زیارت در سیره و سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله)

پیش‌گفتار نقش الگو در زندگی انسان بر کسی پوشیده نیست، و هیچ چیز به اندازة عظمت «روح‌های بزرگ» انسان را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد! آشنایی با شخصیت و زندگی اسوه‌های مکتبی، چراغ راه انسان‌ها بوده و هست و همیشه رفتار، بیش

پيش‌گفتار

نقش الگو در زندگي انسان بر كسي پوشيده نيست، و هيچ چيز به اندازة عظمت «روح‌هاي بزرگ» انسان را تحت تأثير قرار نمي‌دهد! آشنايي با شخصيت و زندگي اسوه‌هاي مكتبي، چراغ راه انسان‌ها بوده و هست و هميشه رفتار، بيش از گفتار اثر بخش بوده است.

انبياء و اولياي الهي، بهترين الگوهايي هستند كه انسان‌ها مي‌توانند از ارتباط با آنان، در مسير رشد و تكامل خود بهره ببرند. از اين رو، قرآن كريم پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) را به عنوان الگو و اسوه به جامعه معرفي مي‌نمايد و آن حضرت نه تنها در گفتار، بلكه در رفتار خود نيز به معرفي ارزش‌ها مي‌پردازد.

«زيارت» براي بشر، يك موضوع بسيار با ارزشي است كه در زندگي وي درست ظهور و بروز يافته و راه ارتباط با انسان‌هاي بزرگ را به سوي بشر مي‌گشايد، و در نتيجه سبب شناخت بيشتر نسبت به آنان و الگو برداري از خصلت‌هاي ارزشمندشان است.

آري، «زيارت» به عنوان يك واقعيت ديني و اجتماعي در انديشه‌ اسلامي و مايه آرامش خاطر، تكامل معنوي و اخلاقي است.

روايات فراواني درباره اهميت، آداب، آثار و دستاوردهاي زيارت سخن گفته‌اند و عالمان بزرگ اسلامي، ‌در اين زمينه مطالب فراواني نوشته و بهره‌مندي از اين گنجينه پربها را يادآوري نموده‌اند. اما برخي از كوته‌فكران، پيشينه زيارت، مستندات زيارت، آداب زيارت، صفاي زيارت، نقش‌هاي گوناگون زيارت و سيره اوليا و اصحاب پيرامون زيارت را، ناديده گرفته و به شدت با آن مخالفت كرده‌اند.

جاي بسي تأسف است كه روزي، شخصي به نام «ابن تيميه» پرچم مبارزه با زيارت و برخي ديگر از موضوعات ارزشي اسلام را به دست گرفته و روزگار ديگري، «محمد بن عبدالوهاب» آن انديشه نادرست را پي مي‌گيرد؛ اكنون نيز وهابيان از او پيروي نموده و با زائران حرم نبوي و مشتاقان زيارت امامان بزرگوار بقيع و ديگر اماكن مقدس، ‌بد رفتاري مي‌كنند.

يكي از محورهاي قابل بحث كه نظريه وهابيان را نادرست و باطل معرفي مي‌كند، «زيارت در سيره و سخن پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) است» كه اين نوشتار به بيان آن ـ به ويژه از منابع اهل‌سنّت ـ مي‌پردازد.

زيارت در سيره نبوي(صلي الله عليه و آله)

الف) زيارت قبر مادرش «آمنه»

1. «عن سليمان بن بريده، عن أبيه قال: زار النبي0 قبر أمّه في ألف مُقَنّع، فلم يُر باكياً أكثر من يؤمئذٍ».[1]

سليمان بن بريده گويد كه پدرم گفت: پيامبر(صلي الله عليه و آله) با هزار نفر مسلح ـ به هنگام بازگشت از ميدان نبرد ـ قبر مادرش را زيارت نمود [و آنچنان گريست] كه تا آن روز بيش از اين گريه‌اي از او ديده نشد.

