جنگ علی علیه السلام با معاندان

شیعه ادعا می‌کند که هدف ابوبکر، عمر و عثمان، پادشاهی و ریاست بود درحالی‌که این سه با هیچ مسلمانی به‌خاطر حکومت و قدرت مبارزه نکردند، بلکه تنها با مرتدان و کفار جنگیدند و... . وقتی شیعه به خود اجازه می‌دهد اینها را ستمگر و دشمن پیامبر ص

شيعه ادعا مي‌كند كه هدف ابوبكر، عمر و عثمان، پادشاهي و رياست بود درحالي‌كه اين سه با هيچ مسلماني به‌خاطر حكومت و قدرت مبارزه نكردند، بلكه تنها با مرتدان و كفار جنگيدند و... . وقتي شيعه به خود اجازه مي‌دهد اينها را ستمگر و دشمن پيامبر صلي الله عليه و آله  قرار دهد بايد درباره علي[ عليه السلام ] نيز چنين چيزي بگويد.

پاسخ

1. نمي‌توان كشورگشايي حاكمي را دليل بر اهداف الهي و معنوي او دانست.

2. ظلم به اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله  به مراتب بدتر از ستم به هر مسلمان ديگر است، چگونه مي‌گوييد آنها به‌خاطر حكومت به كسي ظلم نكردند؟ اگر ابوبكر و عمر به هيچ كس ظلم نكردند، فاطمه عليها السلام  دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله  به چه كساني فرمود: «من خدا و ملائكه را شاهد مي‌گيرم كه مرا آزرديد، از شما راضي نيستم و از دست شما به رسول خدا[ صلي الله عليه و آله ] شكايت خواهم كرد؟».[1]

و اينكه نوشته‌اند: «فاطمه از ابوبكر خشمگين شد»[2]، آيا فاطمه خلاف كرد خشمگين شد يا ابوبكر در حق او ظلم كرد و فاطمه خشمگين شد؟

و اينكه مي‌گوييد ابوبكر و عمر و عثمان با مرتدان جنگيدند، مقصود شما از ارتداد و كفر، مخالفت با خلافت ابوبكر و عمر و عثمان مي‌باشد كه آنها با مخالفان خود جنگيدند و شما اسم آن را مبارزه با مرتدين گذاشتيد.

 عليها السلام . جنگ‌هاي علي عليه السلام  در جمل و صفين و نهروان ـ با ناكثين، قاسطين و مارقين ـ بنا به دستور رسول خدا صلي الله عليه و آله  بود. اگر شما جنگ‌هاي علي عليه السلام  را مسلمان‌كُشي معنا كنيد، رسول خدا صلي الله عليه و آله  را به مسلمان‌كشي متهم كرده‌ايد.

4. خود اهل سنت بارها نوشته‌اند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله  به علي عليه السلام  فرمود: «حَربُكَ حَربي وَ سِلمُكَ سِلمي»[3]؛ «جنگ تو جنگ من و صلح تو صلح من است».

5. علي عليه السلام  با مسلمانان نجنگيد بلكه با منافقان جنگيد.

 
[1]. الامامة ‌و السياسة، ج1، ص31.

[2] . صحيح بخاري، ‌ج3، ص1126؛ مسند احمد بن حنبل، ج1، ص6 و...

[3]. مسند احمد بن حنبل، ج2، ص442؛ مستدرك حاكم، ج3، ص161؛ سنن ابن ماجه، ج1، ص52.


| شناسه مطلب: 86075







نظرات کاربران