بزرگان مدفون در اطراف سامرا بزرگان مدفون در اطراف سامرا بزرگان مدفون در اطراف سامرا بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
بزرگان مدفون در اطراف سامرا بزرگان مدفون در اطراف سامرا بزرگان مدفون در اطراف سامرا بزرگان مدفون در اطراف سامرا بزرگان مدفون در اطراف سامرا

بزرگان مدفون در اطراف سامرا

174. مرقد ابراهیم بن مالک اشتر ابراهیم، فرزند مالک اشتر نخعی، از سرداران و دلاوران مشهور شیعه است که در انتقام از قاتلان امام حسین(علیه السلام)، نقش تأثیرگذاری ایفا نمود. پدر وی، مالک اشتر، از خواص یاران امیرمؤمنان(علیه السلام) و سردار بزرگ جنگ‌ها

174. مرقد ابراهيم بن مالك اشتر

ابراهيم، فرزند مالك اشتر نخعي، از سرداران و دلاوران مشهور شيعه است كه در انتقام از قاتلان امام حسين(عليه السلام)، نقش تأثيرگذاري ايفا نمود. پدر وي، مالك اشتر، از خواص ياران اميرمؤمنان(عليه السلام) و سردار بزرگ جنگ‌هاي آن حضرت بود. ابراهيم، همراه پدرش، كنار حضرت علي(عليه السلام) در جنگ صفين شركت كرد. به نوشته نصر بن مزاحم، در جنگ صفين، ابراهيم بن مالك به دعوت پدرش، براي مبارزه با جواني از قبيله حمير، پرچم جنگ را تحويل گرفت و با اين اشعار، به رجزخواني پرداخت:

يا ايها السائل عنّي لا تُرَع 
 
اَقدِم فإنّي مِن عَرانين النَخَع
 
كيف تري طعنَ العراقي الجَذَع
 
اطيرُ في يوم الوَغي ولا أقَع
 
ما ساءَكم سَرَّ وما ضَرَّ نَفَع
 
أعددتُ ذا اليومَ لِهَولِ المطَّلَع
 
 

 

سپس با جوان حميري، تن به ‌تن مبارزه كرد، تا اينكه او را از پاي درآورد.[1]

او پس از شهادت امام(عليه السلام)، در كوفه اقامت گزيد؛ تا اينكه مختار ثقفي در زمان قيام خود، از ابراهيم دعوت كرد تا به وي بپيوندد. ابراهيم، نخست در پيوستن به مختار ترديد كرد. اما پس از ديدن نامه محمد حنفيه، با مختار بيعت كرد و به جنبش او پيوست. (تصوير شماره 284)

ابراهيم بن مالك اشتر در عاشوراي سال 67ه‍ .ق، در منطقه‌اي نزديك موصل، در جنگ با لشكر امويان، موفق به كشتن عبيدالله بن زياد و حُصين بن نُمير گرديد و سر ابن‌زياد را جدا كرد و براي مختار فرستاد. پس از كشته شدن مختار، به دست مصعب بن زبير، ابراهيم از مصعب، امان خواست. سپس به فرمان مصعب، به كوفه آمد و با وي بيعت كرد.

در اين ميان، عبدالملك بن مروان، دو بار به ابراهيم نامه فرستاد و از او خواست كه مصعب را رها كند و به او بپيوندد. اما ابراهيم، نامه را سر به مهر، به مصعب داد و راضي به خيانت نگرديد. سرانجام در جنگي كه در سال 72ه‍ .ق، ميان لشكر شاميان و نيروهاي مصعب درگرفت، ابراهيم كشته شد و سرش را نزد عبدالملك بردند و پيكرش را در آتش سوزاندند.[2] (تصوير شماره 285)

مزار وي، در جنوب شهر دجيل، نزديك جاده قديم بغداد ـ سامرا واقع است و از زيارتگاه‌هاي مشهور شيعيان در استان صلاح‌الدين، به شمار مي‌آيد. ناحيه‌اي كه مزار ابراهيم در آنجا واقع است، در گذشته به نام دير الجاثليق شناخته مي‌شده است. ساختمان زيارتگاه در زمين نسبتاً مرتفعي قرار دارد و درگذشته، داراي بنايي از آجر و گچ، با نمايي مربع شكل و گنبدي دايره‌اي بوده است. در ورودي بنا، كتيبه‌اي حاوي تاريخ 1089ه‍ .ق، وجود داشته كه احتمالاً تاريخ بازسازي بنا، بوده است.[3]

مرقد ابراهيم بن مالك اشتر در سال 2007م، هدف انفجار تروريستي جريان سلفي‌هاي تندرو قرار گرفت كه به ويراني بدنه اصلي بنا منجر گرديد. اما پس از اين انفجار، شيعيان به بازسازي بناي آن اقدام كردند و در حال حاضر، كار بازسازي ساختمان زيارتگاه، به پايان رسيده و همچنان زيارتگاه شيعيان است.