2. ابن سعد چنين نقل كرده است:‌

مرّ رسول الله0 في عمرة الحديبية بالأبواء قال: إنّ الله قد اذن لمحمّد في زيارة قبر أمّه. فأتاه رسول الله0 فأصلحه و بكى عنده، و بكى المسلمون لبكاء رسول الله0. فقيل له. فقال: أدركتني رحمتها فبكيت.[2]

رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در جريان عمرة حديبية (سال ششم هجري) به «ابواء» كه رسيد، فرمود: «همانا خداوند به محمد اجازه داد كه قبر مادرش را زيارت كند». آنگاه پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) نزد قبر آمد و آن را تعمير و اصلاح نمود و در آنجا گريست. مسلمانان نيز به خاطر گريه آن حضرت، گريستند و عرض كردند: چرا اشك مي‌ريزيد؟ فرمود: «به ياد مهر و محبتش افتادم و گريستم».

ب) زيارت قبر عثمان بن مظعون

نويسنده كتاب شذرات الذهب، ابن عماد حنبلي در جريان وقايع سال دوم هجري چنين گفته است: « و فيها توفّي عثمان بن مظعون القرشي الجمحي و هو اوّل من مات من المهاجرين بالمدينة بعد رجوعه من بدر، و قبّله النبي0 و هو ميّت و كان يزوره ...؛[3] در سال دوم هجري عثمان بن مظعون وفات كرد، وي نخستين فرد از ميان مهاجران بود كه پس از بازگشت از جنگ بدر، ‌مرگش فرا رسيد و پيامبر(صلي الله عليه و آله) او را كه مرده بود، ‌بوسيد و همواره زيارتش مي‌نمود...».

ج) زيارت مصعب بن عمير

ابن ابي الحديد چنين آورده است:

مرّ رسول الله0 على قبر مصعب بن عمير فوقف عليه و دعا و قرأ )مِنَ الْمُؤمنينَ رِجالٌ صَدقُوا ما عاهَدُوا الله عَلَيهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضـى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ينْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً(،[4] ثمّ قال: إنّ هؤلاء شهداء عند الله يوم القيامة فأتوهم فزوروهم و سلّموا عليهم و الذي نفسي بيده لا يسلّم عليهم أحد إلى يوم القيامة إلّا ردّوا عليه.[5]

هنگامي كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در حال عبور به قبر مصعب بن عمير رسيد، ‌آنجا ايستاد و دعا كرد و اين آيه را خواند: «در ميان مؤمنان، مرداني هستند كه بر سر عهدي كه با خدا بستند، ‌صادقانه ايستاده‌اند؛ بعضي پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند) ‌و بعضي ديگر در انتظارند، و هرگز تغيير و تبديلي در عهد و پيمان خود ندادند.» سپس فرمود: «اينها در روز رستاخيز پيش خداوند از شهيدان هستند، پس به نزدشان آمده، زيارتشان كنيد و بر آنان درود فرستيد، ‌سوگند به آنكه جانم به دست اوست! هيچ كس تا روز قيامت بر آنان درود نفرستد جز آنكه پاسخش دهند».

د) زيارت قبور بقيع

1. عن عائشة أنّها قالت: خرج رسول الله0 من عندي فظننت أنّه خرج إلى بعض نسائه، فتتبّعته حتى جاء البقيع فسلّم و دعا ثمّ انصـرف، فسألته أين كنت؟ فقال: أمرت أن آتي أهل البقيع فأدعو لهم و أصلّي عليهم.[6]

عايشه گويد: رسول خدا(صلي الله عليه و آله) از پيش من بيرون رفت، گمان كردم نزد يكي از همسران خود مي‌رود، دنبال او راه افتادم تا اينكه به بقيع رسيد، آنگاه بر آنان درود فرستاد و دعا خواند سپس برگشت. از وي پرسيدم: كجا بودي؟ فرمود: «من مأمور شدم به بقيع بروم و بر آنان سلام بفرستم و دعا كنم.»

