علمای مدفون در حرم مطهر علمای مدفون در حرم مطهر علمای مدفون در حرم مطهر بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
علمای مدفون در حرم مطهر علمای مدفون در حرم مطهر علمای مدفون در حرم مطهر علمای مدفون در حرم مطهر علمای مدفون در حرم مطهر

علمای مدفون در حرم مطهر

در حرم مطهر امیرمؤمنان(علیه السلام)، از دیرباز تاکنون، علما و شخصیت‌های فراوانی دفن شده‌اند که در اینجا از تعدادی از علمای مشهور مدفون در این آستان مقدس یاد می‌کنیم: علامه حلی شیخ جمال‌الدین ابومنصور حسن بن سدیدالدین یوسف بن علی

در حرم مطهر اميرمؤمنان(عليه السلام)، از ديرباز تاكنون، علما و شخصيت‌هاي فراواني دفن شده‌اند كه در اينجا از تعدادي از علماي مشهور مدفون در اين آستان مقدس
ياد مي‌كنيم:

علامه حلي

شيخ جمال‌الدين ابومنصور حسن بن سديدالدين يوسف بن علي بن مطهر حلي، معروف به «علامه حلي» و خواهرزاده محقق حلي، از علماي بزرگ شيعه در اواخر سده هفتم و اوايل سده هشتم هجري است. او در سال 648ه‍ .ق، در شهر حله، به دنيا آمد. او نزد علماي بزرگ عصر خويش، به شاگردي و آموختن علوم مختلف پرداخت كه مهم‌ترين آنها، دايي وي، «محقق حلي» بود. از ديگر اساتيد ايشان، مي‌توان از پدرش سديدالدين يوسف حلي، نجيب‌الدين يحيي هُذَلي، جمال‌الدين احمد بن طاووس، سيد رضي‌الدين علي بن طاووس، كمال‌الدين ميثم بحراني و خواجه نصيرالدين طوسي نام برد.[1]

بي‌شك، مناظرات علامه حلي با علماي اهل‌سنت در محضر الجايتو (سلطان محمد خدابنده)، پادشاه ايلخاني در ايران، يكي از عوامل گرويدن اين سلطان به مذهب تشيع بود. ازاين‌رو علامه حلي، نقش تأثيرگذاري در گسترش تشيع در ايران داشته است.

از علامه حلي، آثار و تأليفات متعددي در زمينه‌هاي گوناگون، از جمله در فقه و اصول، كلام و اعتقادات، حديث و رجال، منطق و فلسفه، تفسير، ادب و... به‌جا مانده است. عناوين برخي از تأليفات مهم ايشان، عبارت است از: منهاج اليقين، كشف المراد، كشف الفوائد، منهاج الكرامة، خلاصه الاقوال في معرفة الرجال، ايضاح الاشتباه، تلخيص المرام، مختلف الشيعه، نهج المسترشدين، نهج الحق وكشف الصدق و كشف اليقين في فضائل اميرمؤمنان(عليه السلام). [2]

سرانجام اين عالم بزرگوار، در شب 21 محرم سال 726ه‍ .ق، در زادگاهش شهر حله درگذشت و جنازه‌اش را به نجف اشرف منتقل كردند و در حرم مطهر اميرمؤمنان(عليه السلام) به خاك سپردند.[3] قبر وي تا به امروز، در حجره سمت راست ايوان طلاي آستان مطهر،  باقي و زيارتگاه شيعيان است. روي قبر وي، ضريح مشبك چوبي، نصب شده است. (تصوير شماره 31)

مقدس اردبيلي

علامه احمد، فرزند محمد اردبيلي، معروف به مقدس اردبيلي، از مشاهير علماي شيعه در دوره صفوي است. او در اردبيل، متولد شد و در نجف اشرف، سكونت داشت. او عالمي متكلم و فقيهي بزرگ بود. از ايشان، تأليفات زيادي به‌جاي مانده است؛ از جمله: آيات الاحكام، مجمع البرهان، شرح بر ارشاد و حديقة الشعرا. او در سال 993ه‍ .ق، در نجف درگذشت و در ايوان طلاي حرم امام علي(عليه السلام)، كنار قبر علامه حلي، به خاك سپرده شد.[4] (تصوير شماره 32)

ملاعبدالله شوشتري

از مشاهير علما و مراجع تقليد سده دهم هجري است. او در خدمت محقق اردبيلي، به درجه اجتهاد رسيد و در حوزه علميه اصفهان، به تدريس پرداخت. از شاگردان وي مي‌توان شيخ بهايي را نام برد. سپس او به نجف اشرف بازگشت و پس از وفات محقق اردبيلي، مردم به وي رجوع كردند. سرانجام در صفر سال 993ه‍ .ق درگذشت و در حجره ايوان حرم امام علي(عليه السلام) به خاك سپرده شد.[5]

ملا محمدمهدي نراقي

محمدمهدي، فرزند ابوذر، معروف به ملا مهدي نراقي، از علماي مشهور شيعه در سده دوازدهم هجري است. او در سال 1128ه‍ .ق، در نراق (از روستاهاي اطراف كاشان) به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتي خود را در كاشان سپري كرد و پس از چندي، براي ادامه تحصيل به اصفهان رفت و در محضر علمايي، همچون «ملا اسماعيل خواجويي»، علوم ديني مختلف را فراگرفت. ملا مهدي پس از سي سال اقامت در اصفهان، به كاشان بازگشت و كرسي تدريس در حوزه علميه اين شهر را برپا كرد و چندي نيز در نجف و كربلا اقامت نمود. همه فرزندان وي نيز از علما و دانشمندان زمان خود بوده‌اند كه مشهورترين آنها ملا احمد نراقي است. (تصوير شماره 33)

