حُجر بن عَدی کندی حُجر بن عَدی کندی حُجر بن عَدی کندی بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
حُجر بن عَدی کندی حُجر بن عَدی کندی حُجر بن عَدی کندی حُجر بن عَدی کندی حُجر بن عَدی کندی

حُجر بن عَدی کندی

حُجْربن عَدی بن جَبَله کِندی، کنیه‌اش ابوعبدالرحمن، معروف به حجرالخیر، صحابی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و از یاران خاص حضرت علی علیه‌السلام و از بزرگان و فضلای کوفه می‌باشد. اسلام آوردن حجربن عَدی‌ و برادرش، هانی،

حُجْربن عَدي بن جَبَله كِندي، كنيه‌اش ابوعبدالرحمن، معروف به حجرالخير، صحابي پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله و از ياران خاص حضرت علي عليه‌السلام و از بزرگان و فضلاي كوفه مي‌باشد.

اسلام آوردن
حجربن عَدي‌ و برادرش، هاني، در زمان پيامبر اكرم اسلام آوردند.

حضور در فتوحات اسلامي

← نبرد قادسيه
حجر در فتوحات اسلامي، از جمله نبرد قادسيه (سال ۱۴ يا ۱۵ يا ۱۶)، حضور يافت. [۱] [۲] [۳]

← نبرد جلولاء
در نبرد جلولاء (سال ۱۶ يا ۱۷ يا ۱۹) نيز فرماندهي دست راست لشكر عمرو بن مالك (سردارِ سعدبن ابي‌وقّاص) را بر عهده داشت. [۴] [۵]

← فتح شام
در فتح شام نيز شركت كرد و جزو لشكرياني بود كه مَرج‌عَذراء را فتح كردند. در روايتي از وي به عنوان فاتح آن‌جا ياد شده است. [۶] [۷]

حجر و اميرالمؤمنين
حجربن عدي پس از فتوحات، ظاهرا در كوفه اقامت گزيد. [۸]

← پيشنهاد رياست قبيله كِنْدَه
حضرت علي عليه‌السلام مي‌خواست او را به رياست قبيله كِنْدَه بگمارد و هم‌ قبيله‌اي او، اشعث بن قيس، را از آن منصب عزل كند، اما حجر از اين‌كه تا زنده بودن اشعث، سرپرستي كنده را قبول كند، خودداري كرد. [۹]

← در جنگ جمل
در جنگ جمل، هنگامي كه ابوموسي اشعري، فرمان‌دار كوفه، از شركت كردن مردم در جنگ براي ياري امام علي جلوگيري كرد، حجربن عدي همراه حسن بن علي عليه‌السلام و عماربن ياسر به مسجد كوفه رفت، ابوموسي را بيرون راند و مردم را به شركت در جنگ تشويق كرد.
در اين جنگ حضرت علي، حجر را به رياست قبايل كنده، حضرموت، قُضاعه و مَهْره گمارد. [۱۰] [۱۱] [۱۲] [۱۳]

← در جنگ صفين
حجر در جنگ صفّين (سال ۳۷) از امراي لشكر امام علي و فرمانده مردان جنگي قبيله كنده بود. [۱۴] [۱۵] [۱۶] [۱۷] [۱۸]
در ماجراي حكميت، وي از سوي مردم عراق، جزو گواهان عهدنامه ميان ابوموسي اشعري و عمرو بن عاص بود. [۱۹] [۲۰] [۲۱]

← در جنگ نهروان
حجر در جنگ نهروان (سال ۳۸) نيز فرمانده دست راست سپاه امام علي عليه‌السلام در نبرد با خوارج بود. [۲۲] [۲۳]

← جنگ با ضحّاك‌بن قَيس
هنگامي‌ كه معاويه براي ايجاد رعب در مردم عراق، ضحّاك‌بن قَيس را روانه آن‌جا كرد تا با حمله به صحرانشينان ايجاد ناامني كند، امام علي عليه‌السلام، حجربن عدي را با چهار هزار تن به مقابله آنان فرستاد.
حجر تا تَدْمُر به تعقيب مهاجمان پرداخت و سرانجام، آنان را شكست داد. سپس، دو شبانه روز در آن نواحي ماند. [۲۴] [۲۵]

حجر و امام حسن
پس از شهادت اميرمؤمنان و به امامت رسيدن امام حسن عليه‌السلام و اقدام آن حضرت براي جنگ با معاويه، جريان به سمتي پيش رفت كه امام مصلحت را در پذيرش صلح با معاويه ديد، حجر اولين كسي بود كه به ديدار امام رفت و با لحني تند اعتراض كرد و حضرت را به ادامه جنگ فراخواند.
پاسخ امام حسن اين بود كه چون رغبت بيشتر مردم عراق بر صلح است، تن به صلح داده است تا جان شيعيان خاص ايشان محفوظ بماند.
پس از آن، حجر نزد امام حسين عليه‌السلام رفت و ديدگاه خود را درباره جنگ با معاويه مطرح كرد، اما ايشان او را به متابعت از امام حسن فراخواند. [۲۶] [۲۷]

حجر و مخالفان امام علي
حجربن عدي بعد از شهادت حضرت علي عليه‌السلام با مخالفان امام برخورد تندي داشته است.

