ابوطلحه عبدالله بن عبدالعُزّی عبدری

 کلیددار خانه خدا در آستانه ظهور اسلام   عبدالله بن عبدالعُزّی بن عثمان بن عبدالدار، مشهور به ابوطلحه[1] از تیره بنی‌عبدالدار از قریش است.[2] جدّ چهارم او در قُصَیّ بن کلاب به اجداد پیامبر (صلی الله علیه و اله) می‌رسد.[3] از زمان

 كليددار خانه خدا در آستانه ظهور اسلام

 

عبدالله بن عبدالعُزّي بن عثمان بن عبدالدار، مشهور به ابوطلحه[1] از تيره بني‌عبدالدار از قريش است.[2] جدّ چهارم او در قُصَيّ بن كلاب به اجداد پيامبر (صلي الله عليه و اله) مي‌رسد.[3] از زمان ولادت و مرگ ابوطلحه در منابع خبري نيست.

 

وي همانند اجدادش منصب حجابت (پرده‌داري)[4] را كه درباني كعبه نيز از آن جمله بود[5]، بر عهده داشته كه پس از او به فرزندانش رسيده است.[6] از مهم‌ترين رخدادهاي دوران توليت وي، صف‌بندي دو تيره بني‌عبدمناف و بني‌عبدالدار بر سر مناصب سياسي‌ـ ‌مذهبي مكه بود كه به بسته شدن دو پيمان به نام‌هاي حلف المطيّبين* به طرفداري از بني‌عبدمناف[7] و حلف الاحلاف* (مشهور به لعقة الدم) به طرفداري از بني‌عبدالدار*[8]، ميان تيره‌هايي از قريش انجاميد. سرانجام با وساطت برخي از بزرگان قريش، اين ستيز به سازش ختم شد.[9] گويند: بني‌عبدمناف براي تصاحب كليد‌داري خانه خدا در نامه‌اي به ابوطلحه از وي خواستند تا كليد كعبه را به آنان بسپارد. اما او در پاسخ ايشان با سرودن شعري، به آمادگي خود براي نبرد با بني‌عبدمناف اشاره و آن درخواست را رد كرد.[10]

 

بر پايه نقلي، در پي آسيب ‌ديدن كعبه بر اثر سيل و اقدام قريش براي تعمير اساسي آن، ايشان اشياي ارزشمند درون كعبه از جمله پرده، دو شاخ زرين گوسفند، اموال و زيورها را به ابوطلحه سپردند.[11] از نسل وي كساني در رخدادهاي دوران رسول خدا نقش داشتند. در نبرد اُحُد به سال سوم ق. چند تن از بازماندگان ابوطلحه، مسافع، جلاس و كلاب كه از پرچمداران مشركان بودند، كشته شدند.[12] طلحة بن ابي‌طلحه به عنوان پرچمدار قريش نخستين كسي بود كه مبارز طلبيد و به دست امام علي (عليه السلام)[13] به قتل رسيد. عثمان بن ابي‌طلحه[14] نيز همراه مادرش و شماري از زنان، از جمله هند دختر عتبه، در اين نبرد حضور داشتند.[15]

 

عثمان بن طلحة بن ابي‌طلحه*[16] در فتح مكه[17] و نيز نبرد حنين به سال هشتم ق. همراه پيامبر (صلي الله عليه و اله) بود.[18] ايشان پس از آن كه كليد كعبه را از آنان گرفت، ديگر بار آن را به بني‌عبدالدار كه نسل اندر نسل آن را در اختيار داشتند، بازگرداند.[19] اين كار پس از نزول آيه {إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها} (نساء/4، 58) انجام شد.[20] از ديگر افراد خاندان ابوطلحه مي‌توان به مادربزرگ مروان بن حكم اموي، صعبه دختر ابوطلحة بن عبدالعزّي بن عثمان[21] اشاره كرد.

