آیا خداوند در قرآن کریم، به مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام) اشاره کرده است؟
مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام)، در آیات گوناگون بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: 1. آیه مبارکه «تطهیر»: (إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ البَیتِ وَ یطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً).[1] قرآن کریم در ای
مرجعيت علمي اهل بيت(عليهم السلام)، در آيات گوناگون بيان شده است كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
1. آيه مباركه «تطهير»: (إِنَّما يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ البَيتِ وَ يطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً).[1] قرآن كريم در اين آيه، اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه و آله) را به عنوان كساني كه خداوند، آنان را از هرگونه پليدي پاك كرده، معرفي كرده و از ديگر سو يادآور شده است كه حقايق متعالي و آموزههاي مكنون قرآن را جز انسانهاي مطهر از پليديها، درك نميكنند.[2] براساس مفاد (لا يمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ)[3] همانگونه كه شرط تماس بدن انسان با ظاهر قرآن، طهارت شرعي است، طهارت روح و جان از رذايل نيز شرط فهم آموزهها و حقايق قرآن است. هر چه آموزهها و حقايق، لطيفتر و عميقتر باشد، فهم آن، به طهارت روحي بالاتر و عميقتري نياز دارد و عاليترين آن، ملازم با عصمت است. بنابراين، جز پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت معصوم او(عليهم السلام) كسي آموزهها و حقايق قرآن را بهطور كامل و عميق نميداند و براي درك اين حقايق، بايد به آنان رجوع كرد.
امام صادق(عليه السلام) ميفرمايد: «حقايق مربوط به گذشته و آينده و احكامي كه حق و باطل را درباره زندگي انسان از هم جدا ميكند، در قرآن وجود دارد و ما آن را ميدانيم».[4] همچنين فرموده است: «ما راسخان در علم هستيم و تأويل قرآن را ميدانيم».[5] احاديثي كه از اهل بيت(عليهم السلام) در اينباره روايت شده، فراوان است.
2. آيه «اولوالامر»: آيه ديگري كه عصمت و مرجعيت علمي اهل بيت(عليهم السلام) را به خوبي تبيين ميكند، آيه «اولو الامر» است. خداوند در اين آيه، اطاعت از خود و رسول خود و اولو الامر را واجب كرده است: (أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ)[6]؛ «خدا و پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اولياي امر خود را اطاعت كنيد». با توجه به اينكه «اولو الامر» بدون اينكه فعل «أطيعوا» تكرار شود، بر «الرسول» عطف شده است، درمييابيم كه ملاك وجوب اطاعت از اولو الامر، همان ملاك وجوب اطاعت از رسول خداست و اطاعت رسول خدا(صلي الله عليه و آله)، از آن رو كه رهبري الهي است و از مقام عصمت و علم لدني و گستردهاي برخوردار است، واجب شده است. اگر
رسول خدا(صلي الله عليه و آله) معصوم نبود، اطاعت از او بدون هيچ قيد و شرطي واجب نميشد. اين مطلب درباره اولو الامر نيز صدق ميكند و آنان نيز به اين دليل كه از صفت عصمت و علم گسترده برخوردارند اطاعتشان در آيه، به صورت مطلق واجب شده است.
رسول خدا(صلي الله عليه و آله) معصوم نبود، اطاعت از او بدون هيچ قيد و شرطي واجب نميشد. اين مطلب درباره اولو الامر نيز صدق ميكند و آنان نيز به اين دليل كه از صفت عصمت و علم گسترده برخوردارند اطاعتشان در آيه، به صورت مطلق واجب شده است.
3. آيه هدايت: خداوند متعال ميفرمايد: {إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ}[7]؛ «همانا تو بيمدهندهاي و براي هر قومي هدايتگري است».
طبري به سند صحيح، از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) روايت كرده است كه آن حضرت فرمود: «أنا المُنذر و علي الهادي و بك يهتدي المهتدون بعدي»؛[8] «من بيمدهندهام و علي(عليه السلام)، هادي است و با تو [اي علي] هدايتشوندگان هدايت ميشوند».
عبدالله بن احمد بن حنبل به سند صحيح، از امام علي(عليه السلام) در تفسير آيه هدايت نقل كرده است: «رسول الله المنذر والهادي رجل من بني هاشم»؛ «پيامبر(صلي الله عليه و آله) بيمدهنده و هادي، مردي از بنيهاشم است». طبري نيز به سند صحيح از ابن عباس نقل كرده است: «مقصود از {إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ}، پيامبر(صلي الله عليه و آله) است و مقصود از {وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ}، علي(عليه السلام) است[9] كه با اين اوصاف، مرجعيت ديني علي(عليه السلام) پس از پيامبر(صلي الله عليه و آله)، بر كسي پوشيده نميماند. حاكم نيشابوري نيز به سند صحيح از امام علي(عليه السلام) در تفسير آيه هدايت نقل كرده است: «رسول خدا(صلي الله عليه و آله) بيمدهنده است و من هدايتگرم».[10]
روشن است كه هدايتگري، بدون مرجعيت علمي، محقق نخواهد بود.