آیا عزاداری (در اربعین و غیر اربعین) مورد نهی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه: بود؟ آیا این کار برگرفته از مسیحیت نیست؟
درباره عزاداری، نه‌تنها از سوی رسول خدا6 و ائمه اطهار: نهی وارد نشده است، بلکه آیات و روایات فراوانی دلالت می‌کند که اصل عزاداری، مشروع است. حضرت رسول6 و ائمه اطهار: نیز، خود عزاداری می‌کردند و دیگران را نیز به عزاداری برای شهدا سفارش می&zw
درباره عزاداري، نهتنها از سوي رسول خدا6 و ائمه اطهار: نهي وارد نشده است، بلكه آيات و روايات فراواني دلالت ميكند كه اصل عزاداري، مشروع است. حضرت رسول6 و ائمه اطهار: نيز، خود عزاداري ميكردند و ديگران را نيز به عزاداري براي شهدا سفارش مينمودند.
خداوند تبارك و تعالي در قرآن ميفرمايد: {لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ}؛[1] «خداوند فرياد زدن را دوست ندارد، جز براي كساني كه مورد ستم قرار گرفتهاند».
در اين آيه، به همه مظلومان، اجازه فرياد و افشاگري داده شده است. عزاداري شيعيان در ماتم سيد الشهدا(عليه السلام)، در حقيقت يك نوع فرياد در برابر ظلم و طغيان ظالمان است. عزاداريهايي كه در اين راستا برگزار ميشود، از مصاديق «جهر من القول» است، كه خدا آن را دوست دارد. از اين روست كه امام خميني(رضي الله عنه)، گريه بر مظلوم را فرياد بر ظالم ميداند.[2]
دومين آيه بر مشروعيت عزاداري، آيه 84 سوره يوسف است: {قال يا أَسَفى عَلى يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظيمٌ}؛ «[يعقوب] گفت: وا اسفا بر فراق يوسف! و درحاليكه خشم خود را فرو ميخورد و چشمانش از اندوه، سفيد شد».
حضرت يعقوب و حضرت يوسف(عليهما السلام)، هر دو پيامبر بودند و گريه حضرت يعقوب(عليه السلام) بر حضرت يوسف(عليه السلام)، تنها به دليل رابطه پدر و فرزندي نبود، بلكه گريه يك پيامبر، در غم فراقِ پيامبر ديگر بود. در اين مسئله، فقط جنبه عاطفي مطرح نيست، بلكه جهات مهم ديگري نيز مطرح است. مؤيد آنچه گفته شد، استدلال امام سجاد(عليه السلام) است كه در پاسخ به كساني كه به گريه آن حضرت اعتراض ميكردند، فرمود:
مگر شما از گريه و عزاداري يعقوب اطلاع نداريد؟ او ساليان طولاني در فراق يوسف گريست، تا بينايي خود را از دست داد؛ در صورتي كه فرزندش زنده و تنها از مقابل چشمانش ناپديد شده بود. اما من با چشمان خود، ديدم كه پدرم و هفده تن از اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه و آله) را شهيد، و سرشان را از تن جدا كردند.[3]
عزاداري براي شهدا در اسلام، سابقهاي ديرين دارد و از اخبار برميآيد كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) نيز، آن را تأييد ميكرد و در برگزاري آن همت ميگماشت. ابن هشام مينويسد:
بعد از جنگ اُحد، كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) به خانه خود ميرفت، از محله بنيعبدالاشهل و بنيظفر عبور كرد. در اين هنگام، صداي زنان آنها كه بر كشتگانشان گريه ميكردند، به گوش آن حضرت رسيد و موجب شد كه اشك بر صورت ايشان نيز جاري شود و در پي آن فرمود: «كسي نيست كه بر عمويم حمزه بگريد!». سعد بن معاذ و اسيد بن حضير (رؤساي قبيله بنيعبدالاشهل) پس از آگاهي از اين موضوع، زماني كه به خانههاي خود باز گشتند، به زنان قبيلهشان دستور دادند لباس عزا بپوشند و به مسجد بروند و در آنجا، براي حمزه(عليه السلام)، اقامه عزا كنند. رسول خدا(صلي الله عليه و آله) كه صداي گريه آنها را شنيد، از خانه خويش [كه جنب مسجد بود] بيرون آمد، [از آنها سپاسگزاري كرد و] فرمود: «به خانههاي خود بازگرديد، خدايتان رحمت كند كه به خوبي، مواسات خود را انجام داديد».[4]
پيامبر در شهادت جعفر طيار نيز، هم خود گريست و هم براي عزاداران كه در خانه او گرد آمده بودند، غذا تهيه كرد.[5] بنا بر روايت ابن سعد، اندوه و افسردگي پيامبر(صلي الله عليه و آله) براي شهداي جنگ موته، چنان زياد بود كه اصحاب نيز به شدت اندوهگين و افسرده شدند.[6]
هنگامي كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) درگذشت، مردم مدينه، به گريه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان: «برخي از اصحاب، چنان اندوهگين شدند كه چيزي نمانده بود به وهم، دچار شوند».[7] بنا بر نقل عايشه، زنان به عزاداري پرداختند و به سينه و صورت خود ميزدند.[8]
در شهادت علي(عليه السلام)، فرزندان آن حضرت و مردم كوفه، به شدت ميگريستند.[9] هنگامي كه امام حسن(عليه السلام) نيز به شهادت رسيد، برادرش محمّد حنفيه، مرثيه و نوحهسرايي كرد.[10] با شهادت امام حسين(عليه السلام) و يارانش در محرم سال 61 ه .ق، عزاداري وارد مرحلهاي جديد شد و در گسترهاي وسيعتر از جهان اسلام، برگزار گرديد.
