در روایات آمده است، کسی که نوحه‌سرایی کند و کسی که گوش دهد، هر دو ملعون‌اند، با این حال، چرا شیعیان در زیارت اربعین، عزاداری می‌کنند؟ در روایات آمده است، کسی که نوحه‌سرایی کند و کسی که گوش دهد، هر دو ملعون‌اند، با این حال، چرا شیعیان در زیارت اربعین، عزاداری می‌کنند؟ در روایات آمده است، کسی که نوحه‌سرایی کند و کسی که گوش دهد، هر دو ملعون‌اند، با این حال، چرا شیعیان در زیارت اربعین، عزاداری می‌کنند؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
در روایات آمده است، کسی که نوحه‌سرایی کند و کسی که گوش دهد، هر دو ملعون‌اند، با این حال، چرا شیعیان در زیارت اربعین، عزاداری می‌کنند؟ در روایات آمده است، کسی که نوحه‌سرایی کند و کسی که گوش دهد، هر دو ملعون‌اند، با این حال، چرا شیعیان در زیارت اربعین، عزاداری می‌کنند؟ در روایات آمده است، کسی که نوحه‌سرایی کند و کسی که گوش دهد، هر دو ملعون‌اند، با این حال، چرا شیعیان در زیارت اربعین، عزاداری می‌کنند؟ در روایات آمده است، کسی که نوحه‌سرایی کند و کسی که گوش دهد، هر دو ملعون‌اند، با این حال، چرا شیعیان در زیارت اربعین، عزاداری می‌کنند؟ در روایات آمده است، کسی که نوحه‌سرایی کند و کسی که گوش دهد، هر دو ملعون‌اند، با این حال، چرا شیعیان در زیارت اربعین، عزاداری می‌کنند؟

در روایات آمده است، کسی که نوحه‌سرایی کند و کسی که گوش دهد، هر دو ملعون‌اند، با این حال، چرا شیعیان در زیارت اربعین، عزاداری می‌کنند؟

اگرچه در برخی روایات آمده است که نوحه‌سرایی، از رسوم جاهلیت است یا اینکه نوحه‌گر، ملعون است، ولی اولاً این روایات از نظر سندی ضعیف هستند و علمای حدیث‌شناس شیعه، به محتوای آنها اهمیت نداده‌اند. با توجه به علم حدیث‌شناسی و رجال، &zw

اگرچه در برخي روايات آمده است كه نوحه‌سرايي، از رسوم جاهليت است يا اينكه نوحه‌گر، ملعون است، ولي اولاً اين روايات از نظر سندي ضعيف هستند و علماي حديث‌شناس شيعه، به محتواي آنها اهميت نداده‌اند. با توجه به علم حديث‌شناسي و رجال، ‌اين دسته از روايات از درجه اعتبار مردود است؛ هرچند در منابع روايي ذكر شده است؛ زيرا بديهي است كه صرف وجود روايت در منابع، دليل بر اعتبار آن نيست.

ثانياً بر فرض صحت اين‌گونه احاديث و قبول آنها، بايد با روش علمي، مراد و مقصود آنها را به دست آورد، تا روشن شود كه آيا نوحه‌سرايي براي ميت، به طور كلي جايز نيست يا مقصود از منع، برخي اقسام نوحه‌گري است؛ زيرا دسته‌اي ديگر از روايات، به طور صريح مشروعيت نوحه‌سرايي را تبيين مي‌كنند. به طور كلي دو نوع نوحه‌سرايي داريم: نوحه‌سرايي غير مشروع و نوحه‌سرايي مشروع.

الف) نوحه‌سرايي غير مشروع

اين نوع نوحه‌سرايي، كه به روش جاهليت انجام مي‌شود و در آن، مطالب دروغ، ناحق و ناسنجيده بسيار گفته مي‌شود، بي‌گمان مورد نهي دين مقدس اسلام است. براي نمونه پيامبر اكرم6 در مورد اين‌گونه نوحه‌سرايي فرمود: «النياحة من عمل الجاهليه»؛[1] «نوحه از عمل جاهليت است».

ب) نوحه‌سرايي مشروع

نوع دوم از نوحه‌سرايي، كه برخاسته از طبيعت لطيف افراد مؤمن و نوع‌دوست است و بيشتر از اين‌گونه طيف سر مي‌زند، نوحه‌سرايي مشروعي است كه پشتوانه روايي بسياري دارد و هيچ گونه شك و شبهه‌اي در مشروعيت انجام آن نيست. اين نوع عزاداري، به طريق اوليٰ براي معصومان:، به ويژه براي امام حسين(عليه السلام)، جايز، بلكه مستحب است. در اينجا برخي از موارد اين نوع نوحه‌سرايي را ذكر مي‌كنيم:

1. هنگامي كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) از جنگ احد به مدينه بازگشت، از هر خانه‌اي كه كسي از آن به شهادت رسيده بود، صداي نوحه شنيد، ولي از خانه عموي خود، حمزه(عليه السلام)، صدايي نشنيد. آن‌گاه فرمود: «اما براي حمزه كسي نمي­گريد». پس مردم مدينه تصميم گرفتند بر هيچ شهيدي، نوحه‌سرايي و گريه نكنند، مگر اينكه ابتدا بر حمزه، نوحه و زاري كنند و اين رسم تا امروز باقي است؛[2]

