آیا دفن شدن پیامبر (ص) در حجره عایشه دلیل بر فضیلت عایشه است؟
پاسخ: حضرت رسول (ص) به دلایل و قرائن زیر در حجره اختصاصی خویش دفن شد نه در حجره عایشه. الف) مقصود از «بیت النبی»، «حجرة النبی» و «دار النبی»، خانه و حجره اختصاصی آن حضرت است. وگرنه آن را ب
پاسخ:
حضرت رسول (ص) به دلايل و قرائن زير در حجره اختصاصي خويش دفن شد نه در حجره عايشه.
الف) مقصود از «بيت النبي»، «حجرة النبي» و «دار النبي»، خانه و حجره اختصاصي آن حضرت است. وگرنه آن را به نام يكي از همسران او مانند عايشه يا امسلمه و ... ميخواندند.
أَنَّ النَّبِي (ص) كَانَ يُصَلِّي ذَاتَ لَيلَةٍ فِي حُجْرَتِهِ فَجَاءَ اُنَاسٌ فَصَلّوا بِصَلاتِهِ فَخَفَّفَ فَدَخَلَ الْبَيتَ.[1]
شبي رسول اكرم در حجره خود نماز ميخواند كه گروهي آمدند و پشت سر حضرت اقتدا نمودند. از اينرو حضرت نماز خود را سريعتر خواند و داخل خانه خود گرديد.
عن ربيعة بنكعب الأسلمي: كُنتُ أبيتُ عِندَ حُجرةِ النّبي فَكُنتُ أسمعُه إذا قامَ مِنَ اللَّيلِ يَقولُ: سُبحانَ الله رَبِّ العالمين.[2]
ربيعه ميگويد: شبي را در حجره رسول اكرم سپري كردم. هنگامي كه براي نماز شب برخاست شنيدم كه ميگفت سبحان الله رب العالمين.
ب) نزديكترين خانهها به خانه رسول خدا (ص) خانه حضرت علي (ع) بود كه درش در كنار خانه پيامبر (ص) قرار داشته.[3]
عن علاء بنعيزار قال: سَألْتُ ابْنَعُمرَ عَنْ عَليٍّ. فقالَ: اُنظرْ اِلي مَنزِله مِنْ نَبيِّ اللهِ لَيسَ فِي الْمَسجِدِ غَيرَ بَيته... ثُمّ قال اَلا اُحدّثُك عَنْ عَليٍّ؟ هذا بَيتُ رَسولِ اللهِ في الْمَسجِدِ وَ هذا بَيتُ عَليٍّ.[4]
علاء بن عيزار ميگويد: «از فرزند عمر درباره علي پرسيدم». گفت: «نسبت منزل علي را به منزل رسول خدا بنگر كه هيچ خانهاي جز خانه او در مسجد رسول خدا نيست[5]، اين خانه رسول خدا و اين هم خانه علي».
پس خانه حضرت علي (ع) و فاطمه (س) نزديكترين خانهها به خانه پيامبر اكرم (ص) بوده است. البته حضرت فاطمه (س) در خانه رسول خدا (ص) نيز حجرهاي جداگانه داشته كه همچنان تا امروز به نام آن حضرت در مسجدالنبي مانده است.
ج) وفات رسول خدا (ص) با استناد به مصادر اهل سنت در حجره ويژه و منزل خود آن حضرت رخ داد.
د) در حديثي چنين آمده است:
فَبينَما نَحنُ فِي مَنزلِ رَسولِ اللهِ إذا رَجلٌ يُنادي مِنْ وَراءِ الْجِدارِ أن اخْرُجْ إليَّ يَا ابْنَ الْخَطّابِ... فَإنَّ الأنصارَ اجْتَمعوا فِي سَقيفةِ بَنيساعِدَة، فأدركوهم قَبلَ أنْ يُحدثوا أمْراً... .[6]
درحاليكه ما در خانه رسول خدا بوديم شخصي از پشت ديوار خانه حضرت صدا زد: «اي عمر بن خطاب! خارج شو... كه انصار در سقيفه بنيساعده گرد هم آمدهاند. به آنها بپيوند قبل از آنكه اتفاقي بيافتد...».
ه) در روايتي از عايشه نقل شده است:
لَقدْ نَزلتْ آيةُ الرَّجمِ وَ رَضاعة الْكبير عشرا وَ لَقدْ كانت فِي صَحيفة تَحتَ سَريري، فَلمّا ماتَ رَسولُ الله وَ تَشاغَلْنا بِمَوته دَخلَ داجنٌ فأكلها.[7]
آيه رجم و تحقق رضاع به ده بار شير دادن نازل شد و من آن را در صفحه كاغذي زير تخت خود نگهداري ميكردم. اما در روزي كه مشغول امورات مربوط به وفات رسول خدا بوديم گوسفندي داخل حجره شد و آن را خورد.
اگر بيماري رسول خدا (ص) و وفات حضرت در حجره عايشه روي داد چگونه گوسفندي توانسته از ميان جمعيت وارد حجره شود و آن صفحه كاغذ را بخورد.
و) روايات گوناگوني بر اين مطلب گواهي ميدهند كه حجره رسول خدا (ص) دو در داشته است و هنگامي كه مسلمانان ميخواستند بر پيكر مطهر رسول خدا (ص) نماز گزارند گروه گروه از يك در داخل و از در ديگر خارج ميشدند اما خانه عايشه تنها يك در داشته و در جهت مخالف خانه مستقل حضرت قرار داشت.
