آیا فاطمه زهرا (س) فدک را ارث خود میدانست؟
پاسخ: فدک سرزمینی آباد و حاصل‌خیز در نزدیکی خیبر (کمابیش 140 کیلومتری مدینه) بود. «یوشع‌بن نون» از سران فدک آن سرزمین را به پیامبر (ص) تسلیم کرد و ساکنان آنجا متعهد شدند که نیمی از حاصل آن را هر سال به پیامبر (ص) وا
پاسخ:
فدك سرزميني آباد و حاصلخيز در نزديكي خيبر (كمابيش 140 كيلومتري مدينه) بود. «يوشعبن نون» از سران فدك آن سرزمين را به پيامبر (ص) تسليم كرد و ساكنان آنجا متعهد شدند كه نيمي از حاصل آن را هر سال به پيامبر (ص) واگذارند و از آن پس زير پرچم اسلام زندگي كنند.
سرزمينهايي كه در اسلام با نبرد و جنگ گرفته ميشوند از آن همه مسلمانان و اداره آن به دست حاكم شرع است. اما سرزمينهايي كه بدون هجوم نظامي و اعزام نيرو به دست مسلمانان ميافتد از آنِ خود پيامبر (ص) و امام پس از اوست.
ازاينرو پيامبر (ص) فدك را به دختر خود حضرت زهرا (س) بخشيد. محدثان شيعه و گروهي از دانشمندان اهل سنت نوشتهاند: «هنگامي كه آيه {وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ}؛ «حق خويشاوندان را بپرداز» (اسراء: 26) نازل شد پيامبر (ص) دخترش فاطمه (س) را خواست و فدك را به وي واگذارد».[1]
عامه و خاصه مينويسند كه چون اين آيه نازل شد پيامبر (ص) سرزمين فدك را به فاطمه (س) بخشيد.
اميرالمؤمنين (ع) در نامهاي به «عثمان بن حنيف» در اينباره چنين مينويسد: «آري از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده فدك در دست ما بود. مردمي بر آن بخل ورزيدند و مردمي ديگر سخاوتمندانه از آن ديده پوشيدند و بهترين داور خداست... .[2]
از اين سخن ميتوان دانست كه فدك از زمان پيامبر در دست فاطمه (س) و علي (ع) بود.
افزون بر اين هنگامي كه ابوبكر فدك را گرفت به فاطمه (س) گفت: «شاهد بياور كه مالك فدكي». او علي (ع) ، «امأيمن» و «رباح» را نزد خليفه آورد. اما خليفه گواهي آنان را نپذيرفت و فاطمه (ع) سوگند ياد كرد كه ديگر با ابوبكر سخن نگويد.[3]
سپس ابوبكر به حديثي استناد كرد و گفت: از پيامبر شنيدم كه فرمود: «نَحْنُ مَعاشِرَ الأَنْبِيَاءِ لا نُورَثُ»؛ «ما گروه پيامبران ارث برده نميشويم [ارث بهجا نميگذاريم]».
حضرت فاطمه (س) فرمود كه اين حديث با قرآن مخالف است؛ زيرا قرآن مجيد از قول زكرياي پيامبر ميگويد:
{فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا * يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ} (مريم: 5 و 6)
[پروردگارا!] تو از نزد خود جانشيني به من ببخش كه وارث من و وارث دودمان يعقوب باشد.
از اين آيه ميتوان فهميد كه زكريا از خودش ارث ميگذارد.
«يعقوبي» نقل ميكند كه فاطمه (س) دختر پيامبر خدا (ص) نزد ابوبكر آمد و ميراث خود را از پدرش خواستار شد. اما ابوبكر به او گفت: پيامبر خدا گفته است: «إنّا مَعاشِرَ الأَنبياءِ لا نورَثُ، ما تَرَكَنا صَدَقَةٌ»؛ «ما گروه پيامبران ارث برده نميشويم، آنچه بهجاي ميگذاريم، صدقه است».
پس گفت:
أفي اللهِ أَن تَرِثَ أَباكَ وَلا أَرِثَ أَبي، أَما قالَ رَسُولُ الله: المَرءُ يَحفَظُ في وُلدِه؟[4]
آيا حكم خداست كه تو از پدرت ميراث بري و من از پدرم ميراث نبرم، آيا پيامبر خدا نگفته است كه حق مرد درباره فرزندانش رعايت ميشود؟
پس ابوبكر گريست.
حضرت فاطمه (س) از خطا و لغزش معصوم و از مصداقهاي آيه تطهير بود[5] و ازاينرو امكان نداشت كه در فهم آيه و سنت پيامبر اشتباه كند يا چيزي غيرواقعي به پيامبر نسبت بدهد.
بنابراين، چه فدك ملك شخصي پيامبر بوده و بعد از فوت ايشان به حضرت زهرا (س) رسيده و چه پيامبر در زمان حياتش آن را به ايشان بخشيده باشد، به هر روي از آن زهرا (س) بوده است.
[1]. مجمعالبيان، ج 2، ص 411؛ شرح نهج البلاغه، ج 16، ص268.
[2]. نهجالبلاغه، نامه 45.
[3]. انساب الاشراف، ج 10، ص79؛ تاريخ اسلام، ج 1، ص591؛ تاريخ طبري، ج 4، ص345؛ تاريخ يعقوبي، ج 2، ص69؛ فتوح البلدان، بلاذري، ص 46.
[4]. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص2.
[5]. جامع البيان، ج 8، ص 22؛ احكام القرآن، جصاص، ج 3، ص471؛ تفسير ثعلبي، ج 9، ص35؛ الصواعق المحرقه، ص 243؛ اسباب النزول، واحدي، ص 239؛ شواهد التنزيل، ج 2، ص36.