2. حضرت صديقه طاهره(عليها السلام)، پس از رحلت پدرشان حضرت خاتم الانبياء(صلي الله عليه و آله)، كنار مرقد مطهر ايشان مي‌رفت، مشتي از خاك قبر را برمي‌داشت، بر چشم مي‌نهاد و چنين نوحه مي‌خواند: «ماذا علي من شم تربة احمد»؛[3]

3. دختري از امام صادق(عليه السلام) درگذشت. حضرت، يك سال بر او گريست. سپس فرزند ديگر او از دنيا رفت. باز حضرت يك سال عزاداري كرد. آن‌گاه كه اسماعيل فوت كرد، ناله او شدت يافت. برخي به امام صادق(عليه السلام) گفتند: «چرا از خانه تو، صداي ناله شنيده مي‏شود؟». در پاسخ فرمود: «آن‌گاه كه حمزه درگذشت، پيامبر(صلي الله عليه و آله) دستور داد، زنان مدينه بر او نوحه‌سرايي كنند، چون او نوحه‏گري نداشت»؛[4]

4. در زيارت حضرت امام رضا(عليه السلام)، كه از حضرت امام جواد(عليه السلام) نقل شده است، چنين مي‌خوانيم: «اي كسي كه پيش از شهيد شدن، به فرزندان و خانواده‌اش فرمان داد، بر او نوحه‌سرايي كنند»؛[5]

5. امام صادق(عليه السلام) فرمود: «هنگام ماتم و عزا، بانوان براي اشك ريختن، نياز به شيون و زاري دارند؛ اما شايسته نيست سخنان بيهوده و باطل بگويند و بايد با فرا رسيدن شب، نوحه‌گري و فرياد را رها كنند، تا فرشتگان آزار نبينند»؛[6]

6. امام صادق(عليه السلام) فرمود: «هر گريه‌اي در مصايب، مكروه است، مگر گريه بر امام حسين(عليه السلام)»؛[7]

7. پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمود: «هر چشمي در قيامت گريان است، جز چشمي كه بر حسين(عليه السلام) گريه كند. آن چشم هميشه خندان و به نعمت‌هاي بهشتي، بشارت داده مي‌شود».[8]

8. امام رضا(عليه السلام) فرمود:

كسي كه مصيبت‌هايي را كه بر ما وارد شده به ياد آورد و بر آن گريه كند، در قيامت همراه ما خواهد بود. كسي كه به ياد مصايب ما گريه كند و ديگران را بگرياند، چشمان او روزي كه همه چشم‌ها گريان است، گريان نخواهد بود و كسي كه در جلسه‌اي بنشيند كه در آن جلسه، امر ما احياء و برپا داشته مي‌شود، دل او روزي كه دل‌ها مي‌ميرد، زنده مي‌شود و نمي‌ميرد؛[9]

9. امّ بكر، دختر مسعود مي‌گفت: «پس از شهادت امام حسين(عليه السلام)، زنان بني‌هاشم يك ماه، مجلس روضه، نوحه و عزاداري به پا داشتند»؛[10]

10. عايشه، دختر سعد روايت مي‌كرد: «زنان بني‌هاشم، در شهادت امام حسن(عليه السلام)، يك سال، حداد را ترك نكردند». منظور از حداد، پوشيدن لباس اندوه و عزا و ترك زينت و آرايش است؛[11]

11. خالد بن سرير از امام صادق(عليه السلام) پرسيد:

جامه چاك دادن در سوگ پدر، مادر يا برادر يا نزديكان، چه حكمي دارد؟ فرمود: اشكالي ندارد؛ چراكه موسي بن عمران،
در مرگ برادرش جامه چاك داد. اما پدر در مرگ پسر و مرد
در سوگ همسر خويش، نبايد جامه چاك كند؛ ولي جامه چاك دادن زن در مرگ شوي، اشكالي ندارد. آن‌گاه فرمود: در شهادت حسين بن علي(عليه السلام)، خانم‌هاي فاطمي، گريبان پاره كرده، صورت‌ها را زخمي كردند و در چنين حادثه‏اي، شايسته است كه آن طور عمل شود.[12]

با توجه به آنچه ذكر شد، نوحه‌سرايي و عزاداري در غم از دست دادن عزيزان، يك امر مشروع است، كه نصوص ديني و عمل ائمه اطهار:، آن را تأييد مي‌كند. در نتيجه نوحه‌سرايي در غم شهادت سرور و سالار شهيدان، امام حسين(عليه السلام)، نه‌تنها جايز و مشروع است، بلكه مستحب و داراي ثواب بسيار است.

 
[1]. روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج‏13، ص5.

[2]. وسائل الشيعه، ج‏3، ص284.

[3]. المعتبر، ج1، ص345.

[4]. وسائل الشيعه، ج‏3، ص241.

[5]. بحارالانوار، ج99، ص53.

[6]. وسائل الشيعه، ج3، ص243.

[7]. بحارالانوار، ج44، ص280.

[8]. بحارالانوار، ج44، ص293.

[9]. همان، ص278.

[10]. پاسخ به شبهات عزاداري، ص123.

[11]. تاريخ دمشق، ج13، ص295.

[12]. تهذيب الاحكام، ج8، ص325؛ روضة المتقين في شرح من لا يحضره فقيه، ج8، ص69؛ ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الاخبار، ج‏14، ص113؛ «قد شققن الجيوب و لطمن الخدود الفاطميات على الحسين بن علي و على مثله تلطم الخدود تشق الجيوب‏».


| شناسه مطلب: 85981







نظرات کاربران