استقبال از حاجیان
به پیشواز حاجی یا زائر رفتن استقبال از ریشه «ق ـ ب ـ ل» به معنای روی آوردن[1]، روبه‌رو شدن[2]، پیشداشت[3] برای خوشامدگویی به مهمان یا مسافر تا مسافتی در مسیر آمدن او، پیش ‌رفتن، پیشواز رفتن[4] و متضاد بدرقه است.[5] در پیشواز این م
به پيشواز حاجي يا زائر رفتن
استقبال از ريشه «ق ـ ب ـ ل» به معناي روي آوردن[1]، روبهرو شدن[2]، پيشداشت[3] براي خوشامدگويي به مهمان يا مسافر تا مسافتي در مسير آمدن او، پيش رفتن، پيشواز رفتن[4] و متضاد بدرقه است.[5] در پيشواز اين مفهوم نهفته كه استقبال شونده به محل سكونت و وطن خود نرسيده و در خانه خود اقامت نكرده است.
استقبال از مسافران در ميان مردم گوناگون، عرفي رايج بوده و از آداب اسلامي و سيره رسول خدا(صلي الله عليه و اله) است.[6] در گزارشي، به استقبال پيامبر گرامي(صلي الله عليه و اله) از جعفر طيار، هنگام بازگشت او از حبشه، اشاره شده است.[7] بر پايه گزارشي ديگر، پيامبر همراه مهاجران و انصار در بازگشت مجاهدان از سريهها، به استقبال آنان ميرفتند.[8] مردم مدينه نيز از پيامبر گرامي(صلي الله عليه و اله) و سپاهيان اسلام هنگام بازگشت از برخي غزوهها، در ورودي شهر استقبال ميكردند.[9] تنگههاي ورودي مدينه كه «ثنيّة الوداع» خوانده ميشد، مكان استقبال و بدرقه مسافران و مجاهدان در آغاز اسلام بود.[10]
استقبال از مسافر، در زمره ضروريات عرفي است. به فتواي شماري از مراجع، بيرون رفتن از مسجد در حال اعتكاف براي استقبال از مسافر جايز است.[11] مسلمانان به اين كار به منزله يكي از سنن و آداب اسلامي اهتمام داشتهاند. در هجرت نبوي، مردم يثرب براي استقبال از پيامبر چندين روز به قبا در بيرون شهر رفتند تا آنگاه كه به ديدار ايشان توفيق يافتند.[12] گزارشهايي نيز از سيره مردم در استقبال از اهل بيت: در دست است؛ مانند استقبال از امام علي(عليه السلام).[13]
پيشواز حجگزاران هم مشمول ادله عام رجحان استقبال از مسافران است و هم به صورت ويژه تأييد شده است. در روايتي پيامبر گرامي(صلي الله عليه و اله) سفارش كرده است: پيش از ورود حاجي به خانهاش او را ديدار كرده، بر او سلام و با او مصافحه نماييد و از وي بخواهيد تا براي شما آمرزش جويد؛ زيرا او خود آمرزيده است.[14] امام سجاد(عليه السلام) مردم را به شتافتن براي سلام دادن به حجگزاران و مصافحه و تكريم آنان دعوت ميكرد تا در پاداش حاجيان سهيم گردند.[15] در روايتهايي گرامي داشتن حاجيان و عمرهگزاران، لازم شمرده شده است.[16] بر پايه حديثي از امام صادق(عليه السلام) ثواب مُعانقه با حجگزاري كه هنوز غبار سفر بر چهره دارد، همانند پاداش استلام حجرالاسود است.[17] بر پايه روايتي، جبرئيل و گروهي از فرشتگان پس از اتمام حج آدم(عليه السلام) در سرزمين ابطح يا رَدم از او استقبال كردند و حج گزاردنش را به او تبريك گفتند.[18] در روايتهايي، حاجيان و عمرهگزاران در زمره مهمانان خدا دانسته شدهاند.[19]
امام صادق(عليه السلام) در ديدار گروهي از حاجيان، حجگزاري خانه خدا، زيارت قبر پيامبر(صلي الله عليه و اله) و تشيع را به آنان تهنيت گفت.[20] بر پايه روايتي، پس از بازگشت امام سجاد(عليه السلام) از حج، شبلي كه از متصوفه به شمار ميرفت و خود در موسم حج شركت كرده بود، به استقبال ايشان رفت. امام با بيان حكمتها و اسرار باطني حج، به نقد حج ظاهري او پرداخت.[21]
