ابن شَدْقَم

از نوادگان امام سجاد(علیه السلام) ، نقیب سادات مدینه و مدفون در بقیع   ابوالمکارم بدرالدین حسن بن علی بن حسن حسینی، مشهور به ابن شدقم مدنی از نوادگان امام سجاد(علیه السلام) [1] و فقیه، مورخ، محدث، شاعر، خوشنویس و ادیب سده دهم ق. است.[2] از پدرش

از نوادگان امام سجاد(عليه السلام) ، نقيب سادات مدينه و مدفون در بقيع

 

ابوالمكارم بدرالدين حسن بن علي بن حسن حسيني، مشهور به ابن شدقم مدني از نوادگان امام سجاد(عليه السلام) [1] و فقيه، مورخ، محدث، شاعر، خوشنويس و اديب سده دهم ق. است.[2] از پدرش نيز به ابن شدقم ياد شده است.[3] در تاريخ ولادت و رحلت او بسيار اختلاف است. بر پايه نظر نواده‌اش ضامن بن علي در تحفة الازهار كه ادامه كتاب زهر الرياض جدش است[4]، مي‌توان گفت كه وي در سال 942ق. در مدينه چشم به جهان گشوده است.[5]

 

محل تولد، رشد و پرورش ابن شدقم، مدينه بوده است. خاندان او از اشراف و دانشمندان مدينه بودند. وي تحت تعليم و تأثير پدرش دانش فراگرفت و شتابان بر همسالان خود برتري يافت.[6] اساتيدي براي او نام برده‌اند؛ از جمله: جمال الدين محمد بن علي تولائي بصري، حسن بن علي حسيني، محمد بن احمد سديدي حسيني الجمازي، شيخ حسين همداني و شيخ محمد بكري صديقي در مكه؛ و مولا عنايت‌ الله و شيخ نعمت الله در يزد و شيراز.[7] وي از بزرگاني مانند نعمت‌ الله بن احمد بن خاتون عاملي (م.940ق.)، محمد بن علي بن ابوالحسن عاملي در سال 966ق. و شيخ حسين بن عبدالصمد عاملي (م.984ق.)، پدر شيخ بهائي، در سال 983ق. اجازه روايت گرفت.[8] اين اجازه‌نامه‌ها همراه آثار و نگاشته‌هايش از تشيّع امامي او حكايت دارند.[9]

 

ابن شدقم پس از درگذشت پدرش در سال960ق. منصب نقابت سادات را در مدينه عهده‌دار شد. اما اندكي بعد، از اين سمت استعفا كرد. وي در شعبان سال 962ق. مدينه منوره را ترك كرد و عازم هند شد و در دكن به دربار سلطان حسين نظامشاه راه يافت. پس از مدتي كوتاه آن شهر را به قصد شيراز ترك گفت و پس از حدود دو سال اقامت در اين شهر، در ذي قعده 964ق. براي زيارت مرقد امام هشتم علي بن موسي الرضا(عليه السلام)  از شيراز به خراسان رفت و در آن‌جا با شاه طهماسب صفوي اول ديدار نمود و مورد توجه شاه قرار گرفت. اما از آن پس به دعوت نظامشاه بارِ ديگر رهسپار هند شد و شاه و لشكريانش به گرمي از او استقبال كردند.[10] نظامشاه خواهر خود، فتحشاه، را به ازدواج او درآورد و از اين راه ثروتي به ابن شدقم رسيد.

 

او مقدار فراواني از ثروت خود را سالانه براي بستگانش به مدينه مي‌فرستاد.[11] چون نظامشاه درگذشت، به سبب خردسالي فرزندش مرتضي، ابن شدقم مدتي كوتاه امور مملكت را به دست گرفت و سپس به مدينه نزد خانواده خود بازگشت. اما رياست و منزلتي كه در هند داشت، در مدينه و نزد خاندانش فراهم نبود. پس بار ديگر در 988ق. عازم هند شد و مورد احترام شاه مرتضي قرار گرفت.[12] گويا در مدت تصدي مسئوليت به سبب حمايتش از فقيران و نگرفتن ماليات عشريه از پيروانش، وي را ستوده‌اند. او به سال 999ق. در 57 سالگي در دكن هند وفات يافت و همان جا به خاك سپرده شد. چندي بعد بر پايه وصيت او، پسركوچك‌ترش حسين جنازه‌اش را به مدينه برد و در قبرستان بقيع به خاك سپرد.[13]

 

از آثار و نوشته‌هاي منسوب به ابن شدقم مي‌توان به اين موارد اشاره كرد: زهر الرياض و زلال الحياض در سه مجلد در تاريخ خلفا و امامان به سال 963ق.[14]؛ الاسئلة الشدقميه يا المسائل الشدقميه[15] مشتمل بر پرسش‌هاي ابن شدقم از استاد خود، پدر شيخ بهائي، و پاسخ‌هاي او؛ الجواهر النظامية من حديث خير البريه يا الجواهر النظامشاهيه[16]؛ تاريخ النبي و الائمة من بعده[17]؛ جواهر المطالب في فضائل مولانا علي بن ابي‌طالب[18]؛ المستطابة في نسب سادات طابه كه پسر وي كتاب نخبة الزهرة الثمينة في نسب اشراف المدينه را در ادامه آن نوشته است[19]؛ ديوان ابن شدقم[20]؛ رسالة في الاخبار و الفضائل[21]؛ نيز نسخه برداري نهج البلاغه از چهار نسخه و تذهيب آن.

