امامان مبیّن احکام پیامبر صلی الله علیه و آله
1. خداوند می‌فرماید: (اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ...)؛ «از چیزی که از جانب پروردگارتان بر شما نازل شد، پیروی کنید و از اولیا و معبودهای دیگر جز او، پیروی نکنید...». (اعراف: &n
1. خداوند ميفرمايد: (اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ...)؛ «از چيزي كه از جانب پروردگارتان بر شما نازل شد، پيروي كنيد و از اوليا و معبودهاي ديگر جز او، پيروي نكنيد...». (اعراف: عليها السلام )
در اين آيه به صراحت بيان شده كه جز از پيامبر صلي الله عليه و آله نبايد از كسي پيروي كرد و امامت براي آن است كه امام فرمانهاي الهي را كه به ما رسيده، اجرا كند نه اينكه دين جديدي براي مردم بياورد و به شكلي غير از شكل دين پيامبر صلي الله عليه و آله باشد.
2. وقتي علي[ عليه السلام ] را فراخواندند تا قرآن بين ما داوري كند، او پذيرفت و گفت كه داور قرار دادن قرآن حق و لازم است. اگر علي[ عليه السلام ] درست گفته بود پس او همان چيزي را گفته كه ما به آن معتقديم. و اگر سخن نادرستي گفته، بدانيد كه علي[ عليه السلام ] سخن نادرست نميگويد، و اگر روي آوردن به قرآن و داور قرار دادن قرآن در حضور امام جايز نميبود، علي[ عليه السلام ] ميگفت: چگونه ميخواهيد كه قرآن ميان من و شما داوري كند و حال آنكه من امام هستم و سخنان پيامبر صلي الله عليه و آله را به شما ميرسانم؟
عليها السلام . اگر شيعيان ميگويند پس از پيامبر صلي الله عليه و آله بايد امامي باشد كه دين را به مردم برساند، اين سخن باطل و ادعايي بدون دليل است؛ زيرا آنچه اهل زمين به آن احتياج دارند اين است كه سخنان پيامبر صلي الله عليه و آله به آنها برسد و آنها كه در حضور پيامبر صلي الله عليه و آله هستند و آنهايي كه حضور ندارند و كساني كه پس از پيامبر صلي الله عليه و آله ميآيند همه به صورت يكسان به بيان و توضيح پيامبر صلي الله عليه و آله نياز دارند، چون پيامبر صلي الله عليه و آله اگر سخني نگويد و توضيحي ندهد امري از امور دين روشن نميشود. پس منظور از شخص پيامبر صلي الله عليه و آله ، سخن جاودان اوست كه بايد به همه اهل زمين رسانده شود. همچنين اگر طبق گفته شيعه همواره بايد امامي باشد، در مورد كساني كه در گوشه و كنار جهان از امام دور هستند و آن را نديدهاند چه ميگويند؛ زيرا همه مردم جهان نميتوانند امام را ببينند، پس بايد سخنان امام به آنها رسانده شود و وقتي رساندن سخنان امام ضروري است، رساندن سخنان پيامبر صلي الله عليه و آله اولي است و بايد قبل از ديگران از او اطاعت كرد.
پاسخ
1. شيعه نيز معتقد است، امامان كساني هستند كه خداوند با اراده خود به آنها علم راسخ عطا كرده و به واسطه رسول خدا صلي الله عليه و آله علي عليه السلام را و پس از آن هر امامي، امام پس از خود را به تمامي رموز و جوانب و حقيقت قرآن و سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله آشنا كرده است و بنابر حديث ثقلين آنان را مرجع علمي پس از خود معرفي كرده، پس امامان مبيّن و مفسر دين خدا پس از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله هستند.
علاوه بر اين، رسول خدا صلي الله عليه و آله ، علي عليه السلام را مبيّن و مفسر دين خود معرفي كرده و ميفرمايد: «عَليّ بابُ عِلْمي وَ مُبيِّنٌ لِاُمّتي ما اُرسلتُ به مِنْ بَعدي...»[1]؛ «علي راه ورود به علم من و بيان كننده دين من پس از من به امت من است».