2. ابن ماجه نيز چنين نقل كرده است:

عن عائشة أنّها قالت: فقدته ـ تعني النبي0 ـ فإذا هو بالبقيع فقال:‌ السلام عليكم دار قوم مؤمنين، انتم لنا فرط و إنّا بكم لاحقون، اللهم لا تحرمنا أجرهم و لا تفتنّا بعدهم.[7]

عايشه گويد: پيامبر(صلي الله عليه و آله) را گم كرده بودم [در جستجويش برآمدم] آنگاه وي را در بقيع يافتم كه مي‌فرمود: «درود بر شما كه در سراي مؤمنان هستيد، شما بر ما پيشي گرفته‌ايد و ما نيز به شما مي‌پيونديم. خدايا! ما را از پاداش آنان محروم مساز و پس از آنان به فتنه گرفتار مكن!

3. عن عائشة أنّها قالت: كان رسول الله0 ـ كلّما كان ليلتها من رسول الله0 ـ يخرج من آخر الليل إلى البقيع فيقول: السلام عليكم دار قوم مؤمنين، و أتاكم ما توعدون غداً مؤجّلون، و إنّا إن شاء الله بكم لاحقون، اللهم اغفر لأهل بقيع الغرقد.[8]

عايشه گويد: رسول خدا(صلي الله عليه و آله) ـ هر شبي كه قرار بود نزد من باشد ـ در آخر شب به سوي بقيع بيرون مي‌رفت و مي‌فرمود: «درود بر شما كه در سراي مؤمنان هستيد، و آنچه به آن شما را وعده داده‌اند، براي آينده در وقت مقرر به شما مي‌رسد و ما نيز به خواست خدا، به شما مي‌پيونديم. خدايا! ‌خفتگان در بقيع غرقد را بيامرز!».

4. عن أبي رافع مولى رسول الله0: إنّ رسول الله0 أتى البقيع فوقف فدعا و استغفر.[9]

ابو رافع ـ آزاد شده رسول خدا(صلي الله عليه و آله) ـ گويد: پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) به بقيع آمد و ايستاد، آنگاه دعا كرد و استغفار نمود.

ه‍ ) زيارت شهداي احد

1. عباد بن صالح گويد:

انّ رسول الله0 كان يأتي قبور الشهداء بأحد على رأس كلّ حول فيقول: «سَلامٌ عَلَيكمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ».[10] قال: و جاء‌ها أبوبكر ثم عمر ثم عثمان.[11]

رسول خدا(صلي الله عليه و آله) هر سال به زيارت قبور شهيدان احد مي‌آمد و چنين مي‌گفت: «سلام بر شما به خاطر شكيبايي و استقامتتان! چه نيكوست سرانجام آن سرا (ي جاويدان)!». سپس ابن‌صالح افزود: ابوبكر، عمر و عثمان نيز براي زيارت به آنجا مي‌آمدند.

2. عبدالاعلي بن عبدالله از پدرش چنين نقل كرده است:

انّ النبي0 زار قبور الشهداء بأحد فقال: اللهم إنّ عبدك و نبيّك يشهد أنّ هؤلاء شهداء، و أنّه من زارهم و سلّم عليهم إلى يوم القيامة ردّوا عليه.[12]

پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) قبور شهيدان احد را زيارت مي‌كرد و چنين مي‌گفت: «خدايا! بنده‌ات و پيامبرت گواهي مي‌دهد كه اينان شهيدند، و هر كس تا روز رستاخيز زيارتشان كند و سلامشان گويد، پاسخ سلام وي را مي‌دهند».