تكريم حجگزار كه در راه رضاي حق با تحمل سختيهاي فراوان و هزينه كردن مال و دوري از وطن به حج رفته؛ دستيابي به پاداش اخروي؛ و بهره گرفتن از پاداش حجگزار، از مهمترين اهداف اين استقبال به شمار ميآيند.[22] بهرهوري از معنويت و نورانيت حاجي و برخورداري از دعاي خير او، نيز در زمره اين اهداف است. شايد از همين رو است كه در شماري از روايتهاي پيشگفته، ديدار حاجي پيش از ورود به خانه تا هنگامي كه هنوز غبار سفر بر چهره دارد، سفارش شده تا ديدار با او هنگامي انجام گيرد كه هنوز گناهي نكرده و همچنان آمرزيده است و نور حج بر سيماي خود دارد. با توجه به مضامين روايات، برخي استقبال را سنتي حسنه و كاري مستحب شمردهاند.[23]
استقبال از حاجي در ايران
استقبال از حاجي پيشينهاي به درازاي حجگزاري دارد.[24] در دوران گذشته، سختي راه و طولاني بودن سفر حج، بر اشتياق مردم براي دوباره ديدن حاجي ميافزود. در ميان مسلمانان بسياري از آيينهاي استقبال مشترك هستند؛ اما به فراخور فرهنگ و آداب ملل مختلف، تفاوتهايي نيز دارند.
يكي از آداب پيشواز، بيرون رفتن از شهر يا روستا است. استقبالكنندگان در فاصله چند صد متري تا چند كيلومتري محل سكونت حاجي، به تناسب شأن و جايگاه اجتماعي او، رسيدنش را انتظار ميكشند. ضرب المثل فارسي «مشك خالي پرهيز آب؟» از رسمي كهن در استقبال از حاجيان حكايت دارد. [25] در اين مراسم، اقوام و آشناياني كه ميخواهند به حاجي ارادت ورزند، هنگام ورود او با مشكهاي آب كه تا مكان استقبال حاجي حمل كردهاند، فرياد ميزنند: «پرهيز آب». يعني: مراقب باشيد كه با آب خيس نشويد. شمار حاملان مشكها و مسافتي كه پيش پاي حاجي آبپاشي ميشود، بيانگر ميزان احترام و تكريم او است.
در مناطق گوناگون ايران، اقوام و آشنايان نزديك در ايستگاههاي پرواز به استقبال حاجي رفته، گاه مسافتهاي طولاني را براي رسيدن به فرودگاه ميپيمايند. در برخي مناطق، چند روز پيش از بازگشت حاجي، شماري از نزديكان او به تهران آمده، پس از ديدار با حاجي، يكي از جوانان همراه نشانهاي همچون عرقچين يا عمامه او، زودتر به شهر بازميگردد و خبر بازگشت و سلامت وي را به خانواده او ميدهد و پاداش ميگيرد.[26]
چاووشخواني از ديگر آداب استقبال از حاجيان و زائران است. چاووشخوانان نقشي ويژه و خاطرهانگيز دارند. آنها اشعاري در تهييج مردم به سفرهاي زيارتي و فراهم كردن اسباب و لوازم سفر ميخوانند. از اين سرودهها ميتوان نوع وسايل سفر حاجيان را دريافت. آنان در پيشواز حاجيان، از جانب زائران، اشعاري براي استقبالكنندگان ميخوانند كه از بازگشت ايشان به وطن و نيابتشان از مردم در زيارت، حكايت دارد. از جمله ميتوان به اين نمونهها اشاره كرد:
آمدند از راه حج و رويشان دارد شرف
از طواف كعبه و پيغمبر و شاه نجف
حاجيان از حرم امن خدا آمدهاند
شادمان در وطن از سعي و صفا آمدهاند
شكر بسيار خدا را كه به ايران عزيز
حاجيان از حرم امن خدا آمدهاند
معمولاً در ميان هر دوبيتي كه خوانده ميشود، همراهان اشعاري از اينگونه ميخوانند و با صداي بلند صلوات ميفرستند:[27]
نشود ناطقهاي لال به هنگام ممات
آن زباني كه فرستد به محمد صلوات
نشود خسته و درمانده و هم بيحركات
آن زباني كه فرستد به محمد صلوات
عطرافشاني با عود و عنبر و اسپند، آبپاشي كوچهها، قرائت قرآن، نصب پارچهنوشتههايي با مضمون آرزوي قبولي حج و خوشامدگويي از جانب اعضاي خانواده و دوستان و آشنايان، از آدابي هستند كه كم و بيش در همه جا انجام ميشود. در بعضي از شهرها نخلها يا كوچهها را با شاخ و برگ درختان تزيين ميكنند يا داربستهاي چوبي در كوچه و خيابان نصب مينمايند كه طاق نصرت خوانده ميشوند و معمولاً با قالي و گل و آيينه و قرآن زينت مييابند.
