دیدگاه شیعه درباره عایشه چیست؟
پاسخ: شیعه همسران پیامبر اسلام را بر پایه آیه ششم سوره احزاب «امهات مؤمنین» می‌داند و آنان را پاس می‌دارد اما افسوس که برخی از آنان به فرمان‌های خدا و پیامبر پای‌بند نبودند. نمونه برجسته این دعوی شرکت عای
پاسخ:
شيعه همسران پيامبر اسلام را بر پايه آيه ششم سوره احزاب «امهات مؤمنين» ميداند و آنان را پاس ميدارد اما افسوس كه برخي از آنان به فرمانهاي خدا و پيامبر پايبند نبودند. نمونه برجسته اين دعوي شركت عايشه در جنگ «جَمل» است. بنابراين مهمترين عامل بدگماني به زندگي و شخصيت عايشه همسر پيامبر (ص) كه نگرشي بدبينانه به او در ميان گروههايي از مسلمانان پديد آورد نقش گستردهاش در طراحي اين جنگ در برابر اميرمؤمنان علي (ع) است. او با اين كار افزون بر «خروج عليه امام و خليفه بر حق مسلمانان» موجب ريختن خونهاي بسياري از مسلمانان شد. شمار كشتگان اين جنگ از ده تا 25 هزار نقل شده است.[1] عملكرد ايشان آسيبهاي فراواني به جامعه اسلامي رساند. عايشه ميدانست كه پيامبر گرامي اسلام (ص) پيش از رحلتش بارها فرموده بود: «يا علي! جنگ با تو جنگ با من است و صلح و دوستي با تو صلح و دوستي با من است».[2]
باري، «عايشه»، «طلحه» و «زبير» اين سخن پيامبر (ص) و دهها سفارش همانند آنرا ناديده گرفتند و با وصي و خليفه مسلمانان درافتادند. بنابر نقل «حاكم نيشابوري» رسول گرامي اسلام بارها به همسر خويش عايشه هشدار داده بود كه مبادا به پيكار با علي (ع) برخيزي: «يا حميرا اَن لا تكوني اَنْتِ»[3]؛ «اي عايشه! مواظب باش تو آن كس نباشي [كه بر علي (ع) خروج ميكند]».
عايشه پس از اين جنگ آرزو ميكرد كه كاش سنگ بودم[4]، درخت بودم[5]، مرده بودم يا در شمار فراموششدگان جنگ جمل جاي داشتم.[6] او آن حادثه را استخوان گلوگير ميخواند.[7] هنگام قرائت آيه {وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ} بهگونهاي گريه و بيتابي ميكرد كه روسري يا مقنعهاش خيس ميشد.[8] اين كارها و سخنان نشان ميدهد كه او از عنوان افتخارآميز «ام المؤمنين» نادرست استفاده كرد؛ چنانكه هنگام وفاتش در پاسخ به اين پرسش كه آيا دوست داري كنار رسول خدا (ص) دفن شوي؟ چنين گفت: «نه. من پس از پيامبر خدا (ص) حوادثي را پيش آوردم. مرا در بقيع كنار همسران پيامبر دفن كنيد».[9] «ذهبي» دانشمند بزرگ اهل سنت ميگويد: «مقصود او جنگ جمل است».[10]
امام علي (ع) در اين جنگ طرف مقابلش را به فرجام ننگين و آتش جهنم تهديد كرد:
فَارْجِعَا أَيُّهَا الشَّيْخَانِ عَنْ رَأْيِكُمَا فَإِنَّ الآنَ أَعْظَمَ أَمْرِكُمَا الْعَارُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَجْتَمِعَ [يَتَجَمَّعَ] الْعَارُ وَ النَّارُ.[11]
اي طلحه و اي زبير! از رأي خود برگرديد كه اين بازگشت تنها ننگ را به دنبال دارد وگرنه ننگ و آتش با يكديگر جمع ميشود.
ازاينرو شيعيان او را مانند ديگر همسران پيامبر خدا (ص)؛ يعني حضرت خديجه و امسلمه نميدانند.
مراجعه شود: ص 234.
[1]. تاريخ طبري، ج 3، ص 543؛ الجمل، ص 223.
[2]. مسند احمد، ج 2، ص 442؛ سنن ابن ماجه، ج 1 ص 52، سنن الترمذي، ج 5، ص 656؛ المستدرك، ج3، ص149؛ تاريخ بغداد، ج 7، ص 137؛ مناقب ابن المغازلي، ص 64؛ اُسد الغابه، ص11؛ مجمع الزوائد، ج9، ص 169.
[3]. المستدرك، ج 3، صص 119 و 120؛ كنز العمال، ج 6، صص 83 و 86؛ تاريخ طبري، ج 3، ص 485؛ مسند احمد، ج 6، ص 97؛ مجمع الزوائد، ج 7، ص 234؛ ج 8، ص 289؛ الاستيعاب، ج 2، ص 745؛ الامامة و السياسة، ص 55؛ نورالابصار، شبلنجي، ص 81.
[4]. الطبقات الكبري، ج6، ص 54.
[5]. «يا ليتني كنت شجراً». الطبقات الكبري، ج6، ص 54.
[6]. الطبقات الكبري، ج6، ص 54.
[7]. همان.
[8]. الدر المنثور، ج 5، ص196؛ الطبقات الكبري، ج6، ص59.
[9]. عقد الفريد، ج4، ص 405؛ طبقات الكبري، ج4، ص 54.
[10]. نقش عايشه در تاريخ اسلام، ج3، ص 209.
[11]. نهج البلاغه، نامه 54.