ملا مهدي نراقي داراي تأليفات متعددي در موضوعات مختلف است؛ از جمله در فقه: لوامع الاحكام، معتمد الشيعه، انيس التجار، انيس الحجاج، تحفه رضويه، در اصول فقه: تجريد الاصول و انيس المجتهدين، در اخلاق: جامع السعادات و جامع المواعظ، در فلسفه و حكمت: انيس الحكماء، الكلمات الوجيزه، اللمعات العرشية، شرح الالهيات من كتاب الشفاء و جامع الافكار و فاقد الانظار، در هندسه اقليدسي: توضيح الاشكال، در هيئت: المحصل، المستقصي و معراج السماء. همچنين كتاب محرق القلوب او، مقتل
امام حسين(عليه السلام) بود. او شعر نيز مي‌سرود و اشعاري عرفاني از وي به‌جا مانده است. سرانجام اين عالم بزرگ، در 18 شعبان 1209ه‍ .ق در سن 81 سالگي، در شهر كاشان از دنيا رفت و پيكر ايشان، به نجف اشرف منتقل گرديد و در آستان مقدس علوي، به خاك سپرده شد.[6]

ملا احمد نراقي

حاج ملا احمد نراقي كاشاني، متخلص به «صفايي»، فرزند حاج ملا مهدي نراقي، از علما و مجتهدان مشهور و شاعران صوفي‌منش قرن سيزدهم هجري است. او در سال 1185 يا 1186ه‍ .ق، در نراق كاشان متولد شد. در آغاز، نزد پدرش ملا مهدي نراقي تحصيل كرد. سپس براي تكميل تحصيلات، عازم عراق گرديد و ديري نگذشت كه حوزه درس او، محل رجوع بزرگان علما گرديد. شيخ مرتضي انصاري و حاج سيد محمد شفيع جابلقي و بسياري از ديگر علماي تشيع، از شاگردان وي بودند. او در سال 1245ه‍ .ق، بر اثر بيماري وبا در نراق درگذشت. جنازه‌اش به نجف اشرف انتقال يافت و در ايوان علماي حرم مطهر به خاك سپرده شد. مشهورترين آثار وي عبارت‌ است از: معراج السعاده، مثنوي طاقديس، ديوان شعر فارسي، اساس الاحكام، اجتماع الامر و النهي، سيف الامه، شرح تجريد الاصول، مفتاح الاحكام، مناهج الوصول الي علم الاصول، عين الاصول، مناهج الاحكام و مستند الشيعه في احكام الشريعه.[7] (تصوير شماره 34)

ملا جعفر استرآبادي

ملا حاج محمدجعفر، فرزند ملا سيف‌الدين استرآبادي، معروف به شريعتمداري، از فقها و مجتهدان سده سيزدهم هجري است كه به ورع و تقوا شهرت داشت. او سال‌ها در كربلا زيست و در زمان محاصره اين شهر به دستور داوود شاه، به تهران آمد و
بيست سال به تدريس، امامت، قضاوت و فتوا مشغول شد و سرانجام شب جمعه دهم صفر سال 1263ه‍ .ق درگذشت. جنازه‌اش به نجف اشرف انتقال يافت و در ايوان صحن حرم اميرمؤمنان(عليه السلام) دفن گرديد. تعدادي از تأليفات وي عبارت است از: انيس الواعظين، ارشاد المسلمين، آب حيات در اصول دين، انيس الزاهدين، ينابيع الحكمة، الفقه المحمدي، مدائن العلوم و نجم الهدايه.[8]

شيخ مرتضي انصاري

شيخ مرتضي انصاري از علما و مراجع بزرگ شيعه در سده سيزدهم هجري است. او در سال 1214ه‍ .ق، در دزفول متولد شد. مقدمات را نزد عمويش، فراگرفت و سپس به همراه پدرش به عراق رفت. مدت چهار سال در كربلا تحصيل كرد و بعد از اينكه عثماني‌ها كربلا را محاصره كردند، به وطن بازگشت. پس از اينكه غائله رفع شد، بعد از دو سال به كربلا بازگشت و نزد «شريف‌العلما» تحصيلات خود را دنبال كرد. سپس به نجف اشرف رفت و به مدت دو سال از محضر درس شيخ موسي، فرزند كاشف‌الغطاء، استفاده نمود. آن‌گاه دوباره به وطن بازگشت و در شهرهاي مشهد، كاشان و دزفول، به تصنيف و تدريس و ارشاد مردم پرداخت. در سال 1249ه‍ .ق كه به نجف بازگشت، از استادان مشهور حوزه علميه بود. ايشان در سال 1266ه‍ .ق كه مرحوم صاحب جواهر درگذشت، مرجع تقليد شيعيان شد و رياست مطلق حوزه علميه به او رسيد. سرانجام در 18 جمادي‌الثاني 1281ه‍ .ق، درگذشت و در سمت راست درگاه قبله صحن مقدس امام علي(عليه السلام) دفن گرديد. بعضي از آثار وي عبارت‌ است از: اثبات التسامح، الارث، الاستصحاب، التقيه، حجيت ظن، حجيت قطع، المكاسب، الصلوة، الطهارة و رسائل.[9] (تصوير شماره 35)

سيد اسماعيل بهبهاني

علامه سيد اسماعيل مجتهد بهبهاني، فرزند سيد نصرالله، از فقيهان و مجتهدان طراز اول بوده است. وي در سال 1218ه‍ .ق متولد شد و پس از فراگيري مقدمات، به نجف رفت و نزد شيخ علي و شيخ حسن، فرزندان شيخ جعفر كاشف‌الغطاء و صاحب جواهر و صاحب ضوابط و شيخ انصاري، به درجه اجتهاد رسيد. ناصرالدين‌شاه در سفر خود به نجف در سال 1287ه‍ .ق، وي را با اصرار فراوان به تهران آورد. سرانجام در شب شنبه ششم صفر 1295ه‍ .ق از دنيا رفت. جنازه‌اش را به نجف اشرف بردند و در صحن مطهر علوي، در حجره مجاور درِ شرقي، به خاك سپردند.[10]

