مسجد الحرام مسجد الحرام مسجد الحرام بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
مسجد الحرام مسجد الحرام مسجد الحرام مسجد الحرام مسجد الحرام

مسجد الحرام

مسجد الحرام 1.    کلیات  مسجد الحرام قدیمی ترین و معروفترین مسجد در تاریخ اسلام است؛ از آنجا که کعبه معظمه، بیت الله الحرام نامیده شده، این عبادتگاه هم مسجد الحرام نام گرفت. این مسجد مبدأ معراج پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم بوده اس

مسجد الحرام
1.    كليات 
مسجد الحرام قديمي ترين و معروفترين مسجد در تاريخ اسلام است؛ از آنجا كه كعبه معظمه، بيت الله الحرام ناميده شده، اين عبادتگاه هم مسجد الحرام نام گرفت. اين مسجد مبدأ معراج پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم بوده است. 
امام صادق عليه السلام فرمودند: «هرگاه وارد مسجد الحرام ميشويد، با پاى برهنه و با خشوع وارد شويد.»
مسجد الحرام‏ همواره مقدس بوده است. از حَزْوَرَه كه در جنوب آن است تا مسيل اجياد و مسعى امتداد دارد. در اطراف آن ديوار يا نرده‏اى نبود بلكه كوي هاى عشاير و خانه ‏هاى برخى از متنفدين بود. معلوم است كه متنفدين از حد خود تجاوز كرده و جلوتر مى ‏آمدند و اين امر سبب تنگى مسجد شده بود، به گونه‏ اى كه ميان ديوار مسجد و مقام اندكى فاصله بود ديوارهايى كه خاص خودش باشد نداشت، ديوارهايش همان ديوارهاى مردم بود. البته بين خانه ‏ها درهايى بود كه مردم از اطراف بدان داخل مى ‏شدند.
به هنگام ظهور اسلام اين صحن تنها مسجد مكه بود. مسلماً براى نمازگزاران، فراخ جايى نبود. اين امر سبب شد كه برخى از خلفا خانه‏ هاى اطراف را بخرند و بر مسجد بيفزايند.
2.    موقعيت
در ميان كوه‏هاى مكه، وادى ابراهيم، وادى ‏اى نسبتًا طولانى است كه مسجد الحرام‏ در ميانه آن قرار گرفته و در واقع، مسير و مَسيلى است كه آب باران قسمت بالاى مكه يا مَعْلاة، و حتى فراتر از آن (دامنه كوه حرا) را به سمت حَجون و از آنجا به سمت مسجد و سپس مَسْفله در اين سوى مسجد الحرام‏، به سمت اجْياد منتقل مى ‏كرده است. اين مهم‏ترين وادى مكه است كه از آن به عنوان وادى رئيسى ياد مى ‏شود. بيشتر محلات قديمى مكه در اطراف همين وادى ساخته شده است.
3.     فضيلت مسجدالحرام
-    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: محترم‏ترين، محبوب‏ترين و گرامى‏ترينِ مساجد نزد خداوند متعال، مسجد الحرام است.
-    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: برترى مسجد الحرام بر مسجد من، همچون برترى مسجد من بر مساجد ديگر است.
-    صحيح البخارى- به نقل از ابو ذر-: به پيامبر خدا گفتم: كدام مسجد، اوّل، بنا نهاده شده است؟ فرمود: «مسجد الحرام». گفتم: سپس كدام؟ فرمود: «مسجد الأقصى‏». گفتم: فاصله ميان اين دو، چه مقدار بود؟ فرمود: «چهل سال» و سپس فرمود: «هر كجا كه نماز، تو را دريافت (وقت آن رسيد)، نماز بخوان، كه زمين براى تو مسجد است».
-    رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:«يك نماز در مسجدالحرام برابر با صدهزار نماز است و يك نماز در مسجد من هزار نماز است و در بيت ‏المقدس هزار نماز است»
-    درباره بهترين مكان نماز، روايات متفاوتى است، ولى اكثر آنها اشاره به «حطيم» دارند. ابوبلال مكى مى ‏گويد: امام صادق عليه السلام را ديدم كه ‏طواف كرد و بين باب و حجرالاسود دو ركعت نماز خواند، از ايشان پرسيدم: چرا در اين موضع نمازگزارديد؟  امام عليه السلام فرمود: «اين محلى است كه آدم توبه كرد و خدا توبه او را پذيرفت.»
-    اميرمؤمنان عليه السلام مسجدالحرام را يكى از كاخ ‏هاى بهشت در دنيا دانسته، فرمود: «أَرْبَعَةٌ مِنْ قُصُورِ الْجَنَّةِ فِي الدُّنْيَا؛ الْمَسْجِدُ الْحَرَامُ، وَ مَسْجِدُ الرَّسُولِ صلى الله عليه و آله وَ مَسْجِدُ بَيْتِ الْمَقْدِسِ، وَ مَسْجِدُ الْكُوفَةِ»؛ «چهار مكان است كه از قصرهاى بهشت در دنياست: مسجدالحرام، مسجد پيامبر، مسجد بيت‏ المقدس و مسجد كوفه.»
-    پيامبر صلى الله عليه و آله فقط در مسجدالحرام رحل اقامت مى ‏افكند و مسجدالحرام مأمن و پناهگاه مسلمين و مؤمنان است. 
-    پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «هركس در مسجدالحرام يك نماز واجب بخواند، خداوند همه نمازهايى را كه از روز وجوب نماز بر او، خوانده است و همه نمازهايى را كه تا زمان مرگ مى ‏خواند، به بركت اين نماز از او قبول مى‏ كند.» 
-    امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: «در اين مسجد نماز و دعا زياد بخوانيد. آگاه باشيد كه براى هر بنده روزى ‏اى است كه به ‏سوى او سوق داده مى ‏شود.» منظور اين است كه در مكه خيلى دنبال كسب و كار نباشيد؛ در پى دعا و نماز باشيد چراكه روزى شما تضمين شده است.
4.    آداب ورود به مسجد الحرام‏
-    امام صادق عليه السلام در اين زمينه فرمود: «هر گاه حاجى يا عمره ‏گزار به مكه وارد شد، ابتدا وسايل خود را مستقر سازد سپس آهنگ‏ مسجد الحرام كند.» 
-    عمران حلبى مى‏ گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم آيا زنان هنگام رفتن كنار كعبه غسل كنند؟ حضرت فرمود: آرى، همانا خداوند متعال مى ‏فرمايد: أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ.
-    پس از آن كه حاجى وارد مكه شد، براى آن‏كه بتواند مناسك و اعمال خود را به خوبى و با كمال توجه و با حال خضوع و خشوع انجام دهد، بهتر آن است كه ابتدا به محل استقرار خود رفته، وسايل و اسباب سفر را مستقر و پس از رفع خستگى غسل كند، سپس وضو بگيرد و به طرف مسجد الحرام حركت كند.
-     مستحب است حاجى هنگام ورود به مسجد الحرام، از باب بنى شيبه وارد شود. اين باب پيشتر پشت مقام ابراهيم قرار داشته كه در تصاوير قديمى مسجد الحرام مشخص است ليكن هم اكنون نشانى از آن باقى نمانده است. دليل اين عمل مستحبى را امام صادق عليه السلام اين‏چنين بيان فرموده ‏اند: «بت هُبَل را كه امير مؤمنان، على عليه السلام هنگام بالا رفتن بر دوش رسول خدا صلى الله عليه و آله از بام كعبه به زمين انداخت، در باب بنى شيبه دفن كردند و از اين رو، ورود به مسجد الحرم از اين در سنت شد.» هُبل بزرگترين بُتى بوده كه اعراب جاهلى آن را مى ‏پرستيدند. معناى اين سخن آن است كه هر حاجى هنگام ورود به مسجد الحرام بايد بت‏ها را زير پا گذاشته و سپس وارد شود.
-    امام باقر عليه السلام عليه السلام فرمود: هر گاه به مسجد الحرام وارد شدى و مقابل حجر الاسود رسيدى، بگو: «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللهِ وَ كَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ وَ بِاللّاتِ وَالْعُزَّى وَ بِعِبَادَةِ الشَّيْطَانِ وَ بِعِبَادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعَى مِنْ دُونِ اللهِ». 
