قبر ابراهیم مجاب
آرامگاه این سید جلیل‌القدر، در قسمت شمال غربی، در رواقی به نام خود وی، در آستان مقدس امام حسین(علیه السلام) واقع شده است. از این رواق، دو در به صحن مطهر گشوده می‌شود که یکی، باب حبیب بن مظاهر است و در گذشته دارای کفشداری بوده متعلق به آل&zw
آرامگاه اين سيد جليلالقدر، در قسمت شمال غربي، در رواقي به نام خود وي، در آستان مقدس امام حسين(عليه السلام) واقع شده است. از اين رواق، دو در به صحن مطهر گشوده ميشود كه يكي، باب حبيب بن مظاهر است و در گذشته داراي كفشداري بوده متعلق به آلشريح و ديگري، «باب سيد ابراهيم مجاب» است كه كفشداري آن، به سيد جعفر فرزند سيد حسن، فرزند سيد جعفر آلطعمه تعلق داشت. براي اين رواق، درِ سومي هم به در مقابل باب سلطانيه، گشوده شده كه كفشداري متعلق به سيد هادي محمد مصطفي آل طعمه، در آن واقع است.[1]
در گذشته اين رواق، يكي از صحنهاي حرم مطهر امام حسين(عليه السلام) بود و مقابر علويين نام داشت.[2] اما بعدها بر اثر توسعه حرم مطهر كه مقداري به مساحت بناهاي حرم افزوده شد، مرقد سيد ابراهيم مجاب، در رواق غربي حرم قرار گرفت و چون اين رواق، بزرگ شد، قبر سيد ابراهيم مجاب، در شمال رواق مذكور واقع گشت.[3]
روي مرقد سيد ابراهيم، صندوقي از چوب ساج مرغوب قرار داشت و ضريحي از فولاد سبز، از آن محافظت ميكرد. چندي پيش، ضريحي از برنز، جايگزين ضريح قبلي شد.[4] امروزه ضريح نقرهاي زيبايي ساخت هنرمندان ايراني بر روي قبر نصب است كه به آن اشاره خواهد شد. (تصوير شماره 140)
تمام ديوارهاي حرم مطهر، آينهكاري و ازاره آن، با سنگ مرمر نفيس تزيين شده است. هنرمندان اراكي، پروژه ساخت ضريح جديد سيد ابراهيم مجاب را از ابتداي سال 1390 ه .ش آغاز كردند و آن را در ششم اسفند سال 1392 ه .ش، جهت نصب به عتبات عاليات فرستادند و از روز هجدهم فروردين سال 93 كار نصب آن به مدت دوازده روز انجام شد و هم زمان با ميلاد با سعادت حضرت زهرا۳ رونمايي شد. اين ضريح، از دو سازه تشكيل شده كه سازه نخست آن، شامل بدنه اصلي ميباشد و از چوب طراحي شده است كه آن را استاد محمد نوري، گرهچيني كرده است. بخش دوم ضريح، از مس و طلا ميباشد كه قلمزني روي آن را استاد محمد مهدي باباخاني انجام داده است. طول و عرض ضريح، 3×20/1 متر و ارتفاع آن، سه متر است و داراي نه پنجره و يك درِ طلايي است. براي ساخت اين ضريح، پنجاه كيلوگرم طلا، 1150 كيلوگرم نقره و سيصد كيلوگرم مس، به كار رفته است.[5]
ابراهيم مجاب كيست؟
ابراهيم بن محمد بن امام موسي كاظم(عليه السلام)، مكنا به ابومحمد،[6] ملقب به تاجالدين[7] و مجاب[8] و مشهور به ضرّير،[9] مكفوف[10] و كوفي[11] است. بدان علت كه ايشان در آخر عمر، نابينا و زمينگير شد، به ضرير و مكفوف، مشهور گشت.[12]
وي سيدي جليلالقدر، عظيمالشأن و بزرگوار بود. او نخستين علوي است كه در سال 247ه .ق، پس از مرگ متوكل عباسي، از كوفه به كربلا آمد و آنجا سكونت گزيد.[13] در آن دوران، محمد منتصر، پسر متوكل، امور خلافت را در دست گرفته بود. او از آنچه متوكل بر علويان روا داشته بود، اندوهگين و آزرده خاطر شده بود. ازاينرو به علويان اجازه داد تا قبر امام حسين(عليه السلام) را زيارت كنند. در اين دوران بود كه سيد ابراهيم، مرقد امام را زيارت كرد و به هنگام زيارت، رو به مرقد امام(عليه السلام) با عبارت «السلام عليك يا جدّاه» سلام كرد و از درون ضريح، با عبارت «و عليك السلام يا ولدي» پاسخ شنيد و از همين رو، به «مُجاب» شهرت يافت.[14]
ابنفوطي از ابراهيم مجاب، چنين ياد ميكند:
كان من الزهّاد العبّاد، كثير الدعاء والاوراد، وكان لا يخرج من بيته الا للضرورة وهو مواظب على العبادة ليلاً ونهاراً.
