چرا شیعه به مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام) پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) معتقد است؟ چرا شیعه به مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام) پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) معتقد است؟ چرا شیعه به مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام) پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) معتقد است؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
چرا شیعه به مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام) پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) معتقد است؟ چرا شیعه به مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام) پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) معتقد است؟ چرا شیعه به مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام) پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) معتقد است؟ چرا شیعه به مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام) پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) معتقد است؟ چرا شیعه به مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام) پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) معتقد است؟

چرا شیعه به مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام) پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) معتقد است؟

البته شیعه فقط به مرجعیت علمی معتقد نیست، بلکه به مرجعیت علمی، دینی و سیاسی اهل بیت(علیهم السلام) پس از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) معتقد است؛ ولی در این پرسش، فقط به مرجعیت علمی اشاره شده است. ×  پاسخ مرجعیت علمی ائمه اطهار(علیهم السل

البته شيعه فقط به مرجعيت علمي معتقد نيست، بلكه به مرجعيت علمي، ديني و سياسي اهل بيت(عليهم السلام) پس از رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) معتقد است؛ ولي در اين پرسش، فقط به مرجعيت علمي اشاره شده است.

×  پاسخ

مرجعيت علمي ائمه اطهار(عليهم السلام) پس از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله)، در عرصه‌هاي گوناگون، قابل تبيين و اثبات است. آنان مفسران حقيقي قرآن و شارح منحصر سنت حضرت رسول خاتم(صلي الله عليه و آله) هستند. ازاين‌رو، پيروي‏شان بر ديگران واجب است، آنان حجت ميان خلق و خالق مي‌باشند و پيروانشان مي‌توانند با استناد به كلامشان در دادگاه عدل الهي احتجاج كنند.

پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) فرمود: «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِي بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِينَةَ فَلْيأْتِ الْبَابَ».[1] اين سخن بسيار عميق و كارساز، براي مسلمان‌ها و همه انسان‌هاست. آيا براي مرجعيت علمي، پس از رسول خاتم، جمله‌اي بالاتر از اين جمله پيامبر(صلي الله عليه و آله) درباره امام علي(عليه السلام) مي‌توان پيدا كرد؟

همچنين در حديث متواتر و مورد قبول فريقين معروف به حديث «ثقلين» كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) اهل بيت(عليهم السلام) را تا قيامت، قرين و عدل قرآن قرار داد، مرجعيت علمي و ديني آنان به‌طور دقيق و روشن براي مسلمانان تبيين شده است. رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله) فرمود:

اني قد تَرَكتُ فِيكمْ ما ان أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بعدي الثَّقَلَينِ وَ أَحَدُهُمَا أَكبَرُ مِنَ الآخَرِ كتَابُ اللهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إلى الأَرْضِ وعترتي اهل بيتي الا وانهما لَنْ يفْتَرِقَا حتى يرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ.[2]

من بعد از خودم در ميان شما دو چيز گرانبها مي‌گذارم كه اگر به آن تمسك كنيد، هرگز گمراه نخواهيد شد. يكي از آنها كه بزرگتر از ديگري است، كتاب خدا است كه ريسمان است ممتد از آسمان تا زمين و ديگري عترت و اهل بيت من هستند. آگاه باشيد كه اين دو از يكديگر جدا نمي‌شوند تا در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند.

اين روايت، هم مرجعيت علمي اهل بيت(عليهم السلام) را ثابت مي‌كند و هم عصمت آنها را. در اين روايت، رسول خدا(صلي الله عليه و آله) اطاعت مطلق و بدون قيد و شرط از قرآن و اهل بيت(عليهم السلام) را براي همه مسلمانان واجب مي‌‌داند و دستور به اطاعت مطلق، نشانه عصمت و مرجعيت علمي آنهاست؛ زيرا محال است كه خداوند به اطاعت مطلق از كسي دستور دهد، ولي عصمت و مرجعيت علمي آن شخص ثابت نشده باشد.

از روايت‌هايي كه درباره اهل بيت(عليهم السلام) به ما رسيده، درمي‌يابيم كه گستردگي علمي آن بزرگواران به گونه‏اي است كه پرسش هيچ پرسش‏كننده‏اي را بي‏پاسخ نمي‌گذاشتند و مهم‌تر اينكه پاسخشان درست و شايسته بود. اين علم گسترده و معصومانه، با موهبت ويژه خدا كه آن را علم لدنّي و مانند آن مي‏ناميم، حاصل مي‏شود.[3] علم عادي و اكتسابي، يعني علمي كه در كلاس درس و با اجتهاد مصطلح به دست مي‏آيد ـ خواه در مسائل ديني، احكام شرعي و معارف الهي باشد يا در علوم تجربي، مباحث اجتماعي، اقتصادي، سياسي و مانند آن ـ نمي‏تواند اين دو ويژگي را داشته باشد و نشانه آن تبدل رأي متخصصان هر فن، اختلاف نظر آنها با يكديگر، مجهول بودن بسياري از مطالب و بي‏پاسخ ماندن خيلي از پرسش‏هاست.

ديگران نيز مرجعيت علمي اهل بيت(عليهم السلام) را به رسميت شناخته‌اند؛ براي مثال، عمر خليفه دوم درباره امام علي(عليه السلام) مي‌فرمايد: «لولا علي لهلك عمر».[4] در نتيجه، مرجعيت علمي اهل بيت(عليهم السلام) مورد اتفاق همه فرقه‌ها و مذاهب و شخصيت‌هاي عملي مذاهب بوده است.

امام صادق(عليه السلام)، استاد ابوحنيفه، يكي از ائمه بزرگ اهل سنت بود. ديگر مذاهب نيز با واسطه، شاگرد امام صادق(عليه السلام) هستند. سلسله تصوف اهل سنت نيز مي‌كوشند سلسله خود را از طريق معروف كرخي، به امام صادق(عليه السلام) و از ايشان به امام علي(عليه السلام) برسانند.

 
[1]. روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ص60؛ سلك الدرر في أعيان القرن الثاني عشر، ابوالفضل محمد خليل بن علي بن محمد بن محمد مراد الحسيني، ج2، ص301.

[2]. مسند احمد، ج17، ص172.

[3]. بحار الانوار، ج25، صص124 و127.

[4]. فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج4، ص256.


| شناسه مطلب: 85931







نظرات کاربران