چرا وهابیت حدیث عمار  که به تواتر نقل شده را غیر قابل اعتبار می­دانند؟ چرا وهابیت حدیث عمار  که به تواتر نقل شده را غیر قابل اعتبار می­دانند؟ چرا وهابیت حدیث عمار  که به تواتر نقل شده را غیر قابل اعتبار می­دانند؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
چرا وهابیت حدیث عمار  که به تواتر نقل شده را غیر قابل اعتبار می­دانند؟ چرا وهابیت حدیث عمار  که به تواتر نقل شده را غیر قابل اعتبار می­دانند؟ چرا وهابیت حدیث عمار  که به تواتر نقل شده را غیر قابل اعتبار می­دانند؟ چرا وهابیت حدیث عمار  که به تواتر نقل شده را غیر قابل اعتبار می­دانند؟ چرا وهابیت حدیث عمار  که به تواتر نقل شده را غیر قابل اعتبار می­دانند؟

چرا وهابیت حدیث عمار که به تواتر نقل شده را غیر قابل اعتبار می­دانند؟

    دشمنی ابن تیمیه با امام علی(ع) و سایر ائمه (ع) محدود نیست ، بلکه به صحابه­ای همچون عمار یاسر که به سفارش خدا و رسول اش پیروی از اهل بیت (ع) را برگزید نیز سرایت نموده و فضائل وی نیز از سوی ابن تیمیه مورد انکار قرار گرفته است . &nb

 
  دشمني ابن تيميه با امام علي(ع) و ساير ائمه (ع) محدود نيست ، بلكه به صحابه­اي همچون عمار ياسر كه به سفارش خدا و رسول اش پيروي از اهل بيت (ع) را برگزيد نيز سرايت نموده و فضائل وي نيز از سوي ابن تيميه مورد انكار قرار گرفته است .
  در نقل متواتر از رسول خدا (ص) در باره عمار آمده است كه فرمود: «تقتل عماراً الفئة الباغية» عمار را گروه ظالم خواهد كشت.
  ابن تيميه بر اساس پشتيباني از دشمنان اهل بيت (ع)  بدون اينكه عامل تضعيف حديث را نام ببرد، در باره حديث ياد شده مي­گويد: در اين­جا براي مردم اقوالي است، از جمله آنان كسي است كه در اين حديث اعتراض وارد كرده است[2]. و در جاي ديگر مي­گويد برخي آن را تضعيف نموده اند.[3] حالاچه كسي تضعيف نموده معلوم نيست!
اين حديث را 24 نفر از صحابه نقل كرده­اند و بسياري از بزرگان حديث به تواتر آن تصريح نموده­اند.[4]
حافظ لغوي مرتضي زبيدي در «لفظ اللالي» و مناوي در شرح جامع الصغير سيوطي و ديگران اين حديث را متواتر مي دانند.[5]
ابن عبدالبر در «الاستيعاب» در ترجمه عمار مي گويد: «وتواترت الآثار عن النبي(ص) انه قال: تقتل عماراً الفئة الباغية و هذا من اخباره بالغيب و اعلام نبوته (ع) و هو من اصح الاحاديث؛[6] اخبار متواتر از پيامبر(ص) رسيده كه فرمود: عمار را گروه ظالم خواهند كشت و اين از خبرهاي غيبي و نشانه هاي نبوت آن حضرت است و از صحيح­ترين احاديث به حساب مي آيد»
  حافظ ابن حجر در شرح صحيح بخاري مي گويد: «روي حديث «نقتل عماراً الفئه الباغيه» جماعه  من الصحابه منهم قتاده بن النعمان كما تقدم و ام سلمه عند مسلم و ابوهريره عند الترمذي و عبدالله بن عمرو بن العاص عند النسائي و عثمان بن عفان و حذيفه و ابوايوب و ابورافع و خزيمه بن ثابت و معاويه و عمرو بن العاص و ابو اليسر و عمار نفسه. و كلها عند الطبري و غيره. و غالب طرقها صحيحه او حسنه. وفيه عن جماعه آخرين يطول عدّهم. و في هذا الحديث علم من اعلام النبوه و فضيله ظاهره لعلي و لعمار، ورد علي النواصب الزاعمين ان عليا لم يكن مصيباً في حروبه؛[7]  حديث (تقتل عمارا الفئه الباغيه؛ عمار را گروه ظالم خواهند كشت) را جماعتي از صحابه از آن جمله قتاده بن نعمان نقل كرده­اند آن گونه كه گذشت. و نيز ام سلمه نزد مسلم، و ابوهريره نزد ترمذي و عبدالله بن عمرو بن عاص نزد نسائي، عثمان بن عفان و حذيفه و ابوايوب و ابورافع و خزيمه بن ثابت و معاويه و عمرو بن عاص و ابواليسر و خود عمار اين حديث را نقل كرده اند. و تمام اين احاديث نزد طبري و ديگران موجود است و غالب طرق آن صحيح يا حسن است. و در اين حديث نشانه­اي از نشانه هاي نبوت و فضيلتي ظاهر براي علي و عمار است و نيز ردي است بر افراد ناصبي كه گمان كرده اند علي در جنگ هايش بر حق نبوده است.»
اين عبارت ابن حجر تعريض به ابن تيميه است كه به امام علي(ع) در مورد جنگ هايش اعتراض كرده است.
بخاري در صحيح خود از رسول خدا(ص) نقل كرده كه فرمود: «ويح عمار تقتله الفئه الباغيه يدعوهم الي الجنه و يدعونه الي النار؛[8] واه بر عمار! او را گروه ظالم خواهند كشت او آنان را به بهشت دعوت مي كند ولي آنها او را به جهنم مي خوانند»
  بخاري در بابي ديگر اين حديث را اين گونه نقل مي كند: «... يدعوهم الي الله ويدعونه الي النار؛[9]... و آنان را به سوي خدا دعوت مي­كند ولي آنان او را به سوي دوزخ مي خوانند.»
  ابن حبّان در صحيح خود از ام سلمه نقل كرده كه گفت: رسول خدا(ص) فرمود: «تقتل عماراً الفئه الباغيه»[10] «عمار را گروه ظالم خواهند كشت»
و نيز از ابوسعيد خدري نقل كرده كه رسول خدا(ص)  فرمود: « ويح ابن سميه تقتله الفئه الباغيه يدعوهم الي الجنه و يدعونه الي النار؛[11] واه بر فرزند سميه –عمار- گروه ظالم او را خواهند كشت، او آنان را به بهشت دعوت مي كند ولي آنان او را به دوزخ مي خوانند.»
ابن حجر در شرح صحيح بخاري مي گويد: « ودل حديث (تقتل عماراً الفته الباغيه) علي ان عليا كان المصيب في تلك الحروب لان اصحاب معاويه قتلوه...؛[12]حديث (گروه ظالم عمار را مي كشد) دلالت دارد بر اين كه علي در آن جنگ بر حق بود؛ زيرا اصحاب معاويه عمار را به قتل رساندند.»