قرباني كردن گوسفند و گاو و شتر به شكرانه بازگشت حاجي و همهنگام با پيشواز او در مناطق گوناگون ايران رواج دارد. در مناطقي از آذربايجان، به نشانه شادماني، گوسفندان آماده ذبح را با حنا تزيين ميكنند.
پذيرايي از مهمانان با آب زمزم، خرماي مدينه، شربت و شيريني و اطعام آنان نيز از آيين استقبال ايرانيان است. در اين مراسم، حاجي با اهداي سوغاتي كه از آنجا آورده، به خويشان و نزديكان يادآوري ميكند كه در سفر به ياد آنان بوده است. در بسياري از شهرها، حاجي تا سه روز، يك هفته و حتي يك ماه در منزل «جلوس» دارد و از كساني كه براي تبريك و خوشامدگويي به منزل او ميآيند، پذيرايي ميكند.[28]
استقبال از حجگزار در ديگر كشورها
بيشتر آيينهاي پيشگفته در ايران، در ديگر سرزمينهاي اسلامي نيز رواج دارند. البته تفاوتهايي نيز در آداب آنان ديده ميشود. در تركيه استقبال از حاجي در مراسمي گسترده به نام «تهنيه» انجام ميگيرد. در اين مراسم كه در همه جاي اين كشور با اندكي اختلاف برگزار ميشود، يك ماه پيش از ورود حاجي، دَرِ خانه و اتاقهاي آن به رنگ سبز آراسته ميگردد و براي زنان خانه نيز لباس سبز دوخته ميشود. در مراسم خوشامدگويي، حاجي بر سر چفيه و بر دوش عبا مياندازد. مردم كتف راست و چپ او را ميبوسند و كف دست راست او را بوسه زده، به آن تبرك ميجويند. سپس پشت سر وي پياده و تكبيرگويان به سوي خانهاش حركت ميكنند. در برخي مناطق دو يا
سه كيلومتر مسير استقبال را ميپيمايند و خانواده حاجي به كساني كه براي پيشواز آمدهاند، چفيه هديه ميدهند. حاجي به هنگام ورود، نخست به زيارت آخرين حاجي محل ميرود. معمولاً سه روز جشن بر پا است و هر روز برنامهاي خاص اجرا ميشود.
سه كيلومتر مسير استقبال را ميپيمايند و خانواده حاجي به كساني كه براي پيشواز آمدهاند، چفيه هديه ميدهند. حاجي به هنگام ورود، نخست به زيارت آخرين حاجي محل ميرود. معمولاً سه روز جشن بر پا است و هر روز برنامهاي خاص اجرا ميشود.
