آیا در میان روایات شیعه تناقض و تضاد وجود دارد؟ آیا در میان روایات شیعه تناقض و تضاد وجود دارد؟ آیا در میان روایات شیعه تناقض و تضاد وجود دارد؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
آیا در میان روایات شیعه تناقض و تضاد وجود دارد؟ آیا در میان روایات شیعه تناقض و تضاد وجود دارد؟ آیا در میان روایات شیعه تناقض و تضاد وجود دارد؟ آیا در میان روایات شیعه تناقض و تضاد وجود دارد؟ آیا در میان روایات شیعه تناقض و تضاد وجود دارد؟

آیا در میان روایات شیعه تناقض و تضاد وجود دارد؟

  در میان روایات شیعه تناقض و تضاد وجود دارد؛ به‏طورى که برخى از علما کتابى در باره رفع تناقض نوشته‏اند؟!     پاسخ: طراح پرسش خار را در چشم دیگران دیده، لیکن شاخه را در چشم خود نمى‏بیند. محدّث

 
در ميان روايات شيعه تناقض و تضاد وجود دارد؛ به‏طورى كه برخى از علما كتابى در باره رفع تناقض نوشته‏اند؟!
 
 
پاسخ:
طراح پرسش خار را در چشم ديگران ديده، ليكن شاخه را در چشم خود نمى‏بيند.
محدّثان اهل سنت نقل كرده‏اند كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پيوسته از وجود دروغگويان و جاعلان حديث از زبان خود خبر مى‏داد و پيوسته آنان را با آتش دوزخ تهديد مى‏كرد. گاهى مى‏فرمود:
«لَا تَكْذِبُوا عَلَيَّ فَإِنَّهُ مَنْ كَذَبَ عَلَيَّ فَلْيَلِجُ النَّارَ».[1]
در حديث ديگر فرمود:
«مَنْ كَذَبَ عَلَيَّ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ».[2]
«هر كس بر من دروغ ببندد، جايگاه خود را در آتش آماده بداند».
اين احاديث حاكى از آن است كه در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله همان صحابه‏اى كه از نظر اهل سنت همگان عادل‏اند، گاه و بيگاه از زبان‏ پيامبر صلى الله عليه و آله دروغ مى‏گفتند و او نسبت به اين كار هشدار مى‏داد.
پس از رحلت حضرت رسول صلى الله عليه و آله جلوگيرى از نقل حديث، سبب شد كه جعل حديث براى كسب مقام و تقرّب به قدرت‏ها آسان شود و در اين مورد، دانشمندان يهود و نصارى كه تظاهر به اسلام كرده بودند، نقش عظيمى در جعل حديث در اسلام را داشتند؛ مانند كعب الأحبار و وهب‏بن منبه و تميم دارى و ....[3] جعل اين احاديث مايه ظهور تعارض در احاديث نبوى گرديد.
ابن ابى العوجاء در خانه حماد بن مسلم، محدّث نامى اهل سنت پرورش يافت و او در كتاب‏هاى حمّاد دست مى‏برد و احاديثى را جعل مى‏كرد.[4] در اين مورد كافى است بدانيم‏ بخارى‏ 2761 حديث خود[5] را از 000 600 حديث برگزيده است.
صحيح مسلم 4000 حديث خود را از 000 300 حديث برگزيده است.
مسند احمد قريب 000 30 روايت خود را از 000 750 حديث انتخاب كرد و يك ميليون حديث را حفظ داشت.
همه اين‏ها حاكى از آن است كه بازار جعل حديث در قرن دوم و سوم، براى كسب مقام و ثروت، به قدرى داغ بود كه محدّثان ميليونى در ميان راويان ديده مى‏شد.
اگر ساعات عمر پيامبر صلى الله عليه و آله را براى امور مختلف تقسيم كنيد، به دست مى‏آيد كه هرگز آن حضرت وقتى براى گفتن يك دهم اين احاديث را نداشته است! از اين جهت نويسندگان صحاح با تلاش فراوان توانستند معدودى از احاديث را به نام صحيح ضبط كنند.
مسلماً در جعل حديث، تناقض و تعارض فراوانى به چشم خواهد خورد و لذا در همين صحاح، روايات حاكى از «جسم بودن خدا» و «مجبور بودن انسان» فروان است كه صد در صد با روايات تنزيه در تعارض هستند.
اكنون به برخى از علل تعارض در حديث شيعه اشاره مى‏كنيم:
1. تقطيع روايات‏
گاهى برخى از راويان، بخش مورد نظر خود را از روايت نقل كرده و بخش ديگر را حذف نموده‏اند؛ به گونه‏اى كه روايت در صورت ضميمه كردن هر دو بخش، معنايى دارد و در تفكيك معنايى ديگر.
يكى از عوامل ظهور تعارض در روايات شيعه، تقطيع يك روايت به دو قسمت است.
2. نقل به معنى‏
برخى از راويان، لفظ امام را نقل نكرده‏اند. بلكه مضمون و معناى آن را آورده‏اند و همين سبب اختلاف در اخبار و روايات شده است.
3. جعل حديث‏
جعل احاديث ازطريق غلاة؛ مانند مغيرةبن سعيد و ابو زينب اسدى معروف به ابوالخطاب است و امام صادق عليه السلام انگشت روى روايات اين افراد نهاد و گفت: اينان بر من و پدرم دروغ مى‏بندند.[6] از اين جهت علماى شيعه به روايات اينان اعتنا نكرده و براى آن‏ها ارزش قائل نشده‏اند. بنابراين، اگر تعارضى به نظر مى‏رسد، برخى جنبه طبيعى و برخى ديگر جنبه تخريبى داشته است. امّا آيا اين تعارض براى ابد باقى مى‏ماند يا علما و دانشمندان با موازين، همه اين‏ها را از هم جدا كرده و تعارض را برداشته‏اند؟ و نويسندگان كتب اربعه پس از تلاش و تهذيب، به جمع احاديث دست زده‏اند و در اين كتاب‏ها از روايت اين جاعلان خبرى نيست.
 
 
مراجعه شود: پاسخ جوان شيعه به پرسشهاي وهابيان، ص 157.
 


[1] ( 1). صحيح بخارى، حديث 106
[2] ( 2). صحيح بخارى، حديث 107
[3] ( 1). مقدمه ابن خلدون، ص 439
[4] ( 2). ميزان الاعتدال، ج 1، ص 593
[5] ( 3). اين شماره با حذف مكررات صحيح بخارى به دست مى‏آيد: ارشاد السارى، ج 1، ص 28؛ شرح صحيح مسلم، نگارش نووى، ج 1، ص 32
[6] ( 1). رجال كشى، ص 196، شماره 103
 


| شناسه مطلب: 83944







نظرات کاربران