او از زاهدان و عابدان بود. زياد به نيايش و اوراد و اذكار ميپرداخت. از خانهاش مگر براي ضرورت و احتياج، خارج نميشد. او مواظب عبادت خود در شب و روز بود. روايت ميكنند روزي به حرم مطهر حضرت امام علي(عليه السلام) و بعضي نيز گفتهاند امام حسين(عليه السلام)، وارد شد و از داخل قبر، به وي سلام داده شد.[15]
ابن طقطقي (متوفاي 709ه .ق) اين واقعه را در حرم امام حسين(عليه السلام) ميداند و مينويسد: «ابراهيم، داخل حرم سيدالشهدا(عليه السلام) شد و گفت: «السلام عليك يا ابة». در آن هنگام از داخل قبر جواب آمد: «وعليك السلام يا ولدي والله اعلم».[16]
در همينباره يكي از نوادگانش ميگويد:[17]
من اين للناس مثل جدّي موسى أو ابنه المجاب
|
|
|
|
اذ خاطب السبط وهو رمس جاء به اكرم الجواب
|
|
كجا ميان مردم، همانند جدم، موسي و پسرش، مجاب يافت ميشود؛ آنگاه كه به سبط پيامبر، درحاليكه در قبرش دفن بود، خطاب نمود (سلام كرد) و بهترين جواب را دريافت كرد.
چند نكته: با وجود آنكه بيشتر علماي انساب، به سكونت و وفات ابراهيم مجاب در حائر، اعتراف دارند، برخي از پژوهشگران، در لقب، نسب و محل دفن او ترديد نمودهاند كه در اينجا، به آن اشاره ميكنيم:
لقب مجاب يا مجان؟ بدون شك، لقب مجاب يكي از افتخارات ابراهيم بن محمد ابن امام موسي كاظم(عليه السلام) است كه به سبب پاسخ سلام او از سوي سيدالشهدا(عليه السلام)، به اين نام ملقب شد. اما در برخي از منابع متأخر، چنين اشاره شده است كه وي ملقب به «مجان»، از ماده مجن و به معناي «سپرساز» است.[18] نخستين بار اين ديدگاه را مرحوم آيتالله العظمي مرعشي نجفي، از قول پدرش، آيتالله سيد محمود تبريزي مرعشي (متوفاي 1338ه .ق)، نقل ميكند كه لقب ابراهيم، مجان بوده است؛ زيرا شغل او سپرسازي بود.[19]
اما اين ادعا صحيح نيست و برخلاف اجماع علماي انساب است. از طرفي، با زهد و تقواي ابراهيم كه پيشتر گفته شد، منافات دارد. افزونبر اينكه منابع انساب، از وي با عنوان ضرير و مكفوف، به معناي نابينا، ياد كردهاند. پس چگونه ميتواند شغل او سپرسازي باشد؛ در حاليكه چشمي براي ديدن نداشت؟! از طرفي اين شغل براي سادات، آن هم در دوره متوكل عباسي، ممنوع بود؛ زيرا آنان تصور ميكردند كه اين سلاح، عليه آنان بهكار ميرود.[20] بنابراين اين ديدگاه، خلاف واقعيت است و اعتباري ندارد.[21]
هجرت به ايران: بيهقي قائل است كه ابراهيم مجاب، در سال 285ه .ق، به نيشابور رفته و در آنجا، حديث نقل نموده است.[22] بر همين اساس، برخي تصور كردهاند كه پس از شهادت امام رضا(عليه السلام)، سيد ابراهيم مجاب با پدر و برخي ديگر از پسرعموهايش، به همراه عمويشان احمد بن موسي(عليه السلام)، به ايران سفر كرده و پس از درگيري با حاكم شيراز، نابينا شده و فرار كرده است و به سختي، با گذشتن از سرزمينهاي زيادي،[23]