175. مرقد جميل بن درّاج (شيخ جميل)

اين مزار، نزديك رود دجله، در ناحيه سميكه از توابع دجيل واقع است. درباره مدفون در اين مزار، اختلاف نظر وجود دارد و دو ديدگاه، مطرح مي‌باشد:

ـ براساس يك قول، اين زيارتگاه مدفن جميل بن دراج، از راويان و محدثان مشهور شيعه در قرن دوم هجري است.[4] شيخ طوسي و نجاشي، او را از اصحاب امام صادق(عليه السلام) و امام كاظم(عليه السلام) برشمرده[5] و علماي رجال شيعه، او را توثيق و تمجيد كرده‌اند.[6] براساس روايتي كه شيخ كشّي نقل كرده است، امام صادق(عليه السلام) خطاب به جميل بن درّاج، ‌فرمود: «يا جميل! لا تحدّث اصحابنا بما لم يجمعوا عليه فيكذّبوك»؛ «اي جميل! احاديثي را كه براي اصحاب (شيعيان) ما شناخته شده نيست، نقل مكن؛ زيرا تو را تكذيب مي‌كنند».[7] اين حديث، نشان مي‌دهد كه جميل از حاملان احاديث خاص امامان، بوده است.

همچنين شيخ كشي داستاني را نقل كرده است كه بر زهد و عبادت جميل، دلالت دارد. براساس اين نقل، «فضل بن شاذان» مي‌گويد:

بر محمد بن ابي‌عمير وارد شدم كه در حال سجود بود و سجده‌اش به طول انجاميد. پس از اينكه سر از سجده برداشت، فضل به او گفت: «سجده‎ات طول كشيد». ابن ابي‌عمير گفت: «پس اگر طول سجده جميل بن درّاج را مي‌ديدي، چه مي‌گفتي؟»[8]

جميل بن دراج را در زمره هجده فقيه شيعه، به شمار آورده‌اند كه اصحاب اماميه بر صحت روايات، تصديق افعال و فقاهت آنها، اتفاق‌نظر و اجماع دارند و از بالاترين درجات اعتماد و وثاقت در فقه و حديث شيعه برخوردارند و در اصطلاح حديثي شيعه، به اصحاب اجماع، شناخته مي‌شوند.[9]

نام جميل، در سند روايات كتب اربعه، در 570 روايت آمده است كه از اين ميان، 239 روايت را مستقيم از امامان معصوم، روايت كرده است كه عبارت‌اند از: امام باقر، امام صادق و امام كاظم:.[10] روايات وي در كتب حديثي، بيشتر درباره عقايد، اخلاق، آداب و ابواب مختلف فقه است كه بيانگر گستردگي دانش فقهي جميل است.[11] (تصوير شماره 286)

جميل بن دراج در اواخر عمر، نابينا شد و در روزگار امام رضا(عليه السلام) وفات يافت.[12] او برادر كوچك‌تري، به نام نوح بن دراج داشت كه در دوره خلفاي عباسي، قاضي كوفه و مدتي قاضي بغداد بود. نوح نيز همانند برادرش، از راويان ثقه و شيعه مذهب، به شمار مي‌آمد. اما اعتقاد خود را پنهان مي‌داشت. مزار «امام نوح» در كربلا، به وي منسوب است.[13]

ـ براساس قول ديگري، صاحب اين مزار، سيدي از نسل امام موسي كاظم(عليه السلام) است كه براساس كتيبه روي قبر، در سال 650ه‍ .ق، از دنيا رفته است و نسبش با نُه واسطه، اين گونه به آن حضرت مي‌رسد: جميل بن سليمان بن صلاح‌الدين بن صالح بن موسي بن علي بن يحيي بن حسن بن حسين بن زيد النار بن امام موسي كاظم(عليه السلام). [14] ابوسعيده موسوي، به‌جاي جميل بن سليمان بن صلاح‌الدين، نام وي و پدرش را جمال‌الدين بن صلاح‌الدين، بيان كرده است.[15]

گفتني است كه مامقاني به نقل از برخي اشخاص مورد اعتماد خود، از اين مزار با نام جميل بن كاظم(عليه السلام) ياد كرده است. اما آن را قبر جميل بن دراج، دانسته است.[16] بنابراين با توجه به شهرت زيارتگاهي به اين نام (جميل بن امام كاظم(عليه السلام و نيز وجود كتيبه مورد اشاره بر قبر، قول دوم، پذيرفتني‌تر به نظر مي‌رسد.