3. طلحة بن عبيدالله گويد:

خرجنا مع رسول الله0 يريد قبور الشهداء‌حتى إذا أشرفنا على حرّة واقم فلمّا تدلّينا منها و إذا قبور بمحنيَة، قال قلنا: يا رسول الله! أ قبور إخواننا هذه؟ قال: قبور أصحابنا. فلمّا جئنا قبور الشهداء قال: هذه قبور إخواننا.[13]

ما با رسول خدا(صلي الله عليه و آله) بيرون رفتيم، وي عازم زيارت قبور شهداي احد بود، هنگامي كه به منطقه «حرّه واقم» رسيديم و از آنجا فرود آمديم، ناگهان چند قبر را مشاهده نموديم و گفتيم: اي رسول خدا! آيا اينها قبرهاي برادران ما است؟ فرمود: «اينها قبرهاي اصحاب ما است»، اما وقتي كه به قبور شهداي احد رسيديم، فرمود: «اينها قبرهاي برادران ما است»!

و) زيارت قبور مؤمنان

1. ابن قولويه با سند خود از امام باقر(عليه السلام) چنين نقل كرده است:

كان رسول الله(صلي الله عليه و آله) إذا مرّ بقبور قوم من المؤمنين قال: السلام عليكم من ديار قوم مؤمنين و إنّا إن شاء الله بكم لا حقون.[14]

رسول خدا(صلي الله عليه و آله) هنگامي كه بر قبور مؤمنان گذر مي‌كرد، چنين مي‌فرمود: «از ديار مؤمنان بر شما سلام باد! و ما نيز به خواست خدا، به شما مي‌پيونديم».

2. ديلمي چنين آورده است:

كان رسول الله(صلي الله عليه و آله) إذا دخل الجبّانة يقول: السلام عليكم أيها الأبدان البالية و العظام النخرة التي خرجت من الدنيا بحسـراتها و حصلت منها برهنها. اللهم أدخل عليهم روحاً منك و سلاماً منّا و منك يا أرحم الراحمين.[15]

رسول خدا(صلي الله عليه و آله) هنگامي كه به قبرستان وارد مي‌شد، چنين مي‌فرمود: «سلام بر شما اي جسم‌هاي فاني شده و استخوان‌هاي پوسيده كه از دنيا با حسرت و اندوه (فراوان) بيرون رفته و اكنون در گرو كارهايتان مي‌باشيد. خدايا! رحمت خودت و سلام ما و خودت را شامل حالشان گردان، اي مهربان‌ترين مهربانان!».

زيارت در سخن پيامبر اعظم(صلي الله عليه و آله)

الف) فضيلت زيارت پيامبر(صلي الله عليه و آله)

روايات گوناگوني پيرامون زيارت رسول خدا(صلي الله عليه و آله) از زبان حضرت رسيده است؛ از جمله:

1. «من زارني حياً و ميتاً كنت له شفيعاً يوم القيامة».[16]

هركس مرا در زمان حيات و مماتم زيارت كند، من روز قيامت شفيع او خواهم بود.

2. من حجّ إلى مكّة ثمّ قصدني في مسجدي كُتبت له حجّتان مبرورتان.[17]

هركس به قصد انجام حج به سوي مكه برود سپس براي زيارت من به مسجدم (در مدينه) بيايد، پاداش دو حج مقبول برايش نوشته خواهد شد.

3. «من زارني في حياتي أو بعد موتي كان في جواري يوم القيامة»؛[18]

هركس مرا در زمان حيات يا پس از وفاتم زيارت كند، روز قيامت در همسايگي من خواهد بود.

ب) فضيلت زيارت امام علي(عليه السلام)

