علی علیه السلام و جریان شورا
عمر پیش از وفاتش شورای شش نفره‌ای تعیین کرد که سه نفر از آنها کنار کشیدند. سپس عبدالرحمان بن عوف کنار کشید و عثمان و علی[ علیه السلام ] باقی ماندند. پس چرا علی[ علیه السلام ] از همان اول نگفت که درباره او به خلافت وصیت شده است؟ آیا پس از وفات عمر از
عمر پيش از وفاتش شوراي شش نفرهاي تعيين كرد كه سه نفر از آنها كنار كشيدند. سپس عبدالرحمان بن عوف كنار كشيد و عثمان و علي[ عليه السلام ] باقي ماندند. پس چرا علي[ عليه السلام ] از همان اول نگفت كه درباره او به خلافت وصيت شده است؟ آيا پس از وفات عمر از كسي ميترسيد؟
پاسخ
1. علي عليه السلام نه در زمان عمر و نه پس از او، از هيچ كس ترسي نداشت در مقابل علي عليه السلام كه قاتل عمروبن عبدود و فاتح خيبر بود فراريان احد و خيبر و حنين كه پشيزي نبودند علي از آنها بترسد و اين امر در منابع اهل سنت نيز به تواتر اثبات شده است.
2. علي عليه السلام ميخواست بيدرنگ پس از رسول خدا صلي الله عليه و آله خلافت را به دست گيرد و جامعه را همانند رسول خدا صلي الله عليه و آله رهبري كند، اما وقتي كه حاكمان پيشين، جامعه را از راه و روش پيامبر صلي الله عليه و آله بيگانه كردند، ديگر براي علي عليه السلام چه اهميتي دارد كه او خليفه شود يا كسي ديگر. از اينرو پس از مرگ عثمان، وقتي براي خلافت به او روي آوردند فرمود: «مرا رها كنيد و به سراغ ديگري برويد».
عليها السلام . طلحه، زبير، سعد و عبدالرحمان، هيچكدام خود را كنار نكشيدند، بلكه با وجود علي عليه السلام خود را در حدّ خلافت نميديدند و عثمان هم اگر كانديد شد، در سايه زمينهاي بود كه عمر براي به قدرت رسيدن او آماده كرده بود.
4. علي عليه السلام در شورا، حقانيت خود را براي خلافت، به حاضران اعلان كرد و حجت را بر آنها تمام كرد و فضيلتهاي خودش را بازگو نمود[1] اما ـ به خاطر همان سخن عثمان كه گفت: علي تو از قريش هفتاد نفر كشتهاي آنها نظر موافق به تو ندارند[2] ـ گوشها به گفتار حق شنوا نبود و براي همين هم علي عليه السلام از واقعه شورا به خدا شكايت ميكرد: «فَيالِلهِ وَ لِلشّورى»[3]؛ «به خدا پناه ميبرم از شوري».