بنا بر روايت مقاتل، زنان و مردان قبيله بنياسد، هنگام دفن اجساد شهيدان و بعد از آن، نوحهسرايي و عزاداري ميكردند.[11] بنا بر روايتي، اهل بيت امام حسين(عليه السلام)، به عزاداري مشغول بودند.[12] مردم مدينه هم به ويژه بنيهاشم، همين كه از شهادت امام حسين(عليه السلام) آگاه شدند، به گريه و ندبهاي پرداختند كه تا آن هنگام، كسي نديده و نشنيده بود.[13]
امام سجاد(عليه السلام) كه در دوران خفقان اموي به سر ميبرد، براي حفظ واقعه خونبار كربلا و انتقال آن به نسلهاي بعد، از ابزار گريه بهره گرفت. از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است:
زين العابدين(عليه السلام)، چهل سال در مصيبت پدرش گريه كرد، درحاليكه روزها روزهدار و شبها به عبادت بيدار بود و چون وقت افطار ميرسيد، خدمتگزارش آب و غذا در برابر او مينهاد و ميگفت: «آقاجان! ميل بفرماييد».
آن حضرت ميگفت: «چگونه غذا بخوريم، در صورتي كه فرزند رسول خدا(صلي الله عليه و آله)، گرسنه كشته شد؟ چگونه آب بنوشيم، در صورتي كه فرزند رسول خدا(صلي الله عليه و آله)، لب تشنه كشته شد؟» و پيوسته اين سخن را ميگفت و ميگريست، تا آب و غذا با اشك چشمش، مخلوط ميشد. ايشان همواره بر اين حال بود، تا از دنيا رفت.[14]
امام سجاد(عليه السلام) در طول دوران امامتش، پيوسته سوگوار قصه عاشورا بود. در اين مصيبت، آنقدر گريست، كه از «بكائين»، يعني «بسيار گريه كنندگان» به شمار آمد و لقب گرفت.[15]
علقمه حضرمي، نقل ميكند كه امام باقر(عليه السلام) در روز عاشورا، براي امام حسين(عليه السلام) در خانهاش اقامه عزا ميكرد و خود آن حضرت نيز، براي جدش ميگريست. ايشان تقيه نميكرد و به كساني كه در خانه بودند، ميفرمود: «براي آن حضرت سوگواري كنيد و در مصيبت حسين(عليه السلام)، به يكديگر تسليت بگوييد».[16] امام صادق(عليه السلام) به داوود رقي فرمود: «من هرگز آب خنك ننوشيدم، جز اينكه به ياد امام حسين(عليه السلام) افتادم».[17] از حضرت امام رضا(عليه السلام) روايت شده است كه فرمود:
وقتي ماه محرم ميشد، كسي پدرم (امام كاظم(عليه السلام را خندان نميديد و اندوه و حزن، بر وي غالب ميشد، تا روز دهم. هنگاميكه روز عاشورا فرا ميرسيد، آن روز، روز مصيبت، حزن و گريه او بود و ميفرمود: «امروز، روزي است كه حسين(عليه السلام)، شهيد شد».[18]
ائمه اطهار:، نهتنها خود در عزاي سالار شهيدان ميگريستند، بلكه همواره مردم را به گريستن بر آن حضرت، تشويق و ترغيب كردند. در روايتي آمده است: «هر كس بر حسين (عليه السلام) بگريد، يا (حتي) يك نفر را بگرياند، پاداشش بهشت است و هر كس حالت اندوه و گريه به خود بگيرد نيز، پاداشش بهشت است».[19]
از روايت ابن قولويه استفاده ميشود كه در زمان امام صادق(عليه السلام)، مردم اطراف كوفه و نواحي ديگر، براي زيارت قبر امام حسين(عليه السلام) و يارانش به كربلا ميرفتند و به قرائت قرآن، ذكر مصائب، نوحهخواني و مرثيهسرايي ميپرداختند.[20] ريان بن شبيب ميگويد:
روز اول ماه محرم، خدمت حضرت امام رضا(عليه السلام) رسيدم. ايشان به من فرمود: اي پسر شبيب به راستي محرم، همان ماهي است كه اهل جاهليت، در زمان گذشته، ظلم و قتال را به خاطر احترامش در آن حرام ميدانستند و اين امت، نه حرمت اين ماه را نگه نداشتند و نه حرمت پيغمبرش را. آنان، ذريه او را كشتند، زنانش را اسير كردند و بنهاش را به غارت بردند. خدا هرگز اين گناه آنها را نيامرزد.