«شهادت مى ‏دهم كه جز خداوند يكتا معبودى وجود ندارد و شهادت مى ‏دهم كه محمد صلى الله عليه و آله بنده و رسول خدا است، به خدا ايمان آوردم و به طاغوت ولات و عُزَّى و پرستش شيطان و هر كه جز خدا پرستش شود كفر ورزيدم.» سپس به حجر الأسود نزديك و (اگر امكان استلام حجر الأسود به راحتى وجود داشت) آن را با دست راست لمس كن و بگو: «بِسْمِ اللهِ و اللهُ أَكْبَرُ، اللَّهُمَّ أَمَانَتِي أَدَّيْتُهَا وَ مِيثَاقِي تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ عِنْدَكَ لِي بِالْمُوَافَاةِ». 
«به نام خدا، وخداوند بزرگتر از آن است كه به وصف درآيد، بار خدايا! اين امانت من است كه آن را ادا نمودم و پيمان من است كه‏ به آن وفا نمودم، براى آن كه نزد تو شهادت دهد كه من به پيمان خود وفا دارم.»
-    معاوية بن عمار نيز از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه: هنگام ورود به مسجد الحرام، با پاى برهنه و با آرامش و وقار و خشوع داخل شو. 
-    همچنين فرمود: «كسى كه با خشوع وارد مسجد الحرام شود، خداوند اگر بخواهد او را مى‏ آمرزد.» از آن حضرت پرسيدم: خشوع چيست؟ فرمود: آرامش قلب. با تكبر و خود بزرگ بينى وارد مشو، پس هر گاه به در مسجد رسيدى بايست و بگو: «السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ، السَّلامُ عَلَى أَنْبِيَاءِ اللهِ وَ رُسُلِهِ السَّلامُ عَلَى إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ الرَّحْمَنِ، السَّلامُ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ». 
«سلام و درود و رحمت خدا بر تو اى پيامبر. به نام خدا و به يارى خدا و از خدا و آن‏چه خدا بخواهد. و درود و سلام بر پيامبران و رسولان خدا، سلام بر رسول خدا، سلام بر ابراهيم وحمد و سپاس مخصوص خداوند جهانيان است.» 
و پس از آنكه داخل مسجد شدى دو دست خود را بالا بياور و رو به كعبه كن و بگو: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فِي مَقَامِي هَذَا، فِي أَوَّلِ مَنَاسِكِي، أَنْ تَقْبَلَ تَوْبَتِي وَ أَنْ تَجَاوَزَ عَنْ خَطِيئَتِي وَ تَضَعَ عَنِّي وِزْرِي، الْحَمْدُ للهِ الَّذِي بَلَّغَنِي بَيْتَهُ الْحَرَامَ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا بَيْتُكَ الْحَرَامُ، الَّذِي جَعَلْتَهُ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً مُبَارَكاً وَ هُدًى لِلْعَالَمِينَ، اللَّهُمَّ إِنِّي عَبْدُكَ وَ الْبَلَدُ بَلَدُكَ وَ الْبَيْتُ بَيْتُكَ، جِئْتُ أَطْلُبُ رَحْمَتَكَ وَ أَؤُمُّ طَاعَتَكَ، مُطِيعاً لِأَمْرِكَ، رَاضِياً بِقَدَرِكَ، أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ الْمُضْطَرِّ إِلَيْكَ الْخَائِفِ لِعُقُوبَتِكَ، اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ وَمَرْضَاتِكَ». 
«بار خدايا! همانا من در اين مكان و در آغاز مناسك خود، از تو مى‏ خواهم توبه مرا بپذيرى و از خطاهايم درگذرى و بار گناهم را فرو نهى و سپاس خداوندى را كه مرا به بيت حرام خود رساند، بار خدايا! شهادت مى ‏دهم كه اين خانه، خانه حرام تو است، كه آن را محل اجتماع مردم و مركزى امن و هدايت‏گر جهانيان قرار دادى. بار خدايا! من بنده تو هستم، شهر، شهرتو و خانه، خانه تو است، تو را اراده كرده‏ ام، به سوى تو آمده ‏ام و رحمت تو را مى ‏طلبم و طاعت تو را اراده كرده ‏ام، فرمانبردار امر تو هستم و راضى به تقدير تو و از تو درخواست مى‏ كنم درخواست بيچاره مضطرى كه ازعقوبت تو در هراس است. بار خدايا! درهاى رحمتت را به سوى من بگشاى و مرا در مسير بندگى خود و آنچه موجب خشنودى تو است به كار گير.»
-    السنن الكبرى- به نقل از عطاء-: مُحرِم، از هر جا كه خواست، وارد شود. پيامبر صلى الله عليه و آله از بنى شيبه وارد شد و از درِ بنى مخزوم به سمت صفا خارج گشت.
-    كشف الغمّة- به نقل از افلح، غلام امام باقر عليه السلام-: با امام باقر عليه السلام براى حج بيرون شديم. چون وارد مسجد الحرام شد، صدايش به گريه بلند شد. گفتم: پدر و مادرم فدايت! مردم نگاهت مى ‏كنند. كمى آهسته ‏تر! فرمود: «واى بر تو، اى افلح! چرا نگريم؟ شايد خداى متعال با نظر رحمت، به من بنگرد و با اين نگاه، فردا نزد او رستگار شوم» و سپس طواف كرد. آن گاه نزد مقام آمد و ركوع كرد و چون سر از سجده برداشت، آن قدر اشك ريخته بود كه سجده‏ گاهش خيس شده بود.
-    كشف الغمّة- به نقل از نضر بن كثير-: من و سفيان، خدمت امام صادق عليه السلام رسيديم. گفتم: به بيت الله الحرام مى ‏روم. مرا دعايى بياموز. فرمود: «هر گاه به حرم رسيدى، دست خود را بر ديوار بگذار و بگو:" اى سبقت گيرنده بر فوت! اى شنواى صوت! اى آن كه پس از مرگ، استخوان را با گوشت مى ‏پوشانى!» و آن گاه هر چه خواستى، دعا كن».
اگر حاجيان با رعايت اين آداب وارد مسجد الحرام شوند و در انجام مناسك خود، عبوديت خدا را تمرين و عاشقانه اعمال حج را انجام دهند، به يقين تأثير شگرفى در آنان ايجاد واز ثمرات حج بهره ‏مند خواهند شد.
5.    ادب حضور در مسجدالحرام
متأسفانه گاهى مشاهده مى ‏شود كه حاجيان در مسجد الحرام‏ پشت به كعبه نشسته و با دوستان خود گفتگو مى ‏كنند، اين نه تنها خلاف سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله است بلكه حاجيان را از ثواب نگاه به كعبه نيز محروم مى ‏كند.
6.    فضيلت نماز گزاردن در مسجد الحرام‏
-    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: يك نماز در مسجد من، برتر از هزار نماز در مساجد ديگر است، مگر مسجد الحرام. و يك نماز در مسجد الحرام، از صد هزار نماز در مساجد ديگر، برتر است.
-     امام باقر عليه السلام: هر كس در مسجد الحرام يك نماز واجب بخواند، خداوند همه نمازهايى را كه از روز واجب شدن نماز بر او، خوانده است و همه نمازهايى را كه تا زمان مرگ مى‏ خواند، از او قبول مى‏ كند.
-    امام صادق عليه السلام: در اين مسجد (مسجد الحرام)، نماز و دعا زياد بخوانيد. آگاه باشيد كه براى هر بنده، روزى ‏اى است كه به سوى او سوق داده مى ‏شود.
-    احمد بن محمّد بن ابى نصر-: از امام رضا عليه السلام پرسيدم: كسى نماز را در خانه ‏اش در مكّه به جماعت بخواند، افضل است، يا در مسجد الحرام به تنهايى بخواند؟ فرمود: «به تنهايى». 
-    عيون أخبار الرضا عليه السلام- به نقل از موسى بن سلام-: امام رضا عليه السلام عمره انجام داد. چون با كعبه وداع كرد و به درِ حنّاطين رسيد كه از آن جا خارج شود، در محوّطه مسجد، پشت كعبه ايستاد. سپس دستانش را بلند كرد و دعا نمود. آن گاه به ما توجّه كرد و فرمود: «چه جاى خوبى است براى حاجت بردن به نزد او! نماز در آن، برتر از شصت سال نماز در جاى ديگر است» و يا فرمود: «برتر از شصت ماه».
7.    بهترين مكان‏هاى مسجد الحرام
مسجدالحرام حرمت و عظمتى وصف ناشدنى دارد، اما تمامى مكان‏هاى آن يكسان و برابر نيست، بلكه بعضى مواضع مسجد نسبت به ديگر جاها رجحان و برترى دارد. روايات در اين زمينه محل‏هاى متفاوتى را بيان كرده ‏اند.