← مغيره، حاكم كوفه
چون مغيرة بن شعبه (حاكم كوفه) به دستور معاويه، علي عليه‌السلام را بر منبر لعن مي‌كرد، حجر و عمرو بن حمق همراه شماري از ياران خود، با او مخالفت نمودند [۲۸] [۲۹] و به وي سنگ ريزه پرتاب كردند.
مغيره با فرستادن مبلغي براي او كوشيد وي را به خود نزديك سازد. [۳۰]

← زياد بن ابيه، حاكم كوفه
در سال ۵۰ كه زياد بن ابيه حكومت كوفه را، علاوه بر بصره، از طرف معاويه به دست گرفت، با وجود دوستي‌اش با حجربن عدي، به او درباره دفاع از علي بن ابي طالب و انتقاد از معاويه هشدار داد، اما حجر همچنان بي‌پروا مردم را بر ضد معاويه تحريك مي‌كرد. [۳۱] [۳۲]

← عمروبن حريث، جانشين زياد
هنگامي كه زياد در بصره به‌ سر مي‌برد، حجر و يارانش به عَمْروبن حُرَيث، جانشين زياد در كوفه، هنگام ايراد خطبه كه با بدگويي و ناسزا به اميرمؤمنان عليه‌السلام همراه بود، سنگ‌ريزه پرتاب كردند. عمرو به زياد گزارش داد و زياد به سرعت به كوفه بازگشت.

اسارت
زيادبن‌ابيه پس از بازگشت به كوفه، مأموران خود را فرستاد تا حجر و يارانش را دستگير كنند. [۳۳] [۳۴]

← دستگيري
گروهي از ايشان كشته شدند و عده‌اي گريختند. حجربن عدي و سيزده تن ديگر دست‌گير شدند.

← اعزام به نزد معاويه
زياد آنان را همراه صد تن از لشكريانش نزد معاويه فرستاد و درباره ايشان نوشت كه در لعن ابوتراب (علي عليه‌السلام) با «جماعت» مخالفت ورزيده و در نتيجه از فرمان خليفه سرپيچي كرده‌اند.
وي شهادت برخي بزرگان كوفه مبني بر مخالفت صريح حجر با بدگويي از علي بن ابي طالب، را نيز بر ضد حجر ضميمه نامه كرد. [۳۵] [۳۶](ابن سعد؛ [۳۷] طبري، [۳۸] عده آنان را هفتاد تن ذكر كرده‌اند).

← فرمان قتل او در ميانه راه
چون حجر و يارانش به قريه مرج‌عذراء در دوازده ميلي دمشق رسيدند، معاويه فرمان قتل آنان را صادر كرد. [۳۹] [۴۰]

شهادت

← تن ندادن حجر به سب علي
به شفاعت كساني [۴۱] به حجر و شش نفر ديگر فرصت داده شد تا جان خود را با سَبّ علي عليه‌السلام نجات دهند، اما آنان نپذيرفتند و تن به كشته شدن دادند.
هفت تن از ياران حجر نجات يافتند. [۴۲]
ابن سعد [۴۳] و يعقوبي، [۴۴] عده مقتولان را هفت نفر نوشته، اما فقط از شش تن، نام برده كه حجر نيز يكي از آن‌هاست. به روايت مسعودي، [۴۵] هفت تن از آنان بيزاري جستن از علي را پذيرفتند و جان به‌در بردند و هفت تن ديگر كشته شدند.

← نحوه شهادت
كشتگان را كنار قبرهايي كه كنده و كفن‌هايي كه گشوده بودند، به شهادت رساندند، سپس بر آن‌ها نماز گزاردند و اجسادشان را به خاك سپردند. [۴۶] [۴۷]
حجر و يارانش شب قبل از شهادت را به نماز خواندن گذراندند و حجر قبل از شهادت نيز دو ركعت نماز گزارد. [۴۸]

← تلاش عايشه براي نجات حجر
حتي عايشه نيز كسي را نزد معاويه فرستاد تا مانع از كشته شدن حجر شود، اما پيك عايشه پس از شهادت حجر رسيد. [۴۹] [۵۰] [۵۱]