به كوفه رسيده و در آنجا ساكن شده است.[24] اما شيرازيها براساس مدارك ضعيف متأخر قائلاند كه او در شيراز وفات كرده و كنار پدرش، محمد عابد، دفن شده است.[25] عدهاي ديگر نيز معتقدند كه او به طبرستان گريخت و در شهر آمل، از دنيا رفت كه به ابوجواب[26] شهرت دارد.[27]
به كوفه رسيده و در آنجا ساكن شده است.[24] اما شيرازيها براساس مدارك ضعيف متأخر قائلاند كه او در شيراز وفات كرده و كنار پدرش، محمد عابد، دفن شده است.[25] عدهاي ديگر نيز معتقدند كه او به طبرستان گريخت و در شهر آمل، از دنيا رفت كه به ابوجواب[26] شهرت دارد.[27]
ادعاي حضور ابراهيم مجاب در ايران، از اساس مردود است؛ زيرا بيهقي، تاريخ حضور او را در نيشابور، سال 285ه .ق نوشته است؛ درحاليكه به گفته ديگر مورخان، او در سال 248ه .ق، در حائر حسيني ساكن شده و در همانجا، وفات يافته و دفن شده است.[28]
سيد محمدكاظم يماني موسوي تصريح دارد كه او در مشهد امام حسين(عليه السلام) مدفون است.[29] سيد حسين صدر در كتاب «نزهة اهل الحرمين في عمارة المشهدين» آورده است:[30] «تا آنجا كه من اطلاع دارم، خاندان ابراهيم مجاب، نخستين كساني بودند كه در كربلا سكونت كردند و تاكنون كسي را نيافتهام كه پيش از آنان در كربلا ساكن شده باشد».
صحت انتساب: متأسفانه در برخي از منابع متأخر، سيد ابراهيم مجاب، فرزند محمد عابد بن امام موسي كاظم(عليه السلام)، با ابراهيم المرتضي فرزند امام كاظم(عليه السلام) خلط شده و برخي پژوهشگران، اين دو را با يكديگر، اشتباه گرفتهاند. علامه حرزالدين، نخستين پژوهشگر متأخري است كه اين اشتباه را مرتكب شده و نوشته است:[31]
ابراهيم اصغر، ملقب به مرتضي و مجاب، فرزند امام موسي كاظم(عليه السلام) است كه مادرش، امولد نوبيه بود و «نحيله» نام داشت و در جانب شرقي بغداد وفات نمود و بدن او را به حائر حسيني منتقل كردند. مرقد او در حائر حسيني در كربلاي مقدسه، پشت قبر جدش، امام حسين(عليه السلام) در زاويه رواق، در جهت شمال غربي است. روي قبر، ضريح مشبكي قرار دارد كه آن را زيارت ميكنند و به سيد ابراهيم مجاب، معروف است.
گويا اين اشتباه به علت همنام بودن ابراهيم مجاب با ابراهيم مرتضي و اتصال نسبشان به امام موسي كاظم(عليه السلام) و اتصاف هر دو به زهد و تقوا بوده است. از طرفي، حرزالدين، اين مطلب را از سيد بحرالعلوم نقل ميكند؛ زيرا او نيز مينويسد: «ابراهيم مجاب، صاحب ابوالسرايا است».[32] اين اشتباه آشكاري است؛ زيرا صاحب ابوالسرايا، ابراهيم مرتضي، فرزند امام هفتم(عليه السلام) است.