همچنين رسول خدا صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام فرمود: «اَنْتَ تُبيّنُ لِلنّاس مَا اخْتَلَفُوا فِيه مِنْ بَعدِي»[2]؛ «تو، بعد از من در آنچه مردم اختلاف پيدا ميكنند، بيانكننده دستور خدا هستي».
پس، امامان شيعه دين واقعي رسول خدا صلي الله عليه و آله را براي مردم بيان ميكنند و هر چيزي غير آن، بدعت و دروغ است.
اگر شما بعضي دستورهاي امامان: را چيزي جداي آنچه در كتابهايتان است ميدانيد به اين دليل است كه دين را از مسير بيراهه به دست آوردهايد. و اگر امر داير باشد بين راهي كه شما رفتيد و راه فرزندان و اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه و آله ، به يقين راه فرزندان و اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه و آله مطمئنتر و بيانگر حقيقت دين رسول خدا صلي الله عليه و آله است.
2. اما درباره پذيرش داوري توسط علي عليه السلام ، اولاً: از كدام داوري قرآن سخن ميگوييد؟ اگر منظور شما جنگ صفين باشد كه آن واقعه فريب معاويه و فريب خوردن عدهاي از ياران ساده لوح علي عليه السلام بود كه به خوارج معروف شدند و به غير آن هم داوري قرآن بين علي عليه السلام و كسي ديگر پيش نيامد.
ثانياً: شيعه داوري قرآن را قبول دارد، بلكه هيچ داوري غير قرآن را نميپذيرد، اما بحث در اين است كه آيههاي قرآن، به ويژه آيههاي متشابه را چه كسي تفسير و تأويل كند؟
قرآن بهترين داور است، اما شما بهترين مفسر نيستيد و از آيههاي متشابه سر در نميآوريد و معتقديد كه آيههاي متشابه را جز خدا كسي نميداند، پس چگونه ميخواهيد با آيههايي داوري كنيد كه تفسير و تأويل آنها را نميدانيد؟
ثالثاً: شما از روي عوامفريبي به شيعه نسبت ميدهيد كه داوري قرآن را جايز نميدانند! شيعه قرآن را بهترين و بالاترين و بلكه تنها داوري ميداند كه داوري آن بر اساس حق است، اما به شرط آنكه مفسرش جاهلاني همچون عمروعاص نباشد؛ زيرا خداوند ميفرمايد: تأويل آيههاي متشابه را كسي جز خدا و صاحبان علم راسخ نميدانند و صاحبان علم راسخ اهل بيت: هستند.
اما اينكه ميگوييد «اگر علي درست گفته پس او همان چيزي را گفته كه ما به آن معتقديم» شما بيآنكه موضوع را مطرح كنيد، نتيجهگيري كردهايد!! در مورد چه چيزي سخن ميگوييد؟ اگر منظورتان عمل به قرآن است، سخن همان است كه گفتيم: شما كه معتقديد كسي غير از خدا تأويل آيههاي متشابه را نميداند، پس چه ميدانيد، داوري و تعاليم قرآن چيست؟ اگر هم قبول داريد كساني غير خدا تأويل آيههاي متشابه را ميدانند، پس آنها همان امامان: هستند. در نتيجه، راه همان است كه امامان: راهنمايي كردهاند، نه آنكه داورش عمروعاص و مفسرش ابوموسي اشعري بوده باشد.
عليها السلام . اما درباره عدم احتياج به امام پس از رسول خدا صلي الله عليه و آله ، اولاً: شيعه معتقد است راهي جز اين وجود ندارد كه بايد پس از رسول خدا صلي الله عليه و آله فردي عالمتر و عادلتر از همه و مبرّي از اشتباه و خطا باشد تا قرآن، از جمله آيههاي متشابه، احكام و مسايل جديدالحدوث و سخنان رسول خدا صلي الله عليه و آله را براي مردم بيان كند و در صورتي كه مردم در تعاليم دين اختلاف پيدا كردند، مرجع رفع اختلاف مردم باشند.
ثانياً: خود اهل سنت دقيقاً همين راه را ميروند، اما درباره اين موضوع با شيعه مخالفت ميكنند. مگر شما تفسير را از عدهاي معين مانند ابن عباس و... نقل نميكنيد؟ مگر شما احاديث و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله را از عدهاي معين نقل نميكنيد؟ مگر شما ابوحنيفه و مالك و احمد و شافعي را رئيس مذهب خودتان نميدانيد؟
اما اينكه ميگوييد: «آنچه كه اهل زمين به آن احتياج دارند، اين است كه سخنان پيامبر صلي الله عليه و آله به آنها برسد».