-    ابوحمزه ثمالى از امام سجاد عليه السلام سؤال مى ‏كند كه كدام بقاع از مسجد افضل است؟ امام عليه السلام مى ‏فرمايد: «بهترين بقاع مسجدالحرام مابين ركن و مقام است». البته ركن در روايات معمولًا به دو محل اطلاق مى‏ شود: گاهى به حجرالاسود و گاهى به ركن يمانى ولى باتوجه به روايات ديگر احتمالًا مراد از ركن در اين حديث همان حجرالاسود باشد. 
-    ابوعبيده همين سؤال را از امام صادق عليه السلام مي ‏پرسد، امام عليه السلام در پاسخ مى‏ فرمايد: «نماز و دعا در تمام مسجد خوب است، اما بهترين محل مسجد بين باب و حجرالاسود است.» براين اساس افضل بقاع مسجدالحرام محدوده حطيم مى ‏باشد، چنان‏كه امام صادقعليه السلام در حديثى ضمن اشاره به همين مطلب مى‏ فرمايد: «همانا بافضيلت ‏ترين مكان‏ها روى زمين حطيم است».
-    مَيسِر، در بيان سؤالاتى كه امام باقرعليه السلام از اصحاب خود پرسيد: امام عليه السلام فرمود: «آيا مى ‏دانيد كدام قطعه زمين، در نزد خداوند بامنزلت ‏تر است؟». هيچ يك از ما پاسخى نگفت. خود ايشان، پاسخ خود را چنين داد: «آن، مكّه است كه خداوند، آن را به عنوان حرم خويش، پسنديده و خانه خود را در آن قرار داده است» و سپس فرمود: «آيا مى ‏دانيد كه در نزد خداوند، حرمتِ كدام مكان مكّه، بيشتر است؟». كسى از ما چيزى نگفت. باز ايشان خود، پاسخ را چنين فرمود: «آن، مسجد الحرام‏ است» و سپس پرسيد: «آيا مى‏ دانيد حرمتِ كجاى مسجد الحرام، بيشتر است؟». كسى از ما پاسخ نداد. خود ايشان فرمود: «ميان ركنِ حجر الأسود و مقام ابراهيم و درِ كعبه. اين جايگاه، حَطيم اسماعيل است. آن، جايى است كه اندك گوسفندانش را غذا مى ‏داد و در آن، نماز مى ‏خواند». 
-    ابو عُبَيده-: از امام صادق عليه السلام پرسيدم: آيا نماز در همه جاى حرم، يكسان است؟ فرمود: «اى ابو عبيده! نماز در همه جاى مسجد الحرام، يكسان نيست. چگونه در همه جاى حرم، يكسان باشد؟». پرسيدم: پس كدام جايش برتر است؟ فرمود: «ميان درِ كعبه و حجر الأسود».
-    امام صادق عليه السلام: اگر برايت فراهم شد كه همه نمازهاى واجب و غير واجب را در حَطيم بخوانى، بخوان؛ چرا كه برترين جاى نقطه روى زمين است.
-     زراره-: از امام عليه السلام پرسيدم: مردى در مكّه نماز مى‏ خوانَد. رو به قبله مى ‏ايستد؛ ولى مقام ابراهيم را پشت سر خود قرار مى ‏دهد. فرمود: «اشكالى ندارد. مى ‏تواند هر جاى مسجد نماز بخواند، جلوى مقام يا پشت آن، و بهترين جا، حَطيم و حِجر و كنار مقام است و حَطيم، مقابل درِ كعبه است».
-     حسن بن جَهم-: از امام رضا عليه السلام پرسيدم: كدام جاى مسجد الحرام براى نماز خواندن، برتر است؟ فرمود: «حَطيم، ميان حجر الأسود و درِ كعبه». گفتم: در مرتبه بعد، كجا برتر است؟ فرمود: «كنار مقام ابراهيم». پرسيدم: در مرتبه بعد، كجا؟ فرمود: «داخل حِجر». پرسيدم: پس از آن، كجا؟ فرمود: «هر جا كه به كعبه نزديك‏تر باشد».
8.    محرمات مسجدالحرام
ورود اشخاص با حالت جنابت و همچنين ورود بانوان در ايام عادت به داخل مسجد الحرام‏ و مسجد النبى حرام است و بايد پس از برطرف شدن عذر و انجام غسل وارد اين دو مكان شوند و يا آنكه اقدام به طواف نمايند.
9.    مكروهات در مسجدالحرام
9.1.    احْتِباء:

حالتى از نشستن است كه به آن چمباتمه زدن مى‏گويند. در حديث است كه: «إِنَّمَا يُكْرَهُ الْإِحْتِبَاءُ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ تَعْظِيماً لِلْكَعْبَةِ»[1] يعنى چمباتمه زدن در مسجد الحرام‏ كراهت دارد.
10.    محدوده مسجد الحرام‏
-    امام صادق عليه السلام: ابراهيم عليه السلام در مكّه بين حَزْوَره‏ تا مَسعْا را خط كشيد و اين، همان خطّى بود كه ابراهيم عليه السلام رسم كرد، يعنى مسجد.
-    حسين بن نعيم-: از امام صادق عليه السلام در باره نماز در محدوده ‏اى كه به مسجد الحرام افزوده ‏اند، پرسيدم. فرمود: «ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام محدوده مسجد را بين صفا و مروه معيّن كردند. مردم هم از مسجد تا صفا حج مى ‏كردند. 
-    منصور دوانقى [، خليفه عبّاسى،] خواست كه خانه ‏هاى اهل مكّه را بخرد و به مسجد الحرام بيفزايد؛ ولى نفروختند. وى آنان را تشويق كرد؛ ولى آنان امتناع كردند. او از اين مسئله دل‏تنگ شد. نزد امام صادق عليه السلام آمد و گفت: من از اينان، بخشى از خانه‏ ها و آستانه ‏هايشان را خواستم تا به مسجد بيفزاييم؛ ولى ندادند. اين مرا به شدّت اندوهگين ساخت. امام صادق عليه السلام فرمود: «آيا اين تو را غمگين مى ‏سازد، در حالى كه حجّت (دليلِ) تو بر آنان در اين مسئله آشكار است؟». گفت: چگونه بر آنان استدلال آورم؟ فرمود: «به وسيله كتاب خدا». گفت: با كجاى قرآن؟ فرمود: «اين سخن خدا: (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ). خداوند [در اين آيه‏] خبر داده است كه: همانا اوّلين خانه‏ اى كه براى مردم نهاده شد، همان خانه‏ اى است كه در مكّه است. اگر آنان پيش از كعبه در آن جا ولايت (مالكيّت) داشته ‏اند، آستانه ‏ها از آنِ آنان است؛ امّا اگر خانه خدا پيش از آنان بوده است، آستانه كعبه، متعلّق به آن است». منصور، آنان را فرا خواند و با اين آيه بر آنان احتجاج كرد. به او گفتند: آنچه دوست دارى، انجام بده.
-    حسن بن على بن نعمان-: مهدى عبّاسى، چون مسجد الحرام را توسعه داد، خانه ‏اى در گوشه مسجد ماند. از صاحبان آن خواست؛ ولى ندادند. در اين باره از فقيهان پرسيد. همه گفتند: سزاوار نيست چيزى را به غصب، جزء مسجد الحرام كنند. على بن يقطين به او گفت: اگر در اين مسئله براى موسى بن جعفر عليه السلام بنويسى، او در اين باره راه حلّ درست را خواهد گفت. [مهدى عبّاسى‏] به والى مدينه نوشت كه از موسى بن جعفر عليه السلام بپرسد كه: در باره خانه ‏اى كه مى‏ خواهيم داخل در مسجد الحرام كنيم، ولى صاحب آن نمى‏ دهد، راه چاره چيست؟ والى، مسئله را به موسى بن جعفرعليه السلام گفت. امام عليه السلام فرمود: «آيا حتماً بايد جواب داد؟». گفت: آرى؛ چاره ‏اى نيست. فرمود: «بنويس:" بسم الله الرحمن الرحيم. اگر كعبه بر مردم وارد شده است، مردم به آستانه خانه‏ هاى خود سزاوارترند و اگر مردم بر آستانه كعبه فرود آمده‏ اند، كعبه به آستانه خود، سزاوارتر است"». نامه به دست مهدى عبّاسى رسيد وى نامه را گرفت و بوسيد و سپس دستور به تخريب آن خانه داد. صاحبان آن خانه، خدمت امام كاظم عليه السلام رسيدند و از او خواستند نامه ‏اى به مهدى عبّاسى بنويسد كه قيمت خانه ‏هاشان را بپردازد. امام عليه السلام به او نوشت: «چيزى به آنان بپرداز». او هم ايشان را راضى ساخت. 