مامقاني نيز همين اشتباه را تكرار ميكند و ميگويد:[33]
بنا به تصريح علماي انساب، امام موسي كاظم(عليه السلام) دو فرزند به نام ابراهيم داشته است كه يكي، ابراهيم اكبر و دومي ابراهيم اصغر بودهاند. در عمدة الطالب براي آن حضرت، 23 فرزند ذكر شده است. پنج نفر از آنان را نام ميبرد كه فرزند نداشتهاند و اختلافي دراينباره نيست. سه نفر را نيز نام ميبرد كه فرزند دختر از خود بر جاي نگذاشتهاند و پنج تن ديگر، فرزنداني داشتهاند كه درباره آنان اختلاف است و از جمله آنان، ابراهيم اكبر است. ده نفر از آنان نيز فرزنداني داشتهاند كه درباره آنان اختلافي نيست و از جمله آنان، يكي ابراهيم اصغر است كه لقب او مرتضي و مادرش، كنيزي اهل نوبه، به نام نجيه بوده است و اين ابراهيم، فرزندان بسياري داشته و قبرش در رواق سيدالشهدا(عليه السلام) است و سيد رضي و مرتضي از نسل وياند.
مامقاني در جاي ديگري از كتاب خود، به اين موضوع اشاره ميكند و سپس اشتباه خود را اينگونه تصحيح ميكند:[34]
برخي معتقدند قبري كه در گوشه شمال غربي رواق حرم مطهر امام حسين(عليه السلام) است، قبر ابراهيم اصغر، جد سيد رضي و سيد مرتضي است. ولي با بررسي دقيق، مشخص شد كه قبر مذكور، متعلق به ابراهيم مجاب، فرزند محمد عابد، فرزند امام موسي كاظم(عليه السلام) است و افراد زيادي به اين موضوع، اشاره كردهاند.
دفن شدگان در جوار ابراهيم مجاب: چنانكه پيشتر گفته شد، مكان كنوني، به عنوان «تربة العلويين» يا مقابر علويان، مشهور بوده است[35] و جمعي از سادات و علما، در اين مكان آرميدهاند. از دفن شدگان مشهور در اين مكان، ميتوان از شخصيتهاي زير نام برد:[36]
ـ ابواحمد حسين موسوي: پدر سيد رضي و سيد مرتضي است كه در ادامه به تفصيل بيشتري درباره وي سخن خواهيم گفت.
ـ سيد عبدالله بحراني: صاحب كتابهاي گرانسنگي، چون الافاضات الحسينيه و شرح مختصر النافع محقق حلي در فقه.
ـ سيد محسن بن عبدالله بحراني: او تقريرات درس استاد خود شيخ خلف بن عسكر را نوشته است.
ـ سيد محمد بن سيد محسن بحراني: او داراي تأليفاتي، از جمله الفصول البهيه في بعض اخبار الحجج المرضيه و هداية العباد (در فقه) است.
ـ سيد محمد زيني حسني: از علما و شعرا.
ـ سيد محمدمهدي سيد سليمان آل طعمه: از سادات آل طعمه و از نوادگان ابراهيم مجاب.
تعداد فرزندان ابراهيم مجاب:
علماي انساب براي ابراهيم، چهار فرزند پسر ذكر نمودهاند[37] كه هريك داراي اعقاب و نسلهاي زيادي بودهاند كه در اينجا به آنها اشاره ميكنيم:
ـ احمد بن ابراهيم مجاب: احمد مكنا به ابوجعفر و مشهور به زاهد بود.[38]ضامن بن شدقم حسيني درباره او مينويسد:
امّه خديجة بنت عمه علي بن احمد. كان صيناً خيراً وجيهاً، له ولد منتشر بالحائر وغيره، يعرفون ببني احمد.[39]
مادرش خديجه، دخترِ عمويش، علي بن احمد بن امام موسي كاظم(عليه السلام) است. او مردي خويشتندار، دينمدار، نيكوكار و محترم بود. فرزندان او در حائر و غير آن، زندگي ميكنند و به «فرزندان احمد» مشهورند.
