومترمربع است و چهارمين استان پهناور عراق به شمار مي‌آيد. مركز اين استان، شهر مقدس نجف است.

شهر نجف در حدود 160 كيلومتري جنوب بغداد (پايتخت عراق) و 80 كيلومتري جنوب كربلا قرار دارد. اين شهر در منتهي‌اليه شمال شرقي استان نجف، روي تپه‌اي در كناره دشت معروف به «بادية الشام» قرار دارد و رودخانه فرات در شرق شهر كوفه و در فاصله 10 كيلومتري از نجف، جاري است. در جنوب و غرب نجف، زمين پست وسيعي كه در پي حركات پوسته زمين و ايجاد شكستگي طولي و فروافتادن زمين، پديدار شده به مرور زمان، به علت كاربرد واژه دريا براي آن، به «بحر النجف» يا درياي نجف، شهرت يافته است.[1] در گذشته، حجم درياي نجف به اندازه‌اي بود كه در آن، حمل و نقل آبي انجام مي‌گرفت و گاهي امواج عظيم دريا، سبب غرق شدن كشتي‌ها مي‌شد. اما امروزه، از وسعت و حجم آب آن، كاسته شده و به‌صورت باتلاق كم‌عمقي درآمده است.[2]

به طور كلي نجف، آب و هواي گرمي دارد كه تقريباً در طول سال، درجه حرارت هوا در روز و شب، بالاي صفر است. تابستان‌ها در نجف، بسيار گرم و طولاني است و تقريباً نزديك به نصف سال را دربرمي‌گيرد. فصل زمستان، كوتاه‌مدت و همراه با بارش‌هاي جوي و داراي شب‌هاي سردي است. فصل‌هاي بهار و پاييز نيز در نجف، بسيار كوتاه و زودگذر است.[3] 


تاريخچه شهر نجف

زبان‌شناسان درباره وجه تسميه نجف، اختلاف نظر دارند. اما نظريه قريب به اجماع آن است كه نجف، زمين مرتفعي است كه هميشه آب سيل، اطراف آن جمع مي‌شود.[4] از ديگر نام‌هاي نجف در گذشته، مي‌توان به «ظَهر الكوفة»، «غَريّ»، «الذكوات البيض» و «مشهد»، اشاره كرد.

در حال حاضر، نام نجف به علت وجود بارگاه حضرت اميرمؤمنان(عليه السلام) كه پس از حضرت محمد9 اشرف مخلوقات به شمار مي‌آيد، به صفت «اشرف» مزين شده است و در متون دوره اخير و معاصر، همواره با نام نجف اشرف ياد مي‌شود.

در متون تاريخي كهن، اشاره چنداني به نام نجف نشده است. در برخي از متون جغرافيايي اسلامي، نام نجف همراه با نام «حيره» (از شهرهاي باستاني عراق كه هم‌اكنون شهري در شرق شهر كوفه و در چهاركيلومتري آن واقع است) ذكر شده و موقعيت حيره در محل نجف دانسته شده است.[5]

شكل‌گيري شهر نجف به زماني بازمي‌گردد كه قبر شريف حضرت علي(عليه السلام) در آن آشكار شد. با توسعه‌هاي مكرر بارگاه امام(عليه السلام) و شهرت يافتن و مورد توجه قرار گرفتن آن، آباداني اطراف آن آغاز گرديد و به تدريج، بناهاي شهري در نجف ايجاد شد. به دنبال حملات و تجاوزهاي مخالفان و دشمناني نظير عباسيان، قرامطه و برخي قبايل عربي به كوفه كه ويراني آن را در پي داشت، اهالي كوفه به نجف مهاجرت ‌كردند.

پادشاهان شيعه، از دوره آل‌بويه تا دوره صفوي، به عمران شهر نجف اهتمام ويژه‌اي داشتند و ضمن بازسازي و توسعه بارگاه اميرمؤمنان(عليه السلام) به احداث حصار اطراف شهر و ايجاد كانال آب از فرات به نجف، اقدام ‌نمودند. اين شهر به‌ويژه در قرون هفتم و هشتم هجري توسعه و پيشرفت چشمگير و درخور توجهي يافت و پادشاهان آل‌جلاير مدارس و مساجد و خانقاه‌هايي در نجف بنا كردند.[6]

مهاجرت شيخ طوسي از بغداد به نجف در نيمه قرن پنجم هجري، در شكوفايي علمي اين شهر تأثيرگذار بود. در واقع مي‌توان گفت كه شيخ طوسي با حضور و سكونت خود در نجف، حوزه علميه شيعه در نجف را بنيان‌ گذاشت. البته با انتقال محوريت علمي تشيع به مناطق ديگري از قبيل حله و جبل عامل، حوزه علميه نجف براي چندين قرن دچار ركود گرديد. اما به تدريج از قرن هشتم هجري دوباره رونق يافت و پس از سقوط دولت صفويان در ايران در فاصله قرون دوازدهم تا دوره اخير به اوج شكوه و عظمت علمي و فرهنگي خود رسيد.