توضيحى درباره حدود مسجد الحرام
ابراهيم عليه السلام حدود مسجد الحرام را تعيين كرد؛ ولى اين حدود، در دوران جاهليت فراموش شد و مكّيان به تدريج، در حرم و درون مسجد، به خانه سازى پرداختند. با قدرت گرفتن اسلام و افزايش جمعيت مسلمانان، توسعه مسجد و بازگرداندن به حدود اوّليه آن، ضرورى نمود. نخستين توسعه، به دست پيامبر خدا انجام گرفت‏ و پس از آن تا كنون بارها اين مسجد توسعه يافته است. 
بر اين اساس و همان‏گونه كه از جواب امام صادق عليه السلام عليه السلام در دو روايت اوّل فهميده مى‏شود، مسافت‏هاى اضافه شده، حكم مسجد الحرام را دارند؛ بلكه بخشى از آن هستند و غير مسجد، محسوب نمى ‏شوند. افزون بر اين، امام كاظم عليه السلام نيز همچون امام صادق عليه السلام اين محدوده را از آغاز، جزو مسجد الحرام و ساختن منازل توسط مكّيان را غصب محدوده مسجد مى ‏داند
11.    شعب هاي نزديك مسجدالحرام
 گفتنى است سه شعب ابوطالب، بنى ‏هاشم و بنوعامر در نزديكى مسجد الحرام‏ واقع شده ‏اند.
12.    كوههاي اطراف مسجدالحرام
12.1.    ابوقُبيس‏

با ارتفاع 420 متر (از سطح دريا) كه در شرق مسجد الحرام‏ واقع است. در حال حاضر قصر ملك بر بالاى آن بنا شده و بخشى از آن در فضاى باز جلوى مسعى افتاده و در واقع، بخشى از كوه از جاى برداشته شده است. اين كوه را به دليل همسايگى با كعبه، از كوه‏هاى مقدس دانسته ‏اند. همچنين گفته ‏اند كه در جريان طوفان نوح امانت دار حجر الأسود بوده است. كوه صفا كه سرآغاز و مبدأ سعى است، در دامنه اين كوه واقع شده است.
12.2.      قُعَيقُعان‏
اين كوه در مقابل كوه ابوقبيس و سمت مروه؛ يعنى در شمال و شمال‏غربى مسجد الحرام‏ قرار دارد كه به آن كوه «جَزّل» نيز گفته ‏اند. اين كوه و ابوقبيس را اخشبان مكه خوانده ‏اند. گويند در حادثه انشقاق القمر، نيمى از ماه بر كوه ابوقبيس و نيمى ديگر بر كوه قُعَيقعان ديده شد. گفتنى است مسجد الحرام‏ در ميان اين دو كوه قرار دارد.
13.     اذان شيعي در مسجد الحرام
يكى از آثار نفوذ فاطمى ‏ها در مكه، نفوذ مذهب تشيع در اين شهر بوده كه در سه شكل اسماعيلى، زيدى و امامى خود را نشان مى‏ داد. جامع اين سه گرايش، همان شعار حىّ على خير العمل بود كه هيچ سنّى با آن موافق نبوده و برخاستن اين ندا از اذان مسجد الحرام‏، همه آنان را ناراحت مى ‏كرد.

14.    توسعه مسجدالحرام در طول تاريخ
مسجد الحرام‏ بر اساس روايت ابوذر، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، نخستين مسجد بر روى زمين است. فضيلت يك ركعت نماز در آن، بيش از يكصد هزار ركعت در ديگر مساجد است؛ «.. وَ صَلَاةٌ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ تَعْدِلُ مِائَةَ أَلْفِ صَلَاةٍ فِي غَيْرِهِ»
در گذشته، مسجدالحرام به كعبه و مطاف پيرامون آن اطلاق مى‏ شد ليكن به مرور بر وسعت آن افزوده شد.
طبق روايتى از امام صادق عليه السلام، ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام، حدّ مسجدالحرام را تا ميان صفا و مروه قرار داده بودند.
در دوران جاهلى؛ يعنى تا قبل از سلطه «قُصىّ بن كلاب»، جدّ چهارم رسول‏ الله صلى الله عليه و آله، مردم در پيرامون كعبه، خانه و عمارتى نداشتند و بيشتر قبايل، براى احترام و بزرگداشت كعبه، از سكونت و ساختن خانه در كنار آن پرهيز مى‏ كردند و بيشتر در درّه ‏هاى مكه سكونت مى ‏گزيدند. با تسلّط قصىّ بر مكه، وى از مردم خواست تا پيرامون كعبه ساكن شوند و خانه ‏هايى بنا كنند تا به امنيت بهترى دست يابند. وى نخستين خانه را در سمت شمالى كعبه به نام «دار الندوه» ساخت. بدين‏گونه، قريش پيرامون كعبه خانه ‏هايى ساختند و درهايى به سوى كعبه گشودند و مقدارى از اطراف كعبه را براى طواف زائران باز گذاشتند. آنان براى احترام به كعبه، خانه ها را كوتاهتر از آن، به شكل دايره، و نه مربع، ساختند. مسلمانانى كه از مدينه و ساير سرزمين‏ها براى حج مى آمدند، راهى جز داخل شدن در اين خانه‏ ها و ورود به مسجدالحرام نداشتند. در آن دوران، تنها محدوده طواف مطرح بود و اعراب چيزى به نام مسجدالحرام نمى‏ شناختند تا اين‏كه خداوند آيات سوره اسرا را نازل و در آن از مسجدالحرام ياد كرد.
پيروزى اسلام در مكه، سبب شد تا خانه خدا و اطراف آن، از لوث وجود بتها پاك شود و فضاى مكه را اذان بلال، كه شعار توحيد بود، در بر گيرد. تا اين زمان، هيچ حصارى در اطراف مسجدالحرام نبود. تنها در اطراف كعبه، آن سوى محدوده ‏اى كه براى طواف وجود داشت، خانه‏ هاى عرب‏ها بنا شده بود.
14.1.    پيش از اسلام
گفته ‏اند كه قصى در اطراف كعبه محدوه ‏اى را معين كرد، همان مطاف، و به مردم اجازه داد تا وراى آن در هر چهار طرف، خانه ‏هايشان را بنا كنند. آنان تا پيش از قصى براى خود روا نمى ‏ديدند تا براى خود خانه ‏اى در همسايگى مسجد داشته باشند. وى به آنان گفت ميان خانه‏ هايشان، كوچه‏ هايى براى رفت و آمد به مسجد قرار دهند. مهم‏ترين اين راه‏ها، طريق شَيْبه بود كه در جاى باب بنى ‏شيبه قرار داشت. فضاى اطراف كعبه ديوار و در نداشت، يعنى اطراف جايى كه مسجد الحرام‏ ناميده مى‏شد، ديوارى در كار نبود. قصى همچنين دستور داد تا ارتفاع خانه ‏هايشان را بيش از كعبه قرار ندهند، آنچنان كه بر آن مُشْرِف باشد. قريش جلسات عمومى خود را در همان محدوده مسجد برقرار مى‏ كرد، چنان كه دارالندوه را هم براى جلسات اختصاصى پديد آورد.
14.2.    پس از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم
با گسترش اسلام و افزوده شدن به شمار مسلمانان، احساس شد كه بايد محدوده طواف وسيع‏تر شود. از اين‏رو، خليفه دوم دستور داد تا خانه‏ هاى اطراف را بخرند و خراب كنند و به محدوده مسجد بيفزايند؛ همچنين گفت تا ديوارى كمتر از قامت يك انسان در اطراف مسجد بكشند، درهايى نيز در آن بگشايند و مشعل ‏هايى بر فراز ديوارها نصب كنند تا مسجد در شب روشن بماند. پرده ‏هاى كعبه را نيز عوض كنند. از آنجا كه كعبه و مسجد در معرض سيل بود، كوشش شد تا سيل ‏بندهايى در اطراف آن احداث شود كه از هجوم آب و سرازير شدن آن به مسجد جلوگيرى كند.