سيد حسين كوهكمرهاي

سيد حسين فرزند سيد محمد كوه‌كمره‌اي از سادات حسيني، از بزرگان علما و فقها و مدرسان معروف عتبات عاليات بود. او در روستاي كوه‌كمر، از توابع تبريز به دنيا آمد. مقدمات را در تبريز از ميرزا احمد مجتهد و حاج ميرزا لطفعلي، امام جمعه آن شهر، فراگرفت. سپس به كربلا رفت و از محضر صاحب رياض، صاحب ضوابط، صاحب فصول و شريف‌العلما و در نجف، از شيخ علي آل كاشف‌الغطاء، صاحب جواهر و شيخ انصاري استفاده برد و به درجه اجتهاد رسيد. او داراي تأليفات علمي بسياري است كه به چاپ نرسيده است. اين عالم بزرگ در 23 رجب سال 1299ه‍ .ق، در نجف درگذشت و در همانجا به خاك سپرده شد.[11]

محمدحسين اصفهاني نجفي

محمدحسين فرزند شيخ محمدباقر اصفهاني، از علما و فقهاي اصولي سده سيزدهم هجري است. در محرم 1266ه‍ .ق متولد شد. مادرش، نوه دختري شيخ جعفر نجفي كاشف‌الغطاء بود. پس از فراگيري مقدمات فقه و اصول در اصفهان، براي تكميل تحصيلات خود به نجف اشرف مهاجرت كرد و نزد علما و فقهاي بزرگي، چون ميرزا حبيب‌الله رشتي، شيخ رازي نجفي و ميرزاي شيرازي درس خواند تا مجتهدي كامل و فقيهي فاضل گرديد. سپس به اصفهان بازگشت و به تدريس و ارشاد پرداخت و در شمار علما و فقهاي معروف آنجا قرار گرفت. در سال 1300ه‍ .ق، به زهد و تقوا و سير و سلوك مشغول شد و بار ديگر به نجف بازگشت و سرانجام در ظهر روز يكشنبه، اول محرم 1308ه‍ .ق، در نجف درگذشت و در حجره مقبره جدش صدرالدين عاملي، واقع در صحن حرم امام علي(عليه السلام) دفن گرديد.[12] (تصوير شماره 36)

ميرزاي شيرازي

ميرزا محمدحسن شيرازي، فرزند ميرزا محمود خوشنويس، معروف به «ميرزاي شيرازي»، از علما و مراجع بزرگ تقليد جهان تشيع در سده سيزدهم است. او در نيمه جمادي‌الاول 1230ه‍ .ق در شيراز متولد شد. مقدمات، حكمت، فلسفه، نجوم و علوم عقلي را در اصفهان فراگرفت. سپس به نجف رفت و در محضر شيخ مرتضي انصاري، به درجه عالي اجتهاد رسيد و مشغول تدريس گرديد. در سال 1293ه‍ .ق، به سامرا مهاجرت نمود و تدريس را آغاز كرد. در سال 1309ه‍ .ق كه ناصرالدين‌شاه قاجار، امتياز تنباكو را به دولت انگليس داد، وي به تحريم تنباكو و لغو قرارداد فتوا داد. اين فتوا چنان مؤثر واقع شد كه حتي همسران شاه و درباريان، قليان‌هاي خود را شكستند. اين مجتهد مبارز در شب 24 شعبان 1312ه‍ .ق به علت بيماري سل در سامرا، درگذشت. جنازه‌اش را به نجف اشرف بردند و در صحن شريف كنار باب طوسي، به خاك سپردند. آخوند ملا محمدكاظم خراساني و شيخ محمدباقر اصطهباناتي و... از شاگردان وي بودند.[13] (تصوير شماره 37)

ميرزا حبيبالله رشتي

حاج ميرزا حبيب‌الله رشتي، فرزند محمدعلي خان، پسر اسماعيل گيلاني، از علما و مراجع شيعيان در نيمه دوم سده سيزدهم و اوايل سده چهاردهم هجري است. او در سال 1234ه‍ .ق، در رشت متولد شد و دوره سطح و قسمتي از خارج را در قزوين نزد ملا عبدالكريم ايرواني و ديگر علما به پايان برد. سپس عازم نجف گرديد و در محضر صاحب جواهر و شيخ انصاري، به درجه اجتهاد رسيد. پس از وفات شيخ انصاري، سرپرستي حوزه و تدريس فقه، به ايشان واگذار شد و در شمار مراجع بزرگ قرار گرفت. سرانجام در شب پنج‌شنبه چهاردهم جمادي‌الثاني سال 1312ه‍ .ق، درگذشت و در صحن حرم امام علي(عليه السلام)، به خاك سپرده شد. برخي از آثار مهم او، عبارت‌ است از: بدايع الافكار، بدايع الاصول، كتاب امامت، قضا و شهادت، تعادل و تراجيح، كاشف ظلام، شرح شرايع و شرح مكاسب.[14] (تصوير شماره 38)

ميرزا محمدحسن آشتياني

آيت‌الله حاج ميرزا محمدحسن، فرزند ميرزا جعفر آشتياني، در خدمت شيخ مرتضي انصاري به درجه اجتهاد رسيد و پس از درگذشت استادش، در سال 1282ه‍ .ق، به تهران آمد و مرجع تقليد شيعه شد. او در سال 1319ه‍ .ق، وفات يافت و پس از يك سال، جنازه‌اش را به نجف اشرف منتقل كردند و در مقبره شيخ جعفر شوشتري در جوار بارگاه اميرمؤمنان(عليه السلام) به خاك سپردند. برخي از آثار ايشان، عبارت است از: بحر الفوائد في شرح الفوائد، كتاب اجاره، كتاب اجزاء احكام الاداني، كتاب احياء الموات و
كتاب الوقف.[15] (تصوير شماره 39)