گفته مي‌شود كه گنبد و ساختمان زيارتگاه، براي نخستين بار در سال 750ه‍ .ق، بر قبر بنا شد. اما باني آن، مشخص نيست.[17] در دوره اخير نيز به دست وزارت اوقاف عراق در سال 1994 م، بازسازي شده است. ساختمان زيارتگاه، شامل اتاقي است به شكل مربع و به ابعاد 10 × 10 متر كه رواق‌هايي گرداگرد آن وجود دارد و بر فراز آن نيز گنبدي به چشم مي‌خورد.[18]

176. مقام امام علي(عليه السلام)

طوزخورماتو شهر و مركز شهرستاني است به همين نام، واقع در شرق استان صلاح‌الدين عراق. اين شهرستان تا پيش از سال 1976م، جزو استان كركوك عراق بود. اما پس از اين تاريخ، به استان صلاح‌الدين ملحق گرديد. اين شهر در عربي، طوزخورماتو و در گويش كردي، خورماتوو گفته مي‌شود. بيشتر ساكنان اين شهر، تركمن و شيعه مذهب‌اند. اما به ميزان كمتري، كردها و عرب‌ها نيز در آن حضور دارند.
(تصوير شماره 287)

بر قله كوه مرتضي علي كه در گويش محلي مردم شهر، مرسي علي تلفظ مي‌شود، در شرق شهر دوزخورماتو، زيارتگاهي منسوب به امام علي(عليه السلام) وجود دارد كه نزد اهالي شهر، از جايگاه معنوي ويژه‌اي برخوردار است. در دوره رژيم بعثي عراق، محل زيارتگاه، به عنوان منطقه نظامي اعلام شد و بدين بهانه، از زيارت آن جلوگيري به عمل آمد.

پس از سقوط رژيم بعث، اهالي شهر در سال 2003 م، آن را بازسازي كردند. اما در تاريخ 22/8/2003 م و به فاصله زماني بسيار كمي از اين بازسازي، زيارتگاه مرتضي علي، هدف يك انفجار تروريستي قرار گرفت و ساختمان آن، ويران گرديد. اين حادثه، نخستين انفجار زيارتگاه‌هاي شيعه در عراق پس از سقوط رژيم بعثي، به شمار مي‌آيد.

ساختمان زيارتگاه، براساس تصويري كه از آن در دست است، شامل يك اتاق مربع با گنبد كوچك است كه از بيرون با رنگ سبز، رنگ‌آميزي شده است.

177. مقام امام حسن(عليه السلام)

اين مقام، در روستاي آمرلي (واقع در حدود 27 كيلومتري جنوب غربي دوزخورماتو) قرار دارد. اهالي اين روستا، تركمان و شيعه مذهب مي‌باشند. مهم‌ترين زيارتگاه آمرلي، مقام امام حسن مجتبي(عليه السلام)، در شمال روستاست كه تاريخ ساخت آن به سال 1254ه‍ .ق، برمي‌گردد. داستان پيدايش زيارتگاه را چنين گفته‌اند كه زن صالحي، به نام «خارما عنه» يا «بي‌بي خارما»، امام حسن(عليه السلام) را در خواب، در حال نماز خواندن ديده بود. ازاين‌رو اهالي روستا، اين زيارتگاه را در محلي كه امام(عليه السلام)، در حال نماز خواندن، ديده شده بود، بنا نمودند. امروزه قبر بي‌بي خارما،  نزديك زيارتگاه باقي مانده است و مقابل آن نيز تكيه‌اي به نام «دده مردان» قرار دارد. به تازگي، بناي زيارتگاه، بازسازي شده و بر ورودي آن، اشعاري به زبان تركي، ثبت شده است.[19] اين مقام، مورد احترام اهالي منطقه است و براي آن، كراماتي نقل مي‌كنند.

178. مزار امامزاده احمد بن موسي(عليه السلام)

اين زيارتگاه، اطراف شهر طوزخورماتو، از توابع استان صلاح‌الدين، قرار دارد. ساختمان بقعه كه قديمي است، در غرب شهر طوزخورماتو و ميان اراضي خشك آن، قرار گرفته و داراي زائران بسياري است. طي رسم ديرينه‌اي، اهالي منطقه در روز دوم اعياد فطر، قربان و غدير، براي زيارت به اين مكان، روي مي‌آورند. از هويت شخص مدفون در آن، اطلاعي حاصل نشد. (تصوير شماره 288)

179. مزار امامزاده اسحاق بن موسي(عليه السلام)

اين زيارتگاه، بين دو كوه، در حد فاصل عوجه و تكريت، از استان صلاح‌الدين، واقع شده است. ساختمان آرامگاه، از گل و گچ و سنگ ساخته شده و داراي چهار ستون مي‌باشد كه براي استقامت بنا، وسط آن قرار داده شده است. گنبد بنا، عرقچيني مطبق و از آجر ساخته شده و قطر آن، سه متر و ارتفاع آن نزديك به سه متر است.