اين مراسم جزئيات فراوان دارد و هر گروه از مردم به گونهاي در آن شركت ميجويند. مثلاً دختران دم بخت روز نخست تهنيه، لباسهاي سنتي به نام كافتان و جامههاي اطلسي ميپوشند و بر سرشان تاج عروس نهاده، از مهمانان پذيرايي ميكنند. دختران در روزهاي دوم و سوم نيز به گونهاي ديگر لباس ميپوشند. به بركت بازگشت حاجي، بسياري از مادران در همين مراسم براي پسرانشان دختري برميگزينند. در اين مراسم، با خوردنيها و آشاميدنيهاي مخصوص و نيز قليان و سيگار از مردم پذيرايي ميشود. از خوراكيها گونهاي آجيل به نام آجيل حاجي، شربتي به نام خوشاب و گونهاي شيريني به نام عاشوره است كه افزون بر اين مراسم، در روزهاي محرم به ياد امام حسين(عليه السلام) پخته و پخش ميشود. حاجي در اين جشن، خاطرات زيارت خود را براي مردم بازگو ميكند و همه با شنيدن سخنان او دعا ميكنند كه خدا اين زيارت را به آنان نيز عطا فرمايد. پيشتر ميان مردم تركيه انتظار ديدار حاجي چنان طاقتفرسا بود كه ضرب المثل تركيِ «منتظر است مانند انتظار حاجي» رايج شد. امروزه اجراي اين مراسم در تركيه كمرنگ شده است.[29]
در تاجيكستان براي احترام نهادن به حاجي، گاه تا 100كيلومتر به پيشواز او ميشتابند و حتي لباس احرام او را تكه تكه كرده، براي تبرك نزد خود نگاه ميدارند. مراسم استقبال نيز با جشنهاي شكوهمند و مجالس سخنراني همراه است و حاجي خاطرات سفر خود را براي همه بازميگويد.[30]
در اردن با ريختن شيريني از پنجرهها بر سر حاجي، از او استقبال ميكنند. اشتياق جواناني كه هنوز به حج مشرف نشدهاند، براي ميزباني از حاجي در منزلشان، گاه به ستيز ميانجامد.
در ديگر كشورهاي عربي همچون سوريه و امارات، برخي خانوادهها هنگام بازگشت حاجي هلهله ميكنند. اينگونه هلهله و شادماني «زغاريد» نام دارد.[31]
استقبال از كاروانهاي حج
در گذشته حاجيان در قالب كاروانهاي حج از سوي حاكمان و مردم شهرهاي گوناگون بهگونه ويژه بدرقه و استقبال ميشدند. نمونههايي از اين مراسم مربوط به محملهايي بود كه هر ساله در مراسمي خاص به حج گسيل ميشد. مهمترين اين محملها، محمل شامي (حامل صرّه) و محمل مصري (حامل جامه) بود كه به دليل امنيت بيشتر از همه محملها بزرگ تر بودند و در جده و مكه از آنها استقبال رسمي ميشد. شماري از شرفاي مكه، جدا از ملاحظات سياسي كه در استقبال از محملها و امراي ديگر سرزمينها داشتند، خود را به استقبال از همه حاجيان در موسم حج پايبند ميدانستند و حتي به مردم اجازه بيرون رفتن از مكه را براي استقبال ميدادند.[32] حتي ميان برخي از شرفاي مكه مرسوم بود كه تا مدينه به استقبال حاجيان ميرفتند و پس از اتمام موسم نيز از مكه تا مدينه آنها را بدرقه ميكردند.[33] در استقبال از اين كاروانها كه معمولاً پس از انجام مناسك حج و هنگام عزيمت به مدينه از باب عنبريه وارد ميشدند، توپهايي شليك ميگشت.[34] حديبيه حشمتي از منازلي بوده كه پنج منزل از مدينه و 20 منزل تا شام فاصله داشته و پاشاي جريده، هنگام ورود حاجيان، با شليك توپ از آنان استقبال ميكرده است. پاشاي جريده از سوي حكمران شام با يك عراده توپ و 200 سوار و ذخيره و ارزاق و مراسلات حاجيان شامي براي استقبال حاجيان فرستاده ميشد.[35] از منطقه صَروِه در چهار منزلي مُعان به «استقبالچي حاج» به عنوان محل استقبال از حاجيان و فروش آذوقه ياد شده است. پاشاي آنجا همراه گروهي از نظاميان به استقبال حاجيان ميآمده است. همچنين به استقبال حكمران شام همراه سربازان فراوان، از حاجيان در منطقه مُعان، در فاصله پنج روز با دمشق[36] اشاره شده است.[37]
هنگام رسيدن محمل به مصر نيز جشني شكوهمند براي استقبال از آن برپا ميشد كه حاكم مصر يا جانشين او در آن شركت داشت. در اين مراسم، حوضهايي از شربت پر ميشد و تا سه روز به مردم شربت ميدادند.