 

منابع

اخبار مكه: الفاكهي (م.279ق.)، به كوشش عبدالملك، بيروت، دار خضر، 1414ق؛ الادارة في عصر الرسول صلي الله عليه و آله: احمد عجاج كرمي، قاهره، دار السلام، 1427ق؛ الاستيعاب: ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش البجاوي، بيروت، دار الجيل، 1412ق؛ اسد الغابه: ابن الاثير علي بن محمد الجزري (م.630ق.)، بيروت، دار الفكر، 1409ق؛ الاصابه: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، به كوشش علي محمد و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ امتاع الاسماع: المقريزي (م.845ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1420ق؛ انساب الاشراف: البلاذري (م.279ق.)، به كوشش سهيل زكار و رياض زركلي، بيروت، دار الفكر، 1417ق؛ تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير: الذهبي (م.748ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، 1413ق؛ تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك): الطبري (م.310ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار التراث، 1387ق؛ التاريخ الكبير: البخاري (م.256‌ق.)، المكتبة الاسلاميه، تركيا، ديار بكر؛ تاريخ مدينة دمشق: ابن عساكر (م.571ق.)، به كوشش محب الدين العمري، بيروت، دار الفكر، 1995م؛ التبيان: الطوسي (م.‌‌460‌‌ق.)، به كوشش العاملي، بيروت، دار ‌‌احياء ‌‌التراث ‌‌العربي؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.456ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، 1403ق؛ سير اعلام النبلاء: الذهبي (م.‌748‌ق.)، به كوشش شعيب الارنؤوط، بيروت، الرساله، 1413‌ق؛ السيرة النبويه: ابن هشام (م.218ق.)، به كوشش السقا و ديگران، بيروت، دار المعرفه؛ شرح مسلم: النووي (م.676ق.)، بيروت، دار الكتاب، 1407ق؛ شرف النبي: ابوسعيد واعظ خرگوشي (م.406ق.)، به كوشش روشن، تهران، بابك، 1361ش؛ الطبقات الكبري: ابن سعد (م.230ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1410ق؛ عيون الاثر: ابن سيد الناس (م.‌734‌ق.)، بيروت، مؤسسة عزالدين، 1406‌ق؛ لسان‌ العرب: ابن‌ منظور (م.‌711‌ق.)، به‌كوشش علي شيري، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1408‌ق؛ مجمع‌ البيان: الطبرسي (م.‌548‌ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406‌ق؛ معجم البلدان: الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م؛ المنمق: ابن حبيب (م.245ق.)، به كوشش احمد فاروق، بيروت، عالم الكتاب، 1405ق؛ نسب قريش: عبدالله الزبيري (م.236ق.)، به كوشش ليفي بروفسال، قاهره، دار المعارف.

 

هاشم مالكي

 

 
[1]. امتاع الاسماع، ج6، ص193.

[2]. معجم البلدان، ج2، ص416؛ اسد الغابه، ج3، ص474.

[3]. الاستيعاب، ج3، ص1034؛ امتاع الاسماع، ج1، ص138.

[4]. انساب الاشراف، ج1، ص53.

[5]. شرح مسلم، ج9، ص83؛ لسان العرب، ج1، ص298،«حجب».

[6]. انساب الاشراف، ج1، ص53؛ شرف النبي، ص400-402.

[7]. السيرة النبويه، ج1، ص131-132؛ الطبقات، ج1، ص63.

[8]. المنمق، ص33؛ جمهرة انساب العرب، ص158.

[9]. اخبار مكه، ج5، ص177.

[10]. اخبار مكه، ج5، ص177.

[11]. تاريخ الاسلام، ج1، ص71-72.

[12]. تاريخ طبري، ج2، ص501.

[13]. السيرة النبويه، ج2، ص127؛ نسب قريش، ج7، ص251؛ امتاع الاسماع، ج1، ص138.

[14]. الاصابه، ج4، ص373.

[15]. تاريخ طبري، ج2، ص501.

[16]. التاريخ الكبير، ج6، ص211؛ سير اعلام النبلاء، ج3، ص10.

[17]. الاستيعاب، ج3، ص1034؛ اسد الغابه، ج3، ص475؛ سير اعلام النبلاء، ج3، ص10.

[18]. تاريخ دمشق، ج38، ص384.

[19]. الادارة في عصر الرسول، ج1، ص41.

[20]. التبيان، ج3، ص97، 234؛ مجمع البيان، ج3، ص99.

[21]. تاريخ طبري، ج2، ص501؛ عيون الاثر، ج2، ص8 .

 




نظرات کاربران