شيخ ملامحمود محمد آل دهيمه، امام و خطيب جامع عوجه، نقل مي‌كند كه در يكي از روزها، مشغول تعمير اين قبر بودم كه ناگهان با جسد تر و تازه‌اي، روبه‌رو شدم كه بوي عطرش، مشام انسان را نوازش مي‌داد و تاكنون چنين بوي خوشي، استشمام نكرده بودم. داخل قبر، جوان تمام قامتي را ديدم كه آثار ضربه‌اي بر سينه‌اش، نمايان بود. گويي كه تازه دفن شده است. سپس خاك را روي قبر ريختم و شروع به ساختمان بناي آن در سال 1940م كردم؛ زيرا كراماتي از وي را شاهد بودم.

در سال 1976م، ساختمان زيارتگاه بازسازي شد و در سال 1993م، عمليات آن به پايان رسيد. آرامگاه سيد اسحاق، به يكي از زيارتگاه‌هاي مشهور منطقه، تبديل شد و گنبد آن، با كاشي‌هاي رنگي و آيات قرآن، تزيين گشت. مقابل مرقد، مسجدي براي اقامه نماز در فصل تابستان كه زائران بيشتري دارد، برپا گشت. كتابخانه‌اي نيز براي مطالعه زائران فراهم شد. ايام زيارتي اين بقعه، روزهاي دوشنبه و پنج‌شنبه هر هفته و ايام مناسبت‌هاي مذهبي است.[20]

شخص مدفون در بقعه: براساس شهرت محلي، چنين مشهور است كه مدفون در اين بقعه، اسحاق، فرزند بلافصل امام كاظم(عليه السلام) است. اين در حالي است كه منابع تاريخي، او را متوفاي سال 240ه‍ .ق، در مدينه و مدفون در بقيع مي‌داند.[21]

اسحاق، فرزند گرامي امام هفتم(عليه السلام) است كه ملقب به امير[22] و امين[23] بود. مادرش، ام‌ولد، بود[24] و شيخ عباس قمي، مادر وي را ام احمد، مادر احمد بن موسي(عليه السلام) مي‌داند.[25] شيخ طوسي، او را از اصحاب امام رضا(عليه السلام) دانسته است، اما از حالات و ويژگي‌هاي او، مطلبي نياورده است.[26] اسحاق بن موسي(عليه السلام) از برادر خود، امام رضا(عليه السلام) [27] و از عمويش، به نقل از جدش، امام جعفر صادق(عليه السلام)، رواياتي را نقل كرده[28] و در مدينه، وفات يافته است.[29]

سيد عبدالرزاق كمّونه مي‌نويسد:

او با دخترعموي خود (دختر اسحاق بن امام جعفر صادق(عليه السلام ازدواج كرد و در زمان ولايتعهدي امام رضا(عليه السلام)، مأمون عباسي، آن زن را به ازدواج اسحاق درآورد و سپس به او فرمان داد كه آن سال با مردم حج بگزارد. او از برادرش، حضرت رضا(عليه السلام) و عمويش، علي بن جعفر(عليه السلام) روايت مي‌كرد.[30]

اسحاق، دختري به نام رقيه داشت كه عمر طولاني نمود و در سال 310 يا 316ه‍ .ق، در بغداد وفات يافت.[31] ابونصر بخاري نسابه (متوفاي بعد از 341ه‍ .ق)، در عصر خود، اين بانو را زيارت كرده بود.[32] همچنين اسحاق، پنج فرزند پسر، به اسامي علي، حسن، عباس، محمد و جعفر داشت. برخي از علماي انساب، يحيي، موسي و قاسم را بر تعداد فرزندان اسحاق، افزوده‌اند.[33]

به گفته «ابن مهنّا»، عباس بن اسحاق بن موسي(عليه السلام)، در زمان منصور در ارمينيه (ارمنستان كنوني)، به شهادت رسيد.[34] جعفر بن اسحاق بن موسي(عليه السلام) را نيز «سعيد حاجب»، در زمان مهتدي عباسي، در بصره به قتل رساند.[35] از نوادگان اسحاق بن موسي(عليه السلام)، مي‌توان از «ابوجعفر محمد صوراني» كه در شيراز كشته شد و قبرش در اصطخر بود[36] و نيز از محسن ثاني و برادرش، حسن، فرزندان محسن بن قاسم بن اسحاق بن موسي(عليه السلام) كه در كردك، به شهادت رسيدند[37]، ياد كرد.

