چرا اسم امام علی(علیه السلام) در قرآن نیامده و چرا امامت به صورت جزئی، در قرآن مطرح نشده است

در حدیثی آمده است: شخصی از امام معصوم(علیه السلام) پرسید: «چرا اسم امام علی(علیه السلام) در قرآن نیامده و چرا امامت به صورت جزئی، در قرآن مطرح نشده است»؟ امام(علیه السلام) در پاسخ وی فرمود: «در قرآن کلیاتی از نماز آمده، ولی اینکه چند رکع

در حديثي آمده است: شخصي از امام معصوم(عليه السلام) پرسيد: «چرا اسم امام علي(عليه السلام) در قرآن نيامده و چرا امامت به صورت جزئي، در قرآن مطرح نشده است»؟ امام(عليه السلام) در پاسخ وي فرمود: «در قرآن كلياتي از نماز آمده، ولي اينكه چند ركعت است و جزئياتي مانند اين، در قرآن نيامده است».[1] فردي به نام محمد باقر سجودي كه به ادعاي خود، كتابي در رد «شبهاي پيشاور» به نام «روزهاي پيشاور» نوشته است، در رد اين حديث مي‌نويسد: اينكه امام مسئله‌اي مهم مانند امامت و امام علي(عليه السلام) را كه جزو اصول دين است، با مسئله نماز كه از فروع دين است، شبيه مي‌داند، نوعي قياس است و قياس نيز از ديدگاه شيعه، باطل و بي‌اساس است. بر اين اساس، اين پرسش پيش مي‌آيد كه قياس چيست؟ آيا هر نوع قياسي باطل است؟ و آيا ادعاي آقاي سجودي مبني بر استفاده معصوم(عليه السلام) از قياس، درست است؟

×  پاسخ

قياس يعني ما بر اساس مشابهت ميان مواردي كه درباره آنها حكمي در قرآن يا سنت موجود است و مسئله مورد نظر، حكم كنيم؛ براي مثال، بگوييم در فلان مورد اين‌طور گفته شده است و اين مورد نيز بي‏شباهت به آن نيست و همان حكم را دارد. شايد آنجا كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) فلان دستور را داده، به اين مناط و علت و فلسفه بوده و بر اساس «شايد» است؛[2] براي مثال، در شرع مقدس، آب انگور جوشيده حرام است و بيش از اين نيز شارع، توضيحي نداده و فقط گفته است: «الخمر حرام». بر اين اساس، آيا آب جو نيز حرام است؟

مي‌توان اين گونه استدلال كرد كه آب انگور جوشيده، چون مسكر است، حرام است. سپس نتيجه مي‌گيريم چون آب جو نيز مسكر است، حرام است. اين را در اصطلاح اصول، قياس مي‌گويند.

فقهاي اهل سنت اين قياس را از اصول استنباط احكام مي‌دانند[3] و با توجه به آن، احكام بسياري از مسائلي را كه در قرآن و روايت‌ها نيامده است، بيان مي‌كنند. از ديدگاه شيعه، اين نوع قياس، حجت نيست و در روايت‌هاي امامان معصوم: به شدت از آن نهي شده است. دو نوع قياس ديگر داريم كه اعتبار و حكم آن قطعي است؛ مانند:

1. قياس منصوص العله

اين نوع قياس كه به آن قياس منطقي نيز گفته مي‌شود، قطع‌آور است؛ زيرا در اين نوع قياس، شارع، علت و فلسفه حكم را بيان مي‌كند و جايي براي اجتهاد شخصي باقي نمي‌‌ماند؛ براي مثال، اگر گفته شد: «الخمر حرام لانه مسكر»، علت حرمت خمر، به دنبال حكم آمده كه مسكر بودن آن است. ازاين‌رو، آن را «منصوص العلة» مي‌گويند. با يك استنتاج منطقي، مي‌توانيم افراد و مصاديقي را كه تحت اين حكم قرار مي‌گيرند، مشمول حرمت بدانيم؛ براي مثال، طبق حكم كلي «كل مسكر حرام»، مي‌خواهيم بدانيم آيا نبيذ (شراب خرما) نيز حرام است؟ چون ملاك و علت و فلسفه حرمت اسكار است، با برقراري و ترتيب يك صغرا و كبراي منطقي به نتيجه مطلوب مي‌رسيم و در مثال بالا صورت قياس به‌شرح زير خواهد بود:

صغرا: نبيذ مسكر است.