در اين ميان، استقبال برخي از مردم شهرهاي گوناگون حجاز از كاروانهاي حج و محملها، با انگيزههايي همچون كار، تجارت، خريد و فروش يا دريافت هدايا نيز همراه بود. هورگرونيه، خاورشناس هلندي، از مطوفاني نام برده كه در جده به استقبال حاجيان ميآمدند و سپس مشتريان خود را به منزلشان در مكه ميبردند و تا پايان مناسك همراهي ميكردند.[38] درگزارشي ديگر آمده كه مردم مدينه تا سرزمين «جُرف» به استقبال حاجيان آمده، آنها را به منازل خود دعوت ميكردند. محبت مردم مدينه به زائران حرمين شريفين چندان بود كه كودكان در كوچهها با خواندن اشعار براي زائران، محبت و دلبستگي خود را به آنان نشان ميدادند. مردم مدينه در موسم حج و جز آن، زائران را به منزل خود دعوت كرده، در اطعام و احسان به آنها از يكديگر سبقت ميجستند. ايشان دل زائران را شاد و از آنان دلجويي ميكردند. حتي اگر توان مالي نداشتند، وام گرفته، در مهماننوازي كوتاهي نميكردند. اگر در موسم حج در خانهاي از حاجيان پذيرايي نميشد، همگان صاحب آن خانه را سرزنش ميكردند و او را به دليل پذيرايي نكردن از حاجيان، بيسعادت ميشمردند.[39]
بر پايه گزارشهاي تاريخي، مردم و حاكمان از زائران خانه خدا با شادي استقبال ميكردند و تمنّايشان اين بود كه خداي والا در سالهاي آينده نيز حج را روزي آنان سازد. حتي اميران و حاكمان شهرها گاه خود به استقبال كاروانها ميشتافتند يا با شنيدن خبر بازگشت كاروان حج، گروهي را به نمايندگي از خود براي پيشواز آنان ميفرستادند يا به بركت قدوم حاجيان، براي زندانيان فرمان عفو صادر ميكردند. به گزارش سعدي، در روزگار وي، مراسمي شكوهمند در پيشواز حاجيان برگزار ميشد و مردم با تهليل و تكبير و شادي تا دو منزل، از حاجيان استقبال ميكردند.[40] اين از حكايتي برميآيد كه سعدي هنگام بازگشت از مكه مكرمه درباره يكي از دوستانش آورده است. به سفارش سعدي، حاكم، دوست وي را به كار گماشته بود. اما سخنچيني حسودان سبب شد كه او به زندان بيفتد و به انواع عقوبت گرفتار شود تا آن كه مژده بازگشت حاجيان به سلامت، سبب شد حكمران عقوبت او را برداشته، خلعتش دهد و مقامش را بازگرداند و حتي وي را به عنوان پيشواي استقبال كنندگان، به پيشواز حاجيان بفرستد. او نيز تا دو منزل به استقبال سعدي شتافت و اينگونه از او قدرداني كرد.[41]
بر پايه گزارشهايي در منابع تاريخي، استقبال از حاجيان به شكل جشن عمومي در شهر انجام ميشده است. از جمله به سال 317ق. براي استقبال از حاجيان، بغداد را آراستند.[42] در گزارشي ديگر درباره استقبال از حاجيان بغدادي آمده است كه هنگام ورود، شب را در ياسريه در حومه بغداد ميخوابيدند و صبح وارد شهر ميشدند تا مردم بتوانند از آنها به خوبي استقبال كنند. حاجيان شرق نيز كه از بغداد به وطن خود بازميگشتند، در اين شهر از سوي خليفه استقبال ميشدند.[43]
در گزارشهاي تاريخي و سفرنامههاي حج كمتر به موضوع استقبال و مراسم و آيينهاي آن پرداخته شده است. گزارشهايي كه به تفصيل به اين موضوع و تشريح مراسم استقبال پرداخته باشند، بسيار اندك و انگشتشمارند. از جمله ميتوان به رساله روزنگار استقبال از حجاج نوشته سيد محمد حسين رضوي همداني اشاره كرد. نويسنده اين رساله همراه دو تن از شهرستان رشت به قصد استقبال از برادرش كه دانشوري نامآور و از شخصيتهاي برجسته دوران قاجار در آن شهر بوده، به كرمانشاه رفته است. بر پايه اين گزارش، گروههاي گوناگون مردم از جمله حاكمان شهرها و دانشوران طراز اول در مسير كرمانشاه تا تهران از برادر وي استقبال كردهاند.[44]