قَالُوا كَيفَ نُصَلِّي عَلَيهِ قَالَ ادْخُلُوا أَرْسَالاً أَرْسَالاً قَالَ فَكَانُوا يدْخُلُونَ مِنْ هَذَا الْبَابِ فَيُصَلُّونَ عَلَيهِ ثُمَّ يَخْرُجُونَ مِنَ الْبَابِ الآخر.[8]
و چون رسول خدا به ديار باقي شتافت گروهي گفتند: «چگونه بر آن حضرت نماز گزاريم؟» در جواب گفتند: «گروه گروه از اين در وارد شده و نماز گزارده و از درب ديگر خارج شوند».
«هيثمي» پس از نقل اين روايت ميگويد: «و رجاله رجال الصحيح».[9] سند حديث صحيح است.
ز) حجره عايشه برخلاف خانه رسول خدا (ص) يك در داشت كه رو به شام بود؛ يعني در ضلع جنوبي مسجد و طرف قبله.
فَسَألْتُهُ عَنْ بَيتِ عايشة فَقالَ: كانَ بابُه مِنْ وَجهةِ الشّامِ فَقلتُ: مِصراعاً كان أو مِصْراعَيْن؟ قال: كان باباً واحداً. قلتُ: مِنْ أيِّ شَيءٍ كانَ؟ قال: من عرعر أو ساج.[10]
از او درباره خانه عايشه سؤال كردم. گفت: «در خانهاش به طرف شام باز ميشد». پرسيدم: «يك لنگه داشت يا دو لنگه؟» گفت: «يك لنگه بيشتر نداشت». پرسيدم: «جنس در از چه بود؟» گفت: «از عرعر يا ساج».
همچنين از اين كلام چند مطلب ديگر را نيز ميتوان دانست:
يك ـ آن بخش از حديث كه ميگويد: «درباره مكان حجره عايشه سؤال كردم»، بر اين دلالت ميكند كه سؤالكننده ميدانست كه حجره عايشه همين مكان امروزي يعني مدفن پيامبر (ص) نيست و ازاينرو از مكان حجره عايشه ميپرسد.
دو ـ جهت شامي مسجد همان جهت شمالي مسجد است.
ح) «بخاري» و «احمد» از «انس بن مالك»، خادم رسول خدا (ص) ماجراي وليمه و ميهماني رسول خدا را به مناسبت ازدواج آن حضرت با «زينب بنت جحش» نقل ميكنند. بر پايه اين روايت مكان پذيرايي از ميهمانان در حجره اختصاصي رسول خدا (ص) بوده و با خانه عايشه فاصله داشته و خانه وي بيرون مسجد قرار داشت؛ زيرا پيامبر پس از خوردن غذا بهسوي خانه عايشه ميرود اما متوجه ميشود كه برخي از ميهمانان در حجره ايشان آرميدهاند. ازاينرو رسول خدا دوباره از حجره عايشه به حجره اختصاصي خود باز ميگردند و آنگاه اين آيه نازل ميشود: «اي اهل ايمان... هنگامي كه براي ميهماني به منزل رسول خدا دعوت شديد اجابت كرده و پس از تناول طعام خارج شده و به منزل خود برويد»[11].[12]
ط) عايشه پس از وفات رسول خدا (ص) حجرهاش را به معاويه فروخت و از اينرو مدفن رسول خدا (ص) را همان حجره عايشه نميتوان دانست.
و اشتري (معاوية) من عائشة منزلها، يقولون بمائة و ثمانين ألف درهم و يقال بمائتي ألف درهم و شرط لها سكناها حياتها.[13]
معاويه منزل عائشه را به 180 هزار درهم و بعضي گفتهاند به دويست هزار درهم خريد مشروط به اينكه عايشه تا آخر عمر در آنجا سكونت داشته باشد.
بنابراين رسول خدا (ص) در حجره عايشه دفن نشده بلكه در حجره اختصاصي خود دفن شدهاند. بعدها عايشه درباره مالكيت حجره پيامبر ادعا كرد و حكومت نيز آن را پذيرفت و حجره را از دختر رسول خدا و حضرت علي (ع) گرفت اما به هر روي حجره عايشه در منزل اختصاصي خودش و در جهت ديگر مسجد يعني سوي قبله بوده است.
مراجعه شود: شكست اوهام، ص 225.
[1]. مسند احمد، ج 3، ص 103.
[2]. سنن النسائي، ج 3، ص 209.
[3]. صحيح بخاري، ج4، ص 208.
[4]. مستدرك علي الصحيحين، ج3، ص 51.
[5]. فتح الباري، ج 7، ص 59.
[6]. همان، ص 23؛ تاريخ دمشق، ج 30، ص 282؛ صحيح ابن حبان، ج2، ص 155.
[7]. سنن ابنماجة، ج1، ص 625؛ أوسط الطبراني، ج 8، ص 12؛ مسند أبييعلي، ج 8، ص 64؛ المحلي، ج11، ص 236؛ نهاية ابن الأثير، ج 2، ص 87.
[8]. مسند احمد، ج 5، ص 81؛ تاريخ دمشق، ج 4، ص 296؛ أسد الغابة، ج 5، ص 254.
[9]. مجمع الزوائد، ج 9، ص 37.
[10]. الأدب المفرد، ص 168؛ إمتاع الأسماع، ج 10، ص 92؛ سبل الهدي، ج 3، ص 349؛ سمط النجوم العوالي، ص 218.
[11]. احزاب: 52.
[12]. صحيح بخاري، ج 6، ص 26؛ مسند أحمد، ج 3، ص 168؛ الطبقات الكبري، ج 8، ص 104.
[13]. الطبقات الكبري، ج 8، ص 165.