شهر نجف در دوره‌هاي مختلف تاريخي، شاهد حوادث فراوان از جمله تجاوز مخالفان و بيگانگان بوده است. از جمله در سال 857ه‍ .ق، علي بن سيد محمد مشعشع، امير دولت مشعشعيان، بر نجف استيلا يافت و به بارگاه مقدس امام(عليه السلام) هتك حرمت كرد و قبر را به آتش كشيد و اهالي نجف را قتل عام كرد.[7]

در اوايل سده دهم هجري با روي كار آمدن صفويان، شاه اسماعيل صفوي شهر نجف را فتح كرد. اما چندي بعد، سلطان سليم عثماني به قصد فتح نجف اين شهر را محاصره كرد. مردم دروازه‌هاي شهر را بستند و با سنگ و كلوخ به نبرد با لشكريان وي پرداختند و سلطان سليم نيز مجبور شد آنجا را ترك كند. سرانجام عثماني‌ها پس از حملات مكرر در دوره سلطان مراد (م1049ه‍ .ق) موفق به تصرف نجف شدند و آنجا را از سلطه صفويان خارج كردند. (تصوير شماره 2 دروازه قديمي شهر نجف)

نادرشاه افشار پس از پيروزي در نبرد با حاكمان عثماني و تسخير نجف در سال 1156ه‍ .ق، به آباداني اين شهر همت گماشت اما پس از سيطره مجدد عثماني‌ها قراردادي با احمد پاشا منعقد كرد كه براساس آن ايرانيان مي‌توانستند به راحتي به زيارت
عتبات عاليات بروند.

پس از ظهور محمد بن عبدالوهاب و پيدايش وهابيت در شبه‌جزيره عربستان، وهابي‌ها تهاجمات خود را به شهرهاي مقدس شيعه در عراق آغاز كردند. آنها چندين بار، از جمله در سال‌هاي 1216 و 1221ه‍ .ق، به نجف حمله كردند و تلاش كردند آن را تسخير كنند اما مردم به رهبري «آيت‌الله شيخ جعفر كاشف‌الغطاء»، از شهر دفاع كردند و وهابي‌ها موفق به تسخير آن نشدند.[8]

پس از شروع جنگ جهاني اول، در سال 1333ه‍ .ق ـ 1915م، انگليسي‌ها از سمت جنوب وارد عراق شدند. ترك‌هاي عثماني كه موقعيت خود را در خطر ديدند در مقابله با بيگانگان با مردم عراق متحد شدند. اما وقتي تعدادي از سربازان فراري از نيروهاي ترك به شهر نجف پناهنده شدند، ترك‌ها براي برگرداندن آنها، به شهر حمله بردند. اما نتوانستند بر مردم غلبه كنند و به ناچار، شهر را ترك گفتند و در نجف، حكومتي از اعيان شهر، تشكيل شد. اين شورش مردم نجف، از محدوده شهر فراتر رفت و نواحي اطراف را فراگرفت و مقدمات سقوط عثماني‌ها را فراهم كرد.[9]

پس از خاتمه جنگ جهاني و پيروزي متفقين، انگليس‌ها بر عثماني‌ها پيروز شدند و عراق تحت سلطه آنان درآمد. دولت انگليس پس از گذشت دو سال از تشكيل حكومت موقتِ رهبران محلي نجف، يك ژنرال انگليسي را به عنوان حاكم نجف، تعيين كرد. ازاين‌رو تعدادي از اعيان و علماي نجف، از جمله سيد محمدعلي بحرالعلوم و شيخ محمدجواد جزائري، يك جمعيت محرمانه تأسيس كردند و به دنبال آغاز فعاليت آنها، مردم نجف در سال 1336ه‍ .ق- 1918م، شورش كردند. انگليس‌ها شهر را محاصره كردند و براي شكستن مقاومت مردم، مانع جريان يافتن آب به شهر شدند و از ورود مواد غذايي به داخل شهر جلوگيري كردند. سرانجام با تداوم محاصره، مردم تسليم شدند و انگليس‌ها پس از دستگيري سران قيام مردم، تعدادي از آنها را اعدام و شماري را تبعيد و بقيه را زنداني كردند.[10]

قيام مردم و مخالفت روحانيان و علماي نجف با حكومت بريتانيا ادامه يافت و هر از چندگاهي، شورشي صورت مي‌گرفت؛ تا اينكه در سال 1339ه‍ .ق/ 1921م، حكومت مشروطه عراق تحت قيموميت انگلستان تشكيل شد و سرانجام در سال 1351ه‍ .ق/ 1932م، عراق رسماً استقلال يافت.