بر اساس رسمى كهن، به مردمى كه در اطراف كعبه زندگى مى‏ كردند دستور داده شد بناهاى خود را بلندتر از كعبه نسازند تا بناى كعبه و مسجد تحت الشعاع آنها قرار نگيرد. گفتنى است، پيش از ظهور اسلام، ساكنان مكه به احترام كعبه، خانه‏ هاى خود را به صورت مربع نمى ‏ساختند.
پس از اقدامات خليفه دوم در سال هفدهم هجرى، خليفه سوم در سال بيست وشش هجرى، بار ديگر بر محدوده مسجد افزود. او دستور داد تا خانه ‏هاى ديگرى را خريده و ضميمه مسجد سازند. ميان او و برخى از صاحبان خانه ‏ها درگيرى پيش آمد كه سرانجام برخى از آنها راضى شدند و برخى نيز ناراضى باقى ماندند.
خليفه سوم، همزمان با توسعه مساحت مسجد، دستور داد، رواق ‏هايى براى مسجد ساخته شود. تا آن زمان، محيط اطراف كعبه، به طور كامل بدون سقف بود و اين نخستين بارى بود كه بخش‏هايى از آن مسقف مى ‏شد.
14.3.    توسعه عبدالله بن زُبَير بن عوام (56 هجرى- 688 ميلادى)
هنگامى كه ابن زبير در مكّه اعلان خلافت كرد؛ مانند گذشتگان خود، به توسعه مسجد الحرام پرداخت. وى خانه ‏هاى ديگرى از مردم خريد و ناحيه صفا را به مسجد ضميمه و ديوار مسجد را به «دارالندوه» متصل كرد كه در آن موقع، در ميانه شمالى صحن كنونى مسجدالحرام قرار داشت. توسعه‏ هاى او عمدتاً در جهت شمال، جنوب و شرق بود. ابن زبير قسمت‏هايى از مسجدالحرام را با ستون‏هاى مرمرين مسقّف كرد. اقدامات ترميمى وى، پس از آسيبى انجام شد كه در سال 64 ق. از سوى سپاهيان يزيد بر كعبه و مسجدالحرام وارد گرديد. عبدالله بن زبير باقى‏ مانده ديوار كعبه را برداشت‏ و دوباره آن را بر اساس پايه‏ هاى قبلى (قبل از ترميم قريش) ساخت. مساحت افزوده در اين‏ دوران به مسجد الحرام 4000 متر بود كه مساحت مسجد را به 8400 متر مربع رساند.
14.4.    در عصر اموي
وليد بن عبدالملك اموى (خلافت از 96 تا86)، در دوره ‏اى حكومت مى‏ كرد كه خزانه بيت ‏المال پر از غنايم و اموالى بود كه به عنوان خراج و جزيه و عُشْريه از اطراف و اكناف به شام مى‏ رسيد. او خليفه ‏اى اهل رفاه و علاقه ‏مند به ساختن بناهاى با شكوه و پر عظمت بود. از اين ‏رو، علاوه بر ساختن جامع اموى در دمشق و توسعه مسجدالنبى در مدينه و بناى بسيارى از اماكن مدينه، بر مساحت مسجدالحرام به مقدار 1725 متر افزود و مسجد را بازسازى كرد. وى ديوارهاى مسجد الحرام را بالا برد و براى آن سقفى از چوب ساج فراهم كرد. در تزيين ستون‏ها، از طلا استفاده كرد و كتيبه ‏اى از شرح اقدامات خود، بر يكى از ستون‏ها نوشت. وى ستون‏هاى مرمر به مسجد الحرام آورد و براى آن سقفِ يك پارچه ‏اى كه بر ستون‏ها و پايه‏ هاى مرمر قرار داشت، استوار ساخت، آنگاه با چوب ساجِ آراسته و تزيين شده، آن را پوشانيد و سطح مسجد را نيز سنگفرش كرد. او در تزيين مسجد الحرام از كاشى بهره برد و كنگره ‏ها و غرفه ‏هايى ساخت و آن را تزيين كرد.[13] فرزند وى وليد نيز 2300 متر مربع به مساحت مسجد افزود و مجموع مساحت آن را به 10750 متر رسانيد.
وليد ناودان خانه خدا را نيز از طلا ساخت كه تا به امروز به همين نام شهرت‏دارد.
14.5.    در عصر عباسي
منصور، دومين خليفه عباسى (خلافت از 158 136)، در سفرى كه براى حج‏گزارى به مكه آمد، احساس كرد كه مسجد گنجايش مسلمانانى را كه براى حج آمده ‏اند، ندارد، مصمم شد تا با خريدن خانه ‏هاى اطراف و ضميمه كردن آنها به مسجد، به توسعه آن اقدام كند. مردمى كه صاحب خانه ‏هاى اطراف بودند، با چنين تصميمى مخالفت كردند، اما پس از آن به فروش خانه ‏هاى خود رضايت دادند.
در اين افزايشِ مساحت، وسعت مسجد دو برابر شد و نزديك به پنج هزار متر مربع بر مساحت مسجد افزوده گرديد. اين افزايش در جهت شمال و غرب مسجد صورت گرفت. وى همچنين 484 ستون مرمرين براى رواق‏ ها قرار داد كه 498 سقف گنبدى شكل روى آن رواق‏ها قرار مى‏ گرفت. حدود 270 كنگره نيز بر بيرون ديوارهاى مسجد ساخت كه بيشتر به صورت بسيار زيبايى گچ‏كارى شد. او در اين توسعه 8000 مترمربع به مسجد افزود و مساحت مسجد را به 23400 مترمربع رسانيد. مهدى عباسى در دومين مرحله، به توسعه مسجد پرداخت و درهاى ديگرى نيز به آن افزود. در اين اقدام، مسجد به مسعى متصل و در اين توسعه 2350 مترمربع به مساحت قبلى مسجد افزوده شد و به 25750 مترمربع رسيد.
علاوه بر آن، مناره‏اى نيز در ركن غربى مسجد احداث گرديد. گسترش تزيينات روى ديوارها و ستون‏ها نيز بيشتر شد. بناى مسجد كه در سال 137 آغاز شده بود، در سال 140 هجرى خاتمه يافت.
مهدىِ عباسى‏ فرزند منصور، (خلافت از 169 158) در سال 161 تصميم به افزايش مجدد مساحت مسجد گرفت و خانه ‏هاى بيشترى را خريد و به مسجد ضميمه كرد. برخى از مردم از واگذار كردن خانه ‏هاى خود ابا داشتند. وقتى مهدى عباسى در اين باره از امام موسى كاظم عليه السلام  سؤال كرد، حضرت به او نوشت: اگر كعبه پس از آمدن مردم به اينجا ساخته شده، يعنى ابتدا مردم در اينجا سكونت داشته ‏اند، مردم در واگذار نكردن خانه ‏هاى خود اولى هستند، اما اگر ابتدا كعبه بوده و مردم پس از آن آمده ‏اند، مسجد به زمين ‏هاى اطراف خود اولويت دارد. مهدى عباسى با استناد به همين نكته، خانه ‏ها را گرفت. پس از آن، صاحبان خانه ‏ها نزد امام كاظم عليه السلام آمدند و از ايشان خواستند تا از مهدى بخواهد پول خانه ‏شان را بدهد و امام چنين كرد. 
مساحت افزوده شده به مسجد در روزگار مهدى عباسى 8380 متر مربع بود. در اين توسعه درهاى متعددى را در اطراف مسجد گشود و تا قرن‏ها بعد، به همان صورت باقى ماند.
مهدى عباسى در سال 164 از كاردانان خواست، طرحى تهيه كنند تا مسجد از ناحيه جنوبى نيز وسعت يابد، به طورى كه به صورت تقريبى، مسجد به شكل مربع در آيد به گونه ‏اى كه كعبه در ميانه آن قرار گيرد. بدين ترتيب، مجدداً مساحت مسجد به مقدار 6560 متر مربع افزايش يافت و رواق‏هايى در اطراف آن ساخته شد و ستون‏هايى برافراشته گرديد. اين ستون‏ها هنوز بر جاى مانده و كتيبه ‏اى كه يادگار دوره مهدى عباسى است، بر آن باقى مانده است.
گفتنى است، به روزگار مهدى عباسى مسجد در سمت مسعى به اندازه‏اى توسعه يافت كه ميان مسجد و مسعى فاصله‏اى نماند؛ با اين حال، بعدها باز در اين محدوده‏ به تدريج خانه ‏هايى ساخته شد. 