همچنين از نسل اسحاق، ابوعبدالله الشريف، معروف به نعمت، محمد بن حسن بن اسحاق بن حسين بن اسحاق بن امام موسي كاظم(عليه السلام) است كه شيخ صدوق، كتاب «من لايحضره الفقيه» را براي او تأليف كرده و اين مطلب را در مقدمه كتابش، آورده است.[38]

افزون‌بر اين مزار، زيارتگاه‌هاي ديگري نيز در ايران، به اسحاق بن موسي(عليه السلام)، منسوب است كه مشهورترين آنها در ساوه[39]، گرگان[40] و محلات[41] مي‌باشد. با توجه به تصريح مورخان به وفات اسحاق در مدينه، در صحت انتساب همه اين زيارتگاه‌ها به وي، ترديد وجود دارد و درباره اشخاص مدفون در آنها، به تفصيل، در دانشنامه بقاع متبركه، سخن گفته شده است.

اما درباره شخص مدفون در بقعه ميان عوجه و تكريت عراق، دو احتمال وجود دارد: به يك احتمال، نسب اين شخص، اسحاق بن موسي بن اسحاق بن حسين بن اسحاق بن امام موسي كاظم(عليه السلام) و به احتمال ديگري، اسحاق بن موسي بن اسحاق ابن ابراهيم العسكري بن موسي بن ابراهيم المرتضي، فرزند امام موسي كاظم(عليه السلام) است.[42] البته شخص اول، جد سادات مرو بوده و شخص دوم نيز، به گفته ابن طباطبا، در نيشابور سكونت داشته است.[43] بنابراين هويت شخص مدفون در اين بقعه، بر ما مجهول است و اين بدان معنا نيست كه اين بقعه، اعتبار ندارد. بلكه تاكنون نسب شريفش، بر ما مخفي مانده است.

180. مزار امامزاده محمد عابد بن موسي(عليه السلام)

اين زيارتگاه، نزديك شهر «دور»، واقع در حدود چهل كيلومتري شمال شهر سامرا قرار دارد و به امام محمد دوري، شناخته مي‌شود و به محمد بن امام موسي كاظم(عليه السلام)، معروف به «محمد عابد»، منسوب است. اما در صحت اين انتساب، ترديد وجود دارد. زيرا زيارتگاه‌هاي ديگري نيز به محمد عابد، منسوب است كه مشهورترين آنها زيارتگاه وي در شيراز مي‌باشد. (تصوير شماره 289)

اين زيارتگاه، از آثار تاريخي برجسته دوره اسلامي در شمال عراق و قدمت آن، از قرن پنجم هجري است. ساختمان آن، به شكل اتاق مربع مرتفعي از خشت و گل و داراي گچ‌بري‌هاي زيبايي است. گنبد بنا، به شكل مضرّس و در پنج رج و به ارتفاع حدود 75/2 متر مي‌باشد. بر ساقه آن، يك لوح سنگي، حاوي كتيبه‌اي به خط كوفي غيرمنقوط، وجود دارد كه مدفون در اين زيارتگاه را محمد بن امام موسي كاظم(عليه السلام) يا در واقع همان محمد عابد، معرفي كرده است. متن اين كتيبه، چنين مي‌باشد:

بسم الله الرحمن الرحيم. هذا المسجد المبارك تربة الامام ابوعبدالله محمد بن موسى بن جعفر بن علي بن الحسين بن علي بن ابي‌طالب صلوات الله عليهم اجمعين وهو موضع رحمة الله من زاره وأسعده.

همچنين كتيبه ديگري نيز در اين بنا، وجود دارد كه نشان مي‌دهد اين زيارتگاه، به دستور امير شرف‌الدوله مسلم بن قريش عُقيلي (مقتول در 478ه‍ .ق) از امراي شيعه ناحيه جزيره، ساخته شده است.

محيي‌الدين بن علي بكري در سفرنامه خود (از سال 1139ه‍ .ق) مي‌نويسد: «به روستايي به نام دور رسيدم كه در آنجا، مزار سيد محمد، از فرزندان امام موسي كاظم(عليه السلام) قرار دارد». او سپس اين اشعار را مي‌سرايد:[44]

در كتاب «جامع الانوار»، درباره محمد دوري، چنين آمده است:

شيخ محمد دوري كه نسبش به امام موسي كاظم(عليه السلام) مي‌رسد، از بزرگان مشايخ بود. او داراي اشارات غريب و كرامات عجيبي بود و در روستاي دور، از روستاهاي بغداد در فاصله چهار فرسخي «سرّ من رأي» (سامرا)، وفات يافت و قبر وي در آنجا، آشكار و محل زيارت است.[45]

برخي از پژوهشگران عراقي، از جمله يونس السامرائي، احتمال داده‌اند كه اين زيارتگاه، مدفن يكي از رجال قرن چهارم هجري، به نام ابوالطيب محمد بن فرّخان ابن روزبه دوري (زنده در 359ه‍ .ق) است[46] كه خطيب بغدادي در تاريخ خود، مختصري از زندگي‌نامه وي را آورده است.[47]