← ويژگي شهادت حجر
به روايت مسعودي، [۵۲] حجربن عدي نخستين مسلماني بود كه دست بسته و به اسارت كشته شد.
او نخستين مسلماني بود كه در زمان فتوحات وارد مرج‌عذراء شد و آن‌جا را فتح كرد و نخستين مسلماني بود كه در آن‌جا كشته شد. [۵۳] [۵۴] [۵۵]

← تاريخ شهادت
درباره تاريخ شهادت او، روايت‌هاي متعددي ذكر شده است. [۵۶] [۵۷] [۵۸] [۵۹] [۶۰]
در روايتي ضعيف، قتل حجر در سال ۵۰ ذكر شده است. [۶۱]

← شهادت فرزندان حجر
به روايت ابن قتيبه، [۶۲] عبيدالله و عبدالرحمن، دو پسر حجربن عدي كه به تشيع گرايش داشتند، نيز بعدا به‌دست مصعب‌ بن زبير اسير و كشته شدند.

← واكنش‌ها
قتل حجر و يارانش چندان قبيح بود كه انتقاد و اعتراض برخي از نزديك‌ترين ياران معاويه را نيز برانگيخت.
مالك‌بن هُبَيره به وي گفت كه به كاري زشت دست زده است و آنان كاري كه مستوجب قتل باشد مرتكب نشده بودند، اما معاويه گفت كه خواسته است ريشه فتنه را بركند.
مردم كوفه نيز به‌ شهادت رساندن حجر را كاري شنيع شمردند.
شنيدن اين خبر براي امام حسين عليه‌السلام بسيار گران آمد و در نامه‌اي به معاويه، يكي از زشتي‌هاي رفتار او را كشتن حجر قلمداد كرد. [۶۳] [۶۴] [۶۵]

مدفن
به روايت ابن اثير، [۶۶]قبر حجر در مرج‌عذراء مشهور و محل اجابت دعا بود. مسجدي نيز كنار قبر وي ساخته شد. [۶۷]
امروزه نيز مدفن او زيارت‌گاه است.
حجربن عدي را موثق و عابد دانسته‌اند. وي فقط از علي عليه‌السلام روايت كرده است. [۶۸] [۶۹]

منابع مقاله
• ابن اثير، اسد الغابة في معرفة الصحابه، چاپ محمد ابراهيم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
• ابن سعد، الطبقات الكبري، (بيروت).
• ابن‌عساكر، تاريخ مدينة دمشق، چاپ علي شيري، بيروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ ۲۰۰۱.
• ابن قتيبه، المعارف، چاپ ثروت عكاشه، قاهره ۱۹۶۰.
• بلاذري، فتوح البلدان، (ليدن).
• احمد بن داوود دينوري، اخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
• شوشتري، احقاق الحق و ازهاق الباطل.
• طبري، تاريخ الطبري (بيروت).
• محمد بن عمر كشي، اختيار معرفة الرجال، (تلخيص) محمد بن حسن طوسي، چاپ حسن مصطفوي، مشهد ۱۳۴۸ش.
• مسعودي، مروج الذهب (بيروت).
• محمد بن محمد مفيد، الجمل و النُصرة لسيد العترة في حرب البصره، چاپ علي ميرشريفي، قم ۱۳۷۴ش.
• نصربن مزاحم، وقعة صفّين، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
• يعقوبي، تاريخ يعقوبي.