ابوسعيده موسوي، احمد را نقيبي سرشناس و عابدي زاهد، معرفي ميكند.[40] صاحب الشجرة المباركة، از سكونت او در سيرجان خبر ميدهد.[41] ابوطالب مروزي، از علماي انساب قرن هفتم هجري نيز با صراحت مينويسد: «احمد بالسيرجان، عقبه ببغداد والكوفة»؛ «احمد در سيرجان سكونت داشت و نسلش در بغداد و كوفه،
پراكنده بودند».[42]
پراكنده بودند».[42]
سلطان الواعظين شيرازي، انگيزه مهاجرت احمد به سيرجان را به همراه برادرش علي، به منظور تبليغ دين و ارشاد مسلمانان ميداند.[43] در حومه شهر سيرجان، آرامگاه باشكوهي به امامزاده احمد بن ابراهيم المجاب منسوب است كه بين اهالي، به كمالالدين مشهور است.[44]
آيتالله شيخ محمد رحمتي كه خود اهل سيرجان و از علماي انساب است، در اينباره مينويسد:[45]
قبري در حومه متصل به سيرجان، به نام امامزاده احمد داريم كه قابل انطباق بر احمد بن ابراهيم المجاب است. بيمناسبت نيست كه يكي دو برادر، با هم به سيرجان هجرت كرده و بقيه بعداً به آنان پيوستهاند.
با وجود آنكه ورود احمد بن ابراهيم، به سيرجان مسلّم بوده و قبري به او در سيرجان منسوب است، ابنعنبه او را از مهاجران به قصر «ابن هبيره»، ذكر ميكند و قبر وي را در آنجا ميداند.[46] ساير علماي انساب پس از ابنعنبه نيز، همين ديدگاه را پذيرفتهاند.[47] گويند قبري در نواحي «مسيب»، از توابع استان كربلا، به او منسوب است كه پيشتر آنجا به قصر ابنهبيره، شهرت داشته است.[48]
با اين حال، اين ادعا صحيح به نظر نميرسد؛ زيرا قبر موجود در نواحي مسيب، براي ابوجعفر احمد بن ابراهيم بن محمد بن حمزة بن احمد بن ابراهيم مجاب بن محمد عابد بن امام موسي كاظم(عليه السلام) است كه تشابه اسمي و نسبي در نام پدر و جد با احمد مورد بحث ما دارد.[49] اين شخص، مدتي نقابت حائر را برعهده داشته است.[50]
سيد احمد بن ابراهيم مجاب، داراي پنج فرزند به نامهاي زير است:
ـ ابوعبدالله جعفر: به گفته ابنشدقم، وي سيدي جليلالقدر، عالمي فاضل، دانشمندي كامل و نيكو خصال بود. تلعكبري در سال 360ه .ق، از وي سماع حديث و اجازه روايت، كسب نموده است. بعضي از بزرگان شيعه، روايت او را «حَسن» ميدانند و باكي از نقل آن ندارند.
يك ـ ابومحمد حمزه: او سيدي جليلالقدر و بزرگوار بود كه طبق نقل برخي از پژوهشگران، در روستاي تكيه چهار گنبد، از توابع سيرجان مدفون است و به حمزة ابن موسي(عليه السلام) شهرت دارد.
دو ـ ابويحيي محمد: او نيز همچون ديگر برادرانش، به زهد و تقوا، مشهور و داراي فرزنداني بود و به قول مشهور، در شهركِ درب گنبد، از توابع شهرستان كوهدشت، مدفون است.
سه ـ ابوالفضل احمد: وي به ابوعلي مطهر نيز شهرت دارد.