پيش از بررسي اين ادعا، لازم است اشاره كنيم كه «دور» در گذشته، بر جاهاي متعددي اطلاق مي‌شده و ياقوت حموي، هفت مكان را به اين نام، مشخص كرده است. يكي از مكان‌ها، «دور تكريت» بوده كه بين سامرا و تكريت، قرار داشته است. مكان ديگر، «دور عربايا» بوده كه آن هم، بين سامرا و تكريت قرار داشته و به «سامرا» دور شناخته مي‌شده است[48] و ابوالطيب محمد بن فرّخان دوري، منسوب به همين دور، بوده است.[49]

بنابراين، همان‌گونه كه باستان‌شناس عراقي، علاءالدين احمد العاني نيز اشاره كرده است[50]، با توجه به انتساب ابوالطيب دوري به دور سامرا كه در فاصله كمي از سامرا قرار داشته است، نمي‌توان اين زيارتگاه را كه در واقع، در «دور تكريت» قرار دارد، مدفن شخص ياد شده دانست.

بنابراين بايد چنين فرض نمود كه اين قبر در اصل، منسوب به فرزند امام هفتم(عليه السلام) يا مدفن يكي از نوادگان وي، بوده است كه امير شرف‌الدوله مسلم بن قريش، با هدف بزرگداشت و احترام ايشان، اين زيارتگاه را آنجا ساخته است.

گفتني است كه هرتسفلد، باستان‌شناس آلماني و عادل عبود، باستان‌شناس عراقي، اشاره كرده‌اند كه جنازه مسلم بن قريش را كه در شهر حلب، دفن شده بود، مدتي پس از قتل وي، به «دور» منتقل كردند و در اين زيارتگاه، به خاك سپردند.[51] اما به‌طور قطع، نمي‌تواند اين ادعا درست باشد؛ زيرا ابن‌عديم كه هريك از هرتسفلد و عادل عبو، ادعاي خود را به سخن وي مستند كرده‌اند، به صراحت بيان كرده است كه جنازه مسلم بن قريش را در سال 650ه‍ .ق، از آرامگاه وي در حلب، به آستانه امام حسن عسكري(عليه السلام) در سامرا، منتقل كردند[52] بنابراين ادعاي دو باستان‌شناس مذكور، نمي‌تواند صحيح باشد.

محمد عابد كيست؟

طبق منابع تاريخي، كتب انساب و رجال، محمد عابد، احمد و حمزة بن موسي(عليه السلام)، از يك مادر، به نام ام‌احمد مي‏باشند.[53] از بررسي برخي متون به‌جاي مانده، مشخص مي‏گردد كه سيد محمد عابد(عليه السلام)، پنهاني به كتابت قرآن، مشغول بود و از همين روش، بندگان زيادي را آزاد كرد و به سبب عبادت بسيار، به محمد عابد شهرت يافت.

شيخ مفيد از هاشميه، كنيز رقيه، دختر امام كاظم(عليه السلام)، درباره وي چنين نقل مي‌كند: محمد بن موسي(عليه السلام)، همواره با وضو بود و بسيار نماز مي‌خواند. او شب‌ها، مشغول نماز بود و چون از نماز، فارغ مي‌شد، لحظاتي استراحت مي‌كرد و دوباره برمي‌خاست و مشغول نماز مي‌شد و سپس اندك زماني استراحت مي‌كرد. او تا صبح، اين كار را تكرار مي‌نمود. هيچ‌گاه او را نديدم؛ مگر اين كلام خداوند را به ياد مي‌آوردم: (كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ)؛ «آنها كمي از شب را مي‌خوابيدند». (ذاريات: 17)[54]

درباره چگونگي وفات محمد عابد، در منابع اصيل و متقدم، سخني به ميان نيامده است. اما در برخي منابع متأخر، به شهادت وي در شيراز، در جريان قيام احمد بن موسي(عليه السلام)، اشاره شده است؛ چنان‌كه در برخي از اين منابع، آمده است: احمد بن موسي(عليه السلام)، برادر امام رضا(عليه السلام)، چون از حيله مأمون آگاه شد، به همراه سه هزار ـ و به روايتي دوازده هزار ـ تن از بغداد (مدينه)، قيام كرد. كارگزار مأمون در شيراز، به نام قتلغ‏خان، به امر خليفه با او به مقابله برخاست و پس از كشمكش‏هايي، او و برادرش محمدعابد و يارانشان را به شهادت رسانيد.[55]

برخي منابع نيز از درگذشت وي، به مرگ طبيعي حكايت دارند؛ چنان كه صاحب شب‏هاي پيشاور مي‏نويسد: «جناب سيد امير محمد عابد كه در گوشه انزوا اشتغال به عبادت داشت، به اجل طبيعي از دنيا رفت».[56]

181. مقبره شيخ رياح

در منطقه جلام در شرق سامرا، گنبدي وجود دارد كه به شيخ رياح شهرت دارد و درباره شخص مدفون در آن، اطلاعي در دست نيست. تنها نويسنده كتاب تاريخ سامرا احتمال داده است كه صاحب اين مزار، رياح بن حارث بن ربيعه، از ياران امام علي(عليه السلام) باشد كه در برخي كتب رجال شيعه، به وي اشاره شده است.[57] البته نام اين شخص در منابع، به اختلاف، به‌صورت رباح يا رياح ضبط شده است.

