الأرج المسکی...
کتابی در تاریخ محلی و شرح حال زمامداران مکه و خلفا، نوشته علی بن عبدالقادر طبری (م.1070ق.) نویسنده الارج المسکی فی التاریخ المکّی و تراجم الملوک و الخلفاء از دانشوران و تاریخ‌نگاران شافعی ساکن مکه و در زمره خاندان نام‌آور طبری است که به امام
كتابي در تاريخ محلي و شرح حال زمامداران مكه و خلفا، نوشته علي بن عبدالقادر طبري (م.1070ق.)
نويسنده الارج المسكي في التاريخ المكّي و تراجم الملوك و الخلفاء از دانشوران و تاريخنگاران شافعي ساكن مكه و در زمره خاندان نامآور طبري است كه به امام حسين7 نَسَب ميبرند.[1] اعضاي اين خاندان در فقه و خطابه، برجسته و عهدهدار وظايف ديني و سياسي مهم همچون قضاوت و امامت مقام ابراهيم7 بودهاند.[2] او زير نظر پدرش عبدالقادر طبري (م.1033ق.) از تاريخنگاران سرشناس مكه و ديگر دانشوران آن روزگار مانند عبدالملك عصامي[3] (م.1111ق.) به تحصيل پرداخت و افزون بر منصب تدريس و افتاء در حرم مكي، امامت مقام ابراهيم را نيز بر عهده گرفت.[4]
بيشتر نگاشتههاي طبري درباره مكه است؛ از جمله: الأقوال المُعْلَمة في وقوع الكعبة المعظّمه، تحفة الكرام بأخبار عمارة السقف و الباب من البيت الحرام، الجواهر المنظَمة بفضيلة الكعبة المعظَمه، شن الغارة علي مانع نصب الستاره (سيف الإمارة علي مانع نصب الستاره)، رسالة في بيان العمارة الواقعة بعد سقوط الكعبه.[5]
الارج المسكي حاوي آگاهيهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي بسيار درباره مكه است كه منبع عمده آنها، ديدهها و شنيدههاي خود نويسنده است. او آگاهيهاي زمان خود را با دقت و امانتي خاص نوشته است. از رخدادهايي كه طبري شاهد آن بوده و جزئياتش را به تفصيل نگاشته، بازسازي كعبه به سال 1039ق. در روزگار عثماني است. (ص143ـ148) او شنيدههاي خويش را در موارد بسيار از پدرش عبدالقادر طبري (براي نمونه: ص81) و نيز با واسطه از جدش محب الدين طبري (م.694ق.) (براي نمونه: ص54) و گاه به تعبير خود از «ثقات» گزارش كرده است. (براي نمونه: ص104)
طبري در الأرج المسكي از منابع گوناگون تاريخي، زندگينامهها، مآخذ روايي و نسبنامهها سود برده است؛ مانند اخبار مكه ازرقي٭ (براي نمونه: ص47)، اخبار مكه فاكهي٭ (براي نمونه: ص47، 53)، شفاء الغرام٭ (براي نمونه: ص52، 157) و العقد الثمين٭ (براي نمونه: ص196). در اين ميان، وي بيشتر به شفاء الغرام اعتماد كرده است؛ به گونهاي كه در موارد اختلاف تاريخنگاران، اين كتاب را ترجيح ميدهد. (براي نمونه: ص171) برخي كتابهاي مهم همچون اتحاف الوري تأليف نجم الدين عمر بن فهد٭ (م.885ق.)، غاية المرام عز الدين عبدالعزيز٭ (م.992ق.) و أنباء المؤيد علي بن علان (م.1057ق.) در شمار منابع كتاب ياد نشدهاند؛ با آن كه به احتمال قوي، طبري در الأرج المسكي از كتاب ابن علان در وصف تعمير و اصلاح كعبه در روزگار سلطان مراد عثماني (ص152ـ154) سود جسته است؛ چرا كه ابن علان همروزگار و مسئول نظارت بر اين تعمير از سوي عثماني بوده و بسياري از آگاهيهاي الارج مطابق كتاب او است.[6]
طبري هنگام يادكرد برخي موضوعات به معرفي كتابهاي مرتبط با آنها ميپردازد و آگاهيهاي بيشتر درباره موضوع را به آنها ارجاع ميدهد (براي نمونه: ص67) كه بيشتر آنها از ديگر نگاشتههاي خود او است. (براي نمونه: ص87ـ88)
بسياري از آثار بعدي بهگزارشهاي اين كتاب استناد كردهاند؛ از جمله: سَمط النجوم العوالي[7] نوشته عبدالملك بن حسين عصامي (م.1111ق.)، خلاصة الاثر في اعيان القرن الحادي عشر[8] از محمد امين بن فضلالله المحبي (م.1111ق.) و منائح الكرم بأخبار مكة و ولاة الحرم[9] تأليف علي بن تاج الدين سنجاري. (م.1125ق.)