فضيلت كوفه و نجف

در روايتي از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه كوفه، باغي از باغ‌هاي بهشت است و در آن، قبر نوح و ابراهيم8 و قبور 370 پيامبر و 600 وصي قرار دارد.[11] در روايت ديگري از امام صادق(عليه السلام)، كوفه در كنار مكه و مدينه، حرم خدا و حرم رسول خدا9 و حرم امام علي(عليه السلام) بيان شده است.[12] همچنين در روايت ديگري از امام صادق(عليه السلام)، مكه، حرم ابراهيم(عليه السلام)، مدينه، حرم حضرت محمد9 و كوفه، حرم امام علي(عليه السلام) است.[13]

براساس روايت ديگري از امام صادق(عليه السلام)، كوفه، زمين پاكيزه‌اي است كه در آن، قبور پيامبران مرسل و غيرمرسل و اوصياي پيامبران قرار دارد... و از آنجا، عدل الهي آشكار مي‌شود و در آن، قائم حق تعالي قيام مي‌كند و عدالت را برقرار مي‌نمايد و در آن، خانه‌هاي پيامبران و اوصيا و صالحان بوده است.[14]

در روايت ديگري، امام صادق(عليه السلام) خطاب به مفضل بن عمر جعفي، غَري (نجف) را قطعه‌اي از كوهي بيان كرده است كه خداوند بر آن، با موسي(عليه السلام) تكلم كرد و عيسي(عليه السلام) را تقديس نمود و ابراهيم(عليه السلام) را خليل خود و محمد9 را حبيب خود برگزيد و آن را مسكن پيامبران: قرار داد.[15]

در روايتي از امام صادق(عليه السلام) آمده است كه نجف، همان كوهي است كه فرزند نوح(عليه السلام)، به آن پناه برد و گفت: (سَآوِي اِلى جَبَلٍ يعصِمُني مِنَ الماءِ).[16] خداوند به كوه وحي كرد (خطاب نمود): «آيا او از من، به تو پناه مي‌برد؟» پس كوه در زمين نهان گشت و رشته‌اش تا سرزمين شام بريده شد.[17]

در روايت ديگري از امام صادق(عليه السلام) در تفسير آيه: (وَآوَيناهُما اِلى رَبوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَمَعينٍ)[18]، آمده است كه منظور از «ربوه»، نجف و منظور از «مَعين»، رود فرات است.[19]

ابن عساكر، مورخ بزرگ اهل‌سنت نيز به سند خود از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است كه در تفسير آيه فوق، فرمود كه منظور از «ربوه»، نجف، و منظور از «قرار»، مسجد آن (مسجد كوفه) و منظور از «مَعين»، رود فرات است و هر درهم بخشش در كوفه، معادل صد درهم در جاي ديگر و هر ركعت نماز، معادل صد ركعت در جاي ديگر است و هركس بخواهد از آب بهشت وضو بگيرد و از آب بهشت بنوشد و با آب بهشت غسل و شست‌وشو كند، از آب فرات استفاده كند.[20] 

 
[1]. نجف كانون تشيع، جمعي از نويسندگان، ص22.

 

[2]. المفصَل في تاريخ النجف الاشرف، ج1، ص139.

 

[3]. همان، صص 22 و 23.

 

[4]. المفصَل في تاريخ النجف الاشرف، ج1، ص112؛  الموسوعة التاريخية الجغرافية، مسعود الخوند، ج12، ص226.

 

[5]. معجم البلدان، ياقوت حموي، ج2، ص328؛ تقويم البلدان، ابوالفداء ايوبي، ص299.

 

[6]. ماضي النجف وحاضرها، جعفر آل‌محبوبة، ج1، ص22.

 

[7]. ماضي النجف وحاضرها، جعفر آل‌محبوبة، ص321.

 

[8]. براي تفصيل بيشتر، ر.ك: تاريخ النجف، السيد حسين البراقي، صص 508-517.

 

[9]. ماضي النجف وحاضرها، ج1، صص 341-343.

 

[10]. همان، صص 344-350.

 

[11]. فرحة الغري في تعيين قبر اميرالمؤمنين علي(عليه السلام)، عبدالكريم بن احمد بن طاووس، ص189.

 

[12]. كامل الزيارات، ابن قولويه، ص25؛ ترجمه كامل الزيارات، محمدجواد ذهني تهراني، ص77.

 

[13]. ترجمه امالي شيخ طوسي، صادق حسن‌زاده، صص648 و 649.

 

[14]. كامل الزيارات، صص 26 و 27؛ ترجمه كامل الزيارات، ص82.

 

[15]. كامل الزيارات، صص 35 و 36؛ ترجمه كامل الزيارات، ص113.

 

[16]. هود: 43.

 

[17]. من لا يحضره الفقيه، ج2، صص 351 و 352؛ كامل الزيارات، ص32؛ ترجمه كامل الزيارات، صص 99 و 100.

 

[18]. مؤمنون:50.

 

[19]. كامل الزيارات، ص45؛ ترجمه كامل الزيارات، ص138.

 

[20]. تاريخ مدينة دمشق، ابن‌عساكر، ج1، ص213.

 


| شناسه مطلب: 83690







نظرات کاربران