منابع
اتحاف الوري: عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، مكه، جامعة ام القري، 1410ق؛ اخبار مكه: الازرقي (م.248ق.)، به كوشش رشدي الصالح، مكه، مكتبة الثقافه، 1415ق؛ اعلام الوري: الطبرسي (م.548ق.)، قم، آل البيت:، 1417ق؛ امتاع الاسماع: المقريزي (م.845ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1420ق؛ به سوي ام القري: رسول جعفريان، مشعر، 1373ش؛ پنجاه سفرنامه حج قاجاري: به كوشش رسول جعفريان، تهران، نشر علم، 1389ش؛ تاريخ معالم المدينه: احمد ياسين احمد الخياري، بيروت، دار العلم، 1412ق؛ تاريخ اليعقوبي: احمد بن يعقوب (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق؛ تاريخ مكه: احمد السباعي (م.1404ق.)، نادي مكة الثقافي، 1404ق؛ تحرير الوسيله: امام خميني1 (م.1368ش.)، نجف، دار الكتب العلميه، 1390ق؛ ثواب الاعمال: الصدوق (م.381ق.)، قم، الرضي، 1368ش؛ حج در انديشه اسلامي: سيد علي قاضي عسكر، مشعر، 1375ش؛ حج در گلستان سعدي: محمد علاء الدين منصور، ترجمه: محدثي، قم، مؤسسه فرهنگي و آگاهيرساني تبيان، 1387ش؛ الخصال: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1416ق؛ الدر الثمين: محمد الامين الشنقيطي (م.1932م.)، جده، دار القبلة للثقافة الاسلاميه، 1411ق؛ سبل الهدي: محمد بن يوسف الصالحي (م.942ق.)، به كوشش عادل احمد و علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛ سفرنامه حسام السلطنه: مراد حسام السلطنه، به كوشش رسول جعفريان، قم، مشعر، 1373ش؛ السيرة النبويه: ابن كثير (م.774ق.)، به كوشش مصطفي عبدالواحد، بيروت، دار المعرفه، 1396ق؛ شرح زندگاني من: عبدالله مستوفي، تهران، زوّار، 1377ش؛ صفحات من تاريخ مكه: سنوك هور خرونيه، به كوشش محمد السرياني، 1411ق؛ العين: خليل (م.175ق.)، به كوشش المخزومي و السامرائي، دار الهجره، 1409ق؛ العيون و الحدائق في اخبار الحقائق: عمر سعيدي، دمشق، 1972م؛ فتح الباري: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، بيروت، دار المعرفه؛ فرهنگ فشرده سخن: زير نظر حسن انوري، تهران، سخن، 1382ش؛ الكافي: الكليني (م.329ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛ لسان العرب: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ لغتنامه: دهخدا (م.1334ش.) و ديگران، مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، 1373ش؛ مجموعه مقالات همانديشي زيارات: حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، تهران، مشعر، 1378ش؛ مستدرك الوسائل: النوري (م.1320ق.)، بيروت، آل البيت:، 1408ق؛ المعجم الكبير: الطبراني (م.360ق.)، به كوشش حمدي عبدالمجيد، دار احياء التراث العربي، 1405ق؛ معجم ما استعجم: عبدالله البكري (م.487ق.)، به كوشش السقاء، بيروت، عالم الكتب، 1403ق؛ مفردات: الراغب (م.425ق.)، نشر الكتاب، 1404ق؛ مكارم الاخلاق: الطبرسي (م.548ق.)، بيروت، اعلمي، 1392ق؛ من لا يحضره الفقيه: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق؛ ميراث شهاب (فصلنامه): قم، كتابخانه نجفي؛ ميقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت؛ وسائل الشيعه: الحر العاملي (م.1104ق.)، قم، آل البيت:، 1412ق؛ وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م؛ وقعة صفين: ابن مزاحم المنقري (م.212ق.)، به كوشش عبدالسلام، قم، مكتبة النجفي، 1404ق.