در زمان «معتضد» و «مقتدر عباسى»، قسمت‏هاى كوچكى به بخش‏هاى شمالى و غربى مسجد افزوده شد. از آن جمله محل «دارالندوه» بود كه از زمان قُصَىّ بن كلاب در جاهليت براى مشاوره قريش درباره كارهاى مهم، در كنار مسجد الحرام ساخته شده بود. قرار بر آن بود تا تنها قريشيانى كه چهل سال از عمرشان گذشته است، به اين مجلس مشورتى وارد شوند. اين محل تا اواخر قرن سوم هجرى برپا بود و زمانى كه خلفا به حج مى‏ آمدند، در آنجا اقامت مى ‏كردند.
در اين زمان، به بناى دارالندوه بى ‏توجهى شد و رو به تخريب بود. هرگاه باران مى ‏آمد، گِل و لاى آن به مسجد الحرام سرازير مى‏ شد. اين امر سبب شكايت امير مكه به معتضد عباسى (خلافت از 289 279) شد و وى از خليفه خواست تا اجازه دهد آنجا را به مسجد بيفزايد يا به محلّى براى اقامت حجاج تبديل كند. متعضد اين طرح را پذيرفت و دستورش را صادر كرد. اين افزايش در سال 281 هجرى صورت گرفت.
مقتدر (خلافت از 320 295) نيز در سمت باب ابراهيم، محدوده ‏اى را به مسجد افزود. در دوران مستنصر بالله عباسى (623- 640) كوشش‏هاى زيادى براى بازسازى و نوسازى برخى از بناها صورت گرفت. يادگار اين تجديد بناها، كتيبه ‏هاى متعددى است كه از اين خليفه در جاى ‏هاى چندى وجود دارد. از آن جمله براى تجديد بناى كف مطاف، كتيبه ‏اى از اين خليفه در موزه حرم نگهدارى مى‏شود.
14.6.    عصر مملوكي
پس از عباسيان، جز بازسازى‏ هاى اصلاحى، هر از چندى، به وسيله خلفا و اميران در مسجدالحرام انجام مى‏ يافت، كارى براى توسعه گسترده در مسجد الحرام صورت نگرفت. با اين حال روشن است كه در تمام دوره مملوكى و عثمانى، بناى رواق‏ هاى اطراف مسجد، هر از چندى ترميم ودر مواردى از اساس بازسازى مى ‏شد. اخبار بسيارى از اين بازسازى‏ ها را در كتابهاى تواريخ مكه، سفرنامه ‏هاى متعدد و كتابهايى كه در تاريخ خلفاى مملوكى و عثمانى نگاشته شده است، مى‏ توان دريافت. ننوشتن اين افزوده‏ ها در برخى از منابع، نخست بدان دليل است كه ضمن آنها توسعه جدى صورت نمى ‏گرفته و تنها به نوسازى توجه مى ‏شده است. به علاوه، به قدرى اخبار آنها فراوان است كه در اين مختصر، امكان پرداختن به آنها نيست. كتيبه ‏هاى متعددى از اين بازسازى ‏ها به ويژه به روزگار قايتباى از سلاطين بزرگ مملوكى در قرن نهم هجرى باقى مانده است. در حال حاضر، با نگاهى به بناى رواق‏هاى اطراف مسجد مى ‏توان دريافت كه معمارى آن ميراث دوره مملوكى و به ويژه، روزگار عثمانى است.
در سال 802، يك آتش سوزى در مسجد الحرام رخ داد. اصل آتش از رباط رامشت بود كه يكى از رباطهاى معروف مكه و چسبيده به باب الحَزْروه در سمت غربى مسجد الحرام، بود. از آنجا آتش به سقف رواق بلند مسجد رسيد بطورى كه دور از دسترس بود و امكان خاموش كردن نداشت. سقف سمت غربى در آتش‏ سوخت تا به شامى و شمالى يعنى باب العجله رسيد. بازسازى بعد از اين آتش سوزى از سال 803 آغاز و ستونها از نوع زيرسازى و رواقهاى اطراف ساخته شد. در سال 825 يكى ديگر از سلاطين ممالكى با نام برسباى، بازسازى بخش‏هاى زيادى از اماكن حرم را كه رو به ويرانى بود، بر عهده گرفت.
بدين ترتيب بايد گفت مماليك مصر، در طول دو سه قرن نقش مهمى در بازسازى و تعمير حرم داشتند و خدمات آنان به حرمين شريفين، از حد فزون است.
14.7.    عصر عثماني
در دوره عثمانى ‏ها، يعنى از دهه سوم قرن دهم هجرى كه عثمانى ‏ها حرمين را در اختيار گرفتند، نيز تعميرات و بازسازى ‏ها ادامه يافت. اين زمان و تا دوره‏ هاى طولانى بعد از آن، اطراف مسجد الحرام، مملو از رباطها، زاويه ‏ها [خانقاه ‏ها] و مدارس بود، چنان‏كه بيشتر سلاطين مملوكى و عثمانى علاقه ‏مند بودند تا ساختمانى كه براى آموزش‏هاى دينى يا نگهدارى صوفيان يا مسافران است، بنا كنند. فهرست بلندى از رباطهاى مكه وجود دارد كه دو مجلد كتاب شده است. همين طور دهها مدرسه مهم در طول اين قرون در مكه ساخته شد.
يكى از گزارشهاى برجاى مانده از قرن يازدهم هجرى اثرى است با نام جواهر التاريخ المكى كه بر اساس كتاب الاعلام بأعلام بيت الله الحرام از نهروالى (م 990) نوشته شده و بر اساس آن مى ‏توان وصفى دقيق از حرم الهى به دست داد. در اين‏ شرح، نقش عثمانى‏ ها تا آن زمان يعنى در طول يك قرن تسلّطشان بر حرمين آشكار شده و معمارى حاكم بر مسجد، به تدريج معمارى رومى شده است. عثمانى ‏ها افزون بر تعميرات گسترده، بناى چندين مناره، تسهيلاتى نيز براى زائران و ساكنان حرمين قائل شده و اموال زيادى براى آنان ارسال مى‏ كردند كه اصطلاحا به آن صُرّه همايون [كيسه پول همايونى‏] گفته مى‏ شد.
نكته جالب در اين كتاب سهم برخى از سلاطين مغولى هند نظير بابر و همايون و اكبر و جهانگير است آنان نيز مبالغ هنگفتى به مكه مى ‏فرستادند. اموال ارسالى هند براى مردم و اماكن متبركه حرمين، تا اواخر قرن سيزده بلكه اوائل قرن چهاردهم هجرى نيز ادامه داشت.
14.8.    دوران معاصر
توسعه مسجدالحرام در دوران كنوني، به طور عمده در بخش غربى مسجد صورت گرفت و محدوده‏اى به وسعت 76000 هزار متر مربع را در اين قسمت، به صورت يك مربع، در ضلع غربى مسجد، بر آن افزود. دو مناره بزرگ كه هر يك به ارتفاع 89 متر بود، در آن قسمت بنا گرديد. به علاوه، سه قبه بزرگ در ميانه سطح افزوده شده ساخته شد كه هر كدام بر چهار ستون استوار، بنا گرديده است.
به علاوه، اقدامات ديگرى مانند بناى زيرزمين، ايجاد يك طبقه روى طبقه همكف و نيز آماده سازى سطح بالاى طبقه نخست براى اقامه نماز، از كارهايى بود كه صورت گرفت. همچنين براى انتقال زائران به طبقه اول و بام آن، افزون بر سرويس پله ‏هاى عادى، چندين بالابر برقى در قسمت‏هاى مختلف مسجد نصب گرديد.
جداى از رواق‏هاى افزوده شده، محوطه ‏هاى بزرگى در شرق و غرب و جنوب در خارج از مسجد، بدون سقف براى اقامه نماز آماده گرديده است. مساحت تقريبى اين ميادين در شرق بيرون مسعى 46000 متر مربع، در جهات ديگر 42000 متر مربع وجمعاً 88000 متر مربع است. 
تلاش ‏هايى نيز براى بهبود وضع تهويه هوا در مسجد الحرام صورت گرفت كه بخشى از آن، از طريق وارد كردن هواى خنك به مسجد، از ميان ستون‏هاست كه از مركزى در بخش اجياد با فاصله 450 مترى از مسجد، تهيه و آماده و ارسال مى‏ شود. اما بيشتر كار خنك كردن مسجد از طريق پنكه‏ هاى سقفى است كه آنها را 1292 عدد ياد كرده ‏اند.