محدث نوري

ميرزا حسين، فرزند ميرزا محمدتقي نوري طبرسي، عالم و محدث بزرگ شيعه در سده سيزدهم هجري قمري، در سال 1254ه‍ .ق در روستاي «يالو» از توابع نور مازندران به دنيا آمد.
او تحصيلات ديني مقدماتي خود را در تهران فراگرفت. سپس در سال 1273ه‍ .ق، به همراه استاد و پدرزن خود، شيخ عبدالرحيم بروجردي (متوفاي 1306ه‍ .ق)، به نجف اشرف مهاجرت كرد. از ديگر اساتيد وي، مي‌توان از ميرزاي شيرازي، ملا محمدعلي محلاتي، شيخ‌العراقين عبدالحسين طهراني، شيخ اعظم مرتضي انصاري، آخوند ملا فتحعلي سلطان‌آبادي، ملاشيخ علي خليلي، سيد مهدي قزويني، ميرزا محمدهاشم خوانساري و حاج ملاعلي كني ياد نمود. از شاگردان وي نيز مي‌توان شخصيت‌هاي زير را نام برد: حاج شيخ عباس قمي، شيخ آقا بزرگ تهراني، شيخ محمدحسين كاشف‌الغطاء، سيد عبدالحسين شرف‌الدين، شيخ محمدباقر بيرجندي، شيخ علي‌اكبر نهاوندي و شيخ علي زاهد قمي.

ميرزا حسين نوري، به علت تلاش بسيار درباره روايات و گردآوري آنها، به «محدث نوري» شهرت يافته است. او تأليفات فراواني از خود باقي گذاشته است كه برخي از آنها عبارت‌ است از:

1. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل: بزرگ‌ترين اثر محدث نوري و معتبرترين مجموعه مفصل روايي پس از وسائل الشيعه است؛

2. اللؤلؤ و المرجان: نخستين كتاب مستقلي است كه در رد خرافات پديد آمده در مسئله حماسه عاشورا، نگاشته شده است؛

3. النجم الثاقب في احوال الامام الحجّة الغائب؛

4. نفس الرحمن في فضائل سلمان؛

5. جنّة المأوي؛

6. بدر مشعشع، در شرح حال فرزندان موسي مبرقع، پسر امام محمد جواد(عليه السلام)؛

7. كشف الاستار؛

8. الفيض القدسي: نخستين كتاب مستند و معتبر در زندگاني علامه مجلسي؛

9. كلمه طيبه؛

10. دار السلام؛

11. فصل الخطاب؛

12. معالم العبر؛

13. ميزان السماء؛

14. سلامة المرصاد؛

15. مواليد الائمة؛

16. تحية الزائر.

سرانجام اين عالم بزرگوار، در سال 1320ه‍ .ق، در سن 66 سالگي از دنيا رفت و به وصيت خود، در يكي از ايوان‌هاي صحن آستان مقدس اميرمؤمنان(عليه السلام) به خاك سپرده شد.[16]

سيد عبدالله بهبهاني

آيت‌الله سيد عبدالله بهبهاني، فرزند سيد اسماعيل مجتهد، از مشاهير علماي طراز اول و متفكران مبارز صدر مشروطيت است. وي در سال 1263ه‍ .ق، در نجف متولد شد و پس از تحصيل مقدمات و سطوح، دروس خارج را از ميرزاي بزرگ شيرازي آموخت و به درجه اجتهاد رسيد. سپس به تهران آمد و با فتواي تحريم تنباكو مخالفت كرد. پس از مدتي نيز رهبري انقلاب مشروطيت را كنار چند تن ديگر از علما، برعهده گرفت. سرانجام در رجب سال 1328ه‍ .ق، در منزلش در تهران به شهادت رسيد. جنازه‌اش را به نجف اشرف بردند و در مقبره پدرش، در ايوان مطهر علوي، به خاك سپردند.[17] (تصوير شماره 40)

ملا محمدعلي نخجواني

ملا محمدعلي نخجواني، فرزند حاج خداداد، از علما و فقهاي معروف قفقاز است كه در سال 1268ه‍ .ق، در نخجوان متولد شد و پس از فراگيري مقدمات، به نجف اشرف مهاجرت كرد و در محضر ميرزا حبيب‌الله رشتي، فاضل ايرواني و فاضل شرابياني، به درجه اجتهاد رسيد. بعد از فوت شرابياني، مرجع تقليد شيعيان قفقاز و مناطق ديگر گرديد. سرانجام در شب جمعه، هفتم ربيع‌الثاني 1334ه‍ .ق، در كربلا درگذشت و جنازه‌اش به نجف اشرف انتقال يافت و در صحن مقدس اميرمؤمنان(عليه السلام) به خاك سپرده شد.[18]

سيد عبدالصمد موسوي شوشتري جزايري

از علما و فقهاي معروف خوزستان است كه در ذي‌حجه سال 1243ه‍ .ق، در شوشتر متولد شد. بعد از خواندن مقدمات، به نجف مهاجرت كرد و از محضر استاداني، مانند شيخ مرتضي انصاري و ميرزاي شيرازي بهره برد. سپس به شوشتر بازگشت و در آنجا مرجعيت ديني را برعهده گرفت. سرانجام در سال 1337ه‍ .ق، درگذشت. جنازه‌اش را به نجف اشرف بردند و در مقبره سيد علي شوشتري، در مجاورت مرقد شريف امام علي(عليه السلام)، به خاك سپردند.[19]

سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي

از علما و مراجع بزرگ شيعه، در سده چهاردهم هجري است. او در سال 1247ه‍ .ق و به قولي 1256ه‍ .ق، در روستاي «كشنويه»، در شش كيلومتري شهر يزد به دنيا آمد. پس از طي مقدمات، به اصفهان رفت و نزد شيخ محمدباقر خوانساري، صاحب روضات الجنات و فقهاي ديگر، به درجه اجتهاد رسيد. سپس به نجف اشرف رفت و از محضر ميرزاي شيرازي استفاده برد و بعد از وفات او، به تدريس پرداخت. تا آنكه در 27 رجب 1337ه‍ .ق، درگذشت و در مقبره باب طوسي در حرم اميرمؤمنان(عليه السلام) به خاك سپرده شد. از آثار ايشان، مي‌توان به موارد زير اشاره كرد: بستان نياز در مناجات فارسي، العروة الوثقي، تعادل و تراجيح، حاشية مكاسب، حجية الظن، السؤال والجواب و صحيفة كاظميه.[20] (تصوير شماره 41)

آخوند خراساني

ملا محمدكاظم معروف به «آخوند خراساني»، فرزند ملا حسين، از فقها و مراجع بزرگ شيعه در دوره قاجار است. او در سال 1255ه‍ .ق، در مشهد متولد شد و پس از تحصيلات علوم عقلي در تهران، به نجف اشرف رفت و در خدمت شيخ انصاري و ميرزاي شيرازي، به درجه اجتهاد رسيد و پس از مهاجرت ميرزاي شيرازي به سامرا، بر مسند تدريس نشست. آخوند خراساني در اواخر عمر، حكم به خلع محمدعلي‌شاه قاجار داد و در جنگ جهاني اول كه ايران به دو بخش تحت نفوذ روس و انگليس درآمد، به شدت نسبت به تهاجم آنان اعتراض كرد. سرانجام در شب چهارشنبه 21 ذي‌حجه
سال 1339ه‍ .ق، در حالي‌كه به اتفاق عده‌اي، قصد مسافرت به ايران داشت، بر اثر سكته از دنيا رفت و جنازه‌اش را در مقبره ميرزاي رشتي، در دالان سلطاني صحن حضرت امير(عليه السلام) به خاك سپردند. برخي آثار وي عبارت‌ است از: كفاية الاصول، كتاب اجاره، كتاب اجتهاد و تقليد، حاشيه بر اسفار و حاشيه بر رسائل و مكاسب شيخ انصاري.[21] (تصوير شماره 42)

شيخ الشريعة اصفهاني

ملا فتح‌الله فرزند حاج ميرزا محمدجواد نمازي شيرازي، معروف به شيخ الشريعه اصفهاني، از مشاهير علما و فقها و مشايخ اجازات عصر خود بود. او در ربيع‌الاول سال 1266ه‍ .ق، در شيراز متولد شد. دوران كودكي خود را در اصفهان گذرانيد و پس از تحصيل در خدمت علماي بزرگ آنجا، مانند ملا عبدالجواد خراساني، ملا حيدرعلي اصفهاني و ملا احمد سبزواري، به اخذ اجازه و روايت نايل شد. در سال 1296ه‍ .ق، به نجف اشرف رفت و در محضر ميرزا حبيب‌الله رشتي و شيخ محمدحسين فقيه، به درجه اجتهاد رسيد. بعد از وفات ميرزا محمدتقي شيرازي نيز رياست شيعه، به وي منتقل شد. او در شب يكشنبه هشتم ربيع‌الثاني سال 1339ه‍ .ق، درگذشت و در حجره سوم سمت شرقي صحن مطهر علوي، دفن گرديد. از تأليفات وي مي‌توان به كتاب افاضة الغدير في حل العصير و انارة الحالك في قراءة ملك و مالك، اشاره كرد.[22]

شيخ عبدالله مامقاني

آيت‌الله حاج شيخ عبدالله مامقاني، فرزند علامه حاج شيخ محمدحسن، از مشاهير علماي اماميه، در ربيع‌الاول 1290ه‍ .ق، در نجف متولد شد. پدر وي نيز از بزرگان علما و مراجع تقليد شيعه در نجف بود. شيخ عبدالله مامقاني، تأليفات زيادي از خود به‌جاي گذاشته كه از جمله معروف‌ترين آنها، كتاب رجالي «تنقيح المقال في احوال الرجال» است. از ديگر تأليفات وي، مي‌توان به اين آثار اشاره كرد: ارشاد المستبصرين، تحفة الخيرة، تحفة الصفوة في الحيات، الدر المنضود في صيغ الايقاعات والعقود، سراج الشيعه، السيف البتار، مرآت الارشاد، مرآت الكمال، مطارح الافهام، مقابس الهدايه، نهاية المقال. او در 16 شوال 1351ه‍ .ق، از دنيا رفت و در مقبره پدرش، در جوار بارگاه اميرمؤمنان(عليه السلام) به خاك سپرده شد.[23] (تصوير شماره 43)