عَنْ علي(عليه السلام) أنَّ رَسُولَ الله(صلي الله عليه و آله) قَالَ لَهُ: وَ الله لَتُقْتَلَنَّ بِأرضِ الْعِراقِ وَ تُدْفَنُ بِهَا، قُلْتُ: يا رَسُولَ الله مَا لِمَنْ زَارَ قُبُورَنَا وَ عَمَرَهَا وَ تَعَاهَدَهَا؟ فَقَالَ لِي: يا أبَا الحَسَنِ! إِنَّ الله تعالى جَعَلَ قَبْرَك وَ قَبْرَ وُلْدك بِقَاَعاً مِنْ بِقَاعِ الْجَنَّةِ وَ عَرْصَةً مِنْ عَرَصَاتها، وَ إِنَّ الله جَعَلَ قُلُوبَ نُجَبَاء مِنْ خَلْقِهِ وَ صَفْوَة مِنْ عِبَادِهِ تَحنُّ إليكمْ وَ تحْتَملُ المَذلَّةَ وَ الْأَذى فيعْمُرُونَ قُبُورَكمْ وَ يكثِرُونَ زيارَتَهَا تقَرُّباً مِنْهُمْ إلى الله وَ مَوَدَّةً مِنْهُمْ لِرَسُولِهِ أولَئِك يا علي اَلمخْصُوصُونَ بِشَفاعَتِي الْوَارِدُونَ حَوْضِي وَ هُمْ زُوَّارِي غَداً فِي الْجَنَّةِ، يا علي مَنْ عمَر قُبُورَكمْ وَ تَعَاهَدَهَا فَكأنَّمَا أَعانَ سُليمَانَ بْن داوُدَ على بِنَاء بَيتِ الَمقْدس، وَ مَنْ زارَ قبورَكمْ عدلَ ذلكَ ثَوابَ سَبعينَ حجةً بَعدَ حَجَّة الإِسلام وَ خَرجَ من ذُنوبِهِ حتى يرجعَ منْ زيارتِكمْ كيومِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ، فَأبْشِر وَ بَشِّر أوْلياءَك وَ مُحبِّيك مِنَ النَّعيمِ وَ قُرَّة الْعَين بِمَا لا عَينٌ رَأتْ وَ لَا أذُنٌ سَمعَتْ وَلَا خَطَرَ على قَلْبِ بَشَرٍ، وَ لَكنَّ حُثالَةً مِنَ النَّاسِ يُعيرِّونَ زُوّارَ قُبُورِكمْ كمَا تُعير الزَّانيةُ بِزِنائِهَا، أولَئِك شِرارُ أمَّتي لَا أنَالَهمُ الله شَفاعَتِي وَ لَا يرِدُونَ حَوْضِي.[19]

حضرت علي(عليه السلام) مي‌فرمايد كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) به من خبر داد: تو در سرزمين عراق كشته و دفن خواهي شد. پرسيدم: كسي كه قبور ما را زيارت كند و آباد نمايد و تعهد خويش را با آن حفظ كند، ‌چه پاداشي دارد؟ فرمود:

«اي ابا الحسن! خداوند متعال، قبر تو و فرزندانت را بقعه‌اي از بقعه‌هاي بهشت و فضايي از فضاهاي آن قرار داده است، و دل‌هاي شرافتمندان از آفريدگانش و برگزيدگان از بندگانش را مشتاق به سوي شما كرده است، ‌به گونه‌اي سختي اذيت در راه شما را تحمل نموده و قبرهايتان را آباد ساخته و آنجا را با انگيزه تقرب به خدا و دوستي پيامبرش بسيار زيارت مي‌كنند. اي علي! تنها اين گروه از شفاعتم برخوردارند، بر حوضم وارد شده و در بهشت زائرم مي‌باشند.

اي علي! هركس قبر شما را آباد كند و به آنجا رفت و آمد داشته باشد، همانند كسي است كه سليمان بن داود را در ساختن بيت المقدس ياري رسانده باشد.

كسي كه قبر شما را زيارت كند، ‌اين كارش با پاداش هفتاد حج ـ حجة‌الاسلام كه واجب است ـ برابر مي‌باشد و به هنگام بازگشت از زيارت شما، از گناهان خود بيرون مي‌آيد همانند روزي كه از مادرش متولد شده است. از اين‌رو، بر تو مژده باد! و علاقه‌مندان و دوستانت را نيز مژده بده، به نعمت‌ها و خوشي‌هايي كه نه چشمي ديده، نه گوشي شنيده و نه به قلب كسي خطور كرده است! اما افراد بي‌مقداري از ميان مردم، زائر كوي شما را سرزنش مي‌نمايند آن گونه كه زنان بد كاره را به خاطر كار بدشان؛ ‌اين دسته، اشرار امت من هستند، شفاعت من به آنان نرسد و بر حوضم وارد نخواهند شد.