:82- مقصود از حديث عمار گفتار پيامبر اسلام (ص) در حق او است كه فرمو د:« اي عمار! تو را گروه ظالم خواهد كشت » عمار صحابى و دوست رسول خدا (ص)، در جنگ صفين با اين كه بيش از نود و سه سال داشت، ميان دو جبهه ايستاد. با صداى بلند در حالى كه اشاره به پرچم معاويه مى‏كرد گفت:«به خدا قسم كه من سه نوبت ‏با اين پرچم كه در لشكر معاويه است جنگيده‏ام، و اين چهارمين نوبت مانند همان نوبتهاست.» [1] عمار در انتظار رسيدن وقت‏شهادت خود به دست گروه ستمكار بود. پيامبر خدا (ص) روزى در حالى كه اصحابش مى‏شنيدند به عمار فرمود: «چه دردناك است، كه تو را اى پسر سميه،گروه ستمكار مى‏كشند.» اصحاب كاملاً از آن مطلب آگاه بودند.عمرو بن عاص از جمله كسانى است كه اين حديث را روايت كرده است و مردم شام هم اين روايت را از او شنيده بودند. اين روايت پيش از آن روزهايى كه جنگ تفرقه ايجاد كند، در اردوى معاويه، شك و ترديدى به وجود آورده بود، و معاويه، عمرو را به خاطر نقل اين حديث ملامت كرد، زيرا مردم دانستند، عمار همراه امام (ع) است و او از سرسخت‏ترين افراد در مبارزه با معاويه‏است، و يقين كردند كه ميان سپاه گروه ستمكار به سر مى‏برند،كه عمار در جهت مخالف آن است. عمار،پيش از درگيريش در جنگى كه در آن به شهادت رسيد، در كارزار صفين كه حق و باطل را از هم جدا ساخت،آب خوردن خواست، شير آميخته با آب آوردند. پس تكبير گفت و اضافه كرد:« اين همان چيزى است كه حبيب من رسول خدا (ص) به من وعده داده بود، موقعى كه فرمود: اى عمار تو را گروه ستمكار خواهند كشت و آخرين آشاميدنى تو از دنيا آميخته‏اى از شير باشد.»سپس،آن را نوشيد و از حريم ولايت دفاع مى‏كرد و فرياد مى‏زد:«كيست كه بوى بهشت را استشمام كند؟بهشت زير درخشش شمشيرهاست و تشنه كامان آب مى‏طلبند و آن شربت ‏شهادت در اختيار آنان است،امروز، دوستان،به ديدار محمد (ص) و حزب او مى‏روند.»
[2] . منهاج السنه ، ج 2 ،ص 204.
[3] . همان، ص 208
[4] . سيوطي، خصائص الكبري، ج2 ، ص 140.
[5] .  لفظ اللآلي، ص222و223، فيض القدير ، ج6 ، ص366
[6] .  الاستيعاب در حاشيه الاصابه ج2 ص481
[7] . فتح الباري، ج1، ص543
[8] . صحيح بخاري، كتاب الصلاه، باب التعاون في بناء المسجد.
[9] . همان، كتاب الجهاد و السير باب مسح الغبار.
[10] . الاحسان بترتيب صحيح  ابن حبان ج9 ص105.
[11] . الاحسان بترتيب صحيح ابن حبان ج9 ص.105
[12] . فتح الباري ج13 ص85 و 86.
 


| شناسه مطلب: 84338







نظرات کاربران