ميرزا محمدحسين نائيني

از علما و مراجع طراز اول حوزه علميه نجف بود كه در سال 1277ه‍ .ق، متولد شد. در اصفهان نزد شيخ محمدباقر نجفي و سيد ابوالمعالي كرباسي درس خواند و سپس به عتبات عاليات رفت. ابتدا در سامرا نزد ميرزاي شيرازي و سيد محمد فشاركي و بعد در كربلا نزد صدر و سپس در نجف در محضر آخوند خراساني تحصيل كرد؛ تا اينكه بعد از وفات ميرزا محمدتقي شيرازي و شريعت اصفهاني، مرجعيت شيعه را عهده‌دار گرديد. ميرزاي نائيني از طرفداران نهضت مشروطه و يكي از رهبران معنوي اين نهضت بود. برخي از تأليفات مهم وي عبارت‌ است از: تنبيه الامه و تنزيه الملّه در لزوم مشروطيت ايران، حاشيه بر كتاب عروة الوثقي، وسيلة النجاة و رساله‌اي در لباس مشكوك. او در شب جمعه 26 جمادي‌الاول 1355ه‍ .ق، در نجف درگذشت و در يكي از حجرات صحن مطهر علوي به خاك سپرده شد.[24] (تصوير شماره 44)

شيخ عباس قمي

حاج شيخ عباس، فرزند محمدرضا قمي از مشاهير علما و محدثان شيعه در سده چهاردهم هجري است. او در سال 1294ه‍ .ق، در قم متولد شد و در 18 سالگي به نجف رفت و در خدمت ميرزا حسين نوري به تحصيل پرداخت و پس از وفات وي در
سال 1320ه‍ .ق، به قم بازگشت و در آنجا به تأليف و موعظه مشغول گرديد. در
سال 1332ه‍ .ق، به مشهد رفت و به تأليف پرداخت. سپس در سال 1352ه‍ .ق، به نجف برگشت تا اينكه در سال 1359ه‍ .ق، درگذشت و كنار استاد خود، حاج ميرزا حسين نوري، در صحن حرم اميرمؤمنان(عليه السلام) به خاك سپرده شد. آثار زيادي از وي به‌جاي مانده است؛ از جمله مفاتيح الجنان، منتهي الآمال، الكني والالقاب، هدية الاحباب، الفوائد الرضوية و نفس المهموم.[25] (تصوير شماره 45)

ضياءالدين عراقي

آقا شيخ ضياءالدين عراقي، فرزند ملا محمدكبير از مراجع بزرگ سده چهاردهم هجري، در سال 1287ه‍ .ق، در سلطان‌آباد (اراك) به دنيا آمد. وي فقه، اصول و كلام را در اصفهان نزد آخوند كاشي، جهانگيرخان و شيخ محمدباقر آموخت. سپس به نجف اشرف رفت و از محضر آخوند خراساني، سيد محمدكاظم يزدي، سيد محمد فشاركي، ميرزا حسين خليلي، شريعت اصفهاني و شيخ حبيب‌الله رشتي بهره برد و به درجه اجتهاد رسيد. بعد از آخوند خراساني، مدت سي سال مجلس درسش مشهور بود و بسياري از مراجع و مجتهدان، از جمله آيات عظام سيد محسن حكيم، شيخ محمدتقي آملي، سيد محمدتقي خوانساري، عبدالهادي شيرازي و سيد ابوالقاسم خوئي، نزد ايشان شاگردي نمودند. او در شب دوشنبه 28 ذي قعده سال 1361ه‍ .ق، در نجف درگذشت و در حجره متصل به دالان صحن درِ سلطاني، دفن شد. آثار فراواني از ايشان به‌جاي مانده است؛ از جمله بدايع الافكار في الاصول، رسالة في لباس المشكوك، القضاء، مقالات اصوليه، حاشيه بر رسايل، حاشيه بر كفايه، حاشيه بر عروة الوثقي و شرح تبصره.[26] (تصوير شماره 46)

محمدحسين كمپاني

آيت‌الله حاج شيخ محمدحسين اصفهاني، معروف به كمپاني، فرزند محمدحسن معين‌التجار، از علماي سده سيزدهم هجري است كه در سال 1296ه‍ .ق، در كاظمين متولد شد و پس از طي مقدمات و سطوح عالي، سيزده سال از محضر آخوند خراساني بهره برد و علوم معقول را در خدمت محمدباقر اصطهباناتي شيرازي فراگرفت و در اواخر عمر به مقام مرجعيت رسيد. او پس از يك هفته از فوت آيت‌الله عراقي، در هشتم ذي‌حجه سال 1361ه‍ .ق، درگذشت و در حجره‌اي متصل به مناره شمالي ايوان طلاي صحن امام علي(عليه السلام)، دفن شد. برخي از آثار ايشان، عبارت‌ است از: تحفة الحكيم، نهاية الدراية، حاشيه بر كفاية‌الاصول و حاشيه بر مكاسب.[27] (تصوير شماره 47)

سيد ابوالحسن اصفهاني

آيت‌الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني، فرزند سيد محمد بن سيد عبدالحميد ملقب به آيت‌الله، مرجع اعلاي تقليد و رئيس حوزه علميه نجف و از بزرگ‌ترين مدرسان بزرگ فقه و اصول در قريه «مديسه» از دهات لنجان اصفهان متولد شد. او براي ادامه تحصيل به اصفهان رفت. سپس در سال 1308ه‍ .ق، عازم نجف اشرف شد و نزد استادان بزرگ آنجا به درجه عالي اجتهاد رسيد. ديري نگذشت كه شهرتش، جهان تشيع را فراگرفت؛ تا اينكه پس از وفات ميرزاي نائيني در سال 1355ه‍ .ق، مقام مرجعيت و رياست حوزه علميه نجف به ايشان رسيد. در اواخر عمر، به درد پا مبتلا شد و در آخرين سال زندگي‌اش براي معالجه و استراحت به لبنان رفت و پس از چندي به بغداد بازگشت و شب نهم ذي‌حجه سال 1365ه‍ .ق، در كاظمين درگذشت. جنازه‌اش را به نجف حمل كردند و در صحن حرم اميرمؤمنان(عليه السلام) به خاك سپردند.[28] (تصوير شماره 48)

