آیا جبرئیل، نخست میخواسته وحی را به علی(علیه السلام) نازل کند و سپس به دلیلی، به پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل کرده است. آیا این ادعا صحیح است؟
× پاسخ در پاسخ به این پرسش، باید گفت: این ادعا، افتراء و تهمتی است که دشمنان شیعه به پیروان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) نسبت داده‌اند و تا کنون نتوانسته‌اند این ادعا را اثبات کنند. این ادعا، با هیچ یک از اصول شیعه سازگاری
× پاسخ
در پاسخ به اين پرسش، بايد گفت: اين ادعا، افتراء و تهمتي است كه دشمنان شيعه به پيروان مكتب اهل بيت(عليهم السلام) نسبت دادهاند و تا كنون نتوانستهاند اين ادعا را اثبات كنند. اين ادعا، با هيچ يك از اصول شيعه سازگاري ندارد و در هيچ منبع شيعه بيان نشده و از زبان هيچ شيعهاي شنيده نشده است. در پاسخ به اين پرسش بايد گفت:
الف) شيعه به عصمت فرشتگان الهي معتقد است. جبرئيل امين كه آورنده وحي است، از فرشتگان مقرب خداست و هيچ خطا، اشتباه و نسياني در او راه ندارد.
خداوند سبحان ميفرمايد: {لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}[1]؛ «هرگز مخالفت فرمان خدا نميكنند و آموزههاي او را به دقت اجرا ميكنند». براساس اين آيه، فرشتگان، برخلاف اوامر و نواهي الهي كاري انجام نميدهند. مفسران، اين آيه شريفه را دليل بر عصمت فرشتگان ميدانند.[2]
خداوند سبحان ميفرمايد: {لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}[1]؛ «هرگز مخالفت فرمان خدا نميكنند و آموزههاي او را به دقت اجرا ميكنند». براساس اين آيه، فرشتگان، برخلاف اوامر و نواهي الهي كاري انجام نميدهند. مفسران، اين آيه شريفه را دليل بر عصمت فرشتگان ميدانند.[2]
{يَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}[3]؛ «از خدا كه فوق همه آنهاست ميترسند و از هر چه به آن مأمورند، اطاعت ميكنند». اين آيه شريفه نيز اثبات ميكند كه فرشتگان در هر امري، تابع اوامر و نواهي الهي هستند.[4]
{لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يعْمَلُونَ}[5]؛ «هرگز پيش از امر خدا كاري انجام نميدهند و هر چه كنند بهفرمان خدا بجا ميآورند». اين آيه نيز مثل آيات پيشين، مبين آن است كه فرشتگان، در هر كاري تابع امر خداوند هستند.
{نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ}[6]؛ «روحالامين آن را نازل كرده است، بر قلب پاك تو، تا از انذاركنندگان باشي» خداوند در اين آيه، از جبرئيل به عنوان امين ياد ميكند و امين به كسي ميگويند كه از او خيانتي صادر نشود. شيعيان معتقدند كه جبرئيل فرشته اميني است كه قرآن را به امر خداوند به قلب مبارك پيامبر(صلي الله عليه و آله) نازل كرده است.
{قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ}[7]؛ «بگو هركس با جبرئيل دشمني ورزد [در حقيقت، دشمن خداست]؛ چراكه آن فرشته گرامي، به اذن خداوند، قرآن را بر قلب تو نازل كرد». در اين آيه، خداوند دشمنان جبرئيل را توبيخ ميكند و ميفرمايد: جبرئيل آيات را به اذن خداوند به قلب پيامبر(صلي الله عليه و آله) نازل كرده است و وي بدون اذن خداوند كاري انجام نميدهد. بلكه هر دستوري كه ميآورد، به اذن خداوند است و شيعيان، به امانتداري جبرئيل در رساندن وحي رسالت به پيامبر عظيم الشأن اسلام(صلي الله عليه و آله) معتقدند.[8]
بايد توجه داشت كه اطاعت و ترك عصيان فرشتگان، نوعي اطاعت تكويني است؛ نه تشريعي. آنها بهگونهاي خلق شدهاند كه فرمانهاي الهي را با كمال ميل و رغبت اجرا ميكنند.[9] ازاينرو، امكان ندارد كه از فرمانهاي خداوند سرپيچي كنند و آنچه بر پيامبر(صلي الله عليه و آله) نازل شده، همان اجراي فرامين الهي است.
ب) روايتهاي بسياري وجود دارد كه حالات فرشتگان را بيان ميكند و ميگويد: فرشتگان، قدرت انجام خطا را ندارند و شيعه با استدلال به اين روايتها عقيده دارد كه فرشتگان معصوم هستند و هيچگاه خيانت نميكنند.