سؤال اين است، آنگاه كه در جريان رساندن و نقل سخنان پيامبر صلي الله عليه و آله به ديگران اختلاف پيدا شد، چه بايد كرد؟ آيا نبايد كساني عالمتر از ديگران مرجع و رافع اين اختلافها باشند؟ اگر بگوييد، اختلافي پيش نميآيد، پس فرقههاي مختلف اهل سنت چگونه به وجود آمدهاند؟ چرا عدهاي معتزلي و عدهاي اشاعره، عدهاي خوارج و وهابي عدهاي حنفي، برخي مالكي و برخي شافعي و عدهاي هم حنبلي شدهاند؟ پس اگر صرف رسيدن سخن پيامبر صلي الله عليه و آله كافي است و به قول شما سخنان رسول خدا صلي الله عليه و آله بايد به طور يكسان به همه برسد تا اختلافي پيش نيايد، چرا فقه حنفي و شافعي و حنبلي و مالكي با يكديگر اختلاف دارند؟ منشأ اين اختلافها چيست؟ مگر رسول خدا صلي الله عليه و آله چند نوع فقه ياد داده است؟
اگر لزومي ندارد عدهاي باشند كه دين را به مردم بيان كنند، پس به وجود ابوحنيفهها، شافعيها، احمد بن حنبلها و... نيازي نيست. بنابراين نياز است افرادي باشند تا سخن پيامبر را به مردم برسانند. با اين تفاوت كه شما از افراد متفرقه پيروي ميكنيد اما شيعه از امامان: پيروي ميكند. شما ميگوييد ابوحنيفه و... چنين گفتهاند و شيعه ميگويد فرزندان پيامبر صلي الله عليه و آله كه علم رسول خدا صلي الله عليه و آله را به ارث بردهاند چنين ميگويند.
عجيب است كه شما نظر احمد بن حنبل و ابنتيميه و... را معتبر ميشماريد و خود را پايبند فقه فقهاي خود ميدانيد، اما همين روش را به پيروان اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه و آله ايراد ميگيريد؟
ثالثاً: ديدن امام با چشم ظاهر، مورد بحث شيعه نيست كه شما براي چندمين بار اين مطلب را تكرار ميكنيد، همانطور كه ديدن فيزيكي رسول خدا صلي الله عليه و آله شرط ايمان نبود. مگر حنبليان براي به دست آوردن نظرهاي احمد حنبل حتماً بايد او را ببينند؟ مگر تمام سنّيها رسول خدا صلي الله عليه و آله را ديدهاند؟ اين چه مغلطه زشتي است كه حق را زير چتر اين مغلطهها پنهان ميكنيد؟
شيعه و اهل سنت به متواتر نقل كردهاند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله علم تفسير، تأويل و تمام علم خود را به علي عليه السلام ياد داده و علي عليه السلام به ترتيب به امامان پس از خود ياد داده است، در نتيجه پس از رسول خدا صلي الله عليه و آله براي فهم دين بايد به امامان: مراجعه كرد و آنها هم كه دسترسي به امامان: ندارند به واسطه افراد عادل و مورد اعتماد، فرمايشهاي اهل بيت: را به دست ميآورند.
اما اينكه گفتيد: «مردم به امام احتياجي ندارند» پس معناي اين روايت چيست كه اهل سنت نوشتهاند:
رسول خدا صلي الله عليه و آله ميفرمايد: «مَنْ ماتَ بِغَيرِ امامٍ ماتَ مِيتةً جاهليّةً»[3]؛ يا ميفرمايد:
مَنْ ماتَ وَ لَيسَ لَه إمامٌ ماتَ مِيتةً جاهليّة.
هركس بدون داشتن امام از دنيا رود همانند مردگان جاهلي گمراه از دنيا رفته است.
آيا رسول خدا صلي الله عليه و آله درست تشخيص داده كه مردم نيازمند امام هستند؟ يا شما درست تشخيص داديد كه مردم نيازمند امام نيستند؟