اي پسر شبيب! اگر براي چيزي گريه خواهي كرد، براي حسين(عليه السلام) گريه كن كه چون گوسفند، سرش را بريدند و هجده كس از خاندانش با او كشته شد، كه روي زمين، مانندي نداشتند و آسمانهاي هفتگانه و زمين، براي كشتن او گريستند و چهار هزار فرشته، براي ياريش به زمين آمدند و ديدند، كشته شد و بر سر قبرش، ژوليده و خاكآلود باشند، تا قائم[ ظهور كند و ياريش كند و شعار آنها، يا لثارات الحسين است.
اي پسر شبيب! پدرم از پدرش، از جدش، برايم باز گفت كه چون جدم حسين(عليه السلام) كشته شد، آسمان، خون و خاك سرخ باريد. اي پسر شبيب! اگر بر حسين(عليه السلام) گريه كني، تا اشك بر گونههايت روان شود، خدا هر گناهي كردي، از خرد و درشت و كم و بيش، بيامرزد. اي پسر شبيب! اگر خواهي خدا را ملاقات كني و گناهي نداشته باشي، حسين(عليه السلام) را زيارت كن. اي پسر شبيب! اگر خواهي در غرفههاي بهشت با پيغمبر(صلي الله عليه و آله) ساكن شوي، بر قاتلان حسين(عليه السلام) لعن كن.
اي پسر شبيب! اگر خواهي ثواب شهيدان با حسين(عليه السلام) را دريابي، هر وقت بيادش افتادي، بگو كاش با آنها بودم و به فوز عظيمي ميرسيدم. اي پسر شبيب! اگر خواهي با ما در درجات بلند بهشت باشي، براي حزن ما محزون باش و براي شادي ما شاد باش و ملازم ولايت ما باش و اگر مردي، سنگي را دوست بدارد، خدا او را روز قيامت، با آن محشورش كند.[21]
از عملكرد امام سجاد(عليه السلام) و سفارشهاي ايشان و ساير ائمه: درباره گريه براي امام حسين(عليه السلام) و يارانش[22] برميآيد كه برگزاري مجالس عزاداري و گريه، از مؤثرترين ابزاري بود، كه ميتوانست با توطئههاي بنياميه، براي محو آثار مادي و معنوي قيام كربلا، مقابله كند. در نتيجه بر خلاف ادعاي وهابيان، مشروعيت عزاداري، ريشه در قرآن و سيره رسولالله(صلي الله عليه و آله) و ائمه اطهار: دارد. مسلمانان در طول تاريخ، براي شهداي كربلا، عزاداري ميكردند و ياد آن بزرگمرداني كه با خونشان، نهال نوپاي اسلام را زنده نگه داشتند، گرامي داشتهاند.
[1]. نساء: 148.
[2]. صحيفه نور، ج8، ص70.
[3]. امالي صدوق، ص121.
[4]. سيرة النبويه، ج4، ص122.
[5]. همان، ج2، ص252.
[6]. طبقات الكبري، ج2، ص162.
[7]. همان، ج2، ص368.
[8]. سيرة النبويه، ج2، ص428.
[9]. منتهي الآمال، ج1 و 2، صص211، 220 و 223.
[10]. مروج الذهب و معادن الجوهر، ج2، ص3.
[11]. اللهوف علي قتلي الطفوف، صص179، 186 و 187.
[12]. عزاداري حسين7 از زمان آدم تا زمان ما، ص75.
[13]. اللهوف، ص223.
[14]. اللهوف، صص129 – 235.
[15]. وسائل الشيعه، ج2، ص922.
[16]. همان، ج14، ص509.
[17]. امالي صدوق، ص142.
[18]. مفاتيح الجنان، بخش مربوط به اعمال ماه محرم.
[19]. بحارالانوار، ج24، ص284.
[20]. لؤلؤ و مرجان، ص4.
[21]. الامالي (للصدوق)، ص130.
[22]. اللهوف، ص27.