پانويس
۱.    ↑ الطبقات الكبري، ج۶، ص۲۱۷.    
۲.    ↑ ابن قتيبه، المعارف، ص۳۳۴.
۳.    ↑ اسدالغابة في معرفة الصحابة، ج۱، ص۴۶۱.    
۴.    ↑ فتوح البلدان، ج۲، ص۳۲۴.    
۵.    ↑ طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۲۷.
۶.    ↑ تاريخ مدينة دمشق، ج۱۲، ص۲۰۷.    
۷.    ↑ تاريخ مدينة دمشق، ج۱۲، ص۲۱۰۲۱۱.    
۸.    ↑ احمد بن داوود دينوري، اخبار الطِّوال، ص۱۴۵.
۹.    ↑ احمد بن داوود دينوري، اخبار الطِّوال، ص۲۲۴.
۱۰.    ↑ احمد بن داوود دينوري، اخبار الطِّوال، ص۱۴۴ـ۱۴۶.
۱۱.    ↑ طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۴۸۵.
۱۲.    ↑ محمد بن محمد مفيد، الجمل و النُصرة لسيد العترة في حرب البصرة، ص۲۵۵ـ۲۵۶.
۱۳.    ↑ محمد بن محمد مفيد، الجمل و النُصرة لسيد العترة في حرب البصرة، ص۳۲۰.
۱۴.    ↑ نصربن مزاحم، وقعة صفّين، ص۱۰۳۱۰۴.    
۱۵.    ↑ نصربن مزاحم، وقعة صفّين، ص۱۹۵.    
۱۶.    ↑ نصربن مزاحم، وقعة صفّين، ص۲۰۵.    
۱۷.    ↑ نصربن مزاحم، وقعة صفّين، ص۲۴۳.    
۱۸.    ↑ ابن‌عساكر، تاريخ مدينة دمشق، ج۱۲، ص۲۰۷.    
۱۹.    ↑ نصربن مزاحم، وقعة صفّين، ص۵۰۶۵۰۷.    
۲۰.    ↑ احمد بن داوود دينوري، اخبار الطِّوال، ص۱۹۵ـ۱۹۶.
۲۱.    ↑ طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۳۹.    
۲۲.    ↑ احمد بن داوود دينوري، ص۲۱۰.
۲۳.    ↑ طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۶۳.    
۲۴.    ↑ يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج۲، ص۱۹۵ـ۱۹۶.
۲۵.    ↑ طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۱۰۴.    
۲۶.    ↑ احمد بن داوود دينوري، ص۲۲۰.
۲۷.    ↑ شوشتري، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۱۳۱.
۲۸.    ↑ يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج۲، ص۲۳۰.
۲۹.    ↑ طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۱۸۸.    
۳۰.    ↑ احمد بن داوود دينوري، ص۲۲۳.
۳۱.    ↑ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج۶، ص۲۱۸.    
۳۲.    ↑ يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج۲، ص۲۳۰.
۳۳.    ↑ احمد بن داوود دينوري.
۳۴.    ↑ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج۶، ص۲۱۸.    
۳۵.    ↑ احمد بن داوود دينوري، ص۲۲۳ـ۲۲۴.
۳۶.    ↑ يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج۲، ص۲۳۰.
۳۷.    ↑ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج۶، ص۲۱۹.    
۳۸.    ↑ طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۲۰۱۲۰۲.    
۳۹.    ↑ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج۶، ص۲۱۹.    
۴۰.    ↑ مسعودي، مروج الذهب، ج۳، ص۱۸۹.
۴۱.    ↑ يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج۲، ص۲۳۱.
۴۲.    ↑ طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۲۰۵-۲۰۸.    
۴۳.    ↑ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج۶، ص۲۲۰.    
۴۴.    ↑ يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج۲، ص۲۳۱.
۴۵.    ↑ مسعودي، مروج الذهب، ج۳، ص۱۸۸ـ۱۸۹.
۴۶.    ↑ يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج۲، ص۲۳۱.
۴۷.    ↑ طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۲۰۵-۲۰۷.    
۴۸.    ↑ طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۲۰۵.    
۴۹.    ↑ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج۶، ص۲۱۹۲۲۰    
۵۰.    ↑ احمد بن داوود دينوري، ص۲۲۳ـ۲۲۴.
۵۱.    ↑ ابن اثير، اسدالغابة في معرفة الصحابة، ج۱، ص۳۸۶.    
۵۲.    ↑ مسعودي، مروج الذهب، ج۳، ص۱۸۸.
۵۳.    ↑ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج۶، ص۲۱۷.    
۵۴.    ↑ يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج۲، ص۲۳۱.
۵۵.    ↑ ابن اثير، اسدالغابة في معرفة الصحابة، ج۱، ص۳۸۶.    
۵۶.    ↑ طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۱۸۹.    
۵۷.    ↑ ابن اثير، اسدالغابة في معرفة الصحابة، ج۱، ص۳۸۶.    
۵۸.    ↑ >يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج۲، ص۲۳۱..
۵۹.    ↑ ابن قتيبه، المعارف، ص۳۳۴.
۶۰.    ↑ مسعودي، مروج الذهب، ج۳، ص۱۸۸.
۶۱.    ↑ مسعودي، مروج الذهب، ج۳، ص۱۹۰.
۶۲.    ↑ ابن قتيبه، المعارف، ص۳۳۴.
۶۳.    ↑ احمد بن داوود دينوري، ص۲۲۳ـ۲۲۴.
۶۴.    ↑ طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۲۰۸.    
۶۵.    ↑ محمدبن عمركشي، اختيار معرفة الرجال، تلخيص محمد بن حسن طوسي‌كشي، ص۹۹.
۶۶.    ↑ ابن اثير، اسدالغابة في معرفة الصحابة، ج۱، ص۳۸۶.    
۶۷.    ↑ ابن‌عساكر، تاريخ مدينة دمشق، ج۱۲، ص۲۰۸.    
۶۸.    ↑ ابن‌عساكر، تاريخ مدينة دمشق، ج۱۲، ص۲۱۰.    
۶۹.    ↑ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج۶، ص۲۲۰.  


| شناسه مطلب: 84198







نظرات کاربران