www.emaratallyoum.com
حامد خراساني
[1]. العين، ج5، ص166، «قبل».
[2]. لسان العرب، ج11، ص538، «قبل».
[3]. مفردات، ص391، «قبل».
[4]. فرهنگ فشرده سخن، ج1، ص137، «استقبال».
[5]. لغتنامه، ج2، ص1840، «استقبال».
[6]. المعجم الكبير، ج2، ص108؛ اعلام الوري، ج1، ص210؛ وسائل الشيعه، ج12، ص226.
[7]. الخصال، ص484؛ اعلام الوري، ج1، ص210؛ وسائل الشيعه، ج8، ص226.
[8]. مستدرك الوسائل، ج8، ص207؛ تاريخ معالم المدينه، ص217.
[9]. السيرة النبويه، ج4، ص41؛ امتاع الاسماع، ج8، ص393؛ سبل الهدي، ج4، ص64؛ ج10، ص320.
[10]. فتح الباري، ج8، ص98؛ الدر الثمين، ص123-128.
[11]. تحرير الوسيله، ج1، ص307.
[12]. وفاء الوفاء، ج1، ص191.
[13]. وقعة صفين، ص144.
[14]. السيرة النبويه، ج1، ص493؛ تاريخ يعقوبي، ج2، ص41.
[15]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص228؛ الكافي، ج4، ص264.
[16]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص228؛ وسائل الشيعه، ج11، ص446.
[17]. ثواب الاعمال، ص50؛ مكارم الاخلاق، ص261.
[18]. اخبار مكه، ج1، ص20؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص230؛ وسائل الشيعه، ج11، ص99-100.
[19]. وسائل الشيعه، ج11، ص446.
[20]. الكافي، ج4، ص549.
[21]. مستدرك الوسائل، ج10، ص166.
[22]. الكافي، ج4، ص264.
[23]. حج در انديشه اسلامي، ص62.
[24]. اخبار مكه، ج1، ص45؛ وسائل الشيعه، ج11، ص446-447.
[25]. شرح زندگاني من، عبدالله مستوفي، ج3، ص581؛ مجموعه مقالات، ج2، ص1102.
[26]. مجموعه مقالات، ج2، ص1084.
[27]. مجموعه مقالات، ج2، ص1082-1096.
[28]. مجموعه مقالات، ج2، ص1084.
[29]. ميقات، ش61، ص130، «رسم تهنيه».
[30]. ميقات، ش15، ص194، «حجگزاري در تاجيكستان».
[31]. www.emaratallyoum.com.
[32]. تاريخ مكه، ص333؛ اتحاف الوري، ج3، ص199.
[33]. به سوي ام القري، ص256.
[34]. سفرنامه حسام السلطنه، ص107.
[35]. پنجاه سفرنامه، ج1، ص750.
[36]. معجم ما استعجم، ج4، ص1241.
[37]. پنجاه سفرنامه، ج7، ص592.
[38]. صفحات من تاريخ مكه، ص88.
[39]. ميقات، ش47، ص213-214، «هجرت سراي پيامبر».
[40]. ميقات، ش51، ص130، «حج در گلستان سعدي».
[41]. حج در گلستان سعدي، ص292.
[42]. العيون و الحدائق، ج4، ص253.
[43]. حج در انديشه اسلامي، ص9-10.
[44]. ميراث شهاب، ش41-42، ص21-38، «روزگار استقبال از حجاج».