ج) فضيلت زيارت امام حسن(عليه السلام)

ابن عباس گويد: پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمود:

مَنْ زارَ الَحَسنَ في بَقِيعه ثَبَتَ قَدَمُهُ على الصّراطِ يَوْمَ تزِلُّ فيهِ الْأَقْدامُ.[20]

هر كس امام حسن(عليه السلام) را در آرامگاهش زيارت كند، آن روزي كه گام‌ها بر صراط مي‌لغزد، گام او استوار خواهد بود».

د) فضيلت زيارت امام حسين(عليه السلام)

ابن عباس گويد: پيامبر(صلي الله عليه و آله) درباره شهادت امام حسين(عليه السلام) مطالبي بيان نمود، آنگاه پيرامون زيارت آن حضرت چنين فرمود:

مَنْ زارَهُ عَارفاً بِحَقّهِ كَتبَ الله لَهُ ثوابَ ألْف حَجَّة و ألْفِ عُمْرَة، ألَا وَ مَنْ زارَهُ فَقَدْ زارَني وَ مَنْ زارَني فَكأنَّما زَارَ الله وَ حقٌّ على الله أنْ لَا يُعَذِّبَهُ بِالنَّار، ألَا وَ إنَّ الإجَابةَ تَحْتَ قُبَّتِهِ وَ الشِّفاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَ الأئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ؛[21]

هر كس او را زيارت كند و نسبت به حق وي معرفت داشته باشد، خداوند پاداش هزار حج و هزار عمره را برايش مي‌نويسد. آگاه باش! هر كس او را زيارت كند، مرا زيارت كرده و هر كه مرا زيارت كند، گويا خدا را زيارت نموده است؛ و سزاوار است كه خداوند او را به آتش دوزخ عذاب نكند، آگاه باش! دعا زير گنبد او مستجاب است، در تربت او شفا است و امامان از نسل اويند.

ه‍) فضيلت زيارت اهل‌بيت:

روايات بسياري پيرامون ثواب و زيارت اهل‌بيت پيامبر(صلي الله عليه و آله) داريم، به يك روايت جالب و جامع اشاره مي‌كنيم:

امام صادق(عليه السلام) گويد: پدرم از جابر نقل نموده كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) در ضمن روايتي طولاني فرمود:

إِنَّ الله قَدْ وَكّلَ بفاطِمَةَ رعِيلًا منَ الْمَلَائِكةِ يحْفَظُونَهَا مِنْ بَينِ يدَيهَا وَ مِنْ خَلْفِهَا وَ عَنْ يمِينِهَا وَ عَنْ يسَارِهَا وَ هُمْ مَعَهَا في حَياتِهَا وَ عنْدَ قَبرِهَا بَعْدَ مَوْتِهَا يكثُرونَ الصَّلاةَ عَلَيهَا وَ على أبيهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنيهَا فَمَن زَارَني بَعْدَ وفَاتي فَكأنَّمَا زارنى فى حياتى وَ مَنْ زَارَ فَاطِمَةَ فَكأَنَّمَا زَارَني وَ مَنْ زَارَ علي بْنَ أبِي طَالِب فَكأنَّمَا زَارَ فَاطِمَةَ وَ مَنْ زَارَ الْحَسَنَ و الْحُسَينَ فَكأنَّما زَارَ علياً وَ مَنْ زَارَ ذُرِّيتَهُمَا فكأنَّمَا زَارَهُمَا.[22]

 خداي سبحان گروهي از فرشتگان را گماشته تا فاطمه(عليها السلام) را از پيش‌رو، پشت سر، سمت راست و چپ محافظت نمايند، در زمان زندگي با او و پس از مرگ نيز كنار قبرش هستند تا همواره بر او، پدرش، شوهرش و فرزندانش درود فراوان بفرستند. هر كس مرا پس از وفاتم زيارت كند، گويا مرا در زمان حياتم زيارت كرده و كسي كه فاطمه را زيارت كند، مرا زيارت كرده است. هر كسي علي‌بن ابيطالب را زيارت كند، گويا فاطمه را زيارت كرده است و كسي كه حسن و حسين را زيارت كند، گويا علي را زيارت كرده است. هر كس فرزندان حسن و حسين را زيارت كند، گويا خودشان را زيارت نموده است.