حاج آقاحسين قمي

آيت‌الله العظمي حاج آقا حسين قمي، از مشاهير علما و مراجع تقليد سده چهاردهم هجري است. او در سال 1284ه‍ .ق، در قم متولد شد و پس از خواندن مقدمات و سطوح در تهران، براي تكميل تحصيلات به نجف مهاجرت كرد و در محضر درس آخوند خراساني، ميرزا محمدحسن شيرازي و علامه ملا محمدكاظم يزدي به درجه اجتهاد رسيد. در سال 1331ه‍ .ق، به مشهد آمد و به تدريس و اقامه نماز جماعت پرداخت و نفوذ زيادي يافت. ايشان در واقعه مسجد گوهرشاد و كشف حجاب، براي مذاكره با رضاشاه به تهران رفت. اما از ملاقات او جلوگيري و در نهايت، توقيف شد. سپس در سال 1345ه‍ .ق، به عتبات عاليات تبعيد گرديد. ايشان در كربلا ساكن شد و به تدريس پرداخت و در سال 1365ه‍ .ق، كه آيت‌الله سيد ابوالحسن اصفهاني وفات يافت، مرجعيت شيعيان به وي رسيد. سرانجام در سال 1366ه‍ .ق، در بيمارستان بغداد درگذشت. جنازه‌اش را به نجف اشرف بردند و در آستان حضرت علي(عليه السلام)، كنار آيت‌الله شريعت اصفهاني، به خاك سپردند.[29] (تصوير شماره 49)

سيد ابراهيم اصطهباناتي

آيت‌الله حاج سيد ابراهيم اصطهباناتي معروف به «حاج سيد ميرزا آقا اصطهباناتي شيرازي»، از فقها و مجتهدان زاهد و عارف و بارع بود كه بعد از فوت آيت‌الله العظمي اصفهاني در نجف اشرف، به مقام مرجعيت رسيد. بسياري از دانشمندان و مراجع، از جمله آيت‌الله مرعشي نجفي، از محضر وي استفاده كردند. او در سال 1374ه‍ .ق، در نجف از دنيا رفت و در يكي از حجره‌هاي صحن مطهر اميرمؤمنان(عليه السلام) به خاك سپرده شد.[30]

سيد عبدالحسين شرفالدين

سيد عبدالحسين فرزند سيد يوسف شرف‌الدين عاملي، از علماي بزرگ شيعه، از جبل عامل (واقع در جنوب لبنان)، در سده چهاردهم هجري است. او در سال 1290ه‍ .ق، در كاظمين به دنيا آمد. پدرش در يك سالگي وي، براي تحصيلات ديني به نجف اشرف مهاجرت كرد. اما چند سال بعد، آنها به جبل عامل بازگشتند و سيد عبدالحسين، تحصيلات ابتدايي خود را در محضر پدر سپري كرد. او پس از ازدواج، در سال 1310ه‍ .ق، به عراق بازگشت و به سامرا رفت. اما طولي نكشيد كه با بازگشت ميرزاي شيرازي به نجف، او نيز به آنجا مهاجرت كرد و نزد علماي بزرگ شيعه تحصيلات ديني خود را در اين شهر ادامه داد. (تصوير شماره 50)

شرف‌الدين پس از دوازده سال تحصيل و دستيابي به درجه اجتهاد، در سال 1322ه‍ .ق، به جبل عامل بازگشت و بيشتر عمر خود را در شهر «صور» (در جنوب لبنان)، سپري كرد. او در اين مدت، تلاش‌هاي فراواني براي وحدت مسلمانان انجام داد و به اين منظور، دو بار در سال‌هاي 1329 و 1338ه‍ .ق، به مصر سفر كرد و با علما و انديشمندان آنجا ديدار نمود. همچنين او كنار گروه‌هاي استقلال‌طلب لبنان، عليه اشغالگري فرانسه، به مبارزه پرداخت و در اين راه، سختي‌ها و مشكلات فراواني ديد. او سرانجام در سن 87 سالگي، در سال 1377ه‍ .ق، از دنيا رفت و پيكر وي پس از تشييع جنازه در شهرهاي بيروت، بغداد، كاظمين و نجف، در ضلع جنوبي صحن آستان امام علي(عليه السلام)، كنار مقبره استادش،
سيد محمدكاظم يزدي، به خاك سپرده شد.

از علامه شرف‌الدين، تأليفاتي به‌جاي مانده است كه مهم‌ترين آنها، عبارت است از: المراجعات (مجموعه مناظرات وي با «شيخ سليم بِشري»، مفتي و عالم بزرگ دانشگاه الازهر مصر، در قالب نامه‌نگاري ميان اين دو است كه در سال 1355ه‍ .ق، منتشر شد)، الفصول المهمّة، النص والاجتهاد، ابوهريرة، الكلمة الغراء في تفضيل الزهراء، مسائل فقهية، الي المجمع العلمي العربي بدمشق، مؤلفوا الشيعه في صدر الاسلام و زينب الكبري.[31]

سيد عبدالهادي شيرازي

آيت‌الله العظمي سيد عبدالهادي فرزند حجت‌الاسلام ميرزا اسماعيل شيرازي، از علما و مراجع بزرگ سده چهاردهم هجري است. او در سال 1305ه‍ .ق، متولد شد و در كودكي، پدرش را از دست داد و در خانه ميرزاي شيرازي كه عموي پدرش بود، بزرگ شد. در نوجواني، از محضر ميرزا علي، پسر ميرزاي شيرازي بهره برد و در بيست سالگي به نجف اشرف رفت و از محضر درس بزرگاني چون آخوند خراساني، علامه يزدي و شريعت اصفهاني و در سامرا از محضر ميرزا محمدتقي شيرازي استفاده برد و به درجه عالي اجتهاد رسيد. سيد عبدالهادي شيرازي پس از وفات سيد ابوالحسن اصفهاني در شمار مراجع و علماي بزرگ قرار گرفت؛ تا اينكه در دهم صفر 1383ه‍ .ق، از دنيا رفت و در بيرون صحن، در سمت شمال باب طوسي دفن شد. (تصوير شماره 51)

