منظور از عبارت «دست مردگان از این دنیا کوتاه است» چیست؟ منظور از عبارت «دست مردگان از این دنیا کوتاه است» چیست؟ منظور از عبارت «دست مردگان از این دنیا کوتاه است» چیست؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
منظور از عبارت «دست مردگان از این دنیا کوتاه است» چیست؟ منظور از عبارت «دست مردگان از این دنیا کوتاه است» چیست؟ منظور از عبارت «دست مردگان از این دنیا کوتاه است» چیست؟ منظور از عبارت «دست مردگان از این دنیا کوتاه است» چیست؟ منظور از عبارت «دست مردگان از این دنیا کوتاه است» چیست؟

منظور از عبارت «دست مردگان از این دنیا کوتاه است» چیست؟

دست مردگان از این دنیا کوتاه و از احوال زنده‏ها بى‏خبر هستند. بنابراین، توسل به مردگان، خاک برداشتن از قبرستان‏ها، طلب مغفرت از ائمه مدفون در بقیع، آوردن بیماران در کنار قبر جهت شفا و ...، همگى نادرست و شرک مى‏باشد.   پاسخ

دست مردگان از اين دنيا كوتاه و از احوال زنده‏ها بى‏خبر هستند. بنابراين، توسل به مردگان، خاك برداشتن از قبرستان‏ها، طلب مغفرت از ائمه مدفون در بقيع، آوردن بيماران در كنار قبر جهت شفا و ...، همگى نادرست و شرك مى‏باشد.
 