«برقي» در رجال خود، رياح و برادرش عبدالله، فرزندان حرث از قبيله بكر بن وائل را در شمار اصحاب اميرمؤمنان(عليه السلام)، ذكر كرده است.[58] فيروزآبادي نيز ذيل ماده «روح»، از وي به نام رياح بن حرث، ياد كرده و او را از تابعان دانسته است.[59]

صاحب تاريخ بغداد نيز از شخصي به نام رياح بن حارث نام برده كه قابل انطباق بر همين شخص است و درباره‌اش نوشته است كه او، از علي(عليه السلام) و حسن بن علي(عليه السلام) و سعيد بن زيد، حديث شنيده و صدقة بن مثني، حسن بن حكم نخعي، حرملة بن قيس و ديگران، از وي حديث نقل كرده‌اند. گفته مي‌شود كه او، دو بار با عمر بن خطاب، به حج رفت. سپس در ادامه از وي، بخشي از خطبه امام حسن مجتبي(عليه السلام) را در مدائن، نقل كرده است.[60]

به هرحال، در منابع تاريخي، درباره محل وفات و دفن ايشان، اطلاعي در دست نيست و نظر صاحب تاريخ سامرا تنها حدس و گمان است و درباره انتساب مزار شيخ رياح به اين شخص نمي‌توان با قاطعيت سخن گفت.

182. مقبره غريب بن مقن (سيد غريب)

حدود هفتاد كيلومتري شمال بغداد، در غرب راه‌آهن بغداد به سامرا و قبل از ايستگاه بلد، مزاري وجود دارد كه نزد اهالي، به نام مزار «سيد غريب»،
 شناخته مي‌شود.

درباره نام و نسب شخص مدفون در اين مزار، آگاهي دقيقي وجود ندارد. اما برخي از پژوهشگران، معتقدند كه مدفون در اين مزار، غريب بن محمد بن مقن، از رجال سياسي و امراي شيعه مذهب عراق، در اوايل قرن پنجم هجري است كه در منابع از وي، بيشتر با نام «غريب بن مقن»، ياد شده است. كنيه وي، ابوسنان و لقبش، سيف‌الدوله بود

 

 
[1]. وقعة صفين، ص441.

 

[2]. دائرةالمعارف تشيع، ج1، ص268.

 

[3]. تاريخ مدينة سامراء، ص130؛ مراقد المعارف، ج1، صص 37 و 38.

 

[4]. تنقيح المقال في علم الرجال، ج16، ص195؛ مراقد المعارف، ج1، ص229.

 

[5]. رجال الطوسي، صص177 و 333؛ رجال النجاشي، ص126.

 

[6]. براي نمونه، ر.ك: رجال النجاشي، ص126؛ الفهرست، ص44. براي تفصيل بيشتر، ر.ك: تنقيح المقال، ج16، صص 189 و 191.

 

[7]. اختيار معرفة الرجال، ص216.

 

[8]. همان، ص217.

 

[9]. دانشنامه جهان اسلام، «جميل بن درّاج»، مجتبي الهي خراساني، ج10، ص787.

 

[10]. معجم رجال الحديث، ج5، صص 124 و 125.

 

[11]. دانشنامه جهان اسلام، مجتبي الهي خراساني، ج10، ص787.

 

[12]. رجال نجاشي، ص217.

 

[13]. زندگي‌نامه نوح بن دراج، در فصل كربلاي همين كتاب، به تفصيل بيان شد.

 

[14]. تاريخ مدينة سامراء، ج3، ص132.

 

[15] معجم المراقد والمزارات في العراق، ص119.

 

[16]. تنقيح المقال في علم الرجال، ج16، ص195.

 

[17]. تاريخ مدينة سامراء، ج3، ص132.

 

[18]. معجم المراقد والمزارات في العراق، صص 119 و 120.

 

[19]. القلعة، «ناحيه آمرلي، تشغل السياسيين علي اختلاف توجهاتهم وتدفع ضريبة خلافاتهم»، قاسم البياتي، العدد 338.

 

[20]. معجم المراقد والمزارات في العراق، صص 73 و 74.

 

[21]. دليل العتبات والمراقد في العراق، ص121؛ المشاهد المشرفة، ج1، ص132.

 

[22]. عمدة الطالب، ص261؛ النفحة العنبرية، ص91.