طبري كوشيده تا افزون بر شرح رخدادهايي همچون نبردها و فتنهها كه به ترتيب زمان وقوع نوشته شده است (ص109ـ135)، به وصف دقيق مكانها و جايهاي مكه نيز بپردازد. براي نمونه، خانه حضرت خديجه را با دقت و تفصيلگزارش كرده (ص70) و در بيان اندازه مسجدالحرام، افزون بر يادكرد سخن فأسي، خود نيز به اندازهگيري آن پرداخته است. (ص176)
از ويژگيهاي كتاب، ارائه آگاهيهاي دقيق از فتنههاي رخ داده در مكه، از قبيل زمان، سبب، چگونگي، و آثار سياسي و اقتصادي آنها بر جامعه مكه است. آداب و رسوم اشراف حسني آل قتاده ٭ (ص192ـ200) و اوقاف حرم در سرزمينهاي گوناگون و شيوه تقسيم اموال، بخشي ديگر از آگاهيهاي خاص اين كتاب هستند. (ص200ـ205) نيز گاه به احكام فقه شافعي درباره حج اشاره شده است. (براي نمونه: ص65،90، 169، 171)
طبري در آغاز دو مقدمه آورده است. در مقدمه نخست، به دانش تاريخ، فوايد و اقسام آن اشاره دارد. سپس به نقد برخي از كتب تاريخي و شرححالنامهها و مؤلفان آنها ميپردازد. درباره سخاوي٭ آورده است كه وي در تأليف الضوء اللامع هواي نفس خود را دخالت داده است. همچنين درباره شمس الدين ذهبي (م.748ق.) گفته است كه از روي تعصب، در اثر خود، صوفيه را پايين آورده و در برابر، اهل تجسيم را بالا برده است. (ص34ـ38) در مقدمه دوم، از سلاطين عثماني و عظمت آنها سخن گفته و به ستايش آنها پرداخته است. (ص39ـ40)
طبري كتاب را به هشت باب تقسيم كرده است. باب هشتم كه درباره اميران آل قتاده مكه است (ص33، «مقدمه مؤلف») گم شده[10] و اكنون در نسخه چاپي موجود نيست.
باب اول در دو فصل به حرم و فضيلت و ويژگيهاي آن، مانند حدود، علامات و نصبكنندگان اين علامات پرداخته است. (ص43ـ56) باب دوم در چندين فصل از مكه و موضوعات مربوط به آن، از جمله حدود، فضيلتها، اسامي و مكانهاي متبرك مانند زادگاه حضرت زهرا3، مساجد و مدارس مكه و نيز رخدادهاي آن سخن گفته است.(ص59ـ137) باب سوم ويژه كعبه است و در سه فصل به موضوعاتي همچون فضيلتها، بازسازيها و تغييرات مهم كعبه، خلفا و حكمراناني كه در ايجاد اين تغييرات سهمي داشتهاند (ص141ـ155)، پرده كعبه، هنگام گشوده شدن در كعبه در هنگام جاهليت و اسلام، و حدود كعبه (ص155ـ159) پرداخته است.