چهارـ ابومحمد عبدالله: بدون فرزند، وفات يافت.[51]
ـ علي بن ابراهيم مجاب: او مكنا به ابوالحسن و سيدي جليلالقدر و عظيمالشأن بود. او به سيرجان مهاجرت كرد و در آنجا، صاحب يك پسر به نام ابوجعفر محمد و يك دختر، به نام امالحسين شد.[52] عبيدلي نسابه، (متوفاي 435ه .ق)، تصريح دارد كه علي بن ابراهيم مجاب، به سيرجان كرمان مهاجرت كرد و تنها صاحب يك فرزند معقّب، به نام ابوجعفر محمد بود كه از او نيز دو فرزند، به نامهاي علي و حسين، به وجود آمده است.[53]
ابوطالب مروزي و صاحب الشجرة المباركه، ضمن اشاره به محل سكونت سيد علي بن ابراهيم مجاب در سيرجان كرمان، مينويسند: «از نسل او در سيرجان، اشخاصي به وجود آمدهاند و نقابت و سرپرستي سادات آنجا را برعهده داشتهاند».[54]
آيتالله رحمتي، سيد علي را كوچكتر از دو برادرش، محمد و موسي، ميداند.[55] مشهور است كه وي پس از شكست قيام يحيي بن عمر بن يحيي، در سال 248ه .ق، به سيرجان گريخت و تا سال 273ه .ق، زنده بود.[56]
آيتالله مرعشي، قبر امامزاده علي را در سيرجان كرمان ميداند[57] و زيارتگاه باشكوه وي هماكنون در نُه كيلومتري جنوب شرقي شهر سيرجان، كنار روستاي قلعهسنگ قرار دارد و يكي از معتبرترين زيارتگاههاي سيرجان و استان كرمان و از زيارتگاههاي مهم ايران است.[58]
ـ محمد بن ابراهيم مجاب: ملقب به حائري[59]، مكنا به ابوالحسن[60] و معروف به قشير يا عشير است.[61] او از آنرو به حائري ملقب شد كه در حائر (كربلا) زاده شد[62] و سپس به همراه برادرانش، از حائر به قصر ابنهبيره[63] و از آنجا به ارجان (بهبهان)[64] و سپس به سيرجان، مهاجرت كرد[65] و در كرمان، وفات يافت.[66]
ملامحمدهاشم خراساني، قبر او را در يك فرسخي شهر كرمان ميداند كه به جناب محمد بن موسي بن جعفر(عليه السلام) معروف است. [67] بدون شك، منظور او از اين محمد، همان محمد بن ابراهيم مجاب است كه از نسب وي، دو واسطه را از قلم انداخته است. آيتالله رحمتي مينويسد: «به احتمال قوي، همان امامزاده محمد كه صاحب منتخب، او را فرزند امام هفتم ميداند، [محمد حائري] ميباشد».[68]
سلطان الواعظين شيرازي كه نسبش به سيد محمد حائري ميرسد، درباره وي مينويسد: «جناب محمد، معروف به حائري، تشريففرماي كرمان شدند و از آن جناب، سه پسر به وجود آمده است».[69] بقعه وي، در يكي از كوچههاي خيابان 17 شهريور كرمان، قرار دارد و از زيارتگاههاي مهم اين شهر، به شمار ميآيد. داخل بقعه، دستخطي از آيتالله مرعشي نجفي، نصب شده است كه حكايت از نظر ايشان، مبني بر دفن محمد حائري در اين بقعه دارد.[70]
البته برخي نويسندگان نيز معتقدند كه او كنار پدر خود، در حائر حسيني، مدفون است.[71] اما اين قول، با مهاجرت وي به قصر ابنهبيره و سپس به سيرجان، تناقض دارد.[72] با اين حال عدهاي ديگر، محمد را ملقب به خابوري دانسته[73] و چنين نوشتهاند كه او به عمان، گريخته و در دير خابور، نزديك مسقط، درگذشته و همانجا دفن شده است و مزاري نيز در آنجا دارد.[74]
ابوسعيده موسوي معتقد است كه بعد از حوادث خونين كربلا، محمد حائري به واسط فرار كرد و در آنجا، از دنيا رفت. برخي نيز گفتهاند ضربهاي به كمرش وارد آمد كه به وفاتش منجر شد و نزد دايي خود در خابور كه در يك فرسخي شهر «حي» در «كوت» عراق بود، درگذشت و داراي زيارتگاهي قديمي و مشهور به «غفار» است.[75]