امام علي(عليه السلام) در خطبه اول نهج البلاغه، فرشتگان را چنين توصيف ميكند:
گروهي از آنان هميشه به سجدهاند و ركوع ندارند يا به ركوعند و قيام نميكنند. يا در صفوفي كه هرگز از هم پراكنده نميشوند، قرار دارند، يا همواره تسبيح ميگويند و هرگز خسته نميشوند. هيچ خوابي چشمهاي آنان را نميپوشاند و عقول آنها گرفتار نسيان و سهو نميشود. بدن آنها به سستي نميگرايد و غفلت و نسيان بر آنان عارض نميشود و گروه ديگر، امينان وحي او و زبان او به سوي پيامبرانند و پيوسته براي رساندن حكم و فرمانش در رفت و آمدند.[10]
شيعيان عقايد و آموزههاي خود را از امامان معصوم(عليهم السلام) آموختهاند و با توجه به سخنان امامان معصوم(عليهم السلام)، آنها به نبوت پيامبر خاتم(صلي الله عليه و آله) ايمان داشته و بارها به اين حقيقت، شهادت دادهاند. شيعيان كه خود را پيروان امامان معصوم(عليهم السلام) ميدانند، جز راه و روش امامان خويش، راه ديگري برنگزيدهاند. وقتي شيعه هر روز در نمازهاي پنجگانه، به نبوت و رسالت حضرت خاتم الانبيا(صلي الله عليه و آله) شهادت ميدهد، چگونه ممكن است بگويد: جبرئيل بايد رسالت را به علي(عليه السلام) ابلاغ ميكرد و خيانت كرده و آن را به پيامبر(صلي الله عليه و آله) نازل كرده است. اينكه آنها پيامبر(صلي الله عليه و آله) را برحق بدانند و از ديگر سو به خيانت جبرئيل معتقد باشند، با يكديگر منافات دارد.
علي(عليه السلام) درباره پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: «و اشهد اَن لا اله الّا الله وحده لاشريك له و اشهد اَنّ محمداً عبده و رسوله، خاتم النبيين»؛[11] «گواهي ميدهم كه محمد(صلي الله عليه و آله)، بنده و پيامبرخدا و خاتم پيامبران است».
آن حضرت در كلامي ديگر چنين ميفرمايد: «امين وحيه و خاتم رسله»؛ «[محمد(صلي الله عليه و آله)] امين وحي و خاتم پيامبران است».[12]
امام صادق(عليه السلام) نيز ميفرمايد: «لم يبعث الله عزوجل من العرب الّا خمسة انبيا، هوداً و صالحاً و اسماعيل، شعيباً و محمد(صلي الله عليه و آله) خاتم النبيين»؛ «خدا از ميان قوم عرب، پنج پيامبر را برانگيخت كه عبارتند از: هود، صالح، اسماعيل، شعيب و محمد(صلي الله عليه و آله) كه خاتم پيامبران است».[13]
شيعه معتقد است كه علي(عليه السلام)، جانشين پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) و امام مسلمانان است. بحث نبوت امام علي(عليه السلام)، همانگونه كه پيش از اين بيان شد، در هيچ يك از كتابهاي شيعه نوشته نشده و هيچ شيعهاي، اگرچه عامي و بيسواد، به چنين مطلبي اعتقاد نداشته و تاكنون از زبان هيچ يك از شيعيان، چنين مطلبي گفته نشده است. اين ادعا نيز از شبههايي است كه برخي متعصبان مخالف شيعه، مطرح ميكنند تا مكتب اهل بيت(عليهم السلام) را در افكار ديگران بد و ناحق جلوه دهند؛ غافل از اينكه نور اهل بيت(عليهم السلام)، با اين تلاشهاي نافرجام، هرگز خاموش نخواهد شد و روز به روز دامنه آن گستردهتر ميشود و وجدانهاي بيدار و حق طلب به سوي اين مكتب نوراني تمايل پيدا ميكنند.
[1]. تحريم: 6.
[2]. ذيل آيه 6 سوره مباركه تحريم؛ تفسير منهج الصادقين، فتحالله كاشاني، ج9، ص241؛ مجمع البيان، ج10، ص63.
[3]. نحل: 50.
[4]. مجمع البيان، ج6، ص161؛ منهج الصادقين، ج5، ص198؛ كتاب الالفين، علامه حلي، ص326.
[5]. انبيا: 27.
[6]. شعراء: 193 و 194.
[7]. بقره: 97.
[8]. الميزان، ج2، ص24.
[9]. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ج28.
[10]. نهج البلاغه، ترجمه: محمد دشتي، خطبه اول.
[11]. شرح نهج البلاغه، ابن ابيالحديد، ج9، ص166.
[12]. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 173.
[13]. بحار الانوار، ج11، ص42.