 

… منابع

الاعلام: خير الدين زركلي (م.1396ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، 1977م؛ اعيان الشيعه: سيد محسن الامين (م.1371ق.)، به كوشش حسن الامين، بيروت، دار التعاريف؛ امل الآمل: الحر العاملي (م.1104ق.)، به كوشش الحسيني، دار الكتاب الاسلامي، 1362ش؛ ايضاح المكنون: اسماعيل باشا البغدادي (م.1339ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ بحار الانوار: المجلسي (م.1110ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق؛ الذريعة الي تصانيف الشيعه: آقا بزرگ تهراني (م.1389ق.)، بيروت، دار الاضواء، 1403ق؛ رياض العلماء: ميرزا عبدالله الافندي (م.1130ق.)، به كوشش الحسيني، قم، مطبعة الخيام، 1401ق؛ طبقات اعلام الشيعه: آغا بزرگ تهراني (م.1389ق.)، به كوشش منزوي، قم، موسسه اسماعيليان؛ الفوائد الرجاليه: بحر العلوم (م.1212ق.)، به كوشش محمد صادق و حسين، تهران، مكتبة الصادق، 1363ش؛ الفوائد الرضويه: شيخ عباس القمي (م.1359ق.)، تهران، انتشارات مركزي، 1327ش؛ كشف الحجب و الاستار: السيد اعجاز حسين (م.1286ق.)، قم، مكتبة النجفي، 1409ق؛ معجم رجال الحديث: الخويي (م.1413ق.)، بيروت، 1409ق؛ معجم المؤلفين: عمر كحاله، بيروت، دار احياء التراث العربي ـ مكتبة المثني؛ المملكة النظاميه: الطريحي، اكادمية الكوفه، 1427ق؛ موسوعة طبقات الفقهاء: باشراف جعفر السبحاني، قم، مؤسسة الامام الصادق عليه السلام،1420ق.

Asocio-intellectual history of the Isna `Ashari shi`ism in India، A.RizviCanberra,1986.

 

علي اصغر ثنايي


[1]. رياض العلماء، ج1، ص248-249؛ الفوائد الرضويه، ج1، ص104.

[2]. معجم المؤلفين، ج3، ص251؛ الاعلام، ج2، ص204.

[3]. اعيان الشيعه، ج5، ص175.

[4]. اعيان الشيعه، ج4، ص203.

[5]. اعيان الشيعه، ج5، ص175؛ الاعلام، ج2، ص204؛ معجم المؤلفين، ج3، ص251.

[6]. اعيان الشيعه، ج5، ص175.

[7]. اعيان الشيعه، ج5، ص177.

[8]. امل الآمل، ج2، ص70؛ اعيان الشيعه، ج5، ص177؛ الفوائد الرجاليه، ج3، ص111.

[9]. رياض العلماء، ج1، ص236؛ اعيان الشيعه، ج5، ص177؛ طبقات اعلام الشيعه، ج4، ص52-54.

[10]. اعيان الشيعه، ج5، ص176؛ طبقات اعلام الشيعه، ج5، ص52-54؛ المملكة النظاميه، ص62-63.

[11]. اعيان الشيعه، ج5، ص176؛ Asocio-intellectual history of the Isna `Ashari shi`ism in India، ص284.

[12]. اعيان الشيعه، ج5، ص176.

[13]. الاعلام، ج2، ص204؛ معجم المؤلفين، ج3، ص251؛ اعيان الشيعه، ج5، ص175.

[14]. بحارالانوار، ج1، ص25؛ كشف الحجب، ص305؛ ايضاح المكنون، ج1، ص618.

[15]. الذريعه، ج5، ص224؛ ج20، ص353؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج10، ص76-77.

[16]. كشف الحجب، ص168؛ الذريعه، ج5، ص285؛ معجم رجال الحديث، ج6، ص31.

[17]. كشف الحجب، ص94.

[18]. بحار الانوار، ج1، ص25.

[19]. الذريعه، ج12، ص76؛ ج21، ص10.

[20]. الذريعه، ج9، ص741.

[21]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج10، ص77.

 

 




نظرات کاربران