علماي انساب براي محمد حائري، سه فرزند به نامهاي ابوعبدالله حسيني شيتي، احمد المجدور و ابوعلي حسن، ذكر كردهاند.[76] صاحب الشجرة المباركه، ابراهيم مجاب و ابوعبدالله جعفر را بر تعداد فرزندان وي، افزوده است.[77] گويا ابراهيم مجاب ابن محمد حائري بن ابراهيم مجاب، همان سيدي است كه كنار امامزاده محمد صوراني عابد، در شيراز مدفون است.[78]
ـ موسي بن ابراهيم مجاب: مكنا به ابوعلي است و با توجه به سكونت در ارجان (بهبهان)، به ارجاني شهرت يافته است. متأسفانه از تاريخ و محل وفات وي، گزارشي به ثبت نرسيده است؛ جز اينكه صاحب الشجرة المباركه مينويسد او نيز همانند ديگر برادران خود، به سيرجان مهاجرت كرده است.[79]
نوادگان ابراهيم مجاب: ابراهيم مجاب، داراي نسل فراواني است كه در بسياري از كشورها پراكندهاند. از جمله آنان كه امروزه در كربلا سكونت دارند، ميتوان از
آل ابيالحارث، آل مزن، آل نصرالله، آل طوسي، آل وهاب، آل جلوخان، آل اشيقر، آل عوج، آل فقطوان، آل طعمه، آل ضياءالدين، آل تاجر، آل ساعد، آل امين، آل بوسعيده و آل خرسان نام برد.[80] در بحرين نيز ميتوان از آل قارون، آل العيبي، آل شخص و آل غريقي ياد كرد.[81] از خاندانهاي سادات از نسل وي نيز در ايران ميتوان به آل سبزواري، آل كتابچي،
آل مشعشعي، آل شيرازي، آل اوليائي، آل افتخاري، آل فقهي، آل ازهد و آل بلادي،
اشاره كرد.[82]
آل ابيالحارث، آل مزن، آل نصرالله، آل طوسي، آل وهاب، آل جلوخان، آل اشيقر، آل عوج، آل فقطوان، آل طعمه، آل ضياءالدين، آل تاجر، آل ساعد، آل امين، آل بوسعيده و آل خرسان نام برد.[80] در بحرين نيز ميتوان از آل قارون، آل العيبي، آل شخص و آل غريقي ياد كرد.[81] از خاندانهاي سادات از نسل وي نيز در ايران ميتوان به آل سبزواري، آل كتابچي،
آل مشعشعي، آل شيرازي، آل اوليائي، آل افتخاري، آل فقهي، آل ازهد و آل بلادي،
اشاره كرد.[82]
[8]. عمدة الطالب، ص263؛ النفحة العنبرية، اليماني الموسوي، ص90؛ مناهل الضرب، الاعرجي النجفي، ص474؛ الاساس لأنساب الناس، السيد حسين ابوسعيدة، ص205؛ الدر المنثور، الاعرجي النجفي، ص228.
[17]. مرقدها و مكانهاي زيارتي كربلا، عبدالامير قريشي، ص102؛ معجم المراقد والمزارات في العراق، ص26؛ مشاهد العترة الطاهرة، ص184؛ المشاهد المشرفة، ج1، ص64.
[22]. لباب الانساب، ج2، ص716. «ابراهيم بن محمد، حضر بنيسابور وروي بها الاحاديث سنة خمس وثمانين ومائتين».
[40]. المشجر الوافي، ابوسعيدة، ج1، ص296. «يكني السيد احمد بأبي جعفر، كان نقيباً وجيهاً وعابداً زاهداً»
[47]. مناهل الضرب، ص474؛ بدايع الانساب، ص14؛ المشجر الوافي، ج1، ص496؛ اختران تابناك، ذبيحالله محلاتي، ج1، ص566.
[51]. ر.ك: المجدي، صص 314 و 315؛ تحفة الازهار، ج2، ص281؛ المشجر الوافي، ج1، ص496؛ جامع الانساب، صص 23 و 24؛ التذكرة، ص146؛ انجاز العدات، صص 128 و 129؛ مزارات كرمان، ج2، صص 188 و 189؛ امامزاده محمد و سيد ابوالوفاء كوهدشت، ص46.
[54]. الشجرة المباركة، ص103؛ الفخري، ص16. همچنين ر.ك: عمدة الطالب، ص245؛ مناهل الضرب، ص474؛ النفحة العنبرية، ص90؛ التذكرة، ص146؛ بدايع الانساب، ص41؛ اختران تابناك، ج1، ص570.
[58]. پيغمبر دزدان، محمدابراهيم باستاني، ص221؛ تاريخ سيرجان، صص 158 و 161؛ فرهنگ جغرافيايي آباديهاي استان كرمان، شهرستان سيرجان، ص179؛ امامزاده محمد و سيد ابوالوفاء كوهدشت، صص 59 و 62.