پاسخ‏:
۱. منظور از عبارت «دست مردگان از اين دنيا كوتاه است» چيست؟ اگر مراد اين است كه آنها ديگر نمى‏توانند اعمالى مانند نماز، روزه، حج، انفاق و ...، انجام دهند اين مطلب صحيح است. هر چند پرونده اعمال برخى از افراد پس از مرگ باز مى‏ماند و پيوسته بر اعمالشان افزوده مى‏شود. به تعبير قرآن با مرگ پرونده «اعمال ما تقدم» بسته مى‏شود ولى پرونده «اعمال ما تأخر» همچنان باز مى‏ماند.
اما اگر مفهوم اين عبارت از نظر وهابى‏ها اين است كه انسان با مرگ نابود و بى‏خاصيت مى‏شود؛ مى‏توان گفت كه اين بينش همان جهان بينى مادى‏گرى و ماترياليستى افراطى‏ است كه با روح اسلام فرسنگ‏ها فاصله دارد.
۲. اين مطلب خلاف نصّ قرآن است؛ زيرا قرآن دست‏كم گروهى از مردگان را زنده و مرزوق نزد پروردگارشان مى‏داند:
(وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ) (آل عمران: ۱۷۱۱۶۹) 
هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مرده‏اند! بلكه زنده‏اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند. آنها به خاطر نعمت‏هايى كه خداوند از فضل خود به ايشان بخشيده است، خوشحالند؛ و به خاطر كسانى كه هنوز به آنها ملحق نشده‏اند [مجاهدان و شهيدان آينده‏]، شادمانند؛ كه نه ترسى بر آنهاست، و نه اندوهى خواهند داشت. و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان نيز) مسرورند؛ و (مى‏بينند كه) خداوند، پاداش مؤمنان را ضايع نمى‏كند. 
اين آيات نصّ، در مورد حيات برزخى و زندگى پس از مرگ است. همچنين آيه‏هاى ۲۵ ۲۷ سوره ياسين كه در آن، مؤمن آل‏ياسين پس از مرگ مى‏گويد: «كاش قوم من مى‏دانستند كه خداوند مرا بخشيده و وارد بهشت كرده است». 
۳. پيامبر (ص) پس از جنگ بدر با كشته‏شدگان قريش سخن گفت و در پاسخ كسانى كه مى‏گفتند: با مردگان سخن مى‏گوييد فرمود: «شما از آنها شنواتر نيستيد».[۱]
۴. تلقين ميّت نيز كه مورد قبول شيعه و سنّى است حاكى از حيات بعد از مرگ مردگان است.[۲]
۵. اين مطلب كه «مردگان از احوال زنده‏ها بى‏خبر هستند» نيز ادعاى بى‏اساس و بى‏دليل وهابى‏ها است. اسحاق‏بن‏عمّار مى‏گويد: از امام موسى بن جعفر (ع) پرسيدم: «مؤمن بعد از مرگ اهلش را زيارت مى‏كند؟».
فرمود: «بله». گفتم: «چه مدت يك‏بار؟» فرمود:
عَلي قَدْرِ فَضائِلِهِم، مِنْهُم مَنْ يَزُورُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ مِنْهُم مَنْ يَزُورُ فِى كُلِّ يَوْمَيْن وَ مِنْهُم مَنْ يَزُور فِى كُلِ‏ثَلاثَةِ أَيّامٍ.[۳]
به ميزان مقام و فضيلتشان برخى روزى يك بار و برخى دو روز يك بار و برخى سه روز يك بار.
۶. اين سخن وهابى‏ها كه «مردگان نه تنها از حال ما بى‏خبرند، كه هيچ تأثيرى در سرنوشت ما ندارند» نيز، خيالى واهى و خلاف آموزه‏هاى اسلامى است. دراين‏باره يك حديث از منبع اهل سنت و يك حديث از منابع شيعى نقل مى‏كنيم:
پيامبر خدا (ص) در حديثى مى‏فرمايد:
تُعْرَضُ (الأَعْمالُ) عَلَى الأَنْبِياء وَ الآباء وَ الامَّهات يَوْم الْجُمْعَة، فَيَفْرَحُونَ بِحَسَناتِهِم وَ تَزْدادُ وُجُوهُهُم بَياضاً وَ إِشْراقاً، فَاتَّقُوا اللهَ وَ لاتُؤْذُوا مَوْتاكُم.[۴]
اعمال بر پيامبران و پدران و مادران در روز جمعه عرضه مى‏شود و به خاطر اعمال پسنديده [شما] آنان خوشحال مى‏شوند و بر سفيدى و درخشندگى چهره‏هايشان افزوده مى‏شود. پس از خدا پروا كنيد و مردگان خود را (با انجام گناه‏][ ) نيازاريد.
مرحوم كلينى در كافى از اميرالمؤمنين (ع) روايت مى‏كند:
زُورُوا مَوْتاكُمْ فَانَّهُمْ يَفْرَحُونَ بِزِيارَتِكُمْ وَلْيَطْلُبْ أَحَدُكُمْ حاجَتَه عِنْدَ قَبْرِ أَبيهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ امِّهِ بِما يَدْعُو لَهُما.[۵]
درگذشتگان خود را زيارت كنيد. به درستى‏كه آنان از اين عمل خوشحال مى‏شوند و همراه با دعا براى آنان هر يك از شما حاجت‏هاى خود را نزد قبر والدين از آنها بخواهد.
۷. خاك برداشتن از قبرستان‏ها از نظر ما نيز امرى بيهوده‏ و ناپسند است مگر نسبت به تربت سيدالشهداء (ع) كه حساب جداگانه‏اى دارد. خاك برداشتن از قبرستان هر چند بيهوده و ناپسند است و ربطى به شريعت ندارد ولى شرك شمردن آن نامعقول است؛ زيرا خاك برداشتن فرد عامى از قبرستان به اين معنى نيست كه آن خاك يا صاحب قبر را خدا بداند. با اين حال اگر يكى از عوام كار ناپسندى انجام داد نبايد آن را منسوب به آيين و مذهب آنها كرد.
۸. هيچ يك از پيروان اهل‏بيت (عليهم السلام) از ائمه مدفون در بقيع طلب مغفرت نمى‏كند. بلكه آنها را بين خود و خداوند واسطه قرار مى‏دهند تا خداوند به آبروى آنها از گناهانشان درگذرد.
۹. آوردن بيمار در كنار قبور هر چند عملًا چنين كارى رخ نمى‏دهد در واقع نوعى وسيله قرار دادن اولياى خدا براى برآورده شدن حاجت و رفع مشكل است كه در بحث توسل به اولياى خدا از نظر گذرانديم و در كتاب‏هاى مستقل نيز پاسخ‏هاى مفصّلى به آنها داده شده است.[۶]
۱۰. همان‏طور كه اشاره شد بر حسب آموزه‏هاى اهل‏بيت (عليهم السلام) حساب تربت سيدالشهداء (ع) از ساير خاك‏ها جدا است. در اين مورد امام صادق (ع) مى‏فرمايد:
فِى طِينِ قَبْرِ الْحُسين (ع) شِفاءٌمِنْ كُلِّ داءٍ وَ هُوَ الدَّواءُالأَكْبَر.[۷]
در خاك قبر امام حسين (ع) درمان هر دردى وجود دارد و آن همان داروى بزرگ است.
ايشان همچنين مى‏فرمايد:
إِنَّ السُّجُودَ عَلى تُرْبَةِ أَبِى‏عَبْدِالله (ع) يَخْرِقُ الْحُجُبَ السَبْعَ.[۸]
سجده بر تربت امام حسين (ع) حجاب‏هاى هفت‏گانه را مى‏شكافد.
 
 
مراجعه شود به كتاب : پندارها و پاسخها (پاسخ به آنچه وهابيون در بقيع ميگويند)، ص: ۳۱
 

[۱] - صحيح بخارى، ج ۲، ص ۱۰۱
[۲] - عبدالرحمان الجزيرى، الفقه على‏المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۲۸۷
[۴] - كنزالعمال، ج ۱۶، ص ۴۶۹
[۵] -  الكافى، ج ۳، ص ۲۲۹. 
[۶] - كشف الارتياب و آيين وهابيت و ....
[۷] - محمد بن على بن بابويه قمى، من لايحضره الفقيه، ج ۲، ص ۵۹۹
[۸] - محمد بن حسن حرّ عاملى، وسايل الشيعه، ج ۵، ص ۳۶۶.
 


| شناسه مطلب: 83824







نظرات کاربران