بنابراين مي‌توان گفت كه زيارت هر كدام از امامان، در حقيقت زيارت همه آنان و همانند زيارت پيامبر و علي و فاطمه(عليها السلام) است كه داراي فضيلت و ثواب فراوان مي‌باشد.

البته گاهي مي‌بينيم كه زيارت امام خاصي براساس دليل يا دلايلي،‌ داراي ثواب ويژه‌اي است و بر آن سفارش بسياري شده است كه در جاي خود بايد مورد توجه و گفت‌وگو قرار گيرد. چنان كه مي‌توان گفت: اهميت و ثواب فراوان زيارت امام حسين(عليه السلام) و اصحاب با وفاي او، به سبب فداكاري ويژه آنان براي حفظ آرمان‌ها و ارزش‌هاي اسلامي است! تا از راه زيارت و پيوند با امام و يارانش، راهشان پر رهرو و جاودانه بماند و اسلام و جامعه اسلامي بيمه گردد.

و) زيارت مردگان

ابن ماجه از ابوهريره چنين نقل كرده است كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود:

«زُورُوا القُبُورَ فَإنّهَا تُذكِّرُكُم الآخِرَة»؛[23] «به زيارت قبور برويد؛ زيرا شما را به ياد آخرت مي‌اندازد».

زُورُوا قُبُورَ مَوْتَاكمْ وَ سَلِّمُوا عَليهِمْ فَإِنَّ لَكمْ فِيهِمْ عِبْرةً.[24]

قبور مردگانتان را زيارت كنيد و بر آنان درود بفرستيد، كه آنان برايتان عبرت‌اند.

در پايان آرزومنديم با توفيق الهي، زيارت پيامبر و اهل بيت مطهرش: همراه معرفت و شناخت درست نسبت به آن بزرگواران، نصيب همگان شده و از آثار و بركات آن در دنيا و آخرت بهره‌مند گرديم. ان‌شاء الله تعالي.

 

 
[1]. المستدرك علي الصحيحين، ج 1، ص 531، ح 1389.

[2]. الطبقات الكبري، ج 1، ص 78.

[3]. موسوعة زيارات المعصومين:، مقدمه، ص 96.

[4]. احزاب: 23.

[5]. شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 40.

[6]. تاريخ المدينة المنوره، ابن شبه، ج 1، ص 90.

[7]. سنن ابن ماجه، ج 1، ص 493، ح 1546.

[8]. صحيح بخاري، ج 3، ص 63.

[9]. تاريخ المدينة المنورة، ج 1، ص 94.

[10]. رعد: 24.

[11]. تاريخ المدينة المنورة، ج 1، ص 132.

[12]. مستدرك حاكم، ج 3، ص 31.

[13]. موسوعة زيارات المعصومين:، مقدمه، ص 66، ح 3.

[14]. كامل الزيارات، ص 322، ح 13.

[15]. إرشاد القلوب، ج 1، ص 64.

[16]. بحار الانوار، ج 100، ص 139، ح 2.

[17]. موسوعة زيارات المعصومين:، ج1، ص50، به نقل از كنز العمال، ج 5، ص 135.

[18]. كامل الزيارات، ص 13، ح 11.

[19]. بحارالانوار، ج 97، ص 120.

[20]. بحارالانوار، ج 97، ص 141.

[21]. وسائل الشيعة، ج 14، ص 452، ح 19581.

[22]. بحارالانوار، ج 97، ص 122، ح 28.

[23]. سنن ابن ماجه، ج 1، ص 500، ح 1569.

[24]. بحارالانوار، ج 82، ص 64.


| شناسه مطلب: 86276