14.9.    توسعه اخير (از سال 1386 تا كنون(1393
از حوالى سال 1386 تخريب ‏هاى وسيعى در شمال و شمال شرقى مسجد الحرام جايى كه محلات قديمى زيادى مانند قراره وجود داشت آغاز شد. تخريب بازار جَوْدَريه وغَزّه، هتل‏ها و بازارچه‏ هاى فراوان و صدها بلكه هزاران واحد مسكونى در اين ناحيه آغاز شده و اكنون (1393) كه هفت سال از آن مى‏ گذرد، منطقه وسيعى تسطيح شده است. اين تخريب به سمت سوق الليل ادامه يافته و گويا شامل شعب عامر هم خواهد شد.
بر اساس آنچه كه از سوى دولت سعودى انتشار يافته، هدف اجراى طرح جديدى براى بناى منطقه‏ اى تازه با هتل‏ها و بازارهاى مدرن است كه طى سالهاى آينده به اجرا در خواهد آمد. بدين ترتيب از اين پس نمى ‏توان از محلات قديمى مكه، مانند شاميه، قراره، سوق الغزه و ... سراغى گرفت.
15.    نخستين‏ها در مسجد
15.1.    استفاده از بردگان

در اين مسجد نخستين بار از خدمه مسجد الحرام‏ كه از بردگان بودند، سخن به ميان آمده اما تصريح به خواجه بودن يا نبودن آنان نشده است. اما معروف آن است كه يزيد بن معاويه اوّلين كسى است كه از خواجه ‏ها استفاده كرد و بعيد نمى‏ نمايد كه از همان‏ها كسانى را به مسجد تقديم كرده باشد.
از جمله مطالبى كه مورّخان نوشته‏ اند اين است كه بردگان در اين دوره صفوف نمازگزاران را در مسجد مرتب كرده، از آن مراقبت مى‏كردند.
15.2.    صف هاي دايره اي 
از نخستين‏ هاى ديگر، تشكيل صفوف در اطراف و دورا دور كعبه است. مردم در ماه رمضان در پشت مقام ابراهيم با فاصله زياد نماز خوانده و اجازه مى ‏دادند هر كسى مى‏ خواهد طواف كند. اما در امارت خالد بن عبدالله قسرى، او دستور داد تا امام دقيقاً پشت مقام بايستد و صفوف هم دور كعبه يعنى در همه اطراف آن حلقه بزند.
16.     اماكن داخل مسجدالحرام
برخي از اماكن متبرك مكه مكرمه كه در مسجد الحرام واقع شده اند عبارتند از : كعبه معظمه، مقام ابراهيم، حجرالاسود، ركن يماني، حطيم، مستجار، ملتزم، حجراسماعيل، زمزم كه قبلا بطور مفصل به آنها پرداخته شده است. اما برخي اماكني كه پيش از اين راجع به آنها صحبتي نشده از اين قرارند:
16.1.    خانه ام هاني
خانه امّ هانى در بخش حزوره، در نزديكى باب الوداع بوده است. به نوشته ازرقى، خانه امّ هانى در توسعه مسجدالحرام در زمان مهدى عباسى به داخل مسجد افتاد. ازرقى نوشته است: بنى ‏هاشم صاحب خانه امّ هانى بودند كه در نزديكى مناره واقع شده و در توسعه مسجد، در زمان مهدى عباسى در سال 167 داخل مسجد قرار گرفت. درى از درهاى مسجد الحرام‏ نيز كه در برابر اين خانه بوده، به نام «باب امّ ‏هانى» بنت ابى‏ طالب ناميده مى ‏شده است. كردى نويسنده كتاب ارجمند التاريخ القويم، تحقيق مستقلى در كتابش درباره خانه امّ هانى كرده و محلّ آن را در زمان خودش، دقيقا زير مناره باب الوداع، برابر اجياد دانسته و نوشته است: فاصله ميان ركن يمانى تا مناره باب الوداع 120 متر است. اين همان تك مناره‏اى است كه در تصاوير قديمي مسجدالحرام در سمت‏ جنوبى مسجد و در مكان باب اجياد ديده مى ‏شود.
پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم پس از فتح مكه، به اوّلين خانه‏ اى كه وارد شد، خانه امّ هانى بود. بعدها عبدالله بن مسعود هم كه به مكه مى ‏آمد، به خانه امّ هانى مى ‏رفت. اين نشان مى ‏دهد كه خانه او، خانه ه‏اى بزرگ و اعيانى و محل استقبال از بزرگان بوده است. شايد هم عبدالله براى تبرّك به آنجا رفته باشد.
16.2.    باب بنى شَيْبَه:
يكى از درهاى مسجد الحرام‏ بوده كه در طرف «مَسْعى» قرار داشته و نيز به «باب بنى عبد شمس» و «باب السيل» معروف بوده است. از امام صادق عليه السلام روايت شده كه بت «هُبَل» را اميرمؤمنان عليه السلام به دستور پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از كعبه به زير آورد و آن را در آستانه «باب بنى شيبه» زير پاى زائران دفن كرد. از اين رو مستحب است كه حجاج از اين در وارد مسجد الحرام‏ شوند تا هُبَل را كه معبود كفّار قريش بوده، زير پاى خود قرار دهند.
پس از توسعه مسجد الحرام و تخريب اين در، آستانه اين در به صورت طاقى در وسط مسجد باقى ماند و آنانكه مى ‏خواستند به اين استحباب عمل كنند، از زير آن طاق عبور مى ‏كردند؛ ولى بعدها آن هم تخريب شد و اكنون اثرى از آن برجاى نمانده است. و روزهاى جمعه به نشانه آن طاق، نزديك مقام ابراهيم عليه السلام، در مقابل «باب السلام»؛ يعنى در جايگاه «باب بنى شيبه» طاقى‏ سيّار گذاشته مى ‏شود و امام جمعه در آنجا به نماز جمعه مى‏ايستد.
16.3.    دارالندوه:
نخستين خانه اي كه قصي بن كلاب در سمت شمالي كعبه بنا شد و جلسات مشورتي و مهم قريش در آن برگزار مي شد.

17.     مقامات چهارگانه در مسجد الحرام‏
اخبار تاريخى و تصويرهاى قديمى مسجد الحرام نشان مى‏دهد كه در داخل مسجد، در چهار نقطه، مقصوره ‏هاى كوچكى وجود داشته كه امام جماعت زير آنها مى‏ ايستاده و نماز مى‏ خوانده است. در واقع از قرن پنجم هجرى يا بعد از آن، زمانى‏ كه پيروان اهل سنت هر كدام پشت سر امام خود نماز مى ‏خواندند، در مسجد الحرام، چهار مكان براى چهار امام حنفى، شافعى، مالكى و حنبلى ايجاد شد كه نماز جماعت را در آنجا مى ‏خواندند و مقلدين هر مذهب، پشت سر امام جماعت مذهب خود نماز مى‏ گزاردند. در نماز مغرب، همه همزمان نماز را شروع مي ‏كردند؛ اما در برخى وقت‏هاى ديگر، به ترتيب شافعى، مالكى، حنبلى و سپس حنفى نماز را اقامه مى ‏كردند. 
در دوره‏ هايى از تاريخ كه شيعيان زيدى بر امور مسجد الحرام مسلط بودند، امام زيديه نيز نماز را به جماعت مى ‏خوانده است؛ گفتنى است كه در برخى از دوران‏ها، مذهب حنبلى، امامى در مسجد نداشته است.
مقام حنفى، كه به احتمال از حوالى قرن پنجم احداث شده و براى اولين بار در سفرنامه ابن جبير (قرن ششم) از آن ياد شده به دليل رسميت مذهب حنفى براى دولت عثمانى، از مهم‏ترين مقام‏ها بوده و در برابر ناودان طلا قرار داشته است. مقام شافعى ابتدا در پشت مقام ابراهيم بوده و سپس به بالاى بنايى كه بر فراز زمزم قرار داشت، انتقال يافته است.
در دوره سعودى، اين چهار مقام به مرور تخريب شد و همه سنيان ناگزير پشت سر يك امام، كه از طرف دولت سعودى معين مى‏شود، نماز مى‏ خوانند. كردى نوشته‏ است كه اين اقدام از زمان روى كار آمدن عبدالعزيز رواج يافت. اما تخريب مقام‏ها، از سال 1377 آغاز شد.
18.    درهاى مسجد
مسجد الحرام‏ در گذر تاريخ و در توسعه‏ هايى كه صورت گرفت، داراى درهاى بسيارى شد كه برخى از آنها، در هر دوره، نامى ويژه به خود گرفت. در حال حاضر، مسجد شمار فراوانى در خرد و بزرگ دارد. 
