چرا وهابیت متکلمین اسلامی را اهل بدعت می دانند؟
فرقه وهابیت در برابر متکلمین اسلامی موضع خصمانه گرفته و آنها را اهل بدعت، و علم کلام را منهج جاهلیت قلمداد نموده و به طور کلی استدلال متکلمین را بدعت[1] و متکلمین را اهل ضلال نامیده.[2] و بالاخره آنان را مشرک خوانده اند.[3] ابن تیمیه می­
فرقه وهابيت در برابر متكلمين اسلامي موضع خصمانه گرفته و آنها را اهل بدعت، و علم كلام را منهج جاهليت قلمداد نموده و به طور كلي استدلال متكلمين را بدعت[1] و متكلمين را اهل ضلال ناميده.[2] و بالاخره آنان را مشرك خوانده اند.[3]
ابن تيميه ميگويد: متكلمين از نظر علم مانند عبدالله بن ابي اسرح هستندكه كاتب وحي بود و سپس مرتد شد و به مشركين پيوست و پيغمبر در سال فتح مكه خون او را هدر اعلام نمود.[4]
آيا اين دشمني وهابيان با متكلمين اسلامي جز با دشمني با اسلام قابل توجيه ميباشد؟ آيا اين موضع خصمانه وهابيان با متكلمين حاكي از اين نيست كه متكلمين اسلامي مانع از گسترش عقايد وهابيان در ميان جامعه مسلمان ميشود؟ آيا اين متكلمان اسلامي نيستند كه در مقابل هجمه و شبهات دشمنان و شبهه افكنان ، براي حفاظت از كيان و مرزهاي اعتقادي اسلام زحمت ها كشيده و هر كدام به قدر توان فكري و علمي خود به صورت خالصانه از اسلام دفاع كرده و معارف آن را براي همگان بيان نموده و باعث رشد و تكامل اعتقاديات مسلمانان شده است؟ آيا دشمني وهابيان با متكلمين اسلامي مساوي با تضعيف اسلام و مسلمانان در برابر دشمنان دين و عقايد مسلمين نميباشد؟ و آيا خود وهابيان تا چه حدي توانسته اند از عقايد و معارف دين مبين اسلام در برابر شبهات دشمنان دفاع كنند و اسلام را آنگونه كه هست تبيين نمايند؟ آيا جز ايناست كه وهابيها به جاي اينكه از اسلام و مباني آن دفاع كنند منشاء شبهه زايي در حوزه هاي مختلف بر عليه اسلام شده اند؟
[1] . صالح بن عبدالرحمن العبوذ، عقيده الشيخ محمد بن عبدالوهاب السلفيه و اثرها في العالم الاسلامي، ج1ص325و326، مدينه منوره، مكتبه الغرباء، سوم، 1417ق.
[2] . ابن تيميه، احمد بن عبدالحليم، تفسير كبير، ج2ص6، لبنلن، دارالكتب العلميه، 1408ق.
[3] . مغنيه، محمد جواد، هذه هي الوهابيه، ص62.
[4] . ابن تيميه، احمد بن عبدالحليم، نقض المنطق، ص49، بيجا، بينا.