 

[23]. المجدي، ص118.

 

[24]. الارشاد، ج2، ص244؛ المجدي، ص118؛ عمدة الطالب، ص262؛ النفحة العنبرية، ص92.

 

[25]. منتهي الآمال، ج2، ص367.

 

[26]. رجال طوسي، ص369؛ معجم رجال الحديث، ج3، ص70؛ تنقيح المقال، ج1، ص122.

 

[27]. جامع الرواة، ج1، ص117.

 

[28]. تحليلي از زندگاني امام موسي كاظم(عليه السلام)، ج2، ص457.

 

[29]. اعيان الشيعة، ج3، ص28؛ بحار الانوار، ج48، صص 285 و 303 و ج49، ص146.

 

[30]. آرامگاه‌هاي خاندان پاك پيامبر9، صص 277 و 278.

 

[31]. المجدي، ص118؛ النفحة العنبرية، ص92.

 

[32]. سر السلسلة العلوية، ص38.

 

[33]. تهذيب الانساب، ص17؛ المجدي، ص118؛ الاصيلي، ص191؛ عمدة الطالب، صص 267 و 282.

 

[34]. التذكرة، ص133.

 

[35]. مقاتل الطالبيين، ص541؛ منتهي الآمال، ج2، ص367.

 

[36]. تهذيب الانساب، ص170؛ عمدة الطالب، ص141.

 

[37]. النفحة العنبرية، ص92.

 

[38]. تحفة العالم في شرح خطبة المعالم، ج2، ص34؛ الاصيلي، صص 191 و 192.

 

[39]. نزهة القلوب، ص306؛ گنجينه آثار قم، ج2، ص137.

 

[40]. بناهاي تاريخي و اماكن باستاني ايران، ص191؛ بناهاي آرامگاهي، ص152؛ دائرةالمعارف تشيع، ج2، ص412.

 

[41]. گنجينه آثار قم، ج2، صص 44 و 47؛ دائرةالمعارف تشيع، ج3، ص357.

 

[42]. معجم المراقد والمزارات في العراق، ص74.

 

[43]. منتقلة الطالبية، ص336.

 

[44]. معجم المراقد والمزارات في العراق، ص371.

 

[45]. جامع الانوار في مناقب الاخيار، ص596.

 

[46]. ر.ك: المشاهد ذات القباب المخروطة في العراق، ص45 (به نقل از تاريخ الدور تأليف يونس السامرائي).

 

[47]. تاريخ بغداد، ج4، صص 281 و 282. خطيب بغدادي در شرح حال وي آورده است: محمد بن فرّخان بن روزبه، ابوالطيب دوري، از دور سامرا و معروف به فرُّخاني است. او به بغداد آمد و با صوفيان و اهل حديث نشست و برخاست داشت.
 در بغداد، به نقل از پدرش و ابوخليفه فضل بن حباب و ديگران، احاديث ناشناخته‌اي را روايت مي‌كرد و در نقل حديث، ثقه و مورد اطمينان نبود. او همچنين با تعدادي از صوفيان، مانند جنيد، ابن عطاء و حريري، ديدار داشت و از آنان، حكايت‌هاي صوفيانه‌اي را نقل مي‌كرد.

 

[48]. معجم البلدان، ج2، ص481.

 

[49]. همان؛ تاريخ بغداد، ج4، صص281 و 282. خطيب بغدادي از دور سامرا، به نام «دور عربان»، ياد كرده است.

 

[50]. المشاهد ذات القباب المخروطة في العراق، ص45.

 

[51]. ر.ك: المشاهد ذات القباب المخروطة في العراق، ص46.

 

[52]. ر.ك: اعلام النبلاء بتاريخ حلب الشهباء، ج1، ص315.

 

[53]. ر.ك: اختيار معرفة الرجال، ص294؛ جامع الانساب، ص77؛ منظومه نخبة المقال، ص14؛ عمدة ‏الطالب فى انساب
آل ابى‌طالب، ص197؛ الارشاد، ج2، ص434.

 

[54]. الارشاد، ج2، ص245.

 

[55]. قيام سادات علوى، ص169؛ اعيان الشيعه، ج11، ص286؛ مدينة الحسين، ص91؛ حياة الامام موسى بن جعفر، ج2، ص313؛ زندگى سياسى هشتمين امام حضرت على بن موسى الرضا(عليه السلام)، سيد جعفر مرتضي، ص214.

 

[56]. شب‏هاى پيشاور، ص122.

 

[57]. تاريخ مدينة سامراء، ج3، ص139.

 

[58]. رجال البرقي، صص47 و 48.

 

[59]. القاموس المحيط، الفيروزآبادي، ص221.

 

[60]. تاريخ بغداد، ج9، ص412.

 


| شناسه مطلب: 85139







نظرات کاربران