مسجد الحرام در عصر خليفه مهدى عباسى (160 هجرى) داراى 19 در بود كه از معروف‏ترين آن‏ها مى‏توان به «باب الزياده» و «باب القطبى» اشاره كرد. در دوران ملك عبدالعزيز سعودى (1344 ق.) اين تعداد به 26 در افزايش يافت. در دوران فهد بن عبد العزيز، در توسعه اول 51 درِ اصلى و فرعى گشوده شد و در توسعه دوم به 62 در رسيد، كه اكنون نيز همه آن‏ها وجود دارد و به همراه راه ‏پله‏ هاى ورودى به 92 در مى ‏رسد. در ميان آن‏ها چهار درِ اصلى و بزرگ وجود دارد كه در چهار جهت اصلى قرار يافته و بر فراز هريك دو مناره، به ارتفاع 92 و عرض 777 متر ساخته شده است. اين درها عبارت‏اند از:
1. باب ملك عبدالعزيز، 2. باب فهد بن عبدالعزيز 3. باب العمره 4. باب فتح.
18.1.    درهاي مسعي
درهاى خرد اغلب در طرف مسعى است كه نام‏هاى آنها عبارت است از: «باب بنى شيبه»، «باب السلام»، «باب على»، «باب النبى»، «باب العباس» و در دو سوى اين درها، باب مروه در برابر مروه و باب صفا در برابر صفا است. در توسعه جديد، بسيارى از اين درها مسدود و تابلوهاى آنها از ميان رفته است.
18.2.    باب بني شيبه
گفتنى است كه باب بنى شيبه از اعتبار خاصى برخوردار بوده است؛ زيرا پس از سقوط هُبَل از بام كعبه، آن را در كنار اين در دفن كردند و بنابراين، رفت و آمد موحّدان در اينجا، به معناى كوبيدن بيشتر شرك و بت پرستى است. استحباب ورود از اين در به مسجد به همين دليل است. 
به طور معمول گفته مى‏شود كه باب بني ‏شيبه فعلى روبروى باب السلام پيشين است و استحباب ورود از اين باب، به همين دليل است. آنچه در تصاوير قديمى از داخل مسجد الحرام به صورت يك دروازه كوچك در نزديك كعبه نمايان است، همان باب السلام قديمى است كه تبركاً نگهدارى شده بود و در توسعه دوره سعودى برداشته شد.
18.3.    باب الفتح
در سمت شمالى مسجد، افزون بر درهاى متعدد، مهم‏ترين درى كه در امتداد كوه مروه قرار دارد «باب الفتح» است كه ورودى آن بسيار بزرگ است. اين همان است كه رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم در فتح مكه (20 ماه رمضان سال هشتم هجرت) از آن وارد گرديد.
18.4.    باب ملك فهد
در سمت غرب، مهم‏ترين در، «باب فهد» است؛ زيرا افزايش جديد مسجد در اين قسمت، افزايشى است كه در دوره فهد صورت گرفته است.
18.5.    باب ملك عبدالعزيز
در سمت جنوب مسجد، دو در وجود دارد. باب عبدالعزيز كه بسيار بزرگ است و باب اجياد كه كوچك‏تر از آن و محل رفت و آمد زائران اين سمت است.
 19.    كتابخانه حرم مكى‏ (مسجدالحرام)
حرم مكى يكى از مراكز علمى و حديثى اين شهر مقدس بوده و طى قرون متوالى، محدثان و مفسران و فقيهان در اين مركز به تدريس و موعظه مى‏ پرداختند. علاوه بر آن، خواندن قرآن در اين شهر، ضرروت حفظ و نگهدارى نسخه‏ هاى قرآن و آثار مهم حديثى را در اين مسجد فراهم آورده است. بنابرين بايد توجه داشت كه مسجد الحرام، از قديم الايام مخزن كتاب يا به اصطلاح كتابخانه داشته است.
بر اساس اطلاعى كه داريم نخستين بار كه نام كتابخانه در اين مسجد به ميان آمده است مربوط به سال 887 است كه در محلى به نام «قبة العباس» ايجاد شده است. اين كتابخانه بعدها در سال 1259 شكل مدرن‏ترى به خود گرفت و سلطان عبدالمجيد دستور ايجاد آن را دارد. وى كتابهاى فراوانى هم از استانبول براى آن فرستاد تا عالمان و طلاب از آنها استفاده كنند. از آن زمان اين كتابخانه رئيس و كارمند داشته است. اين كتابخانه تا سال 1406 كه ساختمان مستقلى بيرون از مسجد الحرام براى كتابخانه ساخته شد، در خود مسجد الحرام بود.
به تازگى (1430 ق) بناى جديدى در خيابان عبدالله خياط غربى، براى كتابخانه حرم مكى ساخته شده است. گفتنى است اين جز كتابخانه‏ اى است كه به جاى مولد النبى صلي الله عليه و آله و سلم ساخته شده و تاكنون (1436 ق) برجاى مانده است.
 20.    مدفونين در مسجدالحرام
يكى از ويژگى‏هاى مسجدالحرام اين است كه انبيا و اولياى فراوانى در آنجا دفن شده ‏اند:
-    امام صادق عليه السلام به تعداد آنها اشاره مى‏ كند: «ميان ركن يمانى و حجرالاسود هفتاد پيامبر دفن شده ‏اند؛ آن‏ها از گرسنگى و آزار و اذيت مردند.» 
-    از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه هرگاه امّت يكى از پيامبران (به خشم الهى دچار و) به هلاكت مى ‏رسيد، به مكه مى ‏آمد و او و همراهانش تا آخر عمر در آنجا به عبادت مى ‏پرداختند. نوح، هود، صالح و شُعَيْب (از جمله اين پيامبرانند كه) در آنجا بدرود زندگى گفته و قبورشان ميان زمزم و حجرالأسود قرار دارد. (از بعضى روايات و ادعيه استفاده مى‏شود كه قبر نوح، هود و صالح در نجف اشرف واقع‏ اند.)
-    امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد: ميان ركن و مقام، آكنده از قبور پيامبران است و آدم عليه السلام در حرم الهى مدفون مى‏ باشد. 
-    امام صادق عليه السلام فرمود: ميان ركن يمانى و حجر الأسود هفتاد پيامبر به خاك سپرده شده ‏اند.
-    بر اساس روايات حضرت اسماعيل، حضرت هاجر و دختران اسماعيل در حجر اسماعيل مدفونند.
بنابراين مسجدالحرام درون خود، قبر هفتاد يا بيش از هفتاد پيامبر را جاى داده است. محل دفن آنها در بعضى روايات حطيم و در بعضى ديگر ميان ركن يمانى و باب و در دسته سومى از روايات، داخل حجر اسماعيل عليه السلام بيان شده است. آنها به طواف كعبه آمدند، انبياء در اين محل به دعا و نماز و نيايش ايستادند، و در اين مكان خفتند و هنوز عطر وجود آنها به‏ مشام مى ‏رسد و نجواى راز و نيازشان با خدا به گوش مى ‏رسد و اين نيز شاهد گوياى ديگرى بر عظمت و شكوه مسجدالحرام است.
 21.    تحريم ورود مشركان‏ به مسجد الحرام
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا؛
«اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد، مشركين نجس هستند و پس از اين نبايد به مسجدالحرام نزديك شوند.»
مشركان حق ورود به مسجدالحرام را ندارند. در قرآن با صراحت از وارد شدن مشركين به مسجدالحرام نهى شده است، زيرا قداست و طهارت اين مكان با ورود افرادى كه نجس شمرده شده ‏اند، سازگارى ندارد. اين مكان محل خانه خداست، جايگاه عاشقان است، محل حضور نيكان و پاكان است، پس كسى كه پاك نيست، اجازه ورود به آن‏جا را ندارد؛ اين مضمون در احاديث هم بيان شده است.
22.      منابع جهت مطالعه بيشتر
1.    تاريخ مكه، احمد السباعي
2.    آثار اسلامى مكه و مدينه
3.    التاريخ القويم لمكه و بيت الله الكريم
4.    افاده الانام
5.    تاريخ و آثار اسلامى مكه و مدينه
6.    حجاز در صدر اسلام
7.    سرزمين يادها و نشانه‏ ها
8.    فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم
9.    آداب سفر حج
10.    اسرار عرفانى حج
11.    حج و عمره در قرآن و حديث

 


| شناسه مطلب: 85149







نظرات کاربران