كبرا: هر مسكري حرام است.

حكم: پس نبيذ حرام است.

قياس مورد نظر اهل سنت، معادل تمثيل منطقي است و قطع‌آور نيست؛ زيرا تشخيص و استخراج فلسفه حكم در اين مورد، به عهده انسان است و مسلم است كه نمي‌تواند كامل باشد و با منظور شارع مغايرت خواهد داشت. ازاين‌رو، قياس منصوص العله نزد شيعه حجيت دارد و قياس مورد نظر اهل سنت، حجيتي ندارد و باطل است.

2. قياس اولويت

اين قياس، هم در علم فقه و هم در علم اصول، حجت است و كاربردي گسترده دارد. قياس اولويت، همان است كه در منطق به فحواي دليل مشهور است. مثال فقهي آن نيز اين آيه شريفه است: {فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ[4] «به پدر و مادر اف مگو». وقتي گفتن حرف سرد و درشت به پدر و مادر حرام است، به طريق اولي، ضرب و شتم آنها ممنوع خواهد بود. بدون اينكه حرمت ضرب و شتم پدر و مادر در منطق عبارت موجود باشد، بنابر مفهوم موافق جمله، اين معنا به راحتي از جمله استنباط مي‌شود.[5]

بنابراين به سخن سجودي مي‌رسيم كه گفته است: امام در اينجا به دليل ذكر نكردن نام مبارك امام علي(عليه السلام) در قرآن، از قياس كه در نزد شيعيان حجت نيست، استفاده كرده است.

در پاسخ به سخن ايشان بايد به چند مطلب توجه كرد:

1. آنچه در كلام حضرت آمده، قياس مصطلح و مورد نظر اهل سنت نيست. گرچه به ظاهر، شبيه به آن است، در حقيقت، تفاوت جوهري و اساسي با آن دارد. امام نخواسته است كه حكم مسئله‌اي را از مسئله‌اي ديگر به‌دست آورد و اصلاً در اينجا حكمي وجود ندارد؛ بلكه بحث از نيامدن نام مبارك امام علي(عليه السلام) در قرآن است كه امام(عليه السلام) براي تبيين و توضيح و روشن شدن آن براي مخاطب، به مسئله‌اي مثال زده است؛ نه اينكه حكم آن را از آن مسئله گرفته باشد.

2. از آنجا‌كه شيعيان، امام(عليه السلام) را معصوم مي‌دانند و سخنان ايشان را عين سخنان رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله) مي‌دانند، اگر بپذيريم استدلال امام(عليه السلام) قياس است، ديگر قياس مصطلح اهل سنت نخواهد بود؛ بلكه قياس در اينجا قياس «منصوص العلة» است. از ديدگاه شيعه اين نوع قياس، حجت است؛ زيرا امام معصوم(عليه السلام) به علت حكم تصريح كرده؛ گرچه بعيد است كه سخن به قياس ربطي داشته باشد.

3. بر فرض كه بپذيريم سخن امام(عليه السلام) عين همان قياسي است كه در اصول اهل سنت مطرح است، در اين صورت، طبق قاعده الزام، نقدي است بر مخالفان و كساني كه مي‌گويند چرا نام امام علي(عليه السلام) به‌طور صريح و شناسنامه‌اي در قرآن نيامده است. در پاسخ به آنها بايد گفت: چرا جزئيات احكام نماز در قرآن نيامده است؟ يعني بحث امامت امام علي(عليه السلام) را با نماز قياس مي‌كنيم. ازآنجاكه اهل سنت، قياس را مي‌پذيرند، بايد بپذيرند و قانع شوند كه علت ذكر نشدن نام امام علي(عليه السلام) در قرآن، مانند ذكر نكردن جزئيات نماز در قرآن است. گرچه ما چنين قياسي را قبول نداشته باشيم.

 
[1]. الكافي، محمد بن يعقوب الكليني، ج1، ص286.

[2]. مجموعه آثار، ج4، ص863.

[3]. العدة في أصول الفقه، القاضي ابويعلي، ج4، ص1364.

[4]. اسراء: 23.

[5]. أصول الفقه، محمدرضا مظفر، ج2، ص200.


| شناسه مطلب: 85912







نظرات کاربران