شهيد سيد مصطفي خميني

شهيد سيد مصطفي خميني، فرزند برومند حضرت امام خميني= بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، در سال 1309ه‍ .ش، در شهر قم به دنيا آمد. پس از تكميل تحصيلات ابتدايي خود، در سال 1324ه‍ .ش، وارد حوزه علميه شد و بعد از شش سال، در سن 22 سالگي به دروس خارج حوزه رسيد و از علما و اساتيد بزرگي، همچون آيات عظام حجت، بروجردي، محقق داماد و نيز پدر گرامي‌اش امام خميني=، بهره برد. سپس به همراه پدر گرامي‌اش، به نجف اشرف مهاجرت كرد و در آنجا از محضر آيات عظام سيد ابوالقاسم خوئي، محمدباقر زنجاني و سيد محسن حكيم بهره برد.

او افزون‌بر تدريس علوم اسلامي، آثار و تأليفات فراواني از خود به‌جاي گذاشت كه از آن جمله، مي‌توان به تفسير القرآن الكريم (در چهار جلد)، شرح زندگاني ائمه معصوم
(تا زندگاني امام حسين(عليه السلام، تطبيق هيئت جديد بر هيئت و نجوم اسلامي، القواعد الحكميه (حاشيه بر اسفار)، كتاب البيع (در سه جلد)، مكاسب محرمه (در دو جلد) و تعليقه بر عروة الوثقي اشاره كرد. شهيد سيد مصطفي خميني، كنار پدرش، به مبارزه و فعاليت سياسي و بيدارگري اسلامي مي‌پرداخت و به همين علت، با توطئه نظام طاغوتي ايران، در سن 47 سالگي به شيوه مشكوكي، مسموم شد و به شهادت رسيد. جنازه وي را در آستان مقدس علوي، در مقبره علامه حلي، به خاك سپردند.[32] (تصوير شماره 52)

سيد ابوالقاسم خوئي

آيت‌الله سيد ابوالقاسم خوئي، فرزند سيد علي‌اكبر، از مراجع بزرگ جهان تشيع در دوره اخير است. در نيمه رجب 1317ه‍ .ق، در شهر خوي به دنيا آمد. پدرش از علماي مشهد و از ائمه جماعات مسجد گوهرشاد بود. او پس از تحصيلات سطوح اوليه در سال 1330ه‍ .ق، با برادر بزرگش حاج سيد عبدالله، به نجف مشرف شد و به ادامه تحصيل پرداخت و در محضر آيات عظام نائيني، عراقي و شيخ محمدحسين اصفهاني شاگردي كرد. پس از فراغت از تحصيل و وفات استادانش، حوزه درس مستقلي تشكيل داد و فضلاي حوزه، از همه جا، در درس او شركت مي‌كردند. از آثار علمي ارزنده‌اش، مي‌توان از البيان في تفسير القرآن، معجم رجال الحديث، تقريرات فقه، فقه استدلالي، حاشيه بر عروة الوثقي و نفحات الاعجاز را نام برد. از اقدامات مهم ايشان، نشر فرهنگ شيعي از طريق ايجاد مدارس علوم ديني و مساجد در نقاط مختلف جهان بود. سرانجام ايشان در سال 1413ه‍ .ق، درگذشت و در بارگاه اميرمؤمنان(عليه السلام) به خاك سپرده شد.[33] (تصوير شماره 53)

 

 
[1]. ر.ك: روضات الجنات، خوانساري، ج2، صص 264 و 272.

 

[2]. گلشن ابرار، جمعي از پژوهشگران، ج1، ص144.

 

[3]. روضات الجنات، ج2، ص276.

 

[4]. نجف كانون تشيع، ص153.

 

[5]. نجف كانون تشيع، صص 168 و 169.

 

[6]. گلشن ابرار، ج1، صص 285 و 293.

 

[7]. نجف كانون تشيع، ص183.

 

[8]. نجف كانون تشيع، ص154.

 

[9]. همان، صص 158 و 159.

 

[10]. نجف كانون تشيع، ص160.

 

[11]. همان، ص117.

 

[12]. نجف كانون تشيع، ص156.

 

[13]. همان، ص170.

 

[14]. نجف كانون تشيع، ص166.

 

[15]. همان، ص151.

 

[16]. گلشن ابرار، ج1، صص 410 و 419.

 

[17]. نجف كانون تشيع، ص161.

 

[18]. نجف كانون تشيع، صص 183 و 184.

 

[19]. همان، ص181.

 

[20]. همان، صص 170 و 171.

 

[21]. نجف كانون تشيع، صص 163 و 164.

 

[22]. نجف كانون تشيع، صص155 و 168.

 

[23]. همان، صص 179 و 180.

 

[24]. نجف كانون تشيع، صص 181 و 182.

 

[25]. همان، ص175.

 

[26]. نجف كانون تشيع، صص153 و 173. به نقل از زندگينامه رجال و مشاهير ايران، حسن موسلوند.

 

[27]. نجف كانون تشيع، ص155.

 

[28]. نجف كانون تشيع، ص154.

 

[29]. همان، ص175.

 

[30]. نجف كانون تشيع، ص157.

 

[31]. گلشن ابرار، ج2، صص 654 و 662.

 

[32]. گلشن ابرار، ج2، صص 774 و 784.

 

[33]. نجف كانون تشيع، ص165.

 


| شناسه مطلب: 84179







نظرات کاربران