چهارمين باب درباره مسجدالحرام است و از موضوعاتي مانند حدود، تغييرات و تعميرات آن (ص163ـ168)، حِجْر اسماعيل و اندازه و ويژگيهايش، مقامات چهارگانه شافعي، حنفي، مالكي و حنبلي و محدوده و ويژگي و كيفيت امامت و اقامه نماز در آنها (168ـ175)، منصب قضاوت و اختصاص آن به خاندانهاي طبري و ظهيري (بنوظهيره٭) و منصب افتاء و كساني كه در مكه به اين منصب شهرت داشتهاند (ص188ـ191)، سخن گفته است.
باب پنجم فهرستي الفبايي از نام خلفا و حكمرانان مكه همراه شرح حال آنها است. (ص209ـ314) اين فصل بر پايه گفته مؤلف، همان كتاب نبات السلافة بمنشآت الخلافه (مقدمه نويسنده ص33) نوشته پدر او است كه با ترتيبي جديد آن را سامان داده است. از انتقادهاي بر شرححالنگاري طبري، ياد نكردن از بسياري حكمرانان مكه مانند عبدالله بن زبير و أبان بن عثمان بن عفان است. باب ششم به حكمرانان مكه در جاهليت (ص317ـ323) و باب هفتم به حكمرانان غير اشراف مكه اختصاص يافته است. (ص327ـ359) گويا نويسنده به اين تقسيمبندي وفا نكرده؛ زيرا در اين باب به شرح حال بسياري از اشراف مكه نيز پرداخته است.
احمد اشرف الجمال اين كتاب را با بهرهگيري از دو نسخه خطي تصحيح كرده و مقدمهاي در شرح حال و آثار طبري نوشته و در انتشارات المكتبة التجاريه به سال 1416ق. در 405 صفحه و قطع وزيري چاپ كرده است. تصحيحي ديگر را محمد بن صالح الطاسان به منزله رساله دكتراي خود صورت داده كه به سال 1400ق. در دانشگاه ادينبورگ تكثير شده است.[11]
منابع
الاعلام: الزركلي (م.1396ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، 1990م؛ ايضاح المكنون: اسماعيل پاشا البغدادي (م.1339 ق)، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ التاريخ و المورخون بمكه: محمد الحبيب الهيله، مكه، مؤسسة الفرقان، 1994م؛ الجوهر الشفاف في انساب السادة الاشراف: عارف احمد عبدالغني، دمشق، دار كنان، 1997م؛ خلاصة الاثر في اعيان القرن الحادي عشر: محمد امين الله المحبي (م.1111ق.)، بيروت، دار صادر؛ سمط النجوم العوالي: عبدالملك بن حسين العصامي (م.1111ق.)، قاهره، مكتبة السلفيه، 1380ق؛ كشف الظنون: حاجي خليفه (م.1067ق.)، بيروت، دار الفكر، 1428ق؛ منائح الكرم في اخبار مكه: علي بن تاج الدين السنجاري (م.1125ق.)، به كوشش جميل، مكه، جامعة ام القري، 1419ق؛ المنهج التاريخي لمؤرخي مكة المكرمه: بندر بن محمد بن رشيد همزاني، رياض، مكتبة الملك فهد الوطنيه، 1418ق؛ نشر الرياحين في تاريخ البلد الامين: عاتق بن غيث البلادي، مكه، دار مكه، 1415ق.
سيد حامد عليزاده موسوي
[1]. الجوهر الشفاف، ج1، ص649؛ ايضاح المكنون، ج1، ص57.
[2]. المنهج التاريخي، ص63؛ التاريخ و المورخون، ص341.
[3]. المنهج التاريخي، ص63.
[4]. خلاصة الاثر، ج3، ص161؛ نشر الرياحين، ج1، ص443.
[5]. كشف الظنون، ج5، ص606؛ الاعلام، ج4، ص301.
[6]. المنهج التاريخي، ص76.
[7]. براي نمونه: سمط النجوم، ج1، ص172-173؛ ج3، ص423.
[8]. براي نمونه: خلاصة الاثر، ج1، ص485؛ ج2، ص129.
[9]. براي نمونه: منائح الكرم، ج2، ص93.
[10]. التاريخ و المورخون، ص342؛ المنهج التاريخي، ص